- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
زندگى خانوادگى، نوعى زندگى اجتماعى است که بر پایه تعاون و همبستگى و همکارى اعضا سامان مى یابد. همان گونه که در زندگى اجتماعى، انسان ها بدون یارى همدیگر نمى توانند نیازهاى زیستى و روانى خود را برآورده سازند، در زندگى خانوادگى نیاز اعضا براى برآورده شدن نیازهایشان به یارى یکدیگر نیازمندند.
وجود کودکان و خردسالانى که توانایى برآوردن نیازهاى اولیه و مراقبت از خود را ندارند و نیز حضور سالمندان یا بیمارانى که از رفع نیاز خویش عاجزند، ضرورت کارکرد مراقبتى و حمایتى خانواده را روشن مى کند.
از نگاه اسلام، انسان موجودى نیازمند است. و بدون یارى دیگران، توانایى برآوردن نیازهاى خویش را ندارد. از این رو، استعدادهاى انسان ها متفاوت آفریده شده تا بتوانند نیازهاى یکدیگر را برآورده سازند.۱
روشن است که این نیازمندى، مخصوص ساحتى خاص از زندگانى بشر نیست، بلکه در ساحت هاى مختلف زندگى انسان جریان دارد. یکى از این ساحت هاى نیاز انسان، نیاز به مراقبت و حمایت است. جلوه هاى این نیاز را در همه مراحل عمر انسان مى توان به روشنى مشاهده کرد، هرچند در دوران نوزادى و خردسالى و نیز پیرى و سالمندى، این نیاز ظهور و بروز بیشترى دارد.
در دیدگاه اسلام، همه انسان ها در مراقبت و حمایت از یکدیگر مسئولیت دارند و این تکلیفى است که بر عهده همه اعضاى جامعه اسلامى نهاده شده. در حدیث نبوى چنین آمده است:
«همه شما مراقب و نگاهبان یکدیگرید و از آن سؤال مى شوید.»۲ در این روایت نقش مراقبت و حمایت به عنوان یک نقش اجتماعى براى همه مسلمانان تعیین شده است که همه در برابر آن باید پاسخگو باشند. اما این نقش منحصر در جامعه نیست، بلکه در خانواده نیز پدر و مادر باید نقش مراقبتى و حمایتى نسبت به فرزندان خویش داشته باشند.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در ادامه همین روایت مى فرماید: «مرد نگاهبان و مراقب خانواده اش مى باشد و باید پاسخگو باشد. زن نیز نگاهبان خانه شوهر و فرزندانش مى باشد و باید پاسخگو باشد.»۳ بى شک، این نقش مراقبتى و حمایتى که بر عهده پدر و مادر گذاشته شده است، مراقبت هاى زیستى، روانى و معنوى از فرزندان و سایر اعضاى خانواده را شامل مى شود.
حق حمایت و مراقبت کودک، که از حقوق او و از جهاتى از مهمترین حقوق او به شمار مى رود، براى حفظ و حراست او و نیز ایجاد رشد در اوست. اصل در آن، به وجود آوردن شرایط و عواملى است که مکمّل زندگى سالم و طبیعى او بوده و از بروز بسیارى از موانع و حوادث جلوگیرى کند.
کودک نیاز به حمایت دارد و غرض از آن، وجود پشتیبانى محکم است که او را در طریق حرکت به سوى رشد و کمال یارى دهد. او باید به این امر دلگرم باشد که مى تواند پیش رود و اگر در سر راه او مانعى پدید آید مى تواند آن را از میان بردارد و والدین و مربیان کمک کننده اویند. کودک، نیاز به مراقبت دارد؛ چراکه به خیر و صلاحِ خود، واقف نیست.۴
در آموزه هاى دینى، از کارکرد مراقبتى و حمایتى خانواده، به «حضانت» تعبیر شده است. تعبیر حضانت، هم حمایت ها و مراقبت هاى زیستى و هم جنبه هاى روانى و معنوى مراقبت و حمایت را شامل مى گردد. هرچند در این بخش انواع مراقبت ها ذکر مى گردند، اما تأکید ما بیشتر بر روى مراقبت هاى زیستى است؛ زیرا موضوع مراقبت هاى روانى و معنوى را در بحث از کارکردهایى همچون عاطفه و همراهى و جامعه پذیرى، پى خواهیم گرفت.
