تغییر زبان
مناسبت ها و اعمال ماه رجب مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت
مناسبت توضیحات منبع
ولادت امام باقر (علیه ­السلام)  

حضرت امام محمّد بن علی باقر­العلوم ­(علیه­ السّلام) در روز جمعه، اول­ رجب سال­57­ (هجری ­قمری) در شهر مدینه متولد شدند.[1]

­ولادت آن حضرت روزهای سوم و ششم صفر و پنجم و بیست و­دوم رجب هم ذکر شده است.

محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب مشهور به امام محمدِ باقر (علیه السلام) (۵۷-۱۱۴ق) پنجمین امام شیعیان بعد از پدرش امام سجاد (علیه­السلام) است. مشهورترین لقب او «باقر» به معنای شکافنده (علم) است که برپایه حدیث لوح، این لقب را پیامبر اسلام (صلی ­الله ­علیه ­و آله) پیش از ولادتش به او داد.

امام باقر (علیه­ السلام) حدود ۱۹ سال امامت شیعیان (از سال ۹۵ق تا ۱۱۴ق) را برعهده داشت.

نام مبارک آن حضرت محمّد، کنیه ایشان ابوجعفر و القاب آن حضرت باقر العلوم، الشاکر للَّه، هادی، امین و شبیه است، و لقب اخیر به خاطر شباهت آن حضرت به پیامبر (صلّی ­اللَّه­ علیه­ و­ آله) است.[2]­

پدر بزرگوارش حضرت امام زین العابدین علی بن الحسین (علیه ­السّلام) و مادر آن حضرت امّ ­عبداللَّه فاطمه دختر امام حسن مجتبی (علیه ­السّلام) است.[3]

امام صادق (علیه ­السّلام) در باره امّ­ عبداللَّه می ­فرمایند: «از زنهای با ایمان و پرهیزکار و نیکوکار بود».

در روایت دیگر امام صادق (علیه­ السّلام) می­فرمایند: «در میان فرزندان امام حسن (علیه­ السّلام) مثل او نبود».

در عظمت و شرافت این بانو، همین بس ­که با حضرت سیّد­الساجدین علی بن­ الحسین و باقر­العلوم (علیهما السّلام) در واقعه کربلا حضور داشت، و همراه آن بزرگواران و زینب کبری و دیگر اهل ­بیت (علیهم السّلام) به اسارت رفت، و وقایع کوفه و شام را دید.

[1] – کفعمی، المصباح، ج2، ص599، منشورات الرضی، قم. علامه مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، ص20، چاپ سنگی تهران، شیخ طوسی، ابی جعفر، مصباح المتهجد، ص737، با تصحیح اسماعیل انصاری، قم . محدث قمی، شیخ عباس، فیض العلام، ص 294، مرکز نشر کتاب، قم1375ش . ابن شهرآشوب، ابی جعفر، مناقب آل ابی طالب، ج4، ص227، انتشارات ذوی القربی،1379ش. طبرسی، امین الاسلام، اعلام الوری، ج1، ص498، موسسه آل البیت، قم1408. شیخ مفید، مسارالشیعه، ص33، مکتبه بصیرتی قم،1396.

[2] – ابن شهر آشوب، ابی جعفر، مناقب آل ابی طالب، ج4، ص227، انتشارات ذوی القربی،1379ش.

[3] – کفعمی، المصباح، ج2، ص599. علامه مجلسی، زادالمعاد، ص20. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4، ص227.

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

مناسبت توضیحات منبع
شهادت امام هادی (علیه­ السّلام)  

شهادت امام علی النقی (علیه ­السّلام) در سال 254 هجری قمری، بنابر مشهور در سن 41 سالگی بوده است.

[1] مرحوم کلینی شهادت آن حضرت را در 26 جمادی الاخر نقل فرموده است.[2]

مشهور این است که آن حضرت 6 یا 8 سال و 5 ماه داشت که پدر بزرگوار ایشان جواد الائمه (علیه السّلام) به شهادت رسیدند، و آن حضرت به منصب کبرای امامت و خلافت عظمی رسیدند، و مدت امامت آن وجود شریف 33 سال بود.

ایام حیات امام هادی (علیه السّلام) مصادف بود با خلافت بناحق مأمون، معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین، معتز – لعنت اللَّه علیهم، و آخرالامر معتز آن حضرت را با زهر شهید کرد.[3]

امام هادی (علیه السلام) 13 سال در مدینه اقامت فرمودند و بقیه ایام امامت خویش را به اجبار متوکل در سامرا بودند. حاکم مدینه به متوکل نوشت که اگر تو را به مکه و مدینه حاجتی است، علی بن محمّد (علیه السّلام) را از این دیار بیرون ببر که همه را مطیع خود ساخته است. در مدینه اسباب اذیت و اضرار به آن حضرت را به دستور متوکل زیاد کردند، تا زمانی که آن حضرت را به سامرا بردند و جسارت ها کردند، و سرانجام در چنین روزی امام دهم در زمان حکومت معتز عباسی مسموم شده و به شهادت رسید.[4]

امام عسکری (علیه السّلام) غسل و کفن و نماز بر آن حضرت را انجام داد، و بعداً در ظاهر این امورات توسّط دیگران انجام شد و ایشان را در منزل خود در مکان فعلی حرم مطهر دفن نمودند. مزار امام هادی (علیه­السلام) در سامرا از زیارتگاه‌های شیعیان در عراق است. این زیارتگاه به دلیل دفن او و فرزندش امام حسن عسکری (علیه ­السلام)، حرم عسکریین (علیهما  السلام) خوانده می‌شود.

از امام هادی (علیه ­السلام) احادیثی در امور اعتقادی، تفسیر، فقه و اخلاق روایت کرده‌اند. در بخشی از این روایات، به مباحث کلامی همچون تشبیه و تنزیه و جبر و اختیار پرداخته شده است. زیارت جامعه کبیره و زیارت غدیریه نیز از او نقل شده است.

امام هادی (علیه ­السلام) به واسطه جمعی از وکیلان که سازمان وکالت خوانده می‌شد، با شیعیان ارتباط داشت. عبدالعظیم حسنی، عثمان بن سعید، ایوب بن نوح و حسن بن راشد از اصحاب او بودند.

[1] – عاملی، شیخ بهاءالدین، توضیح المقاصد، ص16، مکتبه بصیرتی قم، 1396. محدث قمی، شیخ عباس، فیض العلام، ص297. شیخ مفید، مسارالشیعه، ص 34. محلاتی، ذبیح الله، قلائدالنحور، جلد رجب، ص22، انتشارات کتابخانه صدر. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج50، ص117-192 و ج99، ص596. کفعمی، المصباح، ج2، ص599. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص741.

[2] – کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج2، ص551، انتشارات اسلامیه تهران.

[3] – شیخ مفید، الارشاد، ج2،ص297.

[4] – شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص297.

 

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

مناسبت توضیحات منبع
. ولادت امام جواد (علیه­ السّلام)  

محمد بن علی بن موسی­، مشهور به امام جواد و امام محمدِ تقی (۱۹۵-۲۲۰ق) امام نهم شیعیان اثناعشری است.

کنیه او ابوجعفر ثانی است و ملقب به جواد و ابن الرضا (علیه ­السلام) بود.

ملقب شدن او به جواد را به دلیل کثرت بخشش و احسان او دانسته‌اند.

امام جواد (علیه ­السلام) ۱۷ سال امامت کرد، که با حکومت مأمون عباسی و معتصم عباسی همزمان بود.

حضرت جواد الائمه (علیه­ السّلام) بنابر مشهور در دهم ماه رجب سال 195 هجری قمری به دنیا آمده ­اند.[1] اقوال دیگر در ولادت آن حضرت چنین است: 17 ماه رمضان، 15 ماه رمضان.[2] آخر ذی القعده. به قولی هم در 13 رجب ولادت آن حضرت واقع شده است.[3]

در بزرگوار آن  امام هشتم­، حضرت امام رضا (علیه السّلام)، و مادر آن حضرت جناب سبیکه یا درّه است.[4] که حضرت رضا (علیه­ السّلام) نام ایشان را «خیزران» نهادند. نام آن حضرت محمّد، و کنیه ایشان ابوجعفر و مشهورترین القاب آن حضرت تقی و جواد است. حضرت رضا (علیه­ السّلام) آن حضرت را با کنیه یاد می­ کردند، و می ­فرمودند: «ابوجعفر به من نامه نوشته است»، و نامه ­هائی که از آن حضرت می­ رسید در نهایت جلالت و زیبائی بود، و هنگامی که امام (علیه ­السّلام) می­خواستند نامه­ای برای امام جواد (علیه­السّلام) بنویسند آن حضرت را به بزرگی و احترام مورد خطاب قرار می ­دادند.[5]

یک روز در ایام کودکی حضرت جواد (علیه السّلام) آن حضرت را نزد پدر بزرگوارش امام رضا (علیه السّلام) آوردند. آن حضرت فرمودند: «این مولودی است که برای شیعه مبارکتر از او بدنیا نیامده است.[6] چرا که چهل سال و چند ماه از سن مبارک امام رضا (علیه السّلام) گذشته بود و آن حضرت هنوز اولادی نداشتند، و بعضی از شیعیان در امر امامت نگران بودند، هنگامی که خداوند جواد الائمه (علیه السّلام) را به مولایمان حضرت رضا (علیه السّلام) داد، نگرانی و شک و تردید مردم برطرف شد.

آن حضرت شش فرزند داشت: ابوالحسن حضرت هادی (علیه السّلام)، ابوطالب جناب زید، ابوجعفر جناب موسی بن مبرقع، حکیمه خاتون، خدیجه خاتون، امّ کلثوم.

براساس نقل بیشتر منابع، امام جواد (علیه السلام) در آخر ذی‌القعده سال ۲۲۰ق در ۲۵ سالگی مسموم و به شهادت رسید.

در میان امامان شیعه، وی جوان‌ترین امام در هنگام شهادت بوده است.

او در کنار جدش موسی بن جعفر(علیه السلام) در مقبره قریش در کاظمین به خاک سپرده شد.

 

[1] – طبرسی، امین الاسلام، اعلام الوری، ج2، ص91، موسسه آل البیت، قم1408ق. ابن شهرآشوب، ابی جعفر، مناقب آل ابی طالب، ج4،ص379. علامه مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، ص20. محدث قمی، شیخ عباس، فیض­العلام، ص299. کفعمی، المصباح، ج2، ص599.

[2] – فیض کاشانی، محسن، تقویم المحسنین، ص11.

[3] – علامه مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، ص 21.

[4] – طبرسی، امین الاسلام، اعلام الوری، ج2،ص 91. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج50، ص7.

[5] – شیخ صدوق، ابوجعفر، عیون اخبارالرضا (ع) ج2، ص240، المطبعة الحیدریه نجف،1390ق.

[6] – کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج1، ص321. شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص279.

ولادت حضرت علی اصغر (علیه السّلام)  

ولادت با سعادت حضرت باب الحوائج علی اصغر (علیه السّلام) در این روز واقع شده است.

با در نظر گرفتن اینکه آن حضرت در شش ماهگی در روز عاشورا در کربلا به شهادت رسید، ولادت حضرت مطابق این روز می­ شود. بعضی هم ولادت آن حضرت را در روز 8 یا 9  رجب ثبت کرده ­اند.

نام شریف آن حضرت عبداللَّه، مشهور به علی اصغر (علیه­ السلام) است. لقب شریفش باب­الحوائج، رضیع، مذبوح من الاذن الی الاذن است. پدر بزرگوارش امام حسین (علیه السّلام)، و مادر والا مقامش حضرت رباب دختر امرء القیس  است.[1]

قاتل آن حضرت، حرمله بن­ کاهل اسدی ملعون است که جنایات او قلب امام حسین (علیه ­السّلام) و اهل بیت و شیعیان، بلکه هر شنونده این مصیبت را می­ سوزاند.

 

 

[1] –  شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص 135.

 

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

 

مناسبت توضیحات منبع
ورود امیرالمؤمنین (علیه­ السّلام) به کوفه

در این روز در سال 36 هجری قمری امیر­المؤمنین (علیه­ السّلام) بعد از واقعه جمل وارد کوفه شدند، و آن شهر را به عنوان مقر حکومت انتخاب نمودند، و اولین خطبه را در شهر کوفه در این روز ایراد فرمودند.[1]

 

 

[1] – محلاتی، ذبیح الله، قلائدالنحور، جلد رجب، ص 104. علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج32، ص 352.

 

 

مناسبت توضیحات منبع

ولادت امیر المؤمنین (علیه­السلام)[1]

 

علی بن ابی‌طالب (علیه­السلام) مشهور به امام علی و امیرالمؤمنین­، امام اول همه­ مذاهب شیعه، صحابی، راوی، کاتب وحی و چهارمین خلیفه از خلفای راشدین نزد اهل سنت است. وی همچنین پسرعمو و داماد پیامبر اکرم (صلی­ الله­ علیه ­و آله)، همسر حضرت فاطمه (سلام ­الله­ علیها)، پدر و جدِّ یازده امام شیعه است.

پدر او ابوطالب و مادرش فاطمه بنت اسد بودند.

در خانه کعبه متولد شد [2] اخبار متواتر است در اينكه فاطمه بنت اسد (سلام اللَّه عليها) امير المؤمنين (عليه السّلام) را در داخل كعبه در روز جمعه 13 رجب 30 سال بعد از عام الفيل به دنيا آورده است، و كسى قبل از آن حضرت و بعد از آن حضرت در آن مكان به دنيا نيامده است مداركى از كتب اهل سنت كه دلالت دارد ولادت امير المؤمنين (عليه السّلام) در داخل كعبه بوده است در قسمت منابع ذکر شده است.[3]­

ماجرای تولد مولا، علی (علیه السلام) بدین شرح است که در شب جمعه سيزدهم رجب بانوى بزرگوار ابوطالب (عليه السّلام) جناب فاطمه بنت اسد (علیها السلام) احساس درد كرد، ولى با قرائت نامى مخصوص آرامش پيدا كرد. هنگامى كه جناب ابوطالب (عليه السّلام) خواست زنانى از قريش را براى كمك فاطمه بنت اسد (سلام اللَّه عليها) بياورد، از گوشه خانه ندائى رسيد: «اى ابوطالب، صبر كن چرا كه دست نجس نبايد ولى خدا را لمس كند»

صبح هنگام فاطمه بنت اسد (سلام اللَّه عليها) ندائى شنيد: «اى فاطمه به خانه ما بيا». ابوطالب (عليه­ السّلام) و پيامبر (صلّى اللَّه عليه و آله) آن حضرت را به مسجد الحرام آوردند.

عباس بن عبدالمطلب كه به همراه جماعتى در مسجد نشسته بودند، ديدند كه فاطمه (سلام اللَّه عليها) وارد مسجد الحرام شد، و در مقابل كعبه ايستاد و نگاهى به سوى آسمان نمود و چنين فرمود: «پروردگارا، من به تو و به پيامبران و كتاب هائى كه از جانب تو آمده اند ايمان دارم. من كلام جدم ابراهيم خليل را تصديق مى­ كنم، و او بوده كه اين خانه را بنا كرده است. تو را قسم مى­ دهم و از تو مى­خواهم به حق كسى كه اين خانه را بنا كرد، و به حق فرزندى كه در شكم من است و با من سخن مى­ گويد و با گفتارش با من انس مى­گيرد، و من يقين دارم كه يكى از آيات و نشانه­ هاى توست، كه اين ولادت را بر من آسان فرمائى».[4]

­ناگهان حاضرين در مسجد الحرام ديدند كه ديوار پشت آن سمتى كه در كعبه است شكافته شد و فاطمه بنت اسد (سلام اللَّه عليها) داخل شد. هر چه كردند قفل در را باز كنند ممكن نشد، و دانستند كه حكمت خداوند در كار است.[5]

فاطمه بنت اسد (سلام اللَّه عليها) مى­ فرمايد: هنگامى كه داخل كعبه شدم ديدم حوا، ساره، آسيه، مادر موسى بن عمران و مريم مادر عيسى آمدند. آنان به من سلام كردند: «السّلام عليكِ يا ولية اللَّه» و در مقابلم نشستند. آنچه در ولادت خاتم الانبياء (صلّى اللَّه عليه و آله) انجام دادند در ولادت على بن ابى­طالب (عليه السّلام) نيز انجام دادند، چه اينكه فاطمه بنت اسد (سلام اللَّه عليها) در هنگام ولادت پيامبر (صلّى اللَّه عليه و آله) حضور داشت و به ابوطالب (عليه السّلام) ماجرا را خبر داد. حضرت ابوطالب (عليه السّلام) قبلاً به او فرموده بود: «30 سال صبر كن تا خدا مولودى به تو عنايت كند مثل خاتم الانبياء (صلّى اللَّه عليه و آله) مگر در نبوّت كه وصى و وزير او خواهد شد».[6]

امیرالمومنین (علیه­السلام) نخستین مردی بود که به پیامبراسلام (صلی الله علیه واله) ایمان آورد. از نظر شیعه، علی(علیه السلام) به فرمان خدا و تصریح پیامبر(صلی الله علیه وآله)، جانشین بلافصل رسول خدا (صلی الله علیه واله) است.

تمام مورخین فضائل زیادی را برای امام علی (علیه السلام) برشمرده‌اند؛ پیامبر (صلی الله علیه واله) او را به عنوان وصی و جانشین خود برگزید. پیامبر (صلی الله علیه وآله­) عقد اخوت خود را با وی بست و بنابر منابع شیعه و برخی منابع اهل ­سنت، حدود ۳۰۰ آیه از قرآن کریم، درباره فضایل وی نازل شده است مانند آیه مباهله، آیه تطهیر، آیه ولایت و برخی دیگر از آیات که بر عصمت وی دلالت دارد.

علی (علیه السلام) در همه غزوات پیامبر اسلام (صلی الله علیه واله) به جز جنگ تبوک شرکت داشت. در غزوه تبوک پیامبر (صلی الله علیه وآله) علی (علیه السلام) را به جانشینی خود در مدینه گماشت. امام علی (علیه السلام) در غزوه بدر، تعداد زیادی از مشرکان را به هلاکت رساند، در غزوه احد از جان پیامبر (صلی الله علیه و آله) محافظت کرد، در غزوه خندق با کشتن عمر بن عبدود، جنگ را خاتمه داد و در غزوه خیبر، با کندن درِ بزرگ قلعه خیبر، جنگ را به سرانجام رساند.

پیامبر (صلی الله علیه وآله) پس از انجام تنها حج خود، پس از نزول آیه تبلیغ، مردم را در منطقه غدیر خم جمع کرد؛ سپس خطبه غدیر را خواند، و دست امام علی (علیه السلام) را بلند کرد و فرمود «هر که من مولای او هستم، علی نیز مولای اوست، خدایا دوست بدار آن‌که او را دوست دارد و دشمن او را دشمن بدار.» پس از آن، برخی صحابه مانند عمر بن خطاب به امام علی (علیه­السلام) تبریک گفتند و او را با لقب امیرالمومنین خطاب کردند. بنابر نظر مفسران شیعه و برخی از اهل سنت، آیه اکمال در همین روز نازل شده است. پس از درگذشت پیامبر (صلی الله علیه وآله) گروهی در سقیفه، با ابوبکر به‌عنوان خلیفه بیعت کردند.

رقابت‌های قبیلگی، کینه‌توزی و حسادت را علت مخالفت با دستور پیامبر (صلی الله علیه وآله) برای جانشینی علی (علیه السلام) پس از پیامبر دانسته‌اند و به گزارش برخی منابع، علی(علیه السلام) مناظره‎‌ای صریح با ابوبکر داشته و طی آن ابوبکر را به دلیل تخلفش در واقعه سقیفه در نادیده گرفتن حق اهل­بیت پیامبر (صلی الله علیه وآله) محکوم کرد. طبق منابع شیعه و برخی منابع اهل­ سنت یاران خلیفه برای گرفتن بیعت به خانه علی (علیه السلام) حمله کردند، که طی آن فاطمه (سلام الله علیها) آسیب دید و فرزندش سقط شد. پس از مدت کوتاهی فاطمه (سلام الله علیها) به شهادت رسید. علی (علیه السلام) به مناسبت‌های مختلف و در سخنان متعددی به ماجرای سقیفه اعتراض کرده و حق خود را در جانشینی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) یادآوری کرده است که خطبه شقشقیه از معروف‌ترین آنها است. امام علی (علیه السلام) در دوران ۲۵ ساله خلفای سه‌گانه تقریباً از امور سیاسی و حکومتی به دور بود، و تنها به انجام خدمات علمی و اجتماعی مشغول بود؛ از جمله جمع‌آوری قرآنی که به مصحف امام علی (علیه السلام) مشهور شد و حفر قنات. همچنین خلفا با وی در خصوص مسائل مختلف حکومتی، نظیر قضاوت مشورت می‌کردند­. امام علی (علیه السلام) پس از خلیفه سوم، به اصرار مسلمانان خلافت و حکومت را پذیرفت.

او در دوران حکومتش اهمیت ویژه‌ای برای عدالت قائل بود، و در برابر روش خلفا که بیت‌المال را بر اساس سوابق افراد تقسیم می‌کردند؛ ایستاد.

در دوره کوتاه حکومت امام علی (علیه السلام) سه جنگ سنگین داخلی جمل، صفین و نهروان روی داد،

امام علی (علیه السلام) سرانجام در محراب مسجد کوفه، در حال نماز به دست یکی از خوارج، به نام ابن ملجم مرادی به شهادت رسید. و مخفیانه در نجف به خاک سپرده شد.

حرم ایشان از مکان‌های مقدس در فرهنگ شیعه بوده، و زیارت آن مورد توجه است.

سررشته بسیاری از علوم مسلمانان، از جمله: علم ­نحو، کلام، فقه و تفسیر به امام علی (علیه السلام) نسبت داده‌شده است.

علی بن ابی طالب همواره از سوی شیعیان، جایگاه و منزلت ویژه‌ای داشته، و پس از پیامبر (صلی الله علیه وآله)، بهترین، باتقواترین و عالم‌ترینِ انسان‌ها و جانشین برحق حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) بوده است.

کتاب معروف نهج البلاغه منتخبی از سخنان و نامه‌های امام علی (علیه­السلام) است.

مکتوباتی نیز به ایشان نسبت داده شده که با املای رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و خط ایشان بوده است.

 

[1] – شیخ مفید، الارشاد­، ج­1، ص­5. طبرسی، امین الاسلام، اعلام الورى، ج­1، ص 306. شیخ طوسی، التهذيب­، ج 6، ص 19. كفعمى، المصباح، ج 2، ص 599 . علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج­97، ص­383­. حاکم النیشابوری، المستدرك علی الصحیحین­، ج­3، ص­180، دارالکتب­العلمیه،1411ق.  خوارزمی، المناقب ، ص­12 – 13. شیخ طوسی، مصباح­المتهجد، ص­741 – 754. الاربلی­، ابی­الحسن، كشف­الغمة، ج­1، ص­59، مکتبه بنی هاشمی، تبریز1381ش. ابن­شهر آشوب، مناقب آل ابی­طالب، ج­3، ص­353. علامه مجلسی، محمدباقر، زاد­المعاد: ص­21.

[2] – علامه امینی، الغدير، ج­6، ص­22. علامه مجلسی، محمدباقر، زاد المعاد، ص­21، ابن شهر­آشوب، المناقب، ج­2، ص­200.

[3] –  مسعودی، مروج الذهب، ج­2، ص­2، دارالفکر، بیروت. سبط­بن­جوزی، تذكرة خواص، ص­7، منشورات الرضی،قم. مالکی، علی بن­محمد،­ الفصول­المهمة،­ ص­14، المکتبه­الحیدریه، نجف اشرف،1381ش. ابن­هشام،­ السيرة­النبوية،­ ج­1، ص­150، منشورات مصطفوی، چاپ دوم، قم1368ش.

[4] – ابن شهر آشوب، ابی جعفر، مناقب آل ابی طالب، ج­2، ص 198 – 199.علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار: ج 35، ص­8 -­36.

[5] – طیرسی، امین الاسلام، اعلام الوری، ج 1، ص­306. شیخ مفید، الارشاد، ج­1، ص­5.

[6] – علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج35، ص36.

 

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

 

مناسبت توضیحات منبع
وفات حضرت زینب (سلام­ الله­ علیها)  

وفات مظلومانه و غریبانه ام ­المصائب حضرت فاطمه صغری عقیله بنی هاشم زینب کبری (سلام­ الله­ علیها) در شب یکشنبه 15 رجب سال 62 هجری­ قمری به وقوع پیوسته است.

در مدت یک سال بعد از واقعه کربلا­، زندگانی آن حضرت، همراه با اشک و آه و خاطرات اسارت و کربلا سپری گشت.

در عظمت آن مخدره همین بس که به فرمودة صدوق رحمه­ الله، از جانب امام حسین (علیه السلام) نیابت خاصه داشته است، و تا هنگامی که بیماری امام زین العابدین (علیه ­السلام) تمام نشده بود، این نیابت ادامه داشت.

هنگام ولادت ایشان­، جبرئیل از جانب خداوند متعال بر پیامبر (صلی ­الله ­علیه ­و آله و سلم) نازل شد و عرض کرد: «یا رسول الله­، اسم این دختر را زینب بگذار». آنگاه جبرئیل گریست. پیامبر(صلی­ الله­ لیه­ و آله ­و سلم) پرسید سبب این گریه چیست؟ عرض کرد­: همانا این دختر از آغاز زندگانی تا پایان روزگار در این سرای ناپایدار با رنج و بلا خواهد زیست. گاهی به درد شما یا رسول الله مبتلا می­ شود­، و گاهی در ماتم مادرش و گاهی در مصیبت پدر، و گاهی به درد فراق برادرش حسن مجتبی (علیه ­السلام) دچار خواهد شد. از همه بالاتر به مصائب کربلا و نوائب دشت نینوا گرفتار می­ شود. چنانکه مویش سفید و قامتش خمیده خواهد گردید. این خبر را اهل­ بیت (علیهم­ السلام) شنیدند، و­اندوهناک و گریان شدند. پیامبر (صلی ­الله ­علیه و آله و سلم) صورت بر صورت حضرت زینب (سلام ­الله ­علیها) نهادند و گریستند. حضرت صدیقه طاهره (سلام ­الله­ علیها) فرمود­: یا ابتا­، این گریه برای چیست؟ خداوند دیده­ های تو را نگریاند. فرمود­: «ای فاطمه، بعد از من و تو این دختر دچار بلاها و مصائبی می شود. حضرت صدیقه (سلام ­الله ­علیها) فرمود: چه ثواب دارد آن کسی که برمصائب دخترم زینب (سلام ­الله­ علیها) گریه کند؟ آن حضرت فرمود: «ای پاره تنم و ای نور چشمم، ثواب کسی که بر او گریه کند مانند ثواب کسی است که بر برادرش حسین (علیه ­السلام) گریه کند». سپس نام آن حضرت را زینب نهاد.[1]

آن حضرت یک سال و چند ماه بعد از واقعه کربلا با قلبی پر از اندوه از مصائب کربلا در خانه خود رحلت نمود، و در همان خانه دفن شدند. در وفات آن مخدره مظلومه روزهای 14 رجب و دهم رمضان را هم گفته اند.[2]

[1] – محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، ج3، ص38.دارالکتب الاسلامیه، تهران.

[2] – ملبوبی، محمدباقر، الوقایع و الحوادث، ج1، ص113،کتابفروشی فرد قم، 1341ش.

تغییر قبله  

در روز 15 رجب سال 2 هجری قمری­، قبله مسلمانان از مسجد­الاقصی به سمت کعبه تغییر یافت. این واقعه در رجب سال دوم هجری و پس از نزول آیه ۱۴۴ سوره بقره رخ داد. ­این واقعه در نماز ظهر در مسجد بنی­سالم مدینه اتفاق افتاد، و این مسجد بعداز آن به مسجد ذی­القبلتین نامیده شد.[1]

متن آیه : « قَد نَرَى تَقَلُّبَ وَجهِكَ فِي ٱلسَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبلَة تَرضیها فَوَلِّ وَجهَكَ شَطرَ ٱلمَسجِدِ ٱلحَرَامِ وَحَيثُ مَا كُنتُم فَوَلُّواْ وُجُوهَكُم شَطرَه وَإِنَّ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلكِتَبَ لَيَعلَمُونَ أَنَّهُ ٱلحَقُّ مِن رَّبِّهِم وَمَا ٱللَّهُ بِغَفِلٍ عَمَّا يَعمَلُونَ»

ترجمه­: به يقين، ما گردش روى تو را در جانب آسمان مى­ بينيم؛ پس حتماً تو را به سوى قبله ­اى كه بدان خشنود شوى مى­ گردانيم، اينك روى خود را به سوى مسجد الحرام بگردان؛ و هرجا كه باشيد، روى خود را به سوى آن بگردانيد، و كسانى ­كه به آنان كتاب داده شده، حتماً مى­ دانند كه آن حق است، و از جانب پروردگارشان است و خدا از آنچه مى­ كنند هرگز غافل نيست.

 

[1] – شیخ مفید، مسار­الشيعه، ص­35،مکتبه بصیرتی قم،1396. ملبوبی، محمدباقر، وقايع الايام،­ ج­1، ص­155. محدث قمی، شیخ عباس، فيض­العلام، ص­308، مرکز نشر کتاب، قم1375ش­. محلاتی، ذبیح الله، قلائد النحور، جلد رجب، ص 151، انتشارات کتابخانه صدر، قم. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار­الانوار، ج 98، ص 345.

 

خروج از شعب ابی طالب (علیه­السلام)  

در این روز حضرت ختمی مرتبت (صلی­ الله ­علیه­ و آله و سلم) از شعب ابی طالب (علیه­ السلام) خارج شدند.[1]

 

 

[1] – شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص­741، با تصحیح اسماعیل انصاری، قم. محدث قمی، شیخ عباس، فيض­العلام، ص­308. محلاتی، ذبیح الله، قلائد النحور، جلد رجب، ص 145. کفعمی،­المصباح ، ج 2، ص­599. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج­97، ص­598.

 

مناسبت توضیحات منبع
خروج فاطمه بنت اسد (سلام­ الله ­علیها) از کعبه  

در ابتدای این روز حضرت فاطمه بنت اسد (سلام ­الله ­علیها) با فرزندش امیر­المؤمنین­ ­(علیه ­السلام) از کعبه خارج شد.

(تفصیل جریانات ولادت امیرالمومنین علی (علیه ­السلام)، در تاریخ ولادت ایشان (13­ رجب­) بیان شد.[1]

 

 

[1] – علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج35، ص8. علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج6، ص23، سال نشر1372ش.

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

 

مناسبت توضيحات منبع
وفات ابراهیم فرزند پیامبر­(صلی­ الله ­و­ علیه ­و آله­ و سلم)  

در سال ­10­ هجری قمری ابراهیم فرزند پیامبر­(صلی ­الله ­و­ علیه ­و آله) از دنیا رفت.[1]­

مادر این بزرگوار ماریة قبطیه و سن ابراهیم هنگام وفات به قولی 18 ماه و چند روز، و به قولی یک سال و ده ماه و هشت روز بود.[2]

ابراهیم در بقیع در کنار قبر عثمان بن مظعون دفن شد.

ابن شهرآشوب در کتاب المناقب از ابن عباس نقل کرده است؛ که روزی پیامبر، فرزندش ابراهیم و نوه‌اش حسین­ (علیه السلام) را در دامن خود نشانده بود. پس جبرئیل نازل شد و گفت خدا به تو سلام می‌رساند و می‌گوید:

«بین این دو جمع نمی‌کنم؛ یکی را فدای دیگری کن».

پیامبر امام حسین (علیه­ السلام) را برگزید و فرمود ناراحتی خودم (برای درگذشت ابراهیم) را بر ناراحتی دخترم فاطمه و پسرعمویم علی (برای درگذشت حسین) ترجیح دادم. و سرانجام ابراهیم، ­پس از سه روز از دنیا رفت.

[1] – ملاهاشم خراسانی، منتخب التواریخ، ص76.انتشارات اسلامیه تهران، 1376ش. محدث قمی، شیخ عباس، فیض العلام، ص313.

[2] – علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج22، ص152.

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

مناسبت توضيحات منبع
فرار ابوبکر در جنگ خیبر  

در این روز در ایام جنگ خیبر، علم به ابوبکر داده شد و او با دیدن دشمن گریخت، و گروه خود را به فرار تشویق کرد.[1]

 

 

[1] – محلاتی، ذبیح الله، وقایع الایام، ج1، ص211.

مناسبت توضيحات منبع
حمله به امام مجتبی (علیه ­السلام) در مدائن  

در این روز جراح بن سنان اسدی ملعون در ساباط مدائن، با استفاده از تاریکی شب خنجر یا تیغی مسموم را به ران مبارک امام حسن مجتبی (علیه ­السلام) زد، که تا استخوان شکافت. آن حضرت از شدت درد دست در گردن او افکند و هر دو به زمین افتادند. دوستان حضرت آن ملعون را کشتند و امام (علیه­ السلام) را به خانه والی مدائن­، سعد بن مسعود (عموی مختار ثقفی) بردند. سعد جراحی آورد، و جراحت آن حضرت را مداوا نمود.[1]

در این روز زیارت آن حضرت و لعن بر ظالمان و قاتلان آن حضرت مناسب است.[2]

[1] – شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص749. محدث قمی، شیخ عباس، فیض العلام،ص317. علامه مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، ص35.

[2] – علامه مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، ص35. محدث قمی، شیخ عباس، فیض العلام، ص317.

مسموم شدن حضرت موسی بن جعفر­ (علیه السلام)  

در این روز در سال 183 هجری قمری آقا و مولایمان حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام)  را به دستور هارون ملعون در زندان بغداد زهر داده و مسموم کردند.[1]

 

 

 

[1] – علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج48، ص1، ج97، ص202. محلاتی، ذبیح الله، وقایع الایام، جلد رجب، ص225.

 فرار عمر در جنگ خیبر  

در روز 23 رجب سال 7 هجری قمری، در جنگ خیبر پرچم را به دست عمر دادند، و او با دیدن دشمن گریخت، و گروه خود را نیز به فرار تشویق کرد.[1]

 

 

[1] – محلاتی، ذبیح الله، وقایع الایام، ج1، ص211. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص749.

 

 

مناسبت توضيحات منبع
فتح خیبر به دست امیرالمؤمنین (علیه السلام)  

در  این روز در سال ­7 هجری قمری،  در جنگ خیبر مرحب فرمانده یهودیان­، به دست امیر­المؤمنین (علیه ­السلام) کشته شد، و قلعه خیبر به دست آن حضرت فتح گردید.[1]

و در بحار الانوار 27 رجب روز فتح خیبر ذکر شده است.[2]

چون پیامبر(صلی ­الله ­علیه ­و آله ­و سلم) به جنگ خیبریان رفت، و قلعه قموص را محاصره کرد، ابتدا پرچم را برای مبارزة با آنان به دست ابوبکر داد. ابوبکر با لشکری رفت، ولی چون نظر به پهلوانان آنان نمود فرار کرد، و لشکریان هم در پی او بازگشتند.

روز بعد پیامبر (­صلی­ الله ­علیه و­ آله ­و سلم­) پرچم را به عمر داد؛ و او هم از ترس کشته شدن به میدان جنگ نرسیده بازگشت.

پیامبر­(صلی­ الله علیه و­ آله­ و سلم) فرمودند: «فردا پرچم را به مردی می ­دهم که حمله­ هایش را تکرار کند، نه اینکه فرار کند. کسی که خدا و پیامبرش را دوست دارد؛ و خدا و پیامبرش هم او را دوست  دارند، وخداوند خیبر را به دست او فتح می­کند».

همه اصحاب آرزو کردند که این مقام ومنزلت به آنان واگذار شود. فردا وقتی پیامبر سراغ علی (علیه‌السّلام) را گرفت، گفتند: او دچار درد چشم است. پیامبر دستی بر دیدگان او کشیدند و در حق او دعا نمودند، سپس به وی دستور پیشروی دادند و یادآوری کردند که قبل از جنگ نمایندگانی را به سوی سران دژ اعزام بدارد و آن‌ها را به اسلام دعوت کند، اگر نپذیرفتند آن‌ها را به وظایف­شان تحت ادای اسلام از پرداخت جزیه و خلع سلاح آشنا سازد، و الا با آن‌ها بجنگد.

میدان جنگ خیبر

آن حضرت به سمت دشمن رفت، و پس از موعظه و نصیحت عده­ ای برای جنگ با او­ آمدند. آنان دو نفر از مسلمانان را شهید کردند. امیر المؤمنین (علیه­ السلام) بر آنها تاخته و آنها را کشتند. آنگاه برادر مرحب با عده ­ای آمدند. حضرت آنها را هم به درک فرستاد.

مرحب که شجاع­ترین فرماندهان آن زمان بود­، به خونخواهی آمد. «مرحب» برای گرفتن انتقام برادر در حالی که غرق در سلاح بود، و زره یمانی بر تن و کلاهی که از سنگ مخصوص تراشیده شده بود بر سر داشت، در حالی که «کلاه خود» را روی آن قرار داده بود، جلو آمد و به رسم قهرمانان عرب رجزخوانی کرد.

حضرت­علی (علیه‌السّلام) نیز رجز زیر را خواند:

انا الذی سمتنی امی حیدرة

ضرغام آجام و لیث قسورة

«من همان کسی که مادرم مرا حیدر (شیر) خوانده، مرد دلاور و شیر بیشه‌ها هستم»

سرانجام امیر المؤمنین (علیه السلام) چنان با ذوالفقار بر سرش فرود آورد که شمشیر از حلقش گذشت و او را دونیم ساخت و به خاک انداخت. صدای تکبیر مسلمانان بلند شد. عده ­ای از یهود به دفاع آمدند، و با مسلمانان به جنگ پرداختند. امیر المؤمنین­ (علیه­ السلام) به مبارزه ادامه داد تا عده ­ای کشته شدند، و عده­ ای به قلعه گریختند.

آن حضرت با دست قدرتمند حیدری در قلعه را کند و برای مسلمانان معبر قرار داد تا از خندق عبور کنند. حضرت چندین بار مسلمانان را از روی خندق به وسیله آن درب عبور داد­، با اینکه از سه روز قبل­، آن حضرت  گرسنه بود.[3]

 

[1] – علامه مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، ص35.

[2] – علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج97، ص168-384.

[3] – حاکم نیشابوری، المستدرک علی­الصحیحین، ج3، ص37، دارالکتب­العلمیه،­1411ق. محدث قمی، شیخ­عباس، فیض­العلام،ص321-317.

بازگشت جعفر طیار از حبشه  

آمدن جناب جعفربن ابی طالب (علیه السلام) برادر امیرالمؤمنین (علیه السلام) از حبشه در روز فتح خیبر اتفاق افتاده است.[1]

 

[1] – ملاهاشم خراسانی، منتخب التواریخ، ص56. محلاتی، ذبیح الله، وقایع الایام، جلد رجب، ص255.

 

 

مناسبت توضيحات منبع
شهادت موسی بن جعفر­(علیه ­السلام)  

در این روز در سال 183 هـجری قمری، بنا بر مشهور امام موسی بن جعفر (علیه السلام) ، در حبس سندی بن شاهک به شهادت رسیدند.[1] به روایت مرحوم کلینی روز شهادت حضرت موسی­ بن ­جعفر (علیه­ السلام) ششم رجب است.[2]

هارون ملعون به ظاهر برای زیارت و در حقیقت برای دستگیر نمودن حضرت موسی بن جعفر (علیه ­السلام) و فرستادن آن حضرت از مدینه به بغداد به مسجد­النبی (صلی­ الله ­علیه ­و آله و ­سلم) آمد.[3]­ و ایشان را دستگیر کرد.

آن حضرت­20 سال داشتند، که امامت به ایشان منتقل شد، و مدت 35 سال امامت نمودند. در این مدت بعد از شهادت امام­ صادق­ (علیه ­السلام)  مقداری کمی در زمان خلافت با منصور بودند، که او متعرض آن حضرت نشد. بعد از منصور قریب به ده سال ایام خلافت مهدی بود­. او حضرت را به عراق طلبید و حبس کرد. شبی امیرالمؤمنین (علیه­ السلام) را در خواب دید، که به او فرمود: «فَهَل عَسَیتُم إن تَوَلّیتُم أن تُفسِدوا فِی الأرضِ وَ تَقطَعوا أرحامَکُم»[4] وقتی بیدار شد مراد حضرت را دانست؛ و موسی بن جعفر (علیه­ السلام) را از زندان آزاد کرد. پس از مهدی­، پسرش هادی، خواست آن حضرت را محبوس کند، ولی اجل او را مهلت نداد، چه اینکه کمتر از یکسال بیشتر خلافت نکرد. خلافت به هارون که رسید امام­(علیه ­السلام) را از زندانی به زندان دیگر فرستاد، تا در سال چهاردهم خلافتش آن حضرت را در سن 55 سالگی به زهر جفا شهید کرد.[5]

پس از شهادت، بدن شریف حضرت را طبق دستور هارون با جامه ­های کهنه­، جهت اهانت به آن بزرگوار­، روی نردبانی گذاردند و چهار حمال بر دوش گرفتند­، و کسی جلوی جنازه صدا می­ زد: «این امام رافضیان است».

امام رضا (علیه­ السلام) قبلاً متوجه غسل و کفن و نماز آن حضرت شده بودند. سپس شیعیان آمدند، و گل آوردند و احترام کردند، و در محل فعلی حرم ­مطهر­، بدن آن حضرت را دفن کردند.[6]

مدت امامت آن حضرت 35 سال­، و عمر شریف امام (علیه ­السلام) هنگام شهادت 55 سال بود.[7]

شهادت آن حضرت در 5 یا 6 رجب نیز ذکر شده است.[8]

[1] – طبرسی، امین الاسلام، اعلام الوری، ج2، ص6، موسسه آل­البیت، قم1408. علامه مجلسی،محمدباقر، بحارالانوار،ج48،ص206. شیخ مفید، مسارالشیعه، ص36. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص749. محدث قمی، شیخ عباس، فیض العلام، ص322.

[2] – کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج2، ص507.

[3] – کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج2، ص507. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج48، ص206.

[4] – سوره محمد، آیه 22.

[5] – محلاتی، ذبیح الله، قلائدالنحور، جلد رجب، ص33-34.

[6] – محلاتی، ذبیح الله، وقایع الایام، جلد رجب، ص279.

[7] – شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص244.

[8] – ابن­شهرآشوب، ابی­جعفر، مناقب آل ابی­طالب، ج4، ص6. شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص215. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج2، ص507.

 

مناسبت توضيحات منبع
وفات حضرت ابوطالب (علیه ­السلام)  

سید بطحاء حضرت ابوطالب (علیه ­السلام) سه سال قبل از هجرت، و در سال 10 بعثت از دنیا رفت.[1] بنابر نقلی سن آن حضرت به هنگام رحلت 81 سال بوده است­.[2] اقوال دیگر در رحلت حضرت ابوطالب (علیه ­السلام) عبارت است از: 27 جمادی الاولی­، 26 و 29­ رجب ،7 و 18 رمضان، 15 و 17­شوال­، اول و دهم ذی ­القعده، اول ذی ­الحجه.[3]

نام مبارک آن حضرت عمران است­، و پدرشان جناب عبد­المطلب­، و مادرشان فاطمه بنت عمرو­بن عائذ است. ابوطالب (علیه ­السلام) با عبدالله، پدر پیامبر ­(صلی ­الله ­علیه­ و ­آله و ­سلم) و زبیر بن عبدالمطلب برادر ابوینی بودند، یعنی از طرف پدر و مادر یکی بودند، و سایر اولاد جناب عبد­المطلب با این سه بزرگوار فقط از پدر یکی بودند.

 

ایمان حضرت ابوطالب (علیه­ السلام)

مجلسی رحمه الله می­ فرماید: امامیه اتفاق دارند بر اسلام وایمان جناب ابوطالب (علیه­ السلام) به پیامبر (صلی­الله­ علیه ­و ­آله و­ سلم) و اینکه هیچ گاه عبادت بتی نکرده است. بلکه ابوطالب (علیه ­السلام) یکی از اوصیاء حضرت ابراهیم (علیه ­السلام) است، و امر اسلام و ایمان او در شیعه مشهور است، و علمای شیعه کتاب­های زیادی در مورد­ ایمان آن بزرگوار تألیف کرده ­اند. صدوق رحمه­ الله می ­فرماید: در حدیث آمده که جناب عبد المطلب (علیه ­السلام) حجت الهی و جناب ابوطالب (علیه­ السلام) وصی ایشان بوده است. طبق روایت ودایع انبیاء، عصای حضرت موسی ­(علیه­السلام)­ و انگشتر حضرت سلیمان (علیه ­السلام) و…. توسط عبدالمطلب  به ابو­طالب (علیهما ­السلام) سپرده شد، که ایشان آنها را به خاتم الانبیاء (صلی­ الله ­علیه ­و ­آله ­و ­سلم) سپردند.

ابن ­اثیر جزری شافعی می ­گوید­: اهل ­بیت (علیهم­ السلام) بر ایمان ابو­طالب (علیه السلام) اجماع دارند، و اجماع اهل ­بیت (علیهم­السلام) حجت است.[4] کتب زیادی در ایمان حضرت ابو طالب (علیه السلام) تألیف شده، که اولین آنها در سال 630 هجری قمری نوشته شده است­. از آن زمان تا کنون کتبی به زبان های مختلف در ایمان­، عظمت و بزرگی آن حضرت نوشته، تألیف و چاپ شده است، که بر اهل تحقیق پوشیده نیست.[5]

حضرت رضا (علیه ­السلام) می­فرمایند: «کسی که معتقد باشد ابوطالب (علیه­السلام) با حالت کفر از دنیا رفته­، کافر است».

اشعار حضرت ابو­طالب­ (علیه­ السلام) در حمایت از پیامبر­(صلی ­الله­ علیه ­و­ آله­ و­ سلم) اشعار منسوب به امیرالمؤمنین ­(علیه ­السلام) هنگام رحلت ابو­طالب (علیه­ السلام) و کلمات آن بزرگوار به قریش، در مسجد­الحرام هنگام قصد­سوء قریش به پیامبر (صلی ­الله ­علیه ­و ­آله ­و ­سلم) و کلمات آن حضرت هنگام رحلت­، کلمات آن حضرت در طلب باران، همه دلالت دارد بر اینکه ایشان دارای ایمانی منحصر به فرد بوده است، که در روایات تشبیه به ایمان اصحاب کهف شده است. بعضی از ابیات امیر­المؤمنین (علیه­السلام) در مرثیه آن بزرگوار، نیز دلالت بر افضلیت آن بزرگوار، بر حمزه دارد.

اصبغ ­بن نباته می ­گوید: امیرالمؤمنین (علیه­ السلام) فرمود: «به خدا قسم هرگز پدرم و جدم عبدالمطلب و هاشم و عبد المناف عبادت بت نکرده اند» گفتند: پس چه را عبادت می­ کردند؟ فرمودند: به سوی کعبه نماز می ­خواندند و بر دین ابراهیم و به آن متمسک بودند. ابن ابی­ الحدید در ضمن اشعاری می­ گوید­: اگر ابوطالب و پسرش نبودند­، از دین اثری نبود که این­چنین استوار شود. ابوطالب در مکه از پیامبر (صلی­ الله ­علیه­ و آله) حمایت کرد، و پسرش در مدینه بی­ دریغ از پیامبر­ (صلی ­الله ­علیه ­و ­آله) حمایت و دفاع می­نمود.[6]

 

پیامبر در وفات ابوطالب (علیه السلام)

هنگامی که حضرت امیر­المؤمنین (علیه ­السلام) خبر وفات ابوطالب (علیه­ السلام) را به پیامبر­(صلی­ الله ­علیه ­و ­آله ­و سلم) داد، آن حضرت به شدت ملول و محزون شدند، و فرمودند: «یا علی برو و او را غسل و حنوط و کفن کن و چون بر روی سریر نهادی به من خبر بده­». هنگامی که آن حضرت دستورات پیامبر (صلی ­الله ­علیه ­و ­آله ­و سلم) را انجام داد، و پدر بزرگوار را بر روی سریر گذاشت، پیامبر (صلی ­الله­ علیه ­و ­آله ­و سلم) خودشان تشریف آوردند، و چون نظر مبارکشان بر نعش عموی بزرگوارشان افتاد­، رقت و حزن به آن حضرت دست داد و فرمودند: «ای عمو صله رحم کردی و جزای خیر دیدی­. ای عمو­، در کوچکی مرا کفالت کردی، و در بزرگی مرا نصرت و حمایت نمودی، بعد به مردم رو­کردند و فرمودند: «­سوگند به خدا که اذن شفاعت می­ دهم در روز قیامت به عمویم؛ که جن و انس از آن شفاعت، تعجب کنند».

با رحلت ابوطالب (علیه ­السلام) جبرئیل بر پیامبر نازل شد، و عرض کرد­: «یاور تو از دنیا رفت، هجرت کن».[7]­

امیر­المؤمنین (علیه ­السلام) در زمان حیات خود نائب می ­گرفت، که برای عبدالله و آمنه و ابوطالب (علیهم السلام) حج انجام دهند، و هنگام شهادت به اولاد خود وصیت فرمودند: که نائب برای حج از طرف آن بزرگواران بگیرند.[8]

 

[1] – ملاهاشم خراسانی، منتخب التواریخ، ص43.

[2] – ملاهاشم خراسانی، منتخب التواریخ، ص80.

[3] – ملاهاشم خراسانی، منتخب التواریخ، ص43. محلاتی، ذبیح الله، قلائدالنحور،جلد رجب،ص 284.

[4] – ملاهاشم خراسانی، منتخب التواریخ، ص113. محلاتی، ذبیح الله، وقایع الایام، ج1، ص286.

[5] – محلاتی، ذبیح الله، قلائدالنحور، جلد رجب، ص284-289. ملاهاشم خراسانی، منتخب التواریخ، ص113-114.

[6] – ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج14، ص85. محلاتی، ذبیح الله، وقایع الایام،ج1، ص289.

[7] – علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج19، ص69.

[8] – محلاتی، ذبیح­الله، وقایع الایام، ج1، ص303.

 

مناسبت توضيحات درباره
بعثت پیامبر (صلی ­الله ­علیه­ و آله­ و سلم)  

مبعث مبارک پیامبر (صلی ­الله­ علیه­ و آله ­و سلم) در سن­40 سالگی ایشان، و آغاز نزول قرآن بر پیامبر، در این روز بوده است.[1]

این روز یکی از اعیاد بزرگ است­، و روزی است که حضرت رسول (صلی الله ­علیه­ و آله­ و سلم­) به رسالت مبعوث گردید، و جبرئیل­ (علیه­ السلام) بر پیامبر نازل شد­.[2]­ غیر شیعه مبعث را در ­ 17­یا ­18 یا ­24 رمضان و یا در ­12­ربیع­ الاول می­ دانند.

در این روز صلوات بر پیامبر و اهل بیت آن حضرت (علیهم­السلام) و نیز زیارت آن حضرت و امیر­المؤمنین (علیه ­السلام) وارد شده است.[3]

سالیان، سال بود که از بعثت انبیاء (علیهم ­السلام) می ­گذشت، و هر قوم و قبیله ­ای با عقیده ­های مختلف خود زندگی می­ کردند، و در حجاز و مکه آن روز بسیاری بت می­ پرستیدند: بت­سنگی، فلزی­، چوبی، و گاهی از جنس خرما. دختران را زنده به گور­ می ­کردند، اکثر قبایل در حال جنگ و خونریزی بودند. دنیا غرق در گمراهی و ضلالت بود؛ تا اینکه چهل سال از ولادت با سعادت اشرف مخلوقات، و سرور کائنات، حضرت محمد بن­ عبدالله (صلی­ الله­ علیه ­و آله­ و سلم) گذشت، و خداوند آن حضرت را، به پیامبری مبعوث فرمود، و جبرئیل بر آن حضرت نازل شد، و وحی­ الهی را با آداب و مراسمی مخصوص به آن حضرت رسانید، که در کتب روایی با سند­های مختلف ذکر شده است.

طبق بعضی روایات[4] هنگامی که آن حضرت از کوه حرا، بر می­ گشتند؛ انوار جلال و عظمت ایشان را فراگرفته بود، و هیچ کس را یارای آن نبود که به حضرتش نظر کند. از هر درخت و گیاه و سنگ که می­ گذشت در برابر آن حضرت خم می­شدند، و به زبان فصیح می­گفتند: «السلام علیک یا نبی­الله، السلام علیک یا رسول الله»

هنگامی که آن حضرت داخل خانه حضرت خدیجه­ (سلام ­الله ­علیها) شدند، از شعاع انوار جمال آن حضرت خانه منور شد. خدیجه (سلام ­الله­ علیها) عرض کرد: ای محمد، این چه نور­ی است، که از شما مشاهده می­ کنم­؟ آن حضرت فرمودند­: این نور پیامبری است. سپس خطاب به حضرت خدیجه (سلام ­الله­ علیها) فرمودند­: بگو: «لا اله الا الله­» خدیجه ­(سلام­ الله­ علیها) عرض کرد: سالهاست من پیامبری شما را می­ دانم. سپس به وحدانیت خداوند متعال و رسالت پیامبر (صلی­الله­ علیه­ و آله و سلم) شهادت داد.

در­این­ هنگام آن حضرت فرمودند: «ا­ی خدیجه احساس سرما می­ کنم،­ جامه ­ای بر من بپوشان» حضرت جامه بر خود کشید و خوابید. از جانب حق تعالی ندا رسید:

«­یا ایها المُدثّر­، قُم فَأنذر و رَبَک فَکبِّر…»

ای ­جامه به خود پیچیده­، برخیز و بترسان مردم را از عذاب پروردگار خود­، و تکبیر بگو ­و پروردگارت را به بزرگی یاد کن.[5]

آن حضرت برخاست و انگشت مبارک در گوش خود گذاشت و فرمود: «الله ­اکبر، الله­ اکبر­» پس صدای آن حضرت به همه موجودات رسید، و همه با او موافقت کردند.[6]

پیامبر (صلی ­الله ­علیه و ­آله ­و سلم) سه سال پنهانی مردم را به خدای یکتا دعوت می­فرمود، و پس از سه سال،­ جبرئیل آمد؛ و عرض کرد: «خداوند متعال امر فرموده که دعوت خویش را آشکار فرمایی»­­.  سپس آن حضرت از کوه صفا بالا رفتند و و مردم را انذار فرمودند؛ و دعوت خود را علنی نمودند.[7]

 

[1] – طبرسی، امین­الاسلام، اعلام الوری، ج1، ص46. شیخ طوسی، مصباح المتهجهد، ص750.

[2] – علامه مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، ص36.

[3] – علامه مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، ص40.

[4] – محدث قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج1، ص48.

[5] – سوره مدثر، آیه­1.

[6] – محدث قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج1، ص47.

[7] – علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج19، ص174-186.

 

مناسبت توضيحات ىرباره
اولین اقامه نماز در اسلام  

دراین روز، اولین کسی که بعد از بعثت با پیامبر (صلی الله­ علیه ­و آله­ و سلم) نماز خواند، امیر­المؤمنین (علیه­ السلام) بود. روز دوشنبه 27 رجب پیامبر (صلی الله ­علیه ­و آله­ و سلم) به رسالت مبعوث شدند؛ و در 28 رجب حضرت امیر­المؤمنین (علیه­ السلام) با آن حضرت اقامه نماز فرمودند.[1]

 

[1] – محلاتی، ذبیح الله، وقایع الایام، جلد رجب، ص247. ملاهاشم خراسانی، منتخب التواریخ، ص42.

خروج امام حسین (علیه­ السلام) ازمدینه به سوی مکه  

در این روز در سال 60 هجری قمری امام حسین (علیه ­السلام) از مدینه منوره متوجه مکه شدند.[1] بنابر قولی شب 29 رجب آن حضرت از مدینه خارج شدند.[2]

در این سفر همراه ایشان عقیله بنی ­هاشم زینب­ کبری­، برادرشان حضرت ابوالفضل­العباس­، ام­ کلثوم­، علی ­اکبر و دیگر اهل بیت (علیهم السلام) بودند.

 

 

[1] – شیخ مفید، الارشاد، ج2،ص34. طبرسی، امین الاسلام، اعلام الوری، ج1، ص435. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج44، ص329.

[2] – محدث قمی، شیخ عباس، فیض العلام، ص329.

 

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

مناسبت توضیحات منبع
تتمۀ ماه رجب

هجرت مسلمانان به حبشه

در این ماه بعد از بعثت، به امر پیامبر (صلی ­الله­ علیه ­و ­آله ­و سلم) مسلمانان به سرپرستی جعفر­ بن ابی طالب (علیه ­السلام) به حبشه هجرت نمودند.[1]

 

غزوه نخله

در این ماه در سال دوم غزوه نخله به وقوع پیوست.[2]

 

وفات نجاشی پادشاه حبشه

در این ماه در سال­ 9 هجری قمری نجاشی پادشاه حبشه رحلت نمود.[3]­

در آن روز پیامبر (صلی­ الله علیه و­ آله و سلم) فرمود: «امروز مردی صالح از جهان رحلت نمود. برخیزید تا بر او نماز گزاریم». در این هنگام جنازه نجاشی بر پیامبر (صلی­الله ­علیه ­و ­آله ­و سلم) ظاهر شد و آن حضرت با اصحاب بر او نماز گزاردند.[4]

 

[1] – علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج18، ص412-422.

[2] – علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج19، ص175-189.

[3] – علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج21، ص369.

[4] – محدث قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج1، ص93.

 

مناسبت توضیحات منبع
دعای «یا مَنْ یَمْلِکُ حَوآئِجَ السَّآئِلینَ»  

از اعمال ماه رجب یکی این است که در تمام ماه رجب، این دعا را بخواند:

«یا مَنْ یَمْلِکُ حَوآئِجَ السَّآئِلینَ، و یَعْلَمُ ضَمیرَ الصَّامِتینَ، لِکُلِّ مَسْئَلَة».

(ای مالک درخواست­ های نیازمندان، و دانای راز دلِ سکوت کنندگان، برای هر درخواستی)

«مِنْکَ سَمْعٌ حاضِرٌ، وَ جَوابٌ عَتیدٌ، اللهُمَّ وَ  مَواعیدُکَ الصَّادِقَهُ، و ایادیکَ»

(از تو گوشی شنوا و جوابی آماده است، ای خدایی که وعده ­ات راست و نعمت هایت)

«­الفاضِلَةُ، وَ رَحْمَتُکَ الواسِعَةُ، فَاسْئَلُکَ انْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ»

(فراوان و رحمتت گسترده است، پس از تو می­ خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود)

«مُحَمَّدٍ، و انْ تَقْضِیَ حَوائِجی لِلدُّنْیا وَ الْأخِرَهِ، انَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ»

(فرستی و حاجت­ های دنیوی و اخرویم را برآوری، زیرا که تو بر هر چیز توانایی).[1]

 

[1] – سید ابن طاووس، الاقبال، ص643.

دعای امام صادق: «خابَ الوافِدُونَ عَلی غَیْرِکَ»  

و دوم: بخواند دعایی را که امام صادق (علیه­ السلام) در هر روز از ماه رجب آن را می خواندند

«خابَ الوافِدُونَ عَلی غَیْرِکَ، وَخَسِرَ المُتَعَرِّضُونَ الَّا لَکَ، وَضاعَ»

(وارد شوندگان بر غیر تو ناامید شدند و رو کنندگان به غیر تو زیانکار شدند، و گردآمدگان)

«المُلِمُّونَ الَّا بِکَ، وَ اجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ الَّا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَکَ، بابُکَ مَفْتُوحٌ»

(به غیر درگاه تو نابود گردیدند، متوسّل شدگان به غیر فضل تو دست خالی ماندند، درگاهت به روی مشتاقان)

«لِلرَّاغِبینَ، وَ خَیْرُکَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبینَ، وَ فَضْلُکَ مُباحٌ لِلسَّآئِلینَ، وَ نَیْلُکَ»

(گشوده، و خیرت به درخواست کنندگان عطا شده، و لطفت برای نیازمندان شامل و عطایت)

«مُتاحٌ لِلْآمِلینَ، وَ رِزْقُکَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصاکَ، وَ حِلْمُکَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ»

(برای آرزومندان مهیاست، و روزیت برای نافرمانانت گسترده، و شکیباییت دشمنانت)

«ناواکَ، عادَتُکَ الْإِحْسانُ الَی الْمُسیئینَ، وَ سَبیلُکَ الإِبْقآءُ عَلَی»

(را در برگرفته است، نیکی به گنهکاران عادت و مهلت به دشمنان روش)

«الْمُعْتَدینَ، اللهُمَّ فَاهْدِنی هُدَی الْمُهْتَدینَ، وَ ارْزُقْنِی اجْتِهادَ»

(توست، خدایا همانند هدایت هدایت یافتگان راهنماییم کن، و جهاد جهادگران را روزیم)

«الْمُجْتَهِدینَ، وَ لا تَجْعَلْنی مِنَ الْغافِلینَ الْمُبْعَدینَ، وَ اغْفِرْ لی یَوْمَ الدّینِ»

(کن، و مرا از غافلانِ دور (از رحمتت) قرار مده، و در روز قیامت مرا بیامرز).[1]

 

[1] – سید ابن طاووس، الاقبال، ص643.

