تغییر زبان
مناسبت ها و اعمال ماه ربیع‌الثانی مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت
مناسبت توضیحات منبع

حرکت سپاه اسامه برای جنگ با روم

سال 11 هجری قمری

 

سپاه اُسامَه یا جَیش اُسامَه، مربوط به آخرین سپاه فراهم‌شده به دستور پیامبراسلام (صلی­ الله ­علیه­ و­آله) برای دفاع در برابر حملات امپراطوری روم بود­.­

پیامبر، اسامه بن زید را به فرماندهی این سپاه انتخاب کرد؛ اما سپاه به دلیل نافرمانی برخی از صحابه، در زمان حیات پیامبر (صلی ­الله ­علیه ­و­آله) حرکت نکرد. علی‌ رغم تاکید پیامبر بر شتاب در حرکت سپاه، آنان نه‌تنها در زمان حیات رسول خدا (صلی­ الله ­علیه ­و­آله)­، بلکه تا یک ماه پس از رحلت آن حضرت نیز سستی نشان دادند. شیخ مفید به تمرد برخی از اصحاب و توبیخ آنان از سوی پیامبر (صلی ­الله ­علیه­ و­آله) اشاره کرده، و در این میان از ابوبکر بن ابوقحافه و عمر بن خطاب نیز نام برده است.

به عقیده شیعیان، پیامبر (صلی ­الله ­علیه­ و­آله) اهداف دیگری نیز از اعزام این سپاه داشته، از جمله خالی شدن مدینه از صحابه‌ای که به خلافت طمع داشتند. همچنین سنِ کم اسامه نیز می‌ توانست این پیام را داشته باشد، که ملاک رهبری، سن و سال نیست و شایستگی و توانایی افراد باید لحاظ شود. چرا که پس از رحلت پیامبر(صلی­ الله ­علیه­ و­آله)­، عده‌ای از منافقین­، سنِّ کم علی بن ابی‌طالب (علیه ­السلام) را بهانه کردند و او را مناسب خلافت ندانستند.

 

بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، ج2، ص115. شیخ مفید، الارشاد، ص167.

قیام توابین  

در این روز در سال 65 هجری قمری سلیمان بن صُرَد با گروهی از توابین که نام شانزده هزار نفر آنان در دفتر سلیمان ثبت شده بود، برای خونخواهی امام حسین (علیه­ السّلام) قیام کردند.

در روز دوم ربیع الثانی، از «نخیله» کوفه برای جنگ با ابن زیاد ملعون حرکت کردند، و در شب جمعه پنجم ربیع الثانی از کوفه خارج شدند، و روز بعد کنار قبر حضرت اباعبداللَّه (علیه­  السلام) رفتند. یک یا سه شبانه روز در کربلا ماندند، و گریستند، و استغفار نمودند، و ضجه و ناله کردند. به طوری که مثل آن روز و به آن اندازه صدای ضجه در آن وادی شنیده نشده بود. هنگام وداع، کنار قبر حضرت مانند ازدحام کنار کعبه شلوغ بود. هرکس با حالتی شعر می ­خواند و ناله می­ کرد و با آن حضرت وداع می­ کرد و خود را برای جنگ با ابن زیاد آماده می­ نمود.

سلیمان از شیعیان علی بی ابی­ طالب و امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) بود. و در اکثر جنگ­ ها در رکاب امیرالمومنین حضور داشت.

که در آخر هم با لشکریان ابن ­زیاد روبه رو شدند؛ و بعد از کشتن عده­ ای زیادی از آنان و مبارزات و جانفشانی­ های فراوان، سلیمان در سن 93 سالگی در عین الورد به شهادت رسید.

از مجموع یاران سلیمان، فقط ­27 نفر که مجروح و خسته و تشنه بودند، جان سالم به در بردند، و بقیه همه به شهادت رسیدند.

حصین بن نمیر ملعون، که در کربلا دل های اهل ­بیت (علیهم السلام) را سوزاند، در عین ­الورده، به دست ابراهیم پسر مالک اشتر کشته شد.

 

علامه نمازی شاهرودی، مستدرک سفینة البحار، ج4، ص68، جامعه مدرسین، قم.[ کتاب تاریخ طبری، چ5،ص583.] علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج45، ص359. دار أحیاء­التراث­ العربی، بیروت، 1403ق. محلاتی، ذبیح الله، قلائدالنحور، جلد ربیع الثانی، ص168، انتشارات کتابخانه صدر. محلاتی، ذبیح الله، قلائد النحور، جلد ربیع الثانی، ص 191.

شهادت امام محمّدباقر (علیه ­السلام)  

در این روز به روایتی، شهادت امام محمدباقر علیه ­السلام است.

 

 

محلاتی، ذبیح الله، قلائدالنحور، جلد ربیع الثانی، ص177.

 

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

مناسبت توضیحات منبع
سفر امام حسن عسکری (علیه ­السلام) به جرجان  

در این روز امام حسن عسکری (علیه ­السلام) برای وفا به وعده ­ای که فرموده بودند، و آشکار شدن معجزاتی از آن بزرگوار به طی­ الارض از سامراء به جرجان تشریف فرما شدند.

جعفربن شریف می­ گوید: در یکی از سالها که قصد حج داشتم، قبل از موسم حج برای زیارت امام حسن عسکری، به سامراء رفتم، تا اموالی که از شیعیان همراه من بود، به آن حضرت می ­رساندم. خواستم از آن حضرت سوال کنم که اموال را به چه کسی تحویل دهم، قبل از اینکه سخن بگویم، حضرت فرمودند: «به مبارک خادم بده». عرض کردم: «همین کار را کرده ­ام»، و گفتم:« شیعیان شما در جرجان به شما سلام می­ رسانند». امام علیه السلام فرمود: مگر بعد از مراسم حج به جرجان بر نمی­ گردی؟ عرض کردم: بر می­ گردم. امام فرمودند: 170 روز دیگر اول روز جمعه سوم ربیع ­الثانی به جرجان وارد می­ شوی، آن وقت به مردم اعلام کن که من در آخر همان روز به جرجان می­ آیم. برو به سلامت خداوند تو را و آنچه که همراه توست به سلامت به اهل و اولادت خواهد رسانید. پسری برای پسرت متولد شده است. نام او را «صَلت» بگذار، که خداوند به زودی او را به حد کمال می ­رساند، و او از اولیاء ما خواهد بود.

