- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
تعجب و خنده اختصاص به انسان دارد. وقتی انسان از مطلبی که تعجب آور است مطلع می شود تعجب می کند. اما خداوند که علم مطلق دارد محلی برای تعجب قرار نمی گیرد. از سوی دیگر تعجب یک نوع انفعال در برار حوادث است و خداوند منزه از انفعال است. خداوند متعال از هیچ چیزی متاثر نمی گردد تا تعجب کرده و منفعل شود. اما در فرقه وهابیت به خداوند تعجب نسبت داده شده است.
وهابیت، فرقهای است که در عربستان در اواخر سده دوازدهم و اوائل قرن سیزدهم قمری، در منطقه نجد توسط محمد بن عبدالوهاب تأسیس شد. پیروان این فرقه را وهابی میگویند. وهابیان در فروع دین، تابع احمد بن حنبل هستند و بیشتر آنان در شبه جزیره عربستان سکونت دارند. پیشوایان فکری این فرقه، ابن تیمیه، ابن قیم و محمد بن عبدالوهاب هستند. وهابیان در مواجهه با قرآن و روایات، به دلیل اینکه برای عقل جایگاهی قائل نیستند به ظاهر آیات و اخبار عمل میکنند. آنان به استناد ظاهر برخی از احادیث و آیات، خداوند را دارای اعضا و جوارح می دانند و به نوعی به تشبیه و تجسیم معتقدند.
بنابراین، ظاهر گرایی وهابی ها با تاسی از اهل حدیث و ظاهر گرایان قدیم گرفتار انحرافات اعتقادی شده اند. آنان به همین علت تمام خصوصیاتی را که در انسان وجود دارد برای خداوند ثابت می دانند؛ از دست و پا گرفته تا چشم و پیشانی و زانو و امثال این ها را برای خداوند بر طبق احادیث جعلی ثابت می کنند. یکی از اموری که از سوی وهابی ها به خداوند نسبت داده شده تعجب و خنده است. یعنی از دیدگاه وهابیت خداوند مانند انسان تعجب می کند و می خندد.
دلایل وهابیت برای تعجب خدا
وهابیت می گوید: بر خداوند تعجب، خنده و… عارض می شود و برای این ادعای شان دو دلیل اقامه کرده اند:
۱. وهابی ها می گویند: خداوند از حال دو نفر خنده اش می گیرد و آن در جایی است که شخصی، شخص دیگر را بکشد و هردو وارد بهشت شوند، یعنی خداوند به خاطر این که قاتل و مقتول هر دو داخل بهشت می شوند می خندد.[۱]
در این رابطه از وهابی ها سوال می شود که چرا خداوند تعجب می کند و خنده اش می گیرد؟ آیا خداوند خودش نمی دانسته است که این دو نفر به بهشت می روند؟ و چه زمانی از رفتن آن دو به بهشت مطلع می گردد که باعث تعجب او شده و خنده اش می گیرد؟ آیا خداوند خودش آنان را وارد بهشت نمی کند که تعجب می کند؟
۲. دلیل دوم وهابی ها چیزی است که درباره آخرین کسی که وارد بهشت می شود نقل شده است. آنان می گوید: در روز قیامت شخصی از خداوند چیزی می خواهد و خداوند به او عطا می کند و از او تعهد می گیرد که دیگر چیزی از او نخواهد، لکن او بر تعهدش عمل نمی کند و دوباره از خداوند چیزی می خواهد تا اینکه به درب بهشت نزدیک می شود و همین که صدای اهل بهشت را می شنود عرضه می دارد: خدایا مرا داخل بهشت بگردان. خداوند می گوید: ای پسر آدم چیست که تورا راضی کند. اگر دو برابر دنیا را به تو بدهم راضی می گردی؟ او می گوید خدایا تو که خدای عالمیانی مرا استهزاء و مسخره می کنی؟ اینجاست که خدا می خندد و می گوید من تورا استهزاء نمی کنم !؟[۲]
سوالی که در رابطه با این داستان از وهابی ها می شود این است که آیا ساختن چنین سناریویی برای خداوند درست است؟ آیا واقعا در این داستان خداوند به مسخره و استهزاء گرفته نشده است؟
آیا این آخرین کسی که وارد بهشت می شود در واقع خداوند را فریب نداده است؟ آیا فریب دادن خداوند امکان دارد که این شخص خدا را تا دروازه بهشت کشانده که به نحوی وارد بهشت شود؟ آیا خداوند از نقشه این بنده اش اطلاع نداشته است که گرفتار نقشه او شده است؟
به هر حال کسی که ادعا می کند خداوند تعجب می کند و می خندد باید لوازم آن را هم بپذیرد. یکی از لوازم مهم این عقیده جهل خداوند است که نسبت به رفتن دو نفر قاتل و مقتول و هم چنین نسبت به نقشه این شخص داشته و پس از آن که برای خدا آشکار می شود تعجب می کند!
نویسنده: حمیدالله رفیعی
پی نوشت:
[۱] . الجواب الصحیح، ج ۳، ص۴۴۴، حادی الارواح الی بلاد الاقراح، ج ۱، ص۱۰۳.
[۲] . حادی الارواح، ج ۱، ص۲۷۶؛ توضیح المقاصد و تصحیح القواعد، ج ۱، ص۲۲۰و۲۳۸ و ۴۷۳ ؛ جلوه افهام، ص ۴۰۱.