- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
شهامت و شجاعت امام حسین (ع) در میدان کربلا به روشنی قابل مشاهده است. ایشان با تعداد اندکی یار، در برابر سپاه عظیم یزید ایستاد و با شجاعت تمام جنگید. این شجاعت نه تنها جسمانی، بلکه روحی و روانی نیز بود. امام حسین (ع) با آگاهی کامل از عاقبت کار، راه شهادت را برگزید و با این کار، به جهانیان نشان داد که انسان می تواند در برابر ظلم و ستم ایستادگی کند و از ارزشهای خود دفاع نماید.
شهامت و شجاعت امام حسین (ع) تنها در میدان جنگ و نبرد آشکار نیست، بلکه در عرصه دیپلماسی و گفتگو نیز به چشم می خورد. ایشان در طول دوران حیات خود، تلاش های فراوانی برای اصلاح جامعه و مبارزه با ظلم انجام دادند و با نامه نگاری و گفتگو با افراد مختلف، سعی در روشنگری افکار عمومی داشتند.
در ادامه به نمونه هایى از شهامت و شجاعت امام حسین (ع) در عرصه میدان و دیپلماسی از دوران کودکى تا لحظه شهادت اشاره می گردد:
صحنه هایی از شهامت و شجاعت امام حسین (ع) در کودکى
امام حسین (ع) از کودکی به شجاعت و دلیری شهره بود و در مقابل دشمنانی چون ابوبکر و عمر، این صفات را به نمایش گذاشت. شجاعت ایشان در شرایط حساس سیاسی آن دوره، برای دفاع از ولایت و امامت، بی نظیر و الهام بخش بوده است.
در دوران خلافت ابوبکر و در شرایطی که امام علی (ع) به انزوا کشانده شده بود و مردم به سکوت و سازش عادت کرده بودند، بارها با شجاعت تمام از حق خود و پدر بزرگوارشان دفاع نمود.
یکی از مشهورترین این موارد، ورود ایشان به مسجد پیامبر (ص) در روزی بود که ابوبکر بر منبر پیامبر نشسته و خطبه میخواند. حضرت با صدای بلند و با لحنی قاطع خطاب به ابوبکر فرمود: «هذا منبر أبی لا منبر أبیک؛ این منبر، منبر پدر من است، نه منبر پدر تو».
بیان این واقعیت، در فضاى آن روز مدینه، بسیار تکان دهنده بود؛ لذا ابابکر سخت ناراحت شد و سرى تکان داده، به زانو در آمد و به اصطلاح سر تعظیم فرود آورد و اعتراف به عجز و ناتوانی و ظلم های خود کرد و عرض کرد: «راست گفتى این منبر پدر توست، نه منبر پدر من».[۱]
شجاعت امام حسین (ع) در نوجوانى
امام حسین (ع) حتی در دوران نوجوانی، با جسارتی کم نظیر از حریم ولایت پدر بزرگوارشان، امیرالمؤمنین (ع) دفاع می نمود. این شجاعت در زمانی بروز کرد که پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) خلافت به عمر بن خطاب منتقل شده بود.
در چنین اوضاع و احوالی، حضرت با شجاعت، در برابر سیاست های نادرست و ظالمانه حاکمان زمانه می ایستاد. به عنوان مثال، روزی که عمر بن خطاب بر منبر مسجد مدینه رفته بود و با ادعاهای واهی، خود را شایسته ترین فرد برای خلافت می دانست، حضرت حسین (ع) به صورت عملی به این ادعاها اعتراض کردند.
امام حسین (ع) که نوجوانی شده بودند، وقتى ادعاى عمر را شنید، شجاعانه برخاست و فریاد برآورد: «انزل أیهَا الکذّابُ! عَنْ منْبَرِ أبى رَسوُلِ اللهِ، لا منْبَرَ أبیک؛ اى بسیار دروغگو! از منبر فرود آى که این منبر پدرم رسول خداست، نه منبر پدر تو».
