- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 12 دقیقه
- توسط : امیرعباس قاسمی
- 0 نظر
اشاره:
«اشتغال» امروزه در جامعه ما، یکى از مسائل اساسى و موضوعات مورد بحث مىباشد، و هرکس نسبت به فراخور حالش و براساس رشته تخصصى و اندیشههاى خود، در مورد چگونگى اشتغال جوانان و آداب و شیوههاى کار، علل و انگیزههاى بیکارى، انواع مشاغل، اولویت انتخاب شغلها و… سخن گفته و بحث مىکند. اشتغال به کارهاى مفید و مورد نیاز جامعه، داراى اثرات و نتائج قابل توجه براى همه افراد جامعه اسلامى است که از جمله آنها مىتوان به فوائد زیر اشاره نمود:
۱. زمینه رستگارى
اساساً کار و اشتغال در بینش توحیدى اسلام، یک ارزش محسوب مىشود و تلاش بیشتر در کارهاى دنیوى و اخروى، زمینه سعادت و رستگارى افراد را در دنیا و آخرت فراهم مىنماید و آنان را تا درجه جهادگران در راه خداوند بالا مىبرد. رسول اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم مىفرماید: «اَلْکادُّ عَلى عِیالِهِ کَالمُجاهِدِ فى سبیل اللّه۱؛ کسى که براى تأمین معاش خانوادهاش تلاش مىکند، همانند مجاهد در راه خداست.»
۲. تأمین مخارج زندگى
یک مسلمان با پیش گرفتن کسب حلال، مخارج زندگى خود را تأمین نموده و تا حدودى از فقرِ اقتصادى، اخلاقى و فرهنگى خود و جامعه مىکاهد.
۳. وسیله ارتباط سالم
اشتغال به کار، افراد را در زندگى تحت یک برنامه منظم و منسجم قرار داده و آنان را در روابط اجتماعى و معاشرت با دیگران یارى مىنماید.
۴. آرامش روح و وجدان
تمام کسانى که به کارهاى مفید اقتصادى اشتغال دارند و بر اساس احساس وظیفه به شغل مناسب و آبرومندانه خود مىپردازند؛ علاوه بر این که آرامش روح و روان و وجدان خود را فراهم مىکنند، به نوعى تفریح نیز مىپردازند؛ هم چنان که افراد سُست عنصر و بیکار معمولاً به اضطراب و افسردگى و عذاب وجدان دچار هستند.
۵. بیدار نمودن روحیه خلاّقیت
اشتغال به کسبهاى مورد علاقه، روحیه ابتکار و خلاقیت را در افراد زنده کرده و استعدادهاى درونى آنان را شکوفا نموده و انسان را متوجه نیروهاى نهفته در اندرون خود مىسازد. و به این ترتیب، مفید و مؤثر بودن خود را باور نموده و اعتماد به نفس در او تقویت مىشود. چنین فردى با روحیه سرشار از عشق به کار، از زندگى خود لذّت برده و براى رسیدن به اهداف عالى تلاش مىکند.
۶. تثبیت موقعیت اجتماعى
اشتغال به کار مفید و مورد نیاز جامعه، راه رسیدن به موقعیت اجتماعى یک فرد مسلمان مىباشد و شغل او هر قدر از نیازهاى جامعه بکاهد و موجب تقویت و استقلال و آزادى و عزّت مسلمانان گردد، همان مقدار موقعیت اجتماعى صاحب شغل در میان افراد جامعه اسلامى، بیشتر و بالاتر خواهد بود.
خداوند مىفرماید: «وَ اَنْ لَیْسَ لِلانْسانِ اِلاّ ما سَعى»(۲)؛ و این که براى انسان بهرهاى جز سعى و تلاش او نیست.
۷. جلوگیرى از مفاسد
بیکارى افراد، موجب ضررهاى جبرانناپذیر و داراى مفاسد بىشمار براى اجتماع مسلمانان است؛ به این معنا که یک فرد با انتخاب یکى از مشاغل مورد نیاز جامعه و اشتغال به آن، بارى از دوش مردم و مسئولین برمىدارد و در مقابل، فرد بیکار نه تنها مشکلى را در جامعه حل نمىکند بلکه خود، مشکل آفرین و سربار جامعه اسلامى نیز مىشود و علاوه بر این که نیرویى هدر رفته، نیروهاى دیگرى را به خود مشغول خواهد کرد.
