- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 17 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
آیا امام حسن علیه السلام بسیار طلاق می داد (مطلاق بود)؟
درآمد
امروزه وهابیون نسبت به وجود مبارک امام مجتبی علیه السلام خرده می گیرند و بر اساس برخی منابع، می گویند ایشان فردی مِطلاق بود. یعنی بسیار زن می گرفت و طلاق می داد. واکاوی این مسأله آنگاه ضرورت پیدا می کند که بدانیم این موضوع علاوه بر آنکه در منابع آنان انعکاس داشته، در برخی از منابع حدیثی نامور و متقدم امامیه هم به چشم می آید. نوشتار حاضر در نظر دارد با استقصاء از روایات منابع امامیه، پاسخی مناسب از این روایات ارائه دهد.
پاسخ اجمالی
تعداد محدودی از روایات منابع امامیه از کثیر الطلاق بودن امام مجتبی علیه السلام حکایت می کند. دو روایت در کافی کلینی، یک روایت در محاسن برقی و یک روایت در دعائم الاسلام قاضی نعمان مغربی است. پارهای از این دست گزارش ها در میراث حدیثی اهل سنت هم بازتاب داشته است. روشن است روایات اهل سنت برای ما قابل قبول نیست به همین دلیل تنها درصدد تحلیل و ارزیابی روایات منابع امامیه بر می آییم.
گفتنی است اندیشمندان امامی در مواجهه با این روایات، سه دسته اند. بسیاری از آنان قائلاند این روایات ساختگی اند. صاحب حدائق توقف می کند و پاسخی برای این روایات ارائه نمی دهد.
البحرانی، الشیخ یوسف، (متوفای۱۱۸۶هـ)، الحدائق الناضره فی أحکام العتره الطاهره، ج ۲۵ ص ۱۴۸، ناشر : مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرفه، طبق برنامه مکتبه اهل البیت.
برخی در مقام توضیح وشرح این روایات برآمده اند. علامه مجلسی از جمله این هاست.
المجلسی، محمد باقر (متوفاى ۱۱۱۱هـ)، مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۲۱، ص: ۹۶، ناشر: دار الکتب الإسلامیه ـ تهران، الطبعه : الثانیه،۱۴۰۴هـ ـ ۱۲۶۳ش.
پاسخ تفصیلی
نخست متن این گزارش ها را می آوریم و پس از بررسی سند به واکاوی محتوای آنها می پردازیم.
گزارش ها
یکم:
حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَهَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِیَادِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ عَلِیّاً قَالَ وَ هُوَ عَلَى الْمِنْبَرِ لَا تُزَوِّجُوا الْحَسَنَ فَإِنَّهُ رَجُلٌ مِطْلَاقٌ فَقَامَ رَجُلٌ مِنْ هَمْدَانَ فَقَالَ بَلَى وَ اللَّهِ لَنُزَوِّجَنَّهُ وَ هُوَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ ابْنُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَإِنْ شَاءَ أَمْسَکَ وَ إِنْ شَاءَ طَلَّقَ.
الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الکافی، ج ۶ ص ۵۶، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش.
امام صادق علیه السلام فرمود:
امیر مؤمنان علیه السلام در حالى که بر فراز منبر مشغول سخنرانى بود فرمود: به فرزندم حسن زن ندهید او زیاد طلاق می دهد. مردى از قبیله همدان برخاست و گفت: آرى، به خدا قسم ما به حسن زن می دهیم، در حالی که او فرزند پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله و على بن ابى طالب علیه السلام است اگر بخواهد نگه میدارد و اگر نخواهد طلاق می دهد.
سلسله راویان این روایت چهار نفرند که به ترتیب عبارتند از:
حمید بن زیاد، حسن بن محمد بن سماعه، محمد بن زیاد بن عیسی و عبد اللَّه بن سنان. راوی سوم و چهارم شیعه دوازده امامی هستند و در نگاه دانشمندان راوی شناس هم مورد اعتمادند. راویان اول و دوم اگر چه افرادی مورد وثوقاند اما به لحاظ عقیده، واقفیاند.
نجاشی درباره حمید بن زیاد می گوید:
حمید بن زیاد بن حماد … کان ثقه واقفا وجها فیهم.
النجاشی الأسدی الکوفی، ابوالعباس أحمد بن علی بن أحمد بن العباس (متوفاى۴۵۰هـ)، فهرست أسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ص ۱۳۲، تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر: مؤسسه النشر الاسلامی ـ قم، الطبعه: الخامسه، ۱۴۱۶هـ.
حمید بن زیاد انسانی مورد وثوق بود. او واقفی مذهب است و در میان آنها دارای جایگاه بود.
همو درباره حسن بن محمد بن سماعه می نویسد:
الحسن بن محمد بن سماعه من شیوخ الواقفه … ثقه وکان یعاند فی الوقف ویتعصب.