راوی می ­گوید: از خدمت حضرت مرخص شدم و حج رفتم و بازگشتم، و در روزی که حضرت معین فرموده بودند به سلامت وارد جرجان شدم.

هنگامی که اصحاب ما برای تهنیت آمدند، به ایشان گفتم: امام مرا وعده داده که در آخر امروز به اینجا تشریف می­ آورند. پس مهیا شوید و مسائل و حوایج خود را آماده کنید. شیعیان وقتی که نماز ظهر را خواندند؛ در منزل جعفر بن شریف جمع شدند، در همان ساعتی که امام وعده فرموده بودند، تشریف آوردند، ما به استقبال او شتافتیم و دست آن حضرت را بوسیدیم، سپس حضرت فرمودند: من به جعفر بن شریف وعده کرده بودم، که در آخر این روز نزد شما بیایم. من نماز ظهر و عصر را در سامراء به جا آوردم، و نزد شما آمدم تا با شما تجدید عهد نمایم. اکنون شما حوائج و مسائل خود را بیاورید. اول کسی که شروع به سوال کرد نضر بن جابر بود.

او گفت: یا بن رسول ­الله، پسر من از هر دو چشم نابیناست، دعا فرمایید تا خداوند تا خداوند دیده­ هایش را به او برگرداند. حضرت فرمودند: او را حاضر کن. آنگاه حضرت دست مبارکش را بر چشمان او کشید، و چشمانش روشن شد.

بعد از او بقیه شیعیان آمدند و حاجت خود را بیان نمودند، و حضرت حاجت های آنان را بر آورده می­ نمودند، و مسائل آنان را جواب فرمودند، و همان روز به سامراء بازگشتند.

 

علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج50، ص263.

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

مناسبت توضیحات منبع
مرگ هشام بن عبدالملک  

روز چهارشنبه ششم ربیع الثانی سال 125 هجری قمری، در رصافه، هشام بن عبدالملک از دنیا رفت و به جهنم واصل شد.

 

 

محدث قمی، شیخ عباس، تتمةالمنتهی، ص128.

 

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

مناسبت توضیحات منبع
ولادت امام حسن عسکری (علیه­ السلام)  

حسن بن ­علی بن ­محمد (علیه ­السلام) مشهور به امام حسن عسکری (علیه­ السلام) (۲۳۲-۲۶۰ق) یازدهمین امام شیعیان، اثناعشری است، که به مدت شش سال امامت را بر عهده داشت.

او فرزند امام هادی (علیه­ السلام) و پدر امام مهدی (عجل­ الله­ تعالی­ فرجه) است­. به نقل از منابع شیعی، مادر بزرگوار ایشان­، حُدیث یا «حدیثه» نام داشت.

در این روز حضرت امام حسن عسکری (علیه ­السّلام) در سال 232 هجری قمری­ جهان را به قدوم خود منور فرمودند. ­

محل ولادت حضرت­، مدینه و مشهورترین القاب ایشان زکی، نقی، و کنیه حضرتش ابومحمد است.

آن حضرت را برای زیر نظر داشتن و کنترل رفت و­آمدها، در محل سکونت سپاهیان ترک تبار؛ دربار عباسی مسکن داده بودند، و از همین جاست که به آن حضرت «عسکری» می­ گویند.

­او در سامرا تحت مراقبت حکومت عباسی قرار داشت، و برای فعالیت‌هایش با محدودیت روبه‌رو بود. امام عسکری(علیه­ السلام) از طریق نمایندگان خود، و نیز از راه نامه‌ نگاری با شیعیان ارتباط داشت.

عثمان بن­ سعید، نخستین نایب خاص امام زمان (عجل­ الله ­تعالی­ فرجه)، از نمایندگان خاص وی نیز به شمار می‌رفت.

امام حسن عسکری (علیه­ السلام) در ۸ ربیع‌الاول سال ۲۶۰ق، در ۲۸ سالگی در سامرا به شهادت رسید و در کنار مرقد پدرش دفن شد. مدفن آن دو به حرم عسکریین (علیهما­السلام) مشهور ­است و از زیارتگاه‌های شیعیان در عراق به شمار می‌آید.

 

محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، ج3، ص24، دارالکتب الاسلامیه، تهران. شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص313. طبرسی، امین الاسلام، اعلام الوری، ج2، ص132، موسسه آل البیت، قم­،1408. ابن الوردی، تتمةالمختصر فی اخبارالبشر، ج1، ص348، بیروت ، دارالمعرفه.

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

مناسبت توضیحات منبع
وفات حضرت معصومه (سلام ­اللَّه ­علیها)  

در این روز در سال 201 هجری قمری  بنابر مشهور سالروز رحلت شهادت گونه ی حضرت فاطمه معصومه (سلام اللَّه علیها) دختر امام موسی کاظم (علیه السّلام) است.

آن حضرت 17 روز پس از ورود به شهر قم، با دلی شکسته و غصّه دار از داغ پدر و فراق برادر، رحلت فرمودند. در عزای آن حضرت­، شهر قم را یکپارچه غم و ماتم فرا گرفت. بدن مطهر آن حضرت را غسل داده کفن کردند، و به طرف باغ موسی بن ­خزرج، مکان فعلی حرم مطهر آوردند. دو سوار نقابدار از بیرون شهر آمدند و بر بدن آن حضرت نماز خواندند. آنگاه داخل سرداب شده بدن مطهر را دفن کردند و رفتند، و کسی آنان را نشناخت.

موسی بن خزرج آن باغ را وقف حضرت معصومه (سلام ­الله ­علیها) نمود، و از بوریا و حصیر سقفی بر روی قبر مطهر آن حضرت قرار داد.