فریاد شجاعانه امام حسین (ع) در مسجد پیامبر (ص)، عمر را به شدت تحت تأثیر قرار داد. مردم مدینه به خوبی از فضائل و شجاعت امام آگاه بودند و این فریاد دلیرانه، فضای مسجد را دگرگون ساخت. عمر که در آن زمان خلیفه بود، چاره ای جز پذیرش حقانیت سخنان امام نداشت. شجاعت امام حسین (ع) در عرصه های سیاسی و نظامی، زبانزد خاص و عام بود.
عمر در پاسخ به امام حسین (ع) گفت: «به جان خودم سوگند که این منبر، منبر پدر توست، نه منبر پدر من. حسین! چه کسی این سخنان را به تو آموخته است؟» امام حسین (ع) در ادامه، به واقعه غدیر خم اشاره کرده و حقانیت ولایت امیرالمؤمنین علی (ع) را یادآور شدند.
در آن لحظه حساس، شجاعت امام حسین (ع) عمر را مجبور کرد تا از منبر پایین بیاید. او به سرعت به خانه امیرالمؤمنین (ع) رفت و از ایشان اجازه ورود خواست. پس از ورود، با لحنی ملتمسانه خطاب به حضرت علی (ع) گفت: «علی! امروز از فرزندت حسین چه سختی هایی کشیدم! او با صدای بلند در مسجد پیامبر (ص) بر من فریاد زد و مردم را بر ضد من شوراند».[۲]
در دوران خلافت عثمان، توزیع نابرابر قدرت و مناصب در میان خویشاوندان و نزدیکان وی، موجبات نارضایتی عمومی و شورش مردم را فراهم آورد. در روز حادثه، در حالی که خشم عمومی به اوج خود رسیده بود، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) با شجاعتی مثال زدنی، در مقابل خانه عثمان ایستادند و با نفوذ کلام خود، از وقوع حادثه ای خونین جلوگیری کردند.[۳]
شجاعت امام حسین (ع) در برخورد با معاویه
در تاریخ، صلابت و شجاعت امام حسین (ع) در مواجهه با ظلم و ستم معاویه به روشنی ثبت شده است. یکی از نمونه های بارز این شجاعت، واکنش ایشان به جنایت هولناک معاویه در قتل جمعی یاران امیرالمؤمنین (ع) از جمله حجر بن عدی است.
معاویه پس از این جنایت هولناک، با غرور و تکبر به محضر امام حسین (ع) آمد و با لحنی تحقیرآمیز به ایشان گفت:
«اى ابا عبد الله! آیا این خبر به تو رسید که ما با حجر و یاران او که شیعیان پدرت بودند، چه کردیم؟» امام پرسید: «چه کردید؟» معاویه عرض کرد: «پس از آن که آنها را کشتیم، کفن کردیم و بر جنازه شان نماز میت خواندیم».
امام خنده اى کرد و اظهار داشت: «اى معاویه! این گروه در روز رستاخیز با تو مخاصمه خواهند کرد. به خدا سوگند! اگر ما به یاران تو تسلّط مى یافتیم، نه آنها را کفن مى کردیم و نه بر آنان نماز مى خواندیم. اى معاویه! به من خبر رسیده که تو به پدر من ناسزا مى گویى و علیه او اقدام می کنى و با عیب جویى، بنی هاشم را مورد تعرّض قرار می دهى؛
اى معاویه! اگر چنین مى کنى پس به نفس خویش بازنگر و آن را با حقّ و واقعیت ها ارزیابى کن. اگر عیب هایى بزرگ را در آن نیابى بى عیب نیستى. درست است که ما با تو دشمنى داریم. پس از غیر کمانِ خود تیر رها مى کنى و به هدفى که دیگران برایت تعیین کرده اند، نشانه مى روى.
