آداب و سبک زندگی اسلامی-1

آداب و سبک زندگی اسلامی-۱

۱۴۰۰-۰۸-۱۹

515 بازدید

اشتراک‌گذاری در ایتا اشتراک‌گذاری در بله اشتراک‌گذاری در سروش کپی کردن لینک

معنای ادب

ادب را به ظرافت‌ها و زیبایی‌های یک عمل تعریف کرده‌اند؛ هیئت نیکویی که شایسته است فعل مطابق آن باشد.(۱) مانند آداب غذا خوردن و خوابیدن، آداب دعا و نماز خواندن، آداب معاشرت، آداب زیارت و آداب ازدواج. این خصلت‌های شایسته موجب حُسن یا کمال فعل می‌شوند.

البته این معنا از ادب تنها در افعال مشروع تحقق دارد؛ وقتی در باب آداب سخن می‌گوییم یعنی اصل عمل را توصیه می‌کنیم و یا دست‌کم روا می‌شماریم؛ بنابراین در اعمال شنیع یا ممنوع مانند میگساری، تجاوزگری، خیانت و دروغ، ادب معنا ندارد، همچنین روشن است که این معنا تنها در جایی است که یک عمل را بتوان به گونه‌های مختلفی ـ زشت و زیبا، کامل و ناقص ـ انجام داد.

زیبایی و شایستگی که در تعریف ادب قید شده، در جوامع مختلف، متفاوت است، به همین جهت آداب جوامع مختلف، متفاوت گشته به صورتی‌ که یک امر عادی در یک جامعه در میان جامعه دیگر شنیع و مذموم به شمار می‌رود؛ مثلاً در جامعه مسلمان هنگام دیدار، سلام به کار می‌رود؛‌ در حالی‌ که برخی از جوامع با برداشتن کلاه و برخی با قرار دادن دست در کنار سر دیدار را آغاز می‌کنند، یا آداب ملاقات با نامحرم در امت اسلامی با امم دیگر بسیار متفاوت است.

ممکن است کسانی از اخلاق (ملکات پایدار روحی) و آداب، برداشت واحدی داشته باشند؛ اما از آنچه گذشت روشن می‌شود که اخلاق، زیبایی جان و آداب، زیبایی فعل است یعنی اخلاق به صفات درونی و آداب به رفتارهای ظاهری اختصاص دارد. آداب معمولا قالب بروز اخلاق و ظرفی برای تحقق آن است.

به همین جهت تخلف از آداب نسبت به تخلف اخلاقی، در میان مردم زشتی کمتری دارد، به همین جهت اظهار جهل به حکم اخلاقی، پذیرفتنی نیست. اگر کسی دروغ بگوید و ادعا کند «من نمی‌دانستم که دروغ‌گویی بد است»، مردم سخن او را نمی‌پذیرند و عذر او را موجه نمی‌دانند؛ بر خلاف آداب که اظهار جهل در باره آن، از سوی مردم پذیرفتنی‌تر به شمار می‌رود. همچنین مسائل اخلاقی در میان فرهنگ‌های گوناگون، ثابت و تغییرناپذیر است؛ اما بسیاری از آداب اجتماعی قابل تغییر و نسبی است.(۲)

به بیان دیگر، آداب تعین و تجسد خارجی اخلاق است و مصادیق متنوع جایگزین‌پذیر دارد، یعنی هرگز نباید از اخلاق صرف‌نظر کرد و همواره باید بدان ملتزم بود. اما از برخی آداب می‌توان به شرط جایگزینی دست برداشت.(۳) به این ترتیب گزاره‌های حاکی از رفتارهای ارزشیِ فرازمانی و فرامکانی، ناظر به اخلاق و گزاره‌های حاکی از رفتارهای ارزشی زمان‌مند و مکان‌مند، ناظر به آداب هستند.(۴)

آداب در جوامع و گروه‌های مختلف اشکال متفاوتی دارد. آداب می‌تواند مربوط به طبقه یا گروه خاصی باشد؛ مثل آداب ثروتمندان یا پزشکان در حالی‌که اخلاق فراگیر و عمومی است و به طبقه خاص یا صاحبان پیشه‌ای اختصاص ندارد.

مصادیق و انواع آداب

می‌توان آداب را به اعتبار خاستگاه‌های آن به آداب دینی و غیردینی تقسیم کرد، آداب دینی یا مستقیماً مستند به نصوص دینی هستند و یا اهل ایمان، آنها را بر اساس فهم خود از دین و با الهام از منابع دینی ابداع کرده و خود را مقید به مراعات آنها می‌دانند و آداب غیردینی، آدابی هستند که پیدایش و رواج آنها ریشه در ویژگی‌های منطقه‌ای، نژادی، تاریخی، صنفی، جنسی و امثال آن دارد.