امام صادق (علیه ­السّلام) می­ فرماید: «قم کوفه صغیره است، و بهشت دارای هشت در است، که سه در آن از قم است. در آن شهر زنی از اولاد من رحلت می ­کند، که اسمش فاطمه است، و او دختر موسی بن­ جعفر (علیه­ السّلام) است که به شفاعت او تمامی شیعیانم داخل بهشت می­ شوند».

 

سعیدبن جبیر، محمدحرزالدین، مراقدالمعارف، ج2، ص163، قم، 1371ش. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج95، ص357.

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

مناسبت توضیحات منبع
انقراض بنی ­امیه  

در این روز با سفاح اولین خلیفه عباسی بیعت شد، و با انقراض دولت بنی مروان، دولت بنی امیه به کلی منقرض شد.

البته مروان در 27 ذی الحجه کشته شد، ولی در این روز با تاسیس دولت بنی عباس، رسماً دولت بنی امیه نابود شد.

 

علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج95، ص357.

مناسبت توضیحات منبع

شهادت حضرت صدیقه طاهره (سلام ­الله ­علیها­) به روایت 45 روز

سال 11 هجری قمری

 

فاطِمه (سلام ­الله­ علیها) مشهور به فاطمه زهرا­، دختر پیامبر اسلام (صلی­ الله ­علیه­ وآله)­ و ­خدیجه کبری (سلام ­الله ­علیها) و همسر امام علی (علیه ­السلام) است.

او یکی از پنج‌تن آل‌عبا (اصحاب کساء) است. که شیعیانِ دوازده امامی آنها را معصوم می‌دانند.

امام دوم و سوم شیعیان، زینب (سلام­ الله علیها) و ام‌ کلثوم از فرزندان او هستند.

زهرا، بَتول، سیده نساء­العالمین از القاب وی و اُمّ­ اَبیها کنیه مشهور او است.

فاطمه، تنها زن همراه پیامبر (صلی­ الله ­علیه ­وآله) در روز مباهله با مسیحیان نجران بوده است­.

سوره کوثر، آیه تطهیر، آیه مودت و آیه اطعام و احادیثی چون حدیث بَضعه در شأن و فضیلت فاطمه نازل و نقل شده‌اند.

در روایات آمده است؛ که پیامبر (صلی­ الله ­علیه ­وآله)، فاطمه (سلام­ الله­ علیها) را برترین زن در دو عالم معرفی کرده، و خشم و خشنودی او را خشم و خشنودی خداوند دانسته است.

فاطمه (سلام­ الله­ علیها) در سال دوم هجرت با امام علی(علیه ­السلام) ازدواج کرد.

انجام فعالیت‌های اجتماعی و همراهی با پیامبر اسلام (صلی ­الله ­علیه ­وآله) در برخی از جنگ‌ ها از جمله فتح مکه، از جمله کارهای او بعد از هجرت بود.

فاطمه (سلام ­الله­ علیها) در ماجرای سقیفه، ضمن مخالفت با اقدام شورای سقیفه، خلافت ابوبکر را غاصبانه خواند، و با او بیعت نکرد.

او در جریان مصادره فدک و دفاع از خلافت امام علی (علیه ­السلام) خطبه‌ای خواند که به خطبه فدکیه معروف است.

وی اندکی پس از رحلت پیامبر (صلی ­الله ­علیه­ وآله) و در جریان هجوم مأموران ابوبکر به خانه‌اش، آسیب دید، در بستر بیماری افتاد و پس از مدت کوتاهی در مدینه به شهادت رسید.

پیکر دختر پیامبر (صلی­ الله­ علیه ­وآله) به سفارش خودش شبانه و مخفیانه دفن شد و قبرش هیچ‌گاه مشخص نشد، و به اعتقاد برخی پژوهشگران، وصیت فاطمه بر دفن پنهانی پیکرش، آخرین اقدام سیاسی او در مخالفت با دستگاه خلافت بود.

برخوردهای شدید ابوبکر و عمر با فاطمه و علی (علیهما السلام) بر سر ماجرای فدک و وقایع مرتبط با بیعت اجباری با خلیفه، خشم فاطمه (سلام ­الله ­علیها) از ابوبکر و عمر را تا پایان زندگی‌اش به دنبال داشت­. این مسئله در معتبر ترین کتب اهل سنت هم بیان شده است.

بنا بر روایتی که چهل روز پس از رحلت پیامبر (صلی ­الله ­علیه ­و آله) را روز شهادت حضرت زهرا (­علیها ­السلام­) دانسته­، روز هشتم ربیع الثانی­، روز شهادت حضرت به حساب می­ آید.­

در روایتی از امام صادق (علیه ­السلام) سبب شهادت فاطمه (سلام ­الله­ علیها)، ضربه قنفذ با غلاف شمشیر ذکر شده است، که موجب سقط حضرت محسن و بیماری و در نتیجه شهادت او شد.

درباره تاریخ شهادت اختلاف نظر وجود دارد، و از چهل شب پس از رحلت پیامبر (صلی­ الله­ علیه ­و­آله) تا هشت ماه پس از آن ذکر شده است. مشهورترین قول نزد شیعه، سوم جمادی الثانی است. یعنی نود و پنج روز پس از رحلت پیامبر (صلی­ الله ­علیه ­وآله).

 

بخاری، اسماعیل، صحیح بخاری، ج5، ص82، سال نشر1401ق. ابن شهر آشوب، ابی جعفر، مناقب آل ابی­طالب،­ج3، ص406.انتشارات ذوی القربی، 1379ش. محلاتی، ذبیح الله، قلائدالنحور، جلد ربیع­الثانی، 219،انتشارات کتابخانه صدر. طبری، ابوجعفرمحمدبن جریر، دلائل الامامه، ص134، سال نشر 1413ق. شیخ طوسی، محمدبن حسن، مصباح المتهجد، ج2، ص793، سال نشر 1411ق.

 

مناسبت توضیحات منبع
قیام مختار  

در این روز مختار ثقفی­،­ شاد کننده دل های شکسته اهل­ بیت­ (علیهم­ السّلام) با ندای «یا لثارات الحسین» در کوفه قیام کرد.