تو از پایگاهى نزدیک، به دشمنى با ما برخاسته اى. سوگند به خدا! تو از مردى ـ عمر و عاص ـ اطاعت مى کنى که نه در اسلام سابقه اى دارد و نه نفاق او تازگى و نه رأى تو را خواهد داشت. اى معاویه! نگاهى به خویشتن بیانداز و این منافق را رها کن».[۴]
موردی از شجاعت امام حسین (ع) در صحنه هاى سیاسى و جنگ نقل شده است که با این که حضرت قرار داد نامه صلح را در دوران ننگین معاویه رعایت می نمود؛
امّا مبارزه را با شجاعت و شهامت به روش هاى گوناگون سیاسی و جنگی تداوم می داد و از همین رو وقتی حضرت متوجّه شد که مالیات یمن را به سوى شام می برند، راه آنها را گرفت و به مدینه آورد و اموال را بین فقیران مدینه تقسیم نمود و این نامه را به معاویه نوشت:
«از حسین بن على (ع) به معاویه پسر ابو سفیان. پس از حمد و ستایش خدا همانا، کاروانى با شترانى پر از بار از یمن بر ما مى گذشت، که براى تو اموال فراوان و زینت آلات و عنبر و عطریات مى آورد، تا در انبارهاى دمشق ذخیره کنى و تشنگان فرزندان پدرت را سیراب سازى، من به آنها نیاز داشتم و همه آنها را گرفتم، با درود».[۵]
شهامت و شجاعت امام حسین (ع) در صحنه هاى نبرد
جنگ آورى و خط شکنى و شجاعت امام حسین (ع) در صحنه هاى سیاسی و جنگ زبان زد خاصّ و عام است و همان گونه که در صحنه هاى سیاست مداری با شهامت و شجاعت بى نظیر خود، از حریم اسلام، ولایت و مسلمین دفاع می نمود، در موقعیت هاى جنگ و خط شکنى هم دلاورى بى مانند بودند.
امام حسین (ع) همانند دیگر فرزندان امیر المؤمنین (ع) در ماجراى پیکار با پیمان شکنان و ستمکاران، همه جا در رکاب پدر بودند و هر جا پدر بزرگوارشان مانع حمله وی نمى شدند، شخصاً به جنگ دشمنان خدا و مسلمین مى رفتند.
در جنگ جمل امام على (ع) پرچم را به دست محمّد بن حنفیه و در میسره به امام حسن (ع) و در میمنه لشگر به امام حسین (ع) دادند و عمار بن یاسر را بر پادگان گماشت. شجاعت امام حسین (ع) ایشان را به عنوان یکى از سپهسالاران و دلاوران لشکر امام على (ع) معرفی می کند و لذا امام حسین (ع) شجاعت هاى بى نظیرى از خود نشان داد.[۶]
شجاعت امام حسین (ع) و به ویژه در جنگ صفّین زبان زد است و به عنوان اینکه سمت فرماندهى لشکر را داشتند، در رکاب پدر با دشمنان اسلام می جنگید. اگر چه طبق برخى روایات، على (ع) به منظور اینکه مبادا نسل پیامبر (ص) منقطع گردد، دستور داده بود از رفتن حسنین (ع) به میدان جنگ جلوگیرى کنند.[۷]
و همچنین در موقعیت های حسّاس جنگ نهروان که عده اى از سپاهیان ساده لوح امام على (ع) در پیش آمد حکمین، عصبانى و منحرف شدند و علیه امام على (ع) شورش نمودند؛ امام حسین (ع) سمت فرماندهى لشکر را دلیرانه و با جرأت هر چه تمام تر در دست داشتند و در رکاب پدر بزرگوارشان با دشمنان پیکار می نمودند.[۸]
افشاى چهره منافقانه یزید
پس از مرگ معاویه، طراحان سیاسی بنی امیه در تلاش برای مشروعیت بخشیدن به حکومت ظالمانه یزید، به کارزار تبلیغاتی گسترده ای دست زدند. یکی از این تلاش ها، وادار کردن یزید به سرودن اشعاری در مدح بنی هاشم و ترویج صلح و سازش بود.
با این حال، امام حسین (ع) با درایت و شجاعتی مثال زدنی، به این بازی تبلیغاتی پایان داد. ایشان با پاسخی دندان شکن، چهره واقعی یزید و منافقان را به جهانیان نشان دادند.