حضانت به معناى پروراندن و پروردن است. ریشه این لغت واژه «حِضن» است که زیر بغل تا تهیگاه و آغوش را مىگویند. در بغل گرفتن، در کنار نهادن و زیر پر و بال گرفتن نیز از معانى دیگر آن است. به پدر و مادر «حاضِن» و «حاضِنه» گفته مى شود؛ زیرا وظیفه نگهدارى و تربیت کودک را بر عهده دارند.۵
در متون فقهى نیز براى حضانت تعاریفى ذکر شده است که بر همین معنا تطبیق دارد. صاحب جواهر، فقیه بزرگ اسلامى، از علّامه حلّى و شهید ثانى نقل کرده که در معناى حضانت، چنین گفته اند: «ولایه و سلطنه على تربیه الطفل و ما یتعلق بهما من مصلحه حفظه و جعله فى سریره و کحله و تنظیفه و غسل خرقته و ثیابه»؛۶
حضانت، نوعى ولایت و تسلط بر پرورش کودک است و آنچه بدان ربط دارد؛ از قبیل: نگهدارى، گذاردن در گهواره، نظافت و شستن لباس هایش.
این نکته شایان ذکر است که کارکرد مراقبتى و حمایتى خانواده، مخصوص به کودکان نیست، بلکه همه اعضاى خانواده باید در مراقبت و حمایت از همدیگر بکوشند. همسران، خواهران و برادران، پدر و مادر و سایر اعضاى خانواده، نسبت به همدیگر این نقش کلیدى را بر عهده دارند. اما چون غالبآ کودکان نیاز بیشترى به مراقبت و حمایت دارند، تکیه بحث ما بیشتر بر روى نقش مراقبتى و حمایتى خانواده از کودکان مى باشد.
از نگاه اسلام، این کارکرد به گستره اى خاص از زندگى کودکان اختصاص ندارد، بلکه ابعاد مختلفى از زندگى آنان را دربر مى گیرد. به عبارت دیگر، یکى از وظایف حساس پدر و مادر، مسئولیت اداره خانواده و رسیدگى به نیازها و مشکلات فرزندان و افراد خانواده است. این وظایف جنبه هاى مختلفى را دربر مى گیرد، که از آن جمله مى توان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱- مراقبت و حمایت اقتصادى و معیشتى
دنیاى کودک دنیاى ضعف و ناتوانى است. در برخى از روایات به این نکته اشاره شده است که نوزاد انسانى، ضعیف ترین موجود نسبت به نوزادهاى دیگر حیوانات است.۷ از این رو، براى برآوردن نیازهاى اولیه زیستى خود، نیازمند حمایت و مراقبت پدر و مادر است. به همین دلیل، از نگاه اسلام، اداره فرزندان از نظر خوراک و پوشاک و مسکن، از وظایف پدر و مادر شمرده شده است.
در تعالیم اسلامى سفارش هاى بسیارى درباره تغذیه کودک و شیوه هاى درست آن بیان شده است که از جمله آنها روایاتى است که بر تغذیه کودک با شیر مادر تأکید کرده و آن را با برکت ترین غذا براى کودک معرفى کرده است.۸ در برخى دیگر از روایات به پدر و مادرها توصیه شده که به کودکان خود، غذاهاى مقوى بخورانند تا از رشد جسمى خوبى برخوردار شوند.۹
۲- مراقبت ها و حمایت هاى روانى و عاطفى
از میان مجموعه نیازهاى آدمى، شاید هیچکدام به اهمیت و اعتبار نیازهاى عاطفى و نیاز به مهر و محبت نباشند. به جرئت مى توان ادعا کرد که نقش این گونه نیازها در ادامه حیات متعادل انسان، از نقش نیازهاى اقتصادى و معیشتى کمتر نیست، به گونهاى که روانشناسان آن را از جمله نیازهاى اساسى آدمى برشمرده اند و محرومیت آن را سبب ساز بروز عوارض و آسیب هاى روانى و ریشه بسیارى از نابهنجارى ها و ناسازگارى ها دانسته اند.۱۰
فرزندان، رحم، شفقّت، مهربانى، نیکوکارى، از خودگذشتگى، ادب، فروتنى و سایر فضیلت هاى نفسانى را در سال هاى نخستین زندگى در دامن پرمهر و عطوفت پدر و مادر مى آموزند. این عطوفت پدر و مادر و آرامش خانوادگى است که شخصیت فرزندان را مى سازد. به همین دلیل، فقدان این عطوفت و بىتوجهى به نیازهاى روانى فرزندان، زمینه را براى خروج آنان از حالت تعادل شخصیتى و گرایش به ناهمنوایى با جامعه و ارزش هاى آن، فراهم مى سازد.
