- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
حدیث دوازده خلیفه حدیثی از پیامبر اسلام (ص) که خلفای بعد از خود را در دوازده خلیفه منحصر کردهاند که همه از قبیله قریش هستند. این حدیث با الفاظ مختلفی از جابر بن سمره از پیامبر اکرم(ص) در صحیح بخاری آمده و از نظر حدیثشناسان اهل سنت حدیثی صحیح است. شیعیان این حدیث را دلیلی بر امامت امامان دوازده گانه خود میدانند. در بین عالمان اهل سنت نظر واحدی در باره مصداق این دوازده نفر وجود ندارد.
حدیث دوازده خلیفه در صحیح بخاری توسط جابر بن سمره از پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) با تعبیر دوازده امیر نقل شده است: جَابِر بْنَ سَمُرَهَ قَالَ سَمِعْتُ النَّبِی(ص)، یقُولُ: یکونُ اِثْنی عَشَرَ اَمیراً فَقالَ کلِمَهً لَمْ اَسْمَعْها، فَقالَ اَبی اِنَّهُ قالَ کلُّهُم مِنْ قُرَیشٍ. او میگوید: از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: «دوازده امیر خواهد بود. آن گاه سخنی گفت که من آن را نشنیدم. پدرم گفت: پیامبرفرمود: همه آنان از قریشند» (بخاری، صحیح البخاری، ۱۳۱۵ق، ج۸، ص۱۲۷، کتب الأحکام، باب الاستخلاف، ح ۷۲۲۳.)
جواب شبهه
احمد کاتب در صدد اشکال وارد کردن بر سندهاى احادیث دوازده خلیفه بر آمده و در بعضى، از راه تضعیف راویان شیعه وارد شده است در حالیکه راویانى را که او تضعیف کرده در نزد شیعه مورد وثوق مى باشند در اینجا به نمونه هایى از این موارد اشاره مى کنیم: ۱ـ کاتب، برخى از روایات را به جهت وجود على بن ابراهیم قمى و پدرش در سند آن ها به اتهام این که آن دو مهمل اند، تضعیف کرده است، با این که على بن ابراهیم بن هاشم یکى از مشایخ شیعه در اواخر قرن سوّم و اوائل قرن چهارم به حساب مى آید. در عظمت و جلالت او همین بس که او از مشایخ کلینى(رحمه الله) است و کلینى(رحمه الله) از او بسیار روایت نقل کرده است، و بنابر نقلى روایاتى را که کلینى از او نقل مى کند ۷۰۶۸ مورد است.(۱) و در سند ۷۱۴۰ روایت نیز اسم او آمده است.(۲) همین تعبیرات را علامه حلى(رحمه الله) نیز در «الخلاصه» در حق او آورده است.(۳)
امّا پدرش ابراهیم بن هاشم، او نیز فردى ثقه و مورد وثوق است، فرزندش در مقدمه تفسیر خود معروف به تفسیر على بن ابراهیم قمى ضمناً به وثاقت او اشاره کرده است. او در مقدّمه تفسیرش مى گوید: هر کسى که در سلسه اسناد روایات من قرار گرفته مورد وثوق است. و از جمله کسانى که از او بسیار روایت نقل مى کند پدرش ابراهیم بن هاشم است.
از کلام صاحب وسایل استفاده مى شود، هر کسى که در سندهاى روایات تفسیر على بن ابراهیم واقع شده که منتهى به معصومین است على بن ابراهیم به وثاقت او شهادت داده است؛ زیرا مى گوید: «على بن ابراهیم نیز شهادت به ثبوت احادیث تفسیرش داده و این که آن ها مروى از ثقات از ائمه است».(۴)
مرحوم آیت الله العظمى خویى در تعلیقه خود بر این عبارت از صاحب وسایل مى گوید:
«آنچه صاحب وسایل برداشت کرده به جاست. على بن ابراهیم در صدد اثبات صحّت تفسیر خود است و این که روایات آن ثابت بوده و از معصومین صادر شده است. همگى به واسطه مشایخ و ثقات از شیعه به معصومین منتهى شده است…».(۵)
۲ ـ کاتب، برخى از روایات دوازده خلیفه را به جهت وجود زراره در اسناد آن تضعیف کرده با آن که شیخ در «رجال» و علامه در «خلاصه» و نجاشى در «رجال» او را توثیق کرده اند.
نجاشى درباره او مى گوید:
«… شیخ اصحاب ما در زمان خود و پیشتاز آنان، او قارى، فقیه، متکلّم، شاعر و ادیبى بود که فضیلت و دین در او جمع شده بود. در روایاتش صادق…».(۶)
کشّى از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده که: اوتاد زمین و اعلام دین چهار نفرند. و یکى از آن ها را زراره مى شمارد.(۷) او هم چنین مى گوید: او افقه اصحاب ائمه به شمار مى آید.(۸)
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «.
.. اگر زراره نمى بود گُمانم بر این بود که احادیث پدرم نابود شود».(۹) و در حدیثى دیگر امام بر زراره تقاضاى رحمت از خداوند مى کند.(۱۰)
۳ ـ احمد کاتب، برخى از روایات را به جهت وجود برقى در اسناد آن تضعیف کرده، با این که علماى رجال، پدر و پسر را توثیق کرده اند:
امّا پدر؛ یعنى خالد برقى را شیخ در «رجال» و علامه در «الخلاصه» توثیق کرده است.
شیخ طوسى مى گوید:
«ثقه من اصحاب ابى الحسن موسى(علیه السلام)»؛(۱۱) «او مورد وثوق و از اصحاب ابوالحسن موسى(علیه السلام)است.»
و امّا پسر؛ یعنى احمد بن محمّد بن خالد بن برقى نیز مورد توثیق نجاشى در «رجال» و شیخ در «فهرست»، و علامه در «الخلاصه» واقع شده است.(۱۲)
۴ ـ کاتب، برخى از روایات را به جهت سهل بن زیاد در اسناد آن ها تضعیف نموده، با این که ظاهر کلینى(رحمه الله) آن است که بر او اعتماد کرده، و از او روایات فراوانى نقل کرده است. و کمتر در روایات او شذوذ راه دارد. و گویا توثیق شیخ طوسى در «رجال» به جهت اعتماد کلینى(رحمه الله) بر اوست. و لذا این تعبیر در رابطه با سهل معروف است که: «الامر فی السهل سهل».(۱۳)
پی نوشت ها:
۱. ر. ک: معجم رجال الحدیث، ج ۱۸، ص ۵۴.
۲. رجال نجاشى، ص ۲۶۰، شماره ۶۸۰.
۳. الخلاصه، ص ۱۸۷.
۴. فایده ششم از فوائد وسائل الشیعه.
۵. معجم رجال الحدیث، ج ۱، ص ۴۹و۵۰.
۶. رجال نجاشى، ص ۱۷۵، شماره ۴۶۳.
۷. رجال کشى، ص ۲۳۸.
۸. رجال کشى، ص ۲۳۸.
۹. رجال شیخ طوسى، ص ۳۶۳.
۱۰. رجال شیخ طوسى، ص ۳۶۳.
۱۱. رجال شیخ طوسى، ص ۳۶۳.
۱۲. رجال نجاشى، ص ۷۶؛ فهرست شیخ طوسى، ص ۶۲؛ خلاصه علامه، ص ۶۳.
۱۳. على اصغر رضوانى، امام شناسى و پاسخ به شبهات(۲)، ص ۲۸۶.