مختار در سال اول هجرت در طائف به دنیا آمد و در سال 67 هجری در کوفه به دست مصعب بن زبیر به شهادت رسید.

کنیه او ابواسحاق است. ابوعبیده پدرش از صحابه ای بود که در جنگ با فارس کشته شد.

بعد از پدر، دو برادرش حکم و جبیر شهید شدند.

مختار در هجده ماه حکومتش، هجده هزار نفر از قاتلین سیّد السّهداء (علیه ­السّلام­) را به جهنّم فرستاد. این تعداد به غیر از کسانی است، که به دست اصحاب و یاران او و ابراهیم بن­مالک اشتر، در بیرون کوفه و در کنار نهر خازر کشته شدند.

بنابر قول ديگرى قيام مختار در شب 14 ­ربيع الاول سال 66 هجری قمری­ و بنابر قولى 16 ربيع الثانى بوده است.

 

محلاتی، ذبیح الله، قلائدالنحور، جلد ربیع الثانی، ص 225-229. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج45،ص333. علامه نمازی شاهرودی، مستدرک سفینة البحار، ج4،ص68. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج45،ص386. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج45،ص 333. محلاتی، ذبیح الله، قلائدالنحور، جلد ربیع الثانی، ص232.

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

 

مناسبت توضیحات منبع
وفات امامزاده موسی مبرقع  

جناب موسی مبرقع (علیه­ السّلام ) پسر حضرت جواد (علیه ­السّلام) در سال 296 هجری قمری در در تاریخ 22 ربیع الثانی در شهر قم وفات یافت.(1) به نقلی وفات آن جناب در 8 ربیع الثانی بوده است(2). هم­ چنین بنابر قول دیگری در 14 ربیع الثانی وفات موسی مبرقع واقع شده است.(3)

قبر آن بزرگوار در چهل اختران شهر مقدس قم­، از اماکن مشهور است.

کنیه ایشان ابوجعفرو ملقب به مبرقع بود چرا که از فرط زیبائی بر جمال مبارکشان نقاب می­ زد.

ایشان از اولین سادات رضوی بود که در سال 256  هجری قمری وارد قم گردید. اما عرب­ های قم که شان و عظمت ایشان را نشناخته بودند، باعث شدند که جناب موسی مبرقع به شهر کاشان رفته و در آن شهر سکونت داشته باشند، اما بعد از آمدن، ابوالصدیم حسین بن علی بن آدم و مرد دیگری از رؤسای قم، عرب های قم متوجه شدند موسی چه کسی بوده است، و آن بزرگوار را از کاشان به قم باز گرداندند و خانه ­ای برای او آماده کردند. هم­ چنین در روستاهای متعدد زمین و باغ برای او خریدند، و خواهرانش زینب و امّ محمّد، دختران حضرت جواد (علیه­ السّلام) نیز به قم آمدند، و بر او وارد شدند.

هنگامی که جناب موسی مبرقع در قم از دنیا رفت، امیر قم­، عباس بن ­عمرو غنوی بر او نماز خواند، و در محل کنونی که در قم معروف است و قبلاً خانه محمّد بن حسن بن ابی خالد اشعری ملقب به شنبوله بود، دفن شد.

کلینی (رحمه ­اللَّه ­علیه) در کتاب کافی به سند معتبر نقل کرده، که جناب موسی مبرقع تولیت اوقاف را از جانب امام (علیه ­السّلام) داشته اند.

 

لینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج1، ص267.

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

مناسبت توضیحات منبع
کناره گیریِ معاویه بن یزید از خلافت؛ و پایان یافتن خلافت فرزندان ابوسفیان  

هنگامی که یزید بن معاویه، در 14 ربیع ­الاول سال 64 هجری به جهنم واصل شد، فرزندش معاویه به جای وی نشست، او پس از 40 روز، در 25 ربیع ­الثانی بر فراز منبر رفت و خطبه خواند، و اعمال پدران خود را یاد کرد، و از اعمال آنها تبری جست، و گریه شدیدی نمود، و آنگاه خود را از خلافت خلع نمود.

مروان بن حکم (لعنت ­الله ­علیه) از پای منبر برخاست و گفت: الحال که طالب خلافت نیستی، پس امر خلافت را به سویی بیفکن. معاویه بن یزید گفت: من طعم خلافت را نچشیدم، چگونه راضی شوم که اوزار آن را بچشم، به هر صورت در خانه نشست و مشغول گریه شد، و 25 یا 40 روز بعد از این واقعه فوت کرد. و به قولی او را مسموم کردند.

پس از او خلافت اولاد ابوسفیان تمام شد، و به مروان و آل او منتقل شد.

 

محدث قمی، شیخ عباس، تتمة المنتهی، ص72. محلاتی، ذبیح الله ، قلائدالنحور، جلد ربیع الثانی، ص262. عاملی، شیخ بهاءالدین، توضیح المقاصد، ص12-13.

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

مناسبت توضیحات منبع
مرگ خالد بن ولید  

در روز آخر ربیع الثانی خالد بن ولید بن مغیره مخزومی، به جهنم شتافت.

او بیست سال بعد از بعثت پیامبر (صلی­ الله­ علیه ­و­آله) در اواخر زندگانی آن حضرت، به همراه عمروعاص به ظاهر اسلام را قبول کردند.

ابوبکر او را به عنوان حاکم شام منصوب کرد، وقتی عمر به خلافت رسید، او را از این منصب عزل کرد، وی پس از مدتی در شهر حمص مرد، و در همان جا مدفون شد.

در بسیاری از موارد پیامبر از کارهای خالد بیزاری جستند؛

او بدون اجازه پیامبر بنی جذیمه را به قتل رساند، و عده ای را اسیر کرد و گفت: «هر کس اسیری در دست دارد او را بکشد». مهاجر و انصار اسراء را نزد پیامبر فرستادند، و آن حضرت دستان مبارک را بلند کرد، و دو باره فرمود:­ «­خدایا من بیزاری می جویم به سوی تو، از کاری که خالد کرده است».

