مناسبت | توضيحات | منبع |
آغاز مرحله نهایی جنگ صفین سال 38 هجری قمری |
پس از بی نتیجه ماندن، نامه ها و موعظه های امیرالمؤمنین (علیه السّلام) به معاویه در ماه محرم سال 38 هجری قمری، در روز چهارشنبه، اول صفر سال 38 هجری قمری، لشکریان امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مقابل لشکر شام صف کشیدند و جنگ صفین آغاز شد، لشکر امیرالمومنین (علیه السلام) 90 هزار نفر و لشکر معاویه 85 هزار نفر بودند. لشکر کفر، آب را بر لشکر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) بستند، ولی پس از گرفتن؛ منطقه ی مربوطه و باز نمودن آب توسط امام حسین (علیه السّلام) لشکر حضرت، مانع از رسیدن آب به لشکر معاویه نشدند. حضرت پس از شهادت تعدادی از اصحاب شان، یک باره با ده هزار نفر از طائفه ربیعه، به لشکر معاویه حمله کردند؛ و صفوف آنان را برهم ریختند، و تا قبّه معاویه رسیدند و فرمودند: ای معاویه، برای چه مردم را به کشتن می دهی؟ بیا با من مبارزه کن تا هر کدام از ما کشته شود خلافت از دیگری باشد!! عمرو عاص به معاویه گفت: علی با تو به انصاف سخن گفت. معاویه گفت: اما تو در این مشورت انصاف ندادی، چه اینکه هر کس به مصاف او بیرون رود به سلامت باز نگردد! از اینجا بود که معاویه عمرو عاص را به اجبار به جنگ حضرت فرستاد. حضرت همین که او را شناخت، شمشیر را بلند کرد تا او را به درک بفرستد، ولی عمرو عاص حیله کرد، و عورت خود را مکشوف ساخت. آن حضرت، از آن بی حیا رو برگردانید، و آن خبیث فرار کرد. سرانجام لشکر معاویه با حیله و نیرنگ چند برگ از قرآن بر سر نیزه کردند، و ماجرای حکمین پیش آمد. اين جنگ 14 ماه به طول انجاميد. |
محلاتی، ذبیح الله، قلائد النحور، جلد محرم و صفر، ص339، انتشارات کتابخانه صدر.عاملی، شیخ بهاءالدین، توضیح المقاصد، ص5، قم، مکتبه بصیرتی،1396.محدث قمی، شیخ عباس، تتمه المنتهی، ص24-29، قم انتشارات داوری1397ق.محدث قمی، فیض العلام، ص176، مرکز نشر کتاب، قم، 1375ش. بلاذری، انساب الاشراف،ج2، ص305، بیروت، موسسه الاعلمی.محدث قمی، شیخ عباس، تتمه المنتهی، ص 23. |
وارد کردن سر مطهر امام حسین (علیه السّلام) به شام سال 61 هجری قمری |
بنی امیه این روز را به خاطر ورود سر مطهر امام حسین (علیه السّلام) به شام، روز عید قرار دادند. |
محلاتی، ذبیح الله، قلائد النحور، جلد محرم و صفر، ص341، انتشارات کتابخانه صدر.ملبوبی، محمد باقر، الوقایع و الحوادث، جلد صفر، ص5، کتابفروشیفرد،قم،1341ش.کفعمی، مصباح ج2، ص596، قم، منشورات الرضی. |
ورود اهل بیت (علیهم السّلام) به شام سال 61 هجری قمری |
اهل بيت پيغمبر (صلى الله عليه و آله) وارد دمشق شدند، اين روز را بنى اميه عيد مى گيرند و براى شيعيان روز عزا است. از ابى مخنف روايت شده كه از سر ابى عبدالله بوى خوشى مى وزيد كه بر هر بوى خوشى برترى داشت. چون اهل بيت نزديك شهر رسيدند، ام كلثوم شمر را گفت: حاجتى دارم ممكن است انجام دهى؟ شمر پرسيد: چه مى خواهى؟ ام كلثوم فرمود: ما را از دروازه اى وارد كنيد كه جمعيت تماشاچى كمتر باشد، و به كسانى كه سرها را حمل مى كنند، بگو سرها را از محامل زنان دور كنند، كه از كثرت نظر تماشاچيان خوار شديم، شمر پست فطرت دستور داد سرها را بالاى نيزه ها نصب كردند، و در كنار محمل هاى زنان حركت دهند و آنها را از در بزرگ شهر وارد كردند. |
ملبوبی، محمدباقر، الوقایع و الحوادث، ج5، ص6-30، کتابفروشی فرد، قم، 1341ش. ذهنی تهرانی، سید محمد جواد،از مدینه تا مدینه، ص896-899،انتشارات پیام حق، تهران1397ش.علامه نمازی شاهرودی، مستدرک سفینه البحار، ج6، ص294،قم ، انتشارات جامعه مدرسین.محدث قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص429، مکتبه بصیرتی قم. |
مناسبت | توضيحات | منبع |
مجلس یزید سال 61 هجری |
در این روز اسرای اهل بیت رسول خدا (صلّی اللَّه علیه وآله) را وارد مجلس یزید کردند. |
محلاتی، ذبیح الله، قلائد النحور، ج محرم و صفر، ص353، انتشارات کتابخانه صدر. |
شهادت زید بن علی بن الحسین (علیه السلام) احتمالاً 120 هجری |
زید بن علی، فرزند امام سجاد (علیه السلام)، در رهبری قیام علیه بنیامیه، در زمان امام صادق (علیه السلام) در سال (۱۲۰ ،۱۲۱ یا ۱۲۲) هجری قمری در کوفه به شهادت رسید. گروهی از شیعیان، معتقد به امامت او شدند، که به زیدیه مشهور هستند. قیام او در اول محرم بوده است، و پس از دفن ایشان، در این روز؛ یا 19 ربیع الاول، قبر او را شکافتند، و بدن آن بزرگوار را از قبر خارج نمودند و به زمین کشیده و به دار زدند. |
شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص174، قم موسسه آلالبیت.ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج5، ص229.بیروت، دار صادر. تاریخ الطبری، ج7، ص160.تاریخ الطبری، ج7، ص160، بیروت، داراحیاء التراث العربی.محلاتی، ذبیح الله، قلائد النحور، جلد محرم و صفر، ص15، انتشارات کتابخانه صدر. علامه نمازی شاهرودی، مستدرک سفینه البحار،ج4، ص67،قم ، انتشارات جامعه مدرسین. |