النجاشی الأسدی الکوفی، ابوالعباس أحمد بن علی بن أحمد بن العباس (متوفاى۴۵۰هـ)، فهرست أسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ص ۱۳۲، تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر: مؤسسه النشر الاسلامی ـ قم، الطبعه: الخامسه، ۱۴۱۶هـ.
حسن بن محمد بن سماعه انسانی مورد اعتماد است و در مذهب واقفی اهل دشمنی و دارای تعصب بود.
شیخ طوسی هم درباره حسن بن محمد بن سماعه می نگارد:
الحسن بن محمد بن سماعه واقفی المذهب.
الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفاى۴۶۰هـ)، الفهرست، ص ۱۰۳، تحقیق: الشیخ جواد القیومی، ناشر: مؤسسه نشر الفقاهه، چاپخانه: مؤسسه النشر الإسلامی، الطبعه الأولى۱۴۱۷
حسن بن محمد بن سماعه واقفی مذهب است.
چنین روایتی در اصطلاح دانش حدیث، موثق است. علامه مجلسی هم ذیل روایت می گوید:
الحدیث الرابع: موثق.
مجلسی،محمد باقر، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج۲۱، ص: ۹۶، محقق: رسولى محلاتى، سید هاشم، ناشر: دار الکتب الإسلامیه، تهران، ۱۴۰۴ هـ.ق.
نکته ای را که باید توجه نمود آن است روایاتی را که در سلسله سندشان راویان مورد وثوقِ غیر امامی وجود دارند، آنگاه مورد پذیرشاند که محتوایشان معارضی نداشته باشد.
شیخ طوسی در این باره می گوید:
وأما إذا کان الراوی من فرق الشیعه مثل الفطحیه والواقفه والناووسیه وغیرهم نظر فیما یرویه فان کان هناک قرنیه تعضده أو خبر آخر من جهه الموثوقین بهم وجب العمل به وان کان هناک خبر آخر یخالفه من طریق الموثوقین وجب اطراح ما اختصوا بروایته والعمل بما رواه الثقه.
الطوسی، محمد بن الحسن، الاستبصار (متوفای۴۶۰هـ)، عده الأصول، ج ۱ ص ۳۸۱، تحقیق : محمد مهدی نجف، ناشر : مؤسسه آل البیت ( علیهم السلام).
اگر راوی از یکی از فرقه های شیعه (غیر از دوازده امامی) مانند فطحیه، واقفیه، ناووسیه و غیر این ها باشد، در روایت آنها نظر می شود اگر قرین های که بتواند آن را تقویت کند باشد یا روایتی دیگر از ناحیه افراد مورد وثوق، در این باره بوده باشد، عمل به آن واجب است و در صورتی که روایتی مخالف با آن از سوی افراد مورد وثوق وجود داشته باشد، باید روایات آنها را رها کرد و به روایات افراد ثقه عمل نمود.
جالب آنکه علامه حلی در خصوص روایات «حمید ین زیاد» می گوید:
فالوجه عندی قبول روایته إذا خلت عن المعارض.
الحلی الأسدی، جمال الدین أبو منصور الحسن بن یوسف بن المطهر (متوفاى۷۲۶هـ) خلاصه الأقوال فی معرفه الرجال، ص ۱۲۹، تحقیق: فضیله الشیخ جواد القیومی، ناشر: مؤسسه نشر الفقاهه، الطبعه: الأولى، ۱۴۱۷هـ.
نظر من آن است که روایات حمید ین زیاد اگر معارضی نداشته باشد قابل قبول است.
در بخش نهایی، تعارض این روایت با سایر آموزه های امامیه را به تفصیل می آوریم. در نتیجه؛ سند روایت فوق از این جهت مورد خدشه خواهد بود.
دوم:
عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ بَزِیعٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ یَحْیَى بْنِ أَبِی الْعَلَاءِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ ع طَلَّقَ خَمْسِینَ امْرَأَهً فَقَامَ عَلِیٌّ ع بِالْکُوفَهِ فَقَالَ یَا مَعَاشِرَ أَهْلِ الْکُوفَهِ لَا تُنْکِحُوا الْحَسَنَ فَإِنَّهُ رَجُلٌ مِطْلَاقٌ فَقَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ بَلَى وَ اللَّهِ لَنُنْکِحَنَّهُ فَإِنَّهُ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ ابْنُ فَاطِمَهَ ع فَإِنْ أَعْجَبَتْهُ أَمْسَکَ وَ إِنْ کَرِهَ طَلَّق.
الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الکافی، ج ۶ ص ۵۶، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش.
امام صادق علیه السلام فرمود:
امام حسن علیه السلام پنجاه زن طلاق داد امیر مؤمنان علیه السلام در کوفه فرمود:
ای مردم کوفه به فرزندم حسن زن ندهید او زیاد طلاق می دهد. مردى از قبیله همدان برخاست و گفت: آرى، به خدا قسم ما به حسن زن می دهیم، همانا او فرزند پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله و فاطمه علیها السلام است اگر بخواهد نگه میدارد و اگر نخواهد طلاق میدهد.