به عنوان مثال سعی در زودتر سلام کردن، جواب سلام را کامل‌تر ادا کردن، برگزاری جشن عبادت و نشستن در اولین جای خالی هنگام ورود مجلس از آداب دینی است.(۵)

همچنین آداب را می‌توان به فردی و اجتماعی تقسیم کرد. اگر در رعایت ادب، کسی جز فاعل آن حضور نداشته باشد ادب، کاملاً فردی است؛ مانند آداب نماز خواندن و خوابیدن، اما اگر رعایت ادب به شرط حضور دیگران باشد ادب اجتماعی است؛ مانند آداب معاشرت و ازدواج. شیوه تغذیه، خودآرایی (نوع پوشاک و ظواهر)، بهداشت و سلامت، معاشرت (سلام، مصافحه، نشست و برخاست، گفتگو و…)، نمونه‌هایی از آداب هستند.

اهمیت آداب و آثار اجتماعی آن

آداب اسلامی، نماد ظاهری اسلام است. مسلمان بودن، با هر رفتاری قابل جمع نیست؛ یعنی وقتی به ارزش‌های اسلامی سر تسلیم فرود می‌آوریم، هر گونه رفتار یا ظاهری را نمی‌توانیم برای خود انتخاب کنیم، آداب اسلامی آن گونه ظاهری است که با اعتقادات و ارزش‌های اسلامی سازگار است و بروز خارجی توحید، تسلیم در برابر خدا و بندگی او است.

می‌توان به وجهه اجتماعی آن هم نظر دوخت، وقتی یک امت به آداب خاصی ملتزم باشد ساخت اجتماعی متناسب با اعتقادات و ارزش‌های خود را نیز پدید می‌آورد. مثلاً در جامعه‌ای که ارزش‌های اسلامی نهادینه شده و بندگی پروردگار فراگیر گشته تبلیغ کالاهایی که حرص و دنیاطلبی را بیفزاید، ناهنجار دیده می‌شود و مجالی نمی‌یابد.

چگونگی رفتار ظاهری ما، نمادی است از نوع تفکر و علاقه ما، این جلوه‌های ظاهری که از ما سر می‌زند، به نوعی ما را به دیگران ـ و حتی به خود ـ معرفی می‌کند. احوال درونی ما را آشکار می‌سازد و باور و پسند ما را می‌نمایاند؛ مثلا پیراهن مشکی شیعیان در ایام عزای اهل بیت(علیهم السلام)، عشق و علاقه عمومی آنها را به خاندان پیامبر و اعتقاد آنها را به این فرهنگ بیان می‏‌کند.

از این رو این احوال ظاهری اگر میان کسانی مشترک باشد نشان از همفکری و قرابت آنان دارد و اگر در ظواهر افراد و نوع زندگی آنان تفاوتی باشد، می‌توان حدس زد که در نگاه و ارزش‌های آنان نیز احتمالاً تفاوتی وجود دارد.

لباس هر انسان، پرچم کشور وجود اوست، پرچمی است که او بر سر در خانه وجود خود نصب کرده ‏است و با آن اعلام می‏‌کند که از کدام فرهنگ تبعیت می‏‌کند. همچنان که هر ملتی با وفاداری و احترام به پرچم خود، اعتقاد خود را به هویت ملی و سیاسی خود ابراز می‏‌کند، هر انسان نیز مادام که به یک سلسله ارزش‏ها و بینش‏‌ها معتقد و دلبسته باشد، لباس متناسب با آن ارزش‏ها و بینش‏‌ها را از تن به در نخواهد کرد.(۶)

بر این اساس، تغییری که در تیپ ظاهری انسان‏ها رخ می‏‌دهد، نشان از طوفانی درونی دارد که بر زوایای افکار و امیال آنان اثر گذاشته ‏است. لباس انسان در نگاه نخست، شأنی از ظواهر اوست و جلوه بیرونی شخصیت او به شمار می‌‏رود، اما در نگاه دقیق پیوندی ناگسستنی با باطن او دارد و پرده‌‏ای از واقعیات درون او را آشکار می‌سازد…

