- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
امروزه بحثی مطرح است و آن این است که راز محبوب شدن فرد در یک جامعه چیست؟ ممکن است در این باره نظریات گوناگونی مطرح شود که برخی زیبایی و جمال را راز محبوبیت فرد بدانند، گروهی قدرت و توان جسمی را نشانه محبوبیت شخص در جامعه، همچون قهرمانان بدانند، دسته ای دیگر احسان و مهربانی و گذشت و عطوفت را ریشه محبوبیت فرد قلمداد نمایند و قومی نیز کمال علمی انسان را باعث جلب محبت دیگران به او بدانند؛ چنان که نسبت به عالمان و نخبگان علمی این گونه ابراز محبت ها دیده می شود و یا قدرت ایمان و معنویت و وصل به معدن عظمت الهی را علت اصلی محبت ها و محبوبیت ها بشمارند که البته در فرهنگ دین مخصوصا قرآن بر این نظریه تأکید شده است؛
اما ما شیعیان امامی داریم که هم جمال دارد و هم کمال، هم صورت زیبا و نورانی دارد و هم سیرت پر بار و نورانی، هم دست خدمت و مهربانی بر خلق دارد و هم ایمان عمیق به سر منشا معدن عظمت، خدای جلیل و جمیل. آنچه پیش رو دارید، نگاهی است به گوشه هایی از زیبایی های ظاهری حضرت مهدی (علیه السلام).
دلبری داریم که از صاحبدلان دل می برد
غمزه ای مشکل گشا دارد که مشکل می برد
گر نقاب از چهره گیرد آن نگار نازنین
پرتو رخساره اش دلهای مایل می برد
حضرت مهدی ( علیه السلام) شبیه ترین به پیامبر (صلی الله علیه و آله)
روایاتی در منابع ما وجود دارد که به توصیف کلی ظاهر حضرت مهدی (علیه السلام)، بسنده و از ایشان به عنوان شبیه ترین مردم به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) یاد کرده اند.
نویسنده ارجمند کتاب مکیال المکارم، در بخش چهارم کتاب خود، جمال و زیبایی حضرت مهدی (ع) را یکی از ویژگی های آن حضرت می شمرد و می نویسد: بدان که مولای ما حضرت صاحب الزمان (ع)، زیباترین و خوش صورت ترین مردم است؛ زیرا شبیه ترین مردم به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است.[۱]
از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده است که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود: مهدی از فرزندان من است. اسم او، اسم من و کنیه او، کنیه من است. او از نظر خَلق و خُلق، شبیه ترین مردم به من است.[۲]
احمد بن اسحاق می گوید: از امام حسن عسکری (علیه السلام) شنیدم که می فرمود: سپاس از آن خدایی است که مرا از دنیا نبرد تا آنکه جانشین مرا به من نشان داد. او از نظر آفرینش و اخلاق، شبیه ترین مردم به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است.[۳]
با توجه به این روایات، همه خصال و صفاتی را که در قرآن و روایات به پیامبر گرامی اسلام نسبت داده شده است، به وجود مقدس امام مهدی (علیه السلام) نیز می توان نسبت داد. روایاتی که به توصیف ویژگی های ظاهری پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) پرداخته اند، فراوانند. در ادامه به یکی از آنها اشاره می کنیم. در روایتی که از امام محمد باقر (علیه السلام) نقل شده، ویژگی های ظاهری پیامبر خاتم چنین توصیف شده است:
رخسار پیامبر خدا، سپید آمیخته به سرخی و چشمانش سیاه و درشت و ابروانش به هم پیوسته و کف دست و پایش پر گوشت و درشت بود؛ بدان سان که گویی طلا بر انگشتانش ریخته باشد. استخوان دو شانه اش بزرگ بود. چون به کسی روی می کرد، به خاطر مهربانی شدیدی که داشت، با همه بدن به جانب او توجه می کرد. یک رشته موی از گودی گلو تا نافش روییده بود، انگار که میانه صفحه نقره خالص، خطی کشیده شده باشد. گردن و شانه هایش مانند گلاب پاش سیمین بود. بینی کشیده ای داشت که هنگام آشامیدن آب نزدیک بود به آب برسد. هنگام راه رفتن محکم قدم برمی داشت که گویا به سرازیری فرود می آید. آری، نه قبل و نه پس از پیامبر خدا کسی مثل او دیده نشده است.[۴]
زیبا روی نورانی
مهدی صاحب الزمان (علیه السلام) از معدود انسان هایی است که از نهایت زیبایی صورت و اندام برخوردار است، تا آنجا که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) درباره او فرمود: «اَلْمَهْدِیُّ طَاوُوسُ اَهْلِ الْجَنَّهِ عَلَیْهِ جَلَابِیبُ النُّورِ؛»[۵] مهدی طاووس اهل بهشت است که جامه هایی از نور او را در بر گرفته است.