یکی از راویان این روایت «یَحْیَى بْن أَبِی الْعَلَاء الرازی» است. به گفتهی آیت الله خویی او فردی مجهول الحال است. ایشان می نویسد:
یحیى بن أبی العلاء الرازی لم یرد فیه توثیق.
الموسوی الخوئی، السید أبو القاسم (متوفاى۱۴۱۱هـ)، معجم رجال الحدیث، ج ۲۱ ص ۲۷، الطبعه الخامسه، ۱۴۱۳هـ ـ ۱۹۹۲م
درباره یحیى بن ابی العلاء رازی توثیقی وارد نشده است.
علامه مجلسی هم ذیل روایت می نویسد: الحدیث الخامس: مجهول.
مجلسی،محمد باقر، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج۲۱، ص: ۹۶، محقق: رسولى محلاتى، سید هاشم، ناشر: دار الکتب الإسلامیه، تهران، ۱۴۰۴ هـ.ق.
بنابراین؛ روایت فوق نیز غیر قابل استناد است.
سوم:
أحمد بن مُحمد بن خالِد البَرقی عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: أَتَى رَجُلٌ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیّاً علیه السلام فَقَالَ لَهُ جِئْتُکَ مُسْتَشِیراً أَنَّ الْحَسَنَ علیه السلام وَ الْحُسَیْنَ علیه السلام وَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ جَعْفَرٍ خَطَبُوا إِلَیَّ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام الْمُسْتَشَارُ مُؤْتَمَنٌ أَمَّا الْحَسَنُ فَإِنَّهُ مِطْلَاقٌ لِلنِّسَاءِ وَ لَکِنْ زَوِّجْهَا الْحُسَیْنَ فَإِنَّهُ خَیْرٌ لِابْنَتِکَ.
البرقی، أحمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج ۲ ص ۶۰۱، التحقیق : السید جلال الدین الحسینی المشتهر بالمحدث، ناشر : دار الکتب الإسلامیه – طهران
امام صادق علیه السلام فرمود:
مردى به حضور امیر مؤمنان علیه السلام رسید و گفت: حسن و حسین و عبد الله ابن جعفر از دختر من خواستگارى کردند، اکنون با تو مشورت می کنم که کدام از ایشان را بپذیرم؟ حضرت امیر فرمود: شخصى که مورد مشورت قرار می گیرد امین است. اما فرزندم حسن زیاد زن طلاق می دهد. دخترت را به فرزندم حسین بده. این کار برای دخترت خیر است.
سلسله راویان این روایت همگی مورد پذیرشاند. بنابراین سند روایا خالی از اشکال است.
چهارم:
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍ علیه السلام قَالَ عَلِیٌّ علیه السلام لِأَهْلِ الْکُوفَهِ لَا تُزَوِّجُوا حَسَناً فَإِنَّهُ رَجُلٌ مِطْلَاقٌ.
المغربی، القاضی النعمان (متوفای ۳۶۳هـ)، دعائم الإسلام، ج۲، ص: ۲۵۸، تحقیق : آصف بن علی أصغر فیضی، ناشر : دار المعارف – القاهره، سال چاپ : ۱۳۸۳ – ۱۹۶۳ م
امام باقر علیه السلام فرمود:
علی علیه السلام به مردم کوفه اعلان نمود: به فرزندم حسن زن ندهید همانا او زیاد زن طلاق می دهد.
همان طور که ملاحظه می کنید این روایت به صورت مرسل و بدون سند در کتاب «دعائم الإسلام» ثبت گشته است به همین دلیل قابل اعتناء نیست.
بر پایه آنچه گذشت دانستیم که از میان چهار روایت در منابع امامیه، روایت نخست از اصول کافی از طریق راویان واقفی مذهب و مورد وثوق بوده و چون مبتلا به معارض است، غیر قابل قبول است. در روایت دوم از کلینی «یحیی بن ابی العلاء» بود که فردی مجهول است. روایت کتاب دعائم الاسلام نیز مُرسل و فاقد اعتبار است. در این میان تنها روایت محاسن از نظر سند بدون اشکال است.
بررسی محتوا
قبل از بررسی متن روایات شایسته است به نگاه مرحوم کلینی به این روایات توجه شود. ایشان هر دو روایت مربوط به امام مجتبی علیه السلام را در «بَابُ تَطْلِیقِ الْمَرْأَهِ غَیْرِ الْمُوَافِقَه» (باب طلاق دادن همسران ناسازگار) از کتاب کافی می آورد. در حالی که روایاتی را که دلالت بر مبغوضیت طلاق می کند را ذیل «بَابُ کَرَاهِیَهِ طَلَاقِ الزَّوْجَهِ الْمُوَافِقَه» (باب کراهت طلاق دادن همسران سازگار) جای می دهد. با دقت در عنوان دو باب، می توان گفت که مرحوم کلینی از مطلاق بودن امام حسن علیه السلام تلقی منفی نداشته است و درخواست طلاق را از جانب زنان می داند.
حال در ادامه روایات چهارگانه پیشین، را از نظر محتوا با محوریت بررسی واژه «مطلاق» در این نقلها مورد بررسی قرار می دهیم:
به طور کلی مطلاق بودن امام مجتبی علیه السلام آنگونه که در این روایات بیان گردید، یا نعوذ بالله نشان از زن بارگی و تنوع طلبی آن حضرت بود یا آنکه مطلب از قرار دیگر است و ریشه مسأله را باید در چیز دیگری جُست. در صورت دوم دیگر خردهای بر امام علیه السلام نیست.
دلایل و قرائنی که در ذیل بیان می گردد، ثابت می کند به طور قطع، مقصود از «مطلاق» در این روایات، «زن بارگی، شهوت پرستی و تنوع طلبی جنسی» نیست.
یکم:
عصمت امام مجتبی علیه السلام: اولین دلیلی که از مقصود امیر مؤمنان علیه السلام پرده بر می دارد، عصمت امام حسن علیه السلام است؛ امام علی علیه السلام می دانند که امام حسن علیه السلام بر اساس آیه تطهیر معصوم است و مرتکب عمل منکر [اعم از حرام، مکروه و منکر اخلاقی] نمی شوند و حتی ترک اولی [ترک کار بهتر] نیز از ایشان سر نمی زند پس نقص در وجود چنین شخصی به هیچ عنوان راه ندارد؛ با این اوصاف چگونه ممکن است امیر مؤمنان علیه السلام با این واژه [مطلاق] قصد نکوهش ایشان را داشته باشد و بخواهد فرد معصوم را تنقیص نماید. از این رو علامه مجلسی در شرح این روایات چنین می فرماید:
ولعل غرضه علیه السلام کان استعلام حالهم ومراتب إیمانهم لا الإنکار على ولده المعصوم المؤید من الحی القیوم.
المجلسی، محمد باقر (متوفاى ۱۱۱۱هـ)، مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۲۱، ص: ۹۶، ناشر: دار الکتب الإسلامیه ـ تهران، الطبعه : الثانیه،۱۴۰۴هـ ـ ۱۲۶۳ش.
چه بسا هدف امیر مؤمنان علیه السلام امتحان مردم و به دست آوردن مراتب آنان [و پایبندی شان به امام معصوم علیه السلام] بود نه اینکه بخواهند فرزند معصوم شان را که از جانب خداوند تائید شده است، زیر سؤال ببرند.
دوم:
بر اساس دو روایت مرحوم کلینی، بعد از آنکه امام علی علیه السلام اهالی کوفه را از ازدواج با فرزندش بر حذر داشت برخی از حاضران، ازدواج با حسن بن علی علیهما السلام را وسیلهای برای انتساب به خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله و کسب شرافت خود دانستند.
در تاریخ ابن کثیر نیز که از علمای اهل سنت می باشد، آمده است که بعد از کلام آن حضرت مردم گفتند:
والله یا أمیر المؤمنین لو خطب إلینا کل یوم لزوجناه منا من شاء ابتغاء فی صهر رسول الله صلى الله علیه وسلم.
ابن کثیر، البدایه والنهایه، ج ۸، ص ۳۸، ناشر: مکتبه المعارف- بیروت.
گفتند به خدا سوگند ای امیر مؤمنان اگر [امام] حسن [علیه السلام] هر روز از دختران ما خواستگاری کند، هر کسی را بخواهد به ازدواج او در می آوریم زیرا می خواهیم فرزند رسول خدا صلی الله علیه وآله دامادمان باشد.
مطابق این روایات، امام علی علیه السلام سکوت کرد و مخالفت ننمود و سخن گوینده گان را به گونهای [= تقریر] تایید نمود. زیرا اگر این امر [طلاق دادن امام مجتبی علیه السلام] امری منفی و منکر بود، قطعا باید امیر مؤمنان علیه السلام موضع منفی می گرفتند و با گفته آنان مخالفت می کردند. بنابراین از آنجایی که تقریر امام علیه السلام از نظر علمای شیعه حجت است، قطعا می فهمیم کار امام حسن علیه السلام کاملا صحیح بوده و مقصود امام علی علیه السلام از این عمل تنقیص امام مجتبی علیه السلام نبوده است. جالب آنکه مطابق نقل غزالی که از علمای اهل سنت است، امیر مؤمنان علیه السلام گوینده این سخن را تحسین نمود.
وی می نویسد:
… قام رجل من همدان فقال والله یا أمیر المؤمنین لننکحنه ما شاء فإن أحب امسک وإن شاء ترک فسر ذلک علیا وقال: لو کنت بوابا على باب جنه لقلت لهمدان ادخلی بسلام.
محمد بن محمد الغزالی أبو حامد الوفاه: ۵۰۵ ، إحیاء علوم الدین ، ج ۲، ص ۵۶، دار النشر : دار االمعرفه – بیروت.
پس از سخنان امام علی علیه السلام) مردی از قبیله همدان برخاست و گفت: ما به حسن زن میدهیم اگر بخواهد نگه می دارد و اگر نخواهد طلاق رها می کند. این سخن، علی علیه السلام را شادمان کرد و گفت: اگر دربان بهشت بودم به قبیله همدان می گفتم وارد بهشت شوید.
با توجه به این مطلب؛ می توان گفت قطعا هدف امیر مؤمنان علی علیه السلام نکوهش امام مجتبی علیه السلام نبود بلکه چه بسا آن حضرت این کار را با دو هدف انجام دادند:
۱ـ می خواست بفهماند ازدواجهای مکرر به خواست خود آنهاست.
۲ـ توطئه دشمنان مبنی بر تهمت تنوع طلبی جنسی به امام مجتبی علیه السلام را خنثی سازد.
از طرفی در منابع اهل سنت روایات دیگری موجود است که همین نتیجه را ثابت می کند که درخواست ازدواج از جانب زنان و خانواده های آنها بوده است:
طبرانی که از علمای اهل سنت است، در روایتی دقیقا به این مطلب تصریح می کند:
وعن محمد یعنی ابن سیرین قال خطب الحسن بن علی إلى منصور بن سیار بن ریان الفزاری ابنته فقال والله انی لأنکحک وإنی لاعلم أنک علق طلق ملق غیر أنک أکرم العرب بیتا وأکرمه نسبا.
رواه الطبرانی ورجاله ثقات.
علی بن أبی بکر الهیثمی الوفاه: ۸۰۷ ، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، ج ۴، ص ۳۳۵، ناشر : دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی – القاهره , بیروت – ۱۴۰۷٫
محمد بن سیرین می گوید:
امام حسن علیه السلام از دختر منصور بن سیار خواستگاری نمود، منصور گفت: به خدا قسم؛ او را به ازدواج تو در می آورم در حالی که می دانم تو زود طلاق می دهی ولی این ازدواج به خاطر این است که تو از گرامی ترین خاندان عرب و دارای با شرافترین نسب هستی.
هیثمی بعد از این روایت می گوید: روایت فوق را طبرانی نقل نموده و همه راویان آن مورد وثوقاند.
از طرفی، مطابق روایت ابن عساکر و دیگر علمای اهل تسنن، هر یک از زنان که امام مجتبی علیه السلام از آنها جدا می شد، دوستدار آن حضرت بودند:
وکان لا یفارق امرأه إلا وهی تحبه
ابن عساکر، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبه الله بن عبد الله الشافعی الوفاه: ۵۷۱ ، تاریخ مدینه دمشق، ج ۱۳ ص ۲۵۱، تحقیق : محب الدین أبی سعید عمر بن غرامه العمری، ناشر : دار الفکر – بیروت – ۱۹۹۵٫
بنابراین آنان بودند که می خواستند شرافت انتساب به خاندان وحی را پیدا کنند و ازدواج با فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله را وسیله ای برای کسب این افتخار می دانستند، بنابراین هیچ گونه خردهای بر امام مجتبی علیه السلام نیست.
حال با فرض ثبوت این روایات، شایسته است هدف امام حسن علیه السلام از این ازدواج و طلاق ها، را بررسی نماییم.
هدف امام مجتبی علیه السلام از این ازدواج و طلاق
بر فرض ثبوت ازدواج های متعدد، با توجه به برخی آموزه های دینی می توان ادعا نمود چه بسا از جمله اهداف امام علیه السلام از این امر، دو هدف زیر بوده است:
۱ـ بر آوردن حاجات مردم نسبت به انتساب به خاندان رسالت و امامت.
۲ـ بی نیاز نمودن زنان از نظر اقتصادی.
هدف اول:
چنانچه گذشت، به جهت علاقه مؤمنان برای انتساب به خاندان رسالت و امامت، پیشنهاد این ازدواجها از ناحیه خانواده ها صورت می گرفت؛ همان گونه که در دو روایت کتاب «کافی» شریف و نقل کتاب «إحیاء علوم الدین» غزالی و روایت طبرانی گذشت؛ بنابراین آنان بودند که می خواستند به واسطه برقراری ازدواج با فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله، افتخار انتساب به خاندان رسالت و امامت را پیدا کنند. از این رو یکی از اهداف امام علیه السلام از این امر، بر آوردن حاجت آنها بود و قطعا هیچ غرض شهوانی در بین نبود.
هدف دوم:
هدف دیگری که می توان برای این مساله ذکر نمود، بی نیاز نمودن زنان از نظر اقتصادی بود، چنانچه در بعضی از منابع اسلامی این مطلب را به آن حضرت نسبت داده اند. راغب اصفهانی یکی از علمای اهل تسنن، در این زمینه چنین می نویسد:
فقیل له فی ذلک فقال إن الله تعالى علق بهما الغنى فقال «وأنکحوا الأیامى منکم والصالحین من عبادکم وإمائکم إن یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله» وقال «وإن یتفرقا یغن الله کلا من سعته» فأنا أتزوج للغنى وأطلق للغنى.
الأصفهانی، أبو القاسم الحسین بن محمد بن المفضل، الوفاه: ۵۰۲، محاضرات الأدباء ومحاورات الشعرء والبلغاء ج۲، ص ۲۲۰، تحقیق : عمر الطباع، ناشر: دار القلم – بیروت – ۱۴۲۰هـ- ۱۹۹۹م.
به [امام] حسن [علیه السلام] گفته شد هدف شما از این ازدواج و طلاق ها چیست؟ ایشان فرمودند خداوند دو بی نیازی را مترتب بر ازدواج و طلاق نموده است، آنجا که [در قرآن پیرامون ازدواج] می فرماید : «مردان و زنان بىهمسر خود را همسر دهید، هم چنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بى نیاز مى سازد» و در آیه ای دیگر [پیرامون طلاق] می فرماید: «اگر از هم جدا شوند، خداوند هر کدام از آنها را با فضل و کرم خود، بى نیاز مى کند»؛ بنابراین من به خاطر بی نیازی ازدواج می کنم و به خاطر بی نیازی طلاق می دهم.
بنابراین می توان ادعا نمود چه بسا از جمله انگیزه های امام علیه السلام از این کار، هدفی فرهنگی [انتساب مردم به خاندان رسالت و امامت] و اقتصادی [بی نیاز نمودن زنان بی سرپرست] بوده است.
اکنون در این مجال قبل از بیان دلایلی که به عنوان رد این دسته از روایات مطرح است، شایسته است پیرامون متن روایت کتاب «محاسن» اندکی توضیح دهیم.
مرحوم برقی در کتاب محاسن چنین نقل می کند:
قَالَ: أَتَى رَجُلٌ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیّاً علیه السلام فَقَالَ لَهُ جِئْتُکَ مُسْتَشِیراً أَنَّ الْحَسَنَ علیه السلام وَ الْحُسَیْنَ علیه السلام وَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ جَعْفَرٍ خَطَبُوا إِلَیَّ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام الْمُسْتَشَارُ مُؤْتَمَنٌ أَمَّا الْحَسَنُ فَإِنَّهُ مِطْلَاقٌ لِلنِّسَاءِ وَ لَکِنْ زَوِّجْهَا الْحُسَیْنَ فَإِنَّهُ خَیْرٌ لِابْنَتِکَ.
البرقی، أحمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج ۲ ص ۶۰۱، التحقیق : السید جلال الدین الحسینی المشتهر بالمحدث، ناشر : دار الکتب الإسلامیه – طهران.
امام صادق علیه السلام فرمود:
مردى به حضور امیر مؤمنان علیه السلام رسید و گفت: حسن و حسین و عبد الله ابن جعفر از دختر من خواستگارى کردند، اکنون با تو مشورت می کنم که کدام از ایشان را بپذیرم؟ حضرت امیر فرمود: شخصى که مورد مشورت قرار می گیرد امین است. اما فرزندم حسن زیاد زن طلاق می دهد. دخترت را به فرزندم حسین بده. این کار برای دخترت خیر است.
با توجه به مطالبی که گذشت، توضیح روایت فوق از این قرار است:
امام علیه السلام از نظر شرعی نمی توانست هم زمان بیش از چهار همسر داشته باشد با این فرض امیرالمؤمنین علیه السلام به آن فرد فرمودند دخترت را به ازدواج حسین علیه السلام دربیاور؛ زیرا امام علی علیه السلام می دانستند که چه بسا هدف آن مرد از ازدواج دخترش این است که همسر پسر پیامبر صلی الله علیه وآله باقی بماند و این مطلب با ازدواج با امام حسین علیه السلام میسر بود و یا اینکه امیر مؤمنان علیه السلام ایمان آن مرد را به اندازه مردان قبیله هَمدان نمی دانستند و خوف این وجود داشت که در صورت طلاق دخترش، معرفتش نسبت به امام معصوم علیه السلام کم شود و در دینش لغزش پیدا شود، از این رو توصیه نمودند که دخترش را به ازدواج امام حسین علیه السلام در آورد.
ادله مخالفین این دسته از روایات
صرف نظر از بیان و توضیحی که پیرامون محتوای این دسته از روایات ذکر شد و در صورت عدم پذیرش توضیحات فوق، چارهای جُز کنار گذاردن این روایات نیست؛ زیرا:
یک: اگر تلقی فردی از واژه «مطلاق»، تنوع طلبی جنسی و شهوت انی باشد، این دسته روایات با عصمت ائمه علیهم السلام در تعارضاند. در نظام اعتقادی امامیه، امامان علیهم السلام دارای عصمت اند و هیچ گونه لغزشی از آنان سر نمی زند. حال اگر روایتی با مقوله عصمت در تعارض باشد، از نظر علمای شیعه مردود است و کنار گذاشته می شود همان گونه که عالمان ما در بسیاری از مسائل کلامی، فقهی و … همین روش را بر می گزینند. از باب مثال شیخ طوسی روایتی را که بر سهو نمودن امام علی علیه السلام دلالت دارد، به دلیل آنکه با عصمت امام علیه السلام در تعارض است، رد می کند و می نویسد:
فَهَذَا خَبَرٌ شَاذٌّ مُخَالِفٌ لِلْأَخْبَارِ کُلِّهَا وَ مَا هَذَا حُکْمُهُ لَا یَجُوزُ الْعَمَلُ بِهِ عَلَى أَنَّ فِیهِ مَا یُبْطِلُهُ وَ هُوَ أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَدَّى فَرِیضَهً عَلَى غَیْرِ طُهْرٍ سَاهِیاً عَنْ ذَلِکَ وَ قَدْ آمَنَنَا مِنْ ذَلِکَ دَلَالَهُ عِصْمَتِهِ علیه السلام.
الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفاى۴۶۰هـ)، تهذیب الأحکام، ج ۳ ص ۴۰، تحقیق: السید حسن الموسوی الخرسان، ناشر: دار الکتب الإسلامیه ـ طهران، الطبعه الرابعه،۱۳۶۵ ش .
این روایت شاذ است و با تمام احادیث دیگر مخالفت دارد و هر خبری که چنین باشد، نمی توان بدان عمل نمود. علاوه بر آنکه در خود روایت مطلبی است که دلالت بر بطلان آن می کند و آن اینکه امام علی علیه السلام نمازی را سهواً بدون وضوء انجام داده است در حالی که عصمت او مانع از پذیرش این مطلب است.
دو: این دسته روایات با احادیث مبغوضیت تنوع طلبی جنسی در تعارضاند. بر اساس روایتی که کلینی با سند معتبر از امام صادق علیه السلام نقل نموده، افرادی که به دلیل لذت طلبی جنسی، بسیار ازدواج می کنند و طلاق می دهند، مبغوض خدایند.
إِنَّ اللَّهَ یُبْغِضُ الْمِطْلَاقَ الذَّوَّاقَ.
الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الکافی، ج ۶ ص ۵۴، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش.
خداوند بر مردی که هوس باز است و مرتباً زن طلاق می دهد، غضب می کند.
هیچ فرد شیعی نمی پذیرد امام دوم علیه السلام مبغوض خداوند باشد.
سه: این دسته روایات با احادیث بیانگر ویژگی و نشانه های امامان در تعارض است.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
ائمه از ابتدای خلقتشان همواره مورد عنایت ویژه خداوند بوده و هیچگاه امری ناپسند دامن گیرشان نشد. کلینی با سند معتبر آورده است: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی خُطْبَهٍ لَهُ یَذْکُرُ فِیهَا حَالَ الْأَئِمَّهِ ع وَ صِفَاتِهِم … لَمْ یَزَلْ مَرْعِیّاً بِعَیْنِ اللَّهِ یَحْفَظُهُ وَ یَکْلَؤُهُ بِسِتْرِهِ مَطْرُوداً عَنْهُ حَبَائِلُ إِبْلِیسَ وَ جُنُودِهِ … مَعْصُوماً مِنَ الزَّلَّاتِ مَصُوناً عَنِ الْفَوَاحِشِ کُلِّهَا …
الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الکافی، ج ۱ ص ۲۰۴، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش.
امام صادق علیه السلام در خطبهای را که پیرامون ویژگی های امامان علیهم السلام ایراد نمود، فرمود:
… امام همیشه زیر نظر خدا سرپرستى و نگهبانی شده، از دامهاى شیطان و لشکرش بر کنار … از لغزشها نگهدارى شده و از تمام زشتکاریها در امان است …
امام باقر علیه السلام یکی از نشانه های امام را نزاهت از اُمور بیهوده بر می شمارد.
عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام: مَا عَلَامَهُ الْإِمَامِ الَّذِی بَعْدَ الْإِمَامِ فَقَالَ طَهَارَهُ الْوِلَادَهِ وَ حُسْنُ الْمَنْشَإِ وَ لَا یَلْهُو وَ لَا یَلْعَبُ.
الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الکافی، ج ۱ ص ۲۸۵، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش.
معاویه بن وهب گوید:
به امام باقر علیه السلام گفتم علامت جانشین امام چیست؟ فرمود: پاکیزگى ولادت (حلالزادگى)، پرورش خوب و کنار بودن از لهو و لعب.
چهار: مطابق این روایات، نکوهش امام علی علیه السلام در ملأ عام بوده است. حال مسأله از دو حال خارج نیست. نخست آنکه ابتدا و بدون آنکه فرزندش را از این عمل نهی کرده باشد، آن را در میان مردم کوفه اعلام داشت و امر منکر را به صورت علنی افشا نمود و این به معنای «اشاعه فحشا = انتشار منکرات» است که خود کاری حرام می باشد. چنین چیزی به هیچ وجه قابل پذیرش نیست زیرا هر کسی می داند که برای نهی از منکر ابتدا باید به طرف مقابل آن هم به طور خصوصی تذکر داد و بنابر اجماع شیعه، امام علیه السلام هرگز مرتکب گناه نمی شود. فرض دوم آن است که امام ابتدا فرزندش را از این کار نهی کرد اما او سر برتافته است؛ مخالفت امام با دستور پدر نیز کاری حرام است و برای هیچ فرد شیعی قابل پذیرش نیست که امام مجتبی علیه السلام نعوذ بالله مرتکب کار حرامی شده باشند.
پنج: بررسی تعداد فرزندان امام مجتبی علیه السلام می تواند شاهدی بر نادرستی این مسأله باشد.
بیان مطلب این است: اگر امام حسن علیه السلام از هر یک از پنجاه همسر مطلقه که در آن روایت ضعیف السند کتاب «کافی» ادعا شده بود، تنها یک فرزند می داشت باید حداقل دارای پنجاه فرزند می بودندمخصوصاً با توجه به آنکه رسول خدا صلی الله علیه و آله به زیاد کردن فرزندان ترغیب نمود و فرمود.
تَزَوَّجُوا بِکْراً وَلُوداً وَ لَا تَزَوَّجُوا حَسْنَاءَ جَمِیلَهً عَاقِراً فَإِنِّی أُبَاهِی بِکُمُ الْأُمَمَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ.
الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الکافی، ج ۵ ص ۳۳۳، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش.
با دوشیزگانی که فرزند زیاد می آوردند ازدواج کنید و با زنان زیبا روی نازا ازدواج نکنید همانا من در روز رستاخیز به شما مباهات می ورزم.
طبیعتاً امام مجتبی علیه السلام برای عمل به این سفارش جدش از دیگران اولی بود. حال آنکه فرزندان آن حضرت بسیار کمتر از این مقدارند. شیخ مفید در کتاب ارشاد جلد ۲ صفحه ۲۰، تعداد فرزندان آن حضرت را اعم از دختر و پسر، پانزده نفر می داند. مرحوم طبرسی در إعلام الوری بأعلام الهدی، صفحه ۲۱۴، شانزده تن می داند. ابن شهر آشوب در مناقب آل أبی طالب علیهم السلام جلد ۴ صفحه ۳۰، چهارده فرزند برای امام مجتبی علیه السلام معرفی می کند.
شش: بررسی ابعاد زندگانی امام حسن علیه السلام چهره واقعی ایشان را معرفی می کند. او مولود با شرافت ترین خاندان است. پرورش یافته بهترین انسانهاست. در اطاعت خداوند سر آمد همگان بود به حدی که هنگام وضو گرفتن حالت عجیبی پیدا می کرد.
کَانَ إِذَا تَوَضَّأَ ارْتَعَدَتْ مَفَاصِلُهُ وَ اصْفَرَّ لَوْنُهُ.
ابن شهرآشوب، رشید الدین أبی عبد الله محمد بن علی السروی المازندرانی (متوفاى۵۸۸هـ)، مناقب آل أبی طالب، ج ۳ ص ۱۸۰، تحقیق: لجنه من أساتذه النجف الأشرف، ناشر: المکتبه والمطبعه الحیدریه، ۱۳۷۶هـ ـ ۱۹۵۶م.
هر گاه وضو می ساخت اعضایش می لرزید و رنگ صورتش زرد می شد.
هرگاه نام خدا برده می شد و به یاد روز رستاخیز افتاده و دگرگون می شد. حال می توان پذیرفت او فردی زن باره و لذت طلب بوده است!؟
نتیجه کلی:
روایات مربوط به مطلاق بودن امام مجتبی علیه السلام در منابع اهل سنت و امامیه وجود دارد. روایات اهل سنت برای ما قابل قبول نیست. در منابع امامیه چهار روایت در این موضوع وجود دارد. در این میان سند سه روایت مبتلا به اشکال است و تنها یک سند قابل قبول وجود دارد. پارهای توجیهات پیرامون محتوای این روایات ذکر گردید. اگر از این توجیهات صرف نظر کنیم و آنها را کنار بگذاریم، از آنجایی که این روایت با آموزه های اعتقادی شیعه هم چون عصمت امام در تعارض است، این روایات قابل پذیرش نمی باشد و در نتیجه آنها را کنار می گذاریم.
منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر