- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 12 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
فاطمه(س) خود سرى از اسرار الهى است و دسترسى و شناخت مقام بلندش براى ما انسانهاى خاکى به سادگى ممکن نیست، بالاتر از آن، گوشه هاى بسیارى از زندگانى اش چون در در صدف مخفى و پنهان باقى مانده است.
مصحف فاطمه(س)، سرچشمه جوشان معنویت و دانشها که از طریق وحى بر او نازل گشته مانند قبر مطهرش رازى است که در پرده مانده و در اختیار ما خاکیان نیست. به راستى مصحف فاطمه(س) چیست؟ چه زمانى به وجود آمد؟ چه مطالبى را در بر دارد؟ و اکنون کجاست و در اختیار کیست؟ و … پرسشهایى است که تا حدودى پاسخ آنها در این نوشتار مختصر روشن مى گردد.
محدثه
از نامهاى معروف فاطمه زهرا(س) محدثه است که امام صادق(ع) در سبب نامگذارى مادرش فاطمه به محدثه چنین مى فرماید:
انما سمیت فاطمه محدثه لان الملائکه کانت تهبط من السماء فتنادیها کما تنادى مریم بنت عمران (۱) اینکه فاطمه(س) به محدثه نامگذارى شد چون فرشتگان پیوسته از آسمان فرود مىآمدند و به فاطمه(س) خبر مىدادند همانطور که به مریم دختر عمران خبر مى دادند.
فرشتگان خطاب به فاطمه(س) این آیات را تلاوت مى کردند: – یا فاطمه – ان الله اصطفیک و طهرک و اصطفیک على نساء العالمین – یا فاطمه – اقنتى لربک واسجدى وارکعى مع الراکعین. (۲)
فاطمه(س) به فرشتگان خبر مى داد و آنان به او خبر مى دادند و سخنانى با یکدیگر داشتند که در یکى از شبها فاطمه به آنها گفت: آیا مریم دختر عمران بر زنان عالم برترى ندارد؟
گفتند: مریم در روزگار خویش بانوى بزرگ زنان بود ولى خداوند عز و جل تو را در عصر خویش و در عصر او بزرگ بانوى زنان قرار داده است و تو «سیده نساء الاولین و الآخرین» هستى. (۳)
گر چه فرشتگان با کسى جز انبیاء الهى گفتگو نداشتند ولى چهار بانوى بزرگ در تاریخ انبیاء بودند که پیامبر نبودند و در عین حال فرشتگان با آنان سخن مىگ فتند:
الف) مریم، مادر حضرت عیسى(ع)
ب) همسر عمران مادر حضرت موسى و مریم(علیهماالسلام)
ج) ساره، مادر حضرت اسحاق و یعقوب(ع)
د) فاطمه زهرا(س). (۴)
پیامبر اسلام(ص) در بستر بیمارى از هوش رفته بود که در خانه کوبیده شد. فاطمه(س) فرمود: کوبنده در کیست؟ عرض کرد: مرد غریبى هستم و پرسشى از رسول خدا دارم اجازه ورود مى دهید؟ فاطمه پاسخ داد: برگرد خدا تو را رحمت کند! حال رسول الله مساعد نیست.
رفت و سپس برگشت و در را زد و گفت: غریبى است که از رسول خدا اجازه مىگیرد آیا به غریبان اجازه ورود مى دهند؟ ناگاه رسول خدا(ص) به هوش آمد و فرمود: اى فاطمه! آیا مى دانى چه کسى است؟ عرض کرد: خیر یا رسول الله! فرمود: این همان است که جماعتها را بهم مى زند و لذتهاى دنیوى را از بین مى برد او فرشته مرگ است! به خدا قسم پیش از من از احدى اجازه نگرفت و پس از من از کسى اجازه نخواهد گرفت و به سبب بزرگوارى و کرامتى که در پیشگاه خداوند دارم تنها از من اجازه مى گیرد به او اجازه ورود بده!
فاطمه فرمود:
داخل شو خداوند تو را رحمت کند!