دعای دیگری از امام صادق

 

 

 

و شیخ در «مصباح» از امام صادق (علیه­  السلام) روایت کرده است، که آن حضرت فرمود: در ماه رجب این دعا را بخوان:

«اللهُمَّ انّی اسْئَلُکَ صَبْرَ الشَّاکِرینَ لَکَ، وَ عَمَلَ الْخائِفینَ مِنْکَ، وَ یَقینَ»

(خدایا صبر شکرگزارانت و کردار خائفانت و یقین)

«الْعابِدینَ لَکَ، اللهُمَّ انْتَ الْعَلِیُّ الْعَظیمُ، وَ انَا عَبْدُکَ الْبآئِسُ الْفَقیرُ، انْتَ»

(عبادت کنندگانت را، از تو می خواهم خدایا تویی برتر و با عظمت و منم بنده نیازمند و محتاجت، تویی)

«الْغَنِیُّ الْحَمیدُ، وَ انَا الْعَبْدُ الذَّلیلُ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اْمْنُنْ»

(بی­نیاز ستوده و منم بنده فرمانبردار، خدایا بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست)

«بِغِناکَ عَلی فَقْری وَ بِحِلْمِکَ عَلی جَهْلی وَبِ قُوَّتِکَ عَلی ضَعْفی یا قَوِیُ»

(و با بی نیازیت فقرم را و با بردباریت جهلم را و با نیرومندیت ناتوانیم را برطرف کن، ای توانا)

«یا عَزیزُ، اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَوصیآءِ الْمَرْضیِّینَ، وَ اکْفِنی ما»

(ای با عزّت، خدایا بر محمّد و خاندان پاک او همان جانشینان پسندیده درود فرست، و آنچه از)

«اهَمَّنی مِنْ امْرِ الدُّنْیا وَالآخِرَهِ، یا ارْحَمَ الرَّاحِمینَ.»[1]

(کارهای دنیا و آخرت که مرا به زحمت انداخته کفایت کن، ای مهربان­ترین مهربانان).

«سیّد بن طاووس» نیز این دعا را در «اقبال»، روایت کرده است و از روایت او به دست می­ آید که این دعا از جامعترین دعاها است که در همه اوقات می­ توان آن را خواند.[2]

[1] – شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص 802.

[2] – سید ابن طاووس، الاقبال، ص 643.

مستحبّ است، هر روز این دعا را بخوانند   

شیخ طوسی می فرماید که مستحبّ است، هر روز این دعا را بخوانند:

«اللهُمَّ یا ذَا الْمِنَنِ السَّابِغَةِ، وَالْألاءِ الْوازِعَةِ، والرَّحْمَةِ الْواسِعَةِ، وَالْقُدْرَةِ»

(خدایا، ای صاحب خیر و برکت فراوان و نعمت­های بی­شمار، و رحمت گسترده و توانایی)

«الْجامِعَةِ، وَا لنِّعَمِ الْجَسیمَةِ، وَ الْمَواهِبِ الْعَظیمَةِ، وَ الْأَیادِی الْجَمیلَةِ»

(جامع، و نعمت­های بزرگ و عطاهای با عظمت، و دستگیری­های زیبا)

«و الْعَطایَا الْجَزیلَةِ، یا مَنْ لا یُنْعَتُ بِتَمْثیلٍ، وَ لا یُمَثَّلُ بِنَظیرٍ، وَ لا یُغْلَبُ»

(و بخشش های فراوان، ای کسی که با مثال توصیف نشوی و همانند و نظیری نداری، و شکست ناپذیری)

«بِظَهیرٍ، یا مَنْ خَلَقَ فَرَزَقَ، وَ الْهَمَ فَانْطَقَ، وَ ابْتَدَعَ فَشَرَعَ، وَ عَلا فَارْتَفَعَ،»

(ای که آفریده و روزی داده­ ای، و الهام نموده و گویا ساخته ­ای و نوآوری کرده و آغاز نموده­ ای و برتری داده و بالا برده­ ای)

«وَ قَدَّرَ فَاحْسَنَ، وَ صَوَّرَ فَاتْقَنَ، وَ احْتَجَّ فَابْلَغَ، وَ انْعَمَ فَاسْبَغَ، وَ اعْطی»

(و تقدیر نموده و نیکو ساخته­ ای، و صورت بخشیده و استوار گردانده ­ای، دلیل آورده و رسا ساخته ­ای، و نعمت داده و فراوان گردانده­ ای، و عطا نموده

«فَاجْزَلَ، وَ مَنَحَ فَافْضَلَ، یا مَنْ سَما فِی الْعِزِّ فَفاتَ خَواطِرَ الْأَبْصارِ، وَ دَنا»

(و افزون ساخته­ ای، بخشیده و فزونی داده­ ای، ای که در عزّت چنان ارجمندی که از دیدگان ناپدید گشته ­ای و در)

«فِی الُّلطْفِ فَجازَ هَواجِسَ الْأَفْکارِ، یا مَنْ تَوَحَّدَ بالْمُلکِ فَلا نِدَّ لَهُ فی»

(لطف و احسان چنان نزدیکی که به فکر و گمان خطور نمی­کنی، ای که در فرمانرواییت یگانه ای و رقیبی در قلمرو)

«مَلَکُوتِ سُلْطانِهِ، وَ تفَرَّدَ بِالْألاءِ وَ الْکِبرِیآءِ فَلا ضِدَّ لَهُ فی جَبَرُوتِ»

(حکومتت نداری، و در نعمت­ها و بزرگی یکتایی که در عظمتِ مقامت رقیبی نداری،)

«شَاْنِهِ، یا مَنْ حارَتْ فی کِبْرِیآءِ هَیْبَتِهِ دَقایِقُ لَطایِفِ الْأَوْهامِ»

(ای که در بزرگیِ شکوهت ذهن های دقیق و موشکاف حیران است)

«وَ انْحَسَرَتْ دُونَ ادْراکِ عَظَمَتِهِ خَطایِفُ ابْصارِ الْأَنامِ، یا مَنْ عَنَتِ الْوُجُوهُ»

(و در برابر درکِ بزرگیت دیدگان تیزبین مردم درمانده است، ای که چهره ها در برابر هیبتش)

«لِهَیْبَتِهِ، وَ خَضَعَتِ الرِّقابُ لِعَظَمتِهِ، وَ وَجِلَتِ الْقُلُوبُ مِنْ خیفَتِهِ، اسئَلُکَ»

(فروتن گشته و گردن ها در برابر عظمتش خاضع گردیده و دل­ها از ترس او لرزان است، از تو می­ خواهم)

«بِهذِهِ الْمِدْحَةِ الَّتی لا تَنْبَغی الَّا لَکَ، وَ بِما وَایْتَ بِهِ عَلی نَفْسِکَ لِداعیکَ»

(به حقّ این ستایشی که جز تو را شایسته نیست و به حقّ آنچه بر خوانندگان مؤمنت بر عهده)

«مِنَ الْمُؤْمِنینَ، وَ بِما ضَمِنْتَ الْإِجابَةَ فیهِ عَلی نَفْسِکَ لِلدَّاعینَ، یا اسْمَعَ»

(گرفته ­ای و به حقّ آنچه اجابتش را بر خوانندگانت ضمانت کرده­ ای، ای شنواترین)

«السَّامِعینَ، وَ ابْصَرَ النَّاظِرینَ، وَ اسْرَعَ الْحاسِبینَ، یا ذَا الْقُوَّةِ الْمَتینِ، صَلِ»

(شنوایان و بیناترین بینایان، و سریع­ترین حسابگران، ای صاحب نیروی استوار،)

«عَلی مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیّینَ وَ عَلی اهْلِ بَیْتِهِ، وَاقْسِمْ لی فی شَهْرِنا هذا»

(بر محمّد خاتم پیامبران و خاندانش درود فرست، و در این ماه بهترین آنچه قسمت نموده ­ای)

«خَیْرَ ما قَسَمْتَ، وَاحْتِمْ لی فی قَضآئِکَ خَیْرَ ما حَتَمْتَ، وَاخْتِمْ لی»

(روزیم کن، و بهترین آنچه را که در حکمت تعیین نموده ­ای برایم مقدّر نما، و پایان کارم را)

«بِالسَّعادَةِ فیمَنْ خَتَمْتَ، وَ احْیِنی ما احْیَیْتَنی مَوْفُوراً، وَامِتْنی مَسْرُوراً»

(به سعادت ختم نما، مادامی که زنده ­ام روزیم را فراوان گردان، و مرا خوشحال و آمرزیده)

«وَ مَغْفُوراً، وَ توَلَّ انْتَ نَجاتی مِنْ مُسائَلَهِ الْبَرْزَخِ، وَ ادْرَأْ عَنّی مُنْکَراً»

(بمیران، و رهاییم از سؤال­های برزخ را بر عهده ­گیر، و منکر و نکیر را از من)

«وَ نَکیراً، وَ ارِ عَیْنی مُبَشِّراً وَ بَشیراً، وَ اجْعَلْ لی الی رِضْوانِکَ وَ جِنانِکَ»

(دور کن و مبشّر و بشیر را به من نشان ده، و راهی به سوی خوشنودی و بهشتت)

«مَصیراً، وَ عَیْشاً قَریراً، وَ مُلْکاً کَبیراً، وَ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ کَثیراً.»

و زندگانی خوش و خرم و جایگاهی بزرگ برایم قرار ده و بر محمّد و خاندانش فراوان درود فرست.[1]

 

[1] – شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص802.

دعایی از امام زمان برای ماه رجب  

مرحوم شیخ طوسی از شیخ کبیر ابوجعفر محمّد بن عثمان بن سعید، که از نوّاب چهارگانه حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است این روایت را از آن حضرت نقل کرده است، که در هر روز از ایّام رجب، این دعا را بخوان:

بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم

به نام خداوند بخشنده مهربان

«اللَّهُمَّ انّی اسئَلُکَ بِمَعانی جَمیعِ ما یَدْعُوکَ بِهِ وُلاهُ امْرِکَ، الْمَاْمُونُونَ عَلی»

خدایا از تو می خواهم به محتوای تمامی آنچه پیروان فرمانت تو را به آن می خوانند، آنان که امین بر

«سِرِّکَ، الْمُسْتَبْشِرُونَ بِامْرِکَ، الْواصِفُونَ لِقُدْرَتِکَ، الْمُعْلِنُونَ لِعَظَمَتِکَ»

اسرارت، مسرور به فرمانت، ستاینده تواناییت و آگاه کننده بر عظمت تواند،

«اسْئَلُکَ بِما نَطَقَ فیهِمْ مِنْ مَشِیَّتِکَ، فَجَعَلْتَهُمْ مَعادِنَ لِکَلِماتِکَ، وَارْکاناً»

از تو می­ خواهم به حقّ خواستت که در مورد آنان جاری شده و آنان را گنجینه کلماتت و پایه ­های

«لِتَوْحیدِکَ وَ آیاتِکَ وَ مَقاماتِکَ الَّتی لاتَعْطیلَ لَها فی کُلِّ مَکانٍ، یَعْرِفُکَ»

یگانگی و نشانه­ ها و مقاماتت قرارشان داده­ ای، مقاماتی که در هیچ مکانی تعطیل بردار نیست، هر که تو را

«بِها مَنْ عَرَفَکَ، لا فَرْقَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَها الَّا انَّهُمْ عِبادُکَ وَ خَلْقُکَ، فَتْقُها»

می ­شناسد به واسطه آن می ­شناسد، فرقی میان تو و آنها نیست جز اینکه آنان بنده و مخلوق تو هستند، و اصلاح

«وَ رَتْقُها بِیَدِکَ، بَدْؤُها مِنْکَ وَ عَوْدُها الَیْکَ، اعْضادٌ و اشْهادٌ و مُناهٌ و اذْوادٌ»

امورشان بدست توست، آغاز آنها از جانب تو و بازگشت آنها به سوی توست، حامیان و گواهان و پشتیبانان و مدافعان

«وَ حَفَظَهٌ وَ رُوَّادٌ، فَبِهِمْ مَلَأْتَ سَمآئَکَ وَ ارْضَکَ، حَتّی ظَهَرَ انْ لا الهَ إلَّا»

و نگهبانان و طلایه ­داران تواند، پس بواسطه آنها آسمانها و زمینت را پر نمودی تا اینکه کلمه «لا إله الاانْتَ»

«فَبِذلِکَ اسْئَلُکَ، وَ بِمَواقِعِ الْعِزِّ مِنْ رَحْمَتِکَ، وَ بِمَقاماتِکَ وَ عَلاماتِکَ، أنت»

آشکار شد، پس به واسطه آن و جایگاه­های رحمت ارجمندت و مقام­ها و نشانه ­هایت از تو می­ خواهم،

«انْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وانْ تَزیدَنی ایماناً وَ تَثْبیتاً، یا باطِناً»

که بر محمّد و خاندان پاکش درود فرستی و بر ایمان و پایداریم بیافزایی، ای نهان

«فی ظُهُورِهِ، وَ ظاهراً فی بُطُونِهِ وَ مَکْنُونِهِ، یا مُفَرِّقاً بَیْنَ النُّورِ وَ الدَّیْجُورِ»

در عین آشکاری، و ای آشکار در عین پوشیدگی و مستوری، ای جداکننده روشنایی و تاریکی،

«یا مَوْصُوفاً بِغَیْرِ کُنْهٍ، وَ مَعْرُوفاً بِغَیْرِ شِبْهٍ، حآدَّ کُلِّ مَحْدُودٍ، وَ شاهِدَ کُلِ»

ای ستوده شده ناشناخته و شناخته شده بی نظیر، ای محدودکننده هر محدود، و ای گواه هر

«مَشْهُودٍ، وَ مُوجِدَ کُلِّ مَوْجُودٍ، وَ مُحْصِیَ کُلِّ مَعْدُودٍ، وَ فاقِدَ کُلِّ مَفْقُودٍ،»

گواهی شده، و ای پدیدآورنده هر موجود، و ای احصا کننده هر شمارش شده، و ای محروم کننده هر گمشده،

«لَیْسَ دُونَکَ مِنْ مَعْبُودٍ، اهْلَ الْکِبْرِیآءِ وَ الْجُودِ، یا مَنْ لایُکَیَّفُ بِکَیْفٍ،»

جز تو معبودی نیست و شایسته بزرگی و بخششی، ای که به چگونگی توصیف نشوی

«وَلا یُؤَیَّنُ بِایْنٍ، یا مُحْتَجِباً عَنْ کُلِّ عَیْنٍ، یا دَیْمُومُ یا قَیُّومُ، وَ عالِمَ»

و مکانی برایت تعیین نشود، ای پوشیده از دیده ها، ای جاوید، ای خداوند پایدار، و دانای

«کُلِّ مَعْلُومٍ، صَلِّ عَلی عِبادِکَ الْمُنْتَجَبینَ، وَ بَشَرِکَ الْمُحْتَجِبینَ،»

هر معلوم، بر بندگان برگزیده و پرده نشینان

«وَ مَلائِکَتِکَ الْمُقَرَّبینَ، وَ بُهَمِ الصَّآفّینَ الْحآفّینَ، وَ بارِکْ لَنا فی شَهْرِنا» و فرشتگان مقرّب و خاموشان صف کشیده در گرداگردت درود فرست، و بر ما مبارک گردان این ماه

«هذَا الْمُرَجَّبِ الْمُکَرَّمِ، وَ ما بَعْدَهُ مِنَ الْأَشْهُرِ الْحُرُمِ، وَ اسْبِغْ عَلَیْنا فیهِ»

رجبِ گرامی و ماه­ های حرام بعد از آن را، و نعمت­ هایت را در این ماه بر ما

«النِّعَمَ، وَ اجْزِلْ لَنا فیهِ الْقِسَمَ، وَ ابْرِرْ لَنا فیهِ الْقَسَمَ، بِاسْمِکَ الْأَعْظَمِ»

فرو ریز و روزی ما را فراوان گردان، و قسم­ های ما را در آن ادا کن، به حقّ نام با عظمت

«الْأَعْظَمِ الْأَجَلِّ الْأَکْرَمِ، الَّذی وَضَعْتَهُ عَلَی النَّهارِ فَاضآءَ، وَ عَلَی اللَّیْلِ»

و بزرگ و باشکوه و گرامیت، که با آن روز را روشن و شب

«فَاظْلَمَ، وَ اغْفِرْ لَنا ما تَعْلَمُ مِنَّا وَ لا نَعْلَمُ، وَ اعْصِمْنا مِنَ الذُّنُوبِ خَیْرَ الْعِصَمِ،»

را تاریک ساختی و آنچه از ما می دانی و ما نمی دانیم بیامرز، و ما را به بهترین شکل از گناهان بازدار،

«وَ اکْفِنا کَوافِیَ قَدَرِکَ، وَ امْنُنْ عَلَیْنا بِحُسْنِ نَظَرِکَ، وَ لا تَکِلْنا الی غَیْرِکَ،»

ما را در برابر حوادث سخت یاری ده و با حسن نظرت بر ما منّت گذار و ما را به غیر خودت وا مگذار

«وَ لا تَمْنَعْنا مِنْ خَیْرِکَ، وَ بارِکْ لَنا فیما کَتَبْتَهُ لَنا مِنْ اعْمارِنا، وَاصْلِحْ»

و از احسانت محروم مساز، در عمری که برای ما مقرّر داشته­ای برکت ده، و اسرار

«لَنا خَبیئَهَ اسْرارِنا، و اعْطِنا مِنْکَ الْأَمانَ، وَ اْستَعْمِلْنا بِحُسْنِ الْإیمانِ،»

پنهانی ­ما را اصلاح­گردان، و ما را از جانب خودت امان ده، و به ما ایمان نیک عطا کن،

«وَبَلِّغْنا شَهْرَ الصِّیامِ، وَما بَعْدَهُ مِنَ الْأَیَّامِ وَالْأَعْوامِ، یا ذَاالْجَلالِ والإِکْرامِ».[1]

و ما را به ماه رمضان و روزها و سال­های بعد از آن برسان، ای صاحب شکوه و بزرگواری.

 

[1] – شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص 803. کفعمی، البلدالامین، ص 179.

دعای دیگری از امام زمان  

شیخ طوسی در روایت دیگری از ناحیه مقدّسه حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، توسّط شیخ ابوالقاسم حسین بن روح رحمه ­الله که از نوّاب خاص است این دُعا را برای ایّام ماه رجب نقل کرده است:

«اللهُمَّ انّی اسئَلُکَ بِالْمَوْلُودَیْنِ فی رَجَبٍ، مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الثَّانی وَ ابْنِهِ»

خدایا از تو می ­خواهم به حقّ دو مولود ماه رجب؛ محمد بن علی دوم (امام جواد) و فرزندش

«عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ، وَ اتَقَرَّبُ بِهِما الَیْکَ خَیْرَ الْقُرَبِ، یا مَنْ الَیْهِ»

علی بن محمّد آن امام برگزیده، و به واسطه آن دو به بهترین شکل به تو تقرّب می­جویم، ای کسی که

«الْمَعْرُوفُ طُلِبَ، وَ فیما لَدَیْهِ رُغِبَ، اسئَلُکَ سُؤالَ مُقْتَرِفٍ مُذْنِبٍ، قَدْ»

نیکی از او درخواست شود و آنچه نزد اوست آرزو شود، از تو می­ خواهم همانند درخواست ستم پیشه گناهکاری که

«اوْبَقَتْهُ ذُنُوبُهُ، وَ اوْثَقَتْهُ عُیُوبُهُ، فَطالَ عَلَی الْخَطایا دُئُوبُهُ، وَ مِنَ الرَّزایا»

گناهانش او را به هلاکت افکنده، و زشتی­ هایش او را اسیر کرده، و پایداری او بر گناهان طولانی شده و آمیخته شدن کارهایش با مصائب

«خُطُوبُهُ، یَسْئَلُکَ التَّوْبَةَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَةِ، وَ النُّزُوعَ عَنِ الْحَوْبَةِ، وَ مِنَ النار»

به طول انجامیده و از تو می­ خواهد توفیق بر توبه و بازگشت نیکو (به سویت)، و جدایی از گناه، و آزادی از آتش

«فَکاکَ رَقَبَتِهِ، وَ الْعَفْوَ عَمَّا فی رِبْقَتِهِ، فَانْتَ مَوْلایَ اعْظَمُ امَلِهِ وَثِقَتِهِ،»

دوزخ را، و بخشش از خطاهایی که بر گردن اوست، پس تو ای مولای من بزرگترین آرزو و تکیه گاه اویی،

«اللهُمَّ و اسْئَلُکَ بِمَسآئِلِکَ الشَّریفَةِ، وَ وَسآئِلِکَ الْمُنیفَةِ، انْ تَتَغَمَّدَنی فی»

خدایا از تو می ­خواهم به حقّ درخواست­ های شرافتمندان و اسباب عالیه ­ات، که مرا در

«هذَا الشَّهْرِ بِرَحْمَةٍ مِنْکَ واسِعَةٍ، وَ نِعْمَةٍ وازِعَةٍ، وَ نَفْسٍ بِما رَزَقْتَها قانِعَةٍ،»

این ماه در رحمت وسیع و نعمت بازدارنده از گناه غوطه­ور سازی و نفسی به من عطا کنی که به آنچه روزیش داده ­ای

«الی نُزُولِ الْحافِرَةِ، وَ مَحَلِّ الْآخِرَةِ، وَ ما هِیَ الَیْهِ صآئِرَة»

تا فرود آمدنِ در قبر و جایگاه ابدی و آنچه سرانجام اوست، قانع باشد.[1]

عدم ذکر میلاد مبارک امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در این دعا شاید به خاطر وضوح آن بوده است.

 

[1] – شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص804.

زیارتنامه، برای هر یک از مشاهد مشرفه  

همچنین شیخ طوسی روایت کرده است، از جناب ابوالقاسم حسین بن روح رحمه الله – که نایب خاصّ حضرت صاحب الأمر (علیه السلام) است – فرمود: در ماه رجب، به هر یک از مشاهد مشرّفه که رفتی، با این عبارت، آن معصوم را زیارت کن. وقتی که داخل شدی بگو:

«الْحَمْدُ للَّهِ الَّذی اشْهَدَنا مَشْهَدَ اوْلِیآئِهِ فی رَجَبٍ، وَ اوْجَبَ عَلَیْنا مِنْ»

حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که ما را در ماه رجب در زیارتگاه دوستانش حاضر نمود، و حقوق واجب آنها را بر ما

«حَقِّهِمْ ما قَدْ وَجَبَ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ، وَ عَلی اوْصِیآئِهِ»

لازم نمود، و درود خدا بر محمّدِ برگزیده و بر جانشینان او که

«الْحُجُبِ، اللهُمَّ فَکَما اشْهَدْتَنا مَشْهَدَهُمْ، فَانْجِزْ لَنا مَوْعِدَهُمْ، وَ اوْرِدْنا»

حجابها (در برابر آتشند)، خدایا همان گونه که ما را در زیارتگاه آنان حاضر نموده ­ای، وعده دیدار آنها را برای ما حتمی کن و ما را به محلِّ ورود آنان

«مَوْرِدَهُمْ، غَیْرَ مُحَلَّئینَ عَنْ وِرْدٍ فی دارِ الْمُقامَهِ وَ الْخُلْدِ، وَ السَّلامُ»

در جایگاه اقامت و بهشت داخل کن بدون ممانعت از داخل شدن، و سلام و درود

«عَلَیْکُمْ، انّی قَصَدْتُکُمْ وَ اعْتَمَدْتُکُمْ بِمَسْئَلَتی وَ حاجَتی وَ هِیَ فَکاکُ»

بر شما باد، به یقین من به شما رو آورده و با خواسته و حاجتم به شما اعتماد نموده ­ام و خواسته ­ام رهایی

«­رَقَبَتی مِنَ النَّارِ، وَ الْمَقَرُّ مَعَکُمْ فی دارِ الْقَرارِ، مَعَ شیعَتِکُمُ الْأَبْرارِ»

از آتش دوزخ و جای گرفتن در سرای باقی به همراه شیعیان نیکوکار شماست،

«وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ، انَا سائِلُکُمْ وَ آمِلُکُمْ فیما»

و سلام و درود بر شما باد به واسطه صبر و بردباری شما پس (مقام صابران) چه جایگاه نیکوییست، من از شما خواهانم و در آنچه به شما

«الَیْکُمُ التَّفْویضُ، وَ عَلَیْکُمُ التَّعْویضُ، فَبِکُمْ یُجْبَرُ الْمَهیضُ، وَ یُشْفَی»

واگذار شده و پاداش آن با شماست به شما امیدوارم، چرا که با وساطت شما استخوان شکسته پیوند خورده و بیمار شفا

«­الْمَریضُ، وَ ما تَزْدادُ الْأَرْحامُ وَ ما تَغیضُ، انّی بِسِرِّکُمْ مُؤْمِنٌ، وَ لِقَوْلِکُمْ»

یابد و آنچه در رحم­ هاست کم و زیاد شود، من به یقین به اسرار شما ایمان دارم و تسلیم گفتار

«مُسَلِّمٌ، وَ عَلَی اللَّهِ بِکُمْ مُقْسِمٌ فی رَجْعی بِحَوائِجی وَ قَضائِها وَ امْضائِها»

شمایم و خدا را به شما قسم می­ دهم در بازگشتم با خواسته ­های برآورده و تأیید شده

«وَ انْجاحِها وَ ابْراحِها، وَ بِشُؤُنی لَدَیْکُمْ وَ صَلاحِها، وَ السَّلامُ عَلَیْکُمْ»

و روا و آشکار شده، و با اصلاح کارهایم نزد شما، و سلام و درود بر شما باد

«سَلامَ مُوَدِّعٍ، وَ لَکُمْ حَوائِجَهُ مُودِعٌ، یَسْأَلُ اللَّهَ الَیْکُمُ الْمَرْجِعَ، وَ سَعْیُهُ»

همانند سلام شخصی که خداحافظی می کند و خواسته هایش را نزد شما به ودیعه می گذارد، و از خداوند درخواست بازگشت

«الَیْکُمْ غَیْرُ مُنْقَطِعٍ، وَ انْ یَرْجِعَنی مِنْ حَضْرَتِکُمْ خَیْرَ مَرْجِعٍ الی جَنابٍ»

مرتب به سوی شما را دارد، و (از خدا می خواهم که) مرا به نیکوترین وجه از حضور شما بازگرداند به سوی مکانی

«مُمْرِعٍ، وَ خَفْضٍ مُوَسَّعٍ، وَ دَعَهٍ وَ مَهَلٍ الی حینِ الْأَجَلِ، وَ خَیْرِ مَصیرٍ»

سرسبز و خرّم و زندگانی وسیع و در خوشی و آسایش تا زمان مرگ و بهترین بازگشت

«وَ مَحَلٍّ فی النَّعیمِ الْأَزَلِ، وَ الْعَیْشِ الْمُقْتَبَلِ، وَ دَوامِ الْأُکُلِ، وَ شُرْبِ»

و جایگاهی در بهشت جاویدان، همراه با زندگی مورد قبول و خوراکی­ های دائمی و نوشیدن

«الرَّحیقِ، وَ السَّلْسَلِ وَ عَلٍّ وَ نَهَلٍ، لا سَأَمَ مِنْهُ وَ لا مَلَلَ، وَ رَحْمَهُ اللَّهِ»

شربت ناب و آب گوارا و لذّت بخش و دلچسب که دلتنگی و آزردگی از آن نباشد و رحمت

«وَبَرَکاتُهُ وَ تَحِیَّاتُهُ {عَلَیْکُمْ }[1]، حَتّیَ الْعَوْدِ الی حَضْرَتِکُمْ، وَ الْفَوزِ فی»

و برکات و درودهای خدا [بر شما باد]، تا زمانی که به حضور شما بازگردم و در رجعت شما رستگار شده

«کَرَّتِکُمْ، وَ الْحَشْرِ فی زُمْرَتِکُمْ، وَ السَّلامُ عَلَیْکُمْ، وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ»

و در گروه شما محشور شوم، و سلام و رحمت و برکات

«عَلَیْکُمْ، وَ صَلَواتُهُ وَ تَحِیَّاتُهُ، وَ هُوَ حَسْبُنا وَ نِعْمَ الْوَکیلُ»

و درودها و تحیّات خدا بر شما باد که او ما را کافی و بهترین وکیل است. [2]

 

[1] – کلمه «علیکم» در کتاب اقبال آمده استو

[2] – شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص 821. سید ابن طاووس، الاقبال، ص 631.

دعای محمد ذکوان: (یا مَنْ ارْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ)  

سیّد بن طاووس از محمّد بن ذکوان (معروف به محمّد سجّاد، که بر اثر سجده های طولانی به این نام، نامیده شده بود) روایت کرده است، که به امام صادق (علیه ­السلام) عرض کردم: این ماه، ماه رجب است، به من دعایی بیاموز که خداوند متعال مرا با آن منفعت بخشد. امام (علیه السلام) فرمود:

بنویس بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم و بگو در هر شب و روز از ماه رجب، پس از هر نماز:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

«یا مَنْ ارْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ، وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ، یا مَنْ یُعْطِی»

ای کسی که برای هر چیزی به تو امیدوارم، و از هر شرّی از خشمت ایمنی می جویم، ای کسی که در برابر اطاعت

«الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ، یا مَنْ یُعْطی مَنْ سَئَلَهُ، یا مَنْ یُعْطی مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ وَمَنْ لَمْ»

اندکم پاداش فراوان بخشی، ای کسی که هر کس از تو درخواست کند عطا می­ کنی، ای کسی که از روی

«یَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً، اعْطِنی بِمَسْئَلَتی ایَّاکَ، جَمیعَ خَیْرِ الدُّنْیا»

دلسوزی و رحمت به کسی که از تو درخواستی نکرده و تو را نشناسد نیز عطا کنی، به واسطه درخواستم از تو تمامی خیر دنیا

«وَجَمیعَ خَیْرِ الْآخِرَةِ، وَ اصْرِفْ عَنّی بِمَسْئَلَتی ایّاکَ، جَمیعَ شَرِّ الدُّنْیا»

و آخرت را به من عطا کن و تمامی شرّ دنیا و آخرت را از من

«وَ شَرِّ الْآخِرَهِ، فَانَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما اعْطَیْتَ، وَ زِدْنی مِنْ فَضْلِکَ یا کَریمُ»

باز دار، به یقین آنچه تو عطا کنی بی نقص و کامل است، و از فضلت بر من بیافزا، ای بخشنده.

