- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
تربیت فرزند، به معنای فراهم آوردن مقدمات لازم برای به فعلیت رسیدن قوای او در راه تقرّب به خداوند است. این عمل، نیازمند آگاهی و تمرین عملی است. اگر پدر و مادر در جهت انتقال عقاید صحیح و ایجاد رفتار درست در فرزند خود کوشا باشند، خیر او را فراهم کرده اند و خداوند بر آنان رحمت خواهد نمود.
درباره عقیده صحیح و انتقال آن به فرزندان، تکلیف بزرگی بر عهده والدین گذاشته شده است، زیرا تأثیر عقایدی که در خانواده رواج دارد و به فرزند القاء میشود، در آینده او غیر قابل انکار است.
عمل تربیتی در خانواده، به منزله پاسداری از فطرت توحیدی فرزند است. این پاسداری، یک وظیفه بزرگ تربیتی و اخلاقی است که عمل به آن، مهمترین کارکرد خانواده را فعلیت میبخشد.
امام سجاد (علیه السلام) در رساله الحقوق فرمودند:
حق فرزند تو این است که بدانی او، از توست و هر گونه که باشد چه نیک و چه بد، در دنیای گذرا به تو منسوب است و تو در آن چه به او سرپرستی داری، مسئول هستی، در ادب نیکو و راهنمایی به سوی پروردگار و یاری او بر طاعت خداوند در باره تو و خودش. پس بر این کار پاداش میگیری اگر درست عمل کنی، و کیفر می بینی اگر نادرست عمل نمایی؛ پس او را چنان تربیت کن که با اثری که بر او می گذری در دنیا زیبایی بیافرینی و با قیام شایسته به وظیفهای که نسبت به او دادی در نزد خداوند معذور باشی که هیچ قوتی نیست مگر از خداوند.
در این سخن، امام سجاد (علیه السلام) تربیت نیکو و آموزش عقیده توحیدی و کمک برای ایجاد رفتار صحیح در فرزند را بیان کردهاند و سپس انجام این وظایف را موجب سعادت دنیا و آخرت والدین دانسته اند.
در روایتی امیرالمؤمنین (علیه السلام) همین وظایف را ذکر فرمودهاند: حق فرزند بر پدر آن است که او را نام نکو نهد و نیکش پرورد و قرآنش تعلیم دهد.
آموزش قرآن، به معنای آموزش همه عقایدی است که دلالت فرزند به سوی خدا را محقق میکند و پرورش نیکو، به معنای ادبآموزی و ایجاد رفتار صحیح سعادت بخش است.
محیط خانواده، اولین محیط اجتماعی است که فرزند تجربه میکند. او از اعضای خانواده به ویژه پدر و مادر بیشترین تأثیر را میپذیرد، زیرا حمایت پدر و مادر خود را تجربه کرده است و همواره دیده است که ضعفهای جسمی او را پدر و مادر جبران میکنند و تغذیه و پرورش او را از روی مهر و شفقت انجام میدهند.
این تجربهها موجب اطمینان او نسبت به آنها میشود و این اطمینان باعث پذیرندگی فرزند از پدر و مادر می گردد. اگر پدر و مادر در این زمان عقاید صحیح را به او بیاموزند، قلب نیالوده او آن را می پذیرد و عادات لازم و متناسب با عقاید صحیح را مییابد.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) خطاب به فرزند خویش فرمودند: پس به ادب آموختنت، پرداختم پیش از آن که دلت، سخت شود و خردت، در تصرف هوایی دیگر در آید.
در ادامه همین نامه فرمودند: و چون به کار تو هم چون پدری مهربان عنایت داشتم و بر ادب آموختنت همت گماشتم، چنان دیدم که این عنایت در هنگام جوانی ات، به کار رود و در بهار زندگانی که نیتی پاک و نهادی نیالوده داری، و این که نخست تو را، کتاب خدا بیاموزم و تأویل آن را به تو تعلیم دهم، و شریعت اسلام و احکام آن را از حلال و حرام بر تو آشکار سازم.
در این بخش از نامه امام علی (علیه السلام) به فرزندشان بر انتقال عقیده صحیح و ادب آموزی و نیز بر پاکی ضمیر انسان در دوره کودکی و جوانی تأکید شده است؛ یعنی همان دورانی که بیشترین تأثیر را از خانواده میپذیرد. انتقال عقیده حق و ایجاد رفتار سعادت آفرین، عنوان کلی وظایف تربیتی پدر و مادر است. ولی تفصیل عقیده حق را باید در قرآن و سنت جستجو کرد و رفتار صحیح را نیز از قرآن و سنت آموخت.