برای این روز مناسبتی ثبت نشده است
برای این روز مناسبتی ثبت نشده است
مناسبت | توضيحات | منبع |
شهادت حضرت رقیّه (سلام الله علیها) سال 61 هجری |
در روز پنجم ماه صفر سال 61 هجری قمری حضرت رقیه (سلام الله علیها) مظلومانه به شهادت رسید. پدر ایشان امام حسین (علیه السّلام) و مادرشان ام اسحاق است. ولادت آن حضرت در مدینه بود، که در سن سه سالگی یا بیشتر در محرم سال 61 هجری، همراه پدر بزرگوارش به کربلا آمد. بعد از شهادت امام حسین (علیه السّلام) و اهل بیت و اصحاب، همراه با اسرا به کوفه و شام برده شد، و در مسیر چهل منزل، راه شام رنج های فراوانی دید. در شام بعد از دیدن سر نورانی پدر با پیشانی شکسته در خرابه، آنقدر ناله زد و گریست تا به ملکوت اعلا پیوست. و بدن شریف آن حضرت را شبانه دفن کردند. |
ملبوبی، محمد باقر، الوقایع والحوادث، ج5، ص70-81، قم، کتابفروشی فرد، سال نشر1341ش. |
برای این روز مناسبتی ثبت نشده است
مناسبت | توضيحات | منبع |
ولادت امام موسی بن جعفر (علیه السلام) سال 128 هجری قمری |
بنابر نظر مشهور، روز (یکشنبه) در سال 128 هجری قمری، در منطقه «ابواء» که بین مکه و مدینه قرار دارد، حضرت موسی بن جعفر (علیه السّلام) به دنیا آمدند. پدر والامقام آن حضرت امام صادق (علیه السّلام) و مادر ایشان حمیده المصفاه می باشند. مشهورترین لقب های آن حضرت صالح، صابر، امین و کاظم، و مشهورترین کنیة آن حضرت ابوالحسن است. اگرچه امیرالمؤمنین (علیه السّلام) و امام زین العابدین (علیه السّلام) هم مکنی به این لقب هستند، ولی در کتب اخبار از امام کاظم (علیه السّلام) به ابوالحسن اول، و از امام رضا (علیه السّلام) به ابوالحسن ثانی، و از حضرت هادی (علیه السّلام) به ابوالحسن ثالث، تعبیر می کنند. البته گاهی به خاطر تقیّه، از آن حضرت به عنوان عبد صالح، فقیه و عالم نیز تعبیر کرده اند. امام کاظم (علیه السلام) در عصر حکومت مروان بن محمد اموى (معروف به مروان حمار) که آخرین خلیفه امویان بود؛ به دنیا آمد، و در مدت عمر شریف خویش، علاوه بر حکومت مروان بن محمد اموى، حکومت ستم گرانه ی پنج تن از خلفاء عباسیان (سفاح، منصور، مهدى، هادى و هارون) را تحمل کرد. امام موسى کاظم (علیه السلام) در سن 20 سالگى به امامت رسید. مدت امامت آن حضرت، ۳۵ سال بود. |
طبرسی، امین الاسلام، اعلام الوری، ج2، ص6، قم، موسسه آل البیت،1408ق. محدث قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج2، ص 181، تهران، انتشارات اسلامیه، 1388ش. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج3، ص507،تهران، انتشارات اسلامیه. |
شهادت امام حسن مجتبی(علیهالسلام) |
بنابر نقلی در این روز، در سال 49 هجری امام مجتبی در سن 47 سالگی در مدینه به شهادت رسید.[1] ولی اشهر بین علمای امامیه شهادت حضرت در آخر ماه صفر است.[2] |
[1]- عاملی، شیخ بهایی، توضیح المقاصد، ص6، قم انتشارات مکتبه بصیرتی،1396ق. کفعمی، مصباح، ج2، ص598، منشورات الرضی،قم. [2]- علامه مجلسی، محمدباقر، جلاء العیون، ص 270، انتشارات علمیه اسلامیه. محدث قمی، فیض العلام، ص184،مرکز نشر کتاب،قم 1375ش. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار،ج44، ص 134،بیروت، داراحیاء التراث العربی،1403ق. |
مناسبت | توضيحات | منبع |
وفات حضرت سلمان (رحمه الله) سال 36 هجری قمری |
سلمان فارسی، صحابی مشهور پیامبر (صلی الله علیه وآله) و از یاران امام علی (علیه السلام) بود. او جایگاه والایی در میان صحابه داشت، پیامبر (صلی الله علیه وآله) او را از اهل بیت خود خواند. او به اسم اعظم خداوند آگاه بود، و مقامش از مقام لقمان حکیم بالاتر شمرده شده است. برخی منابع او را اهل اصفهان، و برخی دیگر اهل شیراز معرفی کردهاند. مطابق روایات شیعه او هیچ گاه به غیر خدا سجده نکرد. او روح حقجویی داشت، و برای یافتن حقیقت به سرزمین های مختلفی مسافرت کرد، و نزد اسقف های مسیحی به تعلیم و تربیت نفس پرداخت تا آنکه به ظهور پیامبر آخرالزمان در سرزمین عرب بشارت داده شد. سلمان برای یافتن پیامبر (صلی الله علیه وآله) به حجاز رفت، و با دیدن نشانه های نبوت در پیامبر (صلی الله علیه وآله)، به وی ایمان آورد. حضرت سلمان در سال 36 هجری قمری در سن 250 سالگی و بنابرنقلی 350 سالگی در مدائن از دنیا رفت. او را سلمان بن الاسلام و سلمان پاک و سلمان محمدی لقب داده اند، و در خطاب به او گفته اند: «السلام علیک یا من خلط ایمانه بأهل البیت الطاهرین». امیرالمومنین فرمودند: « سلمان از کسانی بود که بر حضرت زهرا (سلام الله علیها) نماز خواند». همچنین امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «سلمان علم اول و آخر را درک کرد، و او دریایی است؛ که هر کسی را بهره ای از آن نیست، و او از ما اهل بیت است». شرح حال سلمان در کتابهای مختلف بیان شده، و در بزرگی مقام و منزلتش همین بس که خود امیرالمومنین (علیه السلام) وسایل غسل و کفن او را آوردند، و او را غسل داده و کفن نمودند و بر او نماز خوانده و دفن نمودند. |