سپس آن حضرت، محاسن شریف خود را، با دست چپ خود گرفت و در حالی که انگشت سبّابه دستِ راستِ خود را حرکت داد، با حالت تضرّع و التجا این دعا را خواند. سپس گفت:

«یاذَا الْجَلالِ وَالْإِکْرامِ، یاذَا النَّعْمآءِ وَالْجُودِ، یاذَا الْمَنِّ وَالطَّوْلِ، حَرِّمْ»

ای صاحب شکوه و بزرگواری، ای صاحب نعمت ها و بخشش، ای صاحب لطف و کرم، آتش «شَیْبَتی عَلَی النَّارِ» دوزخ را بر من حرام کن.[1]

 

[1] – سید ابن طاووس، الاقبال، ص 644. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 95، ص390.

ذکر استغفار

 هر کس در ماه رجب صد مرتبه بگوید:

«أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لا إلهَ إِلَّا هُوَ، وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ»

و در پایان صدقه ای بدهد، خداوند کارش را به رحمت و مغفرت  به پایان می ­رساند.[1]

و کسی که در ماه رجب هزار مرتبه «لا الهَ الَّا اللَّه» بگوید، خداوند برای او حسنات فراوانی می­ نویسد.[2]

 

 

[1] – سید ابن طاووس، الاقبال، ص 648.

[2] – سید ابن طاووس، الاقبال، ص 648.

ذکر استغفار  

 

در روایتی آمده است:

«هر کس در ماه رجب، در وقت صبح، هفتاد مرتبه و شبانگاه نیز هفتاد مرتبه بگوید:

«اسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ الَیْهِ»

و پس از آن، دستها را بلند کند و بگوید:

«أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لی وَ تُبْ عَلَیَّ»

اگر در همان ماه رجب بمیرد، خداوند از او راضی خواهد بود.[1]

 

[1] ­- سید ابن طاووس، الاقبال، ص 648.

ذکر استغفار 

 

در طول این ماه هزار مرتبه بگوید:

«اسْتَغْفِرُ اللَّهَ ذَاالْجَلالِ وَ الْإکْرامِ مِنْ جَمیعِ الذُّنُوبِ وَالْآثامِ»

تا خداوند رحمان وی را بیامرزد.[1]

 

[1] – محدث قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، اعمال ماه رجب.

فضیلت قرائت سوره توحید در ماه رجب 

 

سیّد بن طاووس در «اقبال» فضیلت فراوانی برای خواندن سوره «توحید» در ماه رجب نقل کرده است؛

از جمله از رسول خدا (صلی ­الله ­علیه ­و ­آله) روایت کرده است:

هر کس با نیّت پاک در ماه رجب، ده هزار مرتبه سوره «قل هو اللَّه احد» را بخواند، وارد عرصه قیامت شود در حالی که از گناه پاک باشد، مانند روزی که از مادر متولّد شده است، و هفتاد فرشته به استقبال او می­آیند و به وی بشارت بهشت را می­ دهند.

همچنین آن حضرت برای هزار بار خواندن سوره «قل هو اللَّه احد» در این ماه و حتّی صد بار نیز پاداش زیادی ذکر کرد.[1]

 

[1] – سیدابن طاووس، الاقبال، ص 648

 فضیلت یک روز روزه در ماه رجب به همراه چهار رکعت نماز

 

در روایتی از رسول خدا (صلی ­الله ­علیه ­و ­آله) نقل شده است که آن حضرت فرمود:

«هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بدارد، و چهار رکعت نماز بگزارد (هر دو رکعت با یک سلام) و در رکعت اوّل صد مرتبه «آیه الکرسی» بخواند و در رکعت دوم، دویست مرتبه «قل هو اللَّه احد»؛ پیش از مردن جای خود را در بهشت می­ بیند و یا دیگری جای او را ببیند، (و برای او توصیف کند)[1]

 

 

[1] – سید ابن طاووس، الاقبال، ص 637

شصت رکعت نماز در طول ماه رجب 

 

در طول ماه رجب، شصت رکعت نماز بجا آورد؛ به این نحو که:

در هر شب از این ماه، دو رکعت نماز بخواند، در هر رکعت، یک مرتبه «حمد» و سه مرتبه «قل یا ایّها الکافرون» و یک مرتبه «قل هو اللَّه احد» بخواند و پس از سلام نماز، دست ها را بلند کند و بگوید:

«لا الهَ الَّا اللَّهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، یُحْیی» (معبودی جز خدا نیست، یگانه­ای که شریکی ندارد و فرمانروایی و ستایش از آن اوست، زنده کرده)

«وَیُمیتُ، وَهُوَ حَیٌّ لایَمُوتُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ، وَهُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدیرٌ، وَالَیْهِ» (و می­ میراند، و اوست زنده­ ای که هرگز نمیرد، خیر و نیکی بدست اوست و بر هر چیز تواناست، و بازگشت همه)

«الْمَصیرُ، وَلا حَوْلَ وَ لا قُوَّهَ الَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ، اللهُمَّ صَلِّ عَلی» (به سوی اوست، و توان و نیرویی جز برای خداوند بلندمرتبه و با عظمت نیست، خدایا بر محمد)

«مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ وَ آلِهِ» (آن پیامبر درس نخوانده و خاندان پاکش درود فرست.)

و آنگاه دست ها را به صورت خود بکشد.

رسول خدا (صلی الله علیه و اله) فرمود: «هر کس این عمل را به جا آورد، خداوند دعایش را مستجاب گرداند­.[1]

 

 

[1] – سید ابن طاووس، الاقبال، ص 630.

ذکری از رسول خدا برای ماه رجب

 

مرحوم علّامه مجلسی در «زاد المعاد» روایتی را از امیر مؤمنان علی (علیه ­السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و اله) نقل کرده است، که آن حضرت فرمود:

هر کس در هر شب و یا در هر روز از ماه های رجب، شعبان و رمضان سوره «حمد»، «آیه الکرسی» و سوره های «قل یا ایّها الکافرون»، «قل هو اللّه احد»، «قل اعوذ برب الفلق» و «قل اعوذ برب النّاس» را سه مرتبه بخواند،

و سه مرتبه بگوید: «سُبْحانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ اکْبَرُ، وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّهَ إلَّابِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ»

و سه مرتبه بگوید: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ».

و سه مرتبه بگوید: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ».

و چهارصد مرتبه بگوید: «اسْتَغفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إلَیْهِ».

خداوند گناهانش را بیامرزد (هر چند زیاد باشد) سپس در ادامه فرمود: اگر کسی در مدّت عمرش یک بار این عمل را بجا آورد، خداوند در برابر هر حرفی پاداش فراوانی به وی عطا کند.[1]

 

 

[1] – علامه مجلسی، زادالمعاد، ص 12.

لیلة الرّغائب

 

 

اوّلین شب جمعه ماه رجب را «لیلة الرّغائب»[1] گویند؛

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در روایتی که فضیلت ماه رجب را بیان می ­کرد فرمود:

«از اوّلین شب جمعه ماه رجب غافل نشوید که فرشتگان آن را «لیلة الرّغائب» نامیدند.»

آنگاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اعمالی را برای آن شب به این کیفیّت بیان فرمود:

«روز پنج شنبه اوّل ماه را روزه می­ گیری، چون شب جمعه فرا رسید، میان نماز مغرب و عشا دوازده رکعت نماز می­ گذاری (هر دو رکعت به یک سلام) و در هر رکعت از آن، یک مرتبه سوره «حمد» و سه مرتبه «إنّا انزلناه» و دوازده مرتبه «قل هواللَّه احد» را می­ خوانی.

پس از اتمام نماز هفتاد مرتبه می گویی: «أللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الْامِّیِّ وَ عَلی آلِهِ».

آنگاه به سجده می­ روی و هفتاد بار می­گویی: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَهِ وَ الرُّوحِ».

سپس سر از سجده برمی ­داری و هفتاد بار می­ گویی: «رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ، إِنَّکَ أنْتَ العَلِیُّ الْأعْظَمُ».

بار دیگر نیز به سجده می­ روی و هفتاد مرتبه می­ گویی: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَهِ وَ الرُّوحِ».

آنگاه حاجت خود را می­ طلبی که ان شاءاللَّه برآورده خواهد شد.»

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در فضیلت این اعمال فرمود: «کسی که چنین نمازی را بخواند، خداوند همه گناهانش را بیامرزد … و در قیامت درباره هفتصد تن از خاندانش شفاعت می­ کند، و چون شب اوّل قبر فرا رسد، خداوند پاداش این نماز را به نیکوترین چهره، با رویی گشاده و درخشان و زبانی فصیح و گویا، به سوی قبر او می ­فرستد، آن چهره نیکو به وی گوید: «ای حبیب من بر تو بشارت باد، که از هر شدّت و سختی نجات یافتی» از آن چهره نورانی می ­پرسد: «تو کیستی؟ من تاکنون چهره­ ای از تو زیباتر ندیده­ ام و بویی از بویت خوشتر به مشامم نرسیده؟

آن چهره نیکو پاسخ دهد: «ای حبیب من! من پاداش آن نمازی هستم که تو در فلان شهر، فلان ماه و در فلان سال به جا آورده­ ای؛ من امشب به نزد تو آمدم، تا حقّت را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو مرتفع سازم (و همواره در کنارت بمانم) تا زمانی که همگی در روز رستاخیز برخیزند و در عرصه قیامت بر سرت سایه بیفکنم.

«خلاصه هیچ زمانی پاداش این کار نیک از تو قطع نخواهد شد».[2]

 

 

 

[1] – «لیلة الرّغائب» یعنی شبی که به خاطر پاداش ها و فضیلت های فراوانی که دارد، مورد میل و رغبت فراوان است، و یا به معنای« شب پاداش های فراوان» است، زیرا« رغائب» جمع«رغیبه» است که هم به معنای« کار مورد رغبت» آمده است و هم به معنای پاداش و عطای فراوان.

[2] –  سید ابن طاووس، الاقبال، ص 632؛ مرحوم علّامه حلّی در اجازه­اش برای« بنی زهره» این روایت را به طور مشروح نقل کرده است. (­رجوع کنید به؛ بحارالانوار، جلد 104، ص 125)

عمره رجبیّه

 

 

انجام «عمره»، در ماه رجب فضیلت فراوان دارد. طبق روایات اهل­ بیت (علیهم ­السلام) «عمره» در ماه رجب فضیلتی هم ردیف حج دارد.[1]

در روایتی از امام صادق (علیه­ السلام) آمده است: افْضَلُ الْعُمْرَهِ، عُمْرَةُ رَجَبٍ؛ «با فضیلت ترین عمره، عمره در ماه رجب است»[2]

در روایتی دیگر از امام صادق (علیه­ السلام) پرسیدند: ­«عمره در ماه رجب افضل است یا ماه رمضان؟» فرمود: «عمره در ماه رجب افضل است».[3]

در روایتی آمده است که حضرت امام زین­العابدین (علیه­­ السلام) در ماه رجب به عمره مشرف شده بود و شبانه روز، در کنار کعبه نماز بجا می­ آورد و پیوسته در سجده بود، و در حال سجده این ذکر را می گفت: «عَظُمَ الذَّنْبُ مِن عَبْدِکَ، فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ» و در آن مدّت، چیزی افزون بر این ذکر نمی ­گفت.[4]

همچنین زیارت امام رضا (علیه ­السلام) در ماه رجب مستحب است و در روایتی از امام جواد (علیه ­السلام) زیارت آن حضرت در ماه رجب مورد تأکید قرار گرفته است.[5]

 

 

[1] – شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص 798.

[2] – کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ص 536، حدیث 6.

[3] – من لایحضره الفقیه، ج2، ص453، حدیث2949.

[4] –  شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص798.

[5] – شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص 820.  کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج4،ص584، حدیث2.

از اعمال مشترک هر ماه

 

از اموری که بر آن تأکید شده است، سه روز روزه گرفتن در هر ماه است.

مرحوم «علّامه مجلسی» رحمه الله در «زاد المعاد» می­ گوید: مطابق مشهور، این سه روز، پنجشنبه اوّل ماه و پنجشنبه آخر ماه و چهارشنبه اوّل از دهه وسط ماه است.

سنّت است که همه ماه شعبان را روزه بدارد و در ده ماه دیگر، سه روز آن را، روزه بگیرد. و اگر این سنّت از او فوت شد، قضای آن را بجا آورد و حتّی اگر در تابستان انجام آن دشوار باشد، در زمستان قضا نماید.

در روایتی از امام صادق (علیه­ السلام) آمده است: «کسی که این سه روز را روزه می­ گیرد، مراقب باشد، با کسی جدال و تندخویی نکند، و اگر نسبت به او جسارتی شد، درگذرد. و اگر در این ایّام روزه باشد، و به منزل برادر مؤمنی رفت و از او خواسته شد که افطار کند، اجابت دعوت مؤمن و افطار کردن، هفتاد برابر برتر است از روزه داشتن»[1] به هر حال سه روز روزه گرفتن در هر ماه (به نحوی که گذشت) پاداش فراوانی دارد، و مورد تأکید قرار گرفته است.

 

[1] – علامه مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، ص464.

مناسبت توضیحات منبع
شب اوّل ماه رجب  

اوّل: دعا

از رسول خدا (­صلی ­الله ­علیه­ و­ آله) نقل شده است، که به هنگام رؤیت هلال ماه رجب، این دعا را می­ خواند:

«­اللهُمَّ اهِلَّهُ عَلَیْنا بِالْأَمْنِ وَ الْإیمانِ، وَ السَّلامَةِ وَ الْإِسْلامِ، رَبّی وَ رَبُّکَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ»[1]

(خدایا ما را با امنیّت و ایمان و سلامتی و اسلام در این ماه داخل کن، پروردگار من و تو (ای ماه رجب) خداوند عزیز و گرامی است.)

و­ هم­چنین از آن حضرت نقل شده است، که وقتی هلال ماه رجب را می دید، می فرمود:

«اللهُمَّ بارِکْ لَنا فی رَجَبٍ وَ شَعْبانَ، وَ بَلِّغْنا شَهْرَ رَمَضانَ، وَ اعِنَّا عَلَی الصِّیامِ وَ الْقِیامِ، وَ حِفْظِ اللِّسانِ، وَ غَضِّ الْبَصَرِ، وَ لا تَجْعَلْ حَظَّنا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ­»[2]

­خدایا ماه رجب و شعبان را بر ما مبارک گردان و ما را به ماه رمضان برسان، و برروزه و شب زنده­داری و حفظ زبان و چشم پوشی یاری ده، و بهرة ما را از این ماه گرسنگی و تشنگی قرار مده.

 

دوم: غسل کردن

مرحوم سیّد بن طاووس می­ گوید در کتب «عبادات» روایتی از رسول خدا (صلی ­الله ­علیه­ و­ آله) یافتم، که آن حضرت فرمود: «هر کس درک کند ماه رجب را و در اوّل، وسط و آخر آن، غسل کند؛ همانند روزی که از مادر متولّد شده، از گناهان خارج گردد (و پاک شود)».[3]

 

سوم: زیارت امام حسین (علیه­السلام) در این شب فضیلت بسیار دارد.[4]

 

چهارم: بیست رکعت نماز

بعد از نماز مغرب، بیست رکعت نماز بخواند (ده نماز دو رکعتی­) و در هر رکعت یک بار سوره «حمد» و یک بار سوره «توحید» بخواند؛ رسول خدا (صلی ­الله ­علیه­ و­ آله) در پاداش این عمل فرمود: هر کس چنین کند، به خدا سوگند خودش، خانواده اش، مالش و فرزندانش محفوظ بمانند، و از عذاب قبر پناه داده شود، و در قیامت به سرعت از صراط بگذرد.[5]

 

پنجم: دو رکعت نماز 

بعد از نماز عشا، دو رکعت نماز بجا آورد، در رکعت اوّل «حمد» و «انشراح» را یک مرتبه و سوره «توحید» را سه مرتبه بخواند، و در رکعت دوم، سوره­های «حمد»، «انشراح»، «توحید» و «معوّذتین» (سوره ­های ناس و فلق) را یکبار بخواند، و پس از سلام سی مرتبه بگوید: «لا اله الّا اللَّه» و سی مرتبه «صلوات» بفرستد.

رسول خدا (صلی ­الله­ علیه ­و­ آله) فرمود: کسی که این عمل را انجام دهد، خداوند گناهانش را می ­آمرزد و از گناه پاک می شود.[6]

 

ششم: سی رکعت نماز 

سی رکعت نماز بخواند، (پانزده نماز دو رکعتی) که در هر رکعت یک مرتبه «حمد» و یک مرتبه «قل یا ایّها الکافرون» و سه مرتبه «توحید» را بخواند؛

در روایتی رسول خدا (صلی­ الله ­علیه­ و ­آله) فرمود: هر مرد و زن مؤمنی چنین کند، خداوند تمام گناهان کوچک و بزرگ وی را می­آمرزد و تا سال بعد، خداوند نامش را در فهرست «نمازگزاران» می­ نویسد و از نفاق پاک می­شود.[7]

 

هفتم: احیا

احیای شب اوّل ماه را شیخ طوسی در «مصباح المتهجّد» از امام صادق (علیه­ السلام) از جدّش از امیر­مؤمنان علی (علیه­ السلام) نقل کرده است، که آن حضرت دوست داشت که در چهار شب از شب های سال، فارغ از هر چیز، به عبادت بپردازد: شب اوّل ماه رجب، شب نیمه شعبان، شب عید فطر و شب عید قربان.

در حدیثی دیگر، از امام صادق (علیه ­السلام) نقل شده است که: «تا می­ توانی بر احیای شب های عید فطر، عید قربان و … شب اوّل رجب مراقبت کن».[8]

 

هشتم: 

خواندن دعایی که از امام جواد (علیه­السلام) نقل شده است که فرمود: مستحب است انسان، در شب اوّل رجب، با این کلمات، دعا کند:

«اللهُمَّ انّی اسْئَلُکَ بِانَّکَ مَلیکٌ، وَانَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ­ءٍ مُقْتَدِرٌ، وَانَّکَ ما تَشآءُ مِنْ أَمْرٍ یَکُونَ» خدایا از تو می­خواهم به خاطر اینکه فرمانروایی و بر هر چیز توانایی، و آنچه بخواهی انجام می شود.

«اللهُمَّ انّی اتَوَجَّهُ الَیْکَ بِنَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ نَبِیِّ الرَّحْمَهِ» ، خدایا به تو رو می کنم، به واسطه پیامبرت محمّد، پیامبر رحمت

«صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، یا مُحَمَّدُ یا رَسُولَ اللَّهِ، انّی اتَوَجَّهُ بِکَ الَی اللَّهِ رَبِّکَ وَرَبِّی لِیُنْجِحَ بِکَ طَلِبَتی»­ـ که درود خدا بر او و خاندانش بادـ ای محمّد، ای رسول خدا، به واسطه تو به خدایی که پروردگار تو و من است رو می کنم، تا به واسطه تو به خواسته ام برسم،

«اللهُمَّ بِنَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ وَالْأَئِمَّهِ مِنْ اهْلِ بَیْتِهِ»­، خدایا به حق پیامبرت محمّد و امامان از خاندانش «صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ، انْجِحْ طَلِبَتی».[9]

که درود خدا بر او و بر آنان باد- خواسته ام را اجابت کن.

آنگاه حاجت خود را از خداوند بخواهد.

 

نهم:

از حضرت موسی بن جعفر (علیه ­السلام) نقل شده که (در شب اوّل ماه رجب) بعد از فراغ از نماز شب، در حال سجده می گفت:

«لَکَ الْمَحْمَدَهُ انْ اطَعْتُکَ، وَ لَکَ الْحُجَّهُ انْ عَصَیْتُکَ، لا صُنْعَ لی وَ لا لِغَیْری فی احْسانٍ الَّا بِکَ» ستایش از آنِ توست اگر اطاعتت کنم، و دلیل و حجّت از آنِ توست اگر مخالفتت کنم، و در احسان و نیکی جز به کمک تو کاری از دست من و غیر من ساخته نیست،

«یا کائِناً قَبْلَ کُلِّ شَیْ ءٍ، وَ یا مُکَوِّنَ کُلِّ شَیْ ءٍ، انَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدیرٌ»، ای که قبل از هر چیز بوده و همه چیز را به وجود آوردی، به یقین تو بر هر چیز توانایی.

«اللَّهُمَّ انّی اعُوذُ بِکَ مِنَ الْعَدیلَةِ عِنْدَ الْمَوْتِ، وَ مِنْ شَرِّ الْمَرْجِعِ فِی الْقُبُورِ، وَ مِنَ النَّدامَة یَوْمَ الْا­زِفَة». خدایا از خروج از حق در هنگام مردن و از بازگشت بد به گور و از پشیمانی روز قیامت، به تو پناه می برم.

«فَاسْئَلُکَ انْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ انْ تَجْعَلَ عَیْشی عیشَة نَقِیَّةً، وَ مِیتَتی میتَةً سَوِیَّةً» پس از تو می خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی، و زندگانیم را پاکیزه و مرگم را آسان

«وَ مُنْقَلَبی مُنْقَلَباً کَریماً، غَیْرَ مُخْزٍ وَ لا فاضِحٍ» و بازگشتم را کریمانه و بدون خواری و رسوایی قرار دهی.

«­اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَئِمَّهِ، یَنابیعِ الْحِکْمَهِ، وَ اولِی النِّعْمَهِ، وَ مَعادِنِ الْعِصْمَهِ»­، خدایا برمحمّد و خاندانش درود فرست، همان امامانی که سرچشمه های دانش و صاحبان نعمت و گنجینه های عصمتند،

«وَ اْعصِمْنی بِهِمْ مِنْ کُلِّ سُوءٍ، وَ لا تَاْخُذْنی عَلی غِرَّةٍ وَ لا عَلی غَفْلَةٍ» و مرا به واسطه ایشان از هر بدی حفظ کن، و بر غرور و بی خبری مؤاخذه نکن،

«و لاتَجْعَلْ عَواقِبَ اعْمالی حَسْرَهً، وَ ارْضَ عَنّی فَانَّ مَغْفِرَتَکَ لِلظَّالِمینَ وَ انَا مِنَ الظَّالِمینَ،» و سرانجام کارم را افسوس و پشیمانی قرار مده، و از من راضی باش، چرا که آمرزش تو از آنِ گنهکاران است، و من از گنهکارانم.

«اللهُمَّ اغْفِرْ لی ما لا­یَضُرُّکَ، و اعْطِنی ما لا­یَنْقُصُکَ،» ، خدایا آنچه زیانی را به تو نرساند از من بیامرز و آنچه از تو نکاهد به من عطا کن،

«فَانَّکَ الْوَسیعُ رَحْمَتُهُ، الْبَدیعُ حِکْمَتُهُ، وَ اعْطِنِی السَّعَة وَ الدَّعَةَ، وَ الْأَمْنَ» چرا که رحمت تو وسیع و دانشت به روز است، و به من وسعت و آسایش و امنیّت،

«وَ­الصِّحَّهَ، وَ­الْبُخُوعَ وَ­الْقُنُوعَ، وَ­الشُّکْرَ وَ­الْمُعافاةَ، وَ­التَّقْوی وَ­الصَّبْرَ» و سلامتی و فروتنی و قناعت و شکر و گذشت و پرهیزکاری و صبر،

«وَالصِّدْقَ عَلَیْکَ وَ عَلی اوْلِیآئِکَ، وَ­الْیُسْرَ وَ­الشُّکْرَ، وَ­ اعْمُمْ بِذلِکَ» و راستگویی نسبت به تو و اولیایت و آسایش و شکر عطا کن، ای پروردگار من شریک کن در این امور

«یا رب اهْلی وَ وُلْدی وَ اخْوانی فیکَ، وَ مَنْ احْبَبْتُ وَ احَبَّنی وَ وَلَدْتُ وَ وَلَدَنی» خانواده و فرزندان و برادران دینیم و آنان که دوست­شان دارم و دوستم دارند و فرزندان و پدرانم،

«مِنَ الْمُسْلِمینَ وَ الْمُؤْمِنینَ یا رَبَّ الْعالَمینَ.»[10] از مسلمانان و مؤمنان را، ای پروردگار جهانیان.

در حدیث آمده است که این دعا، بعد از هشت رکعت نماز شب و پیش از نماز وتر است. آنگاه سه رکعت وتر (دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر) را بجا می ­آوری پس از سلام، در همان حالت نشسته می­خوانی:

«الْحَمْدُ للَّهِ الَّذی لا تَنْفَدُ خَزآئِنُهُ، وَ لا یَخافُ آمِنُهُ، رَبِّ انِ ارْتَکَبْتُ الْمَعاصِیَ فَذلِکَ ثِقَهٌ مِنّی بِکَرَمِکَ» حمد و سپاس از آنِ خداوندی است که گنجهایش پایان نپذیرد و پناه آورنده اش ایمن باشد، ای پروردگار من، اگر مرتکب گناهان شدم به خاطر اطمینانم به کرم توست،

«­انَّکَ تَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِکَ، وَ تَعْفُو عَنْ سَیِّئاتِهِمْ، وَ تَغْفِرُ الزَّلَلَ»­ چرا که توبه بندگانت را می­پذیری و گناهانشان را می­بخشی، و لغزش هایشان را می­آمرزی

«وَ ­انَّکَ مُجیبٌ لِداعیکَ وَ مِنْهُ قَریبٌ، وَ انَا تائِبٌ الَیْکَ مِنَ الْخَطایا» و تو به یقین درخواست کننده­ات را پاسخ گویی و به او نزدیکی، و من از خطاهایم به درگاهت بازگشته،

«وَ ­راغِبٌ الَیْکَ فی تَوْفیرِ حَظّی مِنَ الْعَطایا» و فزونی بهره ­ام از عطاهایت را خواهانم،

«یاخالِقَ الْبَرایا، یا مُنْقِذی مِنْ کُلِّ شَدیدَةٍ، یا مُجیری مِنْ کُلِّ مَحْذُورٍ، وَفِّرْ عَلَیَّ السُّرُورَ» ای آفریدگار مخلوقات، ای نجات دهنده ­ام از سختی ­ها، ای پناهم از هر خطر، شادمانیم را فراوان کن.

«وَ­اکْفِنی شَرَّ عَواقِبِ الْأُمُورِ، فَانْتَ اللَّهُ عَلی نَعْمآئِکَ وَ جَزیلِ عَطآئِکَ مَشْکُورٌ، وَ لِکُلِّ خَیْرٍ مَذْخُورٌ­»­ و از عاقبت­های بد کارهایم مرا حفظ کن، پس تویی خدایی که نعمتها و فراوانی بخشش­هایت در خور ستایش و برای هر کار خیری ذخیره شده است.[11]

 

[1] – سید ابن طاووس، الاقبال، ص627.

[2] – سید ابن طاووس، الاقبال، ص 628.

[3] – سید ابن طاووس، الاقبال، همان.

[4] – علامه مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، ص13.

[5] – سید ابن طاووس، الاقبال، ص629.

[6] – سید ابن طاووس، الاقبال، ص629.

[7] – سید ابن طاووس، الاقبال، ص629.

[8] – شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص798.

[9] – شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص798.

[10] – شیخ طوسی،  مصباح المتهجّد، ص­798.

[11] – شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص799.

روز اول ماه رجب

 

 

1. روزه گرفتن

در روایتی از امام رضا (علیه­ السلام)، پاداش های مهمّی برای روزه اوّل ماه رجب ذکر شده است.[1]

در روایتی دیگر، امام باقر (علیه­ السلام) روز اوّل ماه رجب را، روز سوار شدن حضرت نوح بر کشتی بیان کرده و فرمود: «هنگامی که نوح در این روز، سوار کشتی شد، به همه کسانی که با او بودند دستور داد روزه بگیرند؛ و هر کس این روز را روزه بگیرد، آتش دوزخ به فاصله یک سال راه، از او دور گردد».[2]

 

2. غسل کردن

 

3. زیارت امام حسین (علیه ­السلام)

«شیخ طوسی» روایتی را از امام صادق (علیه­السلام) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: «هر کس امام حسین (علیه ­السلام) را در روز اوّل ماه رجب زیارت کند، به یقین خداوند او را می­ آمرزد».[3]

 

4. خواندن نماز حضرت سلمان

این نماز را که رسول گرامی اسلام (صلی ­الله ­علیه ­و ­آله) به وی آموخت، به این نحو است:

ده رکعت نماز بجا می­ آوری (پنج نماز دو رکعتی) و در هر رکعت، یک مرتبه «حمد»، سه مرتبه «توحید» و سه مرتبه «قل یا ایّها الکافرون» را می­ خوانی و بعد از سلامِ نماز، دست ها را بلند می­ کنی و می ­گویی:

«لا إلهَ الَّا اللَّهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ، یُحْیی وَیُمیتُ» معبودی نیست جز خدای یگانه که شریکی ندارد، فرمانروایی و ستایش از آنِ اوست، زنده کرده و می ­میراند،

«وَ هُوَ حَیٌّ لایَمُوتُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ، وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدیرٌ، اللهُمَّ لا مانِعَ لِما اعْطَیْتَ، وَ لا مُعْطِیَ لِما مَنَعْتَ، وَ لا یَنْفَعُ ذَا الْجَدِّ مِنْکَ الْجَدُّ.» و اوست زنده ­ای که هرگز نمیرد، و نیکی ها به دست اوست و او بر هر چیز تواناست، خدایا آنچه تو عطا کنی کسی را توانایی منعش نباشد و آنچه تو منع کنی کسی را توانایی عطایش نباشد، و تلاش غنیّ (بدون عمل) از تو بی نیازش نکند.

