علم اخلاق شاخه اى از علوم انسانى است که در آن از فضایل و رذایل اخلاقى و از خصلت ها و رفتارهاى آدمیان سخن به میان مى آید. متفکران مسلمان در علم

مکتب ارسطو از مکتب‏هاى‏ اخلاقى بسیار مهمى است که در اخلاق نظرى وجود دارد. ارسطو به عنوان برجسته‏ ترین‏ فیلسوفان یونان باستان برخى ازشالوده

 قلمرو اخلاق و حقوق موضوع و قلمرو اخلاق را با حقوق از جهات گوناگون متفاوت دانسته ‏اند: «کانت‏» که بیش از همه حکما در جدا ساختن حقوق و اخلاق

درباره اخلاق، علوم گوناگونى پدید آمده است که هر کدام به جنبه خاصى در باره آن مى‌پردازد؛ مثل علم اخلاق، اخلاق وصفى، فلسفه اخلاق و …فلسفه

اخلاق منابعی متعددی دارد. شرع، فطرت و عقل از منابع اخلاق محسوی می گردد. در این مقاله به رابطه عقل و اخلاق پرداخته شده و بیان گردیده که عقل و خرد

یکى از مباحث ضرورى در شرایط فعلى و در عرصه تعلیم و تربیت، بررسى شیوه هاى درونى کردن مفاهیم اخلاقى در بین جوانان است، زیرا درونى کردن یک ارزش و

اخلاق که با چگونگی رفتار و حالتهای اختیاری انسان سروکار دارد، همواره جاذبه ویژه ای برای او داشته است و آدمی به دیده احترام در آن نگریسته است.

مکتب اخلاقی اسلام غایت انگار است، نه وظیفه گرا. این گفته ممکن است در بادی نظر، تعجب آمیزباشد، اما دلیل ما بر این مدعا آن است که در متون دینی ما

حقیقت، ماهیت و واقعیت اخلاق و سیاست و رابطه این دو، به صورت چالشی – اگر چه دیرین – جدید، جدی و جهانی مطرح شده است. هرگونه سیاست و روابط و