محمد حرزالدین، سعیدبن جبیر، مراقد المعارف، ج1، ص355، قم 1371ش.ملبوبی، محمدباقر، الوقایع والحوادث، جلد صفر، ص270،کتابفروشی فرد، قم،1341ش. علامه نمازی شاهرودی، مستدرک سفینة البحار،ج6، ص294، قم، انتشارات جامعه مدرسین.علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج99، ص289(قسمتی از زیارت نامه حضرت سلمان)،دار احیاءالتراث العربی،بیروت،1403.شیخ مفید، اختصاص، ص4، مکتبه بصیرتی قم.شیخ مفید، اختصاص، ص8، مکتبه بصیرتی قم.ملبوبی، محمدباقر، الوقایع والحوادث، ج5، ص325، کتابفروشی فرد، قم، 1341ش. |
مناسبت | توضيحات | منبع |
شهادت عمار یاسر 37 هجری قمری |
در این روز در سال 37 هجری قمری، عمار یاسر در سن 93 سالگی، در جنگ صفین به شهادت رسید. پدر عمار، جناب یاسر بن عامر است، در اسلام او اولین مردی بود؛ که در مکه به دست مشرکین به شهادت رسید. مادرش، سمیّه نام داشت، که در مقابل آزار و اذیت کفار مکه، صبر فراوان کرد، و اولین زن شهیده در اسلام بود، که به دست ابوجهل به شهادت رسید. |
محدث قمی، شیخ عباس، فیض العلام، ص189، مرکز نشر کتاب، قم1375. محمدبن حرزالدین، سعید بن جبیر، مراقدالمعارف، ج2،ص 100، قم1371ش. سبط ابن جوزی، تذکره الخواص، ج1، ص89، منشورات شریف رضی قم. |
وقوع جنگ نهروان سال 37 هجری قمری |
دوره خلافت امام علی (علیه السلام) بود، که بعد از جنگ صفین و در پی ماجرای حکمیت، در نهم صفر سال (38 یا 39) هجری قمری روی داد؛ این جنگ، از طرف گروه موسوم به مارقین یا خوارج بودند. آنها شکست سختی از سپاه امام علی (ع) خوردند، و گفتهاند کمتر از ده نفر از خوارج توانستند، فرار کنند. که یکی از آنان عبدالرحمن بن ملجم مرادی، قاتل امیرالمؤمنین (علیه السلام) بود. |
علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار،ج56، ص138. ابن شهر آشوب، ابی جعفر، مناقب آل ابی طالب ،ج3، ص220، انتشارات ذوی القربی،1379ش. |
برای این روز مناسبتی ثبت نشده است
مناسبت | توضيحات | منبع |
لیله الهریر در جنگ صفین سال 38هجری قمری |
خاتمه جنگ صفین نبرد «لیله الهریر» در شب جمعه یازدهم ماه صفر سال 38 ق بود. در آن شب سپاه معاویه از شدت سرما مانند سگ صدا می کردند، چون «هریر» به صدای سگ می گویند. حضرت علی (علیه السلام) ذوالفقار به دست و سوار بر اسب پیامبر (صلی الله علیه وآله) شمشیر می زد، و به هر شمشیری که می زد تکبیر می گفت و شجاعی را به خاک می افکند. مقتولین به دست آن حضرت در آن شب بیش از 500 نفر نقل شده است، و تا صبح مشغول جنگ بودند به گونه ای که ذوالفقارش چند مرتبه خمیده شد، و آن بزرگوار با زانوی مبارک آن را راست نمودند. در این جنگ جمعی از لشکریان امیرالمومنین (علیه السلام) به شهادت رسیدند، که از جملة آنها عمار یاسر، اویس قرنی، هاشم مرقال، پسر هاشم،خزیمة بن ثابت، صفوان بن حذیفه و عبدالله بن بدیل با برادرش عبدالرحمن بدیل، عبدالله بن حارث برادر مالک اشتر که از خواص امیرالمومنین بودند. |
ملا هاشم خراسانی، منتخب التواریخ، ص 163، انتشارات اسلامیه، تهران1376ش. |
مناسبت | توضيحات | منبع |
فتنه ی حَکَمیت در جنگ صفین در سال 38 هجری قمری |
صبح دوازدهم ماه صفرسال 38 هجری قمری، لشکر امیرالمومنین مهیای جنگ شدند، اما عمرو عاص حیله نمود و دستور داد، تا قرآن ها را بر سر نیزه کنند. و فریاد می زدند: «لاحکم الّا لله». منافقینی مانند اشعث بن قیس، با تضعیف روحیه لشکر حضرت آنان را به اختیار حکمین ترغیب کردند. هر چه امیرالمؤمنین فرمودند که این نیرنگ است، و من «کلام الله ناطق» هستم، نتیجه نداد. سرانجام قرار بر این شد، که هر لشکر حَکَمی از جانب خود تعیین کنند، تا حکم آنها را هر دو طرف بپیذیرد. معاویه، عمرو عاص را معرفی کرد و امیرالمومنین (علیه السلام) فرمود: «اگر ناچار هستیم، عبدالله بن عباس، و الا مالک اشتر نخعی حَکَم باشد». اشعث و جماعت قراء و حافظین که بعدا جز خوارج شدند راضی به هیچ کدام از این دو نشدند و گفتند: «فقط ابوموسی اشعری». نفاق منافقین نتیجه داد، و ابوموسی اشعری و عمر و عاص در «دومه الجندل» جمع شدند، که با مکر و حیله عمر و عاص حضرت را به ظاهر عزل نمودند. ابوموسی از جمله منافقینی بود، که در شب عقبه (بعد از غدیر) قصد قتل پیامبر را داشتند. بدین ترتیب فردای آن روز در بین جمعیت ابوموسی به عمرو گفت: تو بایست و معاویه را از امارت خلع کن، تا من هم علی بن ابی طالب را خلع نمایم. عمر و عاص گفت: من هرگز بر تو که عامل ابوبکر و عمر بوده ای سبقت نمی گیرم! به این ترتیب ابوموسی گفت: «من علی و معاویه را از خلافت عزل نمودم و ساکت شد». عمروعاص ملعون ایستاد و گفت: «مردم شنیدید که ابوموسی، علی را از خلافت عزل کرد. من هم او را از خلافت عزل نموده، و آن را برای معاویه ثابت می نمایم که او سزاوارتر است، و من به عنوان منصوب کردن معاویه انگشتر به دست می کنم». |
ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج13، ص315، کتابخانه آیت الله نجفی مرعشی،قم1404ق.ملاهاشم خراسانی، منتخب التواریخ، ص 167، ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج13، ص315. |
برای این روز مناسبتی ثبت نشده است
مناسبت | توضیحات | منبع |
شهادت محمد بن ابی بکر سال 38 هجری قمری |
محمد بن ابی بکر بن ابی قحافه، از نزدیک ترین یاران امام علی (علیه السلام) که از سوی ایشان به فرمانداری مصر منصوب شد. او فرزند خلیفه اول و اسماء بنت عمیس بود، که بعد از درگذشت ابوبکر، و ازدواج مادرش با امام علی (علیه السلام)، در خانه امام (علیه السلام) پرورش یافت. بین او و امام محبت دوجانبه وجود داشت، و امام او را فرزند خویش میخواند. جایگاه او در نزد امام علی (علیه السلام) را همسنگ جایگاه ابوذر در نزد پیامبر (صلی الله علیه وآله) دانستهاند. او از مخالفان برجسته عملکرد خلیفه سوم، به شمار میآمد. در دوره امام علی(علیه السلام) جزء شرطة الخمیس بود، و در جنگهای جمل و صفین فرمانده ی بخشی از سپاه امام را به عهده داشت. منابع حدیثی و تاریخی شخصیت او را ستودهاند. در این روز در سال 38 هجری قمری محمد بن ابی بکر در سن 28 سالگی به دستور معاویه و عمروعاص به وسیله زهر به شهادت رسید. بعد از شهادت، او را در شکم حمار مرده ای گذاشتند و سوزاندند. قبر منسوب به او از باقیمانده ی بدن سوخته آن بزرگوار است. دشمنان اهل بیت هنگامی که کنار قبر آن بزرگوار می روند پشت به قبر می کنند و برای ابوبکر فاتحه می خوانند.! |
محدث قمی، شیخ عباس، فیض العلام، ص249،مرکز نشر کتاب، قم1375ش. محلاتی، ذبیح الله، جلد محرم و صفر، ص395، انتشارات کتابخانه صدر. علامه نمازی شاهرودی، مستدرک سفینه البحار، ج6، ص294 |
مناسبت | توضیحات | منبع |
سال 11 هجری قمری |
ابتدای بیماری پیامبر اسلام (صلّی اللَّه علیه و آله)، که منجر به رحلت آن حضرت شد. |
علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج31، ص633و ج37، ص116. |
برای این روز مناسبتی ثبت نشده است
برای این روز مناسبتی ثبت نشده است
برای این روز مناسبتی ثبت نشده است
برای این روز مناسبتی ثبت نشده است
مناسبت | توضیحات | منبع |
اربعین سیدالشهداء (علیه السّلام) سال 61 هجری قمری |
در چنین روزی، چهل روز از شهادت امام حسین (علیه السّلام) و اهل بیت و اصحاب با وفایش می گذرد. |
*** |
زیارت جابر از کربلا سال 61 هجری قمری |
در این روز در سال 61 هجری قمری جناب جابر بن عبداللَّه انصاری و همراهانش قریب به چهل روز، بعد از شهادت امام حسین (علیه السّلام) از مدینه به کربلا وارد شدند، او به همراه عطیه، قبر حبیبش سیدالشهداء (علیه السلام) را زیارت کرد. |
عاملی، شیخ بهاءالدین، توضیح المقاصد، ص6، مکتبه بصیرتی قم1396. |
بازگشت اهل بیت (علیهم السّلام) به کربلا سال 61 هجری قمری |
بنابرنقل مشهور در چنین روزی اهل بیت (علیهم السّلام) از شام به کربلا بازگشتند. |
شیخ مفید، مسار الشیعه، ص26، مکتبه بصیرتی، قم1396. شیخ حر عاملی، محمدحسن، وسائل الشیعه، ج14،ص478، موسسه آل البیت قم .علامه مجلسی، محمد باقر، زادالمعاد،ص328. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج97،ص329 |
ملحق شدن رأس مطهر امام حسین (علیه السّلام) به بدن مطهر |
در این روز بنا بر قول سیّد مرتضی رأس شریف امام حسین (علیه السّلام) توسط امام زین العابدین (علیه السّلام) از شام به کربلا آورده شد و به بدن مطهر آن حضرت ملحق گردید. |
علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج44، ص199. |
برای این روز مناسبتی ثبت نشده است
برای این روز مناسبتی ثبت نشده است
برای این روز مناسبتی ثبت نشده است
برای این روز مناسبتی ثبت نشده است
مناسبت | توضیحات | منبع |
طلب کاغذ و دوات توسط پیامبر (صلى الله علیه و آله) سال 11 هجری قمری |
ماجرای دوات و قلم یا دَوات و قِرْطاس، اشاره است به قلم و دوات خواستن پیامبر (ص) در بستر بیماری، برای نوشتن وصیتی به مسلمانان که پس از وی گمراه نشوند. بنابر روایات، این درخواست پیامبر، با مخالفت عمر بن خطاب مواجه شده، که با گفتن جمله «این مرد هذیان میگوید»، مانع از نوشتن سفارش پیامبر میشود. واکنش خلیفه دوم بر خلاف برخی از آیات قرآن دانسته شده و انتقاد برخی از نویسندگان مسلمان را در پی داشته است. این واقعه – که از آن به مصیبت بزرگ یا فاجعه روز پنجشنبه یاد شده – در منابع روایی و تاریخی شیعه و سنی نقل شده است. از نظر شیعیان، پیامبر (صلی الله علیه و آله) اراده داشت بر جانشینی امام علی (علیه السلام) پس از خود تأکید کند. همچنین پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) در این روز بر منبر رفتند، خطبه خواندند، و مردم را موعظه نمودند، و به پیروى از قرآن و عترت فراخواندند. این ماجرا با جزئیات و عبارات متفاوتی در منابع روایی و تاریخی شیعه و سنی آمده است. کتابهای صحیح بخاری، صحیح مسلم، و طبقات ابن سعد، از منابع اهل سنت و از منابع شیعی در کتاب های الارشاد، و اوائل المقالات، و المناقب ابن شهر آشوب، آمده است.
