- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : محقق شماره 1
- 0 نظر
تربیت فرزندان، نتیجه ی پذیرش مسئولیت و تلاش و هماهنگی پدر و مادر است. واگذاری تربیت فرزندان به مادر و خالی کردن میدان تربیت از پدران، فرزندان را معمولاً با مشکلات و اختلالات رفتاری غیرقابل جبران مواجه میسازد. صاحب نظران معتقدند با این که مادران در تربیت مهارت بیشتری دارند ولی پدران، در تربیت موثرترند.
بنابراین پدران باید در امر تربیت، نگهداری و رشد و شکوفایی کودکان نقش و مشارکت داشته باشند. معمولاً کودکان، تصوری اغراقآمیز از پدر دارند؛ او را بزرگتر، قویتر و دارای نیروی مضاعف میپندارند که اطلاعات کافی در هر زمینه و توانایی حل همه ی مشکلات را دارند؛ او را کانون ارضای نیازهای مادی، روانی، اجتماعی، عاطفی و ارتباطی و عامل امنیت خانه و خانواده میدانند.
این تصورات و توقعها، مسئولیتهای بزرگ و تعیین کنندهای بر عهده ی پدران میگذارد و آنان را وا میدارد تا در امر تربیت و چگونگی رشد و شکوفایی کودک مشارکت و نقش ویژهای داشته باشند. در خانههایی که پدر، فقط نقش «نانآور» را دارد و فرزندان، فرصت تعامل و همانند سازی با پدر را ندارند، متاسفانه از تربیت مطلوب محروم میشوند، چنان که سعدی میگوید:
پسر کاو ندارد نشان از پدر تو بیگانه خوانش مخوانش پسر
از نظر تربیتی، پدر به منزله ی راهنما و معلم، مرشد فکری و عملی و الگوی رفتاری است، چنانکه پیغمبر اسلام حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به حضرت علی(علیه السلام) میفرمایند:
«یا علی! انا و انت ابوا هذه الامه»
ای علی! من و تو، پدران(مرشدان فکری و عملی)، این امت هستیم.
نقش پدر در تربیت فرزندان
از بررسی نتایج برخی تحقیقات که در دهه ی آخر قرن بیستم در جهان انجام شده، در مییابیم:
– یکی از عوامل ضعف خانوادههای امروزی، کاهش نقش پدر در خانواده است.
– کودکانی که در غیبت پدر پرورش یافتهاند، زمینههای بروز بزهکاری در آنان بیشتر دیده شده است.
– کودکانی که از تربیت و همراهی پدر در بازی و تفریح و سرگرمی برخوردار بودهاند، ضمن داشتن روابط عمیقتر با دوستان، دارای خود کنترلی و مهارت بیشتر در بیان حالات هیجانی خود و تشخیص احساسات و عواطف دیگران بودهاند.
– پدرانی که دخالت بیشتری در تربیت داشتهاند، فرزندان آنها علاوه برداشتن رفتار مسئولانه، حس مسئولیتپذیری بالاتر در مورد رفتار خودشان داشته، کمتر دیگران و شانس و «اقبال بد» را به عنوان مشکلات رفتاری خود مطرح میکردند.
– فرزندانی که پدران آنها به اندازهی کافی در تربیت ایشان نقش داشتهاند، دارای توانمندی بیشتری در حل مسائل، مهارتهای کلامی و پیشرفت تحصیلی بودهاند.
– ۵۵% زندانیان، ۷۰% اخراج شدگان مدارس و ۸۲% دختران نوجوان فراری و اکثر معتادان از خانوادههایی بودهاند که یا از وجود پدر محروم بودهاند و یا پدر نقش صحیح، مفید و موثر خود را در تربیت آنان ایفا نکرده است.
– مشاهدات بیانگر آن است افرادی که در بزرگسالی، همدلی بیشتری با دیگران نشان میدهند، در کودکی، از مشارکت صحیح پدر در تربیت خود بهرهمند بودهاند.
– پسران نوجوان فاقد پدر، به راحتی دچار اضطراب و ناراحتی میشوند.
– در خانوادهای که پدر حضور نداشته و یا وجودش بیتأثیر باشد، فرزند، تمایل بیشتری به الگو قرار دادن رفتار مادر نشان میدهد، این امر مشکلاتی را- به ویژه برای پسرها- به وجود میآورد.
– دختران خانوادههایی که در آنها مادر، مسلط و پدر، منفعل بوده است در دوره ی نوجوانی و بزرگسالی و در ارتباط با مردان و تشکیل خانواده، بیشتر دچار مشکل شدهاند.
پدر، الگوی مناسب
– فرزند در مسیر رشد و شکلگیری شخصیت خود، با افراد زیادی در ارتباط است و از آنها تأثیر میپذیرد. چنانچه پدر بتواند به گونهای رفتار کند که فرزند، جنبههای مثبت و سازنده ی رفتارهای پدر را مشاهده کند به سلامت زندگی فرزندش کمک کرده است.
– دختر برخورد با مرد را از پدر میآموزد، او از پدر، مسائلی را میآموزد که هرگز از مادر نخواهد آموخت.
– فرزند، محبت کردن، طرز صحبت، راستگویی، وفاداری، روابط اجتماعی، شیوهی غذا خوردن، نشست و برخاست کردن و همه ی سجایای اخلاقی را میتواند از پدر بیاموزد. به گفته ی خواجه نصیرطوسی «از طریق پدر است که فرزندان تدبیر و کمالات نفسانی چون آداب و فرهنگ، هنر و صناعات و علوم و طریق زندگی را که اسباب بقا و کمالنفس هستند یاد میگیرند».
منبع: انجمن علمی و آموزشی مدرسین آموزش خانواده شهر تهران