خالد به عمار ناسزا گفت. پیامبر فرمودند: «هرکس عمار را سب کند خدا او را سب می­ کند».

او به دستور ابوبکر خواست امیرالمومنین (علیه ­السلام) را به شهادت برساند، ولی قبل از هر اقدامی آن حضرت متوجه شدند، و با دو انگشت، گلوی خالد را آن­چنان فشار دادند؛ که خالد نعره کشید و مردم فرار کردند، و خالد لباسش را نجس کرد. آنگاه گفت: ابوبکر و عمر مرا به این کار امر کرده ­اند. هر کس واسطه شد، آن حضرت او را رها نکرد، تا آنکه ابوبکر و عمر را فرستاد و ابن ­عباس را آورد، ابن ­عباس حضرت را به قبر مطهر پیامبر (صلی ­الله­ علیه­ و ­آله) و فرزندانش و حضرت صدیقه قسم داد، و حضرت او را رها کرد، ابوبکر به عمر گفت: «این هم نتیجه مشورت با تو»! چون عمر، خالد را برای این کار انتخاب کرده بود.

هم­چنین خالد بن ولید، مالک بن نویره را همراه با عدة زیادی از قبیله او به جرم بیعت نکردن با ابوبکر کشت، و در همان شب با همسر مالک مرتکب خلاف شد، وقتی عمر این قضیه را شنید، گفت: «تو را سنگسار می کنم» ولی این کار را انجام نداد.

در مورد دیگری هنگامی که ابوبکر او را به سوی قبیله بنی سلیم فرستاد، عده ای از مردان قبیله را در محلی جمع کرد و آنان را به آتش سوزانید.

 

ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج13،ص302-303. کتابخانه، آیت مرعشی، قم، 1404ق. فیروزآبادی،سید مرتضی حسینی، السبعة من السلف، ص346-348. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج1، ص179. فیروزآبادی، سیدمرتضی، السبعة من السلف، ص347.

 

مناسبت توضیحات منبع
دعا  

اللّهُمَّ أَنْتَ إِلهُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ، وَ خالِقُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ، وَ مالِكُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ، وَ رَبُّ كُلِّ شَيْ‌ءٍ، أَسْأَلُكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‌، وَ الْغايَةِ وَ الْمُنْتَهى‌، وَ بِما خالَفْتَ بِهِ بَيْنَ الْأَنْوارِ وَ الظُّلُماتِ، وَ الْجَنَّةِ وَ النّارِ، وَ الدُّنْيا وَ الاخِرَةِ، وَ بِأَعْظَمِ أَسْمائِكَ فِي اللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ، وَ أَتَمِّ أَسْمائِكَ فِي التَّوْراةِ نَبْلًا وَ أَزْهَر¬¬أَسْمائِكَ فِي الزَّبُورِ عِزّاً، وَ أَجَلِّ أَسْمائِكَ فِي الانْجِيلِ قَدْراً، وَ أَرْفَعِ أَسْمائِكَ فِي الْقُرْآنِ ذِكْراً، وَ أَعْظَمِ أَسْمائِكَ فِي الْكُتُبِ الْمُنْزِلَةِ وَ أَفْضَلِها، وَ أَسَرِّ أَسْمائِكَ فِي نَفْسِكَ، الَّذِي لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‌ءٌ وَ أَسْأَلُكَ بِعِزَّتِكَ وَ قُدْرَتِكَ وَ بِالْعَرْشِ الْعَظِيمِ وَ ما حَمَلَ، وَ بِالْكُرْسِيِّ الْكَرِيمِ‌ وَ ما وَسِعَ، أَنْ تُصَلِّيَ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ تُبِيحَ لِي مِنْ عِنْدِكَ فَرَجَكَ الْقَرِيبَ الْعَظِيمَ الْأَعْظَمَ،

اللَّهُمَّ أَتْمِمْ عَلَيَّ إحْسانَكَ الْقَدِيمَ الْأَقْدَمَ، وَ تابِعْ إِلَيَّ مَعْرُوفَكَ الدّائِمَ الْأَدْوَمَ، وَ انْعِشْنِي بِعِزِّ جَلالِكَ الْكَرِيمِ الْأَكْرَمِ.

 

سپس بگو:
وَ إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ، لا إِلهَ إِلَّا هُوَ، الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ، اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ- الم اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ- هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحامِ كَيْفَ يَشاءُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ-

شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ.

اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى‌ يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ، ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ، لا إِلهَ إِلَّا هُوَ خالِقُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ، فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ وَكِيلٌ-

اتَّبِعْ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ، لا إِلهَ إِلَّا هُوَ، وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ.

قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ، إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، لا إِلهَ إِلَّا هُوَ يُحيِي وَ يُمِيتُ، فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ، الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ كَلِماتِهِ، وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ.وَ¬

ما أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً، لا إِلهَ إِلَّا هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ-

فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ-

حَتَّى إِذا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ، قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِيلَ، وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ-

قُلْ هُوَ رَبِّي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ، عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ مَتابِ-

يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى‌ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ-

وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى‌، اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌، وَ أَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِما يُوحى‌، إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي، إِنَّما إِلهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ عِلْماً وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ. أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ-

وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ، فَنادى‌ فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ-

فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ-

اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ.وَ هُوَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولى‌ وَ الْآخِرَةِ، وَ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ-

وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ،

يا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ.

ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ-

غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقابِ ذِي الطَّوْلِ، لا إِلهَ إِلَّا هُوَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ-

ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ خالِقُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ-

ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ. هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ. الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ-

رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ. لا إِلهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَ يُمِيتُ رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ-

فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِكْراهُمْ فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ.هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ، هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ-

اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ.اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ عَفْواً لَيْسَ بَعْدَهُ عُقُوبَةٌ، وَ رِضى لَيْسَ بَعْدَهُ سَخَطٌ، وَ عافِيَةً لَيْسَ بَعْدَها بَلاءٌ، وَ سَعادَةً لَيْسَ بَعْدَها شِقاءٌ، وَ هُدىً لا يَكُونُ بَعْدَهُ سَخَطٌ، وَ عافِيَةً لَيْسَ بَعْدَها بَلاءٌ، وَ سَعادَةً لَيْسَ بَعْدَها شِقاءٌ، وَ هُدىً لا يَكُونُ بَعْدَهُ‌ ضَلالَةٌ، وَ إِيْماناً لا يُداخِلُهُ كُفْرٌ، وَ قَلْباً لا يُداخِلُهُ فِتْنَةٌ.