ای به دلها درد عشقت، جاودانه، جاودانه
می کشم بار غمت را عاشقانه، عاشقانه
ای که طاووس بهشتی جلوه ای کن جلوه ای کن
تا به کی ای مرغ قدسی جای تو در آشیانه
درباره چهره آن حضرت، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: « المهدی من ولدی، وجهه یتلألأ کالقمر الدری، اللون لون عربی و الجسم جسم اسرائیلی،… یملأ الأرض عدلا کما ملئت جورا. ؛»[۶] مهدی مردی از فرزندان من است. رنگ [چهره] او رنگ عربی[۷] و اندام او اندام اسرائیلی[۸] است. بر گونه راست او خالی است که همانند ستاره درخشان است
و امیر مومنان علی (علیه السلام) فرمود: «حَسَنُ الْوَجْهِ حَسَنُ الشَّعْرِ یَسِیلُ شَعْرُهُ عَلَی مِنْکَبیْهِ وَ نُورُ وَجْهِهِ یَعْلُو سَوَادَ لِحْیَتِهِ؛»[۹] زیبا چهره و زیبا موی است و موی او بر شانه هایش فرو ریخته و درخشندگی چهره اش بر سیاهی محاسنش غلبه می کند.
خال زیبای صورت حضرت مهدی (علیه السلام)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «اَکْحَلُ الْعَیْنَیْنِ کَثُّ اللِّحْیَهِ عَلَی خَدِّهِ الْاَیْمَنِ خَالٌ؛»[۱۰] دیدگان مبارکش سرمه کشیده، محاسن مبارکش پرمو و بر گونه راست او یک خال است.
و امام علی (علیه السلام) فرمود: «مهدی دیدگانی مشکی، موهایی پر پشت، چهره ای چون ماه تابان، پیشانی باز و درخشان، خالی [بر گونه راست] و نشانی [چون مهر نبوت در میان دو کتف] دارد.»[۱۱]
خال زیبای جمال دلربایت را بنازم
بوی عطر جانفزای خاک پایت را بنازم
ای صفای هر مصفا مهدی زیبای زهرا
از صفای قلب می گویم صفایت را بنازم
من گدایم من گدایم بر گدایان درِ تو
عزت و جاه و جلال هر گدایت را بنازم
قامت موزون
علامت دیگر برای زیبایی یک فرد، اندام موزون و قد و قامت متناسب اوست. امام صادق (علیه السلام) در این باره فرمود: «لَیْسَ بِالطَّوِیلِ الشَّامِخِ وَ لَا بِالْقَصِیرِ اللَّازِقِ بَلْ مَرْبُوعُ الْقَامَهِ مُدَوَّرُ الْهَامَهِ وَاسِعُ الصَّدْرِ صَلْتُ الْجَبِینِ مَقْرُونُ الْحَاجِبَینِ عَلَی خَدِّهِ الْاَیْمَنِ خَالٌ کَاَنَّهُ فُتَاتُ الْمِسْکِ عَلَی رَضْراضَهِ العنبر»؛[۱۲] دراز قامت متکبر و کوتاه قامت چسبیده نیست، بلکه میان قامت است، سیمایی گرد، سینه ای فراخ، پیشانی ای باز و ابروانی به هم رسیده دارد و خالی بر گونه راست اوست چون دانه مشک که بر قطعه عنبر ساییده شده است.
چهره جوان و تغییر ناپذیر
از نشانه های دیگری که باعث زیبایی چهره آن حضرت شده است، این است که بعد از قرن ها به سر بردن در غیبت کبری، هنگامی که ظهور می کند، سیمای جوانی از آن نمایان است و گذشت زمان آن اندام زیبا را پیر و فرسوده نکرده است.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «اِنَّهُ مِنْ اَعْظَمِ الْبَلِیَّهِ اَنْ یَخْرُجَ اِلَیْهِمْ صَاحِبُهُمْ شَاباًّ وَ هُمْ یَحْسَبُونَهُ شَیْخا کَبِیرا؛»[۱۳] از امتحانات بزرگ [خداوندی] است که صاحبشان به صورت جوانی ظاهر می شود، در حالی که آنها او را پیری کهنسال تصور می کنند.