|
بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح البخاری، ج1، ص37، چاپ1401ق. مسلم، صحیح مسلم، ج5، ص75-76، بیروت، انتشارات دارالفکر. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج2، ص242-245، بیروت دارالصادر. شیخ مفید، الارشاد، ج1، ص184. شیخ مفید، اوایل المقالات،ص406، الموتمرالعالمی. ابن شهر آشوب، ابی جعفر، مناقب آلابیطالب، ج1،ص236، انتشارات ذوی القربی،1379ش. |
مناسبت | توضیحات | منبع |
تجهیز لشکر اسامه سال 11 هجری قمری |
تجهیز لشکر اسامه، آخرین سپاه فراهم شده به دستور پیامبر اسلام (صلی الله علیه واله) برای دفاع در برابر حملات امپراطوری روم بود. این سپاه که با توجه به نام فرمانده آن اسامه بن زید به جیش اسامه معروف شد، به دلیل نافرمانی برخی از بزرگان صحابه، در زمان حیات پیامبر (صلی الله علیه و اله) حرکت نکرد. به عقیده شیعیان، پیامبر(صلی الله علیه و اله) اهداف دیگری نیز از اعزام این سپاه داشته، که به رویدادهای پس از رحلت و خلافت مرتبط است. |
عاملی، سیدجعفرمرتضی، الصحیح من سیره النبی الاعظم،ج32، ص165، |
برای این روز مناسبتی ثبت نشده است
مناسبت | توضیحات | منبع |
شهادت رسول خدا (صلّی اللَّه علیه وآله) سال 11 هجری قمری |
شیعیان تاریخ رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) را ۲۸ صفر سال یازدهم هجری و علمای اهل سنت ماه ربیع الاول می دانند. چیزی که در منابع تاریخی ثبت شده، آن است که آن حضرت مدتی بیمار شدند، و پس از آن رحلت نمودند. اما در روایاتی که از ائمه (علیهم السلام) نقل شده است، بیان گردیده که آن حضرت در اثر سمی که به ایشان خورانده شد، در سن 63 سالگی از دنیا رفتند. علت وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) دلایل بسیاری وجود دارد، که رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) ناشی از خوراندن سم، به آن حضرت بوده است. این دلایل و روایات، از تواتر معنوی برخوردارند؛ یعنی هرچند که الفاظ و توصیفات آنها کاملاً با یکدیگر مشابه نیستند، اما از مجموع آنها، می توان موضوع مورد بحث را ثابت نمود. از جمله امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: چون پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله)، ذراع (یا سردست) گوسفند، را دوست می داشتند، یک زن یهودی با اطلاع از این موضوع ایشان را با این بخش از گوسفند، مسموم نمودند. در جای دیگری امام صادق(ع) فرمودند: پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در جریان جنگ خیبر مسموم شده، و هنگام رحلتشان بیان فرمودند: که لقمه ای که آن روز در خیبر تناول نمودم، اکنون اعضای بدنم را نابود کرده است و هیچ پیامبر و جانشین پیامبری نیست، مگر این که با شهادت از دنیا می رود. در این روایت، علاوه بر تصریح به مسموم شدن رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و شهادت ایشان در پی مسمومیت، به اصلی کلی نیز اشاره می شود؛ که مرگ تمام پیامبران و اوصیا با شهادت بوده، و هیچ کدام، با مرگ طبیعی از دنیا نمی روند، روایات دیگری نیز وجود دارد؛ که این اصل کلی را تقویت می نماید. |
علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار،ج17، ص406. علامه نمازی شاهرودی، مستدرک سفینه البحار،ج6،ص295. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 2 ، ص154.کلینی، محمد بنیعقوب، الکافی،ج6،ص315،ح3.فروخ صفار، ابوجعفر محمدبن حسن، بصائرالدرجات، ج1، ص503، موسسه الاعلمی،1362ش. |
شهادت امام حسن مجتبی (علیه السّلام) سال 11 هجری قمری |
امام حسن (علیه السلام) در سومین سال هجرت پیامبر اسلام به مدینه، در این شهر متولد شد. ۳۷ سال از عمر مبارک امام حسن (علیه السلام) گذشته بود که پدر بزرگوارش حضرت علی (علیه السلام) به شهادت رسید، و وظیفه خطیر امامت و هدایت جامعه اسلامی بر عهده امام حسن (علیه السلام) قرار گرفت. مسلمانان پس از شهادت حضرت علی (علیه السلام) با ایشان بیعت کردند. امام حسن (علیه السلام) پس از رسیدن به خلافت، با کارشکنی معاویه بن ابوسفیان مواجه شد و در نتیجه، سپاهی را که پدرش برای جنگ با معاویه تدارک دیده بود، آماده کرد، اما امویان با حیله و نیرنگ، یاران امام حسن (علیه السلام) را از اطرافش پراکنده کردند و به تدریج آن بزرگوار متوجه شکاف عمیق بین سپاهیان خود شد، که احتمال پیروزی در جنگ را بشدت کاهش میداد. در این زمان امام حسن (علیه السلام) که اساس دین اسلام را در خطر میدید، به خاطر حفظ مصالح مسلمانان، صلح با معاویه حاکم اموی را پذیرفت. اما نفوذ معنوی و محبوبیت امام حسن (علیه السلام) در بین مردم چنان بود که حاکم اموی از آن حضرت سخت در هراس بود. وی میدانست که روشنگری های امام حسن (علیه السلام) در مورد ماهیت امویان، پایههای حکومت آنان را تهدید میکند. سرانجام معاویه وقتی تصمیم گرفت برای ولایتعهدی پسرش یزید بیعت بگیرد، صد هزار درهم برای جعده دختر اشعث بن قیس، همسر امام حسن (علیه السلام) فرستاد و به او وعده داد که در قبال مسموم کردن شوهرش، او را به ازدواج یزید درخواهد آورد، و در آخر، جعده با زهری که معاویه برای او فرستاده بود آن حضرت را در 28 صفر سال 50 هجری قمری مسموم کرد، که به شهادت امام حسن (علیه السلام) انجامید. |
شیخ مفید، الارشاد، ج2،ص16. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج44، ص149. |
برای این روز مناسبتی ثبت نشده است
مناسبت | توضیحات | منبع |
شهادت امام رضا (علیه السّلام) | حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا (علیه السّلام) در سال 203 هجری قمری، در سن 55 سالگی توسط مأمون، خلیفه عباسی و با خورانده شدن سم به شهادت رسیدند.
