- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
فضایل و رذایل اخلاقی دارای اجناسی هستند که صفات متعددی را در تحت خود قرار می دهند. البته به دلیل اینکه این صفات دارای مراتب هستند و در بین افراط و تفریط مراتب مختلفی وجود دارد. در فضایل اخلاقی حد وسط آن را می توان فضیلت شمرد و خروج آز به سوی افراط و تفریط نیز به رذیله تبدیل می شود. در نوشته کوتاه به این مطالب مربوط به این موضوع اشاره شده است.
شکى نیست که در مقابل هر صفت نیکى، خلق بدى است که ضد آن است. با توجه به اینکه اجناس همه فضایل چهارند، پس معلوم مى شود که اجناس صفات رذایل نیز چهارند:
اول: جهل، که ضد حکمت است.
دوم: جبن، که ضد شجاعت است.
سوم: شره، که ضد عفت است.
چهارم: جور، که ضد عدالت است.
لیکن این به حسب «مؤدّاى نظر»[۱] است، اما تحقیق مطلب آن است که: از براى هر فضیلتى حدى است مضبوط و معیّن، که به منزله وسط است، و تجاوز از آن خواه به جانب افراط و خواه به طرف تفریط به صفت رذیله تبدیل می شود.
پس هر صفت فضیلتى که وسط است به جاى مرکز دایره است، و اوصاف رذایل به منزله سایر نقطههایى است که در میان مرکز یا محیط فرض شود. و شکى نیست که مرکز، نقطهاى است معیّن و سایر نقاط متصوّره در اطراف و جوانبش غیر متناهیه اند.
بنابر این، در مقابل هر صفت فضیلتى، اوصاف رذیله غیر متناهیه خواهد بود، و مجرد انحراف از صفت فضیلتى از هر طرفى موجب افتادن در رذیله خواهد بود. یعنی استقامت در سلوک طریقه اوصاف حمیده به منزله حرکت در خط مستقیم، و ارتکاب رذایل به جاى انحراف از آن است. و چون خط مستقیم در میان دو نقطه نیست مگر یکى، و خطوط منحنیه میان آنها لا محاله غیر متناهیه است، پس استقامت بر صفات نیک نیست مگر بر یک نهج، و از براى انحراف از آن مناهج بىشمارى است.
این است سبب در اینکه اسباب بدى و شر بیشتر است از اسباب و بواعث خیر و نیکى. از آنجا که پیدا کردن یک چیز معین در میان امور غیر متناهیه مشکل، و وسط را یافتن فیما بین اطراف متکثّره مشکلتر است، پس استقامت بر آن و ثبات در آن «اصعب»[۲] از هر دو است، و لهذا جستن وسط از میان اخلاق، که آن حد اعتدال است و استقامت بر آن، در غایت صعوبت است. و از این جهت است که: بعد از آنکه سوره «هود» به برگزیده معبود نازل شد، و در آنجا امر به آن بزرگوار شد که: «فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ» یعنى: «بایست و ثابت باش همچنانکه تورا امر فرموده ایم».[۳] فرمود: «شیّبتنى سوره هود» یعنى: «پیر کرد مرا سوره هود».[۴]
مخفى نماند که وسط بر دو قسم است: حقیقى و اضافى. حقیقى آن است که نسبت به آن، طرفین حقیقتا مساوى بوده باشد. مثل نسبت چهار به دو و شش. و وسط اضافى آن است که نزدیک به حقیقى باشد عرفا. بعضى تفسیر نمودهاند به اینکه نزدیکتر چیزى است به وسط حقیقى که ممکن است از براى نوع یا شخص. و وسطى که در علم اخلاق معتبر است و امر به استقامت و ثبات بر آن شده آن وسط اضافى است، زیرا که یافتن وسط حقیقى و رسیدن به آن متعذر، و استقامت و ثبات بر آن غیر میسّر است. و چون معتبر، وسط اضافى است و اختلاف آن ممکن است، به این جهت است که: اوصاف حمیده گاه به اختلاف اشخاص و احوال و اوقات مختلف مى شود. پس بسا باشد مرتبهاى از مراتب وسط اضافى فضیلت باشد به نظر شخصى یا حالى و وقتى، و رذیله باشد نسبت به غیر آن.[۵]
پی نوشت:
[۱]. در نسخه خطى« بادى نظر» ذکر شده یعنى ابتداى امر و آغاز نظر، و ظاهرا آن صحیح است.
[۲]. سختتر، دشوارتر.
[۳] .هود،( سوره ۱۱)، آیه ۱۱۲.
[۴] . مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۴۰( با اندک تفاوتى).
[۵]. گرفته شده توسط حمید رفیعی از: نراقى، احمد بن محمدمهدى، معراج السعاده، ص۵۲-۵۳، هجرت – ایران – قم، چاپ: ۶، ۱۳۷۸ ه.ش.