لباس نه تنها تحت تأثیر فرهنگ جامعه است که معرف شخصیت تک‏ تک افراد نیز هست و البته میان شخصیت افراد و فرهنگ عمومی جامعه نیز ارتباطی قوی وجود دارد. در جامعه‌‏ای که ارزش‏های والای معنوی و انسانی، بی‏‌اعتبار باشد و عالم درون انسان، حیثیت و معنایی مستقل از نمایش‏‌ها و جلوه‏‌های بیرونی نداشته باشد،

قهراً شخصیت انسان به کلی بر پایه توجه دیگران و اظهارنظر آنان درباره وی، شکل می‏‌گیرد و پیداست که افراد در چنین جامعه‌‏ای سعی می‏‌کنند با هر وسیله و از جمله با لباسی که به تن می‏‌کنند، برای خود نوعی تشخص و تعین ایجاد کنند. مد و تغییرات بی‏‌شمار و بی‏‌دلیلی که مرتباً در لباس رخ می‏‌دهد، چنین زمینه‏‌ای در ضمیر و روان افراد دارد.(۷)

 چرایی رعایت آداب در شکل ظاهری پوشش

آداب اسلامی، نماد ظاهری اسلام است. هر نمادی علاوه بر این که معنای خود را می‌‏نمایاند، درجه حضور و حیات آن معنی را در جامعه بیان می‏‌کند، التزام مسلمانان به احکام و آداب شرعی، اعلام حضور و حیات اسلام در جامعه و نیز توسعه‌دهنده فکر و ایده و فرهنگ اسلامی خصوصاً برای نسل‌‏های آینده است، نماز یک مسلمان و همه آداب و جلوه‌های ظاهری رفتار او یادآور فرهنگ اسلامی و تبلیغ غیر مستقیم اندیشه توحیدی است.

روش غرب برای ترویج سبک زندگی خود در جهان

بنابراین نباید التزام به آداب را به ظاهرگرایی یا جزئی‌نگری متهم ساخت، بلکه نظر به آثار تربیتی و فرهنگی فراوان این جلوه‌های رفتاری باید پای‌بندی به آن را بیشتر ساخت، دنیای غرب نیز با توجه به اهمیت فراوان آداب و به منظور انتشار فرهنگ و اندیشه خود دو تلاش موازی انجام می‏‌دهد:

نخست این که آداب و سبک رفتاری جامعه خود را با عنوان جهانی‌سازی در سراسر جهان توزیع می‏‌کند، زبان، خط، لباس، آرایش ظاهری، معماری، رفتارهای اجتماعی، خوراکی‌‏ها، نوشیدنی‏‌ها و همه مظاهر فرهنگ خود را بین‏‌المللی ساخته و در صدد است تا فرهنگ و باور و سلیقه خود را برتر اعلام کند و حیات و حضور دائم خود را به رخ همگان بکشد.

پایه‌ای که سبک زندگی دنیای مدرن را تشکیل می‌دهد

سبک زندگی دنیای مدرن، بیشتر نتیجه فرهنگ اومانیستی و حاصل سیستم عامل لیبرالیسم است و در آن ارتباط انسان با خدا و عالم معنا قطع شده است، به واقع این سبک زندگی، یک دین زمینی است که بر پایه نفسانیات انسان بنا نهاده شده است. نظم نوین جهانی نیز واحد بودن این روش زندگی را برای تمامی افراد جامعه در تمامی‌ زمینه‌ها توصیه می‌کند.

دوم این که آداب و نمادهای فرهنگ اصیل ما را تضعیف یا تحریف می‏‌کند، مثلاً عکس سگ و خوک و خوانندگان و هنرپیشگان غربی روی پیراهن جوانان ما تبلیغ می‏‌شود، در مقابل، پوشیدن چادر مشکی یا به دست کردن انگشتر عقیق مورد تمسخر قرار می‌‏گیرد.

انباشته‌‏ای از مو که ما را مشابه گروه‏‌های بی‌هویت غربی می‏‌گرداند، توصیه می‌شود، ولی اندکی ریش که نشان تشبّه ما به شهدا و پاکان و ادب مورد توصیه دین برای مردان مسلمان است، بر اساس قواعد بهداشتی، زیان‏بخش تلقی می‏‌شود! کودکان ما نیز هر روز در معرض داستان‏ها و فیلم‏‌هایی که آداب زندگی غرب را می‏‌آموزانند و لطیفه‏‌ها و بازی‌‏هایی که نمادهای فرهنگ بومی را تحقیر می‌‏کند، قرار می‌‏گیرند.(۸)