علاقه پدر و مادرى و مراقبت دقیق ابتدایى آنان، اگر توأم با گرمى و ثبات و پایدارى باشد، زیربناى حسن رضایتمندى و اطمینان و اعتماد به دیگران را در کودک ایجاد مى کند و او را به تعادل شخصیتى نزدیکتر مى نماید.
از این رو، روانشناسان بر این نکته تأکید کرده اند که «ریشه بسیارى از ناسازگارى جوانان را باید در سلوک والدین آنان، در مراحل اولیه کودکى جستجو کرد. اگر پدر و مادر در شرایطى باشند که بتوانند با سلوک خویش نیازمندى هاى عاطفى کودکان خود را برآورند، شاید مشکلاتى که بعدها در سنین جوانى خودنمایى مى کند، اصلا به وجود نیاید.»۱۱
در آموزه هاى دین اسلام، به مسائل روانى و عاطفى فرزندان توجه ویژه اى مبذول شده است. اسلام به پدر و مادرها سفارش مى کند که تلاش کنند از جنبه هاى عاطفى و روانى، فرزندان خود را مورد حمایت و مراقبت قرار دهند.
یکى از نیازهاى کودکان، نیاز به محبوب بودن و مهربانى است. اسلام با توجه به این نیاز به پدران و مادران جامعه اسلامى توصیه مى کند: «کودکان را دوست داشته باشید و با آنان مهربان باشید.»۱۲ و آنچنان بر مهربانى با کودکان تأکید دارد که پدر و مادر را از بى توجهى به وعدهاى که به کودک داده اند، منع مى کند.۱۳ و اصولا محبت و مهربانى به فرزند و توجه به نیازهاى روانى او را از عوامل رحمت الهى بر انسان، دانسته است.۱۴
در نگاه اسلام، حتى بوسیدن فرزندان، بر کمال معنوى پدر و مادر مىافزاید. از این رو، اسلام با توجه به نقش بوسه در تأمین بخشى از نیازهاى عاطفى و روانى کودک، به والدین توصیه مى کند که تا مى توانید فرزندان خود را ببوسید.۱۵
یکى دیگر از نیازهاى روانى کودکان، نیاز به بازى است. امروزه روانشناسان بر نقش بازى ها در شکوفایى ذهنى و روانى کودکان، تأکید دارند. اسلام با شناخت این نیاز، به پدر و مادرها سفارش مى کند که باید با کودکان همانند خودشان رفتار کنند۱۶ و بخشى از وقت خود را به بازى با آنان بگذرانند.۱۷
۳- مراقبت ها و حمایت هاى دینى
در نگاه اسلام، زندگى انسان محدود به این دنیا نیست، بلکه زندگى واقعى در سراى آخرت است.۱۸ دین مجموعه مقرراتى است که زمینه کامیابى و سعادت انسان در زندگى دنیوى و اخروى را فراهم مى کند. نیاز انسان به دین، براى مصون ماندن از آسیب هایى که زندگى اش را به خطر مى اندازد، یک نیاز اساسى است. از این رو، مراقبت از فرزندان در برابر اندیشه هاى باطل که سعادت آنان را به مخاطره مى اندازد، یکى از وظایف پدران و مادران است.
بر اساس آموزه هاى دینى، والدین نه تنها مسئول برآوردن نیازهاى معیشتى و روانى فرزندان و مراقبت از آنان در این زمینه ها هستند، بلکه در ساحت اندیشه هاى بنیادین و نگاه فرزندانشان به هستى و آغاز و انجام زندگى، نیز مسئولیت داشته و وظیفه مراقبت و حمایت در این ساحت را بر عهده دارند.
در قرآن به مسلمانان سفارش شده است که خود و خانواده خود را از آتش جنهم نگاه دارند: (… قُوا أَنفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نَارآ.) (تحریم: ۶) بر اساس این دستور، وظیفه پدران و مادران، فقط در تأمین نیازهاى جسمى و روحى فرزندان خلاصه نمىشود، بلکه مهمتر از آن تغذیه روح و جان و ایجاد فضایى براى رشد معنوى آنان است.
نقل شده که وقتى آیه مزبور نازل شد، عدهاى از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال کردند:
چگونه خانواده خود را از آتش نگاه داریم؟ فرمودند: آنها را امر به معروف و نهى از منکر مىکنى؛ اگر از تو پذیرفتند، آنها را از آتش حفظ کرده اى و اگر نپذیرفتند، وظیفه ات را انجام دادهاى.۱۹ در رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام) نیز به کارکرد مراقبتى و حمایتى خانواده در ساحت امور دینى اشاره شده است. در این روایت، آشنا کردن فرزندان با خدا و یارى آنان در اطاعت او، از حقوق فرزند بر پدر و مادر شمرده شده است:
«حقِّ فرزند این است که بدانى او از توست و خوبى و بدى او، به تو ارتباط پیدا مى کند. در تربیت و ادب آموزى و خداشناسى او مسئولیت دارى. باید او را در محبت و اطاعت خدا کمک کنى و وسایل ایمان و پاکى او را فراهم سازى. عمل تو باید درباره او مانند کسى که یقین دارد اگر در این راه، کمترین زحمتى به خود مى دهد، پاداش کافى دارد و اگر کاهلى نماید، مورد مؤاخذه و مجازات قرار مى گیرد.»۲۰
در برخى از روایات نیز به والدین توصیه شده است که در مورد امور دینى و عقیدتى فرزندانشان حساسیت داشته باشند و پیش از این که اندیشه هاى باطل به آنها القا شود، امور دینىشان را به آنان بیاموزند.۲۱
اسلام و نقش مراقبتى مادران
اسلام، مادران را رکن مهم تربیت و پرورش کودکان مىداند. نظر به اهمیتى که مادر خوب در تکوین شخصیتِ کودک و پرورش همهجانبه او و در نتیجه، بهسازى جامعه دارد، در اسلام، جوانان به دقت در انتخاب همسر (یعنى مادر فرداى جامعه) سفارش شده اند. اسلام توصیه مى کند که در انتخاب همسر، ویژگى هایى همچون عفت، اصالت خانوادگى، تقوا و ایمان همسر از اولویتى مهم برخوردارند.
حتى درباره تغذیه کودکان از شیر مادر، توصیه شده است که اولا، هیچ شیرى به اندازه شیر مادر براى کودک مفید نیست.۲۲ و ثانیآ، شیر هر زنى شایستگى خوردن ندارد. تأثیر شیر در شکل دهى به شخصیت کودکان، از چنان تأثیرى برخوردار است که گاه طبع انسان را علىرغم خلقت انسان بر فطرت الهى، تغییر مى دهد.۲۳
از این رو، در آموزه هاى دینى وارد شده است که از خوراندن شیر زن احمق، دیوانه، روسپى۲۴ و شرابخوار،۲۵ به فرزندان اجتناب شود.
بى شک، مادران دشوارى هاى فراوانى را در طول دوره هاى باردارى، زایمان، شیردهى و تربیت کودکان، متحمل مى شوند و به طور طبیعى، این امور محدودیت هایى را هم براى آنان به وجود مى آورد. در نتیجه، ممکن است زنان به عوارضى مانند آشفتگى روانى و سرخوردگى و احساس پوچى و یا از خودبیگانگى مبتلا شوند.
این، طبیعت کارهاى سخت و دشوار است. اما این یک بُعد مسئله است. بعد دیگر مسئله این است که این امور، امورى موقتى هستند که مى توان از طریق عوامل مهمترى، اثربخشى آنها را به حداقل رسانید و مادران را از آسیب هاى احتمالى آنها رهانید.
وجود انگیزه هاى معنوى و ایمان بالا، از جمله علل و عواملى است که مى تواند به زنان کمک کند تا از این گردنه هاى سخت به راحتى عبور کنند. از این رو، اسلام با تأکید بر ابعاد معنوى مادرى کوشیده است تا سلامت روانى و احساس رضایت و امید را در مادران تقویت کند و از این طریق، زنان را از پیامدهاى منفى دوران باردارى و زایمان دور نگه دارد. در روایات اسلامى، براى دورههاى سهگانه باردارى، زایمان و شیردهى، ارزشى به اندازه جهاد و شهادت در راه خدا بیان شده است.۲۶
از سوى دیگر، جایگاه والاى مادران در اسلام و توصیه هاى وجوبى و استحبابى درباره احسان و نیکى به والدین و به ویژه مادران، زمینه از خودبیگانگى مادران را تا حد زیادى از بین برده است. رابطه توأم با محبت و احترام متقابل بین والدین و فرزندان در بیشتر خانواده هاى مذهبى، گواهى بر این مدعاست.
روایاتى که جایگاه بلند مادران را در نگاه اسلام به تصویر مى کشند، فراوانند که ما از آن همه، به بیان حق مادر بر فرزند از دیدگاه امام سجاد (علیه السلام) در رساله حقوق اشاره مى کنیم:
حق مادر بر تو آن است که بدانى او تو را (در دوره باردارى) حمل کرد، به گونه اى که هیچکس دیگرى را (با این دشوارى) حمل نمى کند و از ثمره قلب خود به تو بخشید، آنگونه که هیچکس به دیگرى نمىبخشد.
با تمام وجود تو را محافظت کرد و پرهیز نداشت از آن که خود گرسنه مانَد و تو را سیر سازد، تشنه مانَد و تو را سیراب کند، برهنه مانَد و تو را بپوشاند، گرماى آفتاب را تحمل کند تا تو را سایه سازد. به خاطر تو بىخوابى کشد و تو را از گرما و سرما محافظت کند، تا تو براى او بمانى. همانا تو توان سپاسگزارى از او را ندارى، مگر به یارى خداوند و توفیق او.۲۷
به طور خلاصه مى توان گفت: نگاه اسلام به مادرى دو بعد دارد: بُعد تکلیفى و بعد حقوقى. از نظر تکلیف، حساس ترین و مهمترین تکالیف بر عهده مادر است، به گونه اى که مادرى را مى توان یک رسالت دانست؛ زیرا نقش مادرى، نقش خطیر انسانسازى است.
رسالت مادرى، دورهاى طولانى است که از نخستین لحظه حضور نطفه در رحم، آغاز مى شود و تا سال هاى طولانى پس از تولد فرزند، ادامه مى یابد. بدین سبب است که اسلام، توصیه هاى زیادى درباره دوران باردارى و زایمان براى زنان بیان داشته است.
بعد دوم نگاه اسلام به مادرى، بعد حقوق مادرى است، به گونهاى که در این بعد نیز حقوق بىنظیر و بىبدلیلى را براى مادران قایل شده است. در اسلام، از مادران به گونهاى تجلیل شده که از هیچ کس دیگرى تا به این حد تجلیل نشده است. در قرآن کریم خداوند بعد از این که مردم را به اطاعت خویش فرامىخواند، بلافاصله بر لزوم محبت و احسان به پدر و مادر تأکید مى کند.۲۸
شاید علت این همه تأکید آن باشد که از نگاه اسلام، مادر محور خانواده است و اسلام مى خواهد پیوند فرزندان با محور خانواده استوار گردد و از این طریق نظام خانواده پایدارتر گردد.
با توجه به نگاه این چنینى اسلام به مادر، و نقش مادرى او، در این دیدگاه جایى براى سخن گفتن از ظلم و ستم و به بردگى کشیدن او به میان نمى آید.
پی نوشت ها
۱ ـ زخرف: ۳۲
۲ ـ مسلم بن حجاج نیسابورى، الجامع الصحیح، ج ۶، ص ۸
۳ ـ همان.
۴ ـ على قائمى، سازندگى و تربیت دختران، ص ۱۰۲ و ۱۰۳
۵ ـ ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۳، ص ۱۲۲ و ۱۲۳
۶ ـ محمّد حسن نجفى، جواهرالکلام، ج ۳۱، ص ۲۸۳
۷ ـ محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج ۳، ص ۹۳
۸ ـ محمد بن حسن حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۷۵
۹ ـ محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج ۶۳، ص ۲۷۷
۱۰ ـ على قائمى، خانواده و مسائل عاطفى کودک، ص ۱۶۲
۱۱ ـ مهدى کىنیا، کانون خانوادگى و بزهکارى، ص ۳۴
۱۲ ـ محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۹۲
۱۳ ـ همان.
۱۴ ـ محمّد بن حسن حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ص ۹۸
۱۵ ـ محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ص ۹۲
۱۶ ـ محمّد بن حسن حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ص ۲۰۳
۱۷ ـ همان.
۱۸ ـ عنکبوت: ۶۴
۱۹ ـ محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۷۴
۲۰ ـ محمّد بن على صدوق، من لا یحضره الفقیه، تصحیح على اکبر غفارى، ج ۲، ص ۶۲۲
۲۱ ـ محمد بن حسن حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ص ۱۹۶
۲۲ ـ محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۳۲۳
۲۳ ـ همان.
۲۴ ـ همان.
۲۵ ـ همان، ص ۳۲۲
۲۶ ـ همان، ج ۱۰۱، ص ۹۷
۲۷ ـ محمد بن على صدوق، من لا یحضره الفقیه، ص ۶۲۱
۲۸ ـ اسراء: ۲۳