با توجه به نکات فوق در این نوشتار، اشتغال و موضوعات مربوط به آن در سیره و سخن حضرت رسول اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم ، مورد بحث قرار گرفته است.
اهمیّت کار
در سیره پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم فعالیتهاى اقتصادى افراد، ارزش بالایى دارد. آن حضرت کارگران و تولیدکنندگان در عرصه اقتصادى را چنان تشویق مىکند که در طول تاریخ جوامع بشرى، هیچ فرقه و مذهبى چنین جایگاهى براى اساسىترین رکن جامعه، یعنى تأمین کنندگان حیاتىترین کالاى اقتصادى، قائل نشدهاند.
انسبن مالک مىگوید: هنگامى که پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم ازجنگ تبوک برمىگشت، سعد انصارى ـ یکى از کارگران مدینه ـ به استقبال آن حضرت آمد. هنگامى که رسول اللّه صلىاللهعلیهوآلهوسلم با او دست داد، لمس دستهاى زِبْر و خشنِ مرد انصارى، حضرت خاتم الانبیاء صلىاللهعلیهوآلهوسلم را تحت تأثیر قرار داد. براى همین، از او پرسید: چرا دستهاى تو این چنین کوفته و خشن مىباشد؟ آیا ناراحتى خاصّى به دستان تو رسیده است؟
عرضه داشت: یا رسول اللّه! این خشونت و زبرى دستان من، بر اثر کار با بیل و طناب است که به وسیلهى آنها زحمت مىکشم و مخارج خود و خانوادهام را تأمین مىنمایم.
«فَقَبَّلَ یَدَهُ رسولُ اللّهِ صلىاللهعلیهوآلهوسلم و قالَ: هذِهِ یَدٌ لا تَمَسُّها النّار؛ پیامبراکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم دست او را بوسیده و فرمود: این دستى است که آتش (جهنم) آن را لمس نخواهد کرد.»۳
نکوهش افراد سست عنصر
رسول اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم گاهى با جوانان سالم و نیرومندى مواجه مىشد. بازوهاى ستبر و اندام مناسب آنان، موجب شگفتى پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم مىگشت. آن حضرت با آنان احوال پرسى نموده و از وضعیت زندگى و شغلشان سؤال مىنمود، اگر در جواب گفته مىشد که: وى فردى بیکار است و هیچ گونه شغلى ندارد؛ آن بزرگوار ناراحت مىشد و مىفرمود: «سَقَطَ مِنْ عَیْنى؛ از چشمم افتاد.» (فرد بیکار در نظر من ارزشى ندارد.) اطرافیان مىپرسیدند: یا رسول اللّه! چرا این افراد را دوست نمىدارید؟ پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم مىفرمود: براى این که اگر مؤمن شغلى نداشته باشد که با آن امرار معاش کند، براى امرار معاش، از دین خود خرج خواهد نمود.۴
آن حضرت در گفتارى حکیمانه، افراد تنبل و بىحال را که تن به کار نمىدهند و مىکوشند که از دست رنج دیگران بهرهمند شوند، مورد نکوهش و سرزنش شدید قرار داده، مىفرماید: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ اَلْقى کَلَّهُ عَلَى النّاسِ، مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ یَعُولُ؛ از رحمت خدا دور است، از رحمت خدا دور است کسى که بار زندگى خود را به گردن مردم بیندازد. ملعون است، ملعون است کسى که اعضاى خانوادهاش را (در اثر ندادن نفقه) تباه کند.»۵
البته سیره و سخن پیامبراکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم در مورد افراد بیکار ـ که با بهانههاى واهى فرصتهاى شغلى را از دست مىدهند ـ حاوى نکته مهمى است و آن، این که بیکارى ریشه بسیارى از مشکلات و گرفتارىها در زندگى یک جوان فعال و پر انرژى است. زیرا اگر یک فرد مسلمان مخارج زندگى خود را با فعالیتهاى اقتصادى سالم و اشتغال به یک کسب پاکیزه و حلال، تأمین نکند به ناچار براى تأمین زندگىاش ارزشهاى دینى را زیر پا گذاشته و به راههاى فریبنده که به ظاهر سود سرسام آورى هم دارند، کشیده خواهد شد. و این، مصداقى از همان امرار معاش از راه دین و ایمان است که در کلام پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم بود.
