- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 2 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
اشاره:
اویس قرنی در زمان پیامبر(صلیالله علیه و آله)، در یمن میزیسته است. او از راه شتربانی روزگار را با مادر پیر، نابینا و ناتوان خود سپری میکرد. او از مادرش درخواست کرد برای دیدن رسول خدا (صلیالله علیه و آله) به مدینه برود. مادرش به او اجازه داد ولی شرط کرد که بیش از نصف روز در آنجا نماند. اویس به خاطر عمل به وعده اش موفق به زیارت پیامبر نشد. اویس با حضرت علی(علیهالسلام) بیعت کرد و در جنگ صفّین در رکاب آنحضرت به شهادت رسید. در این نوشته به پیشگویی امام علی(علیهالسلام) مبنی بر چگونگی بیعت اویس مطلبی بیان شده است.
امیر مؤمنان علی(علیهالسلام) با سپاه خود، از مدینه برای پیکار با سپاه معاویه، خارج شده و با خبر شدند که عده ای از بیعت شکنان به سرکردگی طلحه و زبیر، به بصره رفته و آن جا را اشغال کرده اند، و اعلام جنگ نموده اند، آن حضرت فرمان داد که نخست متوجه بصره شوند، و جلو آشوب فتنه انگیزان داخلی را بگیرند. از سوی دیگر برای مردم کوفه پیام فرستاد که برای کمک به سپاه علی(علیهالسلام) بپیوندند.
امام علی(علیهالسلام) و سپاهیانش به ذی قار (محلی نزدیک بصره) رسیدند، و در آن جا توقف کردند و منتظر پیوستن مردم کوفه به سپاه شدند.
ابن عباس می گوید: امام علی(علیهالسلام) در ذی قار برای گرفتن بیعت (و پیمان از مردم) توقف کرده بود، و فرمود: هم اکنون از کوفه، هزار نفر نه یک نفر کمتر و نه یک نفر زیادتر به سوی ما حرکت کرده اند، و به این جا می آیند و با من تا سر حد شهادت بیعت می نمایند.
ابن عباس می گوید: پس از این پیش بینی، من نگران شدم که مبادا از این تعداد (هزار نفر) یک عدد کم و زیاد شود، و همین موضوع دستاویز دشمنان گردد، و به علی(علیهالسلام) و ما که پیروانش هستیم، خرده بگیرند، همچنان در اضطراب و دلهره به سر می بردم که جمعیت کوفه، فرا رسیدند، آنها را شمردیم،۹۹۹ نفر بودند، و دیگر کسی نیامد.
پریشان شدم و غرق در فکر گشتم، و گفتم: انا لله و انا الیه راجعون پس چرا هزار نفر نشدند، امام علی(علیهالسلام) که فرمود: هزار نفر می آیند؟!
در این بحران فکری، ناگهان دیدم شخصی از راه با پای پیاده می آید، و لباس زبر بر تن دارد، و شمشیر در سپری نیز به همراه خود آورده است، به حضور علی(علیهالسلام) آمد و عرض کرد:دستت را به سوی من دراز کن تا با تو بیعت کنم.
علی(علیهالسلام) فرمود: بیعت بر چه؟
او عرض کرد:پیمان فرمانبری و اطاعت از تو، و پیکار در رکاب تو تا سر حد مرگ یا پیروزی.
علی(علیهالسلام) فرمود: نام تو چیست؟
او عرض کرد: من اویس هستم.
حضرت فرمود: تو اویس قرنی هستی؟.
او عرض کرد: آری.
امام علی(علیهالسلام) فرمود: الله اکبر، حبیب من رسول خدا(صلیالله علیه و آله) به من خبر داد که من مردی از اهالی قرن (یمن) را که از امت اوست، و به او اویس قرنی، می گویند، ملاقات می کنم، که او از حزب خدا و از حزب رسول خدا(صلیالله علیه و آله) است، او به شهادت می رسد، و در روز قیامت به اندازه تعداد دو طایفه (پر جمعیت) ربیعه و مضر، زیر پوشش شفاعت او قرار می گیرند.[۱]
به این ترتیب، با آمدن اویس قرنی، ۹۹۹ نفر، به هزار نفر که علی(علیهالسلام) فرموده بود، تکمیل شدند اویس از زهاد ثمانیه (پارسایان هشتگانه) است، و در جنگ صفین در رکاب علی(علیهالسلام) به شهادت رسید.[۲]
پی نوشت:
[۱] . بهجه الامال فی شرح زبده المقال، ج ۲، ص ۳۶۷.
[۲] . حکایت های شنیدنی، ج ۲، ص ۳۶۷.
منبع: سایت الغدیر