فرشته مرگ چون نسیم ملایمى وارد شد و فرمود:
السلام على اهل بیت رسول الله (۵)
این جریان ناگوار از نوع سخنانى است که فاطمه زهرا(س) با فرشته داشته است و به راستى که فاطمه محدثه است.
پیدایش مصحف فاطمه(س)
زهرا(س) پس از رحلت پیامبر(ص) ۷۵ یا ۹۵ روز، در جهان زندگى کرد. در این مدت بسیار کوتاه که دوره صبر و استقامت، حمایت از حریم ولایت و در عین حال حزن و اندوه زهراى مرضیه بود; جبرئبل امین – فرشته وحى – بر او فرود آمد و با گزارشهایى که از منزلت پدر بزرگوارش در نزد خدا و نیز آینده تاریخ اسلام و تشیع الهام مى کرد کتاب ارزشمندى به نام «مصحف فاطمه(س)» براى امامان معصوم(ع) به یادگار ماند.
امام صادق(ع) در پاسخ به محدثانى که در باره مصحف فاطمه(س) سؤال کردند مدت طولانى سکوت کرد. …
ثم قال: انکم لتبحثون عما تریدون و عما لا تریدون ان فاطمه مکثتبعد رسول الله(ص) خمسه و سبعین یوما و کان دخلها حزن شدید على ابیها و کان جبرئیل(ع) یاتیها فیحسن عزاءها على ابیها و یطیب نفسها و یخبرها عن ابیها و مکانه و یخبرها بما یکون بعدها فى ذریتها و کان على(ع) یکتب ذلک فهذا مصحف فاطمه(س) (۶)
سپس فرمود: شما در باره چیزهایى که چه لازم دارید و یا لازم ندارید جستجو و تحقیق مى کنید. فاطمه(س) پس از رسول خدا هفتاد و پنج روز حیات داشت و بر اثر رحلت پدرش اندوه فراوان بر او وارد گشت. جبرئیل – فرشته وحى – پیوسته بر او فرود مى آمد و ناگواریها و اندوه جدایى پدر را به خوبیها جلوه مى داد و به جانش آرامش مى بخشید. به او از پدر و جایگاه بلندش در نزد پروردگار خبر مى داد و نیز از حوادث آینده که بعد از فاطمه(س) نسبتبه فرزندانش واقع خواهد شد گزارش مى داد. على(ع) تمام آن گزارشها و اخبار را مى نوشت که همین مصحف فاطمه(س) را شکل داد.
در حدیث دیگرى امام صادق(ع) در پاسخ محدثى که سؤال کرد: مصحف فاطمه چیست؟ چنین فرمود: خداوند متعال زمانى که پیامبر را قبض روح کرد،بر فاطمه(س) از اثر رحلت پیامبر(ص) اندوهى وارد شد که جز خداى عز و جل کسى نمى داند چه حزنى بود. لذا خداوند فرشته اى را به سوى او فرستاد تا غم و اندوهش را برطرف نماید و با او سخن گوید. فاطمه(س) جریان را به امیرالمؤمنین گزارش داد و على(ع) فرمود: هر وقت ورود فرشته را احساس کردى و صدایش را شنیدى به من بگو و مرا از سخنانش آگاه کن. بنابراین امیرالمؤمنین(ع) آنچه را که مى شنید مىنوشت تا آنکه از سخنان و گزارشهاى نوشته شده مصحفى به وجود آمد. (۷)
با دقت در این دو حدیث شریف مى توان گفت:
الف: مصحف فاطمه(س) در فاصله زمانى پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) تا شهادت صدیقه طاهره(س) به وجود آمده است.
ب: مصحف فاطمه(س) سخن وحى است که توسط جبرئیل امین(ع) به فاطمه زهرا(س) الهام شده است.
ج: مصحف فاطمه(س) به دست مبارک مولا على(ع) نوشته شده است.