گذشته از این، بیکارى یک فرد نه تنها موجب از میان رفتن استعدادهاى درونى وى مىشود و او را به فردى تن پرور و بىخاصیت مبدل مىسازد، بلکه به عنوان یک معضل و بیمارى اجتماعى، یک جوان مسلمان و پاک و سالم را، دچار انواع مفاسد اخلاقى و اجتماعى و بیمارىهاى روحى خواهد ساخت.
در حقیقت یک عضو فعال و پر انرژى که از سرمایهها و ذخایر خدادادى جامعه اسلامى است و باید به عنوان سرباز جامعه عمل کند، سربار جامعه خواهد شد؛ به همین دلیل پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم بیکارى را براى یک جوان خطرناک مىداند.
نقش انگیزههاى مقدّس در اشتغال
از منظر حضرت محمد صلىاللهعلیهوآلهوسلم تمام فعالیتهاى یک مسلمان مىتواند نوعى ارتباط با آفریدگار جهان محسوب شده و علاوه بر ارزش اقتصادى و دنیوى، از پاداشهاى معنوى نیز درجهان آخرت برخوردار مىباشد.
آرى کار براى خدا، نقش مهمى در شکل دادن به رفتار اقتصادى انسان دارد. به علاوه این انگیزه مىتواند قواى جسمى و روحى وى را در فعالیتهاى اقتصادى چند برابر نماید؛ به خاطر هدف والاى وى، کار او نیز مقدّس خواهد شد. رسول اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم بر این باور بود که: «اَلْعِبادَهُ سَبْعُونَ جُزْءاً اَفْضَلُها طَلَبُ الْحَلالِ۶؛
عبادت خداوند هفتاد جزء است و بهترین آنها طلب روزى حلال است.»
آن حضرت اشتغال به کارهاى حلال را مانند سایر عبادات، بر زن و مرد مسلمان ضرورى دانسته و مىفرماید: «طَلَبُ الْحَلالِ فَریضَهٌ عَلى کُلِّ مُسْلِمٍ و مُسْلِمَهٍ۷؛ به سراغ درآمد حلال رفتن، بر هر مرد و زن مسلمان لازم است.»
بنابراین، انگیزههاى مقدّس مىتواند همه کارها و فعالیتهاى اقتصادى یک مسلمان را ـ اعم از کارهاى تجارى، کشاورزى، صنعتى و خدماتى ـ فرا گرفته و آنها را در شمار عبادات قرار دهد.
در روایتى آمده است که: روزى رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم با جمعى از اصحاب در محلى حضور داشتند. در آن میان، چشمان آنان به جوانى نیرومند و زیبا اندام افتاد که در اول صبح به کار اشتغال داشت. یاران پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم گفتند: یا رسول اللّه! اگر این جوان نیرومند، نیرو و انرژى خود را در راه خدا مصرف مىکرد، چقدر شایسته مدح و تمجید بود! حضرت فرمود: این سخن را نگویید! اگر این جوان براى تأمین معاش مىکوشد و انگیزه او بىنیازى از دیگران است، او در راه خدا قدم برداشته، و اگر هدف او پذیرایى از پدر و مادر ناتوان خود باشد، باز هم در راه خدا کار مىکند و اگر مقصود او سر و سامان دادن به خانواده و فرزندانش باشد، او به راه خدا رفته و انگیزه مقدّسى دارد.۸
در سیره پیامبراکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم ، هدف از رفتارهاى اقتصادى جلب رضایت خداوند است. و رضایت پروردگار، انگیزه مقدّس و هدف والایى است که یک انسان مسلمان را در سختترین شرایط به فعالیتهاى اقتصادى وادار مىکند. و او حاصل زحمات خود را در راه رضاى الهى خرج مىکند.