وقتى اشعار به دست امام (ع) رسید، حضرت با شهامتی هر چه تمام تر پاسخ دادند: «به نام خداوند بخشنده مهربان، پس اگر به تو دروغ مى گویند، به آنان بگو، من رفتارى دارم و شما نیز رفتار خودتان را دارید. شما از رفتار من بیزارید و من از رفتار شما بیزارم».[۹]
صحنه هاى روز عاشورا
شجاعت امام حسین (ع) از جدّش پیامبر (ص) به ارث به ایشان رسیده بود و از همین رو در روز عاشورا چنان شجاعتى از امام دیده شد که ضرب المثل شد.[۱۰]
در روز عاشورا پس از آن که یاران امام حسین (ع) به شهادت رسیدند، امام تنها، آماده پیکار شدند و به میدان آمده و به عمر سعد فرمودند: «من یک نفر هستم، شما هم یک نفر؛ یک نفر، یک نفر با من نبرد کنید». تمیم بن قحطبه که یکى از فرماندهان نظامى شام بود، برابر امام قرار گرفت و عرض کرد: اى پسر على! تا کجا باید دشمنى خود را با یزید ادامه دهى؟
امام حسین (ع) فرمودند: «من به جنگ شما آمدم یا شما به جنگ من آمدید؟ من راه را بر شما بستم یا شما راه را به رویم بستید؟ شما برادر و فرزندانم را شهید کردید. حال بین من و شما شمشیر حکم خواهد کرد».
او با کمال جسارت به امام حسین (ع) گفت: «نزدیک من بیا تا شجاعت را به تو نشان دهم».
شجاعت امام حسین (ع) در میدان نبرد، لرزه بر اندام دشمن انداخت. ایشان با رشادت تمام به مقابله با سپاه کوفه پرداختند و تا آخرین لحظه مقاومت کردند.
فرمانده دیگرى به نام یزید أبطحى فریاد زد و گفت: «این همه لشگر در برابر یک نفر زانو زده اید! و چون در شجاعت و نبرد معروف بود، خود به جنگ امام (ع) آمد. حضرت به او فرمودند: «مرا نمى شناسى که بى واهمه به سوى من می آیى؟» آن شخص جواب نداد و حمله را آغاز کرد. امام چنان با شمشیر بر سر او کوبید که جسم او دو نیمه شد و لاشه اش بر زمین افتاد.[۱۱]
در روز عاشورا، امام حسین (ع) چنان شجاعانه در برابر لشکر دشمن ایستاد که نامش در تاریخ به عنوان نماد شجاعت جاودان شد. آن حضرت پس از شهادت یاران و فرزندان خود، همچون شیری خشمگین به سوی دشمن تاخت و با شمشیر برهنه، صفوف آن ها را در هم شکست.
شجاعت امام حسین (ع) در آن روز به اندازه ای بود که هیچ کس جرأت رویارویی با ایشان را نیافت. ایشان با از خودگذشتگی کامل و عشق به شهادت، تا آخرین لحظه مقاومت کردند و به مصاف دشمن رفتند.
عبدالله بن عمار بن یغوث نقل می کند: «به خدا سوگند، هیچ مرد رشیدی را ندیدم که چون حسین بن علی (ع) کشته شود و این چنین مصیبت زده گردد. او که فرزندان، یاران و خاندانش به قتل رسیدند، با شجاعت مثال زدنی جنگید.
چنان با شمشیر می زد و پیش می تاخت که از شدت ضربات شمشیرش، جرقه هایی از آتش بر می خاست و دلیرترین جنگجویان نیز از برابرش می گریختند. او به هیچ کس توجهی نداشت و تنها به معشوقش (خدا) اندیشیده و با دشمنان می جنگید.
در همین هنگام، عمر بن سعد فریاد زد: «ای مردم! این همان کسی است که پشت ستمکاران عرب را به خاک مالیده و فرزند علی (ع)، قتّال العرب است که چهل سال شمشیر زده است!» سپس دستور داد تا از همه سو به خیمه های امام حسین (ع) حمله کنند. چهار هزار نفر از سپاهیان او، خیمه های امام را محاصره کردند و راه هرگونه کمک رسانی را بستند.[۱۲]
نتیجه گیری
شجاعت امام حسین (ع) تنها به معنای جنگیدن با شمشیر نیست، بلکه شامل ابعاد مختلفی از جمله شجاعت در بیان حقایق، شجاعت در مواجهه با دشمن، شجاعت در پذیرش شهادت و شجاعت در دفاع از ارزش ها است. ایشان با شجاعت خود، به جهانیان نشان داد که انسان می تواند در برابر ظلم و ستم ایستادگی کند و از ارزش های خود دفاع نماید.
شجاعت امام حسین (ع) در عرصه میدان و دیپلماسی، الگویی برای همه انسان ها در طول تاریخ بوده است. ایشان با شجاعت و ایثار خود، به جهانیان نشان داد که انسان می تواند در برابر ظلم و ستم ایستادگی کند و از ارزش های خود دفاع نماید. پیام امام حسین (ع) برای همیشه در تاریخ خواهد ماند و الهام بخش انسان های آزاده خواهد بود.
پی نوشت ها
[۱]. نورى، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۶۵.
[۲]. خطیب بغدادى، تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۴۱.
[۳]. مسعودى، مروج الذهب. ج۱، ص۳۲۸.
[۴]. حر عاملى، وسائل الشیعه، ج۲، ص۷۰۴.
[۵]. لسان الملک سپهر، ناسخ التواریخ، ج۱، ص۱۹۵.
[۶]. ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، ج۳، ص۱۶۷.
[۷]. رسولى محلاتى، زندگانى امام حسین (ع)، ص۴۷.
[۸]. رسولى محلاتى، زندگانى امام حسین (ع)، ص ۴۸.
[۹]. ابن عساکر، ترجمه ریحانه رسولالله (ص)، ص۲۰۳.
[۱۰]. شوشترى، خصائص الحسینیه، ص۵۶.
[۱۱]. دشتى، فرهنگ سخنان امام حسین (ع)، ص۱۸۴.
[۱۲]. طبری، تاریخ طبرى، ج۲، ص۲۵۹.
منابع
- ابن اثیر، علی بن محمّد، الکامل فى التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
- ابن عساکر، علی بن حسن، ترجمه ریحانه رسولالله (ص): الإمام الحسین (ع) من تاریخ مدینه دمشق، تهران، نشر تک، ۱۳۹۵ش.
- حر عاملى، محمّد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت (ع)، ۱۴۰۹ق.
- خطیب بغدادى، احمد بن علی، تاریخ بغداد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق.
- دشتى، محمّد، فرهنگ سخنان امام حسین (ع)، قم، موسسه تحقیقاتی امیر المومنین (ع)، ۱۳۹۰ش.
- رسولى محلاتى، سید هاشم، زندگانى امام حسین (ع)، قم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۶ش.
- شوشترى، شیخ جعفر، خصائص الحسینیه، تهران، احسن، ۱۴۰۱ش.
- طبری، محمّد بن جریر، تاریخ طبری، تهران، نشر اساطیر، ۱۴۰۱ش.
- لسان الملک سپهر، محمّد تقی، ناسخ التواریخ، تهران، اسلامیه، ۱۳۶۳ش.
- مسعودى، على بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، قم، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
- نورى، حسین بن محمّدتقى، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت (ع)، ۱۴۰۸ق.
منبع مقاله (همراه با تلخیص و ویرایش):
جمعى از نویسندگان، فرهنگ عاشورایى، جلد ۱، «شخصیت و زندگانى امام حسین (ع)»، مقاله «شجاعت و شهامت امام حسین (ع)» نویسنده محمّدعلی کلهر، قم، مجمع جهانی اهل بیت (ع)، ۱۳۸۲ش.