زمینه هاى مصحف در زمان پیامبر
گرچه پیدایش و اتمام مصحف فاطمه(س) پس از رحلت رسول خدا انجام گرفت و از جانب خداوند به او الهام گشت که احادیث زیادى بر این دلالت دارد; ولى در برخى از روایات زمینه هاى پیدایش آن را از زمان حیات رسول الله مى داند.
از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: مصحف فاطمه(س) به املاء رسول الله و خط على(ع) شکل گرفت. (۸)
چنین مصحفى در چندین حدیث با اسناد مختلف از امام صادق(ع) نقل شده است و اینکه رسول خدا املا کرد و على(ع) با دست مبارکش نوشت این نظریه را اثبات مى کند که مصحف فاطمه(س) در زمان پدرش بوجود آمد.
البته برخى قائل اند که جمله «رسول الله» در این احادیث منظور پیامبر اسلام نیست، بلکه همان فرستاده خدا فرشته وحى است که اخبار و گزارشها را املا کرد و على(ع) آنها را نوشت. (۹)
شاهدى که سخن این گوینده را تایید مى کند حدیثى است که ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل کرده و در آن کلمه رسول نیست. «انما هو شىء املاه الله علیها و اوحى الیها» (۱۰) همانا – مصحف فاطمه(س) – چیزى است که خداوند آن را بر فاطمه(س) املاء و به سوى او وحى کرد. و روشن است که املاء خدا به واسطه فرشته وحى است.
بنابراین مفهوم این احادیث نیز شبیه آن روایاتى مىشود که پیش از آن نقل کردیم که در آنها پیدایش مصحف فاطمه را پس از رحلت پیامبر(ص) مى داند.
البته صحیفه هایى از مصحف فاطمه(س) که برگها و قسمتهاى جزئى از آن مجموعه ارزشمند خدادادى است پیامبر در زمان حیات به فاطمه(س) ارزانى داد که بعدها کامل گشت و به نام مصحف فاطمه(س) در اختیار امامان معصوم(علیهمالسلام) قرار گرفت. چرا که بخشى از آن مصحف در زمان پیامبر(ص) در اختیار جابر بن عبدالله انصارى (۱۱) قرار گرفت که هماکنون همین صحیفه در جوامع حدیثى شیعى در دسترس علاقه مندان است.
امام صادق(ع) فرمود: پدرم امام محمدباقر (ع) به جابر بن عبدالله انصارى گفت: پرسشى داشتم که هر وقت مناسب شد آن را مطرح کنم. جابر عرض کرد: هر زمان که دوست داشتى در محضرتان خواهم بود. تا آنکه فرصت مناسبى پیش آمد و پدرم خطاب به جابر گفت: اى جابر! به من خبر ده از لوحى که در دست مادرم فاطمه دختر رسول الله (علیهما السلام) دیدى و مادرم از نوشته هاى آن لوح به تو چه خبر داد؟
جابر عرض کرد: خداى را گواه مى گیرم که در حیات رسول خدا براى عرض تبریک ولادت حسین(ع) بر مادرت فاطمه(س) وارد شدم که در دستش لوح سبزرنگى چون زمرد درخشش داشت و در آن نوشته سفیدى که چون خورشید نورانیت داشت مشاهده کردم. عرض کردم: پدر و مادرم فدایت اى دختر رسول الله! این لوح چیست؟ فرمود: این لوحى است که خداوند به پیامبرش هدیه داده است و در آن نام پدرم، نام همسرم، نام فرزندانم و نام اوصیاء از فرزندان نوشته شده است که پدرم آن را به من بخشید تا به سبب آن مرا خشنود کند. جابر گفت: مادرت فاطمه(س) آن را به من عطا کرد و خواندم و از آن رونوشت کردم. پدرم – امام محمدباقر(ع) – به جابر گفت: آیا ممکن است آن نوشته را بر من عرضه کنى؟ گفت: آرى! پدرم همراهش به منزل جابر رفت و پیش از آنکه آن لوح را بیاورد ناگاه صحیفه اى از ورق نازکى که در آن نوشته شده بود درآورد و گفت: اى جابر! نگاه کن در نوشته خودت تا من برایت بخوانم. جابر هم در نوشته خودش نگاه کرد و پدرم از روى نوشته اى که داشت خواند; تا جایى که این دو نوشته حتى در یک حرف هم با یکدیگر تفاوت نداشتند.
آنگاه جابر گفت: خدا را گواه مى گیرم نوشته اى که در آن لوح دیدم چنین بود… (۱۲)
نشانه امامت
مصحف فاطمه(س) به عنوان اسرار رسالت و امامت، تنها در دست ائمه معصومین (علیهمالسلام) به یادگار ماند و در بین حجتهاى خدا در روى زمین یکى پس از دیگرى دست به دست گشت که در اختیار داشتن آن را یکى از نشانه هاى امامت دانسته اند.
امام رضا(ع) وقتى علامت و نشانه هاى امام معصوم را شمارش کرد فرمود:
«و یکون عنده مصحف فاطمه(س)» (۱۳)
مصحف فاطمه(س) در نزد او از نشانه هاى امامت می باشد.
روایات بسیارى دلالت دارد بر اینکه «جامعه»، «جفر» و «مصحف فاطمه(س)» در نزد ائمه است که در فرصت مناسب به آنها مراجعه و مشکلات و نیازهاى فکرى و علمى انسانها را حل مى کردند. تمام این آثار گنجینه هاى گرانبهایى از معارف و دانشها بود که تصور آنها در افکار مادى ذهن بشر نمى گنجد.
ابوبصیر مى گوید: به حضور امام صادق(ع) رسیدم و عرض کردم: قربانت گردم! از شما سؤالى داردم، راستى در اینجا کسى – نامحرمى – هست که سخن مرا بشنود؟، امام صادق(ع) پردهاى را که میان آنجا و حجره دیگر بود بالا زد و در آنجا سر کشید سپس فرمود: اى ابا محمد! هر چه مى خواهى بپرس.
… آنگاه فرمود: اى ابا محمد! همانا «جامعه» نزد ما است و مردم چه مى دانند «جامعه» چیست؟ عرض کردم: قربانت شوم! جامعه چیست؟ فرمود: طومارى استبه طول هفتاد ذراع با املاء رسول خدا و دست خط على(ع) که تمام حلال و حرام و همه نیازهاى مردم در آن موجود است حتى جریمه خراش.
… آنگاه فرمود: همانا «جفر» در نزد ما است و مردم چه مى دانند «جفر» چیست؟
عرض کردم: جفر چیست؟ فرمود:
مخزنى از چرم است که علم پیامبران و اوصیاء و دانشمندان گذشته بنى اسرائیل در آن وجود دارد.
… آنگاه فرمود: و ان عندنا لمصحف فاطمه(س) و ما یدریهم ما مصحف فاطمه(س)؟ (۱۴)
همانا مصحف فاطمه(س) در نزد ما است و مردم چه مى دانند که مصحف فاطمه(س) چیست؟
ابوعبیده حذاء مى گوید: ابوجعفر امام محمدباقر(ع) خطاب به من فرمود: اى ابا عبیده! کسى که نزد او شمشیر رسول الله، زره، پرچم برافراشته اش و مصحف فاطمه(س) باشد، چشم روشنى دارد.
راوى نقل مى کند در محضر امام صادق(ع) بودم که جمعى از محدثان نیز در مجلس حضور داشتند یکى از محدثان (۱۵)
خطاب به امام عرض کرد: قربانت گردم! عبدالله بنحسن (۱۶) در باره امامت و خلافت مى گوید: این منصب از آن ماست وبه دیگران نخواهد رسید! امام صادق(ع) پس از سخنانى فرمود: چه شگفت ا نگیز است از عبدالله! مىپندارد که پدرش على(ع) امام نبوده؟ ولکن به خدا قسم (در حالى که با دستبه سینهاش اشاره مىکرد) اسرار نبوت و نیز شمشیر و زره رسول الله در نزد ما است. «و عندنا و الله مصحف فاطمه» به خدا قسم مصحف فاطمه(س) در نزد ما است. (۱۷)
مصحف فاطمه(س) قرآن نیست
برخى از نااهلان و یا مغرضان بر شیعه خرده گرفتهاند که شیعیان قرآن دیگرى تراشیده اند! و ممکن است در عصر حاضر نیز چنین اتهاماتى را وارد کنند و ناآگاهانه به باد انتقاد بگیرند. این انتقادهاى نابخردانه و اهانتهاى ناروا ممکن است از چند چیز نشات گیرد:
الف: عدم رجوع به متون و منابع حدیثى و جوامع روایى شیعى و ناآگاهى و عدم اطلاع از اینکه تشیع که قائل است زهراى مرضیه(س) داراى کتاب و مصحف بوده است مقصود چیست؟
ب: عناد و لجاجت با اندیشه هاى اسلام ناب و باورهاى اعتقادى و معارف که از طریق امامان معصوم(ع) این حجتهاى خدا در روى زمین در اختیار انسانها گذارده شد.
ج: ذهنیت و تصورى که پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) در اذهان مسلمانان حتى اصحاب و یاران پیامبر از کلمه «مصحف» بود. چرا که «مصحف» بیشتر به نوشته هایى از آیات قرآن اطلاق مى شد و در آن زمان مصحف هاى متعددى وجود داشت و شخصیتى که داراى مصحف بود به همو نسبت مى دادند مثل اینکه مى گفتند مصحف على(ع) به اعتبار اینکه مولا على(ع) داراى مصحف بود. البته هماکنون نیز تعبیر «مصحف شریف» به قرآن مجید شهرت بسیار دارد.
گرچه چنین استعمالى در آن زمان شهرت فراوان داشت ولى اینطور نبوده که مصحف تنها به نوشته هاى آیات قرآن گفته شود بلکه نظرشان به معناى لغوى مصحف بوده چرا که به مجموعه صحیفه هاى نوشته شده بین دو جلد که به صورت کتاب درآمده باشد مصحف یا مصحف مى گویند. (۱۸)
بنابراین به مجموعه صحیفه ها و نوشته هایى که در موضوعات و مطالبى غیر از آیات قرآن نوشته شده باشد مصحف اطلاق مى گردد و مصحف فاطمه(س) به همین اعتبار است.
ابوبصیر مى گوید: در محضر امام صادق(ع) بودم و پرسیدم:
و ما مصحف فاطمه؟ قال: مصحف فیه مثل قرآنکم ثلاث مرات، و الله ما فیه من قرآنکم حرف واحد. (۱۹)
مصحف فاطمه چیست؟ فرمود: مصحفى است سه برابر قرآن که در دستشما است، ولى به خدا قسم حتى یک حرف از قرآن شما هم در آن نیست.
این حدیث آشکار مى سازد که مصحف فاطمه(س) از نظر کمیت و حجم سه برابر قرآن است ولى از نظر محتوا و مطالب حتى یک حرف از ظاهر قرآن هم در آن وجود ندارد.
علامه مجلسى در توضیح این حدیث مى نویسد: ممکن است کسى این شبهه را کند که در احادیث بسیارى وارد شده قرآن همه احکام را در بردارد و نیز مشتمل بر حوادث و گزارشهاى حال و آینده تاریخ است. پس مصحف فاطمه در پى چه چیزى است و این حدیث چگونه معنا مى شود؟
در پاسخ شبهه مى گوید: آرى قرآن چنین است ولى ممکن است منظور از مصحف معانى و تاویلاتى باشد که ما از قرآن نمى فهمیم نه معناى ظاهرى که از الفاظ درک مى کنیم و مى فهمیم. لذا مقصود از قرآن شما همان الفاظ ظاهرى قرآن است که در مصحف فاطمه(س) وجود ندارد. (۲۰)
البته احادیثى که در آینده ذکر خواهد شد مطالب و موضوعات موجود در مصحف فاطمه را تا حدودى روشن مى سازد.
