- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : محقق شماره 1
- 0 نظر
رفتارهاى فردى حضرت زهرا(سلام الله علیها)
۱- صبر و حوصله
فاطمه(سلام الله علیها) در یاد دادن مسائل دین به دیگران از حوصله و پشتکار فراوانى برخوردار بود. روزى زنى نزد او آمد و گفت: مادرى پیر دارم که در مورد نماز خود اشتباهى کرده و مرا فرستاده تا از شما مسئلهاى را بپرسم. حضرت زهرا(سلام الله علیها) سؤال او را پاسخ فرمود: زن براى بار دوم و سوم مسئلهاى پرسید و پاسخ شنید این کار تا ده بار تکرار شد و هر بار آن بانوى بزرگوار، سؤال وى را پاسخ فرمود.
زن از رفت وآمدهاى پى در پى شرمگین شد گفت: دیگر شما را به زحمت نمىاندازم. فاطمه(سلام الله علیها) فرمود: باز هم بیا و سؤال هایت را بپرس، تو هر قدر سؤال کنى من ناراحت نمىشوم. زیرا از پدرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که فرمود: «روز قیامت علماى پیرو ما محشور مىشوند و به آنها به اندازه دانش شان خلعتهاى گرانبها عطا مىگردد و اندازه پاداش آنها به نسبت میزان تلاشى است که براى ارشاد و هدایت بندگان خدا نموده اند».(۵)
۲- عدم توجه به زینتهاى دنیوى
امام سجاد(علیه السلام) فرمودند: «اسماء بنت عمیس» برایم نقل کرد که من نزد(جده تو) فاطمه(سلام الله علیها) بودم هنگامى که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بر او وارد شد و او گردنبندى از طلا به گردن داشت که امیرمؤمنان على(علیه السلام) از سهم خود از غنائم براى او خریده بود، پیامبر فرمود: «اى فاطمه!(شایسته است که از این زینت حلال پرهیز نمایى تا) مردم نگویند فاطمه(سلام الله علیها) دختر محمد لباس جباران را بر تن مىکند». حضرت فاطمه(سلام الله علیها) گردنبند را فروخت و با آن بندهاى را خریدارى و آزاد ساخت، و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) از این کار شادمان شد.(۶)
در روایت دیگرى امام باقر(علیه السلام) فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) چون مىخواست به سفرى برود با هر کس از اقوامش خداحافظى مىکرد و با آخرین فردى که خداحافظى مىکرد فاطمه(سلام الله علیها) بود و شروع سفرش از خانه او بود، و چون باز مىگشت ابتدا نزد فاطمه(سلام الله علیها) مىرفت و دیدار اقوام را از او شروع مىفرمود. یکبار پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به سفر رفت و على(علیه السلام) نیز از غنائم جنگى چیزى به دست آورده و به فاطمه داده و رفته بود، و فاطمه(سلام الله علیها) با آن، دو النگوى نقره و پردهاى تهیه فرموده و پرده را جلوى در آویخت؛ چون رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بازگشت، به مسجد داخل شد و سپس همان طور که عادتش بود به سوى خانه فاطمه(سلام الله علیها) آمد، فاطمه(سلام الله علیها) شادمان برخاست، و با شور و شوق به سوى پدرش شتافت؛ اما پیامبر چون النگوى نقره را در دست او و پرده را بر در خانه مشاهده کرد.(پیش نیامد) و در جایى(کنار خانه) نشست که فاطمه(سلام الله علیها) را مىدید، فاطمه(سلام الله علیها) گریست و اندوهگین شد و گفت: «پیش از این با من اینگونه رفتار نمىفرمود».
پس دو پسر خود(امام حسن و امام حسین(علیه السلام) را فرا خواند و پرده را از درب خانه کند و النگوها را از دست درآورد و النگوها را به یکى و پرده را به دیگرى داده و به آنان فرمود: «نزد پدرم بروید و از من به او سلام برسانید و بگویید: ما پس از رفتن شما به سفر غیر از تهیه اینها کار دیگرى نکرده ایم، اینک هر طور که مایل هستید آنها را به مصرف برسانید؛ آن دو از طرف مادر این سخن را به عرض پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) رساندند، رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آن دو را بوسید و در آغوش کشید و هر یک را بر یک زانوى خود نشاند آنگاه اهل «صفه» را فرا خواند و آنان گروهى از مهاجرین بودند که نه خانهاى داشتند و نه مالى – و آن را در میان آنها تقسیم فرمود و سپس پرده را – که پارچهاى طولانى ولى کم عرض بود – میان افرادى از آنان که برهنه بودند و پوششى نداشتند تقسیم کرد … ». آنگاه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «خداوند بر فاطمه رحمت آورد، همانا خداى متعال به جهت این پرده از لباسهاى بهشتى به او خواهد پوشاند و به جهت این النگوها از زینتهاى بهشتى به او عطا خواهد کرد».(۷)
۳- رعایت پوشش و حجاب
على(علیه السلام) فرمود: نابینایى در خانه حضرت زهرا(سلام الله علیها) وارد شد حضرت خود را پشت پرده یا دیوار پوشاند. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود چرا با این که نابینا تو را نمىبیند از وى حجاب مىگیرى؟ عرض کرد: اگر او مرا نمىبیند، من که او را مىبینم و او نیز بوى مرا استشمام مىکند. «فقال رسول اللَّه(صلی الله علیه و آله و سلم): اشهد انک بضعه منى؛ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در تأیید رفتار حضرت زهرا فرمود: گواهى مىدهم که تو حقا پاره تن من هستى».(۸)
۴- راستگوترین بانو
«عایشه» گفته است: «هرگز راستگوتر از فاطمه(سلام الله علیها) ندیدم جز پدرش رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)».(۹)
۵ – زاهد
در زندگى از امام صادق(علیه السلام) و نیز از «جابر انصارى» نقل شده است که: «پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فاطمه را دید که لباسى خشن بر تن دارد و به دست خویش(آسیاب مىگرداند و ) آرد مىکند، و در همان حال فرزند خود را شیر مىدهد، اشک به چشمان پیامبر آمد و فرمود: «دخترم، تلخى دنیا را به عنوان مقدمه شیرینى آخرت تحمل کن».
عرض کرد: «اى رسول خدا! خداوند را بر نعمتهایش ستایشگر و سپاسگزارم». و خداى متعال این آیه را نازل فرمود: «و لسوف یعطیک ربک فترضى؛(۱۰) و به زودى پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد تا راضى و خشنود شوى».(۱۱)
۶- مقام خوف و خشیت از خدا
هنگامى که آیه «و ان جهنم لموعدهم اجمعین لها سبعه ابواب لکل باب منهم جزهُ مقسوم؛ دوزخ میعادگاه همیشگى ایشان است که هفت در دارد و براى هر درى سهم معینى از ایشان خواهد بود». نازل شد، رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به صداى بلند گریست، و اصحاب او از گریه آن بزرگوار گریستند اما نمىدانستند جبرئیل چه به او فرود آورده است، و (از هیبت پیامبر) هیچ یک توان آن که با او سخن بگویند نداشتند، و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) چنان بود که چون فاطمه(سلام الله علیها) را مىدید شادمان مىشد، به همین جهت سلمان به خانه فاطمه(سلام الله علیها) رفت تا او را از قضیه آگاه سازد، و آن گرامى را دید که مقدارى جو را آسیاب می کند و مىگوید: «و ما عنداللَّه خیر و ابقى؛ آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است».(۱۲)
عبایى پشمین بر تن داشت که دوازده جاى آن با لیف خرما وصله شده بود. سلمان وضع پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را و این که جبرئیل به او چیزى فرود آورده است به فاطمه(سلام الله علیها) خبر داد و آن گرامى برخاست و همان عباى وصله دار را بر خود پیچید(و حرکت کرد)، سلمان(از مشاهده آن بسیار متأثر و اندوهگین شد) و گفت: «دریغا، دختران کسرى و قیصر، ابریشم و حریر مىپوشند و دختر محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) عبایى پشمین بر تن دارد که دوازده جاى آن با لیف خرما وصله شده است!» حضرت فاطمه(سلام الله علیها) بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) وارد شد و سلام کرد و عرض کرد:
«پدرجان! سلمان از لباس من تعجب کرده است، در حالى که سوگند به خدایى که تو را به حق مبعوث فرمود، پنج سال است که من و على(علیه السلام) از اثاث زندگى چیزى نداریم جز پوست گوسفندى که روزها روى آن به شترمان علوفه مىدهیم و شبها بستر ما است، و بالش ما از پوستى است که درون آن از لیف خرما پر شده است!»
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «اى سلمان! دختر من از گروه پیشگامان و سبقت گرفتگان(به سوى خدا) است». حضرت فاطمه(سلام الله علیها) عرض کرد: «اى پدر فداى تو بشوم چه چیزى موجب گریستن شما شد». پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از آیهاى که جبرئیل فرود آورده بود به او خبر داد، فاطمه(سلام الله علیها) چون آیه را شنید چنان گریست که بر زمین افتاد، و پیاپى مىگفت: «واى، واى بر کسى که در آتش دوزخ افتد ..».(۱۳)
البته مىتوان به مصادیق و نمونههاى بى شمارى در زندگى حضرت زهرا(سلام الله علیها) اشاره نمود ولى به همین مقدار بسنده مىگردد.
نویسنده: محمد مهدى بهداروند
پىنوشتها
۱) ر.ک: سخنرانى مقام معظم رهبرى حضرت آیت اللَّه خامنهاى در ورزشگاه آزادى، مورخ ۳۰ ۷/۷۶.
۲) ر. ک: بررسى تحلیلى الگوى فعالیت زنان در جهان معاصر، استاد علیرضا پیروزمند.
۳) ر. ک: ضرورت نگاه نظامند به الگوى شخصیت زن مسلمان، چالشها و بایسته ها، فریبا علاسوند.
۴) ر. ک، بررسى تحلیلى الگوى فعالیت زنان در جهان معاصر، استاد علیرضا پیروزمند.
۵) کفاش، حمیدرضا، ۷۵ درس زندگى از سیره عملى حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، ص ۲۹.
۶) بحار، ج ۴۳، ص ۸۱، عیون اخبارالرضا، ج ۲، ص ۴۵، و نیز خلاصهاى از این روایت با اندک تفاوت در مناقب شهر آشوب، ج ۳، ص ۱۲۱.
۷) همان، ص ۸۳ – ۸۴، مکارم اخلاق، چاپ بیروت، ص ۹۵ – ۹۴.
۸) بحار، ج ۴۳، ص ۱۱۹.
۹) همان، ص ۵۳، کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۰، مناقب شهر آشوب، ج ۳، ص ۱۱۹.
۱۰) والضحى، آیه ۵.
۱۱) بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۸۵ و ۸۶، مناقب شهر آشوب، ج ۳، ص ۱۲۰، منتهى الامال، ص ۱۶۱، بیت الاحزان، ص ۲۴با حذف قسمت آخر روایت.
۱۲) قصص، آیه ۶۰، و شورى، آیه ۳۶.
۱۳) ریاحین الشریعه، ج ۱، ص ۱۴۸، بیت الاحزان، ص ۲۸ و ۲۹.
منبع: پیام زن؛ شماره ۲۱۰؛