اقدام مخرب فرهنگی انگلیس برای قداست‌زدایی از سادات

در میان برنامه‏‌های استعماری انگلیس برای گسترش نقاط ضعف و نابودی عوامل نیروبخش مسلمانان به این مطلب تصریح و تاکید شده ‏است، به این دستورالعمل توجه کنید:

در مورد علاقه و احترامی که شیعه برای خاندان رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) قائلند، باید با القاء تردیدهایی در انتساب آنان به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) این دل‌بستگی از میان برود، در راه حصول این مقصود، باید عده‏‌ای را اجیر کنیم که با عمامه سیاه یا سبز در انظار ظاهر شوند و خود را به دروغ، اولاد رسول معرفی کنند، به این ترتیب مردمی که آنان را می‏‌شناسند، تدریجاً در هویت سادات حقیقی هم شک می‏‌کنند و به اولاد رسول، سوء ظن می‏‌یابند، موضوع دیگر، برداشتن عمامه از سر علمای دین و سادات حقیقی است تا هم وابستگی به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از میان برود و هم احترام علما در میان مردم.(۹)

نمونه‌هایی از مبارزه ادیان مختلف در مواجهه با تهاجم فرهنگی

با توجه به اهمیت آداب و نمادها و توانایی فراوان آن در انتقال فرهنگ، تلاش برای اظهار آداب و ابراز شعایر، بزرگ‌داشت آن‌ها، محافظت از آنها ضروری است.

از طرف دیگر، وظیفه موضع‏گیری در مقابل سنت‏‌های باطل و اندیشه‌‏های نادرست مقتضی از بین بردن، تحقیر یا تحریف نشانه‌‏های آن است، توصیه به از بین بردن هیاکل عبادت مثل بت و صلیب، اقدام حضرت موسی(علیه السلام) در به آتش کشیدن گوساله سامری و به دریا ریختن خاکستر آن(۱۰) و سوزاندن مسجد ضرار توسط پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، نمونه‏‌هایی از این موارد است.

استفاده از آداب و نمادهایی که متعلق به فرهنگ باطل است، تبلیغ و تقویت آن فرهنگ و اعلام حیات و حضور آن در جامعه است، ما با این استفاده از این آداب عضویت خود را در آن اندیشه و وفاداری خود را نسبت به آن اعلام می‌‏کنیم و سیاهی لشکر آن محسوب می‏‌شویم(۱۱)، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به امت خود سفارش می‏‌فرمودند: «و لا تشبّهوا بالیهود»؛ ظاهر خود را مانند قوم یهود مگردانید.

ماحصل تأدب به آداب

از ثمرات مهم تأدب به آداب، رشد ارزش‌های انسانی است، به طور کلی تأدب به آداب اجتماعی باعث ایجاد روابط پایدارتر، عمیق‌تر، صمیمی‌تر، شیرین‌تر و مؤثرتر میان افراد جامعه می‌شود، یکسان بودن رویه‌ها در جامعه، انس و تفاهم بیشتری میان افراد پدید می‌آورد، مثلاً سلام سرآغاز الفت و محبت است،

اگر این ادب را از میان برداریم زمینه بسیاری از پیوندهای اجتماعی برداشته خواهد شد. نیز کار بررسی هر عمل پیش از اقدام و انجام آن، مسیری دشوار و راهی طولانی است، آداب، استانداردهای تحفظ بر اخلاق را به صورت عمومی عرضه کرده و این بررسی را بسیار سهل می‌کند.

تأدب به هر یک از آداب، انسان را در نظر دیگران، زیبا و آراسته می‌کند؛ گویی انسان با تأدب به هر ادبی، لباسی جدید بر تن می‌کند؛ امیر مؤمنان علی(علیه السلام) می‌فرماید: «الآداب حلل مجدده»؛(۱۲) آداب، زیورهاى نوین- جان و تن- است.

به این ترتیب تأدب به آداب، دیگران را جذب می‌کند و بستر خوبی برای الگوسازی عملی، امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح جامعه فراهم می‌سازد. انسان از راه تأدب به آداب پسندیده، قدر و قیمتی بالاتر پیدا می‌کند و مورد احترام قرار می‌گیرد؛ همین امر باعث می‌شود که در معرض مسئولیت‌های بزرگ‌تری قرار گیرد. در حالی‌ که به قول امام علی(علیه السلام): انسان خالی از ادب و بازیگوش، به ریاست نمی‌رسد؛ «لا یرأس من خلا عن الادب و صبا الی اللعب»(۱۳)

ادامه دارد...

بدون دیدگاه