پدر و مادر، مسئول تحقق این امور در فرزند هستند. بنابراین باید در جستجوی بهترین روش برای تحقق آنها باشند و مسئولیت آنها، تنها با گفتن و اطلاع رساندن خاتمه نمی یابد، بلکه باید روشهای مناسب برای مؤمن و متقی شدن فرزندشان را بیابند.
امام صادق (علیه السلام) از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده اند: خداوند، کسی را که به خیر فرزندش یاری میدهد بیامرزد. پرسیدند: چگونه به خیر فرزند یاری رساند؟ فرمودند: آن چه در توان اوست، پذیرا شود و از آن چه فوق توان اوست، در گذرد و او را به نافرمانی نخواند و سرگشته و حیرانش نسازد.
در این روایت، یک اصل مهم تربیتی بیان شده است: تواناییها و استعدادهای متربی باید در جریان پرورش مورد توجه باشد، والدین در مسیر تربیت فکری و عملی فرزند خود، نباید از این اصل غفلت کنند. غفلت از این اصل، خیر فرزند را محقق نمیکند و او را به نافرمانی و سرگشتگی مبتلا میسازد. از این روایت، اهمیت مراحل رشد را نیز میتوان دریافت؛ زیرا بدون توجه به قابلیتهای فرزند در دورههای مختلف زندگی، تربیت صحیح ممکن نمیشود.
خوشبختانه در روایات، اهمیت توجه به مراحل رشد ذکر شده است. از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است: فرزندت را بگو تا هفت سالگی بازی کند و هفت سال او را ادب آموز و در هفت سال سوم او را ملازم و همراه خود دار.
گویی هفت سال نخست، سالهایی است که کودک به طور غیر مستقیم و فقط از طریق مشاهده رفتار پدر و مادر میآموزد و در هفت سال دوم، به آموزش مستقیم عقیدتی میپردازد و هفت سال سوم، سالهای ورود به میدان یادگیری حلال و حرام شریعت در مقام عمل است.
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است: فرزند پسر، هفت سال بازی میکند و هفت سال، قرآن میآموزد و هفت سال، حلال و حرام را یاد میگیرد.
یکی از اهداف تعلیم و تربیت فرزند در خانه و مدرسه، آمادهسازی او برای زندگی در اجتماع و تعقیب اهداف جامعه الهی است. به همین دلیل برخی از آموزشها برای او ضروری است و باید از خانه آن آموزشها را شروع کرد. نمونه مشهور و بارز این گونه آموزشها در روایتی از امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمده است: فرزندان خود را شنا و تیراندازی بیاموزید.
اگر بپذیریم که این دو ماده آموزشی به سبب آن است که فرزند را برای انجام وظایف اجتماعی آماده کند، طبعاً نمیتوان در همین دو ماده آموزشی متوقف شد؛ بلکه باید به تناسب زمان و نیازمندیهای جامعه اسلامی، مواد آموزشی متنوع دیگری را نیز در نظر داشت.
در پرورش فرزند نیز هم چون سایر قلمروهای زندگی، باید اصول ثابت را از امور متغیر جدا ساخت و به این حقیقت توجه کرد که برخی از آداب و ظواهر زندگی، تغییر میکند و روابط اخلاقی و نیازمندیهای زندگی اجتماعی دگرگون می شود.پرورش فرزند را باید با آگاهی از تفاوتهای خود و فرزندان از حیث فضای فرهنگی و مناسبات اجتماعی صورت داد.
باید فرزند را آماده ساخت تا اصول ثابت و نامتغیر اخلاق را، متناسب با ظرف زمانی و مکانی زندگی خود، رعایت کند. این آمادگی، او را برای مقابله با تلقینات مسموم توانا میسازد و امنیت اخلاقی او را در دوران جوانی و بعد از آن تضمین مینماید.
به امیرالمؤمنین (علیه السلام) نسبت داده شده است که فرمودند: فرزندان خود را به اخلاقی متناسب با روزگارشان مؤدب سازید: فرزندان خود را به اخلاق خودتان تربیت نکنید زیرا آنان برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شدهاند.
در پایان تأکید می کنیم که فرزند، موهبتی است که به امانت در اختیار والدین قرار گرفته است. باید این موهبت را گرامی داشت و از اکرام و احترام او فروگذار نکرد، چرا که سلامت روح او، در احترام کردن اوست و تربیت اخلاقی او، در سایه اکرام و احترامش موفق تر خواهد بود.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: فرزندانتان را بزرگ دارید و با آنان، رفتاری نیکو کنید.