بزرگان شیعه در کتب مختلف، ماه شهادت را صفر و روز آن را آخر صفر ذکر کرده اند، ولی 29 یا 30 روز بودن ماه صفر در سال شهادت را ذکر ننموده اند. شیخ مفید نقل میکند مأمون، عبدالله بن بشیر را امر کرد که ناخنهایش را نگیرد تا درازتر از حد معمول شود و سپس چیزی شبیه تمر هندی بدو داده تا با دستانش خمیر کند. آنگاه مأمون پیش امام رضا (علیه السلام) رفته و عبدالله را صدا زده، و از او خواسته است که با دستانش آب انار بگیرد و سپس آن را به امام رضا (علیه السلام) نوشانید و این سبب وفات حضرت پس از دو روز شده است. شیخ صدوق روایاتی را بدین مضمون نقل میکند که در بعضی از آنها سم در انگور ذکر شده است و در بعضی، هم در انگور و هم در انار آمده است. مامون از آزار و جسارت به آن حضرت کوتاهی نکرد، و حتی حضرت را سه ماه در سرخس مقیداً زندانی کرد. پس از ولایتعهدی، ابتدای گرفتاری آن حضرت به خاطر معاشرت با مامون منافق ملعون بود. او به حسب ظاهر در تعظیم و احترام حضرت می کوشید، اما در باطن با آزار و اذیت امام را به مرگ خود راضی نموده بود. |
کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج2، ص528. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج49، ص292.شیخ مفید، الارشاد، ج2،ص270،شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص270، علامه نمازی شاهرودی، مستدرک سفینه البحار، ج6، ص295. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج49، ص298.ملاهاشم خراسانی، منتخب التواریخ، ص580. |
مناسبت | توضیحات | منبع |
اعمال مشترک ماه صفر |
اعمال مشترک اول هر ماه، در ابتدای ماه صفر نیز قابل توجه است، از جمله: 1- در زمان دیدن هلال خواندن دعای هلال وارد شده است. حداقل آن است که سه مرتبه بگوید: «اللّهُ اَکْبَر» و سه مرتبه «لا الهَ الَّا الْلّه» و سپس بگوید: «اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی اذْهَبَ شَهْرَ کَذا وَ جاءَ بِشَهْرِ کَذا» بهترین دعای زمان رؤیت هلال، دعای چهل و سوم صحیفه سجادیه است. 2- خواندن هفت مرتبه سوره «حمد». 3-از اموری که بر آن تأکید شده، سه روز روزه گرفتن در هر ماه است. مرحوم علامه مجلسی در زاد المعاد میگوید: مطابق مشهور، این سه روز، پنجشنبه اول ماه و پنجشنبه آخر ماه و چهارشنبه اول از دهه وسط ماه است. 4- خواندن نماز، در شب و روز اول ماه صفر بدینگونه است: 5- خواندن نماز اول ماه؛ که آن دو رکعت است، در رکعت اول بعد از «حمد»، سی مرتبه سوره «توحید» و در رکعت دوم بعد از «حمد»، سی مرتبه سوره «قدر» بخواند و بعد از نماز صدقهای در راه خدا بدهد، هر کس چنین کند، سلامت خود را در آن ماه از خداوند متعال گرفته است. |
– علامه مجلسی، محمدباقر، زاد المعاد، ج1، ص 280. |
اعمال مستحبی ماه صفر |
درباره اعمال مستحبی که در ماه صفر ذکر شده، اهم آنها خواندن دعا، تلاوت قرآن، اقامه نماز و روزه داری است. دعای ویژه ماه صفر نیز از محدث بزرگ مرحوم فیض کاشانی نقل شده که مستحب است هر روز ۱۰ مرتبه قرائت شود: «یا شَدیدَ الْقُوی، وَ یا شَدیدَ الْمِحالِ، یا عَزیزُ یا عَزیزُ یا عَزیزُ، ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمیعُ خَلْقِکَ، فَاکْفِنی شَرَّ خَلْقِکَ، یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ، یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ، یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ، فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ، وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ، وَ صَلَّی اللّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ» |
– محدث قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، ص589، فصل هشتم اعمال ماه صفر، قم¬، انتشارات نسیم حیات، چاپ سوم،1389ش. |
از اعمال مشترک هر ماه |
از اموری که بر آن تأکید شده است، سه روز روزه گرفتن در هر ماه است. مرحوم «علّامه مجلسی» رحمه الله در «زاد المعاد» می گوید: مطابق مشهور، این سه روز، پنجشنبه اوّل ماه و پنجشنبه آخر ماه و چهارشنبه اوّل از دهه وسط ماه است. سنّت است که همه ماه شعبان را روزه بدارد و در ده ماه دیگر، سه روز آن را، روزه بگیرد. و اگر این سنّت از او فوت شد، قضای آن را بجا آورد و حتّی اگر در تابستان انجام آن دشوار باشد، در زمستان قضا نماید. در روایتی از امام صادق (علیه السلام) آمده است: «کسی که این سه روز را روزه می گیرد، مراقب باشد، با کسی جدال و تندخویی نکند، و اگر نسبت به او جسارتی شد، درگذرد. و اگر در این ایّام روزه باشد، و به منزل برادر مؤمنی رفت و از او خواسته شد که افطار کند، اجابت دعوت مؤمن و افطار کردن، هفتاد برابر برتر است از روزه داشتن»[1] به هر حال سه روز روزه گرفتن در هر ماه (به نحوی که گذشت) پاداش فراوانی دارد، و مورد تأکید قرار گرفته است. |
[1] – علامه مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، ص464. |
مناسبت | توضیحات | منبع |
نماز اول هر ماه |
خواندن نماز اوّل ماه در روز اوّل، و آن دو رکعت است، در رکعت اوّل بعد از «حمد»، سی مرتبه «قل هو اللَّه احد» می خواند (به عدد روزهای ماه) و در رکعت دوم سی مرتبه «انّا انزلناه»، و بعد از نماز صدقه ای در راه خدا می دهد؛ (و اگر مستحقّی حاضر نیست، برای او کنار بگذارد) در بعضی از روایات اسلامی آمده است، هر کس چنین کند، سلامت خود را در آن ماه از خداوند متعال گرفته است.[1] در بعضی از احادیث آمده است: بعد از نماز، این دعا را (که پرمعنا و پربرکت و مشتمل بر آیات گران بها و مناسبی از قرآن مجید است) بخواند: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، وَ ما مِنْ دابَّةٍ فِی الْأرْضِ إلَّاعَلَی اللَّهِ رِزْقُها، به نام خداوند بخشنده مهربان، و هیچ جنبنده ای در زمین نیست، مگر این که روزیِ او بر خداست. وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها، کُلٌّ فِی کِتابٍ مُبینٍ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرحیم، و او قرارگاه و محلّ نقل و انتقالشان را می داند، همه این ها در کتاب مبین (لوح محفوظ) ثبت است، به نام خداوند بخشنده مهربان. وَ انْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ إلّاهُوَ، وَ انْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلا رادَّ لِفَضْلِهِ، یُصیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ، وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ. و اگر خداوند (برای امتحان و مانند آن) زیانی به تو رساند هیچ کس