محمد بن مسلم از امام باقر و یا از امام صادق(ع) چنین نقل کرده است:
«و خلفت فاطمه مصحفا ما هو قرآن ولکنه کلام من کلام الله انزل علیها.» (۲۱)
فاطمه(س) مصحفى را به یادگار گذاشت که آن مصحف قرآن نیست ولى سخنى از سخن خداست که بر فاطمه(س) نازل کرده است.
حسین بن ابى العلاء مى گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود:
«ان عندى … مصحف فاطمه ما ازعم ان فیه قرآنا» (۲۲)
نزد من، مصحف فاطمه(س) است. البته تصور نکن که در آن آیات قرآن باشد.
ابى حمزه مى گوید: امام صادق(ع) فرمود: «مصحف فاطمه(س) ما فیه شیء من کتاب الله و انما هو شیء القى علیها بعد موت ابیها» (۲۳)
در مصحف فاطمه(س) چیزى از کتاب خدا – قرآن کریم – نیست و تنها مصحف چیزى است که بر فاطمه(س) پس از رحلت پدرش الهام گشته است.
روایات دیگرى نیز وجود دارد که دلالت مى کنند مصحف فاطمه(س) قرآن نیست و موضوعات و مطالب آن غیر از آیات قرآن است. (۲۴)
پى نوشتها:
۱- عوالم العلوم و المعارف والاحوال، علامه بحرانى، ص۳۶٫
۲- آل عمران،۳ / ۴۲ ،۴۳ آیات خطاب به مریم است و اذا قالت الملائکه یا مریم … و چون فرشتگان همین آیات را خطاب به فاطمه زهرا(س) تلاوت کردهاند به جاى یا مریم یا فاطمه گفتهاند.
۳- عوالم العلوم و المعارف و الاحوال، ص۳۶٫
۴- مناقب ابنشهر آشوب، انتشارات علامه، ح۳، ص۳۳۶٫
۵- همان مدرک.
۶- اصول کافى، ج ۱، ص ۲۴۱ و ۴۵۸; بصائر الدرجات، ابوجعفر محمد بن حسن صفار، ص۱۵۳; مسند فاطمه الزهراء، عزیزالله عطاردى، چاپ اول، ص ۲۸۱; بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۵۴۵ و ج۴۳، ص۷۹٫
۷- اصول کافى، ج ۱، ص ۲۴۰; بصائر الدرجات، ص۱۵۷; مسند فاطمه الزهراء، ص ۲۸۲; بحارالانوار، ج۴۳، ص ۸۰ و ج۲۶، ص ۴۴ و ج۴۷، ص ۶۵٫
۸- بصائر الدرجات، ص۱۵۶،۱۵۷، ۱۶۱; بحارالانوار، ج۲۶، ص ۴۰ و۴۶ و ۴۸; ج۴۷، ص ۲۷۱٫
۹- بحارالانوار، ج۲۶، ص ۴۲٫
۱۰- بحارالانوار، ج۲۶، ص۳۹٫
۱۱- جابر بن عبدالله پانزده سال پیش از هجرت در مدینه به دنیا آمد، از طایفه خزرجیان بود. او و پدرش عبدالله بنحرام از پیشتازان اسلام بودند. پدرش در جنگ احد به شهادت رسید. جابر از مسلمانان پیش از هجرت و از اصحاب با فضیلت رسول خدا(ص) بود که در۱۹ غزوه، از جمله جنگ بدر در رکاب پیامبر(ص) حضور داشت و در جنگ صفین نیز در رکاب على(ع) جنگید. این محدث بزرگ شیعه در اواخر عمر نابینا شد و با همان حال، همراه عطیه عوفى در اولین اربعین به زیارت کربلا آمد. وى آخرین فردى بود که از حاضران پیمان عقبه بود. بدن او را به جرم دوستى اهل بیت، در زمان حجاج داغ نهادند و سرانجام در سال ۷۸ هجرى قمرى، در سن نود و چند سالگى در حالى که نابینا بود از دنیا رفت و در بقیع به خاک سپرده شده. (فرهنگ عاشورا، جواد محدثى، ص۱۲۷).