و در حدیث دیگر فرمود: «در صاحب الزمان نشانی از حضرت یونس هست و آن اینکه بعد از غیبتش، به صورت جوانی ظاهر می شود.»[۱۴]
یوسف کنعان عشق بنده رخسار اوست
خضر بیابان عشق تشنه گفتار اوست
موسی عمران عشق طالب دیدار اوست
کیست سلیمان عشق بر در او یک فقیر
و امام هشتم (علیه السلام) فرمود: «عَلَامَتُهُ اَنْ یَکُونَ شَیْخَ السِنِّ شَابَّ الْمَنْظَرِ حَتَّی اِنَّ النَّاظِرَ اِلَیْهِ لَیَحْسَبُهُ ابْنَ اَرْبَعِینَ سَنَهً اَوْ دُونَهَا وَ اِنَّ مِنْ عَلَامَتِهِ اَنْ لَا یَهْرَمَ بِمُرُورِ الْاَیَّامِ وَ اللَّیَالِی عَلَیْهِ حَتّی یَأْتِیَ اَجَلُهُ؛»[۱۵] از نشانه های او سیمای جوانی او در سن کهولت است که هر کس او را ببیند، او را چهل ساله یا کمتر تصور می کند و از نشانه های او این است که با گذشت روزها و شبها پیر نشود تا اجلش فرا رسد.
قدرت بدنی وصف ناپذیر حضرت مهدی (علیه السلام)
یک رهبر جهانی علاوه بر اندام متناسب و زیبا باید که از قدرت بدنی متناسب نیز برخوردار باشد. حضرت مهدی (علیه السلام) را هم وراثت یاری می کند که دارای بدن و قدرت حیدرگونه می باشد و هم دست قدرت و عنایت الهی. امام صادق (علیه السلام) فرمود:
«اِنَّ الْقَائِمَ اِذَا خَرَجَ کَانَ فِی سِنِّ الشُّیُوخِ وَ مَنْظَرِ الشَّبَابِ قَوِیاًّ فِی بَدَنِهِ لَوْ مَدَّ یَدَهُ اِلَی اَعْظَمِ شَجَرَهٍ عَلَی وَجْهِ الْاَرْضِ لَقَلَعَهَا وَلَوْ صَاحَ بِالْجِبَالِ تَدَکْدَکَتْ صُخُورُهَا لَا یَضَعُ یَدَهُ عَلَی عَبْدٍ اِلَّا صَارَ قَلْبُهُ کَزُبُرِ الْحَدِیدِ؛»[۱۶] قائم (علیه السلام) هنگامی که ظهور می کند، در سن کهولت خواهد بود، ولی با سیمای جوانی و نیروی بدنی قوی که اگر دستش را به سوی قوی ترین درخت روی زمین بکشد، از ریشه بر می کند و اگر بر کوه ها بانگ بزند، سنگهایش فرو ریزد. دستش را بر هیچ بنده ای نمی گذارد، جز آنکه قلبش چون قطعه آهن محکم و استوار می گردد.
بوی خوش
از نشانه های دیگر آن حضرت، بوی عطر جانفزایی است که از آن وجود نازنین به مشام می رسد؛ همان گونه که از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) استشمام می شد.
امام رضا (علیه السلام) فرمود: «وَ تَکُونُ رایِحَتُهُ اَطْیَبَ مِنْ رَایِحَهِ الْمِسْکِ؛[۱۷] بوی خوش او از بوی خوش مشک معطرتر است.
گر رخ گشاید رونق افزاید چمن را
ارزان کند اِسْپر و هم مُشکِ ختن را
گل برگ رنگش ارغوان را سُخره دارد
پیچیده مویش نسترین و نسترن را
ابی نعیم محمد بن احمد انصاری از کامل بن ابراهیم که از مفوضه بود، نقل می کند که می گوید: نزد امام حسن عسکری علیه السلام رفتم و با خود گفتم: وارد بهشت نمی شود، مگر کسی که عقیده من را داشته و سخن من را بگوید. بعد از سلام و برخی مسائل نزد دَرِی نشستم که پرده بر آن آویخته بود، «فَجَاءَتِ الرِّیحُ فَکَشَفَتْ طَرَفَهُ فَاِذَا اَنَا بِفَتیً کَاَنَّهُ فِلْقَهُ قَمَرٍ مِنْ اَبْنَاءِ اَرْبَعَ سِنِینَ اَوْ مِثْلِهَا…؛»[۱۸]پس باد آمد و پرده را کنار زد، ناگهان کودکی چهارساله یا شبه آن همچون پاره ماه دیدم.»سپس ادامه می دهد:
او گفت: ای کامل بن ابراهیم! از این سخن او تنم لرزید و به من الهام شد که بگویم: «لبیک یا سیدی؛ بلی ای آقای من!» پس فرمود: آمده ای نزد حجت خدا که از او بپرسی: آیا جز کسی که هم مسلک توست، بهشت می رود؟ عرض کردم: بلی قسم به خدا! پس فرمود: در این صورت بهشتیان خیلی اندک خواهند بود. قسم به خدا! حقّی ها داخل بهشت نمی شوند. عرض کردم: ای آقای من! حقی ها کیستند؟ فرمود: گروهی که [خیال می کنند] علی را دوست می دارند و به حق او قسم یاد می کنند، در حالی که حق و فضل و برتری او را نمی دانند… سپس پرده دوباره به حال خود برگشت؛ به گونه ای که من قدرت کنار زدن آن را نداشتم.
امام حسن عسکری (علیه السلام) نگاهی متبسمانه به من کرد، آن گاه فرمود: «چرا نشسته ای در حالی که حجت خدا از حاجت قلبی و درونی ات خبر داد و فهماند که حجت بعد از من کیست!»پس من بیرون آمدم و از آن روز به بعد او (حضرت مهدی علیه السلام) را ندیدم.»[۱۹]
پی نوشت ها
[۱] . حائری قزوینی، مکیال المکارم، ج ۱، ص ۱۳۲.
[۲] . شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ترجمه: منصور پهلوان، ج ۱، باب ۲۵، صص ۵۳۴ و ۵۳۵، ح ۱.
[۳] . همان، ج ۲، باب ۳۸، ص ۱۱۸، ح ۷.
[۴] . کلینی، الکافی، ج۱، ص ۴۴۳.
[۵] . روزگار رهایی، کامل سلیمان، ترجمه علی اکبر مهدی پور، نشر آفاق، چاپ سوم، ۱۳۷۶، ج ۱، ص ۱۲۲؛ منتخب الاثر، صافی گلپایگانی، ص ۱۴۷؛ ینابیع الموده، ج ۳، ص ۱۶۴؛ ر. ک: مکیال المکارم، محمد تقی موسوی اصفهانی، مؤسسه الامام المهدی، ۱۴۰۴ ق، ج ۱، ص ۶۷.
[۶] . روزگار رهایی، ج ۱، ص ۱۲۱؛ منتخب الاثر، ص ۱۸۵؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۵۹؛ مکیال المکارم، ص ۶۷.
[۷] . رنگ عربی، گندمگون یا سفید است. در برخی روایات وارد شده است که رنگ چهره امام مهدی همانند رنگ چهره پیامبر اکرم(ص)؛ یعنی سپید آمیخته به سرخی است.
[۸] . اندام اسرائیلی، اندام فرزندان یعقوب (علیه السلام) است که به داشتن قد بلند و اندام رشید مشهور بودند.
[۹] . بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، دار احیاء التراث، ج ۵۱، ص ۳۶؛ روزگار رهایی، ج ۱، ص۱۲۳.
[۱۰] . منتخب الاثر، ص ۱۶۶.
[۱۱] . بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۵۱؛ منتخب الاثر، ص ۱۸۶.
[۱۲] . بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳ و ۱۹،
[۱۳] . منتخب الاثر، ص ۲۵۸.
[۱۴] . بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۸۷؛ روزگار رهایی، ج ۱، ص ۱۲۶؛ منتخب الاثر، ص ۲۸۵.
[۱۵] . بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۸۵ و ۳۲۲؛
[۱۶]. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۲۲؛ منتخب الاثر، ص ۲۲۱.
[۱۷] . بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۱۱۶.
[۱۸] . همان، ص ۳۳۶.
[۱۹] . مکیال المکارم، ج ۱، ص ۶۸.