- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
بصیرت
یکى از مقامهاى شامخ و بى بدیل علمدار دشت کربلا، روشن بینى اوست، که امام جعفر صادق علیه السلام در این خصوص مى فرماید: «کان عمّنا العباس نافذ البصیره، صلب الایمان؛[۱] عموى ما عباس بصیرتى نافذ و ایمانى شدید داشت».
کسى که با چشم سر مى بیند. به او «بصیر» مى گویند و کسى که با چشم دل، حقایق امور را مشاهده مى کند «بصیرت» دارد. بصیرت به نور دل و فهم قلبى گفته مى شود و صاحب بصیرت، با پشتوانه ایمان، هیچگاه مسیر حق را گم نمى کند و کوران حوادث هیچ خللى در اراده و تصمیمش وارد نمى سازد و در میدان نبرد و رزم، با بستن حمایل عارفانه، حمایت از امام زمانش مى نماید؛ همان طورى که امیر مؤمنان حضرت على علیه السلام فرمود: «حملوا بصائرهم على أسیافهم؛[۲] آگاهى و بینایى خویش را بر شمشیرهاى خود حمل کردند».
مرحوم طبرسى در اینباره مى نویسد: «البصر: نور العین و هو ما یبصر به الرائى کما ان البصیره به الرائى کما انّ البصیره نور القلب؛[۳] بصر روشنایى چشم را مى گویند یعنى آن نورى که به وسیله آن بیننده دیدنى ها را مى بیند؛ همان طورى که بصیرت، نور قلب را مى گویند».
آنچه بسیار مهم است، بصیرت است زیرا کسى که چشم سر ندارد ولى چشم دلش بینا است، در این زمان بسیار واضح حضور امام زمان علیه السلام را حس مى کند.
ابو بصیر مى گوید: با امام محمد باقر علیه السلام به مسجد مدینه وارد شدیم مردم در رفت و آمد بودند. امام علیه السلام به من فرمود: «از مردم بپرس آیا مرا مى بینید؟»
از هر کس پرسیدم، آیا ابوجعفر علیه السلام را دیدهاى؟ مى گفت: نه، در حالیکه امام علیه السلام در کنار من ایستاده بود. در همین هنگام یکى از دوستان حقیقى آن حضرت، ابوهارون که نابینا بود، به مسجد آمد. امام فرمود: «از او بپرس». از ابوهارون پرسیدم: «آیا ابوجعفر را دیدهاى؟» فوراً پاسخ داد «مگر کنار تو نایستاده است؟!»
گفتم:
«از کجا و چگونه متوجه شدى؟» گفت: «چگونه ندانم، در حالى که او نور درخشندهاى است.»[۴]
اما نکته دقیق و لطیف در فرمایش صادق آل محمد صلى الله علیه و آله درباره بصیرت قمر بنى هاشم علیه السلام، عنصر «نفوذ» است. حضرت عباس علیه السلام «نافذ البصیره» بود. لذا لازم است مفهوم نافذ البصیره بودن را در لغت بیابیم. محقق توانا آقاى مصطفوى درباره «بصیر» مى نویسد: «البصیر من له البصاره اى النظر و العلم؛ بصیر به کسى مى گویند که داراى فکر و علم باشد».
و درباره «نفوذ» مى نویسد:
«ان الاصل الواحد فى الماده هو: الورود الدقیق على شیء فى مادى او معقول؛[۵] نفوذ، یک ریشه اصل دارد و معنایش وارد شدن دقیق در امور مادى یا معنوى را مى گویند».
بنابراین بصیرت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام در همه امور دقیق و نافذ بود. او ملکوت همه عالم را مشاهده مى کرد. سید عبد الرزاق موسوى مقرم در این خصوص مى نویسد: «قمر منیر بنى هاشم علیه السلام با قابلیت ذاتى و کسبى خود به عالى ترین مقام بصیرت در دین و یقین در شناخت راه یافت و همه معارف عالیه دینى و اخلاقى را با تیز بینى و ژرف نگرى خاصى بیاموخت. او مسائل را از پشت پرده تماشا نمى کرد، بلکه دیدگان نافذ او پردهها را مى شکافت و به اعماق حقایق راه مى یافت و واقع را آنچنانکه هست مى دید، از این رو در راه هیچ چیزى فداکارى نمى کرد جز با علم ثابت و یقین استوار و ایمان که هیچ شکى با آن نیامیخته بود.[۶]
و در زیارت ایشان عرضه مى داریم: «و انک مضیت على بصیره من امرک مقتدیا بالصالحین؛[۷] به درستى که تو اى ابوالفضل عمرت را سپرى کردى در حالى که داراى مقام بصیرت بودى و اقتدا به صالحین نمودى».
بصیرت داشتن مأموم امرى ضرورى و مهم است اگر شخصى بصیرت نداشته باشد، از امام زمانش به فاصله مشرق تا مغرب دور مى شود. امام جعفر صادق مى فرماید: «العامل على غیر بصیره کالسائر على غیر طریق فلا تزیده سرعه السیر من الطریق الا بعدا؛[۸]
عامل بصیرت مانند روندهاى است که در مسیر گام برمى دارد مگر آن که هر چه بیشتر راه رود سریعتر از مسیر حق دور مى شود».
بنابراین عاشقان اهل بیت علیهم السلام همواره باید زمزمه نمایند که: « اسئلک ان تجعل نوراً فى بصرى و البصیره فى دینى؛[۹] خدایا! از تو مى خواهم نور در دیدگانم و بصیرت در دینم ارزانیم فرمایى».
هر کس صاحب بصیرت باشد، دنیا را زودگذر و شهوات و شبهات دنیاى فانى، او را به ورطه سقوط نمى کشاند. امیر مؤمنان حضرت على علیه السلام درباره آثار بصیرت مى فرمایند: «انما الدنیا منتهى بصر الاعمى، لا یبصر مما ورائها شیئا و البصیر ینفذها بصره و یعلم ان الدار ورائها، فالبصیر منها شاخص و الاعمى الیها شاخص والبصیر منها متزود و الاعمى لها متزوّد؛[۱۰]
همانا زندگى دنیا منتهاى کوردلان است که غیر از آن، چیزى را نمى بیند و انسان بینا دل دید او از دنیا فراتر مى رود و مى داند که سراى جاوید در وراى این دنیا است، بنابراین انسان ـ که عقل و قلبش نورانى شده و به مقام بصیرت رسیده ـ از دنیا مى گذرد انسان کوردل به سوى دنیا روى مى آورد، شخص بصیر از دنیا توشه براى آخرت برمى دارد و انسان کوردل توشه براى دنیا جمع مى کند».
یکى از راههاى به دست آوردن بصیرت پیوند با امام عصر علیه السلام است، هر کس مى تواند در پرتو امام علیه السلام به مقام «نافذ البصیره» دست یابد؛ زیرا ائمه معصومین علیهم السلام به هر کس که لیاقت داشته باشد، بصیرت عطا مى کند. نمونه زیر گویاى این حقیقت است:
امام حسن عسکرى علیه السلام را نزد على بن نارمَش ـ که دشمنترین مردم به اولاد ابى طالب بود ـ زندانى کردند و به او گفتند: «بر او هر چه مى خواهى سخت بگیر». حضرت علیه السلام بیش از یک روز، نزد او نبود، که احترام و بزرگداشت آن حضرت در نظر او به جایى رسید که در برابر او چهره بر خاک مى گذاشت و دیده از زمین برنمى داشت، حضرت علیه السلام از نزد او خارج شد، در حالى که بصیرت او به آن حضرت از همه بیشتر و ستایشاش از همه نیکوتر بود.[۱۱]
پى نوشت:
[۱] . سرسلسله العلویه، ص۸۹، شرح الاخبار، ج۳، ص۱۸۹؛ سقاى معرفت، ص۵۹.
[۲] . نهج البلاغه، خ۱۵۰، فرهنگ عاشورا، ص۷۳.
[۳] . جوامع الجامع، ج۱، ص۷۰ و ۶۰۳: در این باره آقاى باقر فخار در کتاب سقاى معرفت، ص۵۹ ـ ۱۱۷ بحث بسیار زیبایى را آورده است.
[۴] . بحارالانوار، ج۴۶، ص۲۴۳.
[۵] . همان، ج۱۲، ص۱۹۲.
[۶] . سردار کربلا، ص۱۷۳.
[۷] . مفاتیح الجنان، زیارت حضرت عباس علیه السلام.
[۸] . من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۰۱، ح۵۸۶۴.
[۹] . مصباح المتهجد، ص۱۰۵.
[۱۰] . نهج البلاغه، خ۱۳۳.
[۱۱] . کافى، ج۱، ص۵۰۸، زندگى امام یازدهم علیه السلام، ح۸.
* کارشناس مباحث مهدویت
منبع : مجله امان شماره ۱۸