۱۲- رک: اصول کافى، ج ۱، ص۵۲۷; الاختصاص، شیخ مفید، ص ۲۱۰; مسند فاطمه الزهراء، ص۲۸۶٫
۱۳- بحارالانوار، ج ۲۵، ص۱۱۷٫
۱۴- حدیثبا تلخیص نقل شده. اصول کافى، ج ۱، ص۲۳۹; بصائر الدرجات، ص ۱۵۱; بحارالانوار، ج۲۶، ص ۳۸٫
۱۵- بحارالانوار، ج۲۶، ص ۲۱۱٫
۱۶- امام حسن مجتبى(ع) پسرى داشت که نام او هم حسن بود و به همین سبب به او «حسن مثنى» مىگفتند. حسن مثنى در کربلا در خدمت امام حسین(ع) بود. مجروح شد و در میان مجروحین افتاده بود. بعد که به سراغ مجروحین آمدند، یک کسى که با او خویشاوندى مادرى داشت واسطه شد و متعرضش نشدند، خودش را معالجه کرد و خوب شد. بعدها با فاطمه دختر امام حسین(ع) ازدواج کرد و از این ازدواج فرزندانى به وجود آمد که یکى از آنها همین عبدالله است. عبدالله از طرف مادر نوه امام حسین(ع) از طرف پدر نوه امام حسن(ع) است. به همین جهت افتخار مىکرد و مىگفت من از دو طریق فرزند پیغمبرم و از دو راه فرزند فاطمه(س) هستم. لذا به او «عبدالله محض» مىگفتند یعنى خالص از اولاد پیغمبر. عبدالله در زمان امام صادق(ع) رئیس اولاد امام حسن(ع) بود چنانکه امام صادق(ع) رئیس و بزرگتر بنىالحسین بود. در جریانات سیاسى که در عصر امام صادق(ع) پیش آمد و عباسیان روى کار آمدند. در آغاز عبدالله بن حسن راه دیگرى رفت و گوش به سخن امام صادق(ع) نداد و پندها و سخنان امام را به حسادت حمل مىکرد! تا آنکه از بنىعباس و دیگران براى فرزندش بیعت گرفت و بنىعباس هم چون در ابتدا زمینه را براى خودشان فراهم نمىدیدند از وجاهت و موقعیت آل على استفاده کردند و با محمد پسر عبدالله به عنوان مهدى امتبیعت کردند. خواستند از امام صادق(ع) بیعتبگیرند ولى امام(ع) مخالفت کرد که مساله مهدى فعلا وقتش نیست، دروغ است. مهدى امت این نیست ولى تحت عنوان امر به معروف و نهى از منکر و مبارزه با ظلم حاضرم همکارى و بیعت کنم. (براى آگاهى بیشتر مراجعه کنید به سیرى در سیره ائمه اطهار، شهید مطهرى، از ص ۱۲۴ به بعد).
۱۷- بصائر الدرجات، ص۱۵۳; بحارالانوار، ج۲۶، ص ۴۰٫
۱۸- رک، لسان العرب، ج ۱۰، کلمه صحف و مفردات راغب.
۱۹- حدیث قسمتى از حدیثى است که در پاورقى ۱۴ منابع آن ذکر گردیده است.
۲۰- بحارالانوار، ج۲۶، ص ۴۰٫
۲۱- بصائر الدرجات، ص۱۵۶٫
۲۲- اصول کافى، ج ۱، ص ۲۴۰; بصائر الدرجات، ص ۱۵۰ و ۱۵۴; بحارالانوار، ج۲۶، ص۳۷٫
۲۳- بصائر الدرجات، ص۱۵۹; مسند فاطمه الزهراء(س)، ص ۲۹۲; بحار، ج۲۶، ص۴۷٫
۲۴- بصائر الدرجات، ص ۱۵۴ و ۱۶۰; بحار، ج۲۶، ص۴۶.
منبع :محمد حسن امانى؛فرهنگ کوثر – آبان ۱۳۷۶، شماره ۸ –