جز او نمی تواند آن را برطرف کند، و اگر اراده خیری برای تو کند، هیچ کس مانع فضل او نخواهد شد، آن را به هر کس از بندگانش بخواهد میرساند و او آمرزنده و مهربان است، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً، ما شآءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إلَّا بِاللَّهِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ، وَ اُفَوِّضُ امْری إِلَی اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ، به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند به زودی بعد از سختی ها آسانی قرار می دهد، آنچه خدا بخواهد (همان خواهد شد و) توان و نیرویی جز برای خدا نیست، خدا ما را بس است و او بهترین حامی ماست، و من کار خود را به خدا وا می گذارم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست، لا الهَ إلَّاانْتَ، سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ، رَبِّ إِنّی لِما انْزَلْتَ الَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقیرٌ، رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً، وَ انْتَ خَیْرُ الْوارِثینَ.[2] جز تو معبودی نیست منزّهی تو، و من از ستمکاران بودم، پروردگارا به هر خیر و نیکی که تو بر من فرو فرستی نیازمندم، پروردگارا مرا تنها نگذار و تو بهترین وارثانی. |
[1] علامه مجلسی، محمدباقر، زاد المعاد، ص463. [2] علامه مجلسی، محمدباقر، زاد المعاد، ص463. |
از اعمال مشترک اول هر ماه |
خواندن هفت بار سوره «حمد»[1] |
[1] – علامه مجلسی، محمدباقر، زاد المعاد، ص462. |
برای این روز اعمالی ثبت نشده است
مناسبت | توضیحات | منبع |
سوم صفر |
سیّد بن طاووس نقل کرده است: در روز سوم ماه صفر، دو رکعت نماز بخوان که در رکعت اوّل سوره «حمد» و سوره «فتح» و در رکعت دوم سوره «حمد» و سوره «توحید» قرائت شود. و پس از سلام نماز، صد بار صلوات بفرست و صد بار آل ابی سفیان را لعنت کن، و صد مرتبه استغفار نما و آنگاه حاجت خویش را از خداوند بخواه. (ان شاء اللَّه به هدف اجابت می رسد).[1] |
[1]– سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص 587،دارالکتب الاسلامیه تهران . محدث قمی، مفاتیح الجنان، ص589، فصل هشتم اعمال ماه صفر، قم، انتشارات نسیم حیات، چاپ سوم، 1389ش. |
برای این روز اعمالی ثبت نشده است
برای این روز اعمالی ثبت نشده است
برای این روز اعمالی ثبت نشده است
برای این روز اعمالی ثبت نشده است
برای این روز اعمالی ثبت نشده است
برای این روز اعمالی ثبت نشده است
برای این روز اعمالی ثبت نشده است
برای این روز اعمالی ثبت نشده است
برای این روز اعمالی ثبت نشده است
برای این روز اعمالی ثبت نشده است
برای این روز اعمالی ثبت نشده است
برای این روز اعمالی ثبت نشده است
برای این روز اعمالی ثبت نشده است
برای این روز اعمالی ثبت نشده است
برای این روز اعمالی ثبت نشده است
برای این روز اعمالی ثبت نشده است
مناسبت | توضیحات | منبع |
بیستم صفر |
در روز اربعین (بیستم ماه صفر) زیارت امام حسین (علیه السلام) مستحبّ و مورد تأکید قرار گرفته است. در روایتی که شیخ طوسی از امام حسن عسکری (علیه السلام) نقل کرده، که نشانه های مؤمن پنج چیز است: 1- به جای آوردن پنجاه و یک رکعت نماز (17 رکعت نماز واجب و 34 رکعت نافله). 2- زیارت اربعین (امام حسین علیه السلام). 3- انگشتر را بر دستِ راست قرار دادن. 4- و پیشانی را به هنگام سجده بر خاک گذاردن. 5- بلند گفتن (بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم) در نماز.
همچنین شیخ طوسی از صفوان جمّال روایت می کند که گفت: مولایم امام صادق (علیه السلام) در ارتباط با زیارت اربعین به من فرمود: هنگامی که روز، بالا آمد خطاب به امام حسین (علیه السلام) می خوانی: بسم الله الرحمن الرحیم السَّلامُ عَلَی وَلِیِّ اللّهِ وَحَبِیبِهِ، السَّلامُ عَلَی خَلِیلِ اللّهِ وَنَجِیبِهِ، السَّلامُ عَلَی صَفِیِّ اللّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ، السَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ، السَّلامُ عَلَی أَسِیرِ الْکُرُباتِ وَقَتِیلِ الْعَبَرَاتِ، اللّهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیُّکَ وَابْنُ وَلِیِّکَ، وَصَفِیُّکَ وَابْنُ صَفِیِّکَ، الْفَائِزُ بِکَرَامَتِکَ، أَکْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ، وَحَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ، وَاجْتَبَیْتَهُ بِطِیبِ الْوِلادَةِ، وَجَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السَّادَةِ، وَقَائِداً مِنَ الْقَادَةِ، وَذَائِداً مِنَ الذَّادَةِ، وَأَعْطَیْتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیَاءِ، وَجَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَی خَلْقِکَ مِنَ الْأَوْصِیَاءِ، فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ، وَمَنَحَ النُّصْحَ، وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ، وَحَیْرَةِ الضَّلالَةِ، وَقَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا، وَبَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنی، وَشَرَی آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْکَسِ، وَتَغَطْرَسَ وَتَرَدَّی فِی هَوَاهُ، وَأَسْخَطَکَ وَأَسْخَطَ نَبِیَّکَ وَأَطَاعَ مِنْ عِبادِکَ أَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ، وَحَمَلَةَ الْأَوْزارِ، الْمُسْتَوْجِبِینَ النَّارَ، فَجاهَدَهُمْ فِیکَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتَّی سُفِکَ فِی طَاعَتِکَ دَمُهُ وَاسْتُبِیحَ حَرِیمُهُ، اللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبِیلاً، وَعَذِّبْهُمْ عَذاباً أَلِیماً، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدِ الْأَوْصِیاءِ، أَشْهَدُ أَنَّکَ أَمِینُ اللّهِ وَابْنُ أَمِینِهِ، عِشْتَ سَعِیداً، وَمَضَیْتَ حَمِیداً، وَمُتَّ فَقِیداً، مَظْلُوماً شَهِیداً، وَأَشْهَدُ أَنَّ اللّهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَکَ، وَمُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ، وَمُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ، وَأَشْهَدُ أَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللّهِ، وَجاهَدْتَ فِی سَبِیلِهِ حَتّی أَتَاکَ الْیَقِینُ، فَلَعَنَ اللّهُ مَنْ قَتَلَکَ، وَلَعَنَ اللّهُ مَنْ ظَلَمَکَ، وَلَعَنَ اللّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ؛ اللّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ أَنِّی وَلِیٌّ لِمَنْ والاهُ، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُ، بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ، أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فِی الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ، وَالْأَرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ، لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلِیَّةُ بِأَنْجاسِها، وَلَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِیابِها، وَأَشْهَدُ أَنَّکَ مِنْ دَعائِمِ الدِّینِ، وَأَرْکانِ الْمُسْلِمِینَ، وَمَعْقِلِالْمُؤْمِنِینَ، وَأَشْهَدُ أَنَّکَ الْإِمامُ الْبَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ الْهادِی الْمَهْدِیُّ، وَأَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوی، وَأَعْلامُ الْهُدی، وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقی، وَالْحُجَّةُ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیا، وَأَشْهَدُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ، وَبِإِیابِکُمْ مُوقِنٌ، بِشَرایِعِ دِینِی، وَخَواتِیمِ عَمَلِی، وَقَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ، وَأَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ، وَنُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّی یَأْذَنَ اللّهُ لَکُمْ، فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لَامَعَ عَدُّوِکُمْ، صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْکُمْ، وَعَلَی أَرْواحِکُمْ وَأَجْسادِکُمْ، وَشاهِدِکُمْ وَغَائِبِکُمْ، وَظَاهِرِکُمْ و َبَاطِنِکُمْ، آمِینَ رَبَّ الْعالَمِینَ[1] |
[1]– محدث قمی، شیخ عباس ، مفاتیح الجنان، ص915، قم، انتشارات نسیم حیات، چاپ سوم 1389ش. |
برای این روز اعمالی ثبت نشده است
برای این روز اعمالی ثبت نشده است
برای این روز اعمالی ثبت نشده است
برای این روز اعمالی ثبت نشده است
برای این روز اعمالی ثبت نشده است
برای این روز اعمالی ثبت نشده است
برای این روز اعمالی ثبت نشده است
برای این روز اعمالی ثبت نشده است
برای این روز اعمالی ثبت نشده است
مناسبت | توضیحات | منابع |
دعای رؤیت هلال در شب اول ماه ربیع الاول | هنگام رؤیت هلال دعایی را که در «صحیفه سجّادیه»[1] آمده است، بخواند که بسیار پرمعناست:
ایُّهَا الْخَلْقُ الْمُطیعُ، الدَّائِبُ السَّریعُ، الْمُتَرَدِّدُ فی مَنازِلِ التَّقْدیرِ، ای مخلوق فرمانبردار، و خستگی ناپذیر شتابان، که در منزلگاه های معین در حرکتی، الْمُتَصَرِّفُ فی فَلَکِ التَّدْبیرِ، امَنْتُ بِمَنْ نَوَّرَ بِکَ الظُّلَمَ، وَاوْضَحَ بِکَ الْبُهَمَ، و در مدار حساب شده ای در چرخشی، ایمان دارم به آن که تاریکیها را به وسیله تو روشن کرد، و تیرگی ها را به تو آشکار ساخت. وجَعَلَکَ ایَةً مِنْ ایاتِ مُلْکِهِ، وَعَلامَةً مِنْ عَلاماتِ سُلْطانِهِ، فَحَدَّ بِکَ الزَّمانَ، و تو را نشانه ای از نشانه های فرمانرواییش و علامتی از علائم حکومتش قرار داده، و زمان را به وسیله تو معیّن کرد، وَامْتَهَنَکَ بِالزِّیادَةِ وَالنُّقْصانِ، وَالطُّلُوعِ والْأُفُولِ، وَالْإِنارَةِ، وَالْکُسُوفِ، فی کُلِّ ذلِکَ انْتَ لَهُ مُطیعٌ، وَالی ارادَتِهِ سَریعٌ، سُبْحانَهُ، و بزرگی و کوچکی، و طلوع و غروب و آشکاری و پنهانی را پیشینه تو ساخت، در تمام این امور تو فرمانبردار او هستی و به خواسته اش به سرعت پاسخگویی، پاک و منزّه است او. ما اعْجَبَ ما دَبَّرَ فی امْرِکَ، وَ الْطَفَ ما صَنَعَ فی شَاْنِکَ، جَعَلَک مِفْتاحَ شَهْرٍ حادِثٍ لِأَمْرٍ حادِثٍ، و چه تدبیر اعجاب آوری در کار تو دارد، و چه دقیق است آنچه در مورد تو انجام داده است، تو را کلید آغاز ماه جدید برای کاری جدید قرار داده است. فَاسْئَلُ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبَّکَ، وَ خالِقی وَ خالِقَکَ، پس از خداوندی که پروردگار و آفریننده وَمُقَدِّری وَ مُقَدِّرَکَ، وَ مُصَوِّری وَ مُصَوِّرَکَ، انْ یُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، و تقدیر کننده، و صورت بخش من و توست می خواهم که بر محمّد و خاندان پاکش درود فرستد، وَانْ یَجْعَلَکَ هِلالَ بَرَکةٍ لا تَمْحَقُهَا الْأَیَّامُ، وَ طَهارَةٍ لا تُدَنِّسُهَا الْأثامُ، و تو را قرار دهد هلال با برکتی که روزگار، آن را نابود نکند، و هلال پاکی که پلیدی ها آن را آلوده نسازد، هِلالَ امْنٍ مِنَ الأفاتِ، وَ سَلامَةٍ مِنَ السَّیِّئاتِ، هِلالَ سَعْدٍ لا نَحْسَ فیهِ، و هلال ایمنی از آفات و سلامت از گناهان و هلال با سعادتی که در آن نحوستی نباشد، وَ یُمْنٍ لا نَکَدَ مَعَهُ، وَ یُسْرٍ لا یُمازِجُهُ عُسْرٌ، وَ خَیْرٍ لا یَشُوبُهُ شَرٌّ، هِلالَ و هلال با برکتی که بداقبالی نیاورد و هلال آسایشی که سختی با او نباشد، و هلال خیری که شری با آن همراه نشود، (و تو را) هلال امْنٍ وَ ایمانٍ، وَ نِعْمَةٍ وَ احْسانٍ، وَ سَلامَةٍ وَ اسْلامٍ، اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْنا مِنْ ارْضی مَنْ طَلَعَ عَلَیْهِ، وَ ازْکی مَنْ نَظَرَ الَیْهِ، امنیّت و ایمان و نعمت و لطف و سلامت و اسلام (قرار دهد)، خدایا بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست، و مرا از خوشنودترین افرادی که ماه بر آنان طلوع کرده، و پاک ترین کسی که به آن نگاه کرده، وَاسْعَدَ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فیهِ، وَ وَفِّقْنَا فیهِ لِلتَّوْبَهِ وَ اعْصِمْنا فیهِ مِنَ الْحَوْبَهِ، و از با سعادت ترین کسانی که تو را در آن ماه عبادت کردهاند قرار ده، و ما را در این ماه برای توبه موفّق بدار، و از لغزش بازدار، وَاحْفِظْنا فیهِ مِنْ مُباشِرَةِ مَعْصِیَتِکَ، وَ اوْزِعْنا فیهِ شُکْرَ نِعْمَتِکَ، وَالْبِسْنا فیهِ جُنَنَ الْعافِیَةِ، و از ارتکاب گناهان حفظ کن، و در این ماه شکر نعمت هایت را قسمتمان کن، و لباس، عافیت بر انداممان بپوشان، وَ اتْمِمْ عَلَیْنا بِاسْتِکْمالِ طاعَتِکَ فیهِ الْمِنَّةَ، انَّکَ انْتَ الْمَنَّانُ الْحَمیدُ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ و الِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرینَ. و با نهایت بندگی برای تو نعمتت را بر ما در این ماه تمام کن، زیرا که تو بسیار نعمت بخش و ستوده ای، و درود خدا بر محمّد و خاندان پاک و پاکیزه اش باد. |
صحیفه سجادیه، دعای 43. |