اما از نظر متفکّران مادّى و اقتصاددانان غربى، هدف نهایى از کار، دست یابى به لذتهاى فردى است. و در آن صورت، انگیزه کار، دست یابى به حداکثر سود و درآمد است و تمام صفات اخلاقى و انسانى تحت الشعاع سود جویىهاى مادى قرار گرفته و به تدریج انسان از ماهیت خود خارج شده و در عرصههاى زندگى فقط به سودهاى سرشار مادى مىاندیشد؛ گرچه در این راه، حقوق دیگران تضییع شده واخلاق و انسانیت از میان برود.
روشهاى ترویج اشتغال
حضرت رسول اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم براى ایجاد انگیزه تولید و کسب درآمد در وجود مسلمانان، از روشهاى مختلفى بهره مىگرفت که به برخى از آنان اشاره مىشود:
الف) زمینه سازى براى رشد استعدادها
آن حضرت با استفاده از فرصتهاى مناسب براى شکوفایى نیروهاى درونى و استعدادهاى نهفته افراد، زمینه سازى مىنمود و از این طریق، در آنان انگیزه تولید و کسب درآمد را تقویت مىکرد. روایت زیر، نشانگر این روش رسول گرامى مىباشد:
مردى از اصحاب در تنگناى زندگى قرار گرفت. وى که داراى شغل مناسبى نبود و بسیارى اوقات از بیکارى رنج مىبرد، خانه نشین شد. روزى همسرش به وى گفت: اى کاش به محضر پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم مىرفتى و از او درخواست کمک مىنمودى! مرد با پیشنهاد همسرش به حضور رسول اللّه صلىاللهعلیهوآلهوسلم رفت. هنگامى که چشم حضرت به او افتاد، فرمود: «مَنْ سَأَلْنا اَعْطَیناهُ وَ مَنْ اسْتَغْنى اَغْناهُ اللّهُ؛ هرکس از ما کمک بخواهد، ما به او یارى مىکنیم ولى اگر بىنیازى بورزد و دست حاجت پیش مخلوقى دراز نکند، خداوند او را بىنیاز مىکند.»
او پیش خود فکر کرد که مقصود پیامبر، من هستم و بدون این که سخنى بگوید، به خانه برگشت و ماجرا را براى همسرش بازگو کرد. زن گفت: رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم هم بشر است. (و از حال تو خبر ندارد.) او را به وضع زندگى نکبت بار و پر مشقّت خود آگاه کن.
مرد ناچار براى بار دوم به حضور پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم رفت اما قبل از این که حرفى بزند، پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم همان سخن قبلى را تکرار کرده و فرمود: «مَنْ سَأَلْنا اَعْطَیناهُ وَ مَنْ اسْتَغْنى اَغْناهُ اللّهُ.» بازهم بدون اظهار حاجت، به خانه برگشت ولى چون خود را همچنان در چنگال فقر و بیکارى، ضعیف و ناتوان مىدید، براى سومین بار با همان نیّت به مجلس رسول اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم رفت. باز هم لبهاى رسول اللّه صلىاللهعلیهوآلهوسلم به حرکت در آمد و با همان آهنگ ـ که به دل، قوّت و به روح، اطمینان مىبخشیدـ همان جمله را تکرار کرد. این بار اطمینان بیشترى در قلب خود احساس نمود؛ حس کرد که کلید مشکل خویش را در همین جمله یافته است. وقتى که خارج شد، با قدمهاى مطمئنترى راه مىرفت. با خود فکر مىکرد که دیگر به دنبال کمک خواستن از بندگان نخواهم رفت. به خدا تکیه مىکنم و از نیرو و استعدادى که در وجودم به ودیعت نهاده شده است، بهره مىگیرم و از او مىخواهم که مرا در کارهایم موفق گردانیده و از دیگران بىنیاز سازد. با این نیّت، تیشهاى عاریه گرفت و به جانب صحرا رفت. آن روز مقدارى هیزم جمع کرد و فروخت و لذت حاصل دست رنج خویش را چشید. روزهاى دیگر به این کار ادامه داد تا به تدریج توانست از حاصل درآمد خویش، ابزار کار را فراهم نماید. بازهم به کار خود ادامه داد تا صاحب سرمایه و شتر و غلامانى شد. وى در اثر تلاش و کوشش شبانهروزى، یکى از افراد ثروتمند گردید. روزى به محضر پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم آمده و وضعیت خود را به آن حضرت گزارش داد که چگونه در آن روزِ فلاکت بار به محضر حضرت آمده و چگونه سخن پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم وى را به تحرک و کار واداشت. پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: من که به تو گفتم؛ هرکس از ما کمکى بخواهد، ما به او کمک مىکنیم ولى اگر بىنیازى بورزد، خدایش او را کمک خواهد نمود.۹
ب) روشهاى رفتارى
گرچه رهنمودهاى گفتارى، در تربیت افراد تأثیر دارد اما اقدامات عملى، به مراتب بیشتر از شیوههاى گفتارى مؤثر است. براى همین پیامبراکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم نه تنها با راهنمایىها و زمینه سازىهاى خود موجب هدایت افراد به سوى میدانهاى کارى شد بلکه خود عملاً وارد صحنه شده و همدوش با دیگران کار مىکرد.
رفتار رسول اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم را مىتوان تبلور اصول و ارزشهاى اسلامى قلمداد نمود. آن حضرت همچنان که در صحنهى سیاست، حکومت، اخلاق، معارف، علوم و حکمت، خطابه و سایر صفات والاى انسانى اسوه تمام عیار مسلمانان به شمار مىآید، رفتار اقتصادى آن حضرت نیز مىتواند شیوهاى موفق و کارآمد براى چگونه زیستن باشد.
نمونه هایى از سیره عملى حضرت رسول صلىاللهعلیهوآلهوسلم :
خانه سازى
امام صادق علیهالسلام به فردى که در اثر جهل و غرور، تن به کار نمىداد و خود را نیازمند دیگران نموده بود، فرمود: برو کار کن! و در بالاى سرت بار حمل کن. (و هرچه مىتوانى تلاش کن.) و از مردم بىنیاز باش.
سپس به وى فرمود: همانا رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم سنگها را به دوش خود حمل مىکرد و دیوار خانهاش را مىساخت.۱۰
باغدارى
على علیهالسلام روزى به سلمان فرمود: اى [ابا [عبداللّه! باغى را که پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم با دستان خویش آن را ساخته و درختهایش را کاشته است، براى فروش بهمشتریان عرضه کن. سلمان باغ پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم را به معرض فروش گذاشت و به دوازده هزار درهم فروخت.۱۱
دامدارى
روزى حضرت رسول اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: ما بَعَثَ اللّهُ نَبیّاً اِلاّ راعى غَنَمٍ؛ تمام پیامبران الهى پیش از آن که به مقام نبوت برسند، مدتى چوپانى کردهاند. قالُوا: وَ اَنتَ یا رَسُولَ اللّه؟؛ از پیامبر سؤال شد: آیا شما نیز چوپانى کردهاید؟ قال: وَ اَنَا رَعَیْتُها لاَِهْلِ مَکّه بِالْقَرارِیط؛ فرمود: بله، من مدتى گوسفندان اهل مکه را در سرزمین «قراریط» به چراگاه بردهام.»۱۲
بازرگانى
پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم قبل از ازدواج، با خدیجه یک قرارداد تجارتى بسته بود. طبق آن قرار دادِ مضاربهاى، پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم متعهد شده بود که با سرمایه خدیجه به یک سفر تجارتى برود و در مقابل، آن حضرت در منافع کالاهاى بازرگانى خدیجه شریک باشد. بعد از توافق طرفین، خدیجه شترى راهوار و مقدارى کالاهاى ارزشمند در اختیار حضرت محمد صلىاللهعلیهوآلهوسلم نهاد و به دو غلام خود سفارش کرد که در این سفر تجارتى به همراه آن حضرت باشند و دستوراتش را اطاعت نمایند. این سفر تجارتى پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم به شام، تا حدودى وضعیت اقتصادى و مالى آن جناب را سر و سامان داد. بعد از پایان سفر، کاردانى و شایستگى این جوان قرشى مورد تقدیر و ستایش خدیجه ـ ثروتمندترین و سرشناسترین زن مکه ـ قرار گرفت و بدین منظور، مبلغى را علاوه بر قرار داد، به او پرداخت. اما نبىّ اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم فقط مبلغ معیّن در قرارداد را دریافت کرده و از اخذ وجوه اضافى خوددارى نمود. سپس وجوه حاصله از تجارت شام را به خانه ابوطالب علیهالسلام برد و همه را در اختیار عموى گرامىاش گذاشت تا این که مقدارى وضع زندگى حضرت ابوطالب علیهالسلام سر و سامان یابد.۱۳