آنگاه دست ها را بر روی صورت خود می کشی.­[4]

در روز نیمه ماه نیز ده رکعت نماز به همین نحو انجام می­ دهی و پس از هر دو رکعت، آن دعا را می­ خوانی و پس از جمله «وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدیر» این جملات را اضافه می کنی: «الهاً واحِداً احَداً فَرْداً صَمَداً، لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَهً وَلا وَلَداً» معبود یگانه یکتای تنهای بی نیازی که همسر و فرزندی اختیار نکرده است.

آنگاه دستها را به صورت می­ کشی.[5]

و در روز آخر ماه رجب نیز، ده رکعت نماز را به همان نحو، انجام می­ دهی و پس از سلام نماز، آن دعا را می­ خوانی، و بعد از جمله: « وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدیر» می گویی:

«وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ، وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّهَ الَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ» و درود خدا بر محمّد و خاندان پاکش و توان و نیرویی جز برای خداوند بلندمرتبه با عظمت نیست.

آنگاه دست­ها را بر صورت خود می ­کشی و حاجتت را می­ طلبی که به اجابت می ­رسد.[6]

پیامبر اکرم (صلی ­الله ­علیه­ و ­آله) به سلمان فرمود: «هر مرد و زن مؤمنی که این سی رکعت نماز را بجا آورد، خداوند گناهانش را بیامرزد و پاداش کسی که تمام آن ماه را روزه گرفته، به وی عنایت کند و از آتش دوزخ نجات دهد، و این به منزله ورقه عبور از صراط است».

سلمان می­ گوید: «پس از شنیدن این حدیث از رسول خدا (صلی ­الله ­علیه ­و ­آله) با حالت گریه به سجده افتادم و شکر الهی را بجا آوردم».[7]

 

5. نماز دیگری از حضرت سلمان رحمه ­الله، این نماز نیز ده رکعت است (هر دو رکعت به یک سلام) که در روز اوّل ماه رجب خوانده می­ شود: در هر رکعت یک مرتبه «حمد» و سه مرتبه «توحید»

رسول گرامی اسلام (صلی­ الله ­علیه ­و ­آله) درباره پاداش این نماز به سلمان نکته ­هایی را فرمود، از جمله، بخشش گناهان، محفوظ ماندن از وحشت قبر و عذاب روز قیامت و دور ماندن از برخی از بیماری­ها.

[1] – سید ابن طاووسَ، الاقبالَ، ص634.

[2] – سید ابن طاووس، الاقبال، ص 628. شیخ طوسی، مصباح المجتهد، ص797.

[3] – شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص801.

[4] – سید ابن طاووس، الافبال، ص628.

[5] – سید ابن طاووس، الاقبال، 637.

[6] – سید ابن طاووس، الاقبال، ص 657.

[7] – سید ابن طاووس، الاقبال، ص682.

نماز اول هر ماه

 

خواندن نماز اوّل ماه در روز اوّل، و آن دو رکعت است، در رکعت اوّل بعد از «حمد»، سی مرتبه «قل هو اللَّه احد» می­ خواند (به عدد روزهای ماه) و در رکعت دوم سی مرتبه «انّا انزلناه»، و بعد از نماز صدقه­ ای در راه خدا می ­دهد؛ (و اگر مستحقّی حاضر نیست، برای او کنار بگذارد)

در بعضی از روایات اسلامی آمده است، هر کس چنین کند، سلامت خود را در آن ماه از خداوند متعال گرفته است.[1]

در بعضی از احادیث آمده است: بعد از نماز، این دعا را (که پرمعنا و پربرکت و مشتمل بر آیات گران بها و مناسبی از قرآن مجید است) بخواند:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، وَ ما مِنْ دابَّةٍ فِی الْأرْضِ إلَّاعَلَی اللَّهِ رِزْقُها،

به نام خداوند بخشنده مهربان، و هیچ جنبنده­ ای در زمین نیست، مگر این که روزیِ او بر خداست.

وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها، کُلٌّ فِی کِتابٍ مُبینٍ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرحیم،

و او قرارگاه و محلّ نقل و انتقالشان را می­ داند، همه این ها در کتاب مبین (لوح محفوظ) ثبت است، به نام خداوند بخشنده مهربان.

وَ انْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ إلّاهُوَ، وَ انْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلا رادَّ لِفَضْلِهِ، یُصیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ، وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ.

و اگر خداوند (برای امتحان و مانند آن) زیانی به تو رساند هیچ کس جز او نمی ­تواند آن را برطرف کند، و اگر اراده خیری برای تو کند، هیچ کس مانع فضل او نخواهد شد، آن را به هر کس از بندگانش بخواهد می­رساند و او آمرزنده و مهربان است،

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً، ما شآءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إلَّا بِاللَّهِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ، وَ اُفَوِّضُ امْری إِلَی اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ،

به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند به زودی بعد از سختی ­ها آسانی قرار می دهد، آنچه خدا بخواهد (همان خواهد شد و) توان و نیرویی جز برای خدا نیست، خدا ما را بس است و او بهترین حامی ماست، و من کار خود را به خدا وا می­ گذارم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست،

لا الهَ إلَّاانْتَ، سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ، رَبِّ إِنّی لِما انْزَلْتَ الَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقیرٌ، رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً، وَ انْتَ خَیْرُ الْوارِثینَ.[2]

جز تو معبودی نیست منزّهی تو، و من از ستمکاران بودم، پروردگارا به هر خیر و نیکی که تو بر من فرو فرستی نیازمندم، پروردگارا مرا تنها نگذار و تو بهترین وارثانی.

 

[1] علامه مجلسی، محمدباقر، زاد المعاد،  ص463.

[2] علامه مجلسی، محمدباقر، زاد المعاد، ص463.

از اعمال مشترک هر ماه

 

خواندن هفت بار سوره «حمد»[1]

 

[1] – علامه مجلسی، محمدباقر، زاد المعاد، ص­462.

 

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

 

مناسبت توضیحات منبع
شب سیزدهم (شروع ایام البیض ، 13 و 14 و 15 رجب)  

امام صادق (علیه­ السلام) فرمود:

«خداوند به این امّت سه ماه ارزشمند عطا کرد، که به امّت­ های قبل نداده بود و آن ماهها، رجب، شعبان و ماه رمضان است.

و سه شب نیز به این امّت عنایت کرد که به امّت­های پیشین نداده بود و آن شب­ های سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم ماه است.

و هم­چنین سه سوره (با فضیلت و پرمحتوا) به این امّت عطا کرد که به امّت­های سابق نداده بود و آن سوره­های «یس»، «مُلک» و «توحید» است.

از این رو هر کس که میان این سه فضیلت جمع کند، میان بهترین عطاهای این امّت جمع کرده است.

از امام (علیه­ السلام) سؤال شد: «چگونه می­توان میان آنها جمع کرد؟ فرمود: «در لیالی بیض (سه شب مزبور) در این سه ماه نماز بخواند؛ به این نحو که «در شب سیزدهم، دو رکعت نماز بگزارد، و در هر رکعتی پس از سوره «حمد» این سه سوره (یس، ملک و توحید) را بخواند، و در شب چهاردهم، چهار رکعت نماز بگزارد (دو نماز دو رکعتی) و در هر رکعتی «حمد» و «یس» و «ملک» و «توحید» را بخواند و در شب پانزدهم، شش رکعت نماز بگزارد (سه نماز دو رکعتی) و همان سوره ها را در هر رکعت بخواند».

امام (علیه­ السلام) در فضیلت این نمازها فرمود: «هر کس چنین کند فضیلت این سه ماه را به دست آورده و خداوند همه گناهانش را – جز شرک – می آمرزد».[1]

 

 

[1] – سید ابن طاووس، الاقبال، ص655.

 

مناسبت توضیحات منبع
روز سیزدهم  

 

روزه گرفتن در روز سیزدهم ماه رجب مصادف با ولادت امیرالمؤمنین علی (علیه ­السلام) است و اوّلین روز از ایّام­ البیض است.

روزه گرفتن در این روز، و دو روز بعد، ثواب فراوانی دارد. و هر کس که بخواهد عمل «امّ داوود» را بجا آورد باید این روز را روزه بگیرد.[1]

 

 

[1] – سید ابن طاووس، الاقبال، ص 656.

 

مناسبت توضیحات منبع
روز چهاردهم

روزه گرفتن در این روز پاداش فراوانی دارد.

در روایتی از رسول خدا (صلی ­الله­ علیه ­و­ آله) می ­خوانیم:

«هرکس که روز چهاردهم ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند پاداشی به وی عنایت کند که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه بر قلبی خطور کرده باشد­».[1]

 

[1] – سید ابن طاووس، الاقبال، ص655.

شب نیمه ماه رجب  

شب نیمه ماه این شب، شب ارزشمندی است که چند عمل در آن وارد شده است:

 

اوّل. غسل[1]

 

دوم. احیای آن شب به عبادت که فضیلت بسیار دارد.[2]

 

سوم. زیارت امام حسین (علیه ­السلام) که زیارت آن حضرت در شب و روز نیمه رجب مورد تأکید قرار گرفته است.[3]

 

چهارم. شش رکعت نماز بگذارد (هر دو رکعت با یک سلام) و در هر رکعتی «حمد» و «یس» و «ملک» و «توحید» را بخواند.

 

پنجم. بجا آوردن سی رکعت نماز، که در هر رکعت یک مرتبه «حمد» و ده مرتبه سوره «توحید» را بخواند، در روایتی از رسول خدا (صلی­ الله ­علیه ­و ­آله) پاداش فراوانی برای این نماز ذکر شده است.[4]

 

ششم. دوازده رکعت نماز (شش نماز دو رکعتی) و در هر رکعت یک بار «حمد» و یک بار «سوره» را می­ خوانی و پس از پایان نمازها هر یک از سوره های «حمد»، «فلق»، «ناس»، «توحید» و «آیه­ الکرسی» و هم­چنین سوره «قدر» را چهار مرتبه می­ خوانی و پس از آن، چهار مرتبه می­ گویی: «سُبْحانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَاالهَ إِلَّا اللَّهُ وَاللَّهُ اکْبَر»

سپس می­گویی: «أللَّهُ أللَّهُ رَبِّی، لا أُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً، ما شاءَ اللَّهُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ».

این نماز را «سیّد» در «اقبال» از امام صادق (علیه ­السلام) روایت کرده است.[5]

 

[1] – شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص807.

[2] – علامه مجلسی، زاد المعاد، ص 19.

[3] ­- علامه مجلسی، زادالمعاد، ص20.

[4] – سید این طاووس، الاقبال، ص656.

[5] – سید ابن طاووس، الاقبال، ص656.

 

مناسبت توضیحات منبع
 روز نیمه رجب  

1. غسل کردن[1]

 

2. زیارت امام حسین (علیه­ السلام)؛

در روایتی از محمّد بن ابی نصر نقل شده است که از امام رضا (علیه­السلام) سؤال کردم: «در چه ماهی زیارت امام حسین (علیه­السلام) بهتر است؟» فرمود: «در نیمه رجب و نیمه شعبان».[2]

 

3. نماز سلمان

بجا آوردن نماز جناب سلمان (همان گونه که در اعمال روز اوّل ماه رجب، گذشت)[3]

 

4. چهار رکعت نماز

چهار رکعت نماز بگزارد (دو نماز دو رکعتی) و پس از سلام دست های خود را بگشاید و بگوید:

«اللَّهُمَّ یا مُذِلَّ کُلِّ جَبَّارٍ، وَ یا مُعِزَّ الْمُؤْمِنینَ، انْتَ کَهْفی حینَ تُعْیینِی» ای خدا، ای خوارکننده ستمگران، و­ای عزّت بخش مؤمنان، تویی پناهم به هنگام درماندگی،

«الْمَذاهِبُ، وَ انْتَ بارِئُ خَلْقی رَحْمَةً بی وَ قَدْ کُنْتَ عَنْ خَلْقی غَنِیّاً،» و تویی آفریننده من از روی رحمت، در حالی که نیازی به خلقتِ من نداشتی،

«وَلَوْلا رَحْمَتُکَ لَکُنْتُ مِنَ الْهالِکینَ، وَ انْتَ مُؤَیِّدی بِالنَّصْرِ عَلی اعْدآئی» و اگر نبود رحمت تو به یقین نابود می شدم، و تویی یاورم در برابر دشمنان،

«وَ لَوْ­لا نَصْرُکَ ایَّایَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحینَ، یا مُرْسِلَ الرَّحْمَةِ مِنْ» و اگر یاریت نبود به یقین از رسواشدگان بودم، ای فرو فرستنده رحمت از

«مَعادِنِها، وَ مُنْشِئَ الْبَرَکَة مِنْ مَواضِعِها، یا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالشُّمُوخِ» معادن آن، و پدیدآورنده برکت از جایگاه آن، ای کسی که خود را به سربلندی

«وَالرَّفْعَةِ، فَاوْلِیآؤُهُ بِعِزِّة یَتَعَزَّزُونَ، وَ یا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوکُ نیرَ الْمَذَلَّة» و بلندمرتبگی مخصوص ساخته، پس دوستانش به عزّت او سرافراز گردند، و ای کسی که پادشاهان در برابرش یوغ ذلّت

«عَلی اعْناقِهِمْ، فَهُمْ مِنْ سَطَواتِهِ خآئِفُونَ، اسئَلُکَ بِکَیْنُونِیَّتِکَ الَّتِی» به گردن نهاده، و از اقتدار او بیم­ناکند، از تو می­خواهم به حق بودنت که

«اشْتَقَقْتَها مِنْ کِبْرِیآئِکَ، وَ اسئَلُکَ بِکِبْرِیآئِکَ الَّتِی اشْتَقَقْتَها مِنْ عِزَّتِکَ،» از عظمتت برگرفته ای، و از تو می خواهم به حق عظمتت که از عزّتت برگرفته ای،

«وَاسئَلُکَ بِعِزَّتِکَ الَّتِی اسْتَوَیْتَ بِها عَلی عَرْشِکَ، فَخَلَقْتَ بِها جَمیعَ خَلْقِکَ» و از تو می­خواهم به حق عزّتت که به وسیله آن بر عرشت مستولی گشته­ای، و به واسطه آن تمامی مخلوقاتت را آفریده­ای،

«فَهُمْ لَکَ مُذْعِنُونَ انْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ اهْلِ بَیْتِهِ» پس همه به خداوندیت اقرار دارند، (از تو می­ خواهم) که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.

امام صادق (علیه ­السلام) از امیر­مؤمنان علی (علیه­ السلام) نقل کرده است که: هر غم­ زده و اندوهگینی این دعا را بخواند، خداوند متعال اندوه و غم او را برطرف می ­سازد.[4]

[1] – شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص807.

[2] – سید ابن طاووس، الاقبال، ص657. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص807.

[3] – سید ابن طاووس، الاقبال، ص 657.

[4] – سید ابن طاووس، الاقبال، ص 657.

کیفیّت عمل امّ داوود  

چگونگی این عمل، مطابق روایت شیخ در «مصباح المتهجّد»(1) به این نحو است که: روزهای سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم ماه رجب را روزه می گیری، در روز پانزدهم، نزدیک ظهر غسل می­کنی و چون ظهر شد، نماز ظهر و عصر را بجا می ­آوری، در حالی که رکوع و سجود را نیکو انجام می ­دهی.

خوب است این عمل در مکان خلوتی باشد که چیزی تو را مشغول نسازد و انسانی با تو سخن نگوید؛ وقتی که نمازت به پایان رسید؛ رو به قبله می­ نشینی و این سوره­ها را می­ خوانی:

سوره حمد، صد مرتبه.

سوره اخلاص، (قل هو اللَّه احد)، صد مرتبه.

آیة الکرسی، ده مرتبه.

سوره های انعام، اسراء، کهف، لقمان، یس، صافّات، حم سجده (فصّلت)، حمعسق (شوری)، دخان، فتح، واقعه، مُلک، ن و القلم و سوره انشقاق تا آخر قرآن،

پس از پایان سوره های قرآنی، در همان حال که رو به قبله نشسته ­ای، این دعا را بخوان:

صَدَقَ اللَّهُ الْعَظیمُ، الَّذی لا الهَ الَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ، ذُو الْجَلالِ» راست گفت خداوند با عظمتی که معبودی جز او زنده و پاینده نیست، صاحب شکوه

«وَ الْإِکْرامِ، الرَّحْمنُ الرَّحیمُ، الْحَلیمُ الْکَریمُ، الَّذی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ،» و بزرگواری، بخشنده و مهربان، شکیبا و با کرامتی که چیزی همانندش نیست،

«وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ، الْبَصیرُ الْخَبیرُ، شَهِدَ اللَّهُ انَّهُ لا الهَ الَّا هُوَ،» و او شنوا و دانا و بینا و آگاه است، خداوند گواه است که معبودی جز او نیست،

«وَ الْمَلائِکَهُ وَ اولُوا الْعِلْمِ، قآئِماً بِالْقِسْطِ لا الهَ الَّا هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ،» و فرشتگان و صاحبان دانش نیز گواهی می­دهند که معبوی جز او نیست؛ همواره قائم به عدالت است (آری) هیچ معبودی جز آن خداوند توانا و دانا وجود ندارد،

«وَ بَلَّغَتْ رُسُلُهُ الْکِرامُ، وَ انَا عَلی ذلِکَ مِنَ الشَّاهِدینَ، اللهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ» و پیامبران گرامیش این (گواهی) را رسانده­ اند و من نیز از گواهانم، خدایا حمد و سپاس

«وَ لَکَ الْمَجْدُ، وَ لَکَ الْعِزُّ وَ لَکَ الْفَخْرُ، وَ لَکَ الْقَهْرُ وَ لَکَ النِّعْمَةُ، وَ لَکَ الْعَظَمَةُ» و بزرگواری از آنِ توست و عزّت و بزرگ منشی از آنِ توست، و چیرگی و نعمت بخشی از آنِ توست، و بزرگی

«وَ لَکَ الرَّحْمَةُ، وَ لَکَ الْمَهابَةُ وَ لَکَ السُّلْطانُ، وَ لَکَ الْبَهآءُ وَ لَکَ الْإِمْتِنانُ،» و رحمت از آنِ توست، و شکوه و سلطنت از آنِ توست، و جلال و لطف از آنِ توست،

«وَ لَکَ التَّسْبیحُ وَ لَکَ التَّقْدیسُ، وَ لَکَ التَّهْلیلُ وَ لَکَ التَّکْبیرُ، وَ لَکَ ما یُری» و ثنا و تقدیس از آنِ توست، و «لا إله الا اللَّه» و «اللَّه اکبر» مخصوص توست، و تویی مالک

«وَ لَکَ ما لا یُری وَ لَکَ ما فَوْقَ السَّمواتِ الْعُلی وَ لَکَ ما تَحْتَ الثَّری» آنچه پیدا و پنهان است، و تویی مالک آنچه در آسمان بالا و در زیر زمین است،

«وَ لَکَ الْأَرَضُونَ السُّفْلی وَ لَکَ الْأخِرَهُ وَ الْأُولی وَ لَکَ ما تَرْضی بِهِ مِنَ» و از آنِ توست طبقات زیرین زمین و آخرت و دنیا، و از آنِ توست آنچه از

«الثَّنآءِ وَ الْحَمْدِ وَ الشُّکرِ وَ النَّعْمآءِ، اللهُمَّ صَلِّ عَلی جَبْرَئیلَ امینِکَ عَلی» ستایش و سپاس و شکر و نعمت بخشی که تو را خشنود سازد، خدایا درود فرست بر جبرئیل، امین بر

«وَحْیِکَ، وَ الْقَوِیِّ عَلی امْرِکَ، وَ الْمُطاعِ فی سَمواتِکَ، وَ مَحالِّ کَراماتِکَ،» وحیت، و توانمند بر اطاعت فرمانت و اطاعت شده در آسمانها و جایگاه های بزرگی و منزلتت،

«الْمُتَحَمِّلِ لِکَلِماتِکَ، النَّاصِرِ لِانْبِیآئِکَ، الْمُدَمِّرِ لِأَعْدآئِکَ، اللهُمَّ صَلِ» آورنده سخنانت، یاور پیامبرانت، و نابودکننده دشمنانت، خدایا درود فرست

«عَلی میکائیلَ مَلَکِ رَحْمَتِکَ، وَالْمَخْلُوقِ لِرَأْفَتِکَ، وَالْمُسْتَغْفِرِ الْمُعینِ» بر میکائیل، فرشته رحمت و آفریده شده برای (اظهار) مهربانیت و آمرزش خواه و یاور

«لِأَهْلِ طاعَتِکَ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی اسْرافیلَ حامِلِ عَرْشِکَ، وَصاحِبِ» بندگان مطیعت، خدایا درود فرست بر اسرافیل حامل عرشت و صاحب

«الصُّورِ الْمُنْتَظِرِ لِأَمْرِکَ، الْوَجِلِ الْمُشْفِقِ مِنْ خیفَتِکَ، اللهُمَّ صَلِّ عَلی» صور و منتظر فرمانت، و هراسان و نگران از ترست، خدایا درود فرست بر

«حَمَلَةِ الْعَرْشِ الطَّاهِرینَ، وَعَلَی السَّفَرَةِ الْکِرامِ الْبَرَرَةِ الطَّیِّبینَ، وَعَلی» حاملان پاک عرشت، و بر سفیران گرامی و نیکوکار و پاکیزه، و بر

«مَلائِکَتِکَ الْکِرامِ الْکاتِبینَ، وَ عَلی مَلائِکَهِ الْجِنانِ، وَخَزَنَهِ النّیرانِ،» فرشتگان نگارنده گرامی، و بر فرشتگان بهشت و بر نگهبانان دوزخ،

«وَمَلَکِ الْمَوْتِ وَالْأَعْوانِ، یا ذَاالْجَلالِ وَالْإِکْرامِ، اللهُمَّ صَلِّ عَلی ابینا» و فرشته مرگ و یارانش، ای صاحب شکوه و بزرگواری، خدایا بر پدر ما

«آدَمَ بَدیعِ فِطْرَتِکَ، الَّذی کَرَّمْتَهُ بِسُجُودِ مَلائِکَتِکَ، وَابَحْتَهُ جَنَّتَکَ، اللهُمَ» آدم، مخلوق جالب تو درود فرست، آن که او را به سجده فرشتگانت گرامی داشته و بهشتت را بر او مباح کردی، خدایا

«­صَلِّ عَلی امِّنا حَوَّآءَ الْمُطَهَّرَةِ مِنَ الرِّجْسِ، الْمُصَفَّاتِ مِنَ الدَّنَسِ،» درود فرست بر مادر ما حوّاء، همان پاکیزه از پلیدی ها، پاک از آلودگی ها،

«الْمُفَضَّلَهِ مِنَ الْإِنْسِ، الْمُتَرَدِّدَةِ بَیْنَ مَحالِّ الْقُدْسِ، اللهُمَّ صَلِّ عَلی» برتری یافته بر انسانها، و رفت وآمد کننده در جایگاه­های قدسیان، خدایا درود فرست بر

«هابیلَ وَ شَیْثٍ وَ ادْریسَ وَ نُوحٍ، وَ هُودٍ وَ صالِحٍ، وَابْراهیمَ وَاسْماعیلَ،» هابیل و شیث و ادریس و نوح، و هود و صالح، و ابراهیم و اسماعیل،

«وَاسْحقَ وَیَعْقُوبَ، وَیُوسُفَ وَالْأَسْباطِ، وَلُوطٍ وَشُعَیْبٍ، وَایُّوبَ» و اسحاق و یعقوب و یوسف و أسباط (پیامبران از فرزندان یعقوب) و لوط و شعیب، و ایّوب

«وَمُوسی وَهارُونَ وَیُوشَعَ، وَمیشا وَالْخِضْرِ، وَذِی الْقَرْنَیْنِ وَیُونُسَ،» و موسی، و هارون و یوشع، و میشا و خضر، و ذی­القرنین و یونس،

«وَالْیاسَ وَالْیَسَعَ، وَ ذِی الْکِفْلِ وَ طالُوتَ، وَ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ، وَ زَکَرِیَّا» و الیاس و یسع، و ذوالکفل و طالوت، و داود و سلیمان، و زکریا

«وَشَعْیا، وَ یَحْیی وَ تُورَخَ، وَ مَتّی وَ ارْمِیا، وَ حَیْقُوقَ وَ دانِیالَ، وَ عُزَیْرٍ» و شعیا، و یحیی و تورخ، و متّی و إرمیا، و حیقوق و دانیال، عزیر

«وَعیسی وَ شَمْعُونَ وَ جِرْجیسَ، وَ الْحَوارِیّینَ وَ الْأَتْباعِ، وَ خالِدٍ» و عیسی، و شمعون و جرجیس، و یاران و پیروانشان، و خالد

«وَحَنْظَلَهَ وَ لُقْمانَ، اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً» و حنظله و لقمان، خدایا بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست و بر محمّد

«وَآلَ مُحَمَّدٍ، وَ بارِکْ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، کَما صَلَّیْتَ وَ رَحِمْتَ» و خاندانش رحمت فرست، و بر محمّد و خاندانش برکت ده، همان گونه که بر ابراهیم و خاندانش درود و رحمت

«­وَبارَکْتَ عَلی ابْراهیمَ وَ آلِ ابْراهیمَ، انَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ، اللهُمَّ صَلِّ عَلَی» و برکت فرستاده ای، زیرا که تو ستوده و شایسته ستایشی، خدایا بر

«الْأَوْصِیآءِ، وَ السُّعَدآءِ وَ الشُّهَدآءِ وَ ائِمَّةِ الْهُدی اللهُمَّ صَلِّ عَلَی الْأَبْدالِ» جانشینان و سعادتمندان و شهیدان و امامان هدایتگر درود فرست، خدایا بر مردان برجسته

«وَ الْأَوْتادِ، وَ السُّیَّاحِ وَ الْعُبَّادِ، وَ الْمُخْلِصینَ وَ الزُّهَّادِ، وَ اهْلِ الجِدِّ» و بزرگان وارسته و پارسایانی که در خدمت مردمند و عابدان و مخلصان و زاهدان و کوشش کنندگان

«وَالْإِجْتِهادِ، وَ اخْصُصْ مُحَمَّداً وَ اهْلَ بَیْتِهِ بِافْضَلِ صَلَواتِکَ، وَ اجْزَلِ» و تلاشگران درود فرست و محمّد و خاندانش را به برترین درودها و بزرگترین

«کَراماتِکَ، وَ بَلِّغْ رُوحَهُ وَ جَسَدَهُ مِنّی تَحِیَّهً وَ سَلاماً، وَ زِدْهُ فَضْلًا وَ شَرَفاً» کرامتت مخصوص گردان، و از جانب من درود و سلامی به روح و بدنش برسان و بر فضیلت و شرافت

«وَ کَرَماً، حَتّی تُبَلِّغَهُ اعْلی دَرَجاتِ اهْلِ الشَّرَفِ مِنَ النَّبِیّینَ وَالْمُرْسَلینَ،» و بزرگواریش بیافزا، تا این که او را به برترین درجات شرافتمندان از پیامبران و فرستادگان

«وَ الْأَفاضِلِ الْمُقَرَّبینَ، اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلی مَنْ سَمَّیْتُ وَ مَنْ لَمْ اسَمِّ مِنْ» و با فضیلت ترین از مقرّبانت برسانی، خدایا بر فرشتگان و پیامبران و فرستادگان و عبادت کنندگانت که اسمی از آنها

«مَلائِکَتِکَ، وَ انْبِیآئِکَ وَ رُسُلِکَ وَ اهْلِ طاعَتِکَ، وَ اوْصِلْ صَلَواتی الَیْهِمْ» برده و یا نبرده ام، درود فرست، و درودهای مرا به آنان

«وَالی ارْواحِهِمْ، وَاجْعَلْهُمْ اخْوانی فیکَ وَاعْوانی عَلی دُعآئِکَ، اللهُمَّ انّی» و ارواحشان برسان، و آنان را برادران دینی و یاورانم در دعا (به درگاهت) قرار ده، خدایا

«اسْتَشْفِعُ بِکَ الَیْکَ، وَ بِکَرَمِکَ الی کَرَمِکَ، وَ بِجُودِکَ الی جُودِکَ،» شفیع قرار می دهم تو را به درگاهت و بزرگواریت را برای رسیدن به بزرگواریت و بخششت را برای رسیدن به بخششت،

«وَبِرَحْمَتِکَ الی رَحْمَتِکَ، وَ بِاهْلِ طاعَتِکَ الَیْکَ، وَ اسئَلُکَ اللَّهُمَّ بِکُلِّ ما» و رحمتت را برای رسیدن به رحمتت و بندگانت را برای رسیدن به درگاهت (شفیع قرار می دهم)، و خدایا از تو می خواهم تمامی آنچه را که

«سَئَلَکَ بِهِ احَدٌ مِنْهُمْ، مِنْ مَسْئَلَهٍ شَریفَهٍ غَیْرِ مَرْدُودَهٍ، وَبِما دَعَوْکَ بِهِ مِنْ» هر یک از آنان از تو خواسته اند، درخواست های با ارزش و برآورده شده، و دعاهای پذیرفته شده

«دَعْوَهٍ مُجابَهٍ غَیْرِ مُخَیَّبَهٍ، یا اللَّهُ یا رَحْمنُ یا رَحیمُ، یا حَلیمُ یا کَریمُ، یا» و امیدوارکننده، ای خدا، ای بخشنده، ای مهربان، ای شکیبا، ای بزرگوار، ای

«عَظیمُ یا جَلیلُ، یا مُنیلُ یا جَمیلُ، یا کَفیلُ یا وَکیلُ، یا مُقیلُ یا مُجیرُ، یا» با عظمت ای باشکوه، ای احسان کننده، ای زیبا، ای حمایت کننده، ای سرپرست، ای درگذرنده، ای پناه­دهنده، ای

«خَبیرُ یا مُنیرُ، یا مُبیرُ یا مَنیعُ، یا مُدیلُ یا مُحیلُ، یا کَبیرُ یا قَدیرُ، یا» آگاه، ای تابناک، ای هلاک کننده، ای دست نایافتنی، ای گرداننده، ای انتقال دهنده، ای خداوند بزرگ، ای توانا، ای

«بَصیرُ یا شَکُورُ، یا بَرُّ یا طُهْرُ، یا طاهِرُ یا قاهِرُ، یا ظاهِرُ یا باطِنُ، یا» بینا، ای­شکرپذیر، ای نیکوکار، ای پاک، ای پاکیزه، ای پیروز، ای آشکار، ای پنهان، ای

«ساتِرُ یا مُحیطُ، یا مُقْتَدِرُ یا حَفیظُ، یا مُتَجَبِّرُ یا قَریبُ، یا وَدُودُ یا» پوشاننده، ای آگاه، ای قدرتمند، ای نگهدارنده، ای بزرگمنش، ای نزدیک، ای مهربان، ای

«حَمیدُ، یا مَجیدُ یا مُبْدِئُ، یا مُعیدُ یا شَهیدُ، یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ، یا مُنْعِمُ» پسندیده، ای بزرگوار، ای آغاز کننده، ای بازگرداننده، ای گواه، ای نیکوکار، ای زیبایی بخش، ای نعمت دهنده،

«یا مُفْضِلُ، یا قابِضُ یا باسِطُ، یا هادی یا مُرْسِلُ، یا مُرْشِدُ یا مُسَدِّدُ، یا» ای فزونی بخش، ای دریافت کننده، ای گشایش دهنده، ای هدایتگر، ای فرستنده، ای ارشادکننده، ای محکم کننده، ای

«مُعْطی یا مانِعُ، یا دافِعُ یا رافِعُ، یا باقی یا واقی یا خَلّاقُ یا وَهَّابُ، یا» عطا کننده، ای منع کننده، ای دفع کننده، ای بالابرنده، ای پاینده، ای نگاه دارنده، ای آفریننده، ای بخشنده، ای

«تَوَّابُ یا فَتَّاحُ، یا نَفَّاحُ یا مُرْتاحُ، یا مَنْ بِیَدِهِ کُلُّ مِفْتاحٍ، یا نَفَّاعُ یا رَؤُفُ» توبه پذیر، ای کارگشا، ای نعمت ده، ای فرح بخش، ای که کلیدها به دست توست، ای سودرسان، ای پر محبّت،

«یا عَطُوفُ، یا کافی یا شافی یا مُعافی یا مُکافی یا وَفِیُّ یا مُهَیْمِنُ، یا» ای مهربان، ای کفایت کننده، ای شفا دهنده، ای درگذرنده، ای جزا دهنده، ای وفاکننده، ای مقتدر، ای

«عَزیزُ یا جَبَّارُ یا مُتَکَبِّرُ، یا سَلامُ یا مُؤْمِنُ، یا احَدُ یا صَمَدُ، یا نُورُ یا» گرامی، ای قادر، ای مقتدر، ای مایه سلامتی، ای امان دهنده، ای یگانه، ای بی نیاز، ای روشنایی، ای

«مُدَبِّرُ، یا فَرْدُ یا وِتْرُ، یا قُدُّوسُ یا ناصِرُ، یا مُونِسُ یا باعِثُ، یا وارِثُ یا» تدبیر کننده، ای یکتا، ای یگانه، ای پاکیزه، ای یاور، ای همدم، ای برانگیزنده (مردگان)، ای وارث، ای

«عالِمُ، یا حاکِمُ یا بادی یا مُتَعالی یا مُصَوِّرُ، یا مُسَلِّمُ یا مُتَحَبِّبُ، یا قآئِمُ» دانا، ای حکمران، ای آشکارکننده، ای برتر، ای شکل دهنده، ای سلامتی بخش، ای دوستدارنده، ای استوار،

«یا دآئِمُ، یا عَلیمُ یا حَکیمُ، یا جَوادُ یا بارِی ءُ، یا بآرُّ یا سآرُّ، یا عَدْلُ یا» ای جاویدان، ای دانا، ای خردمند، ای بخشنده، ای پدیدآورنده، ای نیکوکار، ای سرورآفرین، ای عادل، ای

«فاصِلُ، یا دَیَّانُ یا حَنَّانُ، یا مَنَّانُ یا سَمیعُ، یا بَدیعُ یا خَفیرُ، یا مُغَیِّرُ یا» جداکننده، ای داور، ای با محبّت، ای گشاده دست، ای شنوا، ای پدیدآورنده، ای پناه دهنده، ای تغییر دهنده، ای

«ناشِرُ، یا غافِرُ یا قَدیمُ، یا مُسَهِّلُ یا مُیَسِّرُ، یا مُمیتُ یا مُحْیی یا نافِعُ یا» گسترنده، ای آمرزنده، ای دیرینه، ای آسان کننده، ای هموار کننده، ای میراننده، ای زنده کننده، ای سودرسان، ای

«رازِقُ، یا مُقْتَدِرُ یا مُسَبِّبُ، یا مُغیثُ یا مُغْنی یا مُقْنی یا خالِقُ یا راصِدُ،» روزی ده، ای مقتدر، ای سبب ساز، ای فریادرس، ای بی نیاز کننده، ای راضی کننده، ای آفریننده،

«یا واحِدُ یا حاضِرُ، یا جابِرُ یا حافِظُ، یا شَدیدُ یا غِیاثُ، یا عآئِدُ یا» ای یکتا، ای حاضر، ای جبران کننده، ای حفظ کننده، ای سخت گیر، ای فریادرس، ای بخشنده، ای

«قابِضُ، یا مَنْ عَلا فَاسْتَعْلی فَکانَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلی یا مَنْ قَرُبَ فَدَنا،» دریافت کننده، ای­که برتری و شایسته عُلوّ و در جایگاه بالایی، ای­که نزدیک و نزدیک­تری،

«وَبَعُدَ فَنَأی وَ عَلِمَ السِّرَّ وَ اخْفی یا مَنْ الَیْهِ التَّدْبیرُ وَ لَهُ الْمَقادیرُ، وَ یا» و (از ذهن ها) دور و دورتری، و اسرار و نهان را می­دانی، ای که قضا و قدر به دست توست، و ای

«مَنِ الْعَسیرُ عَلَیْهِ [سَهْلٌ یَسیرٌ، یا مَنْ هُوَ عَلی ما یَشآءُ قَدیرٌ، یا مُرْسِلَ» که دشواری­ها بر تو آسان و هموار است، ای که بر هر چه خواهی توانایی، ای فرستنده

«الرِّیاحِ، یا فالِقَ الْإِصْباحِ، یا باعِثَ الْأَرْواحِ، یا ذَا الْجُودِ وَالسَّماحِ، یا» بادها، ای شکافنده صبح، ای برانگیزنده ارواح، ای صاحب بخشش و گذشت، ای

«رآدَّ ما قَدْ فاتَ، یا ناشِرَ الْأَمْواتِ، یا جامِعَ الشَّتاتِ، یا رازِقَ مَنْ» بازگرداننده از دست رفته­ها، ای زنده­کننده مردگان، ای گردآورنده پراکندگی­ها، ای که [بی حساب به هر که خواهی

«یَشآءُ [بِغَیْرِ حِسابٍ ، وَ یا فاعِلَ ما یَشآءُ کَیْفَ یَشآءُ، وَ یا ذَاالْجَلالِ» روزی دهی، ای که هرگونه و هر چه خواهی انجام دهی، ای صاحب شکوه

«وَالْإِکْرامِ، یا حَیُّ یا قَیُّومُ، یا حَیّاً حینَ لا حَیَّ، یا حَیُّ یا مُحْیِیَ الْمَوْتی» و بزرگواری، ای زنده، ای پاینده، ای زنده در زمانی که زنده­ای نبود، ای زنده، ای زنده کننده مردگان،

«یا حَیُّ لا الهَ الَّا انْتَ، بَدیعُ السَّمواتِ وَالْارْضِ، یا الهی وَ سَیِّدی صَلِ» ای زنده ای که معبودی جز تو نیست و پدیدآورنده آسمان و زمینی، ای معبود و ای آقا و سرورم،

«عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ، وَبارِکْ عَلی» بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و بر محمّد و خاندان محمّد رحمت فرست و بر

«مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، کَما صَلَّیْتَ وَ بارَکْتَ وَ رَحِمْتَ عَلی ابْراهیمَ وَآلِ» محمّد و خاندان محمّد برکت ده، همان­گونه که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم درود فرستاده و برکت داده و رحمت

«ابْراهیمَ، انَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ، وَارْحَمْ ذُلّی وَ فاقَتی وَ فَقْری وَ انْفِرادی» فرستاده­ای، زیرا تو ستوده و بزرگواری، و بر افتادگی و نیاز و تهیدستی و تنهایی

«وَوَحْدَتی وَخُضُوعی بَیْنَ یَدَیْکَ، وَ اعْتِمادی عَلَیْکَ، وَ تَضَرُّعی الَیْکَ،» و بی­کسی و فروتنیم در برابرت و اعتمادی که به تو دارم و گریه و زاریم به درگاهت رحم ­کن

«ادْعُوکَ دُعآءَ الْخاضِعِ الذَّلیلِ، الْخاشِعِ الْخآئِفِ، الْمُشْفِقِ الْبآئِسِ،» تو را می­خوانم همانند فروتنِ افتاده، شکسته دلِ ترسان، نگرانِ بینوا،

«الْمَهینِ الْحَقیرِ، الْجائِعِ الْفَقیرِ، الْعآئِذِ الْمُسْتَجیرِ، الْمُقِرِّ بِذَنْبِهِ، الْمُسْتَغْفِرِ» ناچیزِ بی­مقدار، گرسنه نیازمند، پناهنده پناه جو، اقرار کننده به گناه، و آمرزش ­خواه

«مِنْهُ، الْمُسْتَکینِ لِرَبِّهِ، دُعآءَ مَنْ اسْلَمَتْهُ ثِقَتُهُ ، وَرَفَضَتْهُ احِبَتُّهُ،» از آن، نالان به درگاه پروردگارش، (و تو را می­خوانم همانند) کسی که یاران مورد اعتمادش او را رها و دوستدارانش او را ترک نموده اند،

«وَ عَظُمَتْ فَجیعَتُهُ، دُعآءَ حَرِقٍ حَزینٍ، ضَعیفٍ مَهینٍ، بآئِسٍ مُسْتَکینٍ» و دردش شدت یافته، (و تو را می­خوانم همانند) دلسوخته اندوهگین، ناتوانِ ناچیز، بینوای نالانی که

«بِکَ مُسْتَجیرٍ، اللهُمَّ وَاسئَلُکَ بِانَّکَ مَلیکٌ، وَ انَّکَ ما تَشآءُ مِنْ امْرٍ یَکُونُ،» به تو پناهنده است، خدایا از تو می­خواهم به حق فرمانرواییت و این که هر چه خواهی انجام شود،

«وَانَّکَ عَلی ما تَشآءُ قَدیرٌ، وَاسئَلُکَ بِحُرْمَهِ هذَا الشَّهْرِ الْحَرامِ، وَ الْبَیْتِ» و این­که بر هر چه خواهی، توانایی و از تو می ­خواهم به احترام این ماه حرام و خانه

«الْحَرامِ، وَ الْبَلَدِ الْحَرامِ، وَ الرُّکْنِ وَ الْمَقامِ، وَ الْمَشاعِرِ الْعِظامِ، وَ بِحَقِ» کعبه و شهر مکّه و رکن و مقام و جایگاه ­های با عظمت حجّ (عرفات، مشعر و منی) و به حق

«نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَ آلِهِ السَّلامُ، یا مَنْ وَهَبَ لِادَمَ شَیْثاً، وَ لِإِبْراهیمَ» پیامبرت محمّد- که بر او و خاندانش درود باد- ای که شیث را به آدم و اسماعیل و اسحاق را به ابراهیم

«اسْماعیلَ وَ اسْحاقَ، وَ یا مَنْ رَدَّ یُوسُفَ عَلی یَعْقُوبَ، وَ یا مَنْ کَشَفَ» عطا کردی، و ای که یوسف را به یعقوب بازگرداندی، و ای که

«بَعْدَ الْبَلاءِ ضُرَّ ایُّوبَ، یا رآدَّ مُوسی عَلی امِّهِ، وَ زآئِدَ الْخِضْرِ فی عِلْمِهِ،» گرفتاری ایوب را بعد از امتحان برطرف نمودی، ای بازگرداننده موسی به مادرش، و افزاینده دانش خضر،

«وَ یا مَنْ وَهَبَ لِداوُدَ سُلَیْمانَ، وَ لِزَکَرِیَّا یَحْیی وَ لِمَرْیَمَ عیسی یا حافِظَ» و ای­که سلیمان را به داود و یحیی را به زکریا و عیسی را به مریم عطا کردی، ای نگهدار

«بِنْتِ شُعَیْبٍ، وَ یا کافِلَ وَلَدِ امِّ مُوسی اسئَلُکَ انْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ» دختر شعیب، و ای کفالت کننده موسی (در کودکی و بزرگی)، از تو می­ خواهم که بر محمّد و خاندان پاکش درود

«مُحَمَّدٍ، وَانْ تَغْفِرَ لِی ذُنُوبی کُلَّها، وَ تُجیرَنی مِنْ عَذابِکَ، وَ تُوجِبَ لی» فرستی، و تمام گناهانم را بیامرزی، و از عذابت پناهم ­دهی، و بر من «رِضْوانَکَ، وَ امانَکَ وَ احْسانَکَ، وَ غُفْرانَکَ وَ جِنانَکَ، وَ اسئَلُکَ انْ تَفُکَ» خشنودی و امنیّت و احسان و آمرزش و بهشتت را مقرّر فرمایی، و از تو می­ خواهم گره هایی که «عَنّی کُلَّ حَلْقَهٍ بَیْنی وَ بَیْنَ مَنْ یُؤْذینی وَ تَفْتَحَ لی کُلَّ بابٍ، وَ تُلَیِّنَ لی» میان من و آزاردهندگان من است بگشایی، و هر دری را به رویم باز کنی، و هر سختی را

«کُلَّ صَعْبٍ، وَ تُسَهِّلَ لی کُلَّ عَسَیرٍ، وَ تُخْرِسَ عَنّی کُلَّ ناطِقٍ بِشَرٍّ،» برایم آسان و هر دشواری را بر من سهل گردانی، و زبان بدگویان را از من بازداری،

«وَتَکُفَّ عَنّی کُلَّ باغٍ، وَتَکْبِتَ عَنّی کُلَّ عَدُوٍّ لی وَحاسِدٍ، وَتَمْنَعَ مِنّی کُلَ» و هر ظالمی را از من دور کنی، و دشمنان و حسودانم را سرافکنده سازی، و هر ظالمی را از من

«ظالِمٍ، وَتَکْفِیَنی کُلَّ عآئِقٍ یَحُولُ بَیْنی وَ بَیْنَ حاجَتی وَ یُحاوِلُ انْ یُفَرِّقَ» بازداری، و بر طرف کنی از من هر مانعی که میان من و خواسته­هایم فاصله می شود و می کوشد میان من و بندگیت

«بَیْنی وَبَیْنَ طاعَتِکَ، وَیُثَبِّطَنی عَنْ عِبادَتِکَ، یا مَنْ الْجَمَ الْجِنَّ الْمُتَمَرِّدینَ،» جدایی اندازد، و از پرستشت باز دارد، ای که جنّیان سرکش را مهار نموده،

«وَ قَهَرَ عُتاةَ الشَّیاطینِ، وَاذَلَّ رِقابَ الْمُتَجَبِّرینَ، وَ رَدَّ کَیْدَ الْمُتَسَلِّطینَ» و بر شیاطینِ نافرمان چیره گشتی و گردنکشان زورگو را خوار ساخته و نقشه های پلید مستکبران را

«عَنِ الْمُسْتَضْعَفینَ، اسئَلُکَ بِقُدْرَتِکَ عَلی ما تَشآءُ، وَتَسْهیلِکَ لِما» از مستضعفان دور کردی، از تو می­ خواهم به حق قدرتت بر هر چه خواهی و به حق آسان بودن هرچه اراده کنی

«تَشآءُ کَیْفَ تَشآءُ، انْ تَجْعَلَ قَضآءَ حاجَتی فیما تَشآءُ» به هر گونه که باشد، برآورده شدن حاجتم را از هر طریق که می­ خواهی قرار دهی.

آنگاه بر زمین سجده کن و دو طرف صورت را روی خاک (روی مهر) بگذار و بگو: «اللهُمَّ لَکَ سَجَدْتُ، وَبِکَ امَنْتُ، فَارْحَمْ ذُلّی وَفاقَتی وَاجْتِهادی» خدایا برای تو سجده نموده و به تو ایمان آورده­ام، پس بر فروتنی و احتیاج و کوشش

«وَتَضَرُّعی وَمَسْکَنَتی وَفَقْری الَیْکَ یا رَبّ.» و التماس و درماندگی و نیازم به درگاهت، رحم کن، ای پروردگار من

کوشش کن که اشکی از چشمانت سرازیر شود، هرچند اندک باشد که این علامت استجابت دعاست.[1]

از روایتی که در زادالمعاد مرحوم مجلسی آمده، استفاده می ­شود که خواندن این دعا پس از روزه ایّام ­البیض هر ماه، یا در سایر ایّام متبرّکه بدون روزه نیز، در استجابت دعا مؤثّر است

[1] – علامه مجلسی، زاد المعاد، ص33.

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

مناسبت توضیحات منبع
شب بیست و هفتم ماه رجب (شب مبعث)  

اوّل: غسل کردن در این شب مستحب است.

 

دوم: شیخ طوسی در «مصباح المتهجّد» روایتی را از امام جواد (علیه السلام) نقل کرده است که آن حضرت فرمود:

«در ماه رجب، شبی است که از تمام آنچه که خورشید بر آن می تابد بهتر است و آن شب، شب بیست و هفتم ماه رجب است؛ که در صبح این شب، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به رسالت مبعوث گردید، و از شیعیان ما هر کس در آن شب عملی را انجام دهد، پاداش آن به اندازه عمل شصت سال خواهد بود!».

از آن حضرت سؤال شد: چه عملی در آن شب بهتر است؟

فرمود: پس از نماز «عشا» وقتی که خوابیدی، پیش از نیمه شب، یا پس از نیمه آن از خواب برمی خیزی و دوازده رکعت نماز می خوانی، در هر رکعتی، سوره «حمد» و یک سوره از سوره های کوچک مفصّل را می خوانی؛ آنگاه در هر دو رکعتی که سلام نماز را دادی، می نشینی و هفت مرتبه سوره «حمد» و هفت مرتبه «معوّذتین» (سوره فلق و ناس) و سوره های «توحید» و «کافرون» و سوره «قدر» و «آیه الکرسی» را هر کدام هفت مرتبه می خوانی؛ پس از آن این دعا را می خوانی:

تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَانْ تَفْعَلَ بی ما انْتَ اهْلُهُ.

(بر محمّد و خاندان پاکش درود فرستی و در حقّ من آنچه را که تو شایسته آنی انجام دهی.)

آنگاه هر حاجتی که داری از خداوند طلب کن.

 

سوم: دوازده رکعت نماز است که نحوه آن در اعمال شب نیمه رجب،  بیان شد.

 

چهارم: زیارت حضرت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در این شب، از افضل اعمال است. برای آن حضرت، در این شب سه زیارت نقل شده:

 

زیارت شب و روز مبعث:

«علّامه مجلسی» از «شیخ مفید» و «سیّد بن طاووس» و «شهید اوّل» (رحمهم ­اللَّه) نقل می ­کند که:

هرگاه اراده زیارت امیر­مؤمنان (علیه­ السلام) در شب و یا روز مبعث کردی پس بر در قبّه شریفه مقابل ضریح آن حضرت بایست و بگو:

«اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، وَاشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ» (گواهی می­ دهم معبودی جز خدا نیست، یگانه ­ای که شریکی ندارد، و گواهی می ­دهم که محمّد بنده)

«وَ رَسُولُهُ، وَ انَّ عَلِیَّ بْنَ ابی طالِبٍ امیرَالْمُؤْمِنینَ عَبْدُاللَّهِ، وَ اخُو رَسُولِهِ» (و فرستاده اوست و علیّ بن ابی طالب امیرمؤمنان، بنده خدا و برادر رسولش است،)

«وَ انَّ الْأَئِمَّهَ الطَّاهِرینَ مِنْ وُلْدِهِ حُجَجُ اللَّهِ عَلی خَلْقِهِ» (و امامان پاک از فرزندان او حجّت خدا بر مخلوقاتش هستند،)

آنگاه داخل شو و نزدیک قبر آن حضرت بایست به این نحو که پشت به قبله و رو به روی قبر آن حضرت و آنگاه صد مرتبه «تکبیر» بگو و پس از آن بگو:

«السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ آدَمَ خَلیفَةِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ نُوحٍ»

سلام بر تو ای وارث آدم خلیفه خدا (در زمین)، سلام بر تو ای وارث نوح

«صَفْوَةِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ ابْراهیمَ خَلیلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا»

برگزیده خداوند سلام بر تو ای وارث ابراهیم خلیل خدا، سلام بر تو ای

«وارِثَ مُوسی کَلیمِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عیسی رُوحِ اللَّهِ، السَّلامُ»

وارث موسی، کلیم خدا سلام بر تو ای وارث عیسی، روح اللَّه، سلام

«عَلَیْکَ یا وارِثَ مُحَمَّدٍ سَیِّدِ رُسُلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا امیرَ الْمُؤْمِنینَ»

بر تو ای وارث محمّد، سرور فرستادگان خدا، سلام بر تو ای امیرمؤمنان،

«السَّلامُ عَلَیْکَ یا امامَ المُتَّقینَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْوَصِیّینَ»

سلام بر تو ای پیشوای پرهیزگاران، سلام بر تو ای آقای اوصیا

«السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَصِیَّ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمینَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عِلْمِ»

سلام بر تو ای جانشین فرستاده پروردگار جهانیان، سلام بر تو ای وارث علم

«الْأَوَّلینَ وَ الْأخِرینَ، السَّلامُ عَلَیْکَ ایُّهَا النَّبَأُ الْعَظیمُ، السَّلامُ عَلَیْکَ ایُّهَا»

پیشینیان و پسینیان، سلام بر تو ای خبر بزرگ، سلام بر تو ای

«الصِّراطُ الْمُسْتَقیمُ، السَّلامُ عَلَیْکَ ایُّهَا الْمُهَذَّبُ الْکَریمُ، السَّلامُ عَلَیْکَ»

راه راست، سلام بر تو ای پاک بزرگوار، سلام بر تو

«ایُّهَا الْوَصِیُّ التَّقِیُّ، السَّلامُ عَلَیْکَ ایُّهَا الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ، السَّلامُ عَلَیْکَ ایُّهَا»

ای جانشین پرهیزگار سلام بر تو ای پسندیده پاکیزه، سلام بر تو ای

«الْبَدْرُ الْمُضیءُ، السَّلامُ عَلَیْکَ ایُّهَا الصِّدیقُ الْأَکْبَرُ، السَّلامُ عَلَیْکَ ایُّهَا»

ماه فروزان، سلام بر تو ای بزرگترین تصدیق کننده (رسول خدا) سلام بر تو ای

«الْفارُوقُ الْأَعْظَمُ، [السَّلامُ عَلَیْکَ ایُّهَا السِّراجُ الْمُنیرُ][1] السَّلامُ عَلَیْکَ یا»

برترین جدا کننده (حق از باطل)، سلام بر تو ای مشعل فروزان، سلام بر تو ای

«امامَ الْهُدی السَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلَمَ التُّقی السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّهَ اللَّهِ»

پیشوای هدایت، سلام بر تو ای نشانه پرهیزگاری، سلام بر تو ای بزرگترین

«الْکُبْری السَّلامُ عَلَیْکَ یا خاصَّهَ اللَّهِ وَخالِصَتَهُ، وَامینَ اللَّهِ وَ صَفْوَتَهُ»

حجّت خدا، سلام بر تو ای بنده خاصّ و بی آلایش و امانتدار و برگزیده خدا،

«وَ بابَ اللَّهِ وَحُجَّتَهُ، وَ مَعْدِنَ حُکْمِ اللَّهِ وَ سِرِّهِ، وَ عَیْبَهَ عِلْمِ اللَّهِ وَ خازِنَهُ»

و درگاه (رحمت) و حجّت خدا، و خزانه حکم و اسرار خدا، و گنجینه و خزانه دار علم خدا،

«وَ سَفیرَ اللَّهِ فی خَلْقِهِ، اشْهَدُ انَّکَ قَدْ اقَمْتَ الصَّلاةَ، وَ آتَیْتَ الزَّکاةَ، وَ امَرْتَ»

و واسطه خدا در بین مخلوقاتش گواهی می دهم که نماز را بپا داشته و زکات را پرداختی و امر

«بِالْمَعْرُوفِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ اتَّبَعْتَ الرَّسُولَ، وَ تَلَوْتَ الْکِتابَ حَقَ»

به معروف و نهی از منکر کردی و از رسول خدا پیروی نمودی، و قرآن را به شایستگی

«تِلاوَتِهِ، وَ بَلَّغْتَ عَنِ اللَّهِ، وَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ، وَ تَمَّتْ بِکَ کَلِماتُ اللَّهِ»

تلاوت کردی، و از جانب خدا تبلیغ نموده و به عهد و پیمانش وفا کردی و کلمات خدا به وسیله تو کامل شد،

«وَ جاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ، وَ نَصَحْتَ للَّهِ وَ لِرَسُولِهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ»

و به شایستگی در راه او جهاد نموده و برای خدا و رسولش – که درود خدا بر او و خاندان پاکش باد –

«وَ آلِهِ، وَ جُدْتَ بِنَفْسِکَ صابِراً مُحْتَسِباً، مُجاهِداً عَنْ دینِ اللَّهِ، مُوَقِّیاً»

خیرخواهی کردی، و با جانت فداکاری نمودی در حالی که صبر کرده و پاداشت را از خدا خواستی و از دین خدا دفاع کردی و نگهبان

«لِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وِ آلِهِ، طالِباً ما عِنْدَ اللَّهِ، راغِباً فیما وَعَدَ اللَّهُ»

رسول خدا- که درود خدا بر او و خاندان پاکش باد- بودی و طالب رضایت خدا و مشتاق وعده ­اش بودی

«وَ مَضَیْتَ لِلَّذی کُنْتَ عَلَیْهِ شَهیداً وَ شاهِداً وَ مَشْهُوداً، فَجَزاکَ اللَّهُ عَنْ»

و بر این عقیده ­ات که داشتی، شهید و گواه و گواهی شده از دنیا رفتی، پس خدا از جانب

«رَسُولِهِ وَ عَنِ الْإِسْلامِ وَ اهْلِهِ مِنْ صِدّیقٍ افْضَلَ الْجَزآءِ، اشْهَدُ انَّکَ کُنْتَ»

پیامبرش و اسلام و اهل اسلام بهترین پاداش را به خاطر درستکاریت به تو عطا کند، گواهی می ­دهم که تو

«اوَّلَ الْقَوْمِ اسْلاماً، وَ اخْلَصَهُمْ ایماناً، وَ اشَدَّهُمْ یَقیناً، وَ اخْوَفَهُمْ للَّهِ»

اوّلین نفر در پذیرش اسلام و خالص­ترین آنها در ایمان و استوارترین آنها از در یقین و خداترس­ترین آنها بودی

«وَ اعْظَمَهُمْ عَنآءً، وَ احْوَطَهُمْ عَلی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ»

و بیش از همه در رنج و مشقّت، نسبت به رسول خدا- که درود خدا بر او و خاندان پاکش باد-

«وَ افْضَلَهُمْ مَناقِبَ، وَ اکْثَرَهُمْ سَوابِقَ، وَ ارْفَعَهُمْ دَرَجَهً، وَ اشْرَفَهُمْ مَنِزْلَهً»

مراقب­ترین، و با سابقه ­ترین آنها (در اسلام) بودی، و تو دارای بالاترین رتبه و رفیع­ترین جایگاه

«وَ اکْرَمَهُمْ عَلَیْهِ، فَقَویتَ حینَ وَهَنُوا، وَ لَزِمْتَ مِنْهاجَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ»

و گرامی ­ترین آنها نسبت به پیامبر بودی، هنگام سستیِ آنها، استوار و ملازم راه رسول خدا- که درود خدا

«عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاشْهَدُ انَّکَ کُنْتَ خَلیفَتَهُ حَقّاً، لَمْ تُنازَعْ بِرَغْمِ الْمُنافِقینَ»

بر او و خاندان پاکش باد- شدی و گواهی می­ دهم که تو جانشین به حق او بودی، با وجود (مخالفت) منافقان

«وَ غَیْظِ الْکافِرینَ، وَ ضِغْنِ الْفاسِقینَ، وَ قُمْتَ بِالْأَمْرِ حینَ فَشِلُوا، وَ نَطَقْتَ»

و خشم کافران و کینه فاسقان مورد نزاع واقع نشدی، و هنگامی که دیگران ترسان شدند، تو به امرِ (ترویج دین) قیام کردی، و آنگاه که

«حینَ تَتَعْتَعُوا، وَ مَضَیْتَ بِنُورِ اللَّهِ اذْ وَقَفُوا، فَمَنِ اتَّبَعَکَ فَقَدِ اهْتَدی کُنْتَ»

دیگران از سخن گفتن عاجز شدند (به حقایق دین) گویا شدی و هنگامی که دیگران توقّف کردند، در پرتو نور الهی حرکت کردی، پس هر کس که تو را پیروی کرد هدایت شد،

«اوَّلَهُمْ کَلاماً، وَ اشَدَّهُمْ خِصاماً، وَ اصْوَبَهُمْ مَنْطِقاً، وَ اسَدَّهُمْ رَاْیاً» ت

و اوّلین آنها در سخن گفتن، و سخت ترین آنها در مقابل دشمن، و راستگوترین آنها در گفتار و استوارترین آنها در اندیشه،

«وَ اشْجَعَهُمْ قَلْباً، وَ اکْثَرَهُمْ یَقیناً، وَ احْسَنَهُمْ عَمَلًا، وَ اعْرَفَهُمْ بِالْأُمُورِ»

و صاحب شجاع ترین قلب، و بیشترین یقین، و بهترین عمل، و داناترین آنها به کارها بودی،

«کُنْتَ لِلْمُؤْمِنینَ اباً رَحیماً، اذْ صارُوا عَلَیْکَ عِیالًا، فَحَمَلْتَ اثْقالَ ما عَنْهُ»

هنگامی که مؤمنان تحت سرپرستی تو قرار گرفتند، پدری مهربان برای آنها شدی، و کارهایی که دیگران تحمّل سنگینی آن را نداشتند،

«ضَعُفُوا، وَ حَفِظْتَ ما اضاعُوا، وَ رَعَیْتَ ما اهْمَلُوا، وَ شَمَّرْتَ اذْ جَبَنُوا» تو بر دوش کشیدی و آنچه را که دیگران هدر دادند، حفظ کردی، و آنچه را که در انجامش سستی کردند، رعایت نمودی، و زمانی که دیگران ترسیدند، دامن همت به­ کمر­زدی،

«وَ عَلَوْتَ اذْ هَلِعُوا، وَ صَبَرْتَ اذْ جَزِعُوا، کُنْتَ عَلَی الْکافِرینَ عَذاباً صَبّاً»

و زمانی که دیگران بی­تابی و جزع کردند، برتر بودی و صبر کردی، تو بر کافران عذابی ریزان

«وَ غِلْظَهً وَ غَیْظاً، وَ لِلْمُؤْمِنینَ غَیْثاً وَ خِصْباً وَ عِلْماً، لَمْ تُفْلَلْ حُجَّتُکَ، وَ لَمْ»

و شدید خشمناک، و برای مؤمنان باران رحمت و پرنعمت و بحر علم و دانش بودی حجّت و برهانت هرگز مغلوب نشد و دلت

«یَزِغْ قَلْبُکَ، وَلَمْ تَضْعُفْ بَصیرَتُکَ، وَلَمْ تَجْبُنْ نَفْسُکَ، کُنْتَ کَالْجَبَلِ»

(از مسیر حق) منحرف و بیناییت کم نگشت و هرگز نترسیدی، بلکه همانند کوهی بودی که

«لاتُحَرِّکُهُ الْعَواصِفُ، وَلا تُزیلُهُ الْقَواصِفُ، کُنْتَ کَما قالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی»

تندبادها او را حرکت ندهد و طوفان های شکننده او را از بین نبرد، تو همان گونه که رسول خدا- که درود «اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ قَوِیّاً فی بَدَنِکَ، مُتَواضِعاً فی نَفْسِکَ، عَظیماً عِنْدَاللَّهِ، کَبیراً»

خدا بر او و خاندان پاکش باد- فرمود نیرومند از جهت جسم، فروتن در روح، با عظمت در نزد خدا، بزرگ

«فِی الْأَرْضِ، جَلیلًا فِی السَّمآءِ، لَمْ یَکُنْ لِأَحَدٍ فیکَ مَهْمَزٌ، وَلا لِقآئِلٍ»

در زمین و شایسته در آسمان بودی، در تو برای کسی جای بدگویی و عیب جویی نبود،

«فیکَ مَغْمَزٌ، وَلا لِخَلْقٍ فیکَ مَطْمَعٌ، وَلا لِأَحَدٍ عِنْدَکَ هَوادَهٌ، یُوجَدُ الضَّعیفُ»

و در تو برای مردم جای طمعی و در نزد تو جای توقّعی نبود، ناتوان خوار در پیشگاه تو

«الذَّلیلُ عِنْدَکَ قَوِیّاً عَزیزاً، حَتّی تَاْخُذَ لَهُ بِحَقِّهِ، وَالْقَوِیُّ الْعَزیزُ عِنْدَکَ»

قوی و نیرومند بود تا این که حقّش را بستانی قوی و نیرومند در نزد تو

«ضَعیفاً ذَلیلًا حَتّی تَاْخُذَ مِنْهُ الْحَقَّ، الْقَریبُ وَالْبَعیدُ عِنْدَکَ فی ذلِکَ»

ناتوانِ [خوار] بود تا حق را از او بگیری، نزدیکان و بیگانگان در این مورد در نزد تو

«سَوآءٌ، شَاْنُکَ الْحَقُّ وَالصِّدْقُ وَالرِّفْقُ، وَقَوْلُکَ حُکْمٌ وَحَتْمٌ، وَامْرُکَ حِلْمٌ»

مساوی بودند، مرامت حقّ و راستی و درستی، و گفتارت قانون و لازم الاجرا، و فرمانت بردباری­­

«وَعَزْمٌ، وَرَاْیُکَ عِلْمٌ وَجَزْمٌ، اعْتَدَلَ بِکَ الدّینُ، وَسَهُلَ بِکَ الْعَسیرُ، وَاطْفِئَتْ»

و جدّیت، و اندیشه تو دانش و هوشیاری بود، (پرچمِ) دین اسلام به دست تو افراشته شد، و مشکلات به دست تو آسان گردید، و آتشِ (نفاق)

«بِکَ النّیرانُ، وَقَوِیَ بِکَ الْإیمانُ، وَثَبَتَ بِکَ الْإِسْلامُ، وَهَدَّتْ مُصیبَتُکَ»

به دست تو خاموش گردید، و ایمان به دست تو قوّت گرفت و اسلام به دست تو پابرجا شد، و مصیبت شهادت تو مردم را

«الْأَنامَ، فَانَّا للَّهِ وَانَّا الَیْهِ راجِعُونَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، وَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ خالَفَکَ»

درهم شکست، (آری) همه از آن خداییم و به سوی او باز می گردیم، خداوند قاتلان و مخالفان و کسانی که

«وَلَعَنَ اللَّهُ مَنِ افْتَری عَلَیْکَ، وَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَکَ وَغَصَبَکَ حَقَّکَ، وَلَعَنَ»

به تو دروغ بستند، و به تو ستم کرده و حقّت را غصب نمودند، لعنت کند. و هم­چنین

«اللَّهُ مَنْ بَلَغَهُ ذلِکَ فَرَضِیَ بِهِ، انَّا الَی اللَّهِ مِنْهُمْ بُرَآءُ، لَعَنَ اللَّهُ امَّهً خالَفَتْکَ»

خدا لعنت کند کسانی که این امور را شنیده و به آن راضی شدند، ما در پیشگاه خداوند از آنان بیزاری می­جوییم، خداوند کسانی را که با تو مخالفت کردند

«وَجَحَدَتْ وِلایَتَکَ، وَتَظاهَرَتْ عَلَیْکَ وَقَتَلَتْکَ، وَحادَتْ عَنْکَ»

و ولایتت را انکار نموده بر ضدّ تو همدست شده و تو را به شهادت رساندند و از تو روی­گردانده، و تو را یاری نکردند،

«وَخَذَلَتْکَ، الْحَمْدُ للَّهِ الَّذی جَعَلَ النَّارَ مَثْویهُمْ، وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ»

لعنت کند، حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که آتشِ دوزخ را جایگاه آنان قرار داد، و چه بد آبشخوری است (دوزخ)، که بر آن وارد می­ شوند،

«اشْهَدُ لَکَ یا وَلِیَّ اللَّهِ وَ وَلِیَّ رَسُولِهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ بِالْبَلاغِ وَالْأَدآءِ»

گواهی می­ دهم که تو ای دوستدار خدا و رسولش- که درود خدا بر او و خاندان پاکش باد- تبلیغِ (دین) کرده و انجام وظیفه و خیرخواهی نمودی،

«وَاشْهَدُ انَّکَ جَنْبُ اللَّهِ وَبابُهُ، وَانَّکَ حَبیبُ اللَّهِ وَوَجْهُهُ الَّذی مِنْهُ یُؤْتی» و گواهی می­ دهم که تو محبوب خدا و درگاه رحمت او هستی و براستی تو «جنب اللَّه» و «وجه اللهی» که باید از آن به سوی خدا توجّه شود

«وَانَّکَ سَبیلُ اللَّهِ، وَانَّکَ عَبْدُ اللَّهِ وَاخُو رَسُولِهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، اتَیْتُکَ»

و تویی راه (به سوی) خدا و تویی بنده خدا و برادرِ رسولش- که درود خدا بر او و خاندان پاکش باد- برای زیارت

«زائِراً لِعَظیمِ جَلالَتِکَ وَمَنْزِلَتِکَ عِنْدَاللَّهِ و عِنْدَ رَسُولِهِ، مُتَقَرِّباً الَی اللَّهِ»

به درگاهت آمده­ ام، زیرا که مقام و منزلتت در نزد خدا و رسولش بسی بزرگ است در حالی که با زیارت تو به خدا

«ِزِیارَتِکَ، راغِباً الَیْکَ فِی الشَّفاعَهِ، ابْتَغی بِشَفاعَتِکَ خَلاصَ نَفْسی»

نزدیکی جویم، و به شفاعت تو مشتاقم، و به واسطه شفاعتت رهایی خود را (از آتش) می ­طلبم

«مُتَعَوِّذاً بِکَ مِنَ النَّارِ، هارِباً مِنْ ذُنُوبِیَ الَّتِی احْتَطَبْتُها عَلی ظَهْری فَزِعاً»

و از آتش دوزخ به تو پناهنده ­ام، از گناهانی که بر پشتم سنگینی می­ کند گریزانم، به امید

«الَیْکَ رَجآءَ رَحْمَهِ رَبّی اتَیْتُکَ اسْتَشْفِعُ بِکَ یا مَوْلایَ الَی اللَّهِ، وَاتَقَرَّبُ»

رحمت پروردگارم، به تو متوسّل می­ شوم، ای مولای من، برای طلب شفاعت در درگاه خدا نزد تو آمده ­ام، و به واسطه تو

«بِکَ الَیْهِ لِیَقْضِیَ بِکَ حَوآئِجی فَاشْفَعْ لی یا امیرَ الْمُؤْمِنینَ الیَ اللَّهِ، فَانّی»

به خدا تقرّب می ­جویم، تا حوائجم برآورده شود، ای امیرمؤمنان مرا به درگاه خدا شفاعت کن، که من

«عَبْدُ اللَّهِ وَمَوْلاکَ وَزآئِرُکَ، وَلَکَ عِنْدَ اللَّهِ الْمَقامُ الْمَعْلُومُ، وَالْجاهُ الْعَظیمُ»

بنده خدا و دوست و زائر تو هستم، و تو نزد خدا دارای جایگاهی معلوم، و مقام

«وَالشَّاْنُ الْکَبیرُ، وَالشَّفاعَهُ الْمَقْبُولَهُ، اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ»

و رتبه­ ای بلند و شفاعت پذیرفته شده هستی، خدایا بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست

«مُحَمَّدٍ، وَصَلِّ عَلی عَبْدِکَ وَامینِکَ الْأَوْفی وَعُرْوَتِکَ الْوُثْقی وَیَدِکَ»

و درود فرست بر بنده و با وفاترین امانت­دارت، و ریسمان­محکمت، و دست

«الْعُلْیا، وَکَلِمَتِکَ الْحُسْنی وَحُجَّتِکَ عَلَی الْوَری وَصِدِّیقِکَ الْأَکْبَرِ سَیِّدِ»

بلندت، و نیکوترین کلمه ­ات، و حجّت و برهانت بر بندگان، بزرگترین تصدیق کننده­ات، سرور

«الْأَوْصِیآءِ، وَرُکْنِ الْأَوْلِیآءِ، وَعِمادِ الْأَصْفِیآءِ، امیرِ الْمُؤْمِنینَ، وَیَعْسُوبِ»

اوصیا، و تکیه­گاه دوستداران و برگزیدگان خدا، امیرمؤمنان و پیشوای.

«الْمُتَّقینَ، وَقُدْوَهِ الصِّدّیقینَ، وَامامِ الصَّالِحینَ، الْمَعْصُومِ مِنَ الزَّلَلِ»

پرهیزگاران، و مقتدای راستگویان، و پیشوای شایستگان، مصون از خطا و لغزش،

«وَالْمَفْطُومِ مِنَ الْخَلَلِ، وَالْمُهَذَّبِ مِنَ الْعَیْبِ، وَالْمُطَهَّرِ مِنَ الرَّیْبِ، اخی»

دور از عیب، پاک از نقص، پاکیزه از شک و تردید، برادر

«نَبِیِّکَ وَوَصِیِّ رَسُولِکَ، وَالْبآئِتِ عَلی فِراشِهِ، وَالْمُواسی لَهُ بِنَفْسِهِ»

پیامبر و جانشین فرستاده­ات و کسی که در بستر پیامبر خفت، و با جانش او را یاری کرد

«وَکاشِفِ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِهِ، الَّذی جَعَلْتَهُ سَیْفاً لِنُبُوَّتِهِ، وَمُعْجِزاً لِرِسالَتِهِ»

و برطرف کننده غم از چهره او، که او [علی را شمشیری برای (یاری) پیامبریش و معجزه­ ای برای رسالتش قرار دادی.

«َدِلالَهً واضِحَهً لِحُجَّتِهِ، وَحامِلًا لِرایَتِهِ، وَ وِقایَهً لِمُهْجَتِهِ، وَهادِیاً لِأُمَّتِهِ»

و راهنمایی روشن و آشکار برای حجّت و برهانش، و پرچمدارش، و سپری برای حفظ جانش، و هدایت کننده امّتش،

«وَیَداً لِبَاْسِهِ، وَتاجاً لِرَاْسِهِ، وَباباً لِنَصْرِهِ، وَمِفْتاحاً لِظَفَرِهِ، حَتّی هَزَمَ»

و دستی (توانا) برای جنگهایش و تاج سرش، و درگاهی برای یاریش، و کلیدی برای پیروزیش (قرار دادی)، تا این که

«جُنُودَ الشِّرْکِ بِایْدِکَ، وَابادَ عَساکِرَ الْکُفْرِ بِامْرِکَ، وَبَذَلَ نَفْسَهُ فی مَرْضاهِ»

لشکریان شرک را به یاری تو شکست داد، و به فرمانت لشکریان کفر را نابود کرد، و جانش را در راه رضایت تو

«رَسُولِکَ، وَجَعَلَها وَقْفاً عَلی طاعَتِهِ، وَمَجِنّاً دوُنَ نَکْبَتِهِ، حَتّی فاضَتْ»

و رسولت بر کف گرفته، و آن را وقف بر اطاعتش و سپری در برابر گرفتاری­ هایش قرار داد، تا این که

«نَفْسُهُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ فی کَفِّهِ، وَاسْتَلَبَ بَرْدَها، وَمَسَحَهُ عَلی وَجْهِهِ»

پیامبر- که درود خدا بر او و خاندان پاکش باد- در آغوش او جان سپرد، و سردی بدنش را احساس کرد، و آن را بر صورتش کشید،

«وَاعانَتْهُ مَلائِکَتُکَ علی غُسْلِهِ وَتَجْهیزِهِ، وَصَلّی عَلَیْهِ، وَواری»

و فرشتگان او را بر غسل و آماده ساختن برای دفن یاری کردند، و بر او نماز خوانده، و به خاک

«شَخْصَهُ، وَقَضی دَیْنَهُ، وَانْجَزَ وَعْدَهُ، وَلَزِمَ عَهْدَهُ، وَاحْتَذی مِثالَهُ، وَحَفِظَ»

سپرد و دیونش را پرداخت کرد، و به وعده ­اش عمل کرده و در پیمانش ثابت قدم بود، و همانند او عمل کرد، و سفارش هایش را

«وَصِیَّتَهُ، وَحینَ وَجَدَ انْصاراً نَهَضَ مُسْتَقِلّاً بِاعْبآءِ الْخِلافَهِ، مُضْطَلِعاً»

به خاطر سپرد و زمانی که یارانی یافت مستقلًاّ به مسئولیت­ های خلافت اقدام و سنگینی

«بِاثْقالِ الْإِمامَهِ، فَنَصَبَ رایَهَ الْهُدی فی عِبادِکَ، وَنَشَرَ ثَوْبَ الْأَمْنِ فی»

وظایف امامت را تحمّل نمود، سپس پرچم هدایت را در میان بندگانت برافراشت، و امنیّت را در سرزمین

«بِلادِکَ، وَبَسَطَ الْعَدْلَ فی بَرِیَّتِکَ، وَحَکَمَ بِکِتابِکَ فی خَلیقَتِکَ، وَاقامَ»

اسلام و عدالت را در میان بندگانت گسترش داد و در میان مخلوقات بر اساس کتابت حکم کرده و حدود را

«الْحُدُودَ، وَقَمَعَ الْجُحُودَ، وَقَوَّمَ الزَّیْغَ، وَسَکَّنَ الْغَمْرَهَ، وَابادَ الْفَتْرَهَ، وَسَدَّ»

اجرا کرد، و منکران را سرکوب، و کجی ­ها را راست، و آشوب را سرکوب نموده و سستی­ ها را از بین برده و شکاف (اختلاف) را

«الْفُرْجَهَ، وَقَتَلَ النَّاکِثَهَ وَالْقاسِطَهَ وَالْمارِقَهَ، وَلَمْ یَزَلْ عَلی مِنْهاجِ رَسُولِ»

پر کرد، و پیمان شکنان و بیدادگران و بیرون­روندگان از دین را کشت، و پیوسته بر راه رسول

«اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، وَ وَتیرَتِهِ وَلُطْفِ شاکِلَتِهِ، وَجَمالِ سیرَتِه»

خدا- که درود خدا بر او و خاندان پاکش باد- و روش، و شیوه ملایم، و رفتار زیبای او بود،

«ُقْتَدِیاً بِسُنَّتِهِ، مُتَعَلِّقاً بِهِمَّتِهِ، مُباشِراً لِطَریقَتِهِ، وَامْثِلَتُهُ نَصْبُ عَیْنَیْهِ»

به سنّت پیامبر اقتدا کرده به همّت او وابسته و به راه و روش او ملازم بود، مقاصد پیامبر را مورد توجّه قرار داده

«یَحْمِلُ عِبادَکَ عَلَیْها، وَیَدْعُوهُمْ الَیْها الی انْ خُضِبَتْ شَیْبَتُهُ مِنْ دَمِ رَاْسِهِ»

و بندگانت را بر آن وادار و به آن دعوت نمود، تا این که محاسن شریفش از خون سرش رنگین شد،

«اللهُمَّ فَکَما لَمْ یُؤْثِرْ فی طاعَتِکَ شَکّاً عَلی یَقینٍ، وَلَمْ یُشْرِکْ بِکَ طَرْفَهَ»

خدایا هم­چنان که هیچ­گاه یقین او در اطاعت تو به شک مبدّل نگردید و لحظه ­ای از تو غافل نشد،

«عَیْنٍ، صَلِّ عَلَیْهِ صَلاهً زاکِیَهً نامِیَهً، یَلْحَقُ بِها دَرَجَهَ النُّبُوَّهِ فی جَنَّتِکَ»

پس بر او درودی پاکیزه و فزاینده فرست، تا بواسطه آن در بهشت به درجه انبیا برسد،

«وَبَلِّغْهُ مِنَّا تَحِیَّهً وَسَلاماً، وَآتِنا مِنْ لَدُنْکَ فی مُوالاتِهِ فَضْلًا وَاحْساناً»

و از جانب ما درود و سلامی به او برسان، و از نزد خودت در راه دوستی او به ما لطف و احسان

«وَمَغْفِرَهً وَرِضْواناً، انَّکَ ذُوالْفَضْلِ الْجَسیمِ، بِرَحْمَتِکَ یا ارْحَمَ الرَّاحِمینَ و»

بخششِ (گناهان) و بهشت را عطا فرما، که تو صاحب احسان وسیعی، به بخشش و احسانت ای مهربان ترین مهربانان.

سپس ضریح را ببوس؛ آنگاه دو رکعت نماز زیارت بجای آور و بعد از آن هر چه می­ خواهی از خدا بخواه و پس از تسبیح حضرت زهرا (علیها ­السلام) بگو:

«اللَّهُمَّ انَّکَ بَشَّرْتَنی عَلی لِسانِ رَسُولِکَ مُحَمَّدٍ»

خدایا تو با زبان پیامبر و فرستاده­ات محمّد

«صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ، فَقُلْتَ: وَبَشِّرِ الَّذینَ آمَنُوا انَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ»

که درود خدا بر او و خاندان پاکش باد- بشارت داده و فرمودی: و به کسانی که ایمان آورده ­اند بشارت­ده که برای آنها سابقه نیک

«رَبِّهِمْ. اللَّهُمَّ وَانّی مُؤْمِنٌ بِجَمیعِ انْبِیآئِکَ وَرُسُلِکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِمْ، فَلا»

(و پاداش) نزد پروردگارشان است و من به تمام پیامبران و فرستادگانت- که درود تو بر آنها باد- ایمان دارم، پس

«تَقِفْنی بَعْدَمَعْرِفَتِهِمْ مَوْقِفاً تَفْضَحُنی فیهِ عَلی رُؤُوسِ الْخَلایِقِ»

بعد از معرفت من نسبت به آنها، مرا در جایگاهی قرار نداده که در برابر مردم رسوایم کنی، بلکه مرا همراهشان

«مَعَهُمْ، وَتَوَفَّنی عَلَی التَّصْدیقِ بِهِمْ، اللَّهُمَّ وَانْتَ خَصَصْتَهُمْ بِکَرامَتِکَ»

قرار ده و مرا بر تصدیق و ایمان به آنها بمیران، خدایا تو آنها را به کرامت خود مخصوص داشته

«وَامَرْتَنی بِاتِّباعِهِمْ، اللَّهُمَّ وَانّی عَبْدُکَ وَزآئِرُکَ، مُتَقَرِّباً الَیْکَ بِزِیارَهِ اخی»

و مرا به پیروی از آنها امر فرمودی، خدایا من بنده و زیارت کننده توأم، در حالی که با زیارت برادر رسولت به درگاهت

«رَسُولِکَ، وَ عَلی کُلِّ مَاْتِیٍّ وَمَزُورٍ حَقٌّ لِمَنْ اتاهُ وَ زارَهُ، وَانْتَ خَیْرُ مَاْتِیٍ»

نزدیکی می جویم، و هر که به درگاه و زیارت کسی آید بر او حقّی دارد، و تو بهترین کسی هستی که به سویت آیند

«وَاکْرَمُ مَزُورٍ، فَاسْئَلُکَ یا اللَّهُ یا رَحْمنُ یا رَحیمُ، یا جَوادُ یا ماجِدُ، یا»

و گرامی ­ترین زیارت شده ­ای، پس ای خدا، ای­ بخشنده، ای مهربان، ای سخاوتمند، ای بزرگوار، ای

«احَدُ یا صَمَدُ، یا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً احَدٌ، وَلَمْ یَتَّخِذْ»

یکتا، ای بی­نیاز، ای کسی که (هرگز) نزاده و زاده نشده و برای او هیچ گاه شبیه و مانندی نبوده و برای خود

«صاحِبَةً وَلا وَلَداً، انْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَ انْ تَجْعَلَ تُحْفَتَکَ»

همسر و فرزندی نگرفته است، از تو می خواهم که بر محمّد و خاندان پاکش درود فرستی و پاداش مرا از زیارت

«ایَّایَ مِنْ زِیارَتی اخا رَسُولِکَ فَکاکَ رَقَبَتی مِنَ النَّارِ، وَانْ تَجْعَلَنی مِمَّنْ»

برادرِ رسولت، رهاییم از آتش دوزخ قرار دهی و مرا از کسانی قرار دهی که

«یُسارِعُ فِی الْخَیْراتِ، وَیَدْعُوکَ رَغَباً وَرَهَباً، وَتَجْعَلَنی مِنَ الْخاشِعینَ»

به سوی کارهای خیر شتافته و تو را از روی امید و بیم می­خوانند و مرا از فروتنان قرار دهی،

«اللَّهُمَّ انَّکَ مَنَنْتَ عَلَیَّ بِزِیارَهِ مَوْلایَ عَلِیِّ بْنِ ابیطالِبٍ، وَ وِلایَتِهِ»

خدایا به واسطه زیارت مولایم علیّ بن ابی طالب علیه السلام و ولایت و معرفت او، بر من

«وَمَعْرِفَتِهِ، فَاجْعَلْنی مِمَّنْ یَنْصُرُهُ وَیَنْتَصِرُ بِهِ، وَمُنَّ عَلَیَّ بِنَصْرِکَ لِدینِکَ»

منّت نهادی، پس مرا از کسانی که او را یاری کرده و از او یاری می­ طلبند، قرار ده و به واسطه یاری دینت بر من منّت گذار،

«اللَّهُمَّ وَاجْعَلْنی مِنْ شیعَتِهِ، وَتَوَفَّنی عَلی دینِهِ، اللَّهُمَّ اوْجِبْ لی مِنَ»

و خدایا مرا از شیعیانش قرار ده و بر دینش بمیران، خدایا از رحمت

«الرَّحْمَةِ وَالرِّضْوانِ، وَالْمَغْفِرَةِ وَالْإِحْسانِ، وَالرِّزْقِ الْواسِعِ الْحَلالِ الطَّیِّبِ»

و خشنودی و آمرزش و نیکی و روزی گسترده حلال پاکیزه

«ما انْتَ اهْلُهُ، یا ارْحَمَ الرَّاحِمینَ وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ.»[2]­

که تو شایسته آنی به من عطا فرما، ای مهربان­ ترین مهربانان وستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است.

 

پنجم. مرحوم «کفعمی»، برای شب مبعث این دعا را نقل کرده است:

«اللهُمَّ انّی اسئَلُکَ بِالتَّجَلِی الْأَعْظَمِ فی هذِهِ اللَّیْلَةِ مِنَ الشَّهْرِ الْمُعَظَّمِ»

خدایا از تو می خواهم به حق بزرگترین جلوه این شب از این ماه با عظمت،

«وَالْمُرْسَلِ الْمُکَرَّمِ، انْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَانْ تَغْفِرَ لَنا ما انْتَ بِهِ مِنَّا»

و به حقّ فرستاده شده گرامیت، که بر محمّد و خاندان پاکش درود فرستی و آنچه که تو از ما به آن آگاه ­تری

«اعْلَمُ، یا مَنْ یَعْلَمُ وَلا نَعْلَمُ، اللَّهُمَّ بارِکْ لَنا فی لَیْلَتِنا هذِهِ، الَّتی بِشَرَفِ»

بیامرزی، ای که (همه چیز را) می دانی و ما نمی دانیم، خدایا بر ما مبارک گردان این شب را که با شرافتِ

«الرِّسالَةِ فَضَّلْتَها، وَبِکَرامَتِکَ اجْلَلْتَها، وَبِالْمَحَلِّ الشَّریفِ احْلَلْتَها»­

رسالت فضیلت داده و با گرامی داشتنت عظمت بخشیده و در جایگاه با شرافتی قرار دادی،

«اللهُمَّ فَانَّا نَسْئَلُکَ بِالْمَبْعَثِ الشَّریفِ، وَالسَّیِّدِ اللَّطیفِ، وَالْعُنْصُرِالْعَفیفِم»

خدایا از تو می خواهیم به حقّ مبعث گرامی، و آقا و سرور مهربان، و عصاره پاکی و عفّت،

«انْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَانْ تَجْعَلَ اعْمالَنا فی هذِهِ اللَّیْلَهِ وَفی سایِرِ»

که بر محمّد و خاندان پاکش درود فرستی و قرار دهی در این شب و شب های

«اللَّیالی مَقْبُولَةً، وَ ذُنُوبَنا مَغْفُورَةً، وَ حَسَناتِنا مَشْکُورَةً، وَ سَیِّئاتِنا»

دیگر اعمال ما را پذیرفته، و گناهان ما را آمرزیده و نیکی­های ما را قدردانی شده، و بدی­های ما را

«مَسْتُورَةً، وَ قُلُوبَنا بِحُسْنِ الْقَوْلِ مَسْرُورَةً، وَ ارْزاقَنا مِنْ لَدُنْکَ بِالْیُسْر»

­پوشیده، و دل­های ما را با گفتار نیک شادمان، و روزی ­های ما را از جانب خود به آسانی

«مَدْرُورَهً، اللهُمَّ انَّکَ تَری وَ لا تُری وَ انْتَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلی وَ انَّ الَیْکَ»

فراوان (قرار دهی)، خدایا تویی که می­بینی ولی دیده نمی­ شوی، و در بلندترین جایگاهی

«الرُّجْعی وَ الْمُنْتَهی وَ انَّ لَکَ الْمَماتَ وَالْمَحْیا، وَ انَّ لَکَ الْأخِرَهَ»

و بازگشت و سرانجام به سوی توست، و مرگ و زندگی به دست توست و انتها و ابتدا از آنِ

«وَالْأُولی اللهُمَّ انَّا نَعُوذُ بِکَ انْ نَذِلَّ وَ نَخْزی وَ انْ نَأتِیَ ما عَنْهُ تَنْهی»

توست، خدایا به تو پناه می­بریم از خواری و رسوایی و بجا آوردن آنچه از آن نهی نموده ­ای،

«اللَّهُمَّ انَّا نَسْئَلُکَ الْجَنَّهَ بِرَحْمَتِکَ، وَ نَسْتَعیذُ بِکَ مِنَ النَّارِ، فَاعِذْنا مِنْها»

خدایا به واسطه رحمتت از تو بهشت را می ­طلبیم و از آتش دوزخ به تو پناه می­بریم، پس به قدرتت ما را از آن

«بِقُدْرَتِکَ، وَ نَسْئَلُکَ مِنَ الْحُور­­الْعینِ، فَارْزُقْنا بِعِزَّتِکَ، وَ اجْعَلْ اوْسَعَ» پناه ده و از تو حورالعین می طلبیم، پس به عزّتت روزیمان گردد، و وسیع ترین روزیمان

«ارْزاقِنا عِنْدَ کِبَرِ سِنِّنا، وَ احْسَنَ اعْمالِنا عِنْدَ اقْتِرابِ اجالِنا، وَ­اطِلْ فی»

را در زمان پیریمان قرار ده، و بهترین کارهای ما را در نزدیکی اجلمان مقرّر فرما، و (عمر ما را) طولانی گردان در

«طاعَتِکَ وَ ما یُقَرِّبُ الَیْکَ، وَ یُحْظی عِنْدَکَ، وَ یُزْلِفُ لَدَیْکَ اعْمارَنا،»

بندگیت و آنچه به تو نزدیک می گرداند و نزد تو بهره مند می سازد و عمرهای ما را در تقرّب به درگاهت طولانی گردان،

«وَاحْسِنْ فی جَمیعِ احْوالِنا وَ امُورِنا مَعْرِفَتَنا، وَ لا تَکِلْنا الی احَدٍ مِنْ» و معرفت ما را در تمامی احوال و کارهایمان نیکو گردان، و ما را به هیچ یک از مخلوقاتت وامگذار

«خَلْقِکَ فَیَمُنَّ عَلَیْنا، وَ تَفَضَّلْ عَلَیْنا بجَمیعِ حَوائِجِنا لِلدُّنْیا وَ الْاخِرَهِ،»

تا بر ما منّت گذارند، و با برآوردن حاجت های دنیوی و اخرویمان به ما لطف و عنایت کن،

« وَابْدَاْ بابآئِنا وَ ابْنآئِنا، وَ جَمیعِ اخْوانِنَا الْمُؤْمِنینَ فی جَمیعِ ما سَئَلْناکَ»

و در تمامی آنچه برای خود خواستیم پدران و فرزندان و تمامی برادران با ایمانمان را بر ما

«لِأَنْفُسِنا، یا ارْحَمَ الرَّاحِمینَ، اللهُمَّ انَّا نَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ الْعَظیمِ، وَ مُلْکِکَ»

مقّدم دار، ای مهربان­ترین مهربانان، خدایا از تو می­ خواهیم به حقّ نام با عظمتت و فرمانروایی

«الْقَدیمِ، انْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ انْ تَغْفِرَ لَنَا الذَّنْبَ الْعَظیمَ»

دیرینه ­ات که بر محمّد و خاندان پاکش درود فرستی و گناهان بزرگ ما را بیامرزی،

«انَّهُ لا یَغْفِرُ الْعَظیمَ الَّا الْعَظیمُ، اللهُمَّ وَ هذا رَجَبُ الْمُکَرَّمُ الَّذی اکْرَمْتَنا»

چرا که گناهان بزرگ را جز (خالق) با عظمت نیامرزد، خدایا این همان ماه رجب گرامی است که ما را به آن گرامی داشتی،

«بِهِ، اوَّلُ اشْهُرِ الْحُرُمِ، اکْرَمْتَنا بِهِ مِنْ بَیْنِ الْأُمَمِ، فَلَکَ الْحَمْدُ یا ذَا الْجُودِ»

اوّلین ماه (از ماه های) حرامی که از بین امّت ها ما را به آن گرامی داشتی، پس حمد و سپاس از آنِ توست ای صاحب بخشش

«وَالْکَرَمِ، وَ أَسْئَلُکَ بِهِ وَبِاسْمِکَ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ، الْأَجَلِّ الْأَکْرَمِ،»

و بزرگواری و از تو می خواهم به حق این ماه و اسمِ بزرگِ با عظمتِ بسیار باشکوهِ عالی و گرامیت

«الَّذی خَلَقْتَهُ فَاسْتَقَرَّ فی ظِلِّکَ، فَلا یَخْرُجُ مِنْکَ الی غَیْرِکَ، انْ تُصَلِّیَ»

که آن را آفریدی و در سایه (عرشت) قرار گرفت و جز تو کسی شایسته آن نام نیست، که بر

«عَلی مُحَمَّدٍ وَاهْلِ بَیْتِهِ الطَّاهِرینَ، وَانْ تَجْعَلَنا مِنَ الْعامِلینَ فیهِ»

محمّد و خاندان پاکش درود فرستی و ما را در این ماه از فرمانبرداران

«بِطاعَتِکَ، وَ الْآمِلینَ فیهِ لِشَفاعَتِکَ، اللهُمَّ اهْدِنا الی سَوآءِ السَّبیلِ،»

و آرزومندان شفاعتت قرار دهی، خدایا ما را به راه راست هدایت فرما،

«وَاجْعَلْ مَقیلَنا عِنْدَکَ خَیْرَ مَقیلٍ، فی ظِلٍّ ظَلیلٍ، وَ مُلْکٍ جَزیلٍ، فَانَّکَ»

و منزلگاه ما را بهترین منزلگاه قرار ده درسایه گسترده و فرمانروایی وسیعت، چرا که تو

«حَسْبُنا وَنِعْمَ الْوَکیلُ، اللهُمَّ اقْلِبْنا مُفْلِحینَ مُنْجِحینَ، غَیْرَ مَغْضُوبٍ»

ما را کافی و بهترین وکیلی، خدایا ما را قرار ده از رستگاران نجات یافته ­ای که مورد غضب تو

«عَلَیْنا وَلا ضآلّینَ، بِرَحْمَتِکَ یا ارْحَمَ الرَّاحِمینَ، اللهُمَّ انّی اسئَلُکَ»

و از گمراهان نیستند، به رحمتت ای مهربان­ترین مهربانان، خدایا از تو می­ خواهم

«بِعَزآئِمِ مَغْفِرَتِکَ، وَ بِواجِبِ رَحْمَتِکَ، السَّلامَةَ مِنْ کُلِّ اثْمٍ، وَالْغَنیمَةَ مِنْ»

به حق وسایل آمزرشت و به لازمه رحمتت، سلامت از هر گناه و بهره مندی از

«کُلِّ بِرٍّ، وَالْفَوْزَ بِالْجَنَّةِ، وَالنَّجاةَ مِنَ النَّارِ، اللهُمَّ دَعاکَ الدَّاعُونَ»

هر کار نیک، و رسیدن به بهشت و رهایی از آتش دوزخ را نصیبم گردانی، خدایا دعاکنندگان تو را می­ خوانند

«وَدَعَوْتُکَ، وَ سَئَلَکَ السَّآئِلُونَ وَ سَئَلْتُکَ، وَ طَلَبَ الَیْکَ الطَّالِبُونَ وَ طَلَبْتُ»

و من نیز تو را خواندم و درخواست کنندگان از تو خواهند و من نیز از تو خواستم و جویندگان تو را جویند و من نیز تو را جستجو

«الَیْکَ، اللَّهُمَّ انْتَ الثِّقَهُ وَالرَّجآءُ، وَ الَیْکَ مُنْتَهَی الرَّغْبَهِ وَ الدُّعآءِ، اللَّهُمَ»

کردم، خدایا تویی مورد اطمینان و امید و تویی نهایت اشتیاق و دعا، خدایا

«فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَاجْعَلِ الْیَقینَ فی قَلْبی وَالنُّورَ فی بَصَری»

بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست و یقین را در دلم و روشنایی را در دیده ­ام

« وَالنَّصیحَهَ فی صَدْری وَذِکْرَکَ بِاللَّیْلِ وَالنَّهارِ عَلی لِسانی وَرِزْقاً واسِعاً»

و خیرخواهی را در سینه ام و یادت را در شب و روز بر زبانم قرار ده و روزی وسیعِ

«غَیْرَ مَمْنُونٍ، وَ لا مَحْظُورٍ فَارْزُقْنی وَ بارِکْ لی فیما رَزَقْتَنی وَاجْعَلْ»

بی منّت و بدون مانع را عطایم کن، و در آنچه نصیبم گرداندی برکت ده و بی نیازی (از مخلوقاتت) را

«غِنایَ فی نَفْسی وَ رَغْبَتی فیما عِنْدَکَ، بِرَحْمَتِکَ یا ارْحَمَ الرَّاحِمینَ.»

در وجودم و اشتیاقم را به آنچه نزد توست قرار ده، به رحمتت ای مهربان ترین مهربانان.

سپس به سجده برو و صد مرتبه بگو:

«الْحَمْدُ للَّهِ الَّذی هَدانا لِمَعْرِفَتِهِ، وَخَصَّنا بِوِلایَتِهِ، وَوَفَّقَنا لِطاعَتِهِ،»

حمد و سپاس از آنِ خداوندی است که ما را به شناختش هدایت فرمود و به دوستیش مخصوصمان ساخت و به بندگیش توفیقمان داد،

«شُکْراً شُکْراً». سپاسگزارم، سپاسگزارم.

آنگاه سر از سجده بردار و بگو:

«اللهُمَّ انّی قَصَدْتُکَ بِحاجَتی وَاعْتَمَدْتُ عَلَیْکَ بِمَسْئَلَتی وَتَوَجَّهْتُ»

خدایا با درخواست­ه ایم تو را قصد نموده و در نیازم به تو امید بسته ­ام، و به واسطه

«الَیْکَ بِائِمَّتی وَسادَتی اللَّهُمَ انْفَعْنا بِحُبِّهِمْ، وَاوْرِدْنا مَوْرِدَهُمْ، وَارْزُقْنا»

امامان و سرورانم به تو رو نموده­ام، خدایا به واسطه محبّت ایشان ما را بهره مند ساز و در راه آنان داخل کن، و هم نشینی آنان را

«مُرافَقَتَهُمْ، وَادْخِلْنَا الْجَنَّةَ فی زُمْرَتِهِمْ، بِرَحْمَتِکَ یا ارْحَمَ الرَّاحِمینَ».[3]

روزیمان گردان، و در گروه آنان به بهشت داخل کن، به رحمتت ای­مهربان ترین مهربانان.

 

 

 

[1] – علامه مجلسی، بحارالانوار، ص378.

[2] – علامه مجلسی، بحارالانوار، ج97، ص377، ح10.

[3] – کفعمی، البلدالامین، ص183.

 

 

مناسبت توضیحات منبع

روز بیست و هفتم ماه بیست و هفتم رجب، (روز مبعث)

 

در روایتی از امام صادق (علیه ­السلام) روز مبعث به عنوان شریف­ترین اعیاد یاد شده است.[1] در هر حال بزرگان برای این روز، اعمالی ذکر کرده­ اند:

 

اوّل. غسل کردن در این روز مستحب است.[2]

 

دوم. روزه؛ این روز در میان روزهای سال یکی از چهار روزی است که روزه گرفتن آن فضیلت بسیار دارد و پاداش فراوانی برای آن نقل شده است.

در روایتی از امام صادق (علیه ­السلام) می­ خوانیم: «هر کس در روز بیست و هفتم رجب روزه بگیرد، خداوند برای او پاداش روزه هفتاد سال را می ­نویسد».[3]

 

سوم. زیاد صلوات فرستادن

در روایتی از امام صادق (علیه ­السلام) نقل شده است که: «در این روز روزه می­ گیری و بر محمّد و آلش زیاد صلوات می­ فرستی».[4]

 

چهارم. زیارت رسول خدا و امیر­مؤمنان (علیهما السلام) است.[5]

 

پنجم. دوازده رکعت نماز است.

از «ریّان بن صلت» نقل شده است که هنگامی که امام محمّد تقی (علیه ­السلام) در بغداد بود، روز نیمه رجب و روز بیست و هفتم رجب را روزه می­ گرفت و همه ملازمان و یاران آن حضرت نیز روزه گرفتند؛ آنگاه به ما فرمودند، دوازده رکعت نماز بجا آوریم (هر دو رکعت به یک سلام) که در هر رکعت، حمد و سوره­ ای بخوانیم و هنگامی که نمازها به پایان رسید، هر یک از سوره ­های حمد، توحید و معوّذتین (فلق و ناس) را چهار مرتبه بخوانیم؛

آنگاه چهار مرتبه گفته شود: «لا الهَ الَّا اللَّهُ واللَّهُ اکْبَرُ، وَسُبْحانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ، وَ لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ الَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ؛»

و چهار مرتبه: «اللَّهُ اللَّهُ رَبِّی لا اشْرِکُ بِهِ شَیْئاً».

و چهار مرتبه: «لا اشْرِکُ بِرَبّی احَداً»­.[6]

 

ششم: دوازده رکعت نماز دیگر

«شیخ طوسی»، از حسین بن روح رحمه ­الله روایت کرده است که: در این روز دوازده رکعت نماز بجا می ­آوری و در هر رکعت حمد و هر سوره ­ای که خواستی می­ خوانی و پس از هر دو رکعت و سلام نماز، می­ خوانی:

«الْحَمْدُ للَّهِ الَّذی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فی الْمُلْکِ، وَ لَمْ»

حمد و سپاس از آنِ خداوندی است که فرزندی برنگزید و شریکی در فرمانروایی ندارد و ضعف و ذلّتی ندارد.

«یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ، وَکَبِّرْهُ تَکْبیراً، یا عُدَّتی فی مُدَّتی یا صاحِبی فی»

که حامی و سرپرستی برای او باشد (و به خدا می­گویم) او را بسیار بزرگ بشمار، ای ذخیره­ام در تمام عمر، ای همدم من در

«شِدَّتی یا وَلیّی فی نِعْمَتی یا غِیاثی فی رَغْبَتی یا نَجاحی فی حاجَتی»

سختی، ای­ صاحبِ نعمت من، ای فریادرس آرزوی من، ای برآورنده خواسته ­ام،

«یاحافِظی فی غَیْبَتی یاکافِیَّ (کافِیَ) فی وَحْدَتی یاانْسی فی وَحْشَتی»

و ای نگهدارنده من در سفر، ای پشتیبان من در تنهاییم، ای همدم من به هنگام ترسم،

«انْتَ السَّاتِرُ عَوْرَتی فَلَکَ الْحَمْدُ، وَ انْتَ الْمُقیلُ عَثْرَتی فَلَکَ الْحَمْدُ،»

تویی پوشاننده زشتی ­هایم، پس حمد و سپاس از آنِ توست و تویی چشم­پوشی کننده از لغزشم، پس حمد و سپاس از آنِ توست،

«وَانْتَ الْمُنْعِشُ صَرْعَتی فَلَکَ الْحَمْدُ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاسْتُرْ»

و تویی نیروبخش ناتوانیم، پس حمد و سپاس از آنِ توست، بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست و زشتیهایم را

«عَوْرَتی وَ آمِنْ رَوْعَتی وَ اقِلْنی عَثْرَتی وَ اصْفَحْ عَنْ جُرْمی وَتَجاوَزْ»

بپوشان، و ترسم را ایمن گردان، و از لغزشم درگذر و از گناهم چشم­پوشی کن و بدیهایم را

«عَنْ سَیِّئاتی فی اصْحابِ الْجَنَّهِ، وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذی کانُوا یُوعَدُونَ.»

­ببخش و در میان بهشتیان جایم­ ده، به خاطر وعده راستی که به بهشتیان داده شده است.

وقتی که نماز و دعا، پایان یافت، هر یک از سوره­ های حمد، اخلاص، معوّذتین، کافرون، انّاانزلناه و آیه ­الکرسی را هفت مرتبه می­ خوانی.

سپس هفت بار می­ گویی: «لا الهَ الَّا اللَّهُ واللَّهُ اکْبَرُ، وَسُبْحانَ اللَّهِ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ الَّا بِاللَّهِ».

و آنگاه هفت مرتبه می­ گویی: «اللَّهُ اللَّهُ رَبِّی لا اشْرِکُ بِهِ شَیْئاً»؛

پس از آن، هرچه از خدا می­ خواهی طلب نما.[7]

 

هفتم. دعایی است که وقتی امام موسی بن جعفر (علیه ­السلام) را در روز 27 رجب سال 179 هجری از مدینه به سوی بغداد حرکت دادند، آن را خواند:

«یا مَنْ امَرَ بِالْعَفْوِ وَالتَّجاوُزِ، وَضَمَّنَ نَفْسَهُ الْعَفْوَ وَالتَّجاوُزَ، یا مَنْ عَفی»

ای که به بخشش و گذشت فرمان داده ­ای و خودت را به بخشش و گذشت ملزم ساخته ­ای، ای­که ببخشی

«وَتَجاوَزَ، اعْفُ عَنّی وَتَجاوَزْ یا کَریمُ، اللهُمَّ وَقَدْ اکْدَی الطَّلَبُ، وَاعْیَتِ»

و درگذری، (گناهان) مرا ببخش و از من درگذر ای­بخشنده، خدایا جستجو به جایی نرسیده، و درها

«الْحیلَهُ وَالْمَذْهَبُ، وَدَرَسَتِ الْأمالُ، وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ الَّا مِنْکَ، وَحْدَکَ لا»

و راه ها بسته شد، و آرزوها طولانی و امید قطع شد جز از تو، یگانه­ای که

«شَریکَ لَکَ، اللهُمَّ انّی اجِدُ سُبُلَ الْمَطالِبِ الَیْکَ مُشْرَعَهً، وَمناهِلَ»

شریکی نداری، خدایا یافتم راه­های درخواست را به سوی تو کشیده شده و سرچشمه­ های

«الرَّجآءِ لَدَیْکَ مُتْرَعَهً، وابْوابَ الدُّعآءِ لِمَنْ دَعاکَ مُفتَّحَهً، وَالْإِسْتِعانَهَ»

امید را نزد تو لبریز شده، و درهای دعا برای درخواست کنندگانت گشوده شده، و درخواست یاری

«لِمَنِ اسْتَعانَ بِکَ مُباحَهً، وَاعْلَمُ انَّکَ لِداعیکَ بِمَوْضِعِ اجابَهٍ، وَلِلصَّارِخِ»

یاری ­طلبان از تو آزاد شده، و می­ دانم که تو برای درخواست کنندگانت در جایگاه اجابتی، و برای کمک خواهان

«الَیْکَ بِمَرْصَدِ اغاثَهٍ، وَانَّ فِی اللَّهْفِ الی جُودِکَ، وَالضَّمانِ بِعِدَتِکَ عِوَضاً»

از درگاهت در جایگاه فریادرسی هستی، و به یقین امید به بخششت و اطمینان به وعده­ هایت جایگزین

«مِنْ مَنْعِ الْباخِلینَ، وَمَنْدُوحَهً عَمَّا فی ایْدِی الْمُسْتَاْثِرینَ، وَانَّکَ لا»

مضایقه بخیلان و بی نیازیست از آنچه در دست توانگران است و می­ دانم که به یقین تو

«تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ الَّا انْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمالُ دُونَکَ، وَقَدْ عَلِمْتُ انَ»

از آفریدگانت پوشیده نیستی مگر این که اعمال (ناشایست) آنها حجاب شود و دانستم که

«افْضَلَ زادِ الرَّاحِلِ الَیْکَ عَزْمُ ارادَهٍ یَخْتارُکَ بِها، وَقَدْ ناجاکَ بِعَزْمِ الْإِرادَهِ»

بهترین زاد و توشه رهسپار به سوی تو، اراده جدّی است که تو را با آن اختیار کند، و به یقین دلم با چنین اراده ای با تو

«قَلْبی وَاسْئَلُکَ بِکُلِّ دَعْوَةٍ دَعاکَ بِها راجٍ بَلَّغْتَهُ امَلَهُ، اوْصارِخٌ الَیْکَ»

نجوا می­ کند، و از تو می­ خواهم به حقّ هر دعایی که تو را به آن خوانده ­اند امیدوارانی که به آرزویشان رسانده ­ای، یا شیون کنندگانی که

«اغَثْتَ صَرْخَتَهُ، اوْ مَلْهُوفٌ مَکْرُوبٌ فَرَّجْتَ کَرْبَهُ، اوْ مُذْنِبٌ خاطِئٌ» به فریادشان رسیده ­ای، یا دلسوختگان گرفتاری که گرفتاریشان را برطرف ساخته­ای، یا گناهکاران خطاکاری که

«غَفَرْتَ لَهُ، اوْ مُعافیً اتْمَمْتَ نِعْمَتَکَ عَلَیْهِ، اوْ فَقیرٌ اهْدَیْتَ غِناکَ الَیْهِ،»

آنها را آمرزیده­ ای، یا تندرستانی که نعمتت را بر آنها تمام کرده­ ای، یا نیازمندانی که بی­نیازیت را به آنها هدیه نموده ­ای

«وَلِتِلْکَ الدَّعْوَهِ عَلَیْکَ حَقٌّ، وَعِنْدَکَ مَنْزِلَهٌ، الَّا صَلَّیْتَ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ»

و برای این دعاها بر تو حقّ و نزد تو جایگاهی است، که بر محمّد و خاندان پاکش درود

«مُحَمَّدٍ، وَقَضَیْتَ حَوائِجی حَوائِجَ الدُّنْیا وَالْأخِرَهِ، وَ هذا رَجَبٌ»

فرستی و حوائج دنیا و آخرتم را برآوری، و این ماه رجبِ

«الْمُرَجَّبُ الْمُکَرَّمُ، الَّذی اکْرَمْتَنا بِهِ، اوَّلُ اشْهُرِ الْحُرُمِ، اکْرَمْتَنا بِهِ مِنْ بَیْنِ»

بزرگِ گرامیست، که ما را به آن گرامی داشتی، اوّلین از ماه های حرام، که از میان امّت­ها ما را به آن گرامی

«الْأُمَمِ، یا ذَاالْجُودِ وَالْکَرَمِ، فَنَسْئَلُکَ بِهِ وَبِاسْمِکَ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ»

داشتی، ای صاحب بخشش و بزرگواری، پس از تو می خواهیم به حق آن و به حق اسمِ بزرگِ بسیار بزرگ

«الْأَعْظَمِ، الْأَجَلِّ الْأَکْرَمِ، الَّذی خَلَقْتَهُ فَاسْتَقَرَّ فی ظِلِّکَ، فَلا یَخْرُجُ مِنْکَ»

با عظمت و با شکوهِ گرامیت که آن را آفریده و در سایه عرشت قرار دادی، پس فقط شایسته

«الی غَیْرِکَ، انْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَاهْلِ بَیْتِهِ الطَّاهِرینَ، وَتَجْعَلَنا مِنَ»

توست، (از تو می ­خواهیم) که بر محمّد و خاندانِ پاکش درود فرستی و ما را در این ماه از

«الْعامِلینَ فیهِ بِطاعَتِکَ، وَالْآمِلینَ فیهِ بِشَفاعَتِکَ، اللهُمَّ وَاهْدِنا الی سَوآءِ»

عمل کنندگان به فرامینت و آرزومندان شفاعتت قرار دهی، خدایا ما را به راه راست هدایت

«السَّبیلِ، وَاجْعَلْ مَقیلَنا عِنْدَکَ خَیْرَ مَقیلٍ فی ظِلٍّ ظَلیلٍ، فَانَّکَ حَسْبُنا»

فرما، و جایگاه ما را در نزدت بهترین جایگاه در سایه گسترده ات قرار ده، چرا که تو ما را کافی

«وَنِعْمَ الوَکیلُ، وَالسَّلامُ عَلی عِبادِهِ الْمُصْطَفَیْنَ، وَ صَلاتُهُ عَلَیْهِمْ اجْمَعینَ،»

و بهترین سرپرستی و سلام بر بندگانِ برگزیده و درود بر تمامی آنان باد

«اللهُمَّ وَ بارِکْ لَنا فی یَوْمِنا هذَا الَّذی فَضَّلْتَهُ، وَ بِکَرامَتِکَ جَلَّلْتَهُ،»

خدایا این روز را بر ما مبارک گردان، روزی که آن را فضیلت داده و به بزرگواریت عظمت بخشیده

«وَ بِالْمَنْزِلِ الْعَظیمِ الْأَعْلی انْزَلْتَهُ، صَلِّ عَلی مَنْ فیهِ الی عِبادِکَ ارْسَلْتَهُ،»

و در جایگاه با عظمت والا قرارش دادی، درود فرست بر کسی که در این ماه بر بندگانت فرستادی

«وَبِالْمَحَلِّ الْکَریمِ احْلَلْتَهُ، اللهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ صَلاةً دآئِمَةً تَکُونُ لَکَ شُکْراً،»

و در جایگاه بزرگواری قرار دادی، خدایا پیوسته بر او درود فرست تا مایه سپاسگزاری از تو

«وَ لَنا ذُخراً، وَاجْعَلْ لَنا مِنْ امْرِنا یُسْراً، وَ اخْتِمْ لَنا بِالسَّعادَةِ الی مُنْتَهی»

و ذخیره ای برای ما باشد، و کار ما را آسان قرار ده و عمر ما را به سعادت و نیکبختی ختم

«آجالِنا، وَ قَدْ قَبِلْتَ الْیَسیرَ مِنْ اعْمالِنا، وَ بَلَّغْنا بِرَحْمَتِکَ افْضَلَ آمالِنا،»

فرما، چرا که تو اعمال ناچیز ما را پذیرفته ای و به رحمتت ما را به برترین آرزوهایمان برسان،

«انَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدیرٌ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ.»[8]

 

[1] – سید ابن طاووس، الاقبال، ص673.

[2] – شیخ طوسی، مصباح المتهجد،ص814.

[3] – سید ابن طاووس، الاقبال، ص673.

[4] – سید ابن طاووس، الاقبال، ص674. علامه مجلسی، زادالمعاد، ص40.

[5] – علامه مجلسی، زادالمعاد، ص 40.

[6] – شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص814. علامه مجلسی، زادالمعاد، ص40.

[7] – شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص816. سید ابن طاووس ، الاقبال، ص676.

[8] – سید ابن طاووس، الاقبال، ص677. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص814.

 

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

مناسبت توضیحات منبع
روز آخر ماه رجب  

1. نماز جناب سلمان

روز آخر ماه در این روز، نماز جناب سلمان را بجا می ­آوری (که چگونگی آن، در اعمال روز اوّل ماه رجب، بیان شد.)

2. روزه

هم­چنین روزه نیز در این روز پاداش فراوان دارد، امام رضا (علیه­ السلام) فرمود: «هر کس روز آخر ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند گناهانش را می­آمرزد».[1]

 

[1] – سیدابن طاووس، الاقبال، ص 682.

شب اول ماه شعبان  

برای شب اوّل ماه شعبان در کتاب «اقبال» نمازهای زیادی ذکر شده است که از جمله آن، دوازده رکعت نماز است (شش نماز دورکعتی) که در هر رکعتی یک مرتبه «حمد» و پانزده مرتبه «توحید» خوانده می­ شود و از رسول خدا (صلی­ الله ­علیه ­و ­آله) پاداش فراوانی برای این نماز ذکر شده است[1]

 

[1] -سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص683.

دعای رؤیت هلال در شب اول ماه شعبان  

هنگام رؤیت هلال دعایی را که در «صحیفه سجّادیه»[1] آمده است، بخواند که بسیار پرمعناست:

 

ایُّهَا الْخَلْقُ الْمُطیعُ، الدَّائِبُ السَّریعُ، الْمُتَرَدِّدُ فی مَنازِلِ التَّقْدیرِ،

ای مخلوق فرمانبردار، و خستگی ناپذیر شتابان، که در منزلگاه­ های معین در حرکتی،

الْمُتَصَرِّفُ فی فَلَکِ التَّدْبیرِ، امَنْتُ بِمَنْ نَوَّرَ بِکَ الظُّلَمَ، وَاوْضَحَ بِکَ الْبُهَمَ،

و در مدار حساب شده­ ای در چرخشی، ایمان دارم به آن که تاریکی­ها را به وسیله تو روشن کرد، و تیرگی ها را به تو آشکار ساخت.

وجَعَلَکَ ایَةً مِنْ ایاتِ مُلْکِهِ، وَعَلامَةً مِنْ عَلاماتِ سُلْطانِهِ، فَحَدَّ بِکَ الزَّمانَ،

و تو را نشانه ای از نشانه های فرمانرواییش و علامتی از علائم حکومتش قرار داده، و زمان را به وسیله تو معیّن کرد،

وَامْتَهَنَکَ بِالزِّیادَةِ وَالنُّقْصانِ، وَالطُّلُوعِ والْأُفُولِ، وَالْإِنارَةِ، وَالْکُسُوفِ، فی کُلِّ ذلِکَ انْتَ لَهُ مُطیعٌ، وَالی ارادَتِهِ سَریعٌ، سُبْحانَهُ­،

و بزرگی و کوچکی، و طلوع و غروب و آشکاری و پنهانی را پیشینه تو ساخت، در تمام این امور تو فرمانبردار او هستی و به خواسته ­اش به سرعت پاسخگویی، پاک و منزّه است او.

ما اعْجَبَ ما دَبَّرَ فی امْرِکَ، وَ الْطَفَ ما صَنَعَ فی شَاْنِکَ، جَعَلَک مِفْتاحَ شَهْرٍ حادِثٍ لِأَمْرٍ حادِثٍ،

و چه تدبیر اعجاب آوری در کار تو دارد، و چه دقیق است آنچه در مورد تو انجام داده است، تو را کلید آغاز ماه جدید برای کاری جدید قرار داده است.

فَاسْئَلُ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبَّکَ، وَ خالِقی وَ خالِقَکَ­،

پس از خداوندی که پروردگار و آفریننده

وَمُقَدِّری وَ مُقَدِّرَکَ، وَ مُصَوِّری وَ مُصَوِّرَکَ، انْ یُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ،

و تقدیر کننده، و صورت بخش من و توست می ­خواهم که بر محمّد و خاندان پاکش درود فرستد،

وَانْ یَجْعَلَکَ هِلالَ بَرَکةٍ لا تَمْحَقُهَا الْأَیَّامُ، وَ طَهارَةٍ لا تُدَنِّسُهَا الْأثامُ،

و تو را قرار دهد هلال با برکتی که روزگار، آن را نابود نکند، و هلال پاکی که پلیدی ها آن را آلوده نسازد،

هِلالَ امْنٍ مِنَ الأفاتِ، وَ سَلامَةٍ مِنَ السَّیِّئاتِ، هِلالَ سَعْدٍ لا نَحْسَ فیهِ،

و هلال ایمنی از آفات و سلامت از گناهان و هلال با سعادتی که در آن نحوستی نباشد،

وَ یُمْنٍ لا نَکَدَ مَعَهُ، وَ یُسْرٍ لا یُمازِجُهُ عُسْرٌ، وَ خَیْرٍ لا یَشُوبُهُ شَرٌّ، هِلالَ

و هلال با برکتی که بداقبالی نیاورد و هلال آسایشی که سختی با او نباشد، و هلال خیری که شری با آن همراه نشود، (و تو را) هلال

امْنٍ وَ ایمانٍ، وَ نِعْمَةٍ وَ احْسانٍ، وَ سَلامَةٍ وَ اسْلامٍ، اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْنا مِنْ ارْضی مَنْ طَلَعَ عَلَیْهِ، وَ ازْکی مَنْ نَظَرَ الَیْهِ،

امنیّت و ایمان و نعمت و لطف و سلامت و اسلام (قرار دهد)، خدایا بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست، و مرا از خوشنودترین افرادی که ماه بر آنان طلوع کرده، و پاک ترین کسی که به آن نگاه کرده،

وَاسْعَدَ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فیهِ، وَ وَفِّقْنَا فیهِ لِلتَّوْبَهِ وَ اعْصِمْنا فیهِ مِنَ الْحَوْبَهِ،

و از با سعادت ترین کسانی که تو را در آن ماه عبادت کرده­اند قرار ده، و ما را در این ماه برای توبه موفّق بدار، و از لغزش بازدار،

وَاحْفِظْنا فیهِ مِنْ مُباشِرَةِ مَعْصِیَتِکَ، وَ اوْزِعْنا فیهِ شُکْرَ نِعْمَتِکَ، وَالْبِسْنا فیهِ جُنَنَ الْعافِیَةِ،

و از ارتکاب گناهان حفظ کن، و در این ماه شکر نعمت ­هایت را قسمت­مان کن، و لباس، عافیت بر انداممان بپوشان،

وَ اتْمِمْ عَلَیْنا بِاسْتِکْمالِ طاعَتِکَ فیهِ الْمِنَّةَ، انَّکَ انْتَ الْمَنَّانُ الْحَمیدُ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ و الِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرینَ.

و با نهایت بندگی برای تو نعمتت را بر ما در این ماه تمام کن، زیرا که تو بسیار نعمت بخش و ستوده ­ای، و درود خدا بر محمّد و خاندان پاک و پاکیزه اش باد.

 

صحیفه سجادیه، دعای 43

کپی شد
لطفا ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید