تغییر زبان
مناسبت ها و اعمال ماه ذیحجه مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت
مناسبت توضیحات منبع

ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهرا

(علیهما­ السلام)

 

در این روز در سال 2 هجری قمری، آقا و سرور ما خاتم­ الانبیاء (صلی ­الله ­علیه ­و آله)­، امیرالمؤمنین (علیه­ السلام)­ را به سیدۀ نساء عالمیان­ زهرا ­(سلام ­الله ­علیها) تزویج فرمود.

خطبه عقد امیرالمومنین (علیه ­السلام) و حضرت زهرا (سلام الله ­علیها) توسط پیامبر (صلی ­الله ­علیه ­و آله) خوانده شد، و بنا بر نظر مشهور مهریه حضرت زهرا (سلام­ الله ­علیها)، ۵۰۰ درهم[1] (معادل­۱۵۰۰ گرم نقره خالص) ذکر شده، که این مبلغ مَهر السُّنة خوانده می‌شود. بر اساس روایات، امام علی (علیه السلام) زره خود را فروخت، و پیامبر (صلی ­الله ­علیه ­و آله) با پول آن جهیزیة حضرت فاطمه (سلام­ الله ­علیها) را تهیه کرد.

هم­چنین در شب ازدواج امام علی و حضرت فاطمه (علیهما السلام)، مردم مدینه، اطعام شدند.

بنا بر گزارش‌های تاریخی و روایی ازدواج امیرالمومنین و فاطمه زهرا (علیهما ­السلام) در سال دوم یا سوم هجری قمری رخ داده است. اما درباره روز و ماه آن اختلاف‌نظر وجو دارد. بنا بر آنچه که در مناقب آل ابی‌طالب آمده؛ عقد فاطمه در اول ذی‌الحجه و ازدواج او در ششم ذی‌الحجه سال دوم قمری بوده است.[2] هم­چنین در کتاب المصباح کفعمی نیز اول ذی‌الحجة به عنوان روز ازدواج علی (علیه­ السلام) با فاطمه (سلام ­الله علیها) ذکر شده است،[3]

در تقویم جمهوری اسلامی ایران نیز روز اول ذی‌الحجه به‌ مناسبت سالروز ازدوج حضرت علی و فاطمه به‌ عنوان روز ازدواج نامگذاری شده است.

 

[1] – ابن شهرآشوب،ابی جعفررشیدالدین، مناقب آل ابی طالب، ج3، ص351، سال نشر1379ق.

[2] – ابن شهرآشوب، ابی جعفررشیدالدین، مناقب آل ابی طالب، ج3، ص357،

[3] – کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح، ص514.

ابلاغ آیات برائت

 

 

مسئله ­ی ابلاغ آیات برائت، مربوط به خواندن آیات آغازین سوره توبه توسط امام علی (علیه ­السلام) در اجتماع مشرکان، در مکه معظمه در روز اول ذی­ الحجه سال نهم هجری قمری است. پیامبر (صلی ­الله ­علیه ­و آله) ابتدا این کار را به ابوبکر بن ابی‌قحافه سپرده بود؛ ولی به دستور خداوند آن را باز­پس گرفت، و او را از انجام این کار عزل و  برعهده امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) گذاشت.[1]

این واقعه، جزو فضائل امام علی (علیه­السلام) دانسته شده، و هم­چنین نقل شده که امیرالمؤمنین (علیه ­السلام)، برای اثبات برتری خویش، بر دیگر صحابه و استحقاقش بر خلافت به این واقعه استدلال کرده است.

علامه امینی درکتاب الغدیر بیان کرده، که این واقعه در منابع مختلف شیعه و اهل سنت نقل شده است.[2]

[1] – شیخ مفید، الارشاد، ص 58. محدث قمی، شیخ عباس، وقایع الایام، ص173.

[2] – علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج6، ص338-341.

 

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

مناسبت توضیحات منبع

ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهرا

(علیهما ­السلام)

(بنا بر قولی)

 

در این روز در سال دوم هجری ­قمری، آقا و سرور ما خاتم الانبیاء (صلی ­الله ­علیه ­و آله)، امیرالمؤمنین (علیه ­السلام) را به سیدۀ نساء عالمیان­ زهرا (سلام ­الله ­علیها) تزویج فرمود.[1] این ماجرا بعد از رجوع از جنگ بدر و در روز سه شنبه 6 ذی الحجه واقع شده است. درباره تاریخ ازدواج علی (علیه ­السلام) و فاطمه (سلام ­الله ­علیها) اختلاف‌نظر وجود دارد، و در کتاب المصباح کفعمی (نوشته شده در قرن نهم قمری) نیز اول ذی‌الحجة به عنوان روز ازدواج، ذکر شده است.[2]

امام صادق (علیه ­السلام) فرمودند: «اگر خداوند متعال امیرالمؤمنین (علیه ­السلام) را خلق نمی کرد، در تمام زمین انسانی که کفو و شایستۀ همسری با حضرت فاطمه (سلام الله­ علیها) باشد یافت نمی شد.[3]

ثمرۀ این ازدواج مبارک ِنورانی و الهی پنج فرزند بود. دو امام معصوم (علیهما ­السلام)­، آقا و مولایمان حضرت مجتبی (علیه السلام) و سرور شهیدان حضرت اباعبدالله (علیه­ السلام)­، دو دختر، حضرت عقیله بنی ­هاشم زینب کبری و جناب ام­ کلثوم (علیهما ­السلام)­، که این فرزندان در زمان حیات پیامبر (صلی­الله­علیه­وآله) و در مدت نه سال به دنیا آمدند. آخرین فرزند ایشان حضرت محسن (علیه­السلام) بود، که  بعد از شهادت پیامبر به دلیل  ضربه­ های بین در و دیوار و کتک ­های منافقین و ظالمین پیش از تولد سقط شد.

حضرت فاطمه (سلام ­الله ­علیها) نُه سال و 75 روز یا 95 روز در منزل امیرالمؤمنین (علیه­ السلام) زندگی کرد. تا آنکه بعد از شهادت حضرت محسن (علیه ­السلام) به شهادت رسید.

 

[1] – محدث قمی، شیخ عباس، تتمة المنتهی، ص137. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج43، ص97. شیخ طوسی ، امالی، ج1، ص42.

[2] – کفعمی، المصباح، ص514، سال نشر1405ق.

[3] – علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج43، ص97. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج3، ص129.

 

مناسبت توضیحات منبع

شهادت امام باقر

(علیه ­السلام)

محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب (علیهم السلام) مشهور به امام محمدِ باقر(علیه ­السلام) پنجمین امام شیعیان­، بعد از پدرش امام سجاد (علیه ­السلام) است.

مشهورترین لقب او «باقر» به معنای شکافنده است که بر پایه حدیث لوح، این لقب را پیامبر اسلام (صلی ­الله ­علیه ­و آله) پیش از ولادتش به او داد.

امام باقر (علیه ­السلام) حدود ۱۹ سال امامت شیعیان (از سال ۹۵ تا ۱۱۴ق) را برعهده داشت که با پنج تن از خلفای بنی‌امیه همزمان بود: ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن ­عبدالملک و هشام بن عبدالملک.

سرانجام امام باقر (علیه­السلام) در ۵۷ سالگی[1]در ۷ ذی‌الحجه سال ۱۱۴ق به شهادت رسید. آن حضرت چندین روز، و به قولی سه روز در حالت درد، از اثر سم به سر می بردند؛ تا به شهادت رسیدند­، فردای آن روز بدن مطهر و پاک آن دریای بیکران دانش خدایی را در خاک بقیع­، کنار مزار امام مجتبی و امام سجاد (علیهم ا­السلام) به خاک سپردند. برخی هشام بن عبدالملک[2] و بعضی ابراهیم بن ولید را عامل شهادت او دانسته‌اند.

طبق منابع تاریخی، امام باقر (علیه ­السلام) هنگام واقعه کربلا خردسال بود، و در این واقعه حضور داشت.[3] باقرالعلوم (علیه السلام) در علم، زهد، عظمت و فضیلت سرآمد بنی‌هاشم بود، و احادیث فراوانی در زمینه‌های مختلفی همچون فقه، توحید، سنت ­نبوی، قرآن و اخلاق از او نقل شده است، تا جایی که محمد بن مسلم ۳۰ هزار حدیث و جابر بن یزید جعفی ۷۰ هزار حدیث از امام باقر (علیه ­السلام) نقل کرده‌اند. او جنبشی علمی پدید آورد، که در دوره امامت فرزندش امام صادق (علیه السلام) به اوج خود رسید. شمار اصحاب و شاگردان او را ۴۶۲ تن دانسته‌اند. در دوره امامت او، تدوین دیدگاه‎های شیعه در رشته‌های گوناگون مانند اخلاق، فقه، کلام و تفسیر آغاز شد.

 

[1] – شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص158. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4، ص210.

[2] – کفعمی، المصباح، ص691.

[3] – ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4، ص210.

 

مناسبت توضیحات منبع
توطئه ترور امام حسین (علیه ­السلام)

در این روز در سال 60 هجری­، به دستور یزید لعین سی نفر از بنی امیه از شام برای دستگیری و یا کشتن امام حسین (علیه ­السلام) به بهانۀ حج وارد مکه شدند.[1]

 

[1] – محلاتی، ذبیح الله، قلائدالنحور، جلد ذی الحجه، ص375. محدث قمی، شیخ عباس، فیض العلام، ص113.

دعوت عمومی حضرت مسلم (علیه السلام) در کوفه  

در این روز در سال 60 هجری­، حضرت مسلم (علیه ­السلام) دعوت خود را برای امام حسین (علیه­ السلام) در کوفه آشکار کرد، و از طرفی کوفیان نفاق خود را نمودار کردند.[1]

[1] – شیخ مفید، الارشاد، ص66. طبرسی، امین الاسلام، اعلام الوری، ج1، ص445. شیخ مفید، مسارالشیعهَ، ص17. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج44، ص363.

حرکت امام حسین (علیه­ السلام) از مکه به عراق  

در این روز در سال60 هجری، امام حسین (علیه ­السلام) از مکه متوجه عراق شدند­، و این قول مشهور بین محدثین و ارباب مقاتل است.[1] بنابر قولی آن حضرت درتاریخ  نهم ذی الحجه از مکه به طرف عراق حرکت کردند.[2]

[1] – شیخ مفید، الارشاد، ص66. طبرسی، امین الاسلام، اعلام الوری، ج1، ص445. شیخ مفید، مسارالشیعهَ، ص17. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج44، ص363.

[2] – علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج44، ص363.

 

وارد كردن امام موسي­ كاظم (علیه ­السلام) به زندان بصره

 

امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) معروف به (كاظم) هفتمين امام شيعيان است و در ايام امامتش با حكومت‌هاي منصور دوانقي، مهدي عباسي و هارون ­الرشيد كه همگي از سلسله بني‌عباس بودند؛ معاصر بود و از تمامي آنان سختي‌ها، رنج‌ها و بي‌مهري‌هاي فراواني متحمل شد و چندين بار از سوي آنان به بغداد فراخوانده شد، و در حبس آنان قرار گرفت و تنها در دوره هارون ­الرشيد به مدت چهار سال زنداني بود.

هارون در آخرين ماه‌هاي سال 179 قمري، جهت استحكام خلافت عباسیان و اخذ بيعت و زمينه‌سازي لازم براي وليعهدي فرزندانش، عازم مراسم حج گرديد و به علما، سادات، اعيان و اشراف سراسر عالم اسلام نامه‌هايي نوشت، و آنان را براي حضور در مكه معظمه و بيعت با وليعهدي فرزندانش فراخواند. روزي كه امام موسي‌كاظم (علیه‌ السلام) در كنار قبر مطهر جدش رسول اكرم (صلی ­الله ­علیه ­و آله) مشغول نماز و نيايش بود، مأموران خليفه وارد مسجد شده، و آن حضرت را دستگير و ظالمانه از مسجد خارج كردند. امام موسي‌ كاظم (علیه‌ السلام) هنگامي كه با زورگويي و بي‌نزاكتي مأموران هارون روبرو گرديد، متوجه قبر شريف پيامبر (صلی ­الله ­علیه ­و آله) شد و به شكوه پرداخت، و گفت: اي رسول ­خدا (صلی ­الله ­علیه ­و آله)! از امت بدكردار تو، آن چه به اهل بيتت مي‌رسد به تو شكايت مي‌كنم. مردم كه از مظلوميت آن حضرت و زورگويي مأموران هارون به شدت ناراحت و عصباني شده بودند، با صداي بلند گريستند، و آن حضرت را تا مقداري از راه همراهي كردند. هارون ­الرشيد دستور داد آن حضرت را در غل و زنجير كرده و سوار بر محملي نمايند، و از مدينه به عراق تبعيدش كنند. وي براي رد گم كردن مردم و گريز از اعتراضات احتمالي آنان دو محمل ترتيب داد، يكي را به سوي بغداد و ديگري را به سوي بصره حركت داد، و كسي جز مأموران وي نمي‌دانستند كه حضرت در كدام كجاوه است. ولي آن حضرت در كجاوه‌اي بود كه به سوي بصره حركت كرده بودند. آنان پس از چندين روز راهپيمايي در روز هفتم ذی ­الحجه وارد بصره شدند، و آن حضرت را به عيسي بن جعفر بن منصور دوانقي، پسرعموي هارون و عامل وي در بصره تسليم نمودند. عيسي بن جعفر، آن حضرت را در يكي از حجره‌هايي خانه خود زنداني كرد و به مدت يك سال در آن زندان، آن حضرت را نگه داشت و سپس آن حضرت را به بغداد فرستاد.[1]

[1] – شیخ مفید، الارشاد، ص579. محدث قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج2، ص212.

 

مناسبت توضیحات منبع
روز عرفه  

روز عَرَفَه، از روزهای پرفضیلت سال است، که روایات بسیاری آن‌را به عنوان روزی ویژه برای بخشایش گناهان و استجابت دعا معرفی کرده‌اند. روز عرفه، یک روز پیش از عید قربان و در منابع روایی اعمالی برای آن برشمرده‌اند­.

زیارت امام حسین (علیه­ السلام) و خواندن دعای عرفه نیز در این روز بسیار سفارش شده است.

از دعاهای مشهور دیگر برای این روز، دعای عرفه امام سجاد (علیه ­السلام) نقل شده[1]

و در برخی منابع، دعایی از پیامبر (صلی ­الله ­علیه ­و ­آله) برای این روز نقل شده است.[2]

روز عرفه روز آغاز مناسک حج است. حج­ گزاران در این روز در صحرای عرفات گرد هم می‌آیند، و ضمن دعا و استغفار، از توفیق در ادای فریضه مهم حج شکرگزاری می‌کنند.

روایات بسیاری روز عرفه را به عنوان روزی ویژه برای بخشایش گناهان و استجابت دعا[3]معرفی کرده‌اند. همچنین اهل بیت (علیهم ­السلام) احترامی خاص برای این روز قائل بوده‌، و مردم را به بزرگداشت این روز فرا می‌خوانده‌اند و سائلان را به هیچ روی، دست خالی رد نمی‌کرده‌اند.[4]

 

[1] – صحیفه سجادیه، دعای47، ص210. شیخ مفید، مسارالشیعه، ص18. عاملی، شیخ بهاءالدین، توضیح المقاصد، ص30. کفعمی، المصباح، ج2، ص600. علامه مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، ص262.

[2] – شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج2، ص542. سال انتشار1413ق.

[3] – شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج2، ص211. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج4، ص146 و 541.

[4] – شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج2، ص211.

ماجراي سد ابواب

پیامبراسلام (صلی ­الله ­علیه ­و آله) در نخستین روزهای ورود به شهر یثرب، مسجدی ساخت که بعدها مسجدالنبی نامیده شد. پس از آن اتاق‌هایی متصل به مسجد برای سکونت پیامبر (صلی ­الله ­علیه ­و آله) و برخی از همسران آن حضرت ساخته شد. به مرور برخی از صحابه برای خود اتاقی در کنار مسجد ساختند. این اتاق‌ها علاوه بر دری که به سمت بیرون داشتند، دری هم به سمت مسجد داشتند و در وقت نماز، صاحبان آنها از این در وارد مسجد می‌شدند و دوباره از همان در برمی‌گشتند. پیامبر (صلی ­الله ­علیه ­و آله) به فرمان خدا مأمور شد همه آن درها را غیر از در خانه امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه­ السلام) ببندد.

برخی پس از شنیدن این دستور ناراحت شدند و اعتراض کردند. و پیامبر (صلی ­الله ­علیه ­و آله) فرمودند: «­من مأمور بستن این درها غیر از در خانه علی (علیه السلام) شده‌ام. شما در این باره سخنانی گفتید. به خدا سوگند، من از پیش خودم به بستن یا گشودن دری دستور ندادم. من به وظیفه‌ای مأمور شدم و از آن تبعیت کردم.»[1]

مورخان و سیره‌نویسان، تاریخ دقیق این واقعه را بیان نکرده­ اند، مگر برخی از آنان که آن را در نهم ذی­ الحجه ذکر کرده و سال وقوع را متذکر نشدند.[2] از برخی شواهد و قراین بدست می‌آید که این واقعه در نهم ذی­ الحجه سال دوم هجری ­قمری به وقوع پیوست.

 

[1] – ابن کثیر، اسماعیل، البدایه و النهایه، ج7، ص342.

[2] – محدث قمی، شیخ عباس، وقایع الایام، ص 116.

شهادت حضرت مسلم بن عقیل

نام مبارکش مسلم و پدرش عقیل­، و مادرش عَلِیّه­، و همسر آن حضرت رقیه دختر امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. مُسْلِم بن ­عَقیل بن ابی­طالب سفیر امام حسین (علیه ­السلام) در کوفه­، در واقعه کربلا و از آل ابی‌طالب بود.

مسلم در برخی فتوحات مسلمانان و نیز در جنگ صفین حضور داشت. هنگام خروج امام حسین (علیه السلام) از مدینه به سوی مکه، مسلم بن عقیل یکی از همراهان او بود، و پس از اینکه نامه‌های مردم کوفه به امام رسید، امام (علیه ­السلام) مسلم را به کوفه فرستاد، تا اوضاع و شرایط آن شهر را بررسی، و درباره درستی ادعای کوفیان مبنی بر کثرت پیروان امام (علیه ­السلام)، اطمینان یابد و به امام گزارش کند.[1]­

مسلم پس از اقامت در کوفه آغاز به گرفتن بیعت برای امام حسین (علیه ­السلام) کرد و در کوفه ۱۲ هزار نفر با مسلم بن عقیل به نمایندگی از امام حسین (علیه السلام) بیعت کردند، و برای همراهی امام اعلام آمادگی کردند.[2] برخی تعداد بیعت کنندگان را ۱۸ هزار نفر، و برخی بیش از ۳۰ هزار نفر نیز نوشته‌اند.

مسلم بن عقیل در ­۱۱ ذی‌القعده نامه‌ای به امام حسین (علیه­ السلام) نوشت و تعداد زیاد بیعت کنندگان را تایید، و امام را به کوفه دعوت کرد.

با نصب عبیدالله بن زیاد به حکومت کوفه توسط یزید بن معاویه، کوفیان از اطراف مسلم پراکنده شدند. مسلم پس از تنهایی و بی‌سرپناهی به زنی به نام طوعه پناه برد و در خانه او مخفی شد؛ اما پسر طوعه، صبح روز بعد، خبر را به عوامل حکومت رساند و ابن زیاد گروهی ۷۰ نفره را به محمد بن اشعث داد، که مسلم را دستگیر کند و به قصر بیاورند.[3] پس از زد و خوردی که میان مسلم و نیروهای حکومتی پیش آمد، محمد بن اشعث که نتوانسته بود به راحتی موفق به شکست یا دستگیری مسلم بشود، به مسلم گفت اگر تسلیم شود در امان است. بدین طریق مسلم، تسلیم[4] و به قصر آورده شد، ولی ابن زیاد، امان پسر اشعث را بی جا خواند و پس از مشاجراتی که میان وی و مسلم گذشت، دستور داد مسلم را به بالای قصر برده و سرش را از بدن جدا کند[5] پس از جدا کردن سر مسلم، بدن او را از بالای قصر به پایین انداختند.

بنا بر برخی گزارش‌های تاریخی­، مسلم که نگران امام حسین (علیه ­السلام) بود از عمر بن سعد خواست تا به او وصیت کند. نخستین وصیت او این بود، تا کسی را نزد امام فرستد و او را از آمدن به کوفه منع کند. دیگر آن که جنازه او را کفن و پس از آن دفن کند، و دیگر آن که بدهی او را با فروختن شمشیر و دیگر وسایلش بپردازد. اما عمر سعد به هیچ ­کدام از وصیت­ های او عمل نکرد.

مسلم داماد امیرالمؤمنین (علیه ­السلام) بود، و نام چند تن از فرزندان او در شمار شهدای کربلا ثبت شده است.

پس از شهادت مسلم، ابن زیاد دستور قتل هانی بن عروه را نیز صادر کرد. و سپس سرهای این دو را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد.

 

[1] – شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص 66.

[2] – طبری، تاریخ الامم والملوک، ج5، ص348.

[3] -بلاذری، احمدبن یحیی، أنساب الأشراف، ج۲، ص۸۱ . طبری، محمدبن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج۵، ص350.

[4] – طبری، محمدبن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج۵، ص۳۵۰ و ۳۷۴.

[5] –  شیخ مفید، الارشاد، ص۵۳-۶۳.

شهادت هانی بن عروه

هانی بن عُرْوَة بن غران مرادی از بزرگان کوفه و یاران خاص امام علی (علیه­ السلام) است. وی در جنگ جمل و صفّین حضور داشت.

هانی از ارکان قیام حُجْر بن عَدی در برابر زیاد بن ابیه، و از مخالفان بیعت با یزید به شمار می‌رفت و خانه او از زمان ورود عبیدالله بن زیاد به کوفه مرکز فعالیت‌های سیاسی و نظامی بود، وی نقش مهمی در قیام مسلم بن عقیل داشت.

هانی پس از شهادت مسلم بن عقیل، و به دستور عبیدالله بن زیاد، سر از بدنش جدا کردند. خبر شهادت او در میانه راه کوفه، در منزلگاه زرود به امام حسین (علیه ­السلام) رسید. امام بر مرگ او گریست و آیه استرجاع را خواند و برایش درخواست رحمت کرد.

هانی را در کنار دارالاماره کوفه به خاک سپردند و آستانه هانی بن عروه هم اکنون از زیارتگاه‌های شیعیان است.

 

مناسبت توضیحات منبع
عید قربان

عید قُربان یا عید الأضحی در روز دهم ذی ­الحجه، از عیدهای بزرگ اسلامی به شمار می‌رود. بنابر روایات، در این روز خدا به ابراهیم خلیل (علیه­ السلام)، فرمان داد تا فرزندش اسماعیل را قربانی کند. او اسماعیل را به قربانگاه برد، ولی جبرئیل همراه با «قوچی» نازل شد، و ابراهیم آن را به جای اسماعیل قربانی کرد. سنّت قربانی در روز عید قربان در سرزمین منا به یاد آن رخداد است.

مسلمانانی که برای حج، به زیارت خانه خدا می‌روند، طبق شروطی وظیفه دارند در منا قربانی کنند.

در منابع دینی اعمالی برای شب و روز این عید ذکر شده است. شب‌زنده‌داری، غسل و زیارت امام حسین (علیه­ السلام) از اعمال شب عید و غسل، نماز عید قربان، قربانی کردن، و خواندن دعای ندبه، از اعمال روز عید است. روزه گرفتن در عید قربان، حرام است. عید قربان در کشورهای اسلامی، تعطیل رسمی است و مسلمانان در این روز جشن می‌گیرند.[1]

[1] – عاملی، شیخ بهاءالدین، توضیح المقاصد، ص30، شیخ مفید، مسارالشیعه، ص 18. علامه مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، ص200.

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

مناسبت توضیحات منبع
معجزه شقّ ­القمر پیامبر اسلام (صلی­ الله ­علیه ­و آله)

در شب ­14 ذی ­الحجة واقعه شقّ ­القمر به اعجاز پیامبر (صلی­ الله ­علیه ­و آله) در مکه رخ داد.[1] بعضی این واقعه را در شب 18 این ماه گفته­ اند.

شرح واقعه به این صورت است که عده ­ای از اهالی قریش از آن حضرت طلب معجزه کردند، و حضرت با انگشت، اشاره­ ای به ماه کرد، و به قدرت الهی ماه­، دو نیم شد و به دستور پیامبر (صلی­ الله ­علیه ­و آله) باز به هم پیوست­؛ و آیه ­های سوره قمر نازل شد: «اقتَرَبَتِ الساعَةُ وَ انشَقَّ القَمَر­* وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ*»

(ترجمه: نزدیک شد آن ساعت، و از هم شکافت ماه* و هر گاه نشانه‌ای ببینند روی بگردانند و گویند: «سحری دایم است*».)

بعد از این معجزه ابوجهل گفت: «این سحر است! بفرستید از شهرهای دیگر هم بپرسند که آیا آنها هم دیدند که ماه دو نیم شد. چون از اهل شهرهای دیگر پرسیدند. آنها نیز خبر دادند که نیمی از ماه پشت خانۀ کعبه و نیمی بر کوه ابوقبیس افتاد.[2]

[1] – محدث قمی، شیخ عباس، فیض العلام، ص120. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج17، ص350-353.

[2] – علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج17، ص353.

 

مناسبت توضیحات منبع

بخشیدن فدک به حضرت زهرا (علیها­السلام)

توسط پیامبر اسلام (صلی­ الله ­علیه ­و آله)

در این روز یا شب آن در سال هفتم هجرت، فدک به حضرت زهرا (علیها­ السلام) بخشیده شد­، و حضرت رسول (صلی­ الله ­علیه ­و آله) بر این بخشش شاهد گرفتند. قول دیگر در این باره 15 رجب است.

فَدَک دهکده‌ای حاصل‌خیز در نزدیکی خیبر، در منطقه حجاز و به فاصله ۱۶۰ کیلومتری مدینه بود؛ که یهودیان در آن زندگی می‌کردند. آنها، به دلیل موقعیت استراتژیک منطقه، قلعه‌های نظامی خود را در اطراف آن ساخته بودند، و پس از آنکه پیامبر (صلی­ الله ­علیه ­و آله) در جنگ خیبر، منطقه خیبر و قلعه‌های آن را فتح کرد، یهودیان ساکن در قلعه‌ها و مزارع فدک نمایندگانی نزد پیامبر (صلی­ الله ­علیه ­و آله) فرستادند و به تسلیم و مصالحه راضی شدند، و قرار شد نیمی از زمین‌ها را به پیامبر (صلی­ الله ­علیه ­و آله)  تحویل بدهند، و هرگاه پیامبر (صلی­ الله ­علیه ­و آله) خواست، آنان فدک را ترک کنند؛ بنابراین فدک بدون جنگ به دست پیامبر اسلام افتاد[1]

بنابر آیه ششم و هفتم سوره حشر، اموالی که بدون جنگ به دست آید، فَیء نامیده می‌شوند و پیامبر (صلی­ الله ­علیه ­و آله) اختیار دارد، آنها را به کسانی که خود صلاح می‌داند، بسپارد[2]بنابر نقل منابع شیعه[3] و اهل سنت[4] با نزول آیه: «وَ آتِ ذَا الْقُرْ‌بَی حَقَّهُ؛[5] و حق خویشاوند را بده» پیامبر (صلی­ الله ­علیه ­و آله) فدک را به فاطمه زهرا (سلام ­الله ­علیها) بخشید.

شهرت فدک در میان شیعیان به سبب ماجرایی است که بعد از رحلت پیامبر (صلی­ الله ­علیه ­و آله) رخ داد. در این ماجرا، ابوبکر فدک را از فاطمه (سلام ­الله ­علیها) گرفت، و آن را به نفع خلافت مصادره کرد[6] استدلال ابوبکر این بود که پیامبران ارث نمی‌گذارند، و این را از پیامبر (صلی­ الله ­علیه ­و آله) شنیده است.[7] فاطمه (سلام ­الله ­علیها) در خطبه فدکیه این سخن ابوبکر را خلاف قرآن خواند[8] و امام علی (علیه­ السلام) و ام ایمن را شاهد آورد. که پیامبر پیش از وفاتش فدک را به او بخشیده است.[9] ابوبکر پذیرفت و کاغذی نوشت تا کسی به فدک دست‌درازی نکند. وقتی فاطمه (سلام الله ­علیها) از مجلس بیرون آمد، عمر بن خطاب او را دید و نوشته را گرفت و پاره کرد.[10]

به دنبال بی‌نتیجه ماندن دادخواهی امام علی (علیه السلام)، فاطمه (سلام­ الله ­علیها) به مسجد رفت و خطبه فدکیه را خواند. این منطقه (فدک) پس از خلفای نخستین، در زمان امویان و عباسیان نیز در دست خلفا بود. طبق بعضی از گزارش­ها، برخی از خلفا از جمله عمر بن ­عبدالعزیز و مأمون این منطقه را به فرزندان فاطمه (سلام ­الله ­علیها) برگرداندند؛ اما خلفای بعد آن را پس گرفتند.

 

[1] – الطبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم و الملوک ، ج۳، ص۱۵.

[2] – فخر رازی، محمدبن عمر، مفاتیح الغیب،‌ ج۲۹، ص۵۰۶ . علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۱۹، ص۲۰۳، سال نشر1417ق.

[3] – العیاشی السمرقندی، محمدبن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۸۷. کوفی، فرات ابن ابراهیم، تفسیر فرات، ص۲۳۹، ح۳۲۲. قمی، علی ابن ابراهیم، تفسیر قمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۴۷۸.

[4] – سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۲، ص۱۵۸ و ج۵، ص۲۷۳. متقی هندی، علاءالدین بن علی، کنز­العمال، ج۳، ص۷۶۷. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۶، ص۲۱۶. حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۳۸۰ش، ص۱۶۹. حنفی­قندوزی، سلیمان بن­ابراهیم، ینابیع المودة، ۱۴۲۲ق، ص۱۳۸ و ۳۵۹.

[5] – سوره اسراء، آیه 26

[6] – کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، ج1، ص543.

[7] – بلاذری، احمدبن یحیی، فتوح البلدان، ص۴۰ و ۴۱، ۱۹۵۶م.

[8] – طبرسی، احمدبن علی، الاحتجاج ، ج1، ص102.

[9] – حلبی، ابوالفرج الشافعی، السیرة الحلبیة، ج۳، ص۵۱۲.

[10] – کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۵۴۳ . حلبی، ابوالفرج الشافعی،  السیرة الحلبیة، ج۳، ص۵۱۲.

 

مناسبت توضیحات منبع
ولادت امام هادی (علیه­ السلام)

علی بن محمد مشهور به امام هادی یا امام علی­ النقی (علیه ­السلام)  دهمین امام شیعیان، و فرزند امام جواد (علیه ­السلام) است.

امام هادی (علیه ­السلام) در ۱۵ ذی‌الحجه سال ۲۱۲ هجری­ قمری در منطقه‌ای به نام صریا در نزدیکی مدینه متولد شده است. کنیۀ شریفش ابوالحسن ثالث است.

القاب حضرت: نجیب، مرتضی، هادی، نقی، عالم، فقیه، امین، مؤتمن، الطیب، عسکری، فقیه عسکری و ابن الرضا بود.

او از سال۲۲۰ تا ۲۵۴ هجری ­قمری به مدت ۳۴ سال، امامت را به عهده داشت. امام هادی (علیه­ السلام) با چند تن از خلفای عباسی از جمله متوکل همزمان بود، و بیشتر سال‌های امامت را در سامرا تحت نظارت حاکمان عباسی گذراند.

از امام هادی(علیه­ السلام) احادیثی در امور اعتقادی، تفسیر، فقه و اخلاق روایت کرده‌اند. در بخشی از این روایات، به مباحث کلامی همچون تشبیه و تنزیه و جبر و اختیار پرداخته شده است. زیارت جامعه کبیره و زیارت غدیریه، نیز از او نقل شده است.

امام هادی (علیه ­السلام) به واسطه جمعی از وکیلان که سازمان وکالت خوانده می‌شد، با شیعیان ارتباط داشت. عبدالعظیم ­حسنی، عثمان بن سعید، ایوب بن نوح و حسن بن راشد، از اصحاب او بودند.

مزار امام هادی در سامرا از زیارتگاه‌های شیعیان در عراق است. این زیارتگاه به دلیل دفن او و فرزندش امام حسن عسکری (علیه ­السلام)­، حرم عسکریین (علیهما ­السلام) خوانده می‌شود.[1]

[1] – کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۹۷. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۰۴. شیخ مفید،  الارشاد،  ج۲، ص۲۹۷. ابن شهرآشوب، ابی جعفر، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۴۰۱.

 

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

مناسبت توضیحات منبع
عید غدیر  

در این روز در سال دهم هجرت، واقعه غدیر در بازگشت از حجه الوداع به وقوع پیوست، و طی سه روز که کاروان صد و بیست هزار نفری حجاج، در غدیر خم توقف داشتند­، جبرئیل آیه­ ای که مشهور به آیه ی تبلیغ است «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَ اللَّـهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّـهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ»[1]

(ترجمه: اى پيامبر، آنچه را از جانب پروردگارت به تو نازل شده، ابلاغ كن؛ و اگر نكنى رسالتش را به انجام نرسانده‌اى. و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه مى‌دارد. بی گمان، خدا گروه كافران را هدايت نمى‌كند.)

را بر پیامبر (صلی­ الله ­علیه ­و آله) نازل کرد، و از جانب خداوند، به رسول خدا (صلی­ الله ­علیه ­و آله) امر نمود تا حضرت­ علی (علیه ­السلام) را به عنوان ولی و وصی بعد از خود، به مردم معرفی کند.

پیامبر (صلی­ الله ­علیه ­و آله) در بلندترین خطبه خود؛ علی بن ابی­طالب و یازده امام (علیهم ­السّلام) بعد از او را، به عنوان امامان مردم، تا روز قیامت معرفی کردند، و از همه آن جمعیّت بیعت گرفتند. بعد از اعلام ولايت امیر­المومنین (علیه ­السلام) در غدير، جبرئيل نازل شد، و اين آيه را آورد: «الْيَوْمَ أكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ اْلإِسْلامَ ديناً»[2] امروز، کافران از [زوال] آیین شما، ناامید شدند؛ پس، از آن‌ها نترسید و از [مخالفت با] من بترسید! امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را برایتان [به عنوان] آیین برگزیدم.

این روز بزرگترین عید آل ­محمّد (علیهم ­السّلام) به شمار می­ آید، چرا که واقعه ­ای مهم و عظیم، بعد از زحمات انبیاء و اوصیاء و اولیاء است، و طی آن به دستور الهی اعلان عمومی به وصایت و امامت  امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه ­السلام) شده است.[3]

در روایتی در مسئله روز غدیر، رسول خدا (صلی­ الله ­علیه ­و آله) فرمود:

«روز غدیرخم برترین عیدهای امت من است، و آن روزی است که خداوند بزرگ دستور داد، برادرم علی­ بن ابی­طالب را به عنوان پرچمدار امتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم توسط او هدایت شوند، و آن روزی است که خداوند در آن روز دین را تکمیل و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را به عنوان دین برای آنان پسندید.»[4]

* این روز عید مبارک آسمانی و روزی است که خداوند متعال حضرت ابراهیم (علیه ­السلام) را از آتش نجات داد.[5]

* روزی است که توبه حضرت آدم (علیه­ السلام ) قبول شد.

* روزی است که خداوند متعال حضرت موسی (علیه السلام ) را بر ساحران غلبه داد.

* روزی است که حضرت موسی (علیه ­السلام) در حضور امت خود یوشع بن نون را وصی خود گردانید.

* روزی است که حضرت عیسی (علیه­ السلام ) شمعون­ الصفا را جانشین خود گردانید.

* روزی که حضرت سلیمان (علیه­ السلام) رعیت خود را بر جانشینی آصف بن برخیا گواه گرفت.[6]

* روز عقد اخوت بستن پیامبر (­صلی­ الله ­علیه ­و آله) بین اصحابش است­.[7]

* در این روز پیامبران الهی جانشینان خود را معین می نمودند، و زیارت امیر المؤمنین (علیه ­السلام) در این روز وارد شده است.[8]

تعداد زیادی از منابع متقن اهل سنت به واقعه غدیر اذعان داشته، و آدرس برخی از این کتب در قسمت منابع بیان شده است.[9]

[1] – سوره مائده، آیه 67.

[2] – سوره مائده، آیه 3.

[3] – عاملی، شیخ بهاءالدین، توضيح المقاصد، ص31. الحلی، رضی الدین، العدد القوية، ص166.کفعمی، مصباح، ج2، ص601. ابن شهرآشوب، ابی جعفر، مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص37. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص754. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج35، ص150، ج 95، ص 189. محدث قمی، شیخ عباس، فيض العلام، ص122. طبرسی، احمدبن علی، الاحتجاج، ج1، ص56. کلینی، محمدبن یعقوب، کافی، ج1، ص 292 تا 289، 1388ق. علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، 1368ش، ج2، ص115.

[4] –  شیخ صدوق، امالی، ص125.

[5] – شیخ مفید، مسارالشيعة، ص22. محدث قمی، شیخ عباس، فيض­العلام، ص125. علامه مجلسی، محمدباقر، زاد المعاد، ص269.

 

[6] – شیخ مفید، مسارالشیعه، ص22، محدث قمی، شیخ عباس، فیض العلام، ص125.

[7] – کفعمی، مصباح، ج2، ص125.

[8] – علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج97، ص384.

[9] – سنن ترمذی: زید بن ارقم عن النبی(ص) قال: من کنت مولاه فعلی مولاه(ترمذی، محمد­بن عیسی، بیروت، دارالفکر، ج12، ص175).  ابن ابی شیبه، ابوبکرعبدالرزاق، المصنف، ج7، ص495، بیروت، دارالفکر، 1409ق. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج4، ص4.ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، محقق سامی بن­محمد، ج3، ص28، دارطیبه للنشر،1420.آلوسی، سیدمحمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج5 ، ص67 ـ 68 . فخررازی، محمدبن عمر، مفاتیح الغیب، ج6 ، ص113. الحاکم، ابو عبدالله محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص109. همان، ص110 و 104. ابن حجر العسقلانی، ابوالفضل شهاب الدین، لسان المیزان، ج1، ص335.

 

 

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

مناسبت توضیحات منبع
ولادت امام موسی­ کاظم (علیه­ السلام) (بنا بر قولی)  

در سال 128 هجری ­قمری در منطقه «ابواء» که بین مکه و مدینه قرار دارد، حضرت موسی بن جعفر (علیه السّلام) به دنیا آمدند.

پدر والامقام آن حضرت امام صادق (علیه ­السّلام) و مادر ایشان حمیده المصفاه می ­باشند. مشهورترین لقب­ های آن حضرت صالح، صابر، امین و کاظم، و مشهورترین کنیه آن حضرت ابوالحسن است.

اگرچه امیر­المؤمنین (علیه ­السّلام) و امام زین ­العابدین (علیه ­السّلام) هم مکنی به این لقب هستند، ولی در کتب اخبار از امام کاظم (علیه ­السّلام) به ابوالحسن اول، و از امام رضا (علیه­ السّلام) به ابوالحسن ثانی و از حضرت هادی (علیه ­السّلام) به ابوالحسن ثالث تعبیر می­ کنند. البته گاهی به خاطر تقیّه، از آن حضرت به عنوان عبد صالح، فقیه و عالم نیز تعبیر کرده­اند.

امام کاظم (علیه ­السلام) در عصر حکومت مروان بن محمد اموى (معروف به مروان حمار) که آخرین خلیفه امویان بود، به دنیا آمد، و در مدت عمر شریف خویش­، علاوه بر حکومت مروان بن محمد اموى، حکومت ستم­گرانه پنج تن از عباسیان (یعنى: سفاح، منصور، مهدى، هادى و هارون) را تحمل کرد. امام موسى ­کاظم (علیه السلام) در سن 20 سالگى به امامت رسید. مدت امامت آن حضرت، ۳۵ سال بود. روز ولادت حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) در برخی منابع ۷ ماه صفر[1] و در برخی دیگر ماه ذی­ الحجه[2] (بدون تعیین روز آن) ذکر شده است.

 

[1] – عاملی، شیخ بهاءالدین، توضيح المقاصد، ص6 . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص349 . كفعمى، مصباح، ج 2، ص596 . علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج 48، ص­ 9. علامه مجلسی، محمدباقر، جلاء­العيون، ص524 . کلینی، محمدباقر، الكافى، ج3 ، ص507.

[2] – طبرسی، امین الاسلام، اعلام الوری، ج2، ص6.

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

مناسبت توضیحات منبع
شهادت میثم تمار  

میثَم تمّار اَسَدی کوفی، از یاران امیرالمؤمنین، امام حسن مجتبی و امام حسین (علیهم ­السلام) است، که در این روز، در سال 60 ﻫجری قمری، به دلیل وفاداری به امام حسین (علیه ­السلام) به دست ابن زیاد به دار آویخته شد، و به شهادت رسید.[1] تاریخ شهادت میثم 19 ذی­ الحجه و روز عاشورا نیز نقل شده است.[2]

میثم را از اصحاب سه امام نخست شیعیان، امام ­علی و امام حسن و امام حسین (علیهم ­السلام) برشمرده‌اند؛[3] اما شهرت او بیشتر به سبب شاگردی امام علی (علیه­ السلام) بوده است.[4]

میثم بسیار دوستدار اهل بیت پیامبر (صلی ­الله ­علیه و آله) بود.[5] آنان نیز به او توجه خاصی داشتند. به گفته ام­ سلمه، همسر پیامبر، پیامبر (صلی ­الله ­علیه ­و آله)  بارها از میثم به نیکی یاد کرده و درباره وی به امام علی (علیه ­السلام) سفارش کرده است.[6] میثم پس از آشنایی با امیرالمؤمنین (علیه السلام) در زمان خلافت ایشان در کوفه، از او دانش بسیار فراگرفت و امام علی (علیه ­السلام) او را از اسرار مقام وصایت خود آگاه ساخته[7] و او را در زمره گروهی از مؤمنانِ آزموده، قرار داد، تا در درک جایگاه رسول خدا (صلی ­الله ­علیه ­و آله) و اهل بیت (علیهم ­السلام) به مقام والایی دست یابد.[8]

 

[1] – طبرسی، امین الاسلام، اعلام الوری، ج1، ص343. محلاتی، ذبیح الله، قلائدالنحور، جلد ذی الحجه، ص 416. منتخب التورایخ، ملاهاشم خراسانی، ص131.

[2] – علامه نمازی شاهرودی، مستدرک سفینه البحار، ج5، ص214.

[3] – شیخ طوسی، ابی جعفرمحمدبن حسن، رجال الطوسی، ص 81 و 96 و 105. خویی، سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج20، ص 103.

[4] – شیخ مفید، الاختصاص، ص3.

[5] – کشی، محمدبن عمربن عبدالعزیز، رجال، ص 78، سال نشر1348ش.

[6] – ابن حجر، الاصابه فی تمیزالصحابه، ج6، ص317.

[7] – ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج2، ص291.

[8] – طبری، ابی جعفر محمدبن ابی القاسم، بشارة المصطفی لشیعه المرتضی، ص236.

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

مناسبت توضیحات منبع
روز مباهله و روز نزول آیه مباهله در فضیلت اهل بیت (علیهم ­السلام)  

مباهله به عملی گفته می‌شود که دو یا چند نفر که در مسأله مهم دینی با یکدیگر اختلاف دارند، در یک­جا جمع شوند و با اصرار و تضرع به درگاه خداوند، از او بخواهند آن را که بر باطل است، رسوا و مجازات کند.

جریان مباهله پیامبر اسلام (صلی ­الله ­علیه ­و آله)، با نمایندگان ساکنان نجران که منطقه مسیحی‌نشین حجاز در عصر پیامبر (صلی ­الله ­علیه ­و آله) بود یکی از وقایع مشهور تاریخ اسلام است، که نشان دهنده حقانیت دعوت پیامبر و فضیلت همراهان ایشان یعنی علی، فاطمه و حسن و حسین (علیهم ­السلام) است. شیعیان بر این اساس، معتقدند امام علی (علیه السلام) بر اساس آیه مباهله، به منزلۀ نَفْس و جان پیامبر (صلی ­الله ­علیه ­و آله) است. در ماجرای مباهله، پیامبر (صلی ­الله ­علیه ­و ­آله ­و ­سلم) پس از مناظره با مسیحیانِ نجران و ایمان نیاوردن آنان، پیشنهاد مباهله داد و آنان پذیرفتند. با این حال مسیحیان نجران، در روز موعود از این کار خودداری کردند. واقعه مباهله در ۲۴ ذی ‌الحجه سال نهم هجری روی داد.

و این آیه از سوره آل عمران :« فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل‌ لَّعْنَتَ الله عَلَی الْکاذِبِینَ»[1] ترجمه «هرگاه بعد از علم و دانشی که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آن‌گاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم». به آن اشاره دارد.

این واقعه در منابع شیعه و اهل سنت آمده است. در کتاب احقاق الحق حدود شصت منبع از منابع اهل سنت ذکر شده‏‌اند که تصریح نموده‏‌اند آیه مباهله درباره اهل بیت (علیهم ­السلام)­، نازل شده است.[2]

[1] – سوره آل عمران، آیه61.

[2] – شوشتری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ص46-72، سال نشر، 1409ق.

نزول آیه تطهیر در شان اهل بیت (علیهم ­السلام)  

این روز از یک سو روز مباهله اهل بیت (علیهم­ السلام ) با نصاری نجران و از سوی دیگر روز نزول آیه تطهیر[1] در شأن اهل بیت (علیهم­ السلام ) است.

« إِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»

(ترجمه: بی‌گمان، خدا اراده کرده است تا آلودگی را از شما اهل بیت [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.)

در برخی احادیث آمده است این آیه در خانه ام­ سلمه همسر پیامبر (صلی ­الله ­علیه ­و آله)، نازل شده و هنگام نزول آن علاوه بر پیامبر (صلی ­الله ­علیه ­و آله) علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم ­السلام) هم حاضر بودند. در این هنگام پیامبر (صلی ­الله ­علیه ­و آله) پارچه‌ای خیبری (کساء) را که بر آن نشسته بود، بر روی خود و علی و فاطمه و حسنین (علیهم­ السلام) کشید، و دست‌ها را به سوی آسمان بالا برد و گفت: «خدایا! اهل بیت من این چهار نفرند. اینان را از هر پلیدی پاک گردان».

ام­ سلمه از پیامبر (صلی ­الله ­علیه ­و آله) پرسید آیا من نیز در شمار اهل بیت (علیهم السلام) قرار دارم که پیامبر (صلی­ الله ­علیه­ و آله) پاسخ داد: تو از همسران رسول خدایی و تو (بر راه) خیر هستی.[2]

آیه تطهیر گویای فضیلتی بی نظیر برای اهل بیت (علیهم­ السلام) است، و امامان شیعه (علیهم ­السلام) همواره به این آیه مباهات کرده و آن را دلیل حقانیت خود می­ دانستند.  امیرالمؤمنین (علیه ­السلام) در روز شورا با توجه به این آیه فرمودند: «شما را به خدا قسم مي­‌دهم، آيا در ميان شما کسي هست که آيه تطهير درباره او نازل شده باشد؟ آن هنگام که پيامبر خدا (صلي ­الله­ عليه­ و ­آله ­و­ سلم) من و فاطمه و حسن و حسين را زير عباي خيبري گردآورد و گفت: خدايا! اين‌ ها اهل بيت من هستند، پس رجس و پليدي را از ايشان دور­کن و پاک و مطهرشان گردان. اعضاي شورا همگي جواب دادند: نه![3]

امام حسن (عليه ‌السلام) هم پس از پذيرش صلح، در سخنراني خود در حضور معاويه ضمن برشماري فضايل و کمالات خاندان خود، به اين حادثه تاريخي اشاره کرده است»[4]

[1] – سوره احزاب، آیه33.

[2] – ترمذی، ابوعیسی، سنن الترمذی، ج۵، ص۶۹۹ . شیخ صدوق، ابی­جعفر، معانی­الاخبار، ج۲، ص۴۰۳. طبری، محمدبن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۵، ص۲۲. ابن ابی‌حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، ج۹، ص۳۱۳۳ ، سال نشر1419ق،

[3] – حویزی، عبدعلی بن جمعه،  تفسیرنورالثقلین، ج4، ص91.

[4] – شیخ طوسی، امالی، ص565.

انگشتر بخشي امیرالمؤمنین (علیه السلام) به مستمند و نزول آيه ولايت  

حذيفة بن يمان از ياران معروف رسول خدا (صلی ­الله ­علیه ­و آله) روايت كرد: پيامبر اكرم (صلی ­الله ­علیه ­و آله)، دامادش امیرالمؤمنین (علیه ­السلام) را به يمن اعزام نموده بود، و چون خودش قصد حجة الوداع كرد به علي (علیه السلام)  پيام داد كه او نيز براي انجام حج به مكه رود. آن دو در مكه معظمه به يكديگر رسيدند و ما در آن هنگام همراه رسول ­خدا­ (صلی ­الله ­علیه ­و آله) بوديم.

روزي امیرالمؤمنین (علیه­ السلام) به جانب كعبه رفت، و در آن جا به نماز مشغول بود، و در آن هنگام مستمندي از راه رسيد و از مردم درخواست كمك مي‌كرد، و چون به امیرالمؤمنین (علیه­ السلام) رسيد، آن حضرت در حال ركوع بود پس در همان حال­، انگشتر خود را از دستش بيرون آورد، و آن را به مستمند بخشيد. ما كه در حضور رسول خدا (صلی ­الله ­علیه ­و ­آله) بوديم، مشاهده نموديم كه بر آن حضرت آيه‌اي نازل گرديد؛ و آن حضرت آيه  را براي ما قرائت كردند و آن عبارت بود از:

«اِنَّما وَليكُمُ اللهَ وَ رَسُولُهُ وَالَّذينَ يقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يؤتُونَ الزَّكاةَ وَ هُم راكِعُونَ

(ترجمه­: ولیّ شما فقط خدا، پیامبر و مؤمنانی هستند که نماز را به پا داشته و در رکوع زکات می‌دهند)[1]

پيامبر (صلی ­الله ­علیه ­و آله) براي نزول آيه، تكبير گفت، و سپس به ما فرمود: برخيزيد برويم ببينيم اين صفاتي را كه خداوند متعال در اين آيه بيان كرده است، درباره چه كسي مي‌باشد؟

چون پيامبر (صلی ­الله ­علیه ­و آله) وارد مسجدالحرام گرديد، فرد مستمندي را ديد و از او پرسيد: از كجا مي‌آيي؟ گفت: از نزد آن مرد نمازگذار مي‌آيم كه حلقه انگشتري خود را در حال ركوع به من بخشيد. پيامبر (صلی­ الله ­علیه ­و  ­آله) بار ديگر تكبير گفت و جلوتر رفت تا به امیرالمومنین (علیه ­السلام) رسيد كه در حال خواندن نماز بود. از او پرسيد: اي علي! امروز بر تو چه گذشت؟

حضرت علي (علیه ­السلام) داستان مرد نيازمند و انگشتر بخشيدن خود به وي را براي رسول خدا (صلی ­الله ­علیه ­و آله) بازگو كرد، و پيامبر (صلی ­الله ­علیه ­و آله) با شنيدن آن داستان براي بار سوم تكبير گفت.[2]

آیه ولایت از جمله ادله شیعه بر ولایت امیرالمومنین (علیه ­السلام) و جانشینی او برای پیامبر اسلام (صلی ­الله ­علیه ­و آله) است.[3] حتی برخی آن را قوی‌ترین دلیل بر امامت ایشان برشمرده‌اند.[4]

وجه استدلال چنین است که این آیه با «إِنّما» آغاز شده، و طبق ادبیات عرب، وقتی جمله‌ای با «إِنّما» آغاز شود، مفهوم جمله را منحصر می‌کند؛ [5] یعنی در این آیه، امر ولایت منحصر شده است در خداوند، حضرت رسول (صلی ­الله ­علیه ­و آله) و کسانی است که در رکوع انفاق می‌کنند، که بر اساس شأن نزول، مصداق آن امیرالمؤمنین (علیه السلام) بوده است.[6]

[1] – سوره مائده، آیه55.

[2] – شیخ مفید، مسارالشیعه، ص23. سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ج2، ص241 و 368 و 371.

[3] – شیخ مفید، الافصاح فی الامامه الموتمرالعالمی لالفیه الشیخ المفید، ص 134، شیخ طوسی، التبیان، دارالاحیاء التراث العربی، ج3، ص559.

[4] – شیخ طوسی، تلخیص الشافی، ج2، ص10، سال نشر1382ش.

[5] – ابن هشام، مغنی اللبیب، ج1، ص39، سال نشر، 1410ق.

[6] – شوشتری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج2، ص400، سال نشر1409ق. حاکم حسکانی، شواهدالتنزیل، ج1، ص209-239، سال نشر1411ق.

مناسبت توضیحات منبع
نازل شدن سوره انسان در شأن امیرالمؤمنین، حضرت فاطمه و حسنین (علیهم ­السلام)  

در این روز سورۀ «­هل­ أَتی­» در شأن امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین  (علیهم السلام) نازل شده است.[1] این مهم بعد از سه روز، روزه آنان و اعطای افطارشان به مسکین و یتیم و اسیر بود، که آن طعام بهشتی نازل شد. بنابر نقلی روز 25 ذی الحجة سورۀ مبارکه  نازل شد.

مفسران داستان و شأن نزول آیه اطعام را چنین نقل کرده‌اند:

«از­ ابن ­عباس نقل شده است که حسن و حسین (علیهما السلام) دچار بیماری شدند. رسول خدا (صلی ­الله ­علیه ­و آله) همراه با جمعی از یاران به عیادت آن دو آمدند؛ و به علی (علیه ­السلام) گفتند: ای ابوالحسن خوب است برای تندرستی فرزندانت نذری کنی. علی و فاطمه و فضه (علیهم السلام) نذر کردند که اگر آن دو شفا یابند، سه روز روزه بگیرند. هر دو شفا یافتند. علی سه من جو قرض کرد و بنابر نقل دیگر سه من جو را در ازای اینکه فاطمه (سلام ­الله­ علیها) مقداری پشم را تبدیل به نخ کند، گرفت.[2] فاطمه (سلام ­الله ­علیها) یک سوم آن را آسیاب کرد و نان پخت.

هنگام افطار سائلی بر در خانه آمد و گفت: ای اهل بیت محمد (صلی ­الله ­علیه ­و آله)­، مسکینی از مساکین مسلمان هستم، به من خوراکی دهید، که خداوند به شما از مائده‌های بهشتی دهد. اهل بیت (علیهم السلام) او را بر خود مقدم داشتند، و نان‌ها را به او بخشیدند، و با آب افطار کردند. فردای آن روز نیز روزه گرفتند. چون شب شد و غذا به میان آوردند، یتیمی بر در آمد. این بار هم غذای خود را به او بخشیدند. روز سوم هم به همان ترتیب روزه داشتند و هنگام افطار، اسیری پیدا شد، و باز نان جوین خود را به او بخشیدند. چون صبح شد علی (علیه ­السلام)، دست حسن و حسین را گرفت و به نزد پیامبر (صلی ­الله ­علیه ­و آله) رفتند. چون آنان را دید که از شدت گرسنگی می‌لرزند، فرمود: از دیدن حال شما حال ناگواری پیدا می‌کنم. برخاست و همراه آنان به منزل‌شان رفت و فاطمه (سلام الله ­علیها) را دید که در محراب عبادت است، و شکمش به پشتش چسبیده و چشم‌هایش گود رفته است. از دیدن او اندوهگین شد. آنگاه جبرئیل نازل شد و گفت خداوند تو را به چنین اهل بیتی تهنیت می‌گوید و این سوره را قرائت کرد. بنابر نظر مفسران شیعه ، آیه هشتم این سوره معروف به آیه اطعام، در شأن امیرالمؤمنین، فاطمه زهرا­، حسنین (علیهم السلام) و خادم آنان فضه نازل شده است. این روایت را در میان اهل سنت، مشهور بلکه متواتر شمرده است.[3]

[1] – محدث قمی، شیخ عباس،  وقایع الایام، ص۲۰۴ ،1389ش. علامه مجلسی، محمدباقر، زاد المعاد، ص301. عاملی، شیخ بهاءالدین، توضيح المقاصد، ص32 . شیخ مفید،  مسار الشيعة، ص23. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص712 .

[2] – ثعلبی، ابو اسحاق محمدبن احمد، تفسیرثعلبی، ج10، ص99.

[3] – علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج3، ص155-161. طبرسی ، مجمع البیان، ج10، ص611.

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

مناسبت توضیحات منبع
واقعۀ حره  

واقعه حَرّه، نام واقعه برخورد خشونت‌آمیز لشکر شام به فرماندهی مسلم بن عقبه؛ با قیام مردم مدینه است­، که در سال ۶۳ هجری قمری، مردم مدینه به رهبری عبدالله بن حَنظَلة بن ابی‌ عامر علیه حکومت یزید بن معاویه قیام کردند.

در این واقعه، بسیاری از مردم مدینه، از جمله ۸۰ تن از صحابه پیامبر (صلی­ الله علیه ­و آله) و ۷۰۰ تن از حافظان قرآن کشته شدند، و اموال و نوامیس مردم به غارت رفت. در این روز بود که به امر یزید ملعون، قتل و غارت اهل مدینه صورت گرفت، و پس از کشتن بیش از 4000 نفر، مسرف (مسلم­) بن عقبه اموال و زنان اهل مدینه را تا سه روز بر لشکر خود مباح کرد. این واقعه مشهور به واقعه حره است و دو ماه و نیم قبل از مرگ یزید ملعون اتفاق افتاده است.[1]

[1] – علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج 18، ص 125-126. محلاتی، ذبیح الله، قلائد النحور، جلد ذى­الحجة، ص 448. محدث قمی، شیخ عباس، فيض العلام، ص132.

 

برای این روز مناسبتی ثبت نشده است

مناسبت توضیحات منبع
 

رحلت  ابوذر غِفاری (سال 32 هجری قمری) در ماه ذی الحجه

 

از دیگر وقایع ماه ذی الحجه:

 

رحلت  ابوذر غِفاری (در سال 32 هجری قمری)[1] است.

ابوذر غِفاری یا جُنْدَب بْن جَنادَه غفاری از بزرگان صحابه پیامبر اکرم (صلی­ الله علیه ­و آله) و یاران امیرالمومنین (علیه ­السلام) بود.

وی از دوست‌داران پیامبر (صلی­ الله علیه ­و آله) و اهل بیت (علیهم ­السلام) بود که نزد شیعه و اهل سنت دارای فضائل و مناقب فراوانی است.

علمای رجال، او را یکی از ارکان اربعه شیعه دانسته‌اند.

اعتراض‌های ابوذر به اقدامات عثمان، سبب تبعید وی به شام و سپس ربذه شد، و در همان‌جا درگذشت.

جناب ابوذر سوم یا چهارم یا به قولی پنجمین کسی بود که اسلام آورد؛ و سپس به قبیله خود مراجعت نمود.

لذا در بدر و احد و خندق حاضر نبود و بعد از این سه جنگ به خدمت پیامبر (صلی­ الله علیه ­و آله) رسید، و در کنار آن حضرت بود، تا زمانی که رسول خدا (صلی­ الله علیه ­و آله) به شهادت رسید.

مکان و منزلت ابوذر نزد رسول خدا (صلی­ الله علیه ­و آله) زیاده از آن است که ذکر شود،

پیامبر (صلی­ الله علیه ­و آله) ابوذر را صدیق امت و شبیه عیسی بن مریم (علیه ­السلام) در زهد می ­دانست.

آنچه از اخبار خاصه و عامه استفاده می شود آن است که بعد از رتبه معصومین (علیهم­السلام) در میان صحابه کسی به جلالت قدر و رفعت شأن سلمان فارسی، ابوذر غفاری و مقداد نبوده است.

امام کاظم (علیه­ السلام) می ­فرماید­: در روز قیامت منادی از جانب رب العزة ندا می ­کند­: «کجایند حواریان و مخلصان محمد بن عبد الله (صلی ­الله ­علیه ­و ­آله ­و ­سلم)، که بر طریقه آن حضرت مستقیم بودند و پیمان او را نشکستند؟ سلمان و ابوذر و مقداد بر می­ خیزند.

هنگامی که عثمان خلافت را غصب کرد، ابوذر در شام بود. او دنیاپرستی و ظلم معاویه را می ­دید و نمی ­توانست ساکت باشد. لذا زبان به توبیخ و سرزنش معاویه گشود و مردم را به ولایت خلیفه بر حق پیامبر، حضرت امیر المؤمنین (علیه ­السلام) فراخواند و مناقب آن حضرت را برای اهل شام بیان کرد، به نحوی که بسیاری از ایشان را به تشیع مایل گردانید.

معاویه احوال ابوذر را به عثمان گزارش داد و عثمان در پاسخ او نوشت که ابوذر را بر مرکبی تندرو همراه با راهنمایی تندخو با شتاب به سوی مدینه روانه کن.

هنگامی که ابوذر به مدینه رسید از شدت راه و بی جهازی شتر ران هایش خونی شده بود و با بدنی کبود بر عثمان وارد شد، و عثمان به او جسارت ها کرد و به کسی که رسول خدا (صلی­ الله علیه ­و آله) او را راستگو خطاب نموده بود نسبت کذب داد.

سرانجام دستور تبعید او را به ربذه صادر کرد. در ضمن گفت: ابوذر حق ندارد احکام دین را برای مردم بیان کند­، و هنگام خروج از مدینه کسی حق ندارد، او را همراهی یا با او تکلم کند.

این خبر به امیر­المؤمنین (علیه­ السلام) که رسید آنقدر گریست، که محاسن شریفش از اشک چشم مبارک خیس شد، و فرمود: «آیا با صحابی رسول خدا (صلی­ الله علیه ­و آله) چنین می­ کنند؟! اِنّا لِلّه و انا الیه راجعون»

سپس حضرت همراه دو نور دیده خود امام حسن و امام حسین (علیهما ­السلام) و عقیل و عمار یاسر به مشایعت ابوذر رفتنتد، و هر یک با کلماتی ابوذر را دلداری می ­دادند، اگر چه مروان می­ خواست مانع شود ولی امیرالمؤمنین (علیه­ السلام) او را دور کردند. به این صورت ابوذر به همراه خانوادۀ خود به ربذه رفت، و در آنجا فرزندش و همسرش که دختر عموی پیامبر (صلی ­الله ­علیه­ و ­آله ­و ­سلم) بود وفات کردند.

بعد از رحلت ابوذر، کاروانی از عراق آمد، و عبدالله بن مسعود بر او نماز خواند، و به دست مالک اشتر کفن و دفن شد.[2]

 

[1] – علامه امینی، عبدالحسین، الغدير، ج 8 ، ص322. ابن کثیر، عمادالدین، البداية النهاية، ج 7، ص 185. محدث قمی، شیخ عباس، تتمة المنتهى، ص15.

[2] – ملاهاشم خراسانی، منتخب التواریخ، ص32. محدث قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ج1، ص117-118.

وفات زراره (سال 148 هجری قمری) در ماه ذی الحجه

 

در این ماه در سال 148 ﻫجری قمری­، دو ماه بعد از شهادت آقا و مولایمان حضرت صادق (علیه ­السلام) جناب زرارة بن اعین وفات کرد.[1]

او در روز شهادت امام صادق (علیه ­السلام) در بستر بیماری بود.[2]

بعضی وفات زراره را در سال 150 هجری قمری گفته ­اند.[3]

او از اصحاب امام باقر، امام صادق و امام کاظم (علیهم­ السلام) بود، و نزد آن بزرگواران دارای منزلت و مقام خاصی بود. زراره مردی فقیه، متکلم، شاعر و ادیب بود، و مشهور است که آن بزرگوار از اولین فقهای اصحاب ائمه (علیهم­ السلام) بود.

اسم آن بزرگوار عبدربه، و لقب او زراره، و کنیه ­اش ابوالحسن و گاهی نیز ابوعلی خوانده می ­شود. پدرش اعین بن سنسن نام دارد. اولاد زراره حسن، حسین، رومی، عبید، عبدالله و یحیی هستند.

او مردی خوش سیما و جسیم بود، که آثار عبادت از پیشانی او ظاهر بود، و هیبتی خاص و نیکو داشت. مردم برای دیدن او جمع می­ شدند و انتظار می­ کشیدند­، و گاهی چنان ازدحام بود که زراره به خانه باز می ­گشت.[4]

 

[1] – شیخ بشیر محمدی مازندرانی، مسند زراره بن اعین، ص23-24.

[2] – کشی، محمدبن عمر، اختبار معرفه الرجال (رجال کشی) ص 133-142.

[3] -شیخ بشیرمحمدی مازندرانی،  مسندزراره، ص 26.

[4] – محدث قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج2، ص171.

 

مناسبت توضیحات منبع
اعمال مشترک دهه اول  

دو رکعت نماز 

امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: پدرم حضرت امام باقر (علیه السلام) به من فرمود: پسرم! در دهه نخست از ماه ذى الحجّه، هر شب میان نماز مغرب و عشا این دو رکعت نماز را ترک مکن:

در هر رکعت سوره «حمد» و سوره «قل هو الله» را مى خوانى، پس از آن این آیه (آیه 142 سوره اعراف) را مى خوانى:

وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَیْلَةً، وَ أَتْمَمْناها بَعَشْر، فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَةً، وَ قالَ مُوسى لاَِخیهِ هارُونَ اخْلُفْنى فى قَوْمى، وَ أَصْلِـحْ وَلا تَتَّبِعْ سَبیـلَ الْمُفْسِـدینَ.

(و ما با موسى سى شب وعده گذاشتیم سپس آن را با ده شب دیگر تکمیل نمودیم به این ترتیب میعاد پروردگارش با او چهل شب تمام شد و موسى به برادرش هارون گفت: جانشین من در میان قومم باش و (آنها را) اصلاح کن و از روش مفسدان پیروى منما)

اگر چنین کنى، در ثواب حاجیان، و اعمال حجّ آنها شریک مى شوى.

 

روزه

روزه گرفتن در نُه روز اوّل. در روایتى از امام موسى کاظم (علیه السلام) نقل شده است که هر کس نُه روز اوّل ذى الحجّه را روزه بدارد، خداوند ثواب روزه تمام عمر را براى او مى نویسد.

 

دعا

ابوحمزه ثمالى از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است که آن حضرت، از روز اوّل تا عصر روز عرفه، پس از نماز صبح و قبل از نماز مغرب این دعا را مى خواند:

اَللّـهُمَّ هذِهِ الاَْیّامُ الَّتى فَضَّلْتَها عَلَى الاَْیّامِ وَشَرَّفْتَها، وَ قَدْ بَلَّغْتَنیها بِمَنِّکَ

(خدایا این روزهایى است که برترى و شرافتش دادى بر سایر روزها و به لطف)

وَرَحْمَتِکَ، فَاَنْزِلْ عَلَیْنا مِنْ بَرَکاتِکَ، وَاَوْسِعْ عَلَیْنا فیها مِنْ نَعْمآئِکَ،

(رحمتت مرا بدانها رساندى پس برکات خودت را بر ما فرو بار و از نعمتهاى خود در این روزها بر ما وسعت ده)

اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَهْدِیَنا فیها لِسَبیلِ الْهُدى، وَ الْعَفافِ وَ الْغِنى، وَ الْعَمَلِ فیها بِما تُحِبُّ وَ تَرْضى،

(خدایا من از تو خواهم که درود فرستى بر محمّد و آل محمّد و نیز خواهم که ما را در این روزها به راه هدایت و پاکدامنى و بى نیازى راهنمایى فرمایى و موفقمان دارى به انجام آنچه دوست دارى و موجب خشنودى تواست)

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ یا مَوْضِعَ کُلِّ شَکْوى، وَ یا سامِعَ کُلِّ نَجْوى، وَ یا شاهِدَ کُلِّ مَلاَ، وَ یا عالِمَ کُلِّ خَفِیَّة، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد،

(خدایا از تو خواهم اى جایگاه هر شکایت و اى شنواى هر سخن سِرّى و راز و اى حاضر در هر جمع و اى داناى هر نهان که درود فرستى بر محمّد و آل محمّد)

وَ اَنْ تَکْشِفَ عَنّا فیهَا الْبَلاءَ، وَ تَسْتَجیبَ لَنا فیهَا الدُّعآءَ، وَ تُقَوِّیَنا فیها وَ تُعینَنا،

(و بگشایى در این روزها از ما بلا و گرفتارى را و مستجاب گردانى در آنها دعاى ما را و نیرو دهى به ما در این روزها و کمکمان دهى )

وَ تُوَفِّقَنا فیها لِما تُحِبُّ رَبَّنا وَ تَرْضى، وَ عَلى مَا افْتَرَضْتَ عَلَیْنا مِنْ طاعَتِکَ، وَ طـاعَةِ رَسُولِکَ وَ اَهْلِ وِلایَتِکَ،

(و موفقمان دارى پروردگارا بدانچه دوست دارى و خشنود گردى و بر آنچه واجب کرده اى بر ما از اطاعت خودت و اطاعت پیامبرت و اهل ولایتت)

 اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَهَبَ لَنا فیهَا الرِّضا،

(خدایا از تو خواهم اى مهربانترین مهربانان که درود فرستى بر محمّد و آل محمّد و در این ایام خشنودى خویش را به من ببخش)

اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعآءِ، وَ لا تَحْرِمْنا خَیْرَ ما تُنْزِلُ فیها مِنَ السَّمآءِ، وَ طَهِّرْنا

(که براستى تو شنواى دعایى و محروم مکن ما را از خیرى که در این روزها از آسمان فرو بارى و پاکمان کن)

مِنَ الذُّنُوبِ یا عَلاّمَ الْغُیُوبِ، وَاَوْجِبْ لَنا فیها دارَ الْخُلُودِ،

(از گناهان اى داناى بر نادیدنیها و واجب گردان در این ایّام براى ما خانه جاویدان را)

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ لا تَتْرُکْ لَنا فیها ذَنْباً اِلاَّ غَفَرْتَهُ،

(خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد و هیچ گناهى براى ما باقى مگذار جز آن که بیامرزى)

وَ لا هَمّاً اِلاَّ فَرَّجْتَهُ، وَ لا دَیْناً اِلاَّ قَضَیْتَهُ، وَ لا غائِباً اِلاَّ اَدَّیْتَهُ، وَ لا حاجَةً مِنْ حَوائِجِ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ اِلاَّ سَهَّلْتَها وَ یَسَّرْتَها، اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ،

(و نه اندوهى جز آن که بگشایى و نه بِدهى جز آن که بپردازى و نه غایبى جز آن که به ما برسانى و نه حاجتى از حاجات دنیا و آخرت جز آن که آسان و هموارش گردانى که براستى تو بر هر چیز توانایى)

اَللّـهُمَّ یا عالِمَ الْخَفِیّاتِ، یا راحِمَ الْعَبَراتِ، یا مُجیبَ الدَّعَواتِ، یا رَبَّ الاَْرَضینَ وَالسَّمواتِ، یا مَنْ لا تَتَشابَهُ عَلَیْهِ الاَْصْواتُ،

(خدایا اى داناى اسرار پنهان اى رحم کننده بر اشک دیدگان اى اجابت کننده دعاها اى پروردگار زمینها و آسمانها اى که صداها(ى بیشمار) بر او اشتباه نشود

صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاجْعَلْنا فیها مِنْ عُتَقآئِکَ وَطُلَقآئِکَ مِنَ النّارِ، وَالْفائِزینَ بِجَنَّتِکَ،

(درود فرست بر محمّد و آل محمّد و قرار ده ما را در این روزها از آزادشدگان و رهایى یافتگان از آتش و نائل شوندگان به بهشتت )

وَ النّاجینَ بِرَحْمَتِکَ، یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ، وَ صَلَّى اللهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّد وَ آلِهِ اَجْمَعینَ، وَ سَلَّمَ عَلَیْهِمْ تَسْلیماً.

(و نجات یافتگان بوسیله رحمتت اى مهربانترین مهربانان و درود خدا بر آقاى ما محمّد و آلش همگى و سلام بر همه آنان باد.)

 

4. پنج دعا

آن پنج دعایى را بخواند که به فرموده امام باقر (علیه السلام) خداوند آن را بوسیله جبرئیل براى حضرت عیسى (علیه السلام) هدیه فرستاد، تا در ایّام این دهه، آنها را بخواند. آن پنج دعا چنین است:

اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، بِیَدِهِ

(گواهى دهم که معبودى جز خداى یگانه نیست که شریک ندارد از آن اوست فرمانروایى و خاص اوست ستایش هر چه خیر است)

الْخَیْرُ، وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ. اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا

(بدست اوست و او بر هر چیز تواناست. گواهى دهم که معبودى جز خداى یگانه نیست که)

شَریکَ لَهُ، اَحَداً صَمَداً، لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً. اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ

(شریک ندارد یگانه بى نیازى که همسر و فرزندى براى خود نگیرد گواهى دهم که معبودى)

اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، اَحَداً صَمَداً، لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ

(جز خداى یگانه نیست که شریک ندارد یگانه بى نیازى که نزاید و نه زاییده شده و نیست برایش)

کُفُواً اَحَدٌ. اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ

(همتایى هیچ کس. گواهى دهم که معبودى جز خداى یگانه نیست که شریکى ندارد از آن اوست فرمانروایى و خاص اوست)

الْحَمْدُ، یُحْیى وَ یُمیتُ، وَ هُوَ حَىٌّ لا یَمُوتُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ، وَ هُوَ عَلى کُلِّ

(ستایش زنده کند و بمیراند و اوست زنده اى که نمیرد خیر بدست اوست و او بر هر)

شَىْء قَدیرٌ حَسْبِىَ اللهُ وَ کَفى، سَمِعَ اللهُ لِمَنْ دَعا، لَیْسَ وَرآءَ اللهِ

(چیز تواناست. بس است مرا خدا و کافى است بشنود خدا صداى هر کس که دعا کند. وراى خدا)

مُنْتَهى، اَشْهَدُللهِِ بِما دَعا، وَ اَنَّهُ بَرىءٌ مِمَّنْ تَبَرَّءَ، وَ اَنَّ لِلّهِ الاْخِرَةَ وَ الاُْولى

(انتهایى نیست گواهى دهم براى خدا بدانچه خوانده است و این که بیزار است از هر که از او بیزارى جسته و براى خداست آخرت و دنیا)

سپس حضرت عیسى (علیه السلام) پاداش فراوانى را براى صد مرتبه خواندنِ این پنج دعا ذکر فرمود. مرحوم علاّمه مجلسى گفته است: اگر کسى هر روز هر یک از این پنج دعا را ده مرتبه بخواند (که در مدّت ده روز هر کدام را صد مرتبه خوانده است) به روایت عمل کرده است. البتّه اگر هر روز هر دعایى را صد مرتبه بخواند بهتر است.

 

تهلیلات

در هر روز از این دهه، این تهلیلات (لا اله إلاّ اللّه ها) را که از امیر مؤمنان (علیه السلام) نقل شده است بخواند و اگر روزى ده مرتبه بخواند بهتر است:

لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الّلَیالى وَالدُّهُورِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ اَمْواجِ الْبُحُورِ، لا

(معبودى جز خدا نیست به شماره شبها و روزگاران معبودى جز خدا نیست به شماره موجهاى دریاها)

اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَ رَحْمَتُهُ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الشَّوْکِ

(معبودى جز خدا نیست و رحمت او بهتر است از آنچه مردم جمع کنند. معبودى جز خدا نیست به شماره هر خار و)

وَ الشَّجَرِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الشَّعْرِ وَ الْوَبَرِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الْحَجَرِ

(هر درخت معبودى جز خدا نیست به شماره هر مُو و کُرک معبودى جز خدا نیست به شماره هر سنگ)

وَ الْمَدَرِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ لَمْحِ الْعُیُونِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ فِى اللَّیْلِ اِذا

(و کلوخ معبودى جز خدا نیست به شماره بهم خوردن چشمها معبودى جز خدا نیست در شب چون)

عَسْعَسَ، وَ الصُّبْحِ اِذا تَنَفَّسَ، لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الرِّیاحِ فِى الْبَرارى

(تاریک شود و در صبح چون بدمد معبودى نیست جز خدا به شماره بادها در صحراها)

وَ الصُّخُـورِ، لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ مِـنَ الْیَـوْمِ اِلـى یَـوْمِ یُنْفَخُ فِى الصُّورِ.

(و کوهها معبودى جز خدا نیست از امروز تا روز نفخ صور)

 

1. اقبال، صفحه 317.

2. زاد المعاد، صفحه 240

3. مصباح المتهجّد، صفحه 672 و اقبال، صفحه 322 با اندکى تفاوت

4. ممکن است این دعا به زبان عربى بر حضرت مسیح(علیه السلام) نازل شده باشد و نیز ممکن است حضرت امام باقر آن را به عربى تبدیل کرده باشند.

5. اقبال، صفحه 323

6. زادالمعاد، صفحه 245

7. اقبال، صفحه 324

از اعمال مشترک هر ماه  

از اموری که بر آن تأکید شده است، سه روز روزه گرفتن در هر ماه است.

مرحوم «علّامه مجلسی» رحمه الله در «زاد المعاد» می­ گوید: مطابق مشهور، این سه روز، پنجشنبه اوّل ماه و پنجشنبه آخر ماه و چهارشنبه اوّل از دهه وسط ماه است.

سنّت است که همه ماه شعبان را روزه بدارد و در ده ماه دیگر، سه روز آن را، روزه بگیرد. و اگر این سنّت از او فوت شد، قضای آن را بجا آورد و حتّی اگر در تابستان انجام آن دشوار باشد، در زمستان قضا نماید.

در روایتی از امام صادق (علیه­ السلام) آمده است: «کسی که این سه روز را روزه می­ گیرد، مراقب باشد، با کسی جدال و تندخویی نکند، و اگر نسبت به او جسارتی شد، درگذرد. و اگر در این ایّام روزه باشد، و به منزل برادر مؤمنی رفت و از او خواسته شد که افطار کند، اجابت دعوت مؤمن و افطار کردن، هفتاد برابر برتر است از روزه داشتن»[1] به هر حال سه روز روزه گرفتن در هر ماه (به نحوی که گذشت) پاداش فراوانی دارد، و مورد تأکید قرار گرفته است.

 

 

[1] – علامه مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، ص464.

 

مناسبت توضیحات منبع
روز اول  

1. روزه

در روایتى از امام موسى بن جعفر (علیه­ السلام) نقل شده است، که هر کس روز اوّل ماه ذى­الحجّه را روزه بگیرد، خداوند براى وى پاداش عظیمى را مى ­نویسد.[1]

 

2. خواندن نماز حضرت فاطمه (علیها ­السلام)

مرحوم «شیخ طوسى» فرموده است: مستحب است در این روز، نماز حضرت فاطمه (علیها ­السلام) را بخواند، و این نماز چهار رکعت است ­(دو نماز دو رکعتی)، و همانند نماز حضرت امیرالمؤمنین (علیه ­السلام) است. در هر رکعت، یک مرتبه سوره حمد و پنجاه مرتبه سوره توحید را بخواند، و بعد از سلام تسبیح حضرت فاطمه (علیها ­السلام) را بگوید، آنگاه بخواند:

«سُبْحانَ ذِى الْعِزِّ الشّامِخِ الْمُنیفِ، سُبْحانَ ذِى الْجَلالِ الْباذِخِ الْعَظیمِ».

(منزه است خداى صاحب عزت بلند و والا؛ منزه است صاحب شوکت مرتفع و بزرگ)

«سُبْحانَ ذِى الْمُلْکِ الْفاخِرِ الْقَدیمِ، سُبْحانَ مَنْ یَرى اَثَرَ النَّمْلَة فِى­ الصَّفا».

(منزه است صاحب فرمانروایى گرانمایه و دیرینه، منزه است آن کس که بیند جاى پاى مور را بر روى سنگ خارا)

«سُبْحانَ مَنْ یَرى وَقْعَ الطَّیْرِ فِى ­الْهَوآءِ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ هکَذا وَ لا هَکَذا غَیْرُهُ».

(منزه است آن کس که بیند ردّ عبور پرنده را در هوا، منزه است آن کس که فقط او چنین است و جز او چنین نیست.)[2]

 

3. دو رکعت نماز

خواندن دو رکعت نماز قبل از ظهر، و در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد و ده مرتبه سوره توحید و ده مرتبه آیة الکرسى و ده مرتبه سوره قدر را بخواند.[3]

 

4. ذکر

گفتن ذکر «حَسبی حَسبی حَسبی مِن سُوالی عِلمُکَ بِحالی» برای دور شدن شر ظالمان.[4]

 

[1] – شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص671.

[2] – شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص671.

[3] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص325.

[4] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص325.

نماز اول هر ماه  

خواندن نماز اوّل ماه در روز اوّل، و آن دو رکعت است، در رکعت اوّل بعد از «حمد»، سی مرتبه «قل هو اللَّه احد» می­ خواند (به عدد روزهای ماه) و در رکعت دوم سی مرتبه «انّا انزلناه»، و بعد از نماز صدقه­ ای در راه خدا می ­دهد؛ (و اگر مستحقّی حاضر نیست، برای او کنار بگذارد)

در بعضی از روایات اسلامی آمده است، هر کس چنین کند، سلامت خود را در آن ماه از خداوند متعال گرفته است.[1]

در بعضی از احادیث آمده است: بعد از نماز، این دعا را (که پرمعنا و پربرکت و مشتمل بر آیات گران بها و مناسبی از قرآن مجید است) بخواند:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، وَ ما مِنْ دابَّةٍ فِی الْأرْضِ إلَّاعَلَی اللَّهِ رِزْقُها،

به نام خداوند بخشنده مهربان، و هیچ جنبنده­ ای در زمین نیست، مگر این که روزیِ او بر خداست.

وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها، کُلٌّ فِی کِتابٍ مُبینٍ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرحیم،

و او قرارگاه و محلّ نقل و انتقالشان را می­ داند، همه این ها در کتاب مبین (لوح محفوظ) ثبت است، به نام خداوند بخشنده مهربان.

وَ انْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ إلّاهُوَ، وَ انْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلا رادَّ لِفَضْلِهِ، یُصیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ، وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ.

و اگر خداوند (برای امتحان و مانند آن) زیانی به تو رساند هیچ کس جز او نمی ­تواند آن را برطرف کند، و اگر اراده خیری برای تو کند، هیچ کس مانع فضل او نخواهد شد، آن را به هر کس از بندگانش بخواهد می­رساند و او آمرزنده و مهربان است،

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً، ما شآءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إلَّا بِاللَّهِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ، وَ اُفَوِّضُ امْری إِلَی اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ،

به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند به زودی بعد از سختی ­ها آسانی قرار می دهد، آنچه خدا بخواهد (همان خواهد شد و) توان و نیرویی جز برای خدا نیست، خدا ما را بس است و او بهترین حامی ماست، و من کار خود را به خدا وا می­ گذارم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست،

لا الهَ إلَّاانْتَ، سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ، رَبِّ إِنّی لِما انْزَلْتَ الَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقیرٌ، رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً، وَ انْتَ خَیْرُ الْوارِثینَ.[2]

جز تو معبودی نیست منزّهی تو، و من از ستمکاران بودم، پروردگارا به هر خیر و نیکی که تو بر من فرو فرستی نیازمندم، پروردگارا مرا تنها نگذار و تو بهترین وارثانی.

 

 

[1] – علامه مجلسی، محمدباقر، زاد المعاد، ص463.

[2] – علامه مجلسی، محمدباقر، زاد المعاد، ص463.

از اعمال مشترک اول هر ماه  

خواندن هفت بار سوره «حمد»[1]

 

[1] – علامه مجلسی، محمدباقر، زاد المعاد، ص­462.

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

مناسبت نوضیحات منبع
روز هشتم ماه  

  1. روزه

روز هشتم ذى ­الحجّه را روز «ترویه» مى ­نامند، و به روایت امام صادق (علیه­ السلام) روزه در آن، کفّاره گناهان زیادى است.[1]

 

  1. غسل
 

[1] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص325.

شب نهم ماه

(شب عرفه)

 

شب عرفه از شب­ هاى مبارک و با فضیلت است، که عبادت و توبه و راز و نیاز با حضرت حقّ در آن بسیار با ارزش است.

در روایتى از رسول خدا (صلى ­الله ­علیه ­و آله) نقل شده است، که فرمود: شب عرفه شبى است که دعاها در آن مستجاب است، و کسى که آن شب را به عبادت بپردازد، پاداش سال ها عبادت را دارد، و این شب، شبِ مناجات و توبه است.[1]

براى این شب، اعمالى نقل شده است:

 

1. دعا:

این دعا را که از رسول خدا (صلى ­الله ­علیه ­و آله) نقل شده است بخواند، و در پاداش آن فرمودند: هر کس آن را در شب عرفه، یا شب­ هاى جمعه بخواند، خداوند او را بیامرزد:

اَللّهُمَّ یا شاهِدَ کُلِّ نَجْوى، وَمَوْضِعَ کُلِّ شَکْوى، وَعالِمَ کُلِّ خَفِیَّةٍ، وَمُنْتَهى کُلِّ حاجَةٍ، یا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ عَلَى الْعِبادِ، یا کَریمَ الْعَفْوِ، یا حَسَنَ التَّجاوُزِ، یا جَوادُ، یا مَنْ لا یُوارى مِنْهُ لَیْلٌ داجٍ، وَلا بَحْرٌ عَجّاجٌ، وَلا سَمآءٌ ذاتُ اَبْراجٍ، وَلا ظُلَمٌ ذاتُ ارْتِتاجٍ، یا مَنِ الظُّلْمَةُ عِنْدَهُ ضِیآءٌ،

اَسْئَلُکَ بِنوُرِ وَجْهِکَ الْکَریمِ، الَّذى تَجَلَّیْتَ بِهِ لِلْجَبَلِ فَجَعَلْتَهُ دَکّاً، وَخَرَّ موُسى صَعِقاً، وَبِاسْمِکَ الَّذى رَفَعْتَ بِهِ السَّمواتِ بِلا عَمَدٍ، وَسَطَحْتَ بِهِ الاْرْضَ عَلى وَجْهِ ماءٍ جَمَدٍ، وَبِاسْمِکَ الْمَخْزوُنِ الْمَکْنوُنِ الْمَکْتوُبِ الطّاهِرِ، الَّذى اِذا دُعیتَ بِهِ اَجَبْتَ، وَاِذا سُئِلْتَ بِهِ اَعْطَیْتَ، وَبِاسْمِکَ السُّبوُحِ الْقُدُّوسِ الْبُرْهانِ، الَّذى هُوَ نوُرٌ عَلى کُلِّ نُورٍ، وَنوُرٌ مِنْ نوُرٍ، یُضیَّىُ مِنْهُ کُلُّ نوُرٍ، اِذا بَلَغَ الاْرْضَ انْشَقَّتْ، وَاِذا بَلَغَ السَّمواتِ فُتِحَتْ، وَاِذا بَلَغَ الْعَرْشَ اهْتَزَّ، وَبِاسْمِکَ الَّذى تَرْتَعِدُ مِنْهُ فَراَّئِصُ مَلاَّئِکَتِکَ،

وَاَسْئَلُکَ بِحَقِّ جَبْرَئیلَ وَمیکائیلَ وَاِسْرافیلَ، وَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفى صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَعَلى جَمیعِ الاْنْبِیآءِ وَجَمیعِ الْمَلاَّئِکَةِ، وَبِالإسْمِ الَّذى مَشى بِهِ الْخِضْرُ عَلى قُلَلِ الْمآءِ، کَما مَشى بِهِ عَلى جَدَدِ الاْرْضِ، وَبِاسْمِکَ الَّذى فَلَقْتَ بِهِ الْبَحْرَ لِموُسى وَاَغْرَقْتَ فِرْعَوْنَ وَقَوْمَهُ، وَاَنْجَیْتَ بِهِ موُسَى بْنَ عِمْرانَ وَمَنْ مَعَهُ، وَبِاسْمِکَ الَّذى دَعاکَ بِهِ موُسَى بْنُ عِمْرانَ مِنْ جانِبِ الطُّورِ الاْیْمَنِ، فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَاَلْقَیْتَ عَلَیْهِ مَحَبَّةً مِنْکَ وَبِاسْمِکَ الَّذى بِهِ اَحْیى عیسَى بْنُ مَرْیَمَ الْمَوْتى، وَتَکَلَّمَ فِى الْمَهْدِ صَبِیّاً، وَاَبْرَءَ الاْکْمَهَ وَالاْبْرَصَ بِاِذْنِکَ، وَبِاسْمِکَ الَّذى دَعاکَ بِهِ حَمَلَةُ عَرْشِکَ، وَجَبْرَئیلُ وَمیکآئیلُ وَاِسْرافیلُ وَحَبیبُکَ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَمَلاَّئِکَتُکَ الْمُقَرَّبوُنَ، وَاَنْبِیآؤُکَ الْمُرْسَلوُنَ، وَعِبادُکَ الصّالِحوُنَ، مِنْ اَهْلِ السَّمواتِ وَالاْرَضینَ، وَبِاسْمِکَ الَّذى دَعاکَ بِهِ ذوُ النُّونِ، اِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ تَقْدِرَ عَلَیْهِ، فَنادى فِى الظُّلُماتِ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ، سُبْحانَک اِنّى کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ، فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَنَجَّیْتَهُ مِنَ الْغَمِّ، وَکَذلِکَ تُنْجِى الْمُؤْمِنینَ، وَبِاسْمِکَ الْعَظیمِ الَّذى دَعاکَ بِهِ داوُدُ وَخَرَّ لَکَ ساجِداً، فَغَفَرْتَ لَهُ ذَنْبَهُ، وَبِاسْمِکَ الَّذى دَعَتْکَ بِهِ اسِیَةُ امْرَاءَةُ فِرْعَوْنَ اِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لى عِنْدَکَ بَیْتاً فِى الْجَنَّةِ، وَنَجِّنى مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ، وَنَجِّنى مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمینَ، فَاسْتَجَبْتَ لَها دُعآئَها، وَبِاسْمِکَ الَّذى دَعاکَ بِهِ اَیُّوبُ اِذْ حَلَّ بِهِ الْبَلاَّءُ فَع افَیْتَهُ وَ اتَیْتَهُ اَهْلَهُ، وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِکَ وَذِکْرى لِلْعابِدینَ، وَبِاسْمِکَ الَّذى دَعاکَ بِهِ یَعْقوُبُ فَرَدَدْتَ عَلَیْهِ بَصَرَهُ، وَقُرَّةَ عَیْنِهِ یوُسُفَ، وَجَمَعْتَ شَمْلَهُ، وَبِاسْمِکَ الَّذى دَعاکَ بِهِ سُلَیْمانُ، فَوَهَبْتَ لَهُ مُلْکاً لا یَنْبَغى لِأحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ، اِنَّکَ اَنْتَ الْوَهّابُ، وَبِاسْمِکَ الَّذى سَخَّرْتَ بِهِ الْبُراقَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ وَسَلَّمَ، اِذْ قالَ تَعالى: سُبْحانَ الَّذى اَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحرامِ اِلَى الْمَسْجِدِ الاْقْصى وَقَوْلُهُ سُبْحانَ الَّذى سَخَّرَ لَنا هذا وَما کُنّا لَهُ مُقْرِنینَ، وَاِنّا اِلى رَبِّنا لَمُنْقَلِبوُنَ، وَبِاسْمِکَ الَّذى تَنَزَّلَ بِهِ جَبْرَئیلُ عَلى مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ  عَلَیْهِ وَ الِهِ،

وَبِاسْمِکَ الَّذى دَعاکَ بِهِ آدَمُ، فَغَفَرْتَ لَهُ ذَنْبَهُ، وَاَسْکَنْتَهُ جَنَّتَکَ، وَاَسْئَلُکَ بِحَقِّ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیّینَ، وَبِحَقِّ اِبْرهیمَ، وَبِحَقِّ فَصْلِکَ یَوْمَ الْقَضآءِ، وَبِحَقِّ الْمَوازینِ اِذا نُصِبَتْ، وَالصُّحُفِ اِذا نُشِرَتْ، وَبِحَقِّ الْقَلَمِ وَما جَرى، وَاللَّوْحِ وَما اَحْصى، وَبِحَقِّ الإسْمِ الَّذى کَتَبْتَهُ عَلى سُرادِقِ الْعَرْشِ قَبْلَ خَلْقِکَ الْخَلْقَ وَالدُّنْیا، وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ بِاَلْفَىْ عامٍ، وَاَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، وَاَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ،

وَاَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَخْزُونِ فى خَزآئِنِکَ، الَّذىِ اسْتَاْثَرْتَ بِهِ فى عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ، لَمْ یَظْهَرْ عَلَیْهِ اَحَدٌ مِنْ خَلْقِکَ، لا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ، وَلا نَبِىُّ مُرْسَلٌ، وَلا عَبْدٌ مُصْطَفىً

وَاَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى شَقَقْتَ بِهِ الْبِحارَ، وَقامَتْ بِهِ الْجِبالُ وَاخْتَلَفَ بِهِ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَبِحَقِّ السَّبْعِ الْمَثانى وَالْقُرْآنِ الْعَظیمِ وَبِحَقِّ الْکِرامِ الْکاتِبینَ، وَبِحَقِّ طه­ وَ یس، وَ کهیعص وَ حم عسق، وَ بِحَقِّ تَوْریةِ موُسى وَاِنْجیلِ عیسى، وَزَبوُرِ داوُدَ، وَ فُرْقانِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ، وَعَلى جَمیعِ الرُّسُلِ، وَبِاهِیّاً شَراهِیّاً،

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِحَقِّ تِلْکَ الْمُناجاتِ الَّتى کانَتْ بَیْنَکَ وَبَیْنَ موُسَى بْنِ عِمْرانَ، فَوْقَ جَبَلِ طوُرِ سَیْنآءَ،

وَاَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى عَلَّمْتَهُ مَلَکَ الْمَوْتِ لِقَبْضِ الاْرْواحِ،

وَاَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى کُتِبَ عَلى وَرَقِ الزَّیْتوُنِ فَخَضَعَتِ النّیرانُ لِتِلْکَ الْوَرَقَةِ، فَقُلْتَ یا نارُ کوُنى بَرْداً وَسَلاماً،

وَاَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى کَتَبْتَهُ عَلى سُرادِقِ الْمَجْدِ وَالْکَرامَةِ، یا مَنْ لا یُحْفیهِ سآئِلٌ، وَلا یَنْقُصُهُ نآئِلٌ­، یا مَنْ بِهِ یُسْتَغاثُ وَاِلَیْهِ یُلْجَاءُ،

اَسْئَلُکَ بِمَعاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِکَ، وَمُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ کِتابِکَ، وَبِاسْمِکَ الاْعْظَمِ وَجَدِّکَ الاْعْلى، وَ کَلِماتِکَ التّآمّاتِ الْعُلى، اَللّهُمَّ رَبَّ الرِّیاحِ وَما ذَرَتْ، وَالسَّمآءِ وَما اَظَلَّتْ، وَالاْرْضِ وَما اَقَلَّتْ، وَالشَّیاطینِ وَما اَضَلَّتْ، وَالْبِحارِ وَما جَرَتْ، وَبِحَقِّ کُلِّ حَقٍّ هُوَ عَلَیْکَ حَقُّ، وَبِحَقِّ الْمَلاَّئِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالرَّوحانِیّینَ وَالْکَروُبِیّینَ، وَالْمُسَبِّحینَ لَکَ بِاللَّیْلِ وَالنَّهارِ لا یَفْتُروُنَ، وَبِحَقِّ اِبْراهیمَ خَلیلِکَ، وَبِحَقِّ کُلِّ وَلِی یُنادیکَ بَیْنَ الصَّفا وَالْمَرْوَةِ، وَتَسْتَجیبُ لَهُ دُعآئَهُ، یا مُجیبُ اَسْئَلُکَ بِحَقِّ هذِهِ الاْسْماءِ، وَبِهذِهِ الدَّعَواتِ، اَنْ تَغْفِرَ لَنا ما قَدَّمْنا وَما اَخَّرْنا، وَما اَسْرَرْنا وَما اَعْلَنّا، وَما اَبْدَیْنا وَما اَخْفَیْنا، وَما اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّا، اِنَّکَ عَلى کُلِّشَىْءٍ قَدیرٌ، بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ، یا حافِظَ کُلِّ غَریبٍ، یا موُنِسَ کُلِّ وَحیدٍ یا قُوَّةَ کُلِّ ضَعیفٍ، یا ناصِرَ کُلِّ مَظْلوُمٍ، یا رازِقَ کُلِّ مَحْروُمٍ یا موُنِسَ کُلِّ مُسْتَوْحِشٍ، یا صاحِبَ کُلِّ مُسافِرٍ، یا عِمادَ کُلِّ حاضِرٍ، یا غافِرَ کُلِّ ذَنْبٍ وَخَطَّیئَةٍ، یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ، یا صَریخَ الْمُسْتَصْرِخینَ، یا کاشِفَ کَرْبِ الْمَکْرُوبینَ، یا فارِجَ هَمِّ الْمَهْمُوُمینَ، یا بَدیعَ السَّمواتِ وَالاْرَضینَ، یا مُنْتَهى غایَةِ الطّالِبینَ، یا مُجیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّینَ، یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ یا رَبَّ الْعالَمینَ، یا دَیّانَ یَوْمِ الدّینِ، یا اَجْوَدَ الاْجْوَدینَ، یا اَکْرَمَ الاْکْرَمینَ، یا اَسْمَعَ السّامِعینَ، یا  اَبْصَرَ النّاظِرینَ، یا اَقْدَرَ الْقادِرینَ، اغْفِرْ لِىَ الذُّنوُبَ الَّتى تُغَیِّرُ النِّعَمَ، وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنوُبَ الَّتى توُرِثُ النَّدَمَ، وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنوُبَ الَّتى توُرِثُ السَّقَمَ، وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنوُبَ الَّتى تَهْتِکُ الْعِصَمَ، وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنوُبَ الَّتى تَرُدُّ الدُّعآءَ، وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنوُبَ الَّتى تَحْبِسُ قَطْرَ السَّمآءِ، وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنوُبَ الَّتى تُعَجِّلُ الْفَنآءَ، وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنوُبَ الَّتى تَجْلِبُ الشَّقآءَ، وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنوُبَ الَّتى تُظْلِمُ الْهَوآءَ، وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنوُبَ الَّتى تَکْشِفُ الْغِطآءَ، وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنوُبَ الَّتى لا یَغْفِرُها غَیْرُکَ یا اَللّهُ، وَاحْمِلْ عَنّى کُلَّ تَبِعَةٍ لاِحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ، وَاجْعَلْ لى مِنْ اَمْرى فَرَجاً وَمَخْرَجاً وَیُسْرا، وَاَنْزِلْ یَقینَکَ فى صَدْرى، وَرَجآءَکَ فى قَلْبى حَتّى لا اَرْجُوَ غَیْرَکَ،

اَللّهُمَّ احْفَظْنى وَعافِنى فى مَقامى، وَاصْحَبْنى فى لَیْلى وَنَهارى، وَمِنْ بَیْنِ یَدَىَّ وَمِنْ خَلْفى، وَعَنْ یَمینى وَعَنْ شِمالى، وَمِنْ فَوْقى وَمِنْ تَحْتى، وَیَسِّرْ لِىَ السَّبیلَ، وَاَحْسِنْ لِىَ التَّیْسیرَ، وَلا تَخْذُلْنى فِى الْعَسیرِ، وَاهْدِنى یا خَیْرَ دَلیلٍ، وَلا تَکِلْنى اِلى نَفْسى فِى الاُموُرِ، وَلَقِّنى کُلَّ سُروُرٍ، وَاقْلِبْنى اِلى اَهْلى بِالْفَلاحِ وَالنَّجاحِ، مَحْبوُراً فِى الْعاجِلِ وَالا جِلِ، اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْءٍ قَدیرٌ، وَارْزُقْنى مِنْ فَضْلِکَ، وَاَوْسِعْ عَلَىَّ مِنْ طَیِّباتِ رِزْقِکَ، وَاسْتَعْمِلْنى فى طاعَتِکَ، وَاَجِرْنى مِنْ عَذابِکَ وَنارِکَ، وَاقْلِبْنى اِذا تَوَفَّیْتَنى اِلى جَنَّتِکَ بِرَحْمَتِکَ،

اَللّهُمَّ اِنّى اَعوُذُ بِکَ مِنْ زَوالِ نِعْمَتِکَ، وَمِنْ تَحْویلِ عافِیَتِکَ، وَمِنْ حُلوُلِ نَقِمَتِکَ، وَمِنْ نُزوُلِ عَذابِکَ، وَاَعوُذُ بِکَ مِنْ جَهْدِ الْبَلاَّءِ، وَدَرَکِ الشَّقآءِ، وَمِنْ سُوَّءِ الْقَضآءِ وَشَماتَةِ الاْعْدآءِ، وَمِنْ شَرِّ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّمآءِ، وَمِنْ شَرِّ ما فِى الْکِتابِ الْمُنْزَلِ،

اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْنى مِنَ الاْشْرارِ، وَلا مِنْ اَصْحابِ النّارِ، وَلا تَحْرِمْنى صُحْبَةَ الاْخْیارِ، وَاَحْیِنى حَیوةً طَیِّبَةً، وَتَوَفَّنى وَفاةً طَیِّبَةً تُلْحِقُنى بِالاْبْرارِ، وَارْزُقْنى مُرافَقَةَ الاْنْبِیآءِ فى مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِرٍ،

اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلى حُسْنِ بَلاَّئِکَ وَصُنْعِکَ، وَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی الْإِسْلامِ وَاتِّباعِ السُّنَةِ، یا رَبِّ کَما هَدَیْتَهُمْ لِدینِکَ، وَعَلَّمْتَهُمْ کِتابَکَ، فَاهْدِنا وَعَلِّمْنا، وَلَکَ الْحَمْدُ عَلى حُسْنِ بَلاَّئِکَ وَصُنْعِکَ، عِنْدى خآصَّةً کَما خَلَقْتَنى فَاَحْسَنْتَ خَلْقى،­ وَ عَلَّمْتَنى فَاَحْسَنْتَ تَعْلیمى، وَ هَدَیْتَنى فَاَحْسَنْتَ هِدایَتى، فَلَکَ الْحَمْدُ عَلى اِنْعامِکَ عَلَىَّ قَدیماً وَحَدیثاً، فَکَمْ مِنْ کَرْبٍ یا سَیِّدى قَدْ فَرَّجْتَهُ، وَکَمْ مِنْ غَمٍّ یا سَیِّدى قَدْ نَفَّسْتَهُ، وَکَمْ مِنْ هَمٍّ یا سَیِّدى قَدْ کَشَفْتَهُ، وَکَمْ مِنْ بَلاَّءٍ یا سَیِّدى قَدْ صَرَفْتَهُ، وَکَمْ مِنْ عَیْبٍ یا سَیِّدى قَدْ سَتَرْتَهُ، فَلَکَ الْحَمْدُ عَلى کُلِّ حالٍ، فى کُلِّ مَثْوىً وَزَمانٍ، وَ مُنْقَلَبٍ  مُقَامٍ، وَعَلى هذِهِ الْحالِ وَکُلِّ حالٍ،

اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ اَفْضَلِ عِبادِکَ نَصیباً فى هذَا الْیَوْمِ مِنْ خَیْرٍ تَقْسِمُهُ، اَوْ ضُرٍّ تَکْشِفُهُ، اَوْ سُوَّءٍ تَصْرِفُهُ، اَوْ بَلاَّءٍ تَدْفَعُهُ، اَوْ خَیْرٍ تَسُوقُهُ، اَوْ رَحْمَةٍ تَنْشُرُها؛ اَوْ عافِیَةٍ تُلْبِسُها، فَاِنَّکَ عَلى کُلِّشَىْءٍ قَدیرٌ، وَبِیَدِکَ خَزآئِنُ السَّمواتِ وَالاْرْضِ، وَاَنْتَ الْواحِدُ الْکَریمُ الْمُعْطِى الَّذى لا یُرَدُّ سآئِلُهُ، وَلا یُخَیَّبُ امِلُهُ، وَلا یَنْقُصُ نآئِلُهُ، وَلا یَنْفَدُ ما عِنْدَهُ بَلْ یَزْدادُ کَثْرَةً وَطیباً، وَعَطآءً وَجوُداً، وَارْزُقْنى مِنْ خَزآئِنِکَ الَّتى لا تَفْنى، وَمِنْ رَحْمَتِکَ الْواسِعَةِ، اِنَّ عَطآئَکَ لَمْ یَکُنْ مَحْظوُراً، وَاَنْتَ عَلى کُلِّشَىْءٍ قَدیرٌ، بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.[2]

 

2. ذکر

مستحب است این تسبیحات را بخواند، که رسول خدا (صلى ­الله ­علیه ­و آله) فرمود: هرکس در شب عرفه این تسبیحات دهگانه را هزار مرتبه بخواند، هر حاجتى از خداوند بخواهد، جز خواست ه­اىی که گناه باشد، برآورده مى ­شود:

سُبْحانَ مَنْ فِى السَّماءِ عَرْشُهُ، سُبْحانَ الَّذِی فِی الْأَرْضِ سَطْوَتُهُ،

(منزّه است خدایى که در آسمان است عرش او، منزه است خدایى که در زمین است فرمان و حکمش)

سُبْحانَ الَّذِی فِى الْبَحْرِ سَبیلُهُ، سُبْحانَ الَّذِی فِى النّارِ سُلْطانُهُ،

(منزّه است خدایى که در دریا راه دارد، منزه است خدایی که در آتش سلطنت دارد)

سُبْحانَ الَّذِی فِى الْجَنَّةِ رَحْمَتُهُ، سُبْحانَ الَّذِی فِى الْقُبُورِ قَضاؤُهُ، سُبْحانَ الَّذِی فِى الْهَواءِ اَمْرُهُ،

(منزّه است خدایى که در بهشت رحمت اوست، منزّه است خدایى که در گورها قضا و فرمانش جارى است، منزّه است خدایى که در هوا امر اوست)

سُبْحانَ الَّذِی رَفَعَ السَّماءَ، سُبْحانَ الَّذِی وَضَعَ الْأَرْضَ،

(منزّه است خدایى که آسمان را بالا برد، منزّه است خدایى که زمین را گسترد)

سُبْحانَ مَنْ لا مَنْجا مِنْهُ إلاّ إِلَیْهِ.

(منزّه است خدایى که ملجأ و پناهى از او نیست جز به سوى خودش)[3]

 

  1. زیارت امام حسین (علیه ­السلام)

در روایتى امام باقر (علیه ­السلام) فرمود: هر کس در شب عرفه، امام حسین (علیه ­السلام) را زیارت کند، و تا روز عید در آن جا بماند، خداوند او را از گرفتارى و مشکلات آن سال محفوظ بدارد.[4]

 

4. دعا:

دعایى را که در اعمال شب جمعه و روز عرفه نیز وارد شده است بخواند.

متن دعا:

اللَّهُمَّ مَنْ تَعَبَّأَ وَ تَهَيَّأَ وَ أَعَدَّ وَ اسْتَعَدَّ لِوِفَادَةٍ إِلَى مَخْلُوقٍ، رَجَاءَ رِفْدِهِ وَ طَلَبَ نَائِلِهِ وَ جَائِزَتِهِ‏،

خدايا هر كس براى ورود بر مخلوقى به اميد لطف و احسانى، خود را مهيا ساخته و براى جايزه و عطا مى­‏رود، و خود را براى عرض حاجت آماده و مستعد مى ­‏گرداند،

فَإِلَيْكَ يَا رَبِّ تَعْبِيَتِي وَ اسْتِعْدَادِي رَجَاءَ عَفْوِكَ وَ طَلَبَ نَائِلِكَ وَ جَائِزَتِكَ،

من هم اى­خدا اينگونه به درگاه تو آمده به اميد عفو تو و درخواست عطاى تو و جايزه و احسان تو.

فَلاَ تُخَيِّبْ دُعَائِي، يَا مَنْ لاَ يَخِيبُ عَلَيْهِ سَائِلٌ، (السَّائِلُ) وَ لاَ يَنْقُصُهُ نَائِلٌ،

پس مرا در دعا محروم مكن، اى كسى كه هيچ سائلى را از درت محروم نخواهى كرد، و عطايت كم نخواهد گشت.

فَإِنِّي لَمْ آتِكَ ثِقَةً بِعَمَلٍ صَالِحٍ عَمِلْتُهُ، وَ لاَ لِوِفَادَةِ مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ‏،

اى ­خدا من نه به اعتماد بر عمل نيك خود، به درگاه تو آمده­‏ام، و نه به هيچ مخلوقى وارد شده و اميدى دارم.

أَتَيْتُكَ مُقِرّاً عَلَى نَفْسِي بِالْإِسَاءَةِ وَ الظُّلْمِ مُعْتَرِفاً بِأَنْ لاَ حُجَّةَ لِي وَ لاَ عُذْرَ،

بلكه به درگاه تو به اقرار بدكارى و ستم بر نفس خود آمده ­‏ام، و اعتراف مى­‏ كنم كه هيچ حجت و عذرى بر گناه خود ندارم،

أَتَيْتُكَ أَرْجُو عَظِيمَ عَفْوِكَ الَّذِي عَفَوْتَ (عَلَوْتَ) بِهِ (عَلَى) عَنِ الْخَاطِئِينَ (الْخَطَّائِينَ).

پس به درگاهت به اميد عفو عظيمت آمده‏­ام، آن عفو و احسانى كه به آن از همه خطاكاران درگذشتى،

فَلَمْ يَمْنَعْكَ طُولُ عُكُوفِهِمْ عَلَى عَظِيمِ الْجُرْمِ، أَنْ عُدْتَ عَلَيْهِمْ بِالرَّحْمَةِ،

و طول مدت اصرار آنها بر گناه بزرگ مانع از عفو نگرديد، و بر آنها به رحمت بازگشتى،

فَيَا مَنْ رَحْمَتُهُ وَاسِعَةٌ، وَ عَفْوُهُ عَظِيمٌ، يَا عَظِيمُ، يَا عَظِيمُ، يَا عَظِيمُ،

پس اى ­خدايى كه رحمتت واسع است، و عفوت بسيار عظيم، اى­ خداى بزرگ، اى ­خداى بزرگ، اى­ خداى بزرگ،

 لاَ يَرُدُّ غَضَبَكَ إِلاَّ حِلْمُكَ، وَ لاَ يُنْجِي مِنْ سَخَطِكَ إِلاَّ التَّضَرُّعُ إِلَيْكَ‏،

آتش غضبت را جز آب حلمت، خاموش نتواند كرد؛ و از غضبت نجاتى جز تضرع بدرگاهت نيست،

فَهَبْ لِي، يَا إِلَهِي! فَرَجاً بِالْقُدْرَةِ الَّتِي تُحْيِي بِهَا مَيْتَ الْبِلاَدِ،

خدايا! باز بر من ببخش، و گشايشى در كارم عطا كن، بقدرت كامله ‏اى كه هر شهر و ديار مرده را به آن زنده ساختى،

 وَ لاَ تُهْلِكْنِي غَمّاً، حَتَّى تَسْتَجِيبَ لِي وَ تُعَرِّفَنِي الْإِجَابَةَ فِي دُعَائِي،

و مرا به غم و حسرت هلاك مكن، تا دعايم مستجاب گردانى، و به من بنما مستجاب شدن دعايم را،

وَ أَذِقْنِي طَعْمَ الْعَافِيَةِ إِلَى مُنْتَهَى أَجَلِي، وَ لاَ تُشْمِتْ بِي عَدُوِّي، وَ لاَ تُسَلِّطْهُ عَلَيَّ، وَ لاَ تُمَكِّنْهُ مِنْ عُنُقِي،

و به من طعم آسايش و سلامتى (از عذابت را) تا آخر عمر بچشان، و مرا به شماتت دشمن گرفتار مكن، و دشمن را بر من مسلط مگردان و چيره مساز،

 اللَّهُمَّ (إِلَهِي) إِنْ وَضَعْتَنِي، فَمَنْ ذَا الَّذِي يَرْفَعُنِي، وَ إِنْ رَفَعْتَنِي، فَمَنْ ذَا الَّذِي يَضَعُنِي‏،

خدايا اگر تو مرا پست كنى؛ آن كيست كه مرا رفعت و بلندى بخشد، و اگر تو مرا بلند مرتبه كنى؛ آن كيست كه مرا پست تواند كرد،

وَ إِنْ أَهْلَكْتَنِي، فَمَنْ ذَا الَّذِي يَعْرِضُ لَكَ فِي عَبْدِكَ أَوْ يَسْأَلُكَ عَنْ أَمْرِهِ‏،

و اگر تو مرا به غضب هلاك كنى، آن كيست كه در كار بنده ‏ات با تو معارضه يا درخواستى تواند كرد،

وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ لَيْسَ فِي حُكْمِكَ ظُلْمٌ، وَ لاَ فِي نَقِمَتِكَ عَجَلَةٌ،

و البته مى­­دانم كه در حكم تو هيچ ظلم و جورى نيست، و در انتقام تو عجله و شتابى نخواهد بود.

 وَ إِنَّمَا يَعْجَلُ مَنْ يَخَافُ الْفَوْتَ، وَ إِنَّمَا يَحْتَاجُ إِلَى الظُّلْمِ الضَّعِيفُ‏،

آن كس در انتقام تعجيل كند، كه از فوت وقت بترسد؛ و آن كس به ظلم نيازمند است، كه ضعيف و ناتوان باشد.

 وَ قَدْ تَعَالَيْتَ، يَا إِلَهِي عَنْ ذَلِكَ، عُلُوّاً كَبِيراً،

و تو اى ­خدا! از اين نواقص امكانى، بى ‏اندازه منزهى و از اين عيوب مخلوق بسيار بزرگتر و برترى،

 اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ، فَأَعِذْنِي، وَ أَسْتَجِيرُ بِكَ فَأَجِرْنِي،

خدايا من به درگاه تو پناه آورده ‏­ام، مرا پناه ده، و از تو امان مى­‏طلبم مرا امان ده.

وَ أَسْتَرْزِقُكَ، فَارْزُقْنِي، وَ أَتَوَكَّلُ عَلَيْكَ فَاكْفِنِي‏،

و از تو روزى مى ­خواهم مرا روزى ده، و بر تو توكل مى­‏كنم، پس مرا كفايت فرما.

وَ أَسْتَنْصِرُكَ عَلَى عَدُوِّي (عَدُوِّكَ)، فَانْصُرْنِي، وَ أَسْتَعِينُ بِكَ فَأَعِنِّي،

و از تو بر دشمنانم يارى مى‏­ طلبم، مرا يارى فرما، و از تو مدد مى‏­ خواهم، مرا مدد فرما.

وَ أَسْتَغْفِرُكَ، يَا إِلَهِي فَاغْفِرْ لِي، آمِينَ آمِينَ آمِينَ‏،

و از تو پوزش مى­ خواهم پس مرا ببخش، اى پروردگار من، آمين آمين آمين.[6]

 

[1] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص325.

[2] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص325.

[3] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص329.

[4] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص330.

[5] – شیخ طوسی،مصباح المتهجد، ص269.

[6] – شیخ طوسی،مصباح المتهجد، ص269.

 

مناسبت توضیحات منبع
روز عرفه  

براى روز عرفه چند عمل وارد شده است:

 

1. روزه گرفتن، که پاداش فراوانى دارد. ولى اگر روزه در آن روز، سبب ضعف و ناتوانى جهت دعا و انجام اعمال و عبادات روز عرفه شود؛ ترک آن بهتر است.

(البتّه روزه مربوط به کسانى است که در وطن خود هستند، یا قصد اقامت ده روز کرده ­اند.)[1]

 

2. غسل کردن قبل از غروب آفتاب.[2]

 

3. زیارت امام حسین (علیه ­السلام)، که زیارت آن حضرت در روز عرفه طبق روایتى از امام صادق (علیه­ السلام) پاداش حج و عمره بسیار، و جهاد فراوان دارد.

هم­چنین در روایت دیگرى از امام صادق (علیه­ السلام) نقل شده است؛ که خداوند در روز عرفه، توجّه خاصّى به زائران قبر امام حسین (علیه ­السلام) دارد، حاجاتشان را برآورده مى سازد و گناهان­شان را مى­ آمرزد.[3]

در حدیث دیگرى از سه امام بزرگوار، حضرت امام صادق و امام کاظم و امام رضا (علیهم­السلام) آمده است که هر کس روز عرفه به زیارت امام حسین (علیه ­السلام) برود، خداوند او را با ایمان محکم همراه با اطمینان باز مى گرداند.[4]

به هر حال، همان­گونه که «سیّد­بن طاووس»، در «اقبال» فرموده است: احادیث در فضیلت زیارت امام حسین (علیه ­السلام) در روز عرفه، متواتر است. به همین دلیل سیل مشتاقان در این روز به سوى مرقد آن حضرت سرازیر مى­شود.[5]

 

زیارت مخصوص امام حسین (علیه­ السلام) در روز عرفه

برای روز عرفه، زیارتی در مفاتیح آمده است، که اگر خواستى آن حضرت را در این روز زیارت کنى، و برایت امکان داشت در آب فرات و یا هر آبى غسل کن، و پاکیزه‌ترین جامه‌هاى خود را بپوش، و قصد زیارت آن حضرت کن، و در حالتى که به‌ آرامی و وقار و تأنى باشى. پس چون به در حائر رسیدی، بگو: اَللَّهُ أَکْبَرُ. خدا بزرگ‌تر است.

و بگو: اللَّهُ أَکْبَرُ کَبِیراً، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ کَثِیراً، وَ سُبْحَانَ اللَّهِ بُکْرَةً وَ أَصِیلاً،

خدا بزرگ‌تر از هر حد و وصف است، و ستایش بسیار مخصوص خداست و آن ذات یکتا را صبح و شام تنزیه و تسبیح مى‌گوییم.

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا، وَ مَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لاَ أَنْ هَدَانَا اللَّهُ، لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِ‌،

و ستایش خدا را که ما را به این درگاه هدایت فرمود، و اگر خدا ما را هدایت نمى‌فرمود، ما به خود، راه به این آستان قدس نمى‌یافتیم. همانا رسولان پروردگار ما به‌حق آمدند.

السَّلاَمُ عَلَى رَسُولِ­اللَّهِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، السَّلاَمُ عَلَى أَمِیرِ­الْمُؤْمِنِینَ‌.

سلام بر رسول خدا (صلی ­الله ­علیه­ وآ له) سلام بر امیر­المؤمنین‌ ‌(علیه­ السلام).

السَّلاَمُ عَلَى فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ السَّلاَمُ عَلَى الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ‌.

سلام بر فاطمه زهرا، سیده زنان عالم. سلام بر حسن و حسین (علیهما ­السلام).

السَّلاَمُ عَلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، السَّلاَمُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، السَّلاَمُ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ،

سلام بر على بن الحسین (زین‌العابدین). سلام بر محمد­بن على ­الباقر. سلام بر جعفر­بن محمد الصادق.

السَّلاَمُ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ، السَّلاَمُ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى،‌

سلام بر موسى بن جعفر. سلام بر حضرت على بن موسى الرضا.

السَّلاَمُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، السَّلاَمُ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ، السَّلاَمُ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍ‌،

سلام بر محمد بن على التقى. سلام بر على بن محمد النقى. سلام بر حسن بن على العسکرى.

السَّلاَمُ عَلَى الْخَلَفِ الصَّالِحِ الْمُنْتَظَرِ، سلام بر خلف صالح امام منتظر.

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ‌،

سلام بر تو اى اباعبدالله. سلام بر تو اى­فرزند رسول خدا.

عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ وَ ابْنُ أَمَتِکَ الْمُوَالِی لِوَلِیِّکَ الْمُعَادِی لِعَدُوِّکَ اسْتَجَارَ بِمَشْهَدِکَ وَ تَقَرَّبَ إِلَى اللَّهِ بِقَصْدِکَ‌،

من غلام و چاکرت، و فرزند غلام و کنیز و چاکر درگاهت، دوستدار دوستان، و دشمن بد اندیشان توام. به مشهد و حرم مطهرت پناه آورده، و به‌قصد زیارتت به‌سوی خدا تقرب مى‌جویم.

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانِی لِوَلاَیَتِکَ وَ خَصَّنِی بِزِیَارَتِکَ وَ سَهَّلَ لِی قَصْدَکَ،

ستایش خداى را که مرا به معرفت مقام ولایتت هدایت فرمود، و به زیارت حضرتت مخصوص گردانید، و قصد درگاهت را بر من سهل و آسان داشت.

پس داخل روضه شو، و بایست محاذى سر، و بگو:

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ نُوحٍ نَبِیِّ اللَّهِ، ‌

سلام بر تو اى وارث علوم آدم؛ برگزیده خدا. سلام بر تو اى وارث حلم نوح، پیغمبر خدا.

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ، السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ مُوسَى کَلِیمِ اللَّهِ‌،

سلام بر تو اى وارث ابراهیم، خلیل خدا. سلام بر تو اى وارث موسی کلیم خدا.

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ عِیسَى رُوحِ اللَّهِ، السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِیبِ اللَّهِ‌،

سلام بر تو اى وارث زهد و مقامات عیسی، روح پاک الهى. سلام بر تو اى وارث معرفت حضرت محمد، حبیب خدا.

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ،

سلام بر تو اى وارث امیرالمؤمنین. سلام بر تو اى وارث مقام تقرب فاطمه زهرا.

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى، السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَى‌،

سلام بر تو اى فرزند محمد مصطفى ­‌(صلی ­الله ­علیه ­و آله)، سلام بر تو اى فرزند على مرتضى،

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ، السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ خَدِیجَةَ الْکُبْرَى‌،

سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهرا. سلام بر تو اى فرزند خدیجه کبرى.

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ثَارَ اللَّهِ، وَ ابْنَ ثَارِهِ، وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاَةَ، وَ آتَیْتَ الزَّکَاةَ

سلام بر تو اى کسى که از خون پاک تو و پدر بزرگوارت، خدا به شمشیر امام عصر انتقام مى‌کشد، و خدا از ظلم و ستم وارد بر تو دادخواهى مى‌کند. گواهى مى‌دهم که تو نماز را به ‌پا داشتى و زکات دادى،

وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ أَطَعْتَ اللَّهَ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ‌،

و امر به معروف و نهى از منکر فرمودى، و خدا را تا هنگام رحلت اطاعت کردى،

فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً ظَلَمَتْکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ،‌

پس خدا لعنت کند؛ امتى را که تو را مقتول کردند، و امتى را که به تو ظلم و ستم کردند، و خدا لعنت کند، امتى را که شنیدند و بدان راضى و خوشنود شدند.

یَا مَوْلاَیَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، أُشْهِدُ اللَّهَ وَ مَلاَئِکَتَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ وَ رُسُلَهُ‌،

اى مولاى من، اى ابی‌عبدالله، خدا را گواه مى‌گیرم و ملائکه و پیغمبران و رسولان خدا را،

أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ، وَ بِإِیَابِکُمْ مُوقِنٌ، بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی، (وَ مُنْقَلَبِی إِلَى رَبِّی)،

که من ایمان قلبى به شما دارم، و به رجعت شما یقین دارم، در همه طریق آیین و خاتمه تمام عملم و هنگام رفتنم به‌سوی پروردگارم.

فَصَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ، وَ عَلَى أَرْوَاحِکُمْ وَ عَلَى أَجْسَادِکُمْ، وَ عَلَى شَاهِدِکُمْ وَ عَلَى غَائِبِکُمْ، وَ ظَاهِرِکُمْ وَ بَاطِنِکُمْ.‌

پس درود خدا بر شما، و بر ارواح پاک و اجساد شریف شما، و افراد حاضر و غایب و ظاهر و باطن شما باد.

السَّلاَمُ عَلَیْکَ، یَا ابْنَ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ، وَ ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ‌،

سلام بر تو اى فرزند خاتم پیغمبران، و اى­فرزند سید اوصیاء پیغمبر،

وَ ابْنَ إِمَامِ الْمُتَّقِینَ، وَ ابْنَ قَائِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ، إِلَى جَنَّاتِ النَّعِیمِ‌.

و اى­ فرزند امام اهل تقوا، و قائد و پیشواى روسفیدان عالم، به ‌سوی بهشت‌های پرناز و نعمت ابدى

وَ کَیْفَ لاَ تَکُونُ کَذَلِکَ، وَ أَنْتَ بَابُ الْهُدَى، وَ إِمَامُ الْتُّقَى، وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى‌،

و چگونه به این اوصاف و مقامات مذکور نباشى، درصورتی‌که تو درگاه هدایت، و امام اهل تقوا و عروه محکم،

وَ الْحُجَّةُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْیَا، وَ خَامِسُ أَصْحَابِ (أَهْلِ) الْکِسَاءِ،

و حجت اتم خدا بر اهل عالمى، و پنجم آل عبا هستى.

غَذَتْکَ یَدُ الرَّحْمَةِ، وَ رُضِعْتَ (رَضَعْتَ) مِنْ ثَدْیِ الْإِیمَانِ، وَ رُبِّیتَ فِی حِجْرِ الْإِسْلاَمِ‌،

تو را دست رحمت ازلى غذا داد، و از پستان حقیقت ایمان شیر نوشانید، و در دامن اسلام تربیت یافتى.

فَالنَّفْسُ غَیْرُ رَاضِیَةٍ بِفِرَاقِکَ، وَ لاَ شَاکَّةٍ فِی حَیَاتِکَ، صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکَ وَ عَلَى آبَائِکَ وَ أَبْنَائِکَ‌،

بارى جان من به فراق تو ناشاد است، و به زنده ‌بودنت یقین دارم. درود خدا بر تو و بر پدران و فرزندان پاک تو باد.

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا صَرِیعَ الْعَبْرَةِ السَّاکِبَةِ، وَ قَرِینَ الْمُصِیبَةِ الرَّاتِبَة،

سلام بر تو اى آنکه اشک چشمان جارى است و اى کسى که همیشه قرین با مصیبت و رنج مرتب بوده‌اى.

لَعَنَ اللَّهُ أُمَّة اسْتَحَلَّتْ مِنْکَ الْمَحَارِمَ، (وَ انْتَهَکَتْ فِیکَ حُرْمَةَ الْإِسْلاَمِ)، فَقُتِلْتَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ مَقْهُوراً،

خدا لعنت کند امتى را که هتک احترام تو را حلال شمردند، و تو را که درود حق بر تو باد، به قهر و ظلم به قتل رسانیدند.

وَ أَصْبَحَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِکَ مَوْتُوراً، وَ أَصْبَحَ کِتَابُ اللَّهِ بِفَقْدِکَ مَهْجُوراً،

و به سبب قتل تو، جان رسول خدا را که درود خدا بر او باد، سخت محزون و خشمگین ساختند و کتاب خدا را به ‌واسطه فقدانت به‌کلی متروک و مهجور گردانیدند.

السَّلاَمُ عَلَیْکَ وَ عَلَى جَدِّکَ وَ أَبِیکَ وَ أُمِّکَ وَ أَخِیکَ، وَ عَلَى الْأَئِمَّةِ مِنْ بَنِیکَ، وَ عَلَى الْمُسْتَشْهَدِینَ مَعَکَ‌،

سلام خدا بر تو و بر جد بزرگوار، و پدر و مادر و برادر و امامان، از فرزندان پاکت باد و بر آنان که با تو به درجه شهادت رسیدند.

وَ عَلَى الْمَلاَئِکَةِ الْحَافِّینَ بِقَبْرِکَ، وَ الشَّاهِدِینَ لِزُوَّارِکَ، الْمُؤَمِّنِینَ بِالْقَبُولِ عَلَى دُعَاءِ شِیعَتِکَ‌،

و بر فرشتگان که به گرد قبر مطهرت حلقه زده، و بر زوار از اهل ایمان که براى قبولى دعاى شیعیان در جوارت حضور یافتند.

وَ السَّلاَمُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ.

باز هم سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد.

بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی، یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ،‌

و پدر و مادرم به فدایت، اى فرزند رسول خدا (‌صلی ­الله ­علیه ­و ­آله) پدر و مادرم به فدایت، اى­ اباعبدالله.

لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةَ، وَ جَلَّتِ الْمُصِیبَةُ بِکَ عَلَیْنَا، وَ عَلَى جَمِیعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ‌،

همانا بسیار تعزیتت بزرگ، و مصیبتت در اسلام بر ما، و تمام اهل آسمان‌ها و زمین، عظیم و سخت بود.

فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسْرَجَتْ وَ أَلْجَمَتْ وَ تَهَیَّأَتْ لِقِتَالِکَ،

پس خدا لعنت کند، آن جماعتى را که اسب‌ها را براى جنگ با حضرتت زین و لجام کردند، و براى قتال، با تو مهیا گشتند.

یَا مَوْلاَیَ یَا أَبَا عَبْدِ­اللَّهِ قَصَدْتُ حَرَمَکَ، وَ أَتَیْتُ مَشْهَدَکَ‌،

اى مولاى من، اى اباعبدالله، من عزم حرم مطهرت کردم، و به مشهدِ شریفت آمدم.

أَسْأَلُ اللَّهَ بِالشَّأْنِ الَّذِی لَکَ عِنْدَهُ، وَ بِالْمَحَلِّ الَّذِی لَکَ لَدَیْهِ‌،

از خدا به حق شأن و مقامى که تو را نزد اوست، درخواست مى‌کنم،

أَنْ یُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ یَجْعَلَنِی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ، بِمَنِّه وَ جُودِهِ وَ کَرَمِهِ‌

که درود بر محمد و آل اطهارش فرستد، و مرا هم با شما در دنیا و آخرت به لطف و جود و کرمش هم‌نشین قرار دهد.

سپس ببوس ضریح را، و دو رکعت نماز کن در بالاى سر، و در این دو رکعت هر سوره که مى‌خواهى بخوان، و چون فارغ شدى بگو:

اللَّهُمَّ إِنِّی صَلَّیْتُ وَ رَکَعْتُ وَ سَجَدْتُ لَکَ، وَحْدَکَ لاَ شَرِیکَ لَکَ‌،

اى پروردگار، من نماز خواندم و رکوع و سجود به‌جاى آوردم براى تو خداى یکتاى بى‌شریک؛

لِأَنَّ الصَّلاَةَ وَ الرُّکُوعَ وَ السُّجُودَ لاَ تَکُونُ إِلاَّ لَکَ، لِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ،‌

که هرگز نماز و رکوع و سجود خلق جز براى تو روا نیست؛ چون تویى خدایى که جز تو خدایى نیست.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّی أَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَ السَّلاَمِ، وَ ارْدُدْ عَلَیَّ مِنْهُمْ التَّحِیَّةَ وَ السَّلاَمَ،‌

پروردگارا درود فرست بر محمد (‌صلی­ الله ­علیه ­و آله) و آل اطهارش، و برسان از من بر روح پاک آن بزرگواران، بهترین سلام و تحیت را و بازگردان به پاسخ از آن بزرگواران بر من تحیت و سلام آن‌ها را.

اللَّهُمَّ وَ هَاتَانِ الرَّکْعَتَانِ هَدِیَّةٌ مِنِّی، إِلَى مَوْلاَیَ وَ سَیِّدِی وَ إِمَامِی الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ‌،

پروردگارا این دو رکعت نماز هدیه‌اى است از من، به ‌سوی سید و مولاى من و امام و پیشوایم، حضرت حسین بن على،

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ تَقَبَّلْ ذَلِکَ مِنِّی‌،

خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد، و این را از من بپذیر،

وَ اجْزِنِی عَلَى ذَلِکَ، أَفْضَلَ أَمَلِی وَ رَجَائِی فِیکَ، وَ فِی وَلِیِّکَ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ‌.

و پاداش و ثوابش بیش ازآنچه به کرم تو و ولى تو آرزو و امید دارم عطا فرماى، اى مهربان‌ترین مهربانان عالم.

پس برخیز و برو به ‌سوی پاى مبارک امام حسین (علیه ­السلام) و زیارت کن على بن الحسین (علیه ­السلام) را و سر آن جناب، در نزد پاى ابی‌عبدالله (علیه­ السلام) است. پس بگو:

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ نَبِیِّ اللَّهِ‌،

سلام بر تو اى فرزند رسول خدا. سلام بر تو اى زاده پاک پیغمبر خدا.

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ­الْمُؤْمِنِینَ، السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ الْحُسَیْنِ الشَّهِیدِ،

سلام بر تو اى­فرزند امیرالمؤمنین. سلام بر تو اى نیکو فرزند حسین شهید.

السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الشَّهِیدُ ابْنَ الشَّهِیدِ، السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمَظْلُومُ ابْنَ الْمَظْلُومِ‌،

سلام بر تو اى شهید، فرزند شهید. سلام بر تو اى شهید مظلوم فرزند امام مظلوم.

لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً ظَلَمَتْکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِکَ، فَرَضِیَتْ بِهِ‌،

خدا لعنت کند امتى را که به قتل رسانیدند تو را، و لعنت کند آنان که در حق تو ظلم و ستم کردند، و لعنت کند قومى که شنیدند، و بدان بر شما راضى و شادان گردیدند.

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ، السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ وَ ابْنَ وَلِیِّهِ،‌

سلام بر تو اى مولاى من. سلام بر تو اى ولى خدا و فرزند ولى خدا.

لَقَدْ عَظُمَتِ الْمُصِیبَةُ، وَ جَلَّتِ الرَّزِیَّةُ بِکَ عَلَیْنَا، وَ عَلَى جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ‌،

همانا مصیبت وارد بر تو بسیار عظیم، و تعزیتت سخت جان‌گداز بود؛ بر ما و بر جمیع اهل ایمان.

فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکَ، وَ أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکَ، مِنْهُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ،

پس خدا لعنت کند امتى را که تو را به قتل رسانیدند، و من از آن به ‌سوی خدا و به ‌سوی شما، در دنیا و آخرت بیزارى مى‌جویم.

پس توجه کن به‌ جانب شهدا، و زیارت کن ایشان را و بگو:

السَّلاَمُ عَلَیْکُمْ یَا أَوْلِیَاءَ اللَّهِ وَ أَحِبَّاءَهُ، السَّلاَمُ عَلَیْکُمْ یَا أَصْفِیَاءَ اللَّهِ وَ أَوِدَّاءَهُ،

سلام بر شما اى یاران و دوستان خدا و مشتاقان و محبان حق، سلام بر شما اى خاصان خدا و دوستان خالص حق.

السَّلاَمُ عَلَیْکُمْ یَا أَنْصَارَ دِینِ اللَّهِ، وَ أَنْصَارَ نَبِیِّهِ، وَ أَنْصَارَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، وَ أَنْصَارَ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ‌،

سلام بر شما اى ناصران دین خدا، سلام بر شما اى یارى کنندگان پیغمبر خدا، و اى یارى کنندگان امیرالمؤمنین، و اى یارى کنندگان فاطمه زهرا، سیدة زنان عالم.

السَّلاَمُ عَلَیْکُمْ یَا أَنْصَارَ أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ الْوَلِیِّ النَّاصِحِ‌،

سلام بر شما اى یارى کنندگان امام حسن مجتبى، ولى حق و ناصح خلق.

السَّلاَمُ عَلَیْکُمْ یَا أَنْصَارَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ الشَّهِیدِ الْمَظْلُومِ، صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ،

سلام بر شما اى یارى کنندگان ابی‌عبدالله، حسین شهید مظلوم. درود و رحمت خدا بر جمیع شما باد.

بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی، طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُمْ وَ فُزْتُمْ، وَ اللَّهِ فَوْزاً عَظِیماً،

پدر و مادرم فداى شما که چه نیکو بودید، و چه خاک پاک شریفى شما را در‌برگرفت، و به خدا سوگند که سعادت و فیروزى بزرگ نصیب شما گردید.

یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ، فَأَفُوزَ مَعَکُمْ فِی الْجِنَانِ مَعَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ‌،

ای‌کاش من هم با شما بودم، تا در بهشت ابد با شما و شهیدان و صالحان،

وَ حَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقاً، وَ السَّلاَمُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ‌،

و سایر شهیدان و نیکوکاران عالم که نیکو رفیقانى هستند، به سعادت ابد مى‌رسیدم، و سلام و رحمت و برکات خدا بر شما باد.

پس برگرد به ‌جانب سر امام حسین (علیه ­السلام) و بسیار دعا کن؛ از براى خود و از براى اهل‌وعیال و برادران مؤمن خود،

و «سید­بن طاووس» و «شهید» فرموده‌اند: پس برو به مشهد جناب عباس (‌رضی‌الله‌عنه) همین‌که رسیدى به آنجا، بایست نزد قبر آن جناب و بگو:

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْفَضْلِ الْعَبَّاسَ ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ،‌

سلام بر تو اى ابا‌الفضل العباس، فرزند امیرالمؤمنین. سلام بر تو اى فرزند سید اوصیاء.

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَوَّلِ الْقَوْمِ إِسْلاَماً، وَ أَقْدَمِهِمْ إِیمَاناً، وَ أَقْوَمِهِمْ بِدِینِ اللَّهِ، وَ أَحْوَطِهِمْ عَلَى الْإِسْلاَمِ،

سلام بر تو اى فرزند کسى که در اسلام اول بود، و در ایمان بر همه عالم مقدم بود، و به دین خدا ثابت‌قدم‌تر، و در راه حفظ اسلام با اندیشه‌تر، و مراقبتش بیشتر بود.

أَشْهَدُ لَقَدْ نَصَحْتَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَخِیکَ، فَنِعْمَ الْأَخُ الْمُوَاسِی‌،

گواهى مى‌دهم که تو بر خلق خالص براى رضاى خدا و رسول و برادرت، حسین، ناصح و خیرخواه بودى و نیکو برادرى بودى که مواسات کردى.

فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً ظَلَمَتْکَ‌،

پس خدا لعنت کند امتى را، که تو را شهید کردند و خدا لعنت کند امتى را، که بر تو ظلم و ستم کردند،

وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً اسْتَحَلَّتْ مِنْکَ الْمَحَارِمَ، وَ انْتَهَکَتْ فِی قَتْلِکَ حُرْمَةَ الْإِسْلاَمِ،

و خدا لعنت کند امتى را که هتک احترام تو را روا داشتند، و به‌واسطه قتل تو پرده اسلام را دریدند.

فَنِعْمَ الْأَخُ الصَّابِرُ الْمُجَاهِدُ الْمُحَامِی النَّاصِرُ، وَ الْأَخُ الدَّافِعُ عَنْ أَخِیهِ‌،

پس تو چه نیکو برادر با صبر و شکیبا بودى که مجاهده و حمایت و نصرت و دفاع کامل از برادرت کردى،

الْمُجِیبُ إِلَى طَاعَةِ رَبِّهِ، الرَّاغِبُ فِیمَا زَهِدَ فِیهِ غَیْرُهُ مِنَ الثَّوَابِ الْجَزِیلِ وَ الثَّنَاءِ الْجَمِیلِ‌،

و به حقیقت طاعت پروردگارت را اجابت نمودى، و به آن ثواب بزرگى که دیگران بدان نائل نشدند، تو مشتاق بودى، و مدح و ثناى نیکو یافتى،

وَ أَلْحَقَکَ اللَّهُ بِدَرَجَةِ آبَائِکَ فِی دَارِ النَّعِیمِّ، إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ،­

و خدا تو را به مقام و مرتبه پدرانت در بهشت نعیم ملحق ساخت، که او خدائى پسندیده صفات و بزرگوار است.

پس بیفکن خود را بر قبر و بگو:

اللَّهُمَّ لَکَ تَعَرَّضْتُ وَ لِزِیَارَةِ أَوْلِیَائِکَ قَصَدْتُ رَغْبَةً فِی ثَوَابِکَ وَ رَجَاءً لِمَغْفِرَتِکَ وَ جَزِیلِ إِحْسَانِکَ‌،

پروردگارا من به معرض لطف و رحمت تو درآمدم، و براى زیارت اولیاء تو به شوق و رغبت در ثوابت عزم کردم، و به امید آمرزش و احسان عظیم تو بدین درگاه آمدم.

فَأَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَجْعَلَ رِزْقِی بِهِمْ دَارّاً، وَ عَیْشِی بِهِمْ قَارّاً،

پس از تو درخواست مى‌کنم؛ که درود بر محمد و آل اطهارش بفرستى، و رزق مرا هم به‌واسطه آن بزرگواران وسیع گردان، و عیشم را برقرار نما،

وَ زِیَارَتِی بِهِمْ مَقْبُولَةً، وَ ذَنْبِی بِهِمْ مَغْفُوراً، وَ اقْلِبْنِی بِهِمْ مُفْلِحاً مُنْجِحاً مُسْتَجَاباً دُعَائِی،

و زیارتم را مقبول، و گناهم را مغفور و آمرزیده ساز، و مرا به حرمت مقام آنان، رستگار و کامروا، و دعایم مستجاب گردان،

بِأَفْضَلِ مَا یَنْقَلِبُ بِهِ أَحَدٌ مِنْ زُوَّارِهِ، وَ الْقَاصِدِینَ إِلَیْهِ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ،

با بهترین (ثوابى) که  به احدى از زوار و قاصدان حرم این بزرگوار را عطا مى‌شود، به حق لطف و رحمت واسعت، اى مهربان‌ترین مهربانان عالم.

 

4. دو رکعت نماز زیر آسمان

پس از نماز عصر، و قبل از آن که دعاهاى روز عرفه را بخواند، دو رکعت نماز در زیر آسمان، بجا آورد و به گناهان و خطاهاى خود اعتراف کند، که امام صادق (علیه ­السلام) فرمود: هر کس چنین کند، پاداش کسانى که در سرزمین عرفاتند، را خواهد داشت و گناهانش آمرزیده گردد.[6]

مرحوم «شیخ کفعمى» کیفیّت نماز را این گونه آورده است که؛ پس از آن­که نماز ظهر و عصر را با رکوع و سجود نیکو، بجا آوردى، دو رکعت نماز بخوان؛ در رکعت اوّل بعد از سوره حمد، سوره توحید (قل هو اللّه احد) و در رکعت دوم، پس از سوره حمد، سوره قُل یا اَیُّهَا الْکافِرُون را بخوان. بعد از آن نیز چهار رکعت نماز بخوان (هر دو رکعت به یک سلام). و در هر رکعت بعد از سوره حمد، پنجاه مرتبه سوره توحید را بخوان (که نماز امیرالمؤمنین نیز به همین صورت است) آنگاه این تسبیحات را که از رسول خدا نقل شده است و «سیّدبن طاووس» آن را در «اقبال» آورده، بخوان:

سُبْحانَ مَنْ فِى السَّماءِ عَرْشُهُ، سُبْحانَ الَّذِی فِی الْأَرْضِ سَطْوَتُهُ،

(منزّه است خدایى که در آسمان است عرش او، منزه است خدایى که در زمین است فرمان و حکمش،)

سُبْحانَ الَّذِی فِى الْبَحْرِ سَبیلُهُ، سُبْحانَ الَّذِی فِى النّارِ سُلْطانُهُ،

(منزّه است خدایى که در دریا راه دارد)

سُبْحانَ الَّذِی فِى الْجَنَّةِ رَحْمَتُهُ، سُبْحانَ الَّذِی فِى الْقُبُورِ قَضاؤُهُ،

(منزّه است خدایى که در آتش دوزخ سلطنتش موجود است، منزّه است خدایى که در بهشت، رحمت اوست. منزّه است خدایى که در گورها قضا و فرمانش جارى است.)

سُبْحانَ الَّذِی، فِى الْهَواءِ اَمْرُهُ، سُبْحانَ الَّذِی رَفَعَ السَّماءَ، سُبْحانَ الَّذِی وَضَعَ الْأَرْضَ،

(منزّه است خدایى که در هوا امر اوست، منزّه است خدایى که آسمان را بالا برد، منزّه است خدایى که زمین را گسترد.)

سُبْحانَ مَنْ لا مَنْجا مِنْهُ، إلاّ إِلَیْهِ.[7]

منزّه است خدایى که ملجأ و پناهى از او نیست جز به سوى خودش.

آنگاه صد مرتبه بگو: سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَرُ.

صد مرتبه­: سوره توحید را بخوان.

صد مرتبه­: آیة الکرسى.

صد مرتبه­: صلوات بر محمّد و آل محمّد.

ده مرتبه­: لااِلـهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ، یُحْیى وَیُمیتُ، وَیُمیتُ وَیُحْیى، وَهُوَ حَىٌّ لا یَمُوتُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ، وَهُوَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ.

ده مرتبه: اَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذى لا اِلـهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ، وَاَتُوبُ اِلَیْهِ.

ده مرتبه­: یا اَللهُ

ده مرتبه: یا رَحْمنُ

ده مرتبه­: یا رَحیمُ

ده مرتبه­: یا بَدیعَ السَّمواتِ وَالْأَرْضِ، یا ذَاالْجَلالِ وَالْإِکْرامِ

ده مرتبه­: یا حَىُّ یا قَیُّومُ

ده مرتبه­: یا حَنّانُ یا مَنّانُ

ده مرتبه­: یا لا اِلـهَ اِلاَّ اَنْتَ

ده مرتبه­: آمینَ.

پس آنگاه بگو:

اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ یا مَنْ هُوَ اَقْرَبُ اِلَىَّ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ، یا مَنْ یَحُولُ،

(خدایا از تو می­ خواهم، اى­ کسى که او نزدیکتر است؛ به من از رگ گردن. اى­ که حائل شود،)

بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ، یا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الاَعْلى وَ بِالاُفُقِ الْمُبینِ،

(میان انسان و دلش اى­که او در دیدگاه اعلى است، و در افق آشکارى است.)

یا مَنْ هُوَ الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى، یا مَنْ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىْءٌ، وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ،

(اى­که او بخشاینده است، و بر عرش استیلا دارد. اى­که نیست مانندش چیزى و او شنوا و بینا است.)

اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد،

(از تو خواهم که درود فرستى بر محمّد و آل محمّد.)

آنگاه حاجت خود را از خداوند طلب کن، که برآورده خواهد شد، ان شاءاللّه.[8]

(دعاى کوتاه بالا دعاى بسیار پرمحتوایى است، که سزاوار است انسان هر زمان که حال دعا پیدا کند از آن بهره ­گیرد، و همچنین در قنوت­هاى نماز مى ­توان از آن استفاده کرد، و  دعایى است که جمله­ هاى آن غالباً از آیات قرآن گرفته شده، و صفات جمال و جلال خداوند در آن منعکس است.)

مرحوم «کفعمى» در ادامه مى ­افزاید: پس از آن، این صلوات را بخوان، امام صادق(علیه ­السلام) فرمود: هر کس بخواهد محمّد و آل محمّد را با صلوات بر آنان مسرور و خشنود سازد، این صلوات را بخواند.[9]

اَللّهُمَّ یا اَجْوَدَ مَنْ اَعْطى، وَیا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ، وَ یا اَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ،

خدایا! اى بخشنده­ ترین، عطا بخشان، و اى بهترین درخواست شدگان، و اى مهربان­ترین کسى که، از او مهربانى جویند،

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ فِی الْاوَّلینَ، وَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ فِى الاْخِرینَ،

خدایا درود فرست بر محمّد و آلش در زمره پیشینیان، و درود فرست بر محمّد و آلش در زمره پسینیان.

وَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ فِی الْمَلَأِ الْاعْلی، وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِى الْمُرْسَلینَ،

و درود فرست بر محمّد و آلش در ساکنین عالم بالا، و درود فرست بر محمّد و آلش در زمره مرسلین،

اَللّهُمَّ اَعْطِ مُحَمَّداً وَ آلَهُ، الْوَسیلَةَ وَ الْفَضیلَةَ،

خدایا عطا کن به محمّد و آلش، مقام وسیله و فضیلت،

وَالشَّرَفَ وَ الرِّفْعَةَ وَ الدَّرَجَةَ الْکَبیرَةَ، اَللّهُمَّ اِنّى آمَنْتُ بِمُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ،

و شرف و رفعت و درجه بلند، خدایا من ایمان آوردم، به محمّد صلى الله علیه و آله،

وَ لَمْ اَرَهُ، فَلا تَحْرِمْنى فِى الْقِیامَةِ رُؤْیَتَهُ، وَ ارْزُقْنى صُحْبَتَهُ،

با این که او را ندیده ­ام، پس در روز قیامت از دیدارش محرومم مفرما، و مصاحبت و همنشینى او را روزیم فرما،

وَتَوَفَّنى عَلى مِلَّتِهِ، وَ اسْقِنى مِنْ حَوْضِهِ مَشْرَباً رَوِیّاً سآئِغاً هَنیئاً، لا اَظْمَأُ بَعْدَهُ اَبَداً،

و بر کیش او بمیرانم و بنوشانم از حوض او، (حوض کوثر) نوشاندنى سیراب و جانبخش و گوارا، که پس از آن هرگز تشنه نشوم،

اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ، اَللّهُمَّ اِنّى آمَنْتُ بِمُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَلَمْ اَرَهُ،

که براستى تو بر هر چیز توانایى، خدایا من ایمان آورده­ ام به محمّد صلى الله علیه وآله، و او را ندیده ­ام.

فَعَرِّفْنى فِى الْجِنانِ وَجْهَهُ، اَللّـهُمَّ بَلِّغْ مُحَمَّداً،

پس در بهشت رویش را به من نشان ده، خدایا برسان به محمّد.

صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ مِنّى، تَحِیَّةً کَثیرَةً وَسَلاماً،

صلى الله علیه و آله از جانب من تحیتى بسیار و سلامى.

آنگاه دعاى «امّ داوود» را بخوان.

سپس این تسبیحات را که پاداش فراوانى دارد، را بخوان:

سُبْحانَ اللهِ قَبْلَ کُلِّ اَحَد، وَ سُبْحانَ اللهِ بَعْدَ کُلِّ اَحَد، وَ سُبْحانَ اللهِ مَعَ کُلِّ اَحَد،

منزه باد خدا پیش ازهر کس، و منزه باد خدا پس از هرکس، و منزه باد خدا با هرکس،

وَ سُبْحانَ اللهِ یَبْقى رَبُّنا و یَفْنى کُلُّ أَحَد، وَ سُبْحانَ اللهِ تَسْبیحاً،

و منزه باد خدا که باقى ماند پروردگار ما، و فانى شود هرکس، و منزه باد خدا تنزیهى،

یَفْضُلُ تَسْبیحَ الْمُسَبِّحینَ فَضْلاً کَثیراً قَبْلَ کُلِّ اَحَد، وَ سُبْحانَ اللهِ،

که فزونى گیرد بر تسبیح تسبیح گویان، فزونى بسیارى پیش از هرکس، و منزه باد خدا،

تَسْبیحاً یَفْضُلُ تَسْبیحَ الْمُسَبِّحینَ فَضْلاً کَثیراً بَعْدَ کُلِّ اَحَد،

تنزیهى که فزونى گیرد برتسبیحِ، تسبیح­ گویان؛ فزونى بسیارى پس از هر کس،

وَ سُبْحانَ اللهِ تَسْبیحاً یَفْضُلُ تَسْبیحَ الْمُسَبِّحینَ فَضْلاً کَثیراً، مَعَ کُلِّ اَحَد،

و منزه باد خدا تنزیهى که، فزونى گیرد بر تسبیح تسبیح گویان فزونى بسیار، با هر کس،

وَسُبْحانَ اللهِ تَسْبیحاً یَفْضُلُ تَسْبیحَ الْمُسَبِّحینَ فَضْلاً کَثیراً لِرَبِّنَا الْباقى وَیَفْنى کُلُّ اَحَد،

و منزه باد خدا تنزیهى که، فزونى گیرد بر تسبیحِ تسبیح گویان برترى بسیارى براى پروردگار ما که باقى ماند و جز او فانى شود هر کس،

وَ سُبْحانَ اللهِ تَسْبیحاً لا یُحْصى، وَ لا یُدْرى وَ لا یُنْسى وَ لا یَبْلى وَ لا یَفْنى، وَ لَیْسَ لَهُ مُنْتَهى،

و منزه باد، خدا تنزیهى که به شماره در نیاید، و دانسته نشود و فراموش نگردد و کهنه نشود، و فنا نپذیرد و انتهایى برایش نباشد

وَ سُبْحانَ اللهِ تَسْبیحاً یَدُومُ بِدَوامِهِ،

و منزه باد خدا تنزیهى که دوام داشته باشدبه دوام او

وَ یَبْقى بِبَقآئِهِ فى سِنِى الْعالَمینَ، وَ شُهُورِ الدُّهُورِ، وَ اَیّامِ الدُّنْیا وَ ساعاتِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ، ،

و باقى ماند به بقاى او در طول سال هاى این جهان و سایر جهانیان و ماه هاى این روزگار و هر روزگار و روزهاى دنیا و ساعات شب و روز،

وَ سُبْحانَ اللَّهِ ابَدَ الْابَدِ، وَمَعَ الْابَدِ مِمّا لا یُحْصیهِ الْعَدَدُ، وَ لایُفْنیهِ الْامَدُ، وَ لا یَقْطَعُهُ الْابَدُ، وَتَبارَکَ اللهُ اَحْسَنُ الْخالِقینَ.

و منزه باد خدا تا جاویدان است، جاوید و و همراه با جاوید بد انسان که شماره ­اش نتوان کرد، و زمان و مدت آن را به فنا نکشاند و قطعش نکند «هرگز» و بزرگ است، خدا بهترین آفریدگان.

بار دیگر همین دعا را بخوان، ولى بجاى سُبْحانَ اللّهِ قَبْلَ کلِّ أَحَد،  بگو: وَ الْحَمْدُ لِلّه قَبْلَ کُلِّ اَحَد،

و هر جا که کلمه سُبْحانَ اللّه دارد؛ به جاى آن اَلْحَمدُ لِلّه بگو و دعا را تا آخر بخوان.

براى بار سوم از ابتدا شروع کن، ولى این بار به جاى سُبْحانَ اللّهِ، بگو: لا إِلهَ إلاّ اللّه. مثلاً بگو: لا إله إلاّ اللّه قَبْلَ کُلِّ أَحَد…

در مرتبه چهارم، دعا را از ابتدا شروع کن، و تا آخر بخوان، ولى به جاى سبحان اللّه، بگو أللّه اکبر. مثلاً مى گویى: أللّه أکبر قَبلَ کلِّ أحد…

سپس این دعا را بخوان:[10]

متن دعا :

اللَّهُمَّ مَنْ تَعَبَّأَ وَ تَهَيَّأَ، وَ أَعَدَّ وَ اسْتَعَدَّ لِوِفَادَةٍ إِلَى مَخْلُوقٍ، رَجَاءَ رِفْدِهِ وَ طَلَبَ نَائِلِهِ وَ جَائِزَتِهِ‏،

خدايا هر كس براى ورود بر مخلوقى، به اميد لطف و احسانى، خود را مهيا ساخته، و براى جايزه و عطا مى ­‏رود و خود را براى عرض حاجت آماده و مستعد مى­‏ گرداند،

فَإِلَيْكَ يَا رَبِّ تَعْبِيَتِي وَ اسْتِعْدَادِي رَجَاءَ عَفْوِكَ، وَ طَلَبَ نَائِلِكَ وَ جَائِزَتِكَ‏،

من هم اى خدا اينگونه به درگاه تو آمده، به اميد عفو تو و درخواست عطاى تو، و جايزه و احسان تو،

فَلاَ تُخَيِّبْ دُعَائِي يَا مَنْ لاَ يَخِيبُ عَلَيْهِ سَائِلٌ (السَّائِلُ) وَ لاَ يَنْقُصُهُ نَائِلٌ‏،

پس مرا در دعا محروم مكن، اى كسى كه هيچ سائلى را از درت محروم نخواهى كرد، و عطايت كم نخواهد گشت،

فَإِنِّي لَمْ آتِكَ ثِقَةً بِعَمَلٍ صَالِحٍ عَمِلْتُهُ، وَ لاَ لِوِفَادَةِ مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ‏،

اى خدا من نه به اعتماد بر عمل نيك خود به درگاه تو آمده­‏ ام، و نه به هيچ مخلوقى وارد شده و اميدى دارم،

أَتَيْتُكَ مُقِرّاً عَلَى نَفْسِي، بِالْإِسَاءَةِ وَ الظُّلْمِ مُعْتَرِفاً، بِأَنْ لاَ حُجَّةَ لِي وَ لاَ عُذْرَ،

بلكه به درگاه تو به اقرار بدكارى و ستم بر نفس خود آمده­‏ام، و اعتراف مى­‏ كنم كه هيچ حجت و عذرى بر گناه خود ندارم،

أَتَيْتُكَ أَرْجُو عَظِيمَ عَفْوِكَ الَّذِي عَفَوْتَ (عَلَوْتَ) بِهِ (عَلَى) عَنِ الْخَاطِئِينَ (الْخَطَّائِينَ)،

پس به درگاهت به اميد عفو عظيمت آمده ‏­ام، آن عفو و احسانى كه به آن از همه خطاكاران درگذشتى،

فَلَمْ يَمْنَعْكَ طُولُ عُكُوفِهِمْ عَلَى عَظِيمِ الْجُرْمِ، أَنْ عُدْتَ عَلَيْهِمْ بِالرَّحْمَةِ،

و طول مدت اصرار آنها بر گناه بزرگ، مانع از عفو نگرديد، و بر آنها به رحمت بازگشتى،

فَيَا مَنْ رَحْمَتُهُ وَاسِعَةٌ وَ عَفْوُهُ عَظِيمٌ يَا عَظِيمُ يَا عَظِيمُ يَا عَظِيمُ‏،

پس اى خدايى كه رحمتت واسع است، و عفوت بسيار عظيم، اى خداى بزرگ، اى خداى بزرگ، اى خداى بزرگ،

لاَ يَرُدُّ غَضَبَكَ إِلاَّ حِلْمُكَ، وَ لاَ يُنْجِي مِنْ سَخَطِكَ إِلاَّ التَّضَرُّعُ إِلَيْكَ‏،

آتش غضبت را جز آب حلمت خاموش نتواند كرد، و از غضبت نجاتى جز تضرع بدرگاهت نيست،

فَهَبْ لِي يَا إِلَهِي فَرَجاً بِالْقُدْرَةِ الَّتِي تُحْيِي بِهَا مَيْتَ الْبِلاَدِ،

خدايا باز بر من ببخش، و گشايشى در كارم عطا كن، بقدرت كامله ‏اى كه هر شهر و ديار مرده را به آن زنده ساختى،

وَ لاَ تُهْلِكْنِي غَمّاً حَتَّى تَسْتَجِيبَ لِي، وَ تُعَرِّفَنِي الْإِجَابَةَ فِي دُعَائِي،

و مرا به غم و حسرت هلاك مكن، تا دعايم مستجاب گردانى، و به من بنما مستجاب شدن دعايم را،

وَ أَذِقْنِي طَعْمَ الْعَافِيَةِ إِلَى مُنْتَهَى أَجَلِي، وَ لاَ تُشْمِتْ بِي عَدُوِّي، وَ لاَ تُسَلِّطْهُ عَلَيَّ، وَ لاَ تُمَكِّنْهُ مِنْ عُنُقِي‏،

و به من طعم آسايش و سلامتى (از عذابت را) تا آخر عمر بچشان، و مرا به شماتت دشمن گرفتار مكن، و دشمن را بر من مسلط مگردان و چيره مساز،

اللَّهُمَّ (إِلَهِي) إِنْ وَضَعْتَنِي، فَمَنْ ذَا الَّذِي يَرْفَعُنِي، وَ إِنْ رَفَعْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَضَعُنِي‏،

خدايا اگر تو مرا پست كنى آن كيست كه مرا رفعت و بلندى بخشد، و اگر تو مرا بلند مرتبه كنى آن كيست كه مرا پست تواند كرد،

وَ إِنْ أَهْلَكْتَنِي، فَمَنْ ذَا الَّذِي يَعْرِضُ لَكَ فِي عَبْدِكَ أَوْ يَسْأَلُكَ عَنْ أَمْرِهِ‏،

و اگر تو مرا به غضب هلاك كنى، آن كيست كه در كار بنده ‏ات با تو معارضه يا درخواستى تواند كرد،

وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ لَيْسَ فِي حُكْمِكَ ظُلْمٌ، وَ لاَ فِي نَقِمَتِكَ عَجَلَةٌ،

و البته مى‏ دانم كه در حكم تو هيچ ظلم و جورى نيست، و در انتقام تو عجله و شتابى نخواهد بود،

وَ إِنَّمَا يَعْجَلُ مَنْ يَخَافُ الْفَوْتَ، وَ إِنَّمَا يَحْتَاجُ إِلَى الظُّلْمِ الضَّعِيفُ،

آن كس در انتقام تعجيل كند كه از فوت وقت بترسد، و آنكس به ظلم نيازمند است؛ كه ضعيف و ناتوان باشد.

وَ قَدْ تَعَالَيْتَ يَا إِلَهِي عَنْ ذَلِكَ عُلُوّاً كَبِيراً،

و تو اى خدا از اين نواقص امكانى بى ‏اندازه منزهى، و از اين عيوب مخلوق بسيار بزرگتر و برترى،

اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ، بِكَ فَأَعِذْنِي، وَ أَسْتَجِيرُ بِكَ، فَأَجِرْنِي‏،

خدايا من به درگاه تو پناه آورده­ام، مرا پناه ده، و از تو امان مى­ طلبم مرا امان ده،

وَ أَسْتَرْزِقُكَ، فَارْزُقْنِي، وَ أَتَوَكَّلُ عَلَيْكَ، فَاكْفِنِي‏،

و از تو روزى مى­ خواهم مرا روزى ده، و بر تو توكل مى ‏كنم، پس مرا كفايت فرما،

وَ أَسْتَنْصِرُكَ عَلَى عَدُوِّي، (عَدُوِّكَ) فَانْصُرْنِي، وَ أَسْتَعِينُ بِكَ فَأَعِنِّي‏،

و از تو بر دشمنانم يارى مى‏­طلبم، مرا يارى فرما، و از تو مدد مى­ خواهم، مرا مدد فرما،

وَ أَسْتَغْفِرُكَ، يَا إِلَهِي فَاغْفِرْ لِي، آمِينَ آمِينَ آمِينَ،

و از تو پوزش مى­ خواهم پس مرا ببخش، اى پروردگار من، آمين آمين آمين.

آنگاه با نهایت خشوع و فروتنى، دعاى چهل و هفتم «صحیفه سجّادیّه» را بخوان که بسیار دعاى گران قدر و ارزشمندى است.[11]

 

5. دعای عرفه

از جمله دعاهایى که خواندنش در روز عرفه سفارش شده است، دعاى معروف و مشهور سالار شهیدان امام حسین (علیه السلام) است، که ازمحتواى بسیار با ارزش و بى­نظیرى برخوردار است، این دعاى پرفیض، گنجینه ­اى از معارف اسلامى است، که راه خداشناسى و توبه و بازگشت به او را، به هر خداجوى مسلمانى مى آموزد، و روح را به بالاترین اوج معرفت، مى­ رساند و مى ­توان گفت؛ یک دوره عرفان اسلامى در آن درج است.

بشر و بشیر[12] از فرزندان «غالب اسدى» روایت کرده اند که: عصر روز «عرفه» در سرزمین «عرفات» خدمت امام حسین (علیه السلام) بودیم، که آن حضرت با گروهى از اهل بیت (علیهم­ السلام) و شیعیان خود، در نهایت خشوع و فروتنى، از خیمه خویش بیرون آمدند، و در قسمت چپ کوه  جبل ­الرحمه،­ (کوه معروفى است در وسط عرفات) رو به سوى کعبه ایستادند، و همانند فقیر و نیازمندى که چیزى طلب کند، دست ها را در برابر صورت گرفتند، و این دعا را خواندند.[13]

 

6. در پایان روز عرفه این دعا را بخوان:

یا رَبِّ إنَّ ذُنُوبی لا تَضُرُّکَ، وَانَّ مَغْفِرَتَکَ لی لا تَنْقُصُکَ، فَاعْطِنی ما لا یَنْقُصُکَ، وَاغْفِرْ لی ما لایَضُرُّکَ.[14]

هم­چنین بخوان:

اللَّهُمَّ لا تَحْرِمْنی خَیْرَ ما عِنْدَکَ لِشَرِّ ما عِنْدی فَانْ انْتَ لَمْ تَرْحَمْنی بِتَعَبی وَنَصَبی فَلا تَحْرِمْنی اجْرَ الْمُصابِ عَلی مُصیبَتِهِ.[15]

 

7. به هنگام غروب روز عرفه، دعاى عشرات را بخوان.

خواندن این دعا­، در هر صبح و شام مستحب است، آن را در پایان روز عرفه نیز بخوان.

مرحوم «سیّد بن طاووس» در اعمال روز عرفه، این دعا را ذکر کرده است.

متن دعای عشرات­:

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ،

سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلَا إِلهَ إِلّا اللّهُ وَاللّهُ أَكْبَرُ، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ، سُبْحانَ اللّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَأَطْرافَ النَّهارِ، سُبْحانَ اللّهِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصالِ، سُبْحانَ اللّهِ بالْعَشِيِّ وَالْإِبْكارِ،

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانى‌اش همیشگى است؛ منزّه است خدا و ستایش ویژه خداست و معبودی جز خدا نیست، و خداوند بزرگ‌تر از آن است که وصف شود، و هیچ نیرو و توانی نیست جز به خدای بلندمرتبه بزرگ، پاک و منزّه است، خدا شب هنگام و به گاه روز، پاک و منزّه است، خدا صبحگاهان و به گاه عصر، پاک و منزّه است، خدا در شامگاه و بامداد،

سُبْحانَ اللّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَحِينَ تُصْبِحُونَ، وَلَهُ الْحَمْدُ فِى السَّماواتِ وَالْأَرْضِ، وَعَشِيّاً وَحِينَ تُظْهِرُونَ، يُخْرِجُ الْحَىَّ مِنَ الْمَيِّتِ، وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ، وَيُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها، وَكَذَلِكَ تُخْرَجُونَ، سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ، وَسَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ، وَالْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ.

خداوند را هنگامی که وارد شب می­ شوید و چون به صبح در می ­آیید [به پاکی از هر عیب و نقصی] ستایش کنید، [تا پیوسته توجه قلبی به این حقیقت داشته باشید]؛ همۀ ستایش ­ها در آسمان­ ها و زمین ویژۀ اوست، و شب و هنگامی که وارد ظهر می­ شوید [نیز خداوند را با تسبیح گفتن از هر عیب و نقصی پاک و منزّه بدارید]، [خداوندی که] زنده را از مرده، و مرده را از زنده پدید می­ آورد، و زمین را پس از مردنش حیات می­ بخشد، و [شما را نیز] این گونه [از قبرها زنده] بیرونتان می­ آورند»؛ «پروردگارت که دارای قدرت شکست ناپذیر است از همۀ اوصافی که [مشرکان او را به آن] توصیف می­ کنند، منزّه و پاک است؛ سلام و درود بر همۀ رسولان! همۀ ستایش­ها ویژۀ خداوند، پروردگار جهانیان است».

سُبْحانَ ذِى الْمُلْكِ وَالْمَلَكُوتِ، سُبْحانَ ذِى الْعِزَّةِ وَالْجَبَرُوتِ، سُبْحانَ ذِى الْكِبْرِياءِ وَالْعَظَمَةِ الْمَلِكِ الْحَقِّ المُهَيْمِنِ الْمُبِينِ القُدُّوسِ، سُبْحانَ اللّهِ الْمَلِكِ الْحَيِّ الَّذِي لَايَمُوتُ، سُبْحانَ اللّهِ الْمَلِكِ الْحَيِّ الْقُدُّوسِ، سُبْحانَ الْقائِمِ الدَّائِمِ، سُبْحانَ الدَّائِمِ الْقائِمِ،

منزّه است صاحب فرمانروایی و پادشاهی، منزّه است صاحب توانمندی و قدرت مطلق، منزّه است دارنده شکوه و اقتدار و بزرگی، همان فرمانروای بر حق سیطره‌دار، دارای نهایت پاکی، منزّه است خداوند فرمانروای زنده‌ای که هرگز نمی‌میرد، منزّه است خدای فرمانروای زنده، دارای نهایت پاکی، منزّه است پاینده‌ی پایدار، منزّه است پایدار پاینده،

سُبْحانَ رَبِّىَ­الْعَظِيمِ، سُبْحانَ رَبِّىَ الْأَعْلى، سُبْحانَ الْحَيِّ الْقَيُّومِ، سُبْحانَ الْعَلِيِّ الْأَعْلى، سُبْحانَهُ وَتَعالى، سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّنا وَرَبُّ الْمَلائِكَةِ وَالرُّوحِ؛ سُبْحانَ الدَّائِمِ غَيْرِ الْغافِلِ، سُبْحانَ الْعالِمِ بِغَيْرِ تَعْلِيمٍ، سُبْحانَ خالِقِ مَا يُرى وَمَا لَايُرى، سُبْحانَ الَّذِى يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَلَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ، وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ،

منزّه است پروردگار بزرگم، منزّه است پروردگار برترم، منزّه است آن زنده‌ی به خود پاینده، منزّه است آن بلند مرتبه‌ی برتر، منزّه است او و بلندمرتبه و پاک و پاکیزه است، پروردگار ما و پروردگار فرشتگان و روح؛ منزّه است آن پاینده‌ی بی‌غفلت، منزّه است آن دانای ناآموخته، منزّه است آن آفریننده دیدنی‌ها و نادیدنی‌ها، منزّه است آن‌که دیده‌ها را دریابد و دیده‌ها او را درنیابند و اوست دقیق‌نگرِ آگاه،

اللّهُمَّ إِنِّى أَصْبَحْتُ مِنْكَ فِى نِعْمَةٍ وَخَيْرٍ وَبَرَكَةٍ وَعافِيَةٍ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَأَتْمِمْ عَلَىَّ نِعْمَتَكَ وَخَيْرَكَ وَبَرَكَاتِكَ وَعافِيَتَكَ بِنَجاةٍ مِنَ النَّارِ، وَارْزُقْنِى شُكْرَكَ وَعافِيَتَكَ وَفَضْلَكَ وَكَرامَتَكَ أَبَداً ما أَبْقَيْتَنِى. اللّهُمَّ بِنُورِكَ اهْتَدَيْتُ، وَبِفَضْلِكَ اسْتَغْنَيْتُ، وَبِنِعْمَتِكَ أَصْبَحْتُ وَأَمْسَيْتُ؛

خدایا، در حالی صبح کردم که از سوی تو در نعمت و خیر و برکت و سلامتی کامل بودم، پس درود فرست بر محمّد و خاندانش، و نعمت و خیر و برکات و سلامتی را بر من با نجات از آتش دوزخ کامل کن، شکرگذاری به پیشگاهت و تندرستی و احسان و بخشندگی‌ات را همواره تا گاهی که زنده هستم روزی‌ام کن، خدایا! به نورت هدایت یافتم، و به احسانت بی‌نیاز گشته، و به نعمتت صبح و شام کردم؛

اللّهُمَّ إِنِّى أُشْهِدُكَ وَكَفى بِكَ شَهِيداً، وَأُشْهِدُ مَلائِكَتَكَ وَأَنْبِياءَكَ وَرُسُلَكَ، وَحَمَلَةَ عَرْشِكَ، وَسُكّانَ سَماواتِكَ وَأَرْضِكَ وَجَمِيعَ خَلْقِكَ، بِأَنَّكَ أَنْتَ اللّهُ لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ، وَحْدَكَ لَاشَرِيكَ لَكَ، وَأَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَبْدُكَ وَرَسُولُكَ، وَأَنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ، تُحْيِى وَتُمِيتُ، وَتُمِيتُ وَتُحْيِى، وَأَشْهَدُ أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ، وَأَنَّ النَّارَ حَقٌّ، وَالنُّشُورَ حَقٌّ، وَالسَّاعَةَ آتِيَةٌ لَارَيْبَ فِيها، وَأَنَّ اللّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ؛

خدایا! تو را گواه می‌گیرم و گواهی تو مرا بس است و گواه می‌گیرم همه فرشتگان و پیامبران و رسولان و حاملان عرش و ساکنان آسمان‌ها و زمین و همه آفریده‌هایت را بر اینکه همانا تویی خدا، معبودی جز تو نیست، یگانه و بی‌شریکی و اینکه محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) بنده و فرستاده‌ی تو است و اینکه تو بر هر کاری توانایی، زنده می‌کنی و می‌میرانی و می‌میرانی و زنده می‌سازی و گواهی می‌دهم که بهشت و دوزخ و برانگیخته شدن مردگان حق است و قیامت که تردیدی در آن نیست آمدنی است و اینکه خدا مردگان را در قبرها برخواهد انگیخت؛

وَأَشْهَدُ أَنَّ عَلِىَّ بْنَ أَبِى طَالِبٍ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ حَقّاً حَقّاً، وَأَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ هُمُ الْأَئِمَّةُ الْهُداةُ الْمَهْدِيُّونَ، غَيرُ الضَّالِّينَ وَلَا الْمُضِلِّينَ، وَأَنَّهُمْ أَوْلِياؤُكَ الْمُصْطَفَونَ، وَحِزْبُكَ الْغالِبُونَ، وَصِفْوَتُكَ وَخِيَرَتُكَ مِنْ خَلْقِكَ، وَنُجَبَاؤُكَ الَّذِينَ انْتَجَبْتَهُمْ لِدِينِكَ، وَاخْتَصَصْتَهُمْ مِنْ خَلْقِكَ، وَاصْطَفَيْتَهُمْ عَلى عِبادِكَ، وَجَعَلْتَهُمْ حُجَّةً عَلَى الْعالَمِينَ، صَلَواتُكَ عَلَيْهِمْ وَالسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ؛

و شهادت می‌دهم، که علی بن ابی‌طالب امیرمؤمنان بر حق بر حق است، و پیشوایان از فرزندانش، امامان هدایت‌گر و ره‌یافته‌اند، نه گمراهند و نه گمراه‌کننده و اینکه آنان اولیاء برگزیده تو و حزب پیروز تو و بندگان خالص تو و بهترین انتخاب شدگان از میان مخلوقات تواند، و بهترین برگزیده ‌شدگانی هستند، که برای دینت برگزیدی و از میان بندگانت ویژه خود ساختی و بر جهانیان حجّت قراردادی، درود و سلام و رحمت و برکاتت بر آنان باد؛

اللّهُمَّ اكْتُبْ لِى هذِهِ الشَّهادَةَ عِنْدَكَ حَتّى تُلَقِّنَنِيها يَوْمَ الْقِيامَةِ وَأَنْتَ عَنِّى راضٍ، إِنَّكَ عَلى ما تَشاءُ قَدِيرٌ. اللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً يَصْعَدُ أَوَّلُهُ وَلَا يَنْفَدُ آخِرُهُ، اللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً تَضَعُ لَكَ السَّماءُ كَنَفَيْها، وَتُسَبِّحُ لَكَ الْأَرْضُ وَمَنْ عَلَيْها.

الها! این اقرار را نزد خود برای من ثبت کن، تا آن را در روز قیامت بر زبانم جاری کنی، درحالی‌که از من خشنود باشی، همانا تو بر آنچه می‌خواهی توانایی. خدایا! تو را سپاس، سپاسی که آغازش بالا رود و انجامش پایان نگیرد، خدایا! تو را سپاس، سپاسی که آسمان برای تو بر دوش کشد و زمین و هرکه بر آن است تو را آنچنان تسبیح کند.

اللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً سَرْمَداً أَبَداً لَاانْقِطاعَ لَهُ، وَلَا نَفادَ وَلَكَ يَنْبَغِى، وَ إِلَيْكَ يَنْتَهِى، فِىَّ وَعَلَىَّ وَلَدَىَّ وَمَعِى وَقَبْلِى وَبَعْدِى وَأَمامِى وَفَوْقِى وَتَحْتِى، وَ إِذا مِتُّ وَبَقِيتُ فَرْداً وَحِيداً ثُمَّ فَنِيتُ؛ وَلَكَ الْحَمْدُ إِذا نُشِرْتُ وَبُعِثْتُ، يَا مَوْلاىَ.

خدایا! تو را سپاس، سپاسی همواره و همیشگی که گسست و پایانی برایش نباشد و تنها سزاوار تو باشد و به تو بیانجامد، سپاسی که در دلم و بر تنم نمایان شود و نزد من و با من و پیش از من و پس از من و پیش رویم و بالای سرم و زیر پایم و آنگاه که مرگم فرا رسد و یگانه و تنها مانم سپس فانی شوم؛ و تو را سپاس گاهی که زنده و برانگیخته شوم، ای سرور من،

اللّهُمَّ وَلَكَ الْحَمْدُ وَلَكَ الشُّكْرُ بِجَمِيعِ مَحامِدِكَ كُلِّها، عَلى جَمِيعِ نَعْمائِكَ كُلِّها، حَتَّى يَنْتَهِىَ الْحَمْدُ إِلى مَا تُحِبُّ رَبَّنا وَتَرْضى. اللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى كُلِّ أَكْلَةٍ وَشَرْبَةٍ وَبَطْشَةٍ وَقَبْضَةٍ وَبَسْطَةٍ، وَفِى كُلِّ مَوْضِعِ شَعْرَةٍ .

خدایا! و تو را ستایش و سپاس برای همه صفات پسندیده‌ات و بر همه نعمت‌هایت، سپاسی بلند و بی‌پایان‌ که آن را ای پروردگار ما، پسندیده داری و از آن خشنود شوی، خدایا! تو را سپاس بر هر خوردن و نوشیدن و هر دست یافتن و هر انقباض و انبساط، و در برابر هر تار مو که به ما دادی،

اللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً خالِداً مَعَ خُلُودِكَ، وَلَكَ الْحَمْدُ حَمْداً لَامُنْتَهى لَهُ دُونَ عِلْمِكَ، وَلَكَ الْحَمْدُ حَمْداً لَاأَمَدَ لَهُ دُونَ مَشِيَّتِكَ، وَلَكَ الْحَمْدُ حَمْداً لَا أَجْرَ لِقائِلِهِ إِلّا رِضاكَ، وَلَكَ الْحَمْدُ عَلى حِلْمِكَ بَعْدَ عِلْمِكَ؛ وَلَكَ الْحَمْدُ عَلى عَفْوِكَ بَعْدَ قُدْرَتِكَ،

خدایا! تو را سپاس، سپاسی پاینده به پایندگی‌ات و تو را سپاس، سپاسی که نهایت آن را جز دانشت نداند و تو را سپاس سپاسی که پایان آن را جز مشیتّت نخواهد و تو را سپاس، سپاسی که جز خشنودی تو مزدی برای گوینده‌اش نیست و تو را سپاس بر بردباری‌ات پس از دانستنت؛ و تو را سپاس بر گذشتت، پس‌ از توانائی‌ات،

وَلَكَ الْحَمْدُ باعِثَ الْحَمْدِ، وَلَكَ الْحَمْدُ وارِثَ الْحَمْدِ، وَلَكَ الْحَمْدُ بَدِيعَ الْحَمْدِ، وَلَكَ الْحَمْدُ مُنْتَهَى الْحَمْدِ، وَلَكَ الْحَمْدُ مُبْتَدِعَ الْحَمْدِ، وَلَكَ الْحَمْدُ مُشْتَرِىَ الْحَمْدِ، وَلَكَ الْحَمْدُ وَلِىَّ الْحَمْدِ، وَلَكَ الْحَمْدُ قَدِيمَ الْحَمْدِ، وَلَكَ الْحَمْدُ صَادِقَ الْوَعْدِ، وَفِىَّ الْعَهْدِ، عَزِيزَ الْجُنْدِ، قَائِمَ الْمَجْدِ، وَلَكَ الْحَمْدُ رَفِيعَ الدَّرَجاتِ، مُجِيبَ الدَّعَواتِ، مُنْزِلَ الْآياتِ مِنْ فَوْقِ سَبْعِ سَمَاواتٍ؛ عَظِيمَ الْبَرَكاتِ، مُخْرِجَ النُّورِ مِنَ الظُّلُماتِ، وَمُخْرِجَ مَنْ فِى الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ، مُبَدِّلَ السَّيِّئاتِ حَسَناتٍ، وَجاعِلَ الْحَسَناتِ دَرَجَاتٍ.

و تو را سپاس، ای سرچشمه سپاس و تو را سپاس ای به ارث‌برنده سپاس، و تو را سپاس ای آفریننده سپاس، و تو را سپاس ای نهایت سپاس، و تو را سپاس ای پدیدآورنده سپاس، و تو را سپاس ای خریدار سپاس، و تو را سپاس ای صاحب سپاس، و تو را سپاس ای دیرینه سپاس، و تو را سپاس ای راست وعده، ای وفادار به پیمان، ای توانا سپاه، ای مجد و عظمتت پایدار، و تو را سپاس ای بلند پایه، ای پاسخگوی خواسته‌ها، ای فرود آورنده آیات از بالای هفت آسمان؛ ای دارای برکات بزرگ، ای درآورنده نور از دل تاریکی‌ها و ای بیرون آورنده آنان‌که در تاریکی‌هایند به سوی نور، ای دگرگون‌کننده گناهان به نیکی‌ها و قراردهندۀ خوبی‌ها به رتبه‌ها،

اللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ غَافِرَ الذَّنْبِ، وَقَابِلَ التَّوْبِ، شَدِيدَ الْعِقابِ ذَا الطَّوْلِ ، لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ . اللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ فِى اللَّيْلِ إِذا يَغْشى، وَلَكَ الْحَمْدُ فِى النَّهارِ إِذا تَجَلّى، وَلَكَ الْحَمْدُ فِى الْآخِرَةِ وَالْأُولى، وَلَكَ الْحَمْدُ عَدَدَ كُلِّ نَجْمٍ وَمَلَكٍ فِى السَّمَاءِ، وَلَكَ الْحَمْدُ عَدَدَ الثَّرَى وَالْحَصى وَالنَّوَى، وَلَكَ الْحَمْدُ عَدَدَ ما فِى جَوِّ السَّماءِ، وَلَكَ الْحَمْدُ عَدَدَ ما فِى جَوْفِ الْأَرْضِ؛

خدا! تو را سپاس ای آمرزنده گناه و ای پذیرندۀ توبه و ای سخت عذاب و ای صاحب عطای بی‌حدّ، معبودی جز تو نیست. بازگشت همه به سوی تو است. خدا! تو را سپاس در شب گاهی که روز را می‌پوشاند و تو را سپاس در روز آنگاه که آشکار می‌گردد و تو را سپاس در آخرت و دنیا و تو را سپاس به تعداد همه ستاره‌ها، و همه فرشتگان آسمانی و تو را سپاس به شماره ذرات خاک و ریگ و دانه‌ها، و تو را سپاس به عدد آنچه در میان آسمان است، و تو را سپاس به عدد آنچه در درون زمین است؛

وَلَكَ الْحَمْدُ عَدَدَ أَوْزانِ مِياهِ الْبِحارِ، وَلَكَ الْحَمْدُ عَدَدَ أَوْراقِ الْأَشْجارِ، وَلَكَ الْحَمْدُ عَدَدَ ما عَلى وَجْهِ الْأَرْضِ، وَلَكَ الْحَمْدُ عَدَدَ مَا أَحْصى كِتابُكَ، وَلَكَ الْحَمْدُ عَدَدَ ما أَحاطَ بِهِ عِلْمُكَ، وَلَكَ الْحَمْدُ عَدَدَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ، وَالْهَوامِّ وَالطَّيْرِ وَالْبَهائِمِ وَالسِّباعِ، حَمْداً كَثِيراً طَيِّباً مُبارَكاً فِيهِ كَما تُحِبُّ رَبَّنا وَتَرْضى، وَكَما يَنْبَغِى لِكَرَمِ وَجْهِكَ وَعِزِّ جَلالِكَ.

و تو را سپاس به میزان وزن آب‌های دریا، و تو را سپاس به شماره برگ درختان، و تو را سپاس به عدد آنچه روی زمین است، و تو را سپاس به تعداد آنچه کتاب تو برشمرده، و تو را سپاس به عدد آنچه دانشت آن را فراگرفته، و تو را سپاس به شماره آدمیان و پریان و حشرات و پرندگان و چهارپایان و درندگان، سپاسی فراوان و سپاسی پاک که در آن برکت باشد آن‌چنان‌که پذیری، ای پروردگار ما و خشنود گردی و آن‌چنان‌که سزاوار بزرگواری ذات و توانمندی بزرگی توست.

پس «ده مرتبه» می‌گویى:

لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ وَحْدَهُ لَاشَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ، وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ.

معبودی جز خدا نیست، یگانه و بی‌شریک است، فرمانروایی و ستایش فقط ویژه اوست و اوست، دقیق‌نگر و آگاه.

و نیز ده مرتبه می‌گویی:

لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ وَحْدَهُ لَاشَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ، يُحْيِى وَيُمِيتُ، وَيُمِيتُ وَيُحْيِى وَهُوَ حَيٌّ لَايَمُوتُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَهُوَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ.

معبودی جز خدا نیست، یگانه و بی‌شریک است، فرمانروایی و ستایش ویژه اوست، زنده می‌کند و می‌میراند، می‌میراند و زنده می‌کند و او خود زنده‌ای است که هرگز نمی‌میرد، نیکی به دست اوست و او بر هر کاری تواناست.

أَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذِى لَاإِلهَ إِلّا هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ وَأَتُوبُ إِلَيْهِ. (ده مرتبه)

آمرزش می‌جویم از خدایی که معبودی جز او نیست، زنده و به خود پاینده است، و تنها به سوی او باز می‌گردم.

يَا اللّهُ يَا اللّهُ (ده مرتبه)، اى خدا، اى خدا.

يَا رَحْمَانُ يَا رَحْمَانُ (ده مرتبه)، اى بخشنده، اى بخشنده.

يَا رَحِيمُ يَا رَحِيمُ (ده مرتبه)، اى مهربان، اى مهربان.

يَا بَدِيعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ (ده مرتبه)، ای پدید آورنده‌ی آسمان‌ها و زمین.

يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ (ده مرتبه)، اى دارندۀ بزرگی و رأفت و رحمت.

يَا حَنَّانُ يَا مَنَّانُ (ده مرتبه)، اى مهرورز و ای بسیار احسان کنندۀ صاحب منت.

يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ (ده مرتبه)، اى زنده، اى پاینده.

يَا حَيُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ (ده مرتبه)، اى زنده، اى که شایسته‌ی پرستشى جز تو نیست.

يَا اللّهُ يَا لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ (ده مرتبه)، اى خدا، اى که شایسته پرستشى جز تو نیست.

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ (ده مرتبه)، به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی‌اش همیشگى است.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (ده مرتبه)، خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.

اَللّهُمَّ افْعَلْ بِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ (ده مرتبه)، خدایا! با من آن کن که شایسته‌ی توست.

آمِينَ آمِينَ (ده مرتبه)، اجابت کن، اجابت کن.

و «ده مرتبه» سوره «توحید».

پس می‌گویی:

اللّهُمَّ اصْنَعْ بِى ما أَنْتَ أَهْلُهُ، وَلَا تَصْنَعْ بِى ما أَنَا أَهْلُهُ، فَإِنَّكَ أَهْلُ التَّقْوى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ، وَأَنَا أَهْلُ الذُّنُوبِ وَالْخَطايا، فَارْحَمْنِى يَا مَوْلاىَ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ.

خدایا! با من آن کن که شایسته تو است، نه آن‌که سزاوار من است چه همانا تو شایسته پروا و آمرزشی و من درخور گناهان و تخلف کردن‌هایم، پس به من رحم کن، ای مولای من که تو مهربان‌ترین مهربانانی.

و «ده مرتبه»:

لَاحَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ، تَوَكَّلْتُ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَايَمُوتُ، وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي لمْ يَتَّخِذْ وَلَداً، وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِى الْمُلْكِ، وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَ لِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيراً.

هیچ نیرو و توانی نیست جز به خدای [بلند‌مرتبه بزرگ]، توکل کردم بر زنده پاینده‌ای که نمی‌میرد و ستایش خدای را که فرزندی نگرفته و در فرمانروایی شریکی برایش نبوده و از خواری و ناتوانی سرپرستی نداشته است و بی‌اندازه بزرگش شمار.[16]

 

[1] – علامه مجلسی، زادالمعاد، ص258. کفعمی، مصباح، ص661.

[2] – کفعمی، مصباح، ص661.

[3] -شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص715.

[4] – علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج98، ص86، حدیث8.

[5] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص332.

[6] – علامه مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، ص258.

[7] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص329.

[8] – کفعمی، مصباح، ص661.

[9] – کفعمی، مصباح، 423.

[10] – کفعمی، مصباح، ص662.

[11] – کفعمی، مصباح، ص671.

[12] – این دو تن را از اصحاب امام حسین (علیه­السلام) به شمار آورده­اند، و برخی از علمای «­علم رجال» بشر بن غالب اسدی را از اصحاب امیرمؤمنان، امام حسن، امام حسین و امام سجاد (علیهم­السلام) دانسته­اند،(آیت الله خویی، سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج4، ص227).

[13] – سیدابن طاووس، اقبال­الاعمال، ص339. شیخ کفعمی، بلدالامین، ص251. علّامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج95، ص216.

[14] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص348.

[15] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص420.

[16] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص417.

اعمال شب دهم اعمال شب دهم عبارت است از:

1. احیاى شب دهم ذى الحجّه، که از شب­ هاى بابرکت و ارزشمندى است. نقل شده است که حضرت امیر مؤمنان على (علیه ­السلام) این شب را احیا مى ­داشت.[1]

 

2. غسل کردن در این شب مستحب است.[2]

 

3. در این شب زیارت امام حسین (علیه­ السلام) مستحب است، و در روایتى از امام صادق (علیه ­السلام) آمده است، که هر کس در چنین شبى امام حسین (علیه ­السلام) را زیارت کند، گناهانش آمرزیده مى شود.[3]

 

4. در این شب این دعا را بخواند: یا دائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِیَّةِ، یا باسِطَ الْیَدَیْنِ بِالْعَطِیَّةِ،

اى کسى که فضل و بخششت بر خلق دائمى است، و اى آن که دو دست احسانت به عطا بخشى باز است،

یا صاحِبَ الْمَواهِبِ السَّنَیِّةِ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ خَیْرِ الْوَرى سَجِیَّةً، وَ اغْفِرْ­لَنا یا ذَالْعُلى فى هذِهِ الْعَشِیَّةِ،

اى صاحب بخشش­هاى ارجمند درود فرست بر محمّد و آلش که بهترین مردمند، در سرشت و نهاد، و بیامرز ما را، اى خداى بلند مرتبه در این شب.[4]

 

 

[1] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص421.

[2] – علامه مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، ص319.

[3] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص421.

[4] – کفعمی، مصباح، ص647.

 

مناسبت

توضیحات منبع

روز دهم

(روز عید قربان)

1. غسل

غسل کردن است که به گفته مرحوم علاّمه مجلسى، غسل در آن روز سنّت مؤکّد است، تا آن جا که بعضى از علما آن را واجب دانسته اند.[1]

 

2. نماز عید قربان

و نحوه انجام آن، به همان کیفیّتى است که در نماز عید فطر گفته شد، و نماز عید قربان در زمان غیبت امام (علیه ­السلام) مطابق مشهور فقهاى عظام، سنّت مؤکّد است. (خواه به صورت جماعت خوانده شود یا فرادى).[2]

مستحب است دعاهایى را که پیش از نماز عید؛ و قبل از آن وارد شده است، را بخواند. به فرموده مرحوم علاّمه مجلسى، بهترین دعاها دعاى چهل و هشتم «صحیفه کامله سجّادیه» است که اوّلش این است: «أللّهُمَّ هذا یَومٌ مُبارَک» و اگر دعاى چهل و ششم را نیز بخواند بهتر است.[3]

 

3. دعای ندبه 

خواندن دعاى ندبه در این روز و سایر اعیاد مستحبّ است.[4]

 

4. قربانی

قربانى کردن در این روز براى همه، مستحبّ مؤکّد است، و بسیار سفارش شده است، تا آن جا که برخى از علما آن را بر کسانى که توانایى دارند واجب دانسته؛ و مستحب است بعد از نماز عید، کمى از گوشت آن بخورد.[5]

و نیز مستحبّ است هنگام قربانى، این دعا را که از امام صادق (علیه ­السلام) نقل شده است بخواند:

وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّمواتِ وَ الأٌرْضَ، حَنیفاً مُسْلِماً وَ ما أنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ،

(من روى خود را به سوى کسى کردم که آسمان ها و زمین را آفریده; من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم.)

إنَّ صَلاتى وَ نُسُکى وَ مَحْیاىَ وَ مَماتى لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ،

(نماز و قربانى و زندگى و مرگم براى خداوندى است؛ که پروردگار جهانیان است.)

لا شَریکَ لَهُ، وَ بِذلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمینَ. اَللّهُمَّ مِنْکَ وَلَکَ، بِسْمِ اللّهِ وَاللّهُ اَکْبَرُ. اَللّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنّى.[6]

(شریکى براى او نیست. من به این برنامه مأمور شدم و از مسلمانانم. خدایا از تو و براى توست. به نام خدا و خداوند بزرگتر است. خدایا از من قبول فرما)

(البتّه اگر به نیّت چند نفر قربانىِ مستحب انجام شود، بگوید: اَللّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنّا).

بسیار مناسب است افراد توانگر، در این روز قربانى نمایند و اکثر آن را به فقرا و نیازمندان انفاق کنند، و به همسایگان و آشنایان نیز بدهند.

در روایتى است که امام صادق (علیه ­السلام) فرمود: امام على بن الحسین و امام باقر (علیهما السلام) گوشت قربانى را سه قسمت مى­ کردند، یک قسمت آن را به همسایگان مى ­دادند، و یک قسمت آن را به نیازمندان، و قسمت سوم را براى اهل خانه نگه مى ­داشتند.[7]

 

5. ذکر تکبیرات 

تکبیرات مشهور زیر را بخواند:

براى کسانى که در این ایّام توفیق حضور در مراسم حج و صحراى «منى» را دارند، بعد از پانزده نماز، این تکبیرها را مى خوانند؛ از نماز ظهر روز عید، شروع کرده تا نماز صبح روز سیزدهم؛ ولى کسانى که در آن جا نیستند، بعد از ده نماز آنها را مى­خوانند، از نماز ظهر روز عید آغاز نموده، تا نماز صبح روز دوازدهم، و آن تکبیرها مطابق روایت کتاب شریف «کافى» چنین است:

اَللهُ اَکْبَرُ، اَللهُ اَکْبَرُ، لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ وَ اللهُ اَکْبَرُ، اَللهُ اَکْبَرُ، و للَّهِ الْحَمْدُ، اَللهُ اَکْبَرُ عَلى ما هَدانا; اَللهُ اَکْبَرُ عَلى ما رَزَقَنا مِنْ بَهیمَهِ الْأَنعامِ; وَ الْحَمْدُ لِلّهِ عَلى ما أبْلانا،[8]

(خدا بزرگتر از توصیف است معبودى جز خدا نیست و خدا بزرگتر است و ستایش خاص خداست خدا بزرگتر است بر آنچه ما را راهنمایى کرد خدا بزرگتر است، بر آنچه روزیمان کرد از چهار پایان انعام (شتر و گاو و گوسفند) و ستایش خاصّ خداست، براى آن که آزمود ما را)

حدّاقل این تکبیرها را بعد از نماز در این ایّام، یکبار بگوید ولى اگر تکرار نماید، بهتر است، و حتّى اگر بعد از نوافل نیز بگوید خوب است.[9]

[1] – علامه مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، ص319.

[2] – علامه مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، ص319.

[3] – علامه مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، ص319.

[4] – علامه مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، ص320.

[5] – علامه مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، ص320.

[6] – علامه مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، ص321.

[7] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص451.

[8] – کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ص517، حدیث4.

[9] – علامه مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، ص323.

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

مناسبت توضیحات منبع

روز عید غدیر

(روز هجدهم)

1. روزه

در روایتى از امام صادق (علیه ­السلام)، روزه در چنین روزى برابر با روزه شصت ماه شمرده شده، و در روایتى روزه روز غدیر خم کفّاره شصت سال است.[1]

 

2. غسل

مرحوم شیخ کفعمى در «بلدالامین» غسل این روز را مستحب دانسته است.[2]

 

3. احسان و نیکى به برادران مؤمن

امام رضا (علیه ­السلام) فرمودند: هرکس در روز غدیر به مؤمنی غذا بدهد، مانند کسی است که به تمام انبیا و صدیقین غذا داده باشد.[3]

در روایتى از امام صادق (علیه­ السلام) آمده است که فرمودند: این روز، روز عبادت است و روز اطعام و نیکى کردن و احسان به برادران دینى است.[4]

در روایت دیگرى امام رضا (علیه­ السلام) فرمود: کسى که در این روز، به خانواده و برادران مؤمن خود، توسعه در رزق و بخشش­ ها و انفاق ­ها دهد، خداوند روزى او را زیاد مى گرداند.[5]

 

4. زیارت امیر­مؤمنان

زیارت امیر­مؤمنان على (علیه ­السلام) در این روز بسیار با فضیلت است.

در روایتى از ابن ابى نصر (یکى از یاران برجسته امام رضا (علیه ­السلام) نقل شده است، که حضرت به وى فرمودند: هرجا که هستى سعى کن در روز عید غدیر، خود را به کنار قبر مطهّر امیرمؤمنان (علیه ­السلام) برسانى، چراکه در این روز خداوند گناهان بسیارى از مردان و زنان مسلمان را مى ­بخشد، و دو برابر کسانى که خداوند آنها را در ماه رمضان و شب قدر و شب عید فطر از دوزخ آزاد مى کند، در چنین روزى از آتش جهنّم رهایى مى دهد.[6]

براى امیر مؤمنان (علیه­ السلام) در این روز زیارت­هایى نقل شده است، که معروف­ترین آن، زیارت معروف «امین الله» است، و مى  توان آن را از نزدیک و یا از راه دور، خطاب به امیرمؤمنان (علیه السلام) خواند، و هم­چنین زیارت مخصوصه امیرمؤمنان (علیه السلام) در روز عید غدیر خوانده شود.

 

5. تبریک گفتن و شکر ولایت

امام رضا (علیه ­السلام) فرمودند: در چنین روزى که روز عید و تبریک گفتن به یکدیگر است، مناسب است مؤمنان وقتى به یکدیگر مى رسند، این جملات را بگویند:

الْحَمْدُ للَّهِ الَّذی جَعَلَنا مِنَ الْمُتَمَسِّکینَ بِوِلایَةِ امیرِالْمُؤْمِنینَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلام،

(ستایش خاص خدایى است که قرار داد ما را، از تمسک­جویان به ولایت امیرمؤمنان و سایر امامان)[7]

در چنین روزى وقتى برادر مؤمنت را ملاقات کردى بگو:

الْحَمْدُ للَّهِ الَّذی اکْرَمَنا بِهذَا الْیَوْمِ، وَ جَعَلَنا مِنَ الْمُؤْمِنینَ، وَ جَعَلَنا مِنَ الْمُوفینَ بِعَهْدِهِ اِلَیْنا، وَ میثاقِهِ الَّذى واثَقَنا بِهِ، مِنْ وِلایَةِ وُلاةِ اَمْرِهِ،

(ستایش خاص خدایى است که گرامى داشت ما را به این روز، و قرارمان داد از ایمان آورندگان، و قرارمان داد از وفاکنندگان به عهدى که با ما کرده بود و پیمانى که با ما بسته بود، از ولایت سرپرستان امر دین او)

وَ الْقُوّامِ بِقِسْطِهِ، وَ لَمْ یَجْعَلْنا مِنَ الْجاحِدینَ وَ الْمُکَذِّبینَ بِیَوْمِ الدّینِ،

(و برپادارندگان عدلش و قرارمان نداد از منکران و تکذیب کنندگان روز جزا)[8]

در کتاب اقبال، همین دعا با اندکی تفاوت، از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است.[9]

 

6. دعاى ندبه

مرحوم «سیّد­بن طاووس» در اعمال روز عید فطر، دعای ندبه را ذکر کرده و گفته است: این دعا را در عیدهای چهارگانه می ­خوانند.[10]

 

7. عقد اخوت

به سبب عظمت روز «غدیر» و مبارکى و میمنت آن، مناسب است که برادران مؤمن، با یکدیگر در این روز، عقد اخوّت و برادرى بخوانند و پیوند برادرى و همکارى را میان خویش عمیق تر سازند.

مرحوم حاجى نورى در «مستدرک الوسائل» مى ­گوید:

دست راست خود را بر دست راست برادر مؤمن خود بگذار و بگو:

و اخَیْتُکَ فِى اللهِ، وَ صافَیْتُکَ فِى اللهِ، وَ صافَحْتُکَ فِى ­اللهِ، وَ عاهَدْتُ اللهَ،

(برادر شدم با تو در راه خدا و دوست با صفایت شدم، در راه خدا و مصافحه کردم با تو در راه خدا، و عهد کردم با خدا)

وَ مَلائِکَتَهُ وَ کُتُبَهُ وَ رُسُلَهُ وَ انْبِیآئَهُ، وَ الْأَئِمَّةَ الْمَعْصُومینَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ،

(و فرشتگانش و کتابهایش و رسولانش و پیمبرانش و امامان معصومین علیهم ­السلام)

عَلى اَنّى اِنْ کُنْتُ مِنْ اَهْلِ الْجَنَّةِ وَ الشَّفاعَةِ، وَ اُذِنَ لى بِاَنْ اَدْخُلَ الْجَنَّةَ، لا اَدْخُلُها اِلاّ وَ اَنْتَ مَعى،

(بر این که اگر من از اهل بهشت و اهل شفاعت بودم؛ و اجازه ام دادند که داخل بهشت گردم، داخل نشوم جز با تو)

آنگاه برادر مؤمن مى ­گوید: قَبِلْتُ، (قبول کردم)

آنگاه بگو:

اَسْقَطْتُ عَنْکَ جَمیعَ حُقُوقِ الْأُخُوَّةِ، ما خَلاَ الشَّفاعَةَ وَ الدُّعآءَ وَ الزِّیارَةَ[14]

(و ساقط کردم از تو تمامى حقوق برادرى را، جز شفاعت و دعا و زیارت)

در این صورت، وقتى که طرف مقابل قبول کرد، برادر معنوى یکدیگر خواهند شد، و چون وظیفه اخوّت بسیار سنگین است، همه حقوق برادرى را جز زیارت، دعا و شفاعت به یکدیگر مى بخشند.

 

8. دعا

مرحوم «سیّد بن طاووس» به سند صحیح از امام صادق (علیه ­السلام) نقل مى­ کند که در روز غدیر، دو رکعت نماز بخوان، پس از نماز به سجده برو و صد مرتبه خدا را شکر کن (مثلاً بگو: شکراً لِلّه) و سر از سجده بردار و این دعا را بخوان:

اَللّـهُمَّ اِنِّى اَسْئَلُکَ بِاَنَّ لَکَ الْحَمْدَ، وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ، وَاَنَّکَ واحِدٌ اَحَدٌ،

خدایا از تو درخواست کنم بدان که از براى توست؛ ستایش یگانه­اى که شریک ندارى و تویى یکتاى یگانه ­اى

صَمَدٌ، لَمْ تَلِدْ وَلَمْ تُولَدْ، وَلَمْ یَکُنْ لَکَ کُفُواً اَحَدٌ، وَاَنَّ مُحَمّداً عَبْدُکَ،

بى­نیاز که فرزندى ندارى، و فرزند کسى نیستى، و نیست برایت همتایى هیچ کس،

و براستى محمّد بنده، وَرَسُولُکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ، یا مَنْ هُوَ کُلَّ یَوْم فى شَاْن، کَما کانَ مِنْ شَاْنِکَ اَنْ تَفَضَّلْتَ عَلَىَّ، بِاَنْ جَعَلْتَنى مِنْ اَهْلِ اِجابَتِکَ، وَاَهْلِ دِینِکَ وَاَهْلِ دَعْوَتِکَ ،

و رسول توست درودهاى تو، بر او و آلش باد اى که هر روز درکارى هستى چنانچه از شأن تو بود، که بر من تفضل فرمودى به این که مرا از اهل اجابتت و از اهل دینت و اهل دعوتت قرار دادى،

وَوَفَّقْتَنى لِذلِکَ فى مُبْتَدَءِ خَلْقى، تَفَضُّلاً مِنْکَ وَکَرَماً وَ جُوداً، ثُمَّ اَرْدَفْتَ الْفَضْلَ فَضْلاً، وَالْجُودَ جُوداً، وَالْکَرَمَ کَرَماً، رَاْفَةً مِنْکَ وَرَحْمَةً،

و موفقم داشتى بدان، در آغاز آفرینشم، از روى تفضل و کرم و بخششت، سپس دنبال آوردى این فضل را به فضلى دگر، و این بخشش را به بخششى دگر، و این کرم را به کرمى دگر، که آن هم از روى مهر و رحمتت بود،

اِلى اَنْ جَدَّدْتَ ذلِکَ الْعَهْدَ لى تَجْدیداً بَعْدَ تَجدیدِکَ خَلْقى، وَکُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیّاً ناسِیاً ساهِیاً غافِلاً، فَاَتْمَمْتَ نِعْمَتَکَ بِاَنْ ذَکَّرْتَنى ذلِکَ،

تا بدان جا که تازه کردى این عهد را، برایم از نو پس از تجدید آفرینشم در صورتى که من در فراموشى بودم، و فراموشکارى و بى خبرى و غفلت، پس تو نعمتت را بر من تمام کردى به این که آن را به یادم انداختى،

وَمَنَنْتَ بِهِ عَلَىَّ، وَهَدَیْتَنى لَهُ، فَلْیَکُنْ مِنْ شَاْنِکَ یا اِلهى وَسَیِّدى وَمَولاىَ اَنْ تُتِمَّ لى ذلِکَ، وَلاتَسْلُبَنیهِ حَتّى تَتَوَفّانى عَلى ذلِکَ، وَاَنتَ عَنّى راض، فَاِنَّکَ اَحَقُّ الْمُنعِمینَ اَنْ تُتِمَّ نِعمَتَکَ عَلَىَّ، و بدان بر من منّت نهادى، و بر آن راهنماییم کردى، پس همچنان باید از شأن تو باشد اى معبود و آقا و مولاى من، که تمام کنى برایم آن نعمت را و از من سلب نفرمایى آن را، تا هنگامى که بمیرانیم بر آن در حالى که تو از من خشنود باشى، که براستى تو سزاوارترین نعمت بخشانى، که نعمتت را بر من به پایان رسانى.

اَللّـهُمَّ سَمِعْنا وَاَطَعْنا وَاَجَبْنا داعِیَکَ بِمَنِّکَ، فَلَکَ الْحَمْدُ غُفْرانَکَ، رَبَّنا وَاِلَیْکَ الْمَصیرُ، امَنّا بِاللهِ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، وَبِرَسُولِهِ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ،

خدایا شنیدیم و پیروى کردیم، و خواننده ­ات را اجابت کردیم، به لطف تو پس از آن توست حمد، و آمرزشت را خواهانیم پروردگارا و به سوى توست بازگشت. ایمان داریم به خداى یگانه­اى که شریک ندارد، و به رسولش محمّد (صلى ­اللّه ­علیه ­و ­آله)

وَصَدَّقْنا وَاَجَبْنا داعِىَ اللهِ، وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فى مُوالاةِ مَوْلینا وَمَوْلَى ­الْمُؤْمِنینَ، اَمیرِالْمُؤْمِنینَ عَلِىِّ بْنِ اَبیطالِب، عَبْدِاللهِ وَاَخى رَسُولِهِ،

و تصدیق کردیم و اجابت کردیم داعى خدا را، و پیروى کردیم از رسول (او) در مورد دوستى و اطاعت مولایمان، و مولاى مؤمنان، امیر­مؤمنان على ­بن­ ابى­ طالب بنده خدا و برادر رسول او.

وَالصِّدِّیقِ الْأَکْبَرِ، وَالْحُجَّةِ عَلى بَرِیَّتِهِ، اَلمُؤَیِّدِ بِهِ نَبِیَّهُ وَدینَهُ الْحَقَّ الْمُبینَ، عَلَماً لِدینِ اللهِ، وَخازِناً لِعِلْمِهِ، وَعَیْبَةَ غَیْبِ اللهِ، وَمَوْضِعَ سِرِّ اللهِ،

و صدیق اکبر و حجت او بر آفریدگانش آن که خداوند پیامبرش و دین حق آشکارش را بوسیله او تایید کرد، نشانه و پرچم دین خدا و خزینه­دار دانش او و گنجینه غیب خدا و جایگاه راز خدا.

وَاَمینَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ، وَشاهِدَهُ فى بَرِیَّتِهِ، اَللّـهُمَّ رَبَّنا اِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادى لِلاْیمانِ، اَنْ امِنُوا بِرَبِّکُمْ فَـامَنّا، رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا،

و امین خدا بر خلق او و گواه او در آفریدگانش، خدایا اى پروردگار ما؛ ما شنیدیم منادیى را که ندا مى­ کرد، براى ایمان (و مى­ گفت) ایمان آورید؛ به پروردگارتان، پروردگارا ما هم ایمان آوردیم، پس بیامرز گناهانمان را

وَکَفِّرْ­عَنّا سَیِّئاتِنا، وَتَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ، رَبَّنا وَ­آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِکَ، وَلا تُخْزِنا یَوْمَ الْقِیمَةِ، اِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمیعادَ، فَاِنّا یا رَبَّنا بِمَنِّکَ وَلُطْفِکَ اَجَبْنا؛

و بدی ­هایمان را، پوشیده دار و ما را با نیکان بمیران، پروردگارا عطا کن به ما چیزى را که بوسیله فرستادگانت به ما وعده دادى، و در روز رستاخیز رسوایمان مکن، که براستى تو خلف وعده نمى کنى، پس ما اى پروردگار به احسان و لطف تو اجابت کردیم.

داعِیَکَ، وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ وَصَدَّقْناهُ، وَصَدَّقْنا مَوْلَى الْمُؤْمِنینَ، وَکَفَرْنا بِالْجِبْتِ وَالطّاغُوتِ، فَوَلِّنا ما تَوَلَّیْنا، وَاحْشُرْنا مَعَ اَئِمَّتِنا،

داعى تو را و پیروى کردیم از رسول تو، و تصدیقش کردیم و نیز تصدیق کردیم مولاى مؤمنان را؛ و کافر شدیم به جبت و طاغوت (غاصبان حقوق آن حضرت) پس والى ما گردان آن را، که ما به ولایت برگزیدیم، و با امامانمان محشورمان کن،

فَاِنّا بِهِمْ مُؤْمِنُونَ مُوقِنُونَ، وَلَهُمْ مُسَلِّمُونَ، امَنّا بِسِرِّهِمْ وَعَلانِیَتِهِمْ، وَشاهِدِهِمْ وَغائِبِهِمْ، وَحَیِّهِمْ وَمَیِّتِهِمْ، وَرَضینا بِهِمْ اَئِمَّةً وَقادَةً وَسادَةً، وَ حَسْبُنا بِهِمْ،

که براستى ما بدیشان ایمان و اعتقاد داریم، و تسلیم آنانیم ایمان داریم بر نهانشان، و آشکارشان و حاضرشان و غایبشان، و زنده شان و مرده شان، و خشنودیم به امامتشان و آقاییشان و همانها ما را در

بَیْنَنا وَبَیْنَ اللهِ دُونَ خَلْقِهِ، لا نَبْتَغى بِهِمْ بَدَلاً، وَلا نَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِمْ وَلیجَةً، وَبَرِئْنا اِلَى اللهِ مِنْ کُلِّ مَنْ نَصَبَ لَهُمْ حَرْباً مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ مِنَ الْأَوَّلینَ وَالاْخِرینَ،

ما بین خود و خدا؛ از سایر خلق کافى هستند، نجوییم بجاى ایشان بدلى، ونگیریم جز ایشان همدمى، و بیزارى جوییم به درگاه خدا، از هر که برپا کند در برابرشان جنگى، از جن و انس از اوّلین و آخرین.

وَ کَفَرْنا بِالْجِبْتِ وَالطّاغُوتِ وَالأَوْثانِ الأَرْبَعَةِ، وَاَشْیاعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ، وَکُلِّ مَنْ والاهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ، مِنْ اَوَّلِ الدَّهرِ اِلى آخِرِهِ،

و کافر شدیم به جبت و طاغوت، و بتهاى چهارگانه و دنبال روندگان و پیروانشان و هر که دوستشان دارد؛ از جن و انس، از آغاز روزگار تا پایان آن.

اَللّـهُمَّ اِنّا نُشْهِدُکَ اَنـّا نَدینُ بِما دانَ بِهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُ مُحَمَّد، صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ،

خدایا تو را گواه مى­ گیریم که ما متدین هستیم، بدانچه متدین شد؛ بدان محمّد و آل محمّد، درود خدا بر او و برایشان باد.

وَقَوْلُنا ما قالُوا، وَدینُنا ما دانُوا بِهِ، ما قالُوا بِهِ قُلْنا، وَما دانُوا بِهِ دِنّا، وَما اَنْکَرُوا اَنْکَرْنا، وَمَنْ والَوْا والَیْنا، وَمَنْ عادَوْا عادَیْنا،

و گفتار ما همان است، که آنها گفتند؛ و دین ما همان است، که آنها متدین بدان بودند، هرچه را آنان گفتند، ما هم گفتیم، و هرچه را آنان متدین شدند ما هم شدیم و هرچه را انکار کردند، ما انکار کردیم. و هرکه را دوست داشتند، دوست داریم؛ و هر که را دشمن دارند، دشمن داریم.

وَمَنْ لَعَنُوا لَعَنّا، وَمَنْ تَبَرَّؤُا مِنْهُ تَبَرَّاْنا مِنْهُ، وَمَنْ تَرَحَّمُوا عَلَیْهِ تَرَحَّمْنا عَلَیْهِ، آمَنّا وَ سَلَّمْنا، وَ رَضینا وَ اتَّبَعْنا مَوالِیَنا صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِمْ،

و هر که را لعن کردند لعن کنیم، و از هر که بیزارى جستند بیزارى جوئیم، و بر هر که ترحم کردند، ترحم کنیم ایمان آوردیم، و تسلیم و خشنود گشتیم و پیروى کردیم، از سرورانمان درودهاى خدا بر ایشان باد.

اَللّـهُمَّ فَتَمِّمْ لَنا ذلِکَ وَلاتَسْلُبْناهُ، وَ اجْعَلْهُ مُسْتَقِرّاً ثابِتاً عِنْدَنا، وَلا تَجْعَلْهُ مُسْتَعاراً، وَاَحْیِنا ما اَحْیَیْتَنا عَلَیْهِ، وَاَمِتْنا اِذا اَمَتَّنا عَلَیْهِ، آلُ مُحَمَّد اَئِمَّتُنا، فَبِهِمْ نَاْتَمُّ وَاِیّاهُمْ نُوالى، وَعَدُوَّهُمْ عَدُوَّ اللهِ نُعادى،

خدایا پس تو آن را براى ما تکمیل کن، و از ما سلب مفرما و آن را پایگاهى ثابت در پیش ما قرار ده، وپایگاه عاریت و موقتش قرار مده، و زنده مان دار بر همان، تا هرگاه که زنده­ مان دارى و بمیرانمان بر آن، هرگاه میراندى مان، آل محمّد پیشوایان مایند به آنها اقتدا کنیم، و آنان را دوست داریم و دشمن­شان را که دشمن خداست دشمن داریم.

فَاجْعَلْنا مَعَهُمْ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبینَ، فَاِنّا بِذلِکَ راضُونَ، یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.

پس ما را در دنیا و آخرت با ایشان قرار ده و ازمقربان درگاهت گردان که براستى ما به همان خشنودیم اى مهربانترین مهربانان.

 

پس از پایان دعا، بار دیگر به سجده برو، و صد مرتبه الحمد لله، و صد مرتبه شکراً للهِ بگو.

امام (علیه السلام) در ادامه فرمود: هر کس که این عمل را بجا آورد، پاداش کسى را دارد که در روز غدیر، نزد رسول خدا (صلى ­الله­ علیه ­و آله) بوده و با آن حضرت بیعت کرده است.[15]

(مرحوم محدّث قمى مى گوید: بهتر است که این نماز نزدیک ظهر انجام شود، که مقارن با، نصب حضرت على (علیه­ السلام) به خلافت بوده است).

 

9. دعا

از «شیخ مفید» رحمه ­الله نقل شده است، که این دعا در روز «غدیر» خوانده شود:

اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّد نَبِیِّکَ، وَعَلِىٍّ وَلِیِّکَ، وَالشَّاْنِ وَالْقَدْرِ الَّذى خَصَصْتَهُما بِهِ دُونَ خَلْقِکَ، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَعَلِىٍّ، وَاَنْ تَبْدَءَ بِهِما فى کُلِّ خَیْر عاجِل،

خدایا از تو درخواست کنم به حق محمّد پیامبرت و به حق على ولى تو و بدان منزلت و مرتبه اى که بدان وسیله آن دو را از سایر مخلوق خود اختصاص دادى که درود فرستى بر محمّد و على و از آنان شروع کنى، در دادن هر خیرى که فورى است.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْأَئِمَّةِ الْقادَةِ وَالدُّعاةِ السَّادَةِ، وَالنُّجُومِ الزَّاهِرَةِ، وَالْأَعْلامِ الْباهِرَةِ، وَساسَةِ الْعِبادِ،

خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد، پیشوایان رهبر و خوانندگان بزرگ و سرور و ستارگان درخشان، و نشانه­ هاى فروزان و تدبیرکنندگان کار بندگان.

وَاَرْکانِ الْبِلادِ، وَالنّاقَةِ الْمُرْسَلَةِ، وَالسَّفینَةِ النّاجِیَةِ، اَلْجارِیَةِ فِى اللُّجَجِ الْغامِرَةِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، خُزّانِ عِلْمِکَ،

و پایه هاى جاهاى آباد و ناقه فرستاده شده و کشتى نجات که روان است در دریاهاى ژرف پرآب خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد گنجینه هاى دانشت.

وَاَرْکانِ تَوْحِیدِکَ، وَدَعآئِمِ دینِکَ، وَمَعادِنِ کَرامَتِکَ، وَصَفْوَتِکَ مِنْ بَرِیَّتِکَ، وَخِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ، الْأَتْقِیآءِ النُّجَبآءِ الْأَبْرارِ، وَالْبابِ الْمُبْتَلی بِهِ النّاسُ، مَنْ اَتاهُ نَجى، وَمَنْ اَباهُ هَوى،

و پایه­ هاى محکم توحید تو، و ستونهاى دین تو، و معدن هاى کرامتت، و برگزیدگان از خلقت و بهترین آفریدگانت آن پرهیزکاران و برگزیدگان نیکوکار، و درگاهى که مورد ابتلاى مردم است هر که بدان درگاه آمد نجات یافت، و هرکه سرباز زد، سقوط کرد.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، اَهْلِ الذِّکْرِ الَّذینَ اَمَرْتَ بِمَسْئَلَتِهِمْ، وَذَوِى الْقُرْبَى الَّذینَ اَمَرْتَ بِمَوَدَّتِهِمْ، وَفَرَضْتَ حَقَّهُمْ، وَجَعَلْتَ الْجَنَّةَ مَعادَ مَنِ اقْتَصَّ آثارَهُمْ،

خدایا درود فرست بر محمّد و آل­ محمّد، اهل ذکرى که دستور فرمودى بپرسش مسائل از آنها و خویشاوندانى که دستور فرمودى به دوست داشتن­شان و حق­شان را واجب کردى و بهشت را بازگشت­گاه (و­سرمنزل) کسى قرار دادى، که آثارشان را پیروى کند

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، کَما اَمَرُوا بِطاعَتِکَ، وَنَهَوْا عَنْ مَعْصِیَتِکَ،

خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد، چنانچه دستور پیروى تو را دادند، و از نافرمانیت نهى کردند.

وَدَلُّوا عِبادَکَ عَلى وَحْدانِیَّتِکَ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّد نَبِیِّکَ­ وَنَجیبِکَ، وَصَفْوَتِکَ وَاَمینِکَ، وَرَسُولِکَ اِلى خَلْقِکَ،

و بندگانت را به یگانگیت راهنمایى کردند، خدایا من از تو مى ­خواهم به حق محمّد پیامبرت و گرامى و برگزیده و امین تو و فرستاده­ات بسوى خلق.

وَبِحَقِّ­ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ، وَیَعْسُوبِ الدّینِ، وَقآئِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلینَ، اَلْوَصِىِّ الْوَفِىِّ، وَالصِّدّیقِ الْأَکْبَرِ، وَالْفارُوقِ بَیْنَ الْحَقِّ وَالْباطِلِ،

÷و به حق امیرمؤمنان و پیشواى دین و رهبر سفیدرویان آن وصى با وفا و صدیق اکبر و جداکننده بین حق و باطل،

وَالشّاهِدِ لَکَ، وَالدّالِّ عَلَیْکَ، وَالصّادِعِ بِاَمْرِکَ، وَالْمُجاهِدِ فى سَبیلِکَ، لَمْ تَاْخُذْهُ فیکَ لَوْمَةُ لائِم،

و گواه تو، و راهنمایى کننده بر تو، و آشکار کننده دستورت و جهادکننده در راهت، آن که نگیردش (و ناراحتش نکند) درباره تو ملامت ملامت کننده ­اى،

اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَجْعَلَنى فى هذَا الْیَوْمِ الَّذى عَقَدْتَ فیهِ لِوَلِیِّکَ الْعَهْدَ فى اَعْناقِ خَلْقِکَ،

که درود فرستى بر محمّد و آل محمّد، و مرا قرار دهى در این روزى که بستى براى ولى خود پیمان (امامت) را در گردن خلق خود.

وَاَکْمَلْتَ لَهُمُ الدّینَ مِنَ الْعارِفینَ بِحُرْمَتِهِ، وَالْمُقِرّینَ بِفَضْلِهِ، مِنْ عُتَقآئِکَ وَطُلَقائِکَ مِنَ­ النّارِ،

و کامل گرداندى براى آنها دین را، از عارفان به حرمتش و اقرارکنندگان به فضل او، از آزادشدگان و رهاشدگانت از آتش.

وَلا تُشْمِتْ بى حاسِدِى النِّعَمِ، اللهُمَّ فَکَما جَعَلْتَهُ عیدَکَ الْأَکْبَرَ،

و شاد مکن نسبت به من؛ حسودانم را در نعمت هایت، خدایا چنانچه آن را عید بزرگ خود قرار داده ­اى.

وَسَمَّیْتَهُ فِی السَّمآءِ یَوْمَ الْعَهْدِ الْمَعْهُودِ، وَفِی الْأَرْضِ یَوْمَ الْمیثاقِ الْمَاْخُوذِ،

و نامیدى آن را در آسمان روز عهد معهود، و در زمین روز پیمان گرفتن.

وَالْجَمْعِ الْمَسْئُولِ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاَقْرِرْ بِهِ عُیُونَنا، وَاجْمَعْ بِهِ شَمْلَنا، وَلا تُضِلَّنا بَعْدَ اذْ هَدَیْتَنا، وَاجْعَلْنا لِأَنْعُمِکَ مِنَ الشَّاکِرینَ،

و انجمن بازخواست شده، درود فرست بر محمّد و آل محمّد، و روشن کن بوسیله­ اش دیدگان ما را، و گردآور بدستش پراکندگى ما را، و گمراهمان مکن پس از آن­که هدایتمان کردى، و قرارمان ده از سپاسگزاران.

یا ارْحَمَ الرَّاحِمینَ، الْحمْدُ للَّهِ الَّذی عَرَّفَنا فَضْلَ هذَا الْیَوْمِ، وَبَصَّرَنا حُرْمَتَهُ، وَکَرَّمَنا بِهِ، وَشَرَّفَنا بِمَعْرِفَتِهِ، وَهَدانا بِنُورِهِ،

نعمتهایت اى مهربانترین مهربانان، ستایش خاص خدایى است که شناساند به ما فضیلت این روز را، و بینامان کرد به حرمت این روز، و گرامیمان داشت بدان، و شرافتمان داد به معرفتش، و هدایتمان ،کرد به نورش،

یا رَسُولَ اللهِ یا اَمیرَالْمُؤمِنینَ عَلَیْکُما وَعَلى عِتْرَتِکُما وَعَلى مُحِبِّیکُما، مِنّى اَفْضَلُ السَّلامِ ما بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ،

اى رسول خدا اى­ امیرمؤمنان بر شما و بر عترت شما، و بر دوستان شما بهترین سلام و درود من باد تا برپاست شب و روز،

وَبِکُما اَتَوَجَّهُ اِلَى اللهِ رَبّى وَرَبِّکُما فى نَجاحِ طَلِبَتى، وَقَضآءِ حَوآئِجى، وَتَیْسیرِ اُمُورى، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ

و بوسیله او رو کنم بسوى خدا پروردگار من و پروردگارتان در موفق شدن به مقصودم و برآورده شدن حاجاتم و آسان شدن کارهایم خدایا از تو خواهم،

بِحَقِّ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَلْعَنَ مَنْ جَحَدَ حَقَّ هذَا الْیَوْمِ، وَانْکَرَ حُرْمَتَهُ، فَصَدَّ عَنْ سَبیلِکَ لِإِطْفآءِ نُورِکَ،

به حق محمّد و آل محمّد که درود فرستى بر محمّد و آل محمّد، و لعنت کنى کسى را که انکار کند حق این روز را، و انکار کند حرمتش را، و جلوگیرى کرد از راه تو، براى خاموش کردن نورت،

فَاَبَى اللهُ اِلاَّ اَنْ یُتِمَّ نُورَهُ، اَللّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّد نَبِیِّکَ، وَاکْشِفْ عَنْهُمْ وَبِهِمْ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ الْکُرُباتِ،

ولى خدا هم نمى خواهد جز آن که نورش را آشکار کند خدایا گشایش ده به کار خاندان محمّد پیامبرت و برطرف کن از ایشان و بوسیله ایشان از اهل ایمان گرفتاری ها و محنت ها را،

اللَّهُمَّ امْلَاءِ الْأَرْضَ بِهِمْ عَدْلًا، کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً، وَ اَنْجِزْلَهُمْ ما وَعَدْتَهُمْ، اِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمیعادَ

خدایا پرکن زمین را بوسیله ایشان از عدل و داد، چنانچه پر شده از ستم و بیداد، و وفا کن براى آنها آنچه را وعده دادى به آنها، که براستى تو خلف وعده نمى کنى.[16]

 

[1] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص465.

[2] – کفعمی، بلدالامین، ص259.

[3] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص465.

[4] – علامه مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، ص327.

[5] – علامه مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، ص324.

[6] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص468.

[7] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص464.

[8] – کفعمی، بلدالامین، ص263.

[9] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص476.

[10] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص295.

[11] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص295.

[12] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص472. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج95، ص298.

[13] – علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج95، ص 319. سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص 492.

[14] – نوری، مبرزا حسین، مستدرک الوسایل، ج6، ص279، حدیث6843.

[15] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص472. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج95، ص298.

[16] – علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج95، ص 319. سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص 492.

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

مناسبت توضیحات منبع

روز بیست و چهارم

(روز خاتم بخشی امیرمؤمنان؛

روز مباهله)

 

این روز، روز با عظمتى است که چند عمل براى آن نقل شده است:

 

1. روزه­

به شکرانه این برکات بزرگ روزه بگیرد. [1]

 

2. غسل

غسل کند و بهترین لباسش را بپوشد و خود را معطّر نماید.[2]

 

3. دو رکعت نماز

نیم ساعت قبل از ظهر، دو رکعت نماز بخواند که در هر رکعت، یک مرتبه سوره «حمد» و ده بار سوره «قل هو اللّه احد»، ده بار «آیة الکرسى» و ده بار سوره «انّا انزلناه» را بخواند.

در روایتى از امام صادق (علیه السلام) براى این نماز پاداش فراوانى ذکر شده است.[3]

 

4. دعاى روز «مباهله»

دعاى روز «مباهله» را بخواند که از امام صادق (علیه­ السلام) نقل شده است، و آن چنین است:

َللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ بَهآئِکَ بِاَبْهاهُ، وَ­کُلُّ بَهآئِکَ بَهِىٌّ،

خدایا از تو خواهم از درخشنده­ ترین مراتب درخشندگیت، و همه مراتب آن درخشنده است.

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِبَهآئِکَ کُلِّهِ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ جَلالِکَ بِاَجَلِّهِ، وَ کُلُّ جَلالِکَ جَلیلٌ،

خدایا از تو خواهم به تمام مراتب درخشندگیت، خدایا از تو خواهم از باشوکت­ ترین مراتب جلالت، و تمام مراتب جلال تو شوکتمند است.

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِجَلالِکَ کُلِّهِ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ جَمالِکَ بِاَجْمَلِهِ وَکُلُّ جَمالِکَ جَمیلٌ ،

خدایا از تو خواهم به همه مراتب جلالت، خدایا از تو خواهم از زیباترین مراتب جمال تو،

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِجَمالِکَ کُلِّهِ،­ اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوکَ کَما اَمَرْتَنى، فَاسْتَجِبْ لى کَما وَعَدْتَنى،

همه مراتب جمالت زیباست، خدایا از تو خواهم به همه مراتب جمالت، خدایا تو را خوانم چنانچه دستورم دادى پس دعایم را به اجابت رسان ، چنانچه وعده ­ام دادى،

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ عَظَمَتِکَ بِاَعْظَمِها، وَ کُلُّ عَظَمَتِکَ عَظَیمَةٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِعَظَمَتِکَ کُلِّها،

خدایا از تو خواهم از بزرگترین مراتب عظمتت، و همه مراتب آن بزرگ است، خدایا از تو خواهم به همه عظمتت.

اَللّـهُمَّ اِنّى اَسَئَلُکَ مِنْ نُورِکَ بِاَنْوَرِهِ، وَ کُلُّ نُورِکَ نَیِّرٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِنُورِکَ کُلِّهِ،

خدایا از تو خواهم از تابنده ­ترین مراتب روشنیت، و همه مراتب آن تابنده است، خدایا از تو خواهم به تمام مراتب روشنیت،

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ رَحْمَتِکَ بِاَوْسَعِها، وَ کُلُّ رَحْمَتِکَ واسِعَةٌ،

خدایا از تو خواهم از وسیع­ترین مراتب رحمتت، و همه رحمت تو وسیع است.

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِرَحْمَتِکَ کُلِّها، اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوکَ کَما اَمَرْتَنى،

خدایا از تو خواهم به همه مراتب رحمتت، خدایا تو را مى خوانم همچنانکه دستورم دادى.

فَاسْتَجِبْ لى کَما وَعَدْتَنى، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ کَمالِکَ بِاَکْمَلِهِ، وَ کُلُّ کَمالِکَ کامِلٌ،

پس اجابت کن دعایم را، چنانچه وعده فرمودى خدایا از تو خواهم از کاملترین مراتب کمالت و تمام مراتب آن کامل است.

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِکَمالِکَ کُلِّهِ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ کَلِماتِکَ بِاَتَمِّها، وَ کُلُّ کَلِماتِکَ تآمَّةٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِکَلِماتِکَ کُلِّهَا،

خدایا از تو خواهم به تمام مراتب کمالت، خدایا از تو خواهم از تمام­ترین کلمات و سخنانت و تمام کلماتت، تام و تمام است. خدایا از تو خواهم به کلماتت همگى.

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ اَسْمآئِکَ بِاَکْبَر­ها، وَکُلُّ اَسْمآئِکَ کَبیرَةٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاَسْمآئِکَ کُلِّها،

خدایا از تو خواهم به بزرگترین نام ­هایت، و همه نام­ هایت بزرگ است. خدایا از تو خواهم به نام­ هایت همگى،

اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوکَ کَما اَمَرْتَنى، فَاسْتَجِبْ لى کَما وَعَدْتَنى،

خدایا من تو را مى­ خوانم چنانچه به من دستور دادى، پس به اجابت رسان دعایم را، چنانچه وعده ­ام فرمودى،

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ عِزَّتِکَ باَعَزِّها، وَ کُلُّ عِزَّتِکَ عَزیزَةٌ،

خدایا از تو خواهم به عزیزترین مراتب عزتت و همه مراتب تو عزیز است.

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِعِزَّتِکَ کُلِّها، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ مَشِیَّتِکَ بِاَمْضاها، وَکُلُّ مَشِیَّتِکَ ماضِیَةٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِمَشِیَّتِکَ کُلِّها، خدایا از تو خواهم به همه مراتب عزتت، خدایا از تو خواهم به گذراترین اراده و خواستت، و همه مراتب اراده تو گذراست. خدایا از تو خواهم به تمام مراتب اراده و خواستت،

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِقُدْرَتِکَ الَّتِى اسْتَطَلْتَ بِها عَلى کُلِّ شَىْء، وَ کُلُّ قُدْرَتِکَ مُسْتَطیلَةٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِقُدْرَتِکَ کُلِّها،

خدایا از تو خواهم بدان قدرتت که بوسیله آن بر همه چیزبرترى گرفتى، گرچه تمام مراتب قدرتت برترى گیرنده است.

اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوکَ کَما اَمَرْتَنى، فَاسْتَجِبْ لى کَما وَعَدْتَنى،

خدایا از تو خواهم به تمام مراتب قدرتت، خدایا من تو را خوانم چنانچه دستورم دادى، تو هم اجابتم کن چنانچه وعده فرمودى.

اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ عِلْمِکَ بِاَنْفَذِهِ وَکُلُّ عِلْمِکَ نافِذٌ،

خدایا از تو خواهم از نافذترین مراتب دانشت؛ با این که تمام مراتب دانشت نافذ است.

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِعِلْمِکَ کُلِّهِ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ قَوْلِکَ بِاَرْضاهُ، وَکُلُّ قَوْلِکَ رَضِىٌّ،

خدایا از تو خواهم به مراتب دانشت همگى، خدایا از تو خواهم از پسندیده ­ترین گفتارت و تمام گفتار تو پسندیده است.

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِقَوْلِکَ کُلِّهِ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ مَسآئِلِکَ بِاَحَبِّهآ، وَکُلُّها اِلَیْکَ حَبیبَةٌ،

خدایا از تو خواهم به همه گفتارت، خدایا از تو خواهم به محبوبترین چیزى که از تو درخواست شده، و همه آنها پیش تو محبوب است.

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِمَسآئِلِکَ کُلِّها، اَللّـهُمَّ اِنّى اَدْعُوکَ کَما اَمَرْتَنى، فَاسْتَجِبْ لى کَما وَعَدْتَنى،

خدایا از تو خواهم به تمام آنچه از تو درخواست شده، خدایا من تو را خوانم چنانچه دستورم دادى، پس اجابتم کن چنانچه وعده­ ام فرمودى.

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ شَرَفِکَ بِاَشْرَفِهِ، وَ کُلُّ شَرَفِکَ شَریفٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِشَرَفِکَ کُلِّهِ،

خدایا از تو خواهم به شریف­ترین مراتب شرفت، و تمامى مراتب شرف تو شریف است، خدایا از تو خواهم به مراتب شرفت همگى.

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ سُلْطانِکَ بِاَدْوَمِهِ، وَ کُلُّ سُلطانِکَ دآئِمٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِسُلْطانِکَ کُلِّهِ،

خدایا از تو خواهم به حق با دوام­ترین مراتب سلطنتت، و تمام مراتب آن دائمى است، خدایا از تو خواهم به مراتب سلطنتت همگى.

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ مُلْکِکَ بِاَفْخَرِهِ، وَ کُلُّ مُلْکِکَ فاخِرٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِمُلْکِکَ کُلِّهِ،

خدایا از تو خواهم به گرانمایه ­ترین مراتب فرمانرواییت، و تمام مراتب فرمانرواییت گرانمایه است خدایا از تو خواهم به تمام مراتب فرمانرواییت.

اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوکَ کَما اَمَرْتَنى، فَاسْتَجِبْ لى کَما وَعَدْتَنى،

خدایا من تو را خوانم؛ چنانچه دستورم دادى، پس اجابتم کن، چنانچه وعده ­ام فرمودى.

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ عَلائِکَ بِاَعْلاهُ، وَ کُلُّ عَلائِکَ عال، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِعَلائِکَ کُلِّهِ،

خدایا از تو خواهم به والاترین مراتب بلندیت و تمام مراتب بلندى تو والاست، خدایا از تو خواهم به والاترین مراتب بلندیت همگى،

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ ایاتِکَ بِاَعْجَبِها، وَ کُلُّ ایاتِکَ عَجیبَةٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِایاتِکَ کُلِّها،

خدایا از تو خواهم به شگفت­ترین آیات و نشانه­ هایت، و همه آیات تو شگفت است، خدایا از تو خواهم به آیاتت همگى.

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ مَنِّکَ بِاَقْدَمِهِ، وَ کُلُّ مَنِّکَ قَدیمٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِمَنِّکَ کُلِّهِ، خدایا از تو خواهم، به قدیم­ترین نعمتت و همه نعمت­هایت قدیم است، خدایا از تو خواهم به همه اقسام نعمتت.

اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوکَ کَما اَمَرْتَنى، فَاسْتَجِبْ لى کَما وَعَدْتَنى، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِما اَنْتَ فیهِ مِنَ الشُّؤُونِ وَالْجَبَرُوتِ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِکُلِّ شَأْن وَکُلِّ جَبَرُوت،

خدایا من تو را خوانم؛ چنانچه دستورم دادى، پس اجابت کن دعایم را، چنانچه وعده فرمودى، خدایا من از تو خواهم به آنچه تو در آنى؛ از مقامات و قدرت و عظمتت، خدایا از تو خواهم به حق هر مقام و هر قدرت و عظمتى که دارى،

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِما تُجیبُنى بِهِ حینَ اَسْئَلُکَ، یا اَللهُ یا لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ،

خدایا من از تو خواهم بدانچه اجابتم کنى بدان هنگامى که تورا خوانم اى خدا اى که معبودى جز تو نیست.

اَسْئَلُکَ بِبَهآءِ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، یا لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، اَسْئَلُکَ بِجَلالِ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، یا لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، اَسْئَلُکَ بِلا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ،

از تو خواهم به درخشندگى (یا ارجمندى) کلمه «لااله الا انت» اى که نیست معبودى جز تو از تو خواهم به جلال و کلمه «لا اله الا انت» اى که معبودى جز تو نیست از تو خواهم به کلمه «لااله الاانت».

اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوکَ کَما اَمَرْتَنى، فَاسْتَجِبْ لى کَما وَعَدْتَنى، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ رِزْقِکَ باَعَمِّهِ، وَ کُلُّ رِزْقِکَ عآمٌّ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِرِزْقِکَ کُلِّهِ،

خدایا تو را خوانم؛ چنانچه دستورم دادى، پس اجابت کن دعایم را چنانچه وعده­ ام فرمودى، خدایا از تو خواهم، از عمومى ­ترین اقسام روزیت، و تمام اقسام روزى تو عمومى است. خدایا از تو خواهم به تمام اقسام روزى تو،

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ عَطآئِکَ بِاَهْنَأِهِ، وَ کُلُّ عَطآئِکَ هَنیئٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِعَطآئِکَ کُلِّهِ،

خدایا از تو خواهم از گواراترین عطایاى تو، و تمام عطاهایت گواراست. خدایا از تو خواهم به تمام عطایایت

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ خَیْرِکَ باَعْجَلِهِ، وَکُلُّ خَیْرِکَ عاجِلٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِخَیْرِکَ کُلِّهِ،

خدایا از تو خواهم به فورى­ ترین خیر و نیکی­ ات، و تمام نیکی ­هاى تو فورى است.

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ فَضْلِکَ بِاَفْضَلِهِ، وَکُلُّ فَضْلِکَ فاضِلٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِفَضْلِکَ کُلِّهِ، اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوکَ کَما اَمَرْتَنى، فَاسْتَجِبْ لى کَما وَعَدْتَنى،

خدایا ازتو خواهم به تمام نیکی هایت، خدایا از تو خواهم به فزون­ترین فضل تو، و همه فضل­ تو فزون است، خدایا از تو خواهم به فضل تو همگى، خدایا تو را خوانم چنانچه دستورم دادى، پس اجابتم کن، چنانچه وعده­ ام فرمودى،

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَابْعَثْنى عَلَی الْإِیمانِ بِکَ، وَالتَّصْدیقِ بِرَسُولِکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ السَّلامُ، وَالْوِلایَةِ لِعَلِىِّ بْنِ اَبیطالِب، وَ الْبَرائَةِ مِنْ عَدُوِّهِ، وَالاْیتِمامِ بِالائِمَّةِ مِنْ آلِ مُحَمَّد عَلَیْهِمُ­ السَّلامُ،

خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد، و برانگیز مرا با داشتن ایمان به خودت و تصدیق به رسولت که درود بر او و آلش باد و ولایت على بن ابى طالب، و بیزارى از دشمن­اش و اقتدا به امامان از آل محمّد علیهم السلام.

فَاِنّى قَدْ رَضیتُ بِذلِکَ یا رَبِّ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد عَبْدِکَ وَرَسُولِکَ فِی الْأَوَّلینَ، وَصَلِّ عَلى مُحَمَّد فِى الاْخِرینَ، وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ فِی الْمَلَاءِ الْأَعْلی، وَصَلِّ عَلى مُحَمَّد فِى الْمُرْسَلینَ،

زیرا که من خشنودم بدین اى پروردگار من خدایا درود فرست بر محمّد بنده و رسولت در زمره اوّلین، و درود فرست بر محمّد در زمره آخرین، و درود فرست بر محمّد در عالم بالا، و درود فرست بر محمّد در زمره مرسلین،

اَللّـهُمَّ اَعْطِ مُحَمَّداً الْوَسیلَةَ، وَالشَّرَفَ وَالْفَضیلَةَ وَالدَّرَجَةَ الْکَبیرَةَ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد،

خدایا عطا کن به محمّد مقام وسیله و شرف و فضیلت و درجه بزرگ را خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد،

وَقَنِّعْنى بِما رَزَقْتَنى، وَبارِکْ لى فیما اتَیْتَنى،

و قانع کن مرا بدانچه روزیم کرده ­اى، و برکت ده به من در آنچه به من داده­اى.

وَاحْفَظْنى فى غَیْبَتى، وَکُلِّ غائِب هُوَ لى، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّدٍ،

و نگهدارى کن مرا در غیبتم، و هر غایبى که مربوط به من است، خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد.

وَابْعَثْنی عَلَی الْإِیمانِ بِکَ، وَالتَّصْدیقِ بِرَسُولِکَ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد،

و برانگیزم بر ایمان به خودت، و تصدیق به رسولت، خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد.

وَاَسْئَلُکَ خَیْرَ الْخَیْرِ رِضْوانَکَ وَالْجَنَّةَ،

و از تو خواهم خوب ­ترین خوب ها را، که خشنودى تو و بهشت باشد.

وَاَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ الشَرِّ سَخَطِکَ وَالنّارِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد،

و پناه برم به تو از بدترین بدها؛ که خشم تو و آتش دوزخ باشد، خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد.

وَاحْفَظْنى مِنْ کُلِّ مُصیبَة، وَمِنْ کُلِّ بَلِیَّة، وَمِنْ کُلِّ عُقُوبَة، وَمِنْ کُلِّ فِتْنَة، وَمِنْ کُلِّ بَلاء، وَمِنْ کُلِّ شَرٍّ، وَمِنْ کُلِّ مَکْرُوه، وَمِنْ کُلِّ مُصیبَة، وَمِنْ کُلِّ افَة،

و محافظت کن مرا از هر پیش آمد ناگوار، و از هر گرفتارى و از هر شکنجه و از هر فتنه و از هر بلا و از هر بدى و از هر ناراحتى و از هر مصیبت و از هر آفتى،

نَزَلَتْ اوْ تَنْزِلُ مِنَ السَّمآءِ الَی الْأَرْضِ فی هذِهِ السَّاعَهِ، وَفی هذِهِ اللَّیْلَهِ وَفى هذَا الْیَومِ، وَفى هذَا الشَّهْرِ، وَفى هذِهِ السَّنَةِ،

که نازل شده، یا بعد از این از آسمان بزمین نازل شود، در این ساعت و در این شب، و در این روز و در این ماه و در این سال.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاقْسِمْ لى مِنْ کُلِّ سُرُور، وَمِنْ کُلِّ بَهْجَة، وَمِنْ کُلِّ اسْتِقامَة،

خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد، و نصیبم کن از هر شادى و از هر خوشحالى، و از هر پایدارى

وَمِنْ کُلِّ فَرَج، وَمِنْ کُلِّ عافِیَة، وَمِنْ کُلِّ سَلامَة، وَمِنْ کُلِّ کَرامَة، وَمِنْ کُلِّ رِزْق واسِع حَلال طَیِّب، وَمِنْ کُلِّ نِعْمَة، وِمَنْ کُلِّ سَعَة،

و از هر گشایشى و از هر تندرستى و از هر سلامتى و از هر کرامت و ازهر روزى فراخ حلال پاکى و از هر نعمتى و از هر وسعتى که

نَزَلَتْ اَوْ تَنْزِلُ مِنَ السَّمآءِ الَی الْأَرْضِ فی هذِهِ السَّاعَهِ، وَفی هذِهِ اللَّیْلَهِ، وَفی هذَا الْیَوْمِ، وَفى هذَا الشَّهْرِ، وَفى هذِهِ السَّنَةِ،

نازل شده یا بعد از این نازل شود، از آسمان به زمین در این ساعت و در این شب و در این روز و در این ماه و در این سال.

اَللّهُمَّ اِنْ کانَتْ ذُنُوبى قَدْ اَخْلَقَتْ وَجْهى عِنْدَکَ، وَحالَتْ بَیْنى وَبَیْنَکَ، وَغَیَّرَتْ حالى عِنْدَکَ،

خدایا اگر چنانچه گناهانم شرمنده کرده است؛ چهره ­ام را پیش تو، و حائل شد میان من و تو، و حالم را پیش تو تغییر داده،

فَاِنّى اَسْئَلُکَ بِنُورِ وَجْهِکَ الَّذى لا­یُطْفَأُ، وَبِوجْهِ مُحَمَّد حَبیبِکَ­ الْمُصْطَفى، وَبِوجْهِ وَلِیِّکَ عَلِىٍّ الْمُرْتَضى، وَبِحَقِّ اَوْلِیآئِکَ الَّذینَ انْتَجَبْتَهُمْ،

پس از تو خواهم به حق نور ذاتت که خاموش نشود، و به آبروى محمّد مصطفى؛ حبیب تو، و به آبروى ولى تو على مرتضى، و به حق اولیایت که برگزیدى آنها را،

اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَغْفِرَ لى ما مَضى مِنْ ذُنُوبى، وَاَنْ تَعْصِمَنى فیما بَقِىَ مِنْ عُمْرى،

که درود فرستى بر محمّد و آل محمّد، و بیامرزى برایم گذشته ­هاى از گناهانم را و نگاهم دارى در آینده عمرم،

وَاَعُوذُ بِکَ اللّهُمَّ اَنْ اَعُودَ فى شَىْء مِنْ مَعاصیکَ اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى، حَتّى تَتَوَفّانى وَاَنـَا لَکَ مُطیعٌ، و پناه مى­برم به تو خدایا از این که بازگردم به یکى از گناهان و نافرمانی­هایت، هرگز تا زنده­ام (یعنى) تا آنگاه که مرا بمیرانى و من فرمانبردار تو باشم.

وَاَنْتَ عَنّى راض، وَاَنْ تَخْتِمَ لى عَمَلى بِاَحْسَنِهِ، وَتَجْعَلَ لى ثَوابَهُ الْجَنَّةَ،

و تو از من خشنود باشى، و به انجام رسانى عمل مرا به نیکوترین آن، و پاداش آن را برایم بهشت مقرّر دارى،

وَاَنْ تَفْعَلَ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ، یا اَهْلَ التَّقْوى وَیا اَهْلَ الْمَغْفِرَةِ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَارْحَمْنى بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.[5]

و انجام دهى درباره من آنچه را تو شایسته­آنى، اى اهل تقوا و اى شایسته آمرزش، درود فرست بر محمّد و آل محمّد، و رحم کن به من به رحمت خویش اى ­مهربان­ترین، مهربانان.

 

 

[1] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص515.

[2] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص515.

[3] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص515.

[4] – شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص759.

[5] – شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص759.

 

 

مناسبت توضیحات منبع
روز بیست و پنجم ماه

1. روزه

مرحوم سیّد بن طاووس از شیخ مفید نقل مى ­کند که مستحب است، در چنین روزى روزه بگیرند، زیرا در چنین روزى خداوند فضیلت و برترى اهل بیت رسول خدا (علیهم ­السلام) را آشکار ساخت.[1]

 

2. انفاق و صدقه

در شب بیست و پنجم، و روز بیست و پنجم براى تأسّى به آن بزرگواران انفاق و اطعام و صدقه دادن به فقرا مناسب است.[2]

 

3. غسل

مناسب است در این روز، غسل زیارت انجام دهند و ائمّه (علیهم­ السلام) را زیارت کنند، مخصوصاً خواندن زیارت جامعه، در این روز مناسب است.[3]

 

[1] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص529.

[2] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمال، ص529.

[3] – علامه مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، ص368.

[4] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمالَ، ص 530.

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

برای این روز اعمالی ثبت نشده است

مناسبت توضیحات منبع
روز آخر ذی­ الحجه

این روز، روز آخر سال اسلامى قمرى است. لذا مرحوم سیّدبن طاووس نقل کرده است که در این روز، دو رکعت نماز مى ­خوانى و در هر رکعت، یک مرتبه سوره «حمد» و ده مرتبه سوره «قل­ هو ­اللّه» و ده مرتبه «آیة الکرسى» را مى ­خوانى و پس از نماز مى ­گویى:

اَللّهُمَّ ما عَمِلْتُ فى هذِهِ السَّنَةِ مِنْ عَمَل نَهَیْتَنى عَنْهُ وَ لَمْ تَرْضَهُ،

(خدایا آنچه انجام دادم در این سال از اعمالى که مرا از آن نهى فرمودى و راضى بدان نبودى)

وَ نَسیتُهُ وَ لَمْ تَنْسَهُ، وَ دَعَوْتَنى اِلَى التَّوْبَةِ بَعْدَ اجْتِرائى عَلَیْکَ، اَللّهُمَّ فَاِنّى اَسْتَغْفِرُکَ مِنْهُ فَاغْفِرْ لى، وَ ما عَمِلْتُ مِنْ عَمَل یُقَرِّبُنى اِلَیْکَ فَاقْبَلْهُ مِنّى، وَلا تَقْطَعْ رَجآئى مِنْکَ یاکَریمُ.

(و من آن را فراموش کردم ولى تو فراموشش نکردى، و مرا به بازگشت بسویت خواندى، پس از دلیرى کردنم بر تو خدایا من از آن اعمال آمرزش مى ­طلبم، پس بیامرز آنها را و هر عملى که انجام دادم، از اعمالى که مرا به تو نزدیک گرداند، پس آن را از من قبول کن، و قطع مکن امیدم را از خودت اى ­بزرگوار)

وقتى چنین کردى شیطان مى­ گوید: واى بر من! هرچه در مدّت این سال زحمت کشیدم (و او را وسوسه کردم) با این عمل، همه را از بین برد و سالش را به خیر پایان داد.[1]

مناسب است همین عمل، در پایان سال شمسى (روز آخر اسفندماه) نیز به قصد استحباب مطلق انجام شود.

 

[1] – سیدابن طاووس، اقبال الاعمالَ، ص 530.

اعمال شب اول محرم

به هنگام رؤیت هلال محرم مستحب است تکبیر بگویی و اگر می توانی دعای مشروحی را که سید در «اقبال الاعمال» آورده است، را بخوانی.

در کتاب شریف اقبال برای این شب چند نماز ذکر شده است:

 

اول: صد رکعت (پنجاه نماز دورکعتی) و در هر رکعت حمد و توحید خوانده شود.

 

دوم: مطابق روایت دیگری از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در شب اول محرم دو رکعت نماز خوانده می شود که به این صورت است که در رکعت اول سوره «حمد» و سوره «انعام» و در رکعت دوم سوره «حمد» و سوره «یس» خوانده می شود. در روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمده است: هر کس این نمازها را بخواند و روز اول ماه محرم را روزه بگیرد، مانند کسی است که در طول سال بر انجام خیر مداومت داشته باشد و تا سال آینده از فتنه ها محفوظ خواهد بود. و اگر بمیرد وارد بهشت خواهد شد.

 

سوم: دو رکعت که در هر رکعت «حمد» و یازده سوره «توحید» خوانده می شود. در روایتی از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) نقل شده که هر که در این شب این دو رکعت نماز را بجا آورد و صبحش را که اول سال است روزه بگیرد مانند کسی است که تمام سال را مداومت به خیر کرده و در آن سال محفوظ باشد و اگر بمیرد به بهشت می رود.

 

ابن طاوس سید رضی الدین اقبال الاعمال، ص ٥٤٥

دعای رؤیت هلال در شب اول ماه محرم هنگام رؤیت هلال دعایی را که در «صحیفه سجّادیه» آمده است، بخواند که بسیار پرمعناست:

 

ایُّهَا الْخَلْقُ الْمُطیعُ، الدَّائِبُ السَّریعُ، الْمُتَرَدِّدُ فی مَنازِلِ التَّقْدیرِ،

ای مخلوق فرمانبردار، و خستگی ناپذیر شتابان، که در منزلگاه­ های معین در حرکتی،

الْمُتَصَرِّفُ فی فَلَکِ التَّدْبیرِ، امَنْتُ بِمَنْ نَوَّرَ بِکَ الظُّلَمَ، وَاوْضَحَ بِکَ الْبُهَمَ،

و در مدار حساب شده­ ای در چرخشی، ایمان دارم به آن که تاریکی­ها را به وسیله تو روشن کرد، و تیرگی ها را به تو آشکار ساخت.

وجَعَلَکَ ایَةً مِنْ ایاتِ مُلْکِهِ، وَعَلامَةً مِنْ عَلاماتِ سُلْطانِهِ، فَحَدَّ بِکَ الزَّمانَ،

و تو را نشانه ای از نشانه های فرمانرواییش و علامتی از علائم حکومتش قرار داده، و زمان را به وسیله تو معیّن کرد،

وَامْتَهَنَکَ بِالزِّیادَةِ وَالنُّقْصانِ، وَالطُّلُوعِ والْأُفُولِ، وَالْإِنارَةِ، وَالْکُسُوفِ، فی کُلِّ ذلِکَ انْتَ لَهُ مُطیعٌ، وَالی ارادَتِهِ سَریعٌ، سُبْحانَهُ­،

و بزرگی و کوچکی، و طلوع و غروب و آشکاری و پنهانی را پیشینه تو ساخت، در تمام این امور تو فرمانبردار او هستی و به خواسته ­اش به سرعت پاسخگویی، پاک و منزّه است او.

ما اعْجَبَ ما دَبَّرَ فی امْرِکَ، وَ الْطَفَ ما صَنَعَ فی شَاْنِکَ، جَعَلَک مِفْتاحَ شَهْرٍ حادِثٍ لِأَمْرٍ حادِثٍ،

و چه تدبیر اعجاب آوری در کار تو دارد، و چه دقیق است آنچه در مورد تو انجام داده است، تو را کلید آغاز ماه جدید برای کاری جدید قرار داده است.

فَاسْئَلُ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبَّکَ، وَ خالِقی وَ خالِقَکَ­،

پس از خداوندی که پروردگار و آفریننده

وَمُقَدِّری وَ مُقَدِّرَکَ، وَ مُصَوِّری وَ مُصَوِّرَکَ، انْ یُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ،

و تقدیر کننده، و صورت بخش من و توست می ­خواهم که بر محمّد و خاندان پاکش درود فرستد،

وَانْ یَجْعَلَکَ هِلالَ بَرَکةٍ لا تَمْحَقُهَا الْأَیَّامُ، وَ طَهارَةٍ لا تُدَنِّسُهَا الْأثامُ،

و تو را قرار دهد هلال با برکتی که روزگار، آن را نابود نکند، و هلال پاکی که پلیدی ها آن را آلوده نسازد،

هِلالَ امْنٍ مِنَ الأفاتِ، وَ سَلامَةٍ مِنَ السَّیِّئاتِ، هِلالَ سَعْدٍ لا نَحْسَ فیهِ،

و هلال ایمنی از آفات و سلامت از گناهان و هلال با سعادتی که در آن نحوستی نباشد،

وَ یُمْنٍ لا نَکَدَ مَعَهُ، وَ یُسْرٍ لا یُمازِجُهُ عُسْرٌ، وَ خَیْرٍ لا یَشُوبُهُ شَرٌّ، هِلالَ

و هلال با برکتی که بداقبالی نیاورد و هلال آسایشی که سختی با او نباشد، و هلال خیری که شری با آن همراه نشود، (و تو را) هلال

امْنٍ وَ ایمانٍ، وَ نِعْمَةٍ وَ احْسانٍ، وَ سَلامَةٍ وَ اسْلامٍ، اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْنا مِنْ ارْضی مَنْ طَلَعَ عَلَیْهِ، وَ ازْکی مَنْ نَظَرَ الَیْهِ،

امنیّت و ایمان و نعمت و لطف و سلامت و اسلام (قرار دهد)، خدایا بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست، و مرا از خوشنودترین افرادی که ماه بر آنان طلوع کرده، و پاک ترین کسی که به آن نگاه کرده،

وَاسْعَدَ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فیهِ، وَ وَفِّقْنَا فیهِ لِلتَّوْبَهِ وَ اعْصِمْنا فیهِ مِنَ الْحَوْبَهِ،

و از با سعادت ترین کسانی که تو را در آن ماه عبادت کرده­اند قرار ده، و ما را در این ماه برای توبه موفّق بدار، و از لغزش بازدار،

وَاحْفِظْنا فیهِ مِنْ مُباشِرَةِ مَعْصِیَتِکَ، وَ اوْزِعْنا فیهِ شُکْرَ نِعْمَتِکَ، وَالْبِسْنا فیهِ جُنَنَ الْعافِیَةِ،

و از ارتکاب گناهان حفظ کن، و در این ماه شکر نعمت ­هایت را قسمت­مان کن، و لباس، عافیت بر انداممان بپوشان،

وَ اتْمِمْ عَلَیْنا بِاسْتِکْمالِ طاعَتِکَ فیهِ الْمِنَّةَ، انَّکَ انْتَ الْمَنَّانُ الْحَمیدُ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ و الِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرینَ.

و با نهایت بندگی برای تو نعمتت را بر ما در این ماه تمام کن، زیرا که تو بسیار نعمت بخش و ستوده ­ای، و درود خدا بر محمّد و خاندان پاک و پاکیزه اش باد.

 

صحیفه سجادیه؛ دعای 43

کپی شد
لطفا ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید