بازخوانی دین اسلام برای رفع خشونت از جامعه اسلامی

۱۴۰۰-۱۲-۰۳

202 بازدید

برخی بر این باور هستند که بشرامروز با معیارهای ۱۴۰۰ سال پیش عرب بادیه نشین زندگی نمی‌کند عربی که اقتصاد و زندگی او برحول قتل و غارت و شهوت رانی بوده است اگر دین اسلام بخواهد دینی جهانی و مطابق تمدن پیشرفته امروز باشد بی نیاز از ویرایش نخواهد بود.

محتوی سخنرانی ها وشیوه های تبلیغی واتیکان و در راس آن پاپ فرانسیس مشهور به پاپ فقرا را با سخنرانی های علمای  و پیشوایان فقهی مسلمانان مقایسه کنید تا به تفاوت های فاحش پی ببرید.

در پاسخ به این باور می توان گفت بازخوانی استنباطات و تلقی‌های مختلف از دین اسلام و برداشتهای مختلفی که به وسیله مذاهب مختلف انجام شده است امر لازم و ضروری است.

اگر همه این تلقی‌ها درست بودند اختلاف و ناهنجاری هایی که امروز جهان اسلام را تهدید می‌کند به وجود نمی‌آمد. اما بازخوانی محتوای قرآن کریم امکان پذیر نیست چه اینکه این بازخوانی موجب تحریف آن شده و پایه های اسلام را متزلزل می‌کند؛

همانگونه که متون مقدس مسیحیت و یهودیت گرفتار این پدیده شده و در نتیجه، آموزه های عقل ستیز و متعارضی ناشی از تفکرات ناقص بشر وارد آنها شده اند. این مطلب از مراجعه به عهد جدید و قدیم به راحتی قابل اثبات است.

اما متون دینی که شامل کتابهای حدیثی، فقهی می‌شود و از طرف فرقه‌ها و مذاهب مختلف به میل و ذوق شخصی نوشته شده و همین نوشته‌ها عمل‌کردهای ناهنجار و غیر معقول وهابی‌ها، داعشی‌ها، القاعده و امثال اینها را نتیجه می دهند، نیاز مبرم به بازخوانی و اصلاحات دارد؛ لکن طرفداران این تفکر حاضر به بازخوانی نیستند؛

زیرا از بازخوانی و اصلاحات آموزه‌هایی مذاهب، بطلان و مغایرت آنها با اسلام لازم می‌آید و پیروان آنها هرگز حاضر نمی‌شوند که دست از مذهب شان بردارند.

وجود این مذاهب و فرقه‌ها، از قرآن و احادیث صحیح پیامبر اسلام که دو منبع اصلی اسلام را تشکیل می دهند ناشی نشده است؛ بلکه از مخالفت و تمرد برخی سیاست مداران و یا بزرگان دین با مبانی روشن و شفاف قرآن و احادیث نبوی نشأت گرفته است.

پیامبر اسلام(ص) قرآن و اهل بیت را برجای گذاشت تا امت اسلامی از مسیر اصیل اسلام منحرف نشود،  و با تمسک به آن دو نجات و سعادت دنیا و آخرت خود را تأمین کند؛ ولی با کمال تأسف اکثر مسلمانان به آنها تمسک نکرده و راه های مختلفی را در کنار اسلام به نام اسلام به وجود آوردند.   

حدیث ثقلین «یا خلیفتین و امرین» مرجعیت دینی و علمی اهل‌بیت (علیهم السلام) را در دین اسلام به صراحت بیان کرده، حجت را بر همگان تمام نموده است.

این حدیث در متون معتبر شیعه و سنی با الفاظ گوناگون نقل شده‌است. پیامبر اسلام (ص)فرمود:  «أیها الناس إنی تارک فیکم أمرین لن تضلوا إن اتبعتموهما و هما کتاب الله وأهل بیتی عترتی ثم قال أتعلمون إنی أولى بالمؤمنین من أنفسهم ثلاث مرات قالوا نعم فقال رسول الله۶ من کنت مولاه فعلی مولاه».[۱]

بر طبق روایات اهل‌سنت حدیث ثقلین در حادثه تاریخی غدیر خم از پیامبر خدا (ص) صادر شده‌است. پیامبر در خطبه غدیر فرمود: «من در میان شما دو چیز گران بها را بر جای گذاشتم یکی از آن ها بزرگتر از دیگری است. کتاب خدا و عترتم اهل بیتم. آن دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا این که در حوض بر من وارد شوند».[۲]

 درسنن ترمذی از زید بن ارقم نقل شده که رسول خدا(ص) فرمود: «إنی تارک فیکم ما إن تمسکتم به لن تضلوا بعدی أحدهما أعظم من الآخر کتاب الله حبل ممدود من السماء إلى الأرض وعترتی أهل بیتی ولن یتفرقا حتى یردا علی الحوض فانظروا کیف تخلفونی فیهما».[۳] یعنی من در میان شما چیزی می گذارم اگر به آن تمسک کنید بعد از من هرگز گمراه نمی‌شوید یکی از آن دو بزرگتر از دیگری است.

کتاب خدا که ریسمان کشیده شده از آسمان به سوی زمین است و عترتم اهل‌بیتم است و آن دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا اینکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. ببینید بعد از من با آن دو چه معامله‌ای خواهید کرد.

بنابراین بازخوانی و ویراش دین اسلام متوجه آموزه های فرقه‌ای و مذهبی می‌شود نه آموزه های اصیل اسلامی؛ به این معنا که این آموزه های مذاهب مختلف است که موجب خشونت، تروریسم و تکفیر و تحجر گرایی و امثال اینها در جهان اسلام شده اند و این مذاهب هستند که باید آموزه های آنها ویراش شده و با این کار  به اصل اسلام برگردند و از پیرایه هایی که به اسلام بسته اند خود را رها کنند.

به عبارت دیگر اصلاح آموزه های مذاهب با برگشت به  قرآن و اهل بیت امکان پذیر است. مکتب اهل بیت نه تنها هیچ تضادی با تمدن و پیشرفت بشر ندارد؛ بلکه بر ترقی و پیشرفت همه جانبه بشر تأکید می‌ورزد به شرطی که این پیشرفت جنایت آفرین نبوده و در خدمت بشر قرار گرفته و باعث تکامل معنوی و مادی مردم گردد.

اما اگر پیشرفت صنعتی و تکنولوژیکی باعث تباهی معنویت و زندگی و آرامش مردم گردد از نظر اسلام مورد پذیرش نیست؛ همانگونه که عقل آن را نمی پذیرد.

به عبارت دیگر اسلام پیشرفت تکنوکراتیک را نمی پذیرد بلکه پیشرفتی را می پذیرد که با تعهد و ایمان همراه باشد. بنابراین ما باید تمدنها و صنعت را دینی کنیم نه اینکه با تطبیق دین بر تکنولوژی و تمدن های بشری دست از دین برداریم و در هر مقطعی از تاریخ با پیشرفت صنعت و تمدنها قسمتی از دین را قیچی کنیم و همین طور به این نوع بازخوانی ادامه دهیم تا از دین هیچ چیزی باقی نماند.

پولس در باره مسیحیت همین کار را انجام داد. او به علت اینکه شریعت مسیحیت با تمدن یونان هماهنگ نبود، شریعت را کاملاً از مسیحیت برداشت و آن را با فرهنگ و تمدن روم و یونان منطبق کرد و به این ترتیب آن را جهانی نمود و از مسیحیت چیزی باقی نگذاشت.

 اما شهوت رانی و قتل و غارت عربها هیچ ربطی به اسلام ندارد همانگونه که خود عربها به اسلام ربطی ندارند. اسلام متشکل از آموزه ‌های اعتقادی، اخلاقی و عبادی است که مانند سایر ادیان آسمانی از طرف خداوند بر پیامبر اسلام نازل شده تا بشر با پیروی از این آموزه ها به سعادت دنیوی و اخروی برسد.

این آموزه‌ها از عرب و فرهنگ عرب ناشی نشده است بلکه اسلام در ضمن مردود دانستن افکار جاهلی عرب، موجب هدایت اعراب شد و آنان را از جاهلیت به یک ملت متمدن تبدیل کرد.

اما در باره سخنرانی‌ها باید عرض شود که مجرد سخنرانی و شعار دادن و امثال اینها کاشف از حقانیت یا بطلان یک دین نیست. سخنان انسانهای غیر معصوم و بشری قابل نقد و بررسی است.

به هرحال نیازی به مقایسه سخنان پاپ با سخنان مبلغین اسلامی مشکلی را حل نمی کند و نیز هیچ اثری بر سخنان پاب در راستای رفع مشکل جهانی  مترتب نشده است. بنابراین برای تشخیص حقانیت و بطلان یک دین باید به آموزه‌های ‌اعتقادی، عبادی، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی آن دین رجوع کرد تا روشن شود که آیا این دین از نظر عقل، حق است یا خیر.

نه سخنان پاپ، یا یک روحانی اسلامی و امثال اینها، چه اینکه سخنرانی‌ها بر طبق شرایط و فضای موجود در هنگام سخنرانی و مقتضای حال به گونه‌های مختلف قابل ایراد است. بنابراین سخنرانی هر سخنران را می‌توان بر اساس وضعیت موجود و انگیزه سخنران ارزش گذاری کرد نه اینکه حقانیت یا بطلان دینی را از آن به دست آورد که سخنران از آن پیروی می‌کند.

پی نوشت ها

[۱].  محمد بن عبد الله حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحن، ج۳ص۱۱۸، بیروت، دار الکتب العلمیه چ۱،  ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا.

[۲]. نسائی، احمد بن شعیب، فضائل الصحابه ، ص۱۴، بیروت، دار الکتب العلمیه[بی‌تا]

[۳] . ترمذی، محمد بن عیسى، سنن الترمذی، ج۵ ص۶۶۳. بیروت، دار إحیاء التراث العربی، [بی‌تا] تحقیق: أحمد محمد شاکر ودیگران.

 منبع: نرم افزار پاسخ مرکز مطالعات حوزه.

بدون دیدگاه