امام صادق علیهالسلام در مورد کارهاى تجارتى پیامبر علیهالسلام سخنان ارزندهاى دارد. اسباط بن سالم مىگوید:
روزى به حضور امام صادق علیهالسلام شرفیاب شدم، آن حضرت پرسید: عمربن مسلم چه مىکند؟ گفتم: حالش خوب است اما دیگر تجارت، نمىکند. امام صادق علیهالسلام فرمود: ترک تجارت، کار شیطانى است. ـ این جمله را سه بار تکرار کردـ آنگاه امام ادامه داد: رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم با کاروانى که از شام مىآمد معامله مىکرد و با بخشى از درآمد آن معامله قرضهاى خود را ادا نموده و بخشى دیگر را در میان نیازمندان فامیل تقسیم مىنمود. خداوند در مورد تاجران خداجو و باتقوا مىفرماید: «رِجاٌ لٌ لا تُلْهیهم تِجارَهٌ وَ لا بَیعٌ عَنْ ذِکْرِاللّه»؛۱۴ مردانى که تجارت و داد و ستد، آنان را از یاد خدا غافل نمىکند.»(۱۵)
همکارى در فعالیتهاى اجتماعى
۱. ساختن مسجد
هنگامى که مسجد قبا ـ اولین مسجد در تاریخ اسلام ـ ساخته مىشد، حضرت خاتم الانبیاء صلىاللهعلیهوآلهوسلم همدوش سایر مسلمانان کار مىکرد. آن حضرت سنگهاى کوچک و بزرگ را برمىداشت و آنها را بغل مىنمود و حمل مىکرد. به طورى که سفیدى گرد و خاک سنگها کاملاً در بدن آن حضرت نمایان بوده و حکایت از سخت کوشى آن حضرت داشت. گاهى مردى از اصحاب به نزدش مىآمد و التماس مىکرد که: یا رسول اللّه! پدر و مادرم فداى تو باد! اجازه بده سنگ و خاک را من ببرم و به جاى شما کار کنم. رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم مىفرمود: نه، تو هم سنگ دیگرى بردار. بالاخره آن حضرت در اثر کوششهاى شبانه روزى، ساختمان مسجد قبا را به پایان برد.۱۶
همچنین در تأسیس ساختمان مسجد النبى صلىاللهعلیهوآلهوسلم آن حضرت علاوه بر راهنمایى مسلمانان در طرح ریزى بناى مسجد، خود نیز در کنار آنان کار مىکرد و آن چنان از جان و دل کارهاى ساختمانى را انجام مىداد که مسلمانان تحت تأثیر قرار مىگرفتند. اسید بن حضیر یکى از آنان بود که جلو آمده و گفت: یا رسول اللّه! اجازه بفرمایید تا من به جاى شما سنگهاى سنگین را حمل کنم. فرمود: نه، تو یکى دیگر ببر.
یکى از مسلمانان نیز این شعر را قرائت مىکرد:
لَئِنْ قَعَدْنا والنَّبىُّ یَعْمَلُ فَذاکَ مِنّا الْعَمَلُ الْمُضَلَّلُ۱۷
اگر ما بنشینیم در حالى که پیامبر کار مىکند، رفتار بسیار زشت و ناپسند انجام دادهایم!
۲ . راهسازى
امام صادق علیهالسلام به نقل از پدر بزرگوارش حضرت باقر علیهالسلام فرمود: پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم یکى از راههاى عمومى را ـ که آب خراب کرده بودـ با چیدن سنگ تعمیر نمود. به خدا سوگند! انسانها و چهار پایان تا این لحظه از آن استفاده مىکنند.۱۸
۳ . انجام کارهاى منزل
رسول خدا صلىاللهعلیهوآله علاوه بر اداره حکومت اسلامى و حلّ و فصل مشکلات مسلمانان، به کارهاى منزل نیز رسیدگى مىکرد.
امام صادق علیهالسلام فرمود: «کانَ رَسُولُ اللّه صلىاللهعلیهوآلهوسلم یَحْلِبُ عَنْزَ اَهْلِهِ۱۹؛ رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم پیوسته بز خانوادهاش مىدوشید.»
ج) ره توشههاى پیشه وران
حضرت خاتم الانبیاء صلىاللهعلیهوآلهوسلم با این که مسلمانان را به اشتغال در کارهاى تولیدى، خدماتى، کشاورزى و سایر مشاغل توصیه مىکرد ولى به لحاظ موقعیّت جغرافیایى و با توجه به آب و هواى مناطق مختلف، به برخى از شغلها اهمیّت خاصّى قائل بود. در اینجا به نقل چند مورد از گفتارهاى آن حضرت مىپردازیم:
۱. «تِسْعَهُ اَعْشار الرّزقِ فىالتّجارَهِ وَالْجزْءُ الْباقى فى السّابیاء ـ یعنى الغنم ـ ؛۲۰ ۱۰۹ در آمد در داد و ستد و باقى مانده آن در دامپرورى (و کارهاى تولیدى) است.»
۲. « مَنْ غَرَسَ شَجَرَهً فَاَیْنَعَتْ، غَرَسَ اللّهُ بِها شَجَراً فِى الْجَنَّهِ؛۲۱ هر مسلمانى که نهال درختى بنشاند و آن درخت (بر اثر کوششهاى باغبان) به ثمر بنشیند، خداوند متعال در مقابل آن درخت، درختى در بهشت قرار مىدهد.»
۳. در سیره اقتصادى پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم باغدارى، زراعت و کشاورزى آن چنان از اهمیت برخوردار است که آن حضرت در مورد تضییع حقوق آنان، به دولت مردان اسلامى هشدار داده و ضمن دستورالعملى، دهقانان را به زمامداران اسلامى کاملاً سفارش نموده و به على علیهالسلام فرمود:
یا على! مبادا در حکومتِ تو به دهقانان و کشاورزان ستم شود.۲۲
پى نوشت:
۱. نجم / ۳۹.
۲. فقه الرضا، ص ۲۰۸.
۳. اسدالغابه، ابن اثیر،ج ۲، ص ۱۶۹؛ الاصابه، ابن حجر، ج ۳، ص ۷۲ و النهایه، ج ۴، ص ۲۰۲.
۴. بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۱۰ و مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص ۱۱.
۵. تحف العقول، ص ۳۷ و الکافى، ج ۴، ص ۱۲، (باب کفایه العیال و التوسع علیهم).
۶. بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۰۹.
۷. همان.
۸. المحجّه البیضاء، ج ۳، ص ۱۴۰.
۹. اصول کافى، باب القناعه، حدیث ۷ و داستان راستان، ص ۲۸ و ۲۹.
۱۰. وسایل الشیعه، ج ۱۷، ص ۳۸.
۱۱. حلیهالابرار، ج ۱، ص ۳۳۱.
۱۲. میزان الاعتدال، ج ۳، ص ۲۹۳.
۱۳. بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۲ به بعد.
۱۴. نور / ۳۷.
۱۵. وسائل الشیعه، ج ۱۷، ص ۱۴ و ۱۵.
۱۶. معجم الکبیر، طبرانى، ج ۲۴، ص ۳۱۸.
۱۷. مناقب آل ابىطالب، ج ۱، ص ۱۶۱ و فتح البارى، ج ۷، ص ۱۹۳.
۱۸. حلیهالابرار، ج ۱، ص ۳۲۹.
۱۹. الکافى، ۵، ص ۸۶.
۲۰. وسائل الشیعه، ج ۱۷، ص ۱۱.
۲۱. کنزالعمال، ج ۳، ص ۸۹۶، حدیث ۹۰۷۹.
۲۲. تهذیب الاحکام، ج ۷، ص ۱۵۴.
منبع :فرهنگ کوثر،شماره ۵۰