- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
۱. در یکی از روزها که حضرت جوادالائمّه علیه السلام وارد شهر مدینه منوّره گردید ، هنگام غذا در حضور جمعی از دوستان سفره طعام پهن کردند.
حضرت پس از آن که غذا را تناول نمود ، دست های خود را شست و سپس دست های خود را پیش از آن که با حوله خشک نماید ، بر سر و صورت خویش کشید و این دعا را خواند :
( اللّهُمَّ اجْعَلْنی مِمَّنْ لا یَرْهَقُ وَجْهَهُ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّهٌ ). ( ۱ )
۲. یکی از دوستان و اصحاب حضرت جوادالا ئمّه علیه السلام به نام ابوالحسن ، معمّر بن خلاّد حکایت کند :
روزی در خدمت آن حضرت بودم ، به من فرمود : ای معمّر ! بر اشتر خود سوار شو.
عرض کردم : کجا برویم ؟
فرمود : پیشنهادی که داده شد انجام بده و سؤ ال نکن ، پس من سوار شدم ؛ و چون مقداری از راه را پیمودیم به بیابانی رسیدیم که کنار آن یک درّه و تپّه ای وجود داشت.
حضرت فرمود : همین جا بِایست و حرکت نکن تا من بازگردم و سپس حضرت رفت و پس از لحظاتی بازگشت.
عرض کردم : فدایت شوم ، کجا بودی ؟
امام علیه السلام فرمود : هم اینک به خراسان رفتم و پدرم ، حضرت علیّ بن موسی الرّضا علیهما السلام را که مسموم و شهید شده بود ، دفن کردم و اکنون بازگشتم. ( ۲ )
۳.محمّد بن حمّاد مروزی حکایت کند :
روزی حضرت جوادالا ئمّه علیه السلام در ضمن نامه ای به پدرم ، احمد چنین مرقوم فرمود :
ژهر موجود مخلوقی در این جهان ، یک روزی وفات خواهد یافت ولی در این باره ظلمی بر کسی نخواهد شد و ما اهل بیت رسالت در این دنیا پراکنده خواهیم شد؛ و در شهرهای مختلف هجرت خواهیم نمود.
و سپس در ادامه فرمایش خود افزود : هرکس عاشق و دلباخته هر که باشد ، چنانچه در مسیر او قدم بردارد و با او همگام باشد ، همانا در روز محشر با او محشور می گردد.
و به راستی که قیامت منزل گاه اءبدی و همیشگی تمامی افراد خواهد بود. ( ۳ )
۴.عمران بن محمّد اشعری قمّی حکایت کند :
روزی نزد حضرت جوادالائمّه ، امام محمّد تقی علیه السلام شرفیاب شدم ؛ و پس از آن که مسائل خود را مطرح کردم و جواب گرفتم ، عرضه داشتم :
ای مولا و سرورم ! امّالحسن به شما سلام رساند و نیز درخواست یکی از پیراهن های تبرّک شده شما را نموده است تا به جای کفن از آن استفاده نماید ؟
امام جواد علیه السلام فرمود : او از پیراهن من ، بی نیاز شده است.
چون از نزد حضرت خارج شدم ، متحیّر بودم که معنای کلام امام علیه السلام چیست ؟
تا آن که پس از چند روزی متوجّه شدم ، امّ الحسن سیزده یا چهارده روز قبل از سخن امام علیه السلام فوت کرده است.(۴)
۵. یکی از اصحاب امام محمّد تقی علیه السلام گوید :
روزی در خدمت آن حضرت بودم ، که سفره غذا پهن کردند؛ و غذا خوردیم.
پس از آن که سفره را جمع کردند ، یکی از افراد مشغول جمع کردن غذاهای ریخته شده در اطراف سفره ، گردید.
امام جواد علیه السلام فرمود : چنانچه در بیابان سفره انداختید ، آنچه غذا در اطراف سفره ریخته شود – به هر اندازه ای که باشد – رها کنید – تا مورد استفاده جانوران قرار گیرد.
ولی اگر در منزل ، در اطراف ظرف غذا و یا در اطراف سفره ، طعامی ریخته شود ، تمام آنچه را که ریخته شده است ، به هر مقداری که باشد ، جمع نمائید – که مبادا زیر دست و پا ، نسبت به آن ها بی احترامی شود. ( ۵ )
پی نوشت:
۱-محاسن برقی : ص ۴۲۶ ، ح ۲۳۴.
۲-الخرایج والجرایح ج ۲ ، ص ۶۶۶ ، ح ۶.
۳-اختیار معرفه الرّجال : ص ۵۵۹ ، ح ۲۵۷.
۴-الخرایج والجرایح : ج ۲ ، ص ۶۶۷ ، ح ۹.
۵-مکارم الاخلاق : ص ۱۳۲.