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ السَّعَةَ فِي الْقَبْرِ وَ الْحُجَّةَ الْبالِغَةَ وَ الْقَوْلَ الثّابِتَ ، وَ أَنْ تُنْزِلَ عَلَيَّ الْأَمانَ وَ الْفَرَجَ وَ السُّرُورَ وَ نَضْرَةَ النَّعِيمِ،

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ عَرِّفْنِي بَرَكَةَ هَذا الشَّهْرِ وَ يُمْنَهُ، وَ ارْزُقْنِي خَيْرَهُ، وَ اصْرِفْ عَنِّي شَرَّهُ، وَ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنَ الْفائِزِينَ بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ

اللَّهُمَّ أَنْتَ وَهَّابُ الْخَيْرِ فَهَبْ لِي شَوْقاً إِلى‌ لِقائِكَ، وَ إِشْفاقاً مِنْ عَذابِكَ وَ حَياءً مِنْكَ وَ تَوْقِيراً وَ إِجْلالًا حَتّى‌ يَوْجَلَ مِنْ ذلِكَ قَلْبِي، وَ يَقْشَعِرَّ مِنْهُ جِلْدِي وَ يَتَجافى لَهُ جَنْبِي وَ تَدْمَعَ مِنْهُ عَيْنِي، وَ لا أَخْلُو مِنْ ذِكْرِكَ فِي لَيْلِي وَ نَهارِي يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.

اللَّهُمَّ إِنِّي اثْنِي عَلَيْكَ وَ ما عَسى‌ أَنْ يَبْلُغَ مَدْحِي وَ ثَنائِي مَعَ قِلَّةِ عَمَلِي وَ قِصَرِ رَأْيِي، وَ أَنْتَ الْخالِقُ وَ أَنَا الْمَخْلُوقُ، وَ أَنْتَ الْمالِكُ وَ أَنَا الْمَمْلُوكُ، وَ أَنْتَ الرَّبُّ وَ أَنَا الْعَبْدُ، وَ أَنْتَ الْعَزِيزُ وَ أَنَا الذَّلِيلُ، وَ أَنْتَ الْقَوِيُّ وَ أَنَا الضَّعِيفُ، وَ أَنْتَ الْغَنِيُّ وَ أَنَا الْفَقِيرُ، وَ أَنْتَ الْمُعْطِي وَ أَنَا السَّائِلُ، وَ أَنْتَ الْحَيُّ الَّذِي لا يَمُوتُ وَ أَنَا خَلْقٌ أَمُوتُ. َاغْفِرْ لِي وَ ارْحَمْنِي، وَ أَعْطِنِي سُؤْلِي فِي دُنْيايَ وَ آخِرَتِي، وَ تَجاوَزْ عَنِّي وَ عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِماتِ، الْأَحْياءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْواتِ.

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ نَبِيِّكَ وَ صَفِيِّكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ،

اللَّهُمَّ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ، وَ كَرِّمْ مَقامَهُ، وَ أَجْزِلْ ثَوابَهُ، وَ أَفْلِجْ حُجَّتَهُ، وَ أَظْهِرْ عُذْرَهُ، وَ عَظِّمْ نُورَهُ، وَ أَدِمْ كَرامَتَهُ، وَ أَلْحِقْ بِهِ أُمَّتَهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ، وَ أقِرَّ بِذلِكَ عَيْنَهُ.

اللَّهُمَّ اجْعَلْ مُحَمَّداً أَكْرَمَ النَّبِيِّينَ تَبَعاً، وَ أَعْظَمَهُمْ مَنْزِلَةً، وَ أَشْرَفَهُمْ كَرامَةً، وَ أَعْلاهُمْ دَرَجَةً، وَ أَفْسَحَهُمْ فِي الْجَنَّةِ مَنْزِلًا،

اللَّهُمَّ بَلِّغْ مُحَمَّداً الدَّرَجَةَ وَ الْوَسِيلَةَ، وَ شَرِّفْ بُنْيانَهُ، وَ عَظِّمْ نُورَهُ وَ بُرْهانَهُ، وَ تَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ فِي أُمَّتِهِ، وَ تَقَبَّلْ صَلاةَ أُمَّتِهِ عَلَيْهِ.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ كَما بَلَّغَ رِسالاتِكَ وَ تَلا آياتِكَ، وَ نَصَحَ لِعِبادِكَ، وَ جاهَدَ فِي سَبِيلِكَ وَ عَبَدَكَ حَتّى‌ أَتاهُ الْيَقِينُ،

اللّهُمَّ زِدْ مُحَمَّداً مَعَ كُلِّ شَرَفٍ شَرَفاً، وَ مَعَ كُلِّ فَضْلٍ فَضْلًا، وَ مَعَ كُلِّ كَرامَةٍ كَرامَةً، وَ مَعَ كُلِّ سَعادَةٍ سَعادَةً، حَتّى‌ تَجْعَلَ مُحَمَّداً فِي الشَّرَفِ الْأَعْلى مِنَ الدَّرَجاتِ الْعُلى‌.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ سَهِّلْ لِي مَحَبَّتِي ، وَ بَلِّغْنِي امْنِيَّتِي وَ وَسِّعْ عَلَيَّ فِي رِزْقِي، وَ اقْضِ عَنِّي دَيْنِي، وَ فَرِّجْ عَنِّي غَمِّي وَ كَرْبِي، وَ يَسِّرْ لِي إِرادَتِي، وَ أَوْصِلْنِي إِلى‌ بُغْيَتِي سَرِيعاً عاجِلًا يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.

 

– سید بن طاووس، سید رضی الدین، الاقبال بالاعمال الحسنه فیما یعمل مره فی السنه، ج2، ص616.

از اعمال مشترک هر ماه  

از اموری که بر آن تأکید شده است، سه روز روزه گرفتن در هر ماه است.

مرحوم «علّامه مجلسی» رحمه الله در «زاد المعاد» می­ گوید: مطابق مشهور، این سه روز، پنجشنبه اوّل ماه و پنجشنبه آخر ماه و چهارشنبه اوّل از دهه وسط ماه است.

سنّت است که همه ماه شعبان را روزه بدارد و در ده ماه دیگر، سه روز آن را، روزه بگیرد. و اگر این سنّت از او فوت شد، قضای آن را بجا آورد و حتّی اگر در تابستان انجام آن دشوار باشد، در زمستان قضا نماید.

در روایتی از امام صادق (علیه­ السلام) آمده است: «کسی که این سه روز را روزه می­ گیرد، مراقب باشد، با کسی جدال و تندخویی نکند، و اگر نسبت به او جسارتی شد، درگذرد. و اگر در این ایّام روزه باشد، و به منزل برادر مؤمنی رفت و از او خواسته شد که افطار کند، اجابت دعوت مؤمن و افطار کردن، هفتاد برابر برتر است از روزه داشتن»[1] به هر حال سه روز روزه گرفتن در هر ماه (به نحوی که گذشت) پاداش فراوانی دارد، و مورد تأکید قرار گرفته است.

 

 

[1] – علامه مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، ص464.

 

مناسبت توضیحات منبع
نماز اول هر ماه  

خواندن نماز اوّل ماه در روز اوّل، و آن دو رکعت است، در رکعت اوّل بعد از «حمد»، سی مرتبه «قل هو اللَّه احد» می­ خواند (به عدد روزهای ماه) و در رکعت دوم سی مرتبه «انّا انزلناه»، و بعد از نماز صدقه­ ای در راه خدا می ­دهد؛ (و اگر مستحقّی حاضر نیست، برای او کنار بگذارد)

در بعضی از روایات اسلامی آمده است، هر کس چنین کند، سلامت خود را در آن ماه از خداوند متعال گرفته است.[1]

در بعضی از احادیث آمده است: بعد از نماز، این دعا را (که پرمعنا و پربرکت و مشتمل بر آیات گران بها و مناسبی از قرآن مجید است) بخواند:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، وَ ما مِنْ دابَّةٍ فِی الْأرْضِ إلَّاعَلَی اللَّهِ رِزْقُها،

به نام خداوند بخشنده مهربان، و هیچ جنبنده­ ای در زمین نیست، مگر این که روزیِ او بر خداست.

وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها، کُلٌّ فِی کِتابٍ مُبینٍ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرحیم،

و او قرارگاه و محلّ نقل و انتقالشان را می­ داند، همه این ها در کتاب مبین (لوح محفوظ) ثبت است، به نام خداوند بخشنده مهربان.

وَ انْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ إلّاهُوَ، وَ انْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلا رادَّ لِفَضْلِهِ، یُصیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ، وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ.

و اگر خداوند (برای امتحان و مانند آن) زیانی به تو رساند هیچ کس جز او نمی ­تواند آن را برطرف کند، و اگر اراده خیری برای تو کند، هیچ کس مانع فضل او نخواهد شد، آن را به هر کس از بندگانش بخواهد می­رساند و او آمرزنده و مهربان است،

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً، ما شآءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إلَّا بِاللَّهِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ، وَ اُفَوِّضُ امْری إِلَی اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ،

به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند به زودی بعد از سختی ­ها آسانی قرار می دهد، آنچه خدا بخواهد (همان خواهد شد و) توان و نیرویی جز برای خدا نیست، خدا ما را بس است و او بهترین حامی ماست، و من کار خود را به خدا وا می­ گذارم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست،

لا الهَ إلَّاانْتَ، سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ، رَبِّ إِنّی لِما انْزَلْتَ الَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقیرٌ، رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً، وَ انْتَ خَیْرُ الْوارِثینَ.[2]

جز تو معبودی نیست منزّهی تو، و من از ستمکاران بودم، پروردگارا به هر خیر و نیکی که تو بر من فرو فرستی نیازمندم، پروردگارا مرا تنها نگذار و تو بهترین وارثانی.

 

 

[1] علامه مجلسی، محمدباقر، زاد المعاد، ص­462.

[2] علامه مجلسی، محمدباقر، زاد المعاد، ص­462.

از اعمال مشترک اول هر ماه  

خواندن هفت بار سوره «حمد»[1]

 

[1] – علامه مجلسی، محمدباقر، زاد المعاد، ص­462.

 

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

مناسبت توضیحات منبع
روزه و زیارت  

شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان فرمودند: در این روز و به قولی در روز هشتم سال ۲۳۲ ولادت امام حسن عسکری (علیه‌السلام) واقع شده.

نام والده‌ی آن جناب را «حدیث» و بعضی «سلیل» گفته‌اند، و آن معظمه در نهایت عفت و صلاح و ورع و تقوی و از عارفات و صالحات شیعه بوده است.
علامه مجلسی در زادالمعاد فرموده، که در روز دهم و شیخ مفید گفته است روز دوازدهم ماه ربیع الثانی سال ۲۳۲ از هجرت نبوى، امام حسن عسکری (علیه‌السلام) متولد شده است.

و این روز، روز شریف و بسیار مبارکی است، و مستحب است به شکرانه این نعمت عظمی روزه بدارند. علامه مجلسی می¬گوید: زیارت آن حضرت و سایر اعمال خیر در این روز بابرکت، مناسب است.

 

محدث قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، ص 385.علامه مجلسی ، محمدباقر، زادالمعاد، ص 276. و سید ابن طاووس، سید رضی الدین، الاقبال بالاعمال الحسنه فیما یعمل مرة فی السنه، ج2، 618.

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

مناسبت توضیحات منبع

دعای رؤیت هلال در شب اول ماه جمادی الاولی

 

هنگام رؤیت هلال دعایی را که در «صحیفه سجّادیه»[1] آمده است، بخواند که بسیار پرمعناست:

 

ایُّهَا الْخَلْقُ الْمُطیعُ، الدَّائِبُ السَّریعُ، الْمُتَرَدِّدُ فی مَنازِلِ التَّقْدیرِ،

ای مخلوق فرمانبردار، و خستگی ناپذیر شتابان، که در منزلگاه­ های معین در حرکتی،

الْمُتَصَرِّفُ فی فَلَکِ التَّدْبیرِ، امَنْتُ بِمَنْ نَوَّرَ بِکَ الظُّلَمَ، وَاوْضَحَ بِکَ الْبُهَمَ،

و در مدار حساب شده­ ای در چرخشی، ایمان دارم به آن که تاریکی­ها را به وسیله تو روشن کرد، و تیرگی ها را به تو آشکار ساخت.

وجَعَلَکَ ایَةً مِنْ ایاتِ مُلْکِهِ، وَعَلامَةً مِنْ عَلاماتِ سُلْطانِهِ، فَحَدَّ بِکَ الزَّمانَ،

و تو را نشانه ای از نشانه های فرمانرواییش و علامتی از علائم حکومتش قرار داده، و زمان را به وسیله تو معیّن کرد،

وَامْتَهَنَکَ بِالزِّیادَةِ وَالنُّقْصانِ، وَالطُّلُوعِ والْأُفُولِ، وَالْإِنارَةِ، وَالْکُسُوفِ، فی کُلِّ ذلِکَ انْتَ لَهُ مُطیعٌ، وَالی ارادَتِهِ سَریعٌ، سُبْحانَهُ­،

و بزرگی و کوچکی، و طلوع و غروب و آشکاری و پنهانی را پیشینه تو ساخت، در تمام این امور تو فرمانبردار او هستی و به خواسته ­اش به سرعت پاسخگویی، پاک و منزّه است او.

ما اعْجَبَ ما دَبَّرَ فی امْرِکَ، وَ الْطَفَ ما صَنَعَ فی شَاْنِکَ، جَعَلَک مِفْتاحَ شَهْرٍ حادِثٍ لِأَمْرٍ حادِثٍ،

و چه تدبیر اعجاب آوری در کار تو دارد، و چه دقیق است آنچه در مورد تو انجام داده است، تو را کلید آغاز ماه جدید برای کاری جدید قرار داده است.

فَاسْئَلُ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبَّکَ، وَ خالِقی وَ خالِقَکَ­،

پس از خداوندی که پروردگار و آفریننده

وَمُقَدِّری وَ مُقَدِّرَکَ، وَ مُصَوِّری وَ مُصَوِّرَکَ، انْ یُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ،

و تقدیر کننده، و صورت بخش من و توست می ­خواهم که بر محمّد و خاندان پاکش درود فرستد،

وَانْ یَجْعَلَکَ هِلالَ بَرَکةٍ لا تَمْحَقُهَا الْأَیَّامُ، وَ طَهارَةٍ لا تُدَنِّسُهَا الْأثامُ،

و تو را قرار دهد هلال با برکتی که روزگار، آن را نابود نکند، و هلال پاکی که پلیدی ها آن را آلوده نسازد،

هِلالَ امْنٍ مِنَ الأفاتِ، وَ سَلامَةٍ مِنَ السَّیِّئاتِ، هِلالَ سَعْدٍ لا نَحْسَ فیهِ،

و هلال ایمنی از آفات و سلامت از گناهان و هلال با سعادتی که در آن نحوستی نباشد،

وَ یُمْنٍ لا نَکَدَ مَعَهُ، وَ یُسْرٍ لا یُمازِجُهُ عُسْرٌ، وَ خَیْرٍ لا یَشُوبُهُ شَرٌّ، هِلالَ

و هلال با برکتی که بداقبالی نیاورد و هلال آسایشی که سختی با او نباشد، و هلال خیری که شری با آن همراه نشود، (و تو را) هلال

امْنٍ وَ ایمانٍ، وَ نِعْمَةٍ وَ احْسانٍ، وَ سَلامَةٍ وَ اسْلامٍ، اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْنا مِنْ ارْضی مَنْ طَلَعَ عَلَیْهِ، وَ ازْکی مَنْ نَظَرَ الَیْهِ،

امنیّت و ایمان و نعمت و لطف و سلامت و اسلام (قرار دهد)، خدایا بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست، و مرا از خوشنودترین افرادی که ماه بر آنان طلوع کرده، و پاک ترین کسی که به آن نگاه کرده،

وَاسْعَدَ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فیهِ، وَ وَفِّقْنَا فیهِ لِلتَّوْبَهِ وَ اعْصِمْنا فیهِ مِنَ الْحَوْبَهِ،

و از با سعادت ترین کسانی که تو را در آن ماه عبادت کرده­اند قرار ده، و ما را در این ماه برای توبه موفّق بدار، و از لغزش بازدار،

وَاحْفِظْنا فیهِ مِنْ مُباشِرَةِ مَعْصِیَتِکَ، وَ اوْزِعْنا فیهِ شُکْرَ نِعْمَتِکَ، وَالْبِسْنا فیهِ جُنَنَ الْعافِیَةِ،

و از ارتکاب گناهان حفظ کن، و در این ماه شکر نعمت ­هایت را قسمت­مان کن، و لباس، عافیت بر انداممان بپوشان،

وَ اتْمِمْ عَلَیْنا بِاسْتِکْمالِ طاعَتِکَ فیهِ الْمِنَّةَ، انَّکَ انْتَ الْمَنَّانُ الْحَمیدُ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ و الِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرینَ.

و با نهایت بندگی برای تو نعمتت را بر ما در این ماه تمام کن، زیرا که تو بسیار نعمت بخش و ستوده ­ای، و درود خدا بر محمّد و خاندان پاک و پاکیزه اش باد.

 

صحیفه سجادیه دعای 43

کپی شد
لطفا ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید