- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
دعا دارای آدابی است که رعایت آن در هنگام دعا لازم است. یکی از آداب این است که دعا کننده منتظ رسیدن اوقات شریفی باشد که دعا در آنها قریب به استجابت است. زمانهایی شریفی برای دعا در شریعت اسلام معین شده که دعا در این اماکن و زمانها از ارزش گذاری خاصی برخوردار است. مثلا روز عرفه از ایّام سال، و ماه رمضان از همه ماهها، و روز جمعه از هفتهها، و وقت سحر از ساعات شب زمانهای شریفی برای دعا است. خداوند متعال فرموده است: «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ».[۱] از معصومین علیهم السلام نقل شده که: «خداوند در ثلث آخر هر شب و شب جمعه در اول شب فرشتهاى به آسمان دنیا نازل و او را مأمور مىکند که فریاد زند آیا هیچ خواهندهاى هست که خواستهاش را بدهم، هیچ توبه کنندهاى هست که توبهاش را بپذیرم، هیچ آمرزشخواهى هست تا او را بیامرزم.»[۲] در عدّه الدّاعى[۳] از امام باقر علیه السلام روایت شده که فرموده است: «همانا خداوند در هر شب جمعه از آغاز تا پایان آن از بالاى عرش خود ندا مىکند آیا هیچ بنده مؤمنى هست که تا پیش از سپیده دم براى دین و دنیایش مرا بخواند تا او را اجابت کنم؛ آیا هیچ بنده مؤمنى هست که تا پیش از طلوع فجر از گناهانش توبه کند تا توبه اش را بپذیرم؛ آیا هیچ بنده مؤمنى هست که روزى را بر او تنگ کرده باشم و تا پیش از طلوع فجر فزونى روزیش را از من بخواهد تا آن را زیاد کنم و بر او توسعه دهم؛ آیا هیچ بنده مؤمن بیمارى هست که تا پیش از دمیدن صبح شفایش را از من بخواهد تا او را بهبود بخشم؛ آیا هیچ بنده مؤمن زندانى غمگینى هست که آزادیش را از من بخواهد تا او را از زندانش آزاد گردانیده رهایى دهم؛ آیا هیچ بنده مؤمن ستمدیده اى هست که پیش از سپیده دم از من بخواهد که حقّ او را باز ستانم تا او را یارى کرده حقّ او را بگیرم، فرمود: پیوسته به همین گونه ندا مىکند تا فجر بدمد.» از یکى از صادقین علیهما السلام روایت شده است: «بنده مؤمن حاجتى را از خداوند مىخواهد و خداوند برآوردن حاجتش را تا روز جمعه به تأخیر مىاندازد.» از امام صادق علیه السلام درباره سخن یعقوب به فرزندانش که سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی فرموده است: «درخواست آنها را تا سحرگاه شب جمعه به تأخیر انداخت.» و نیز از آن حضرت روایت شده که پیامبر (ص) فرموده است: «کسى که حاجتى دارد آن را در نماز عشاء از خدا بخواهد، زیرا آن به هیچ یک از امّتهاى پیشین داده نشده است، یعنى عشاى آخر.» در روایتى آمده است: «در سدس اوّل از نصف دوّم شب»، و آنچه این حدیث را تأیید مىکند روایاتى است که در فضیلت و ترغیب کسى است که در شب به هنگامى که مردم خوابیده باشند نماز بگزارد، و در میان غافلان ذکر خدا بگوید. شکّی نیست که در آن هنگام خواب بر بیشتر مردم غلبه کرده است، بر خلاف نیمه اول شب زیرا بسا حالت روز در آن وقت ادامه داشته باشد. در آخر شب نیز ممکن است مردم براى امور معاش یا مسافرت بهپاخیزند امّا وسط شب وقت غفلت و یا فراغ قلب براى عبادت است و وقتى است که انسان با مجاهده با نفس از خواب دست مىکشد و از بستر نرم دورى مىگزیند و با صاحب اختیار بندگان و پادشاه دنیا و آخرت خلوت مىکند و در آن نیمه شب مقصود همین است، چنان که عمر بن اذینه روایت کرده است که از ابى عبد اللّه علیه السلام شنیدم که مىفرمود: «در شب ساعتى است که هر بنده مؤمن آن را درک کند و در آن ساعت نماز گزارد و دعا کند خداوند دعایش را اجابت مىکند؛ عرض کردم خداوند امور شما را اصلاح فرماید این کدامیک از ساعات شب است؟ فرمود: «هنگامى که نیمه شب بگذرد و سدس اوّل از نیمه دوّم باقى مانده باشد.»[۴]
در باره اخباری دیگری هم هست. در کافى از ابى جعفر امام باقر علیه السلام روایت است: «از سحرگاه تا طلوع آفتاب درهاى آسمان باز مىشود و در آن هنگام روزیها قسمت مىگردد، و حوایج بزرگ در آن برآورده مىشود.»[۵] الفقیه از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده است: «هنگام ظهر درهاى آسمان و درهاى بهشت باز مىشوند و دعا به اجابت مىرسد. و خوشا به حال کسى که در این وقت عمل شایستهاى از او بالا رود.»[۶] در آداب جمعه گفته شد که در روز جمعه ساعت نامعیّنى است که در آن دعا به اجابت مىرسد، و سخنانى دراین باره ذکر شد که باید به یاد داشت.
منبع: فیض کاشانى، محمد بن شاه مرتضى، راه روشن: ترجمه کتاب المحجه البیضاء فی تهذیب الإحیاء، ج۲، آستان قدس رضوى، بنیاد پژوهشهاى اسلامى ، چ ۱، ۱۳۷۲ش.
[۱] . ذاریات/ ۱۸: و در سحرگاهان استغفار مىکنند.
[۲] . الفقیه، ص ۱۱۴، شماره ۲۵٫
[۳] . همان مأخذ، ص ۲۷؛ الفقیه، ص ۱۱۳، شماره ۲۴؛ بقیّه روایات در العدّه، ص ۲۸ و ۲۹٫
[۴] . پایان گفتار عده الدّاعى.
[۵] . همان مأخذ، ج ۲، ص ۴۷۸ در ضمن حدیثى دیگر.
[۶] . همان مأخذ، ص ۵۶، شماره ۱۲٫