- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : محمد ارباب
- 0 نظر
در بخش اول مقاله عید نوروز در دیدگاه اسلام، در مورد موضوعات پیرامون نوروز و همچنین روایات مربوط به آن پرداخته شد، در این بخش از مقاله نیز به بررسی روایات مخالف با نوروز، آداب، دعای تحویل سال و نکات مثبت آن می پردازیم.
مخالفت با نوروز در روایات
احادیث شیعه
- قطب الدین راوندی (م۵۷۳) در کتاب «لبّ اللباب» آورده است:
عن رسول اللّه (صلی الله علیه و آله): أبدلکم بیومین یومین: بیوم النیروز و المهرجان، الفطر والأضحی.[۱]
دو روز را برای شما جانشین دو روز کردم: عید فطر و قربان را به جای عید نوروز و مهرگان.
- ابن شهر آشوب (م۵۸۸ق) در کتاب «المناقب» روایت می کند:
و حکی أن المنصور تقدّم إلی موسی بن جعفر (علیه السلام) بالجلوس للتهنئه فی یوم النیروز و قبض ما یحمل إلیه فقال (علیه السلام): «إنی قد فتشت الأخبار عن جدی رسول اللّه (صلی اللّه علیه و آله) فلم أجد لهذا العید خبراً و إنه سنه للفرس و محاها الإسلام و معاذ اللّه أن نحیی ما محاه الإسلام».
فقال المنصور: «إنما نفعل هذا سیاسهً للجند، فسألتک باللّه العظیم إلاّ جلست»؛ فجلس و دخلت علیه الملوک والأمراء والأجناد یهنؤونه و یحملون إلیه الهدایا و التحف و علی رأسه خادم المنصور یحصی ما یحمل، فدخل فی آخر الناس رجل شیخ کبیر السنّ، فقال له: یا ابن بنت رسول اللّه! إننی رجل صعلوک لا مال لی أتحفک ولکن أتحفک بثلاثه أبیات قالها جدّی فی جدّک الحسین بن علی (علیه السلام):
عجبت لمصقول علاک فرنده یوم الهیاج وقد علاک غبار
ولأسهم نفذتک دون حرائر یدعون جدّک والدموع غزار
ألاّ تغضغضت السهام وعاقها عن جسمک الإجلال والإکبار
قال: «قبلت هدیتک، اجلس بارک اللّه فیک» و رفع رأسه إلی الخادم و قال: «امض إلی أمیرالمؤمنین و عرّفه بهذا المال، و ما یصنع به». فمضی الخادم وعاد وهو یقول: «کلها هبه منی له، یفعل به ما أراد». فقال موسی بن جعفر (علیه السلام) للشیخ: «اقبض جمیع هذا المال فهو هبه منی لک.»[۲]
آورده اند که منصور به امام کاظم (علیه السلام) پیشنهاد کرد که نوروز را برای تبریک و شاد باش و گرفتن هدایا جلوس کنند. حضرت کاظم (علیه السلام) در جواب فرمود: من در میان روایت های جدم رسول خدا (ص) جستجو کردم و تاییدی برای این عید نیافتم. همانا این سنت فارسیان است که اسلام، آن را نابود ساخته است و پناه می برم به خدا که آنچه را اسلام نابود ساخته، زنده بدارم.
منصور گفت: «این کار را جهت اداره نظامیان انجام می دهیم و شما را به خداوند سوگند می دهم که جلوس داشته باشید». آن گاه حضرت پذیرفت و فرمانروایان و لشکریان، برای تبریک آمدند و هدایایی با خود آوردند. خدمتگزار منصور، بالای سر حضرت ایستاده بود و هدایا را می شمرد. آخرین نفر، مردی کهن سال بود. به امام کاظم (علیه السلام) عرض کرد: «ای فرزند دختر پیامبر خدا! من مردی تهی دستم و مالی ندارم تا هدیه دهم؛ ولی چند بیت شعر که جد من درباره جدّتان حسین(علیه السلام) سروده، به شما هدیه می کنم».
حضرت فرمود: «هدیه ات را پذیرفتم. بنشین. خداوند به تو برکت دهد»؛
آن گاه حضرت، سر بلند کرد و به خدمتگزار منصور گفت که نزد منصور روانه شود و این هدایا را برایش بازگو کند. خدمتگزار رفت و باز گشت و گفت منصور گفته است: «این هدایا از آن شماست. هر چه می خواهید با آنها انجام دهید». امام کاظم (علیه السلام) به پیرمرد فرمود: «این اموال را به عنوان هدیه برای خودت بردار».
احادیث اهل سنت
- بخاری (م۲۵۶ق) در «التاریخ الکبیر» آورده است:
أیوب بن دینار، عن أبیه: «إنّ علیّاً لا یقبل هدیه النیروز». حدثنی ابراهیم بن موسی عن حفص بن غیاث و قال أبو نعیم: حدّثنا أیوب بن دینار أبو سلیمان المکتب، سمع علیاً بهذا.[۳]
ایوب بن دینار گوید: علی (علیه السلام) هدیه نوروز را نمی پذیرفت.
- آلوسی (م ۱۳۴۲ق) در «بلوغ الارب» می گوید:
قدم النبی (ص) المدینه و لهم یومان یلعبون فیهما، فقال: «ما هذا الیومان؟». فقالوا: «کنّا نلعب فیهما فی الجاهلیه. فقال: قد أبدلکم اللّه تعالی بهما خیراً منهما یوم الأضحی و یوم الفطر». قیل: هما النیروز والمهرجان.[۴]
پیامبر اکرم (ص) وارد مدینه شد. مردمان مدینه دو عید داشتند که در آن ها به سرگرمی و خوشی می پرداختند. رسول خدا فرمود: «این دو روز چیست؟». گفتند دو یادگار جاهلیت است. فرمود: «خداوند، بهتر از آن ها را جایگزین کرده است: عید قربان و عید فطر». گفته شده که آن دو روز، نوروز و مهرگان بود.
بررسی روایات مخالف با نوروز
تردیدی نیست که روایت های متفاوت، زمینه شکل گیری آرای متفاوت اند و جستجو در کتب فقه و حدیث، این امر را روشن می سازد. پاره ای از دانشوران، به نقد روایت های نوروز پرداخته و با ذکر خلل ها و سستی هایی که در آنهاست، آنها را قابل اعتنا و اتکا نشمرده اند؛ چنان که در مقابل، بیشتر فقیهان به مضمون روایت های دسته نخست فتوا داده و آدابی را برای نوروز در کتب فقهی خویش برشمرده اند. اینان ضمن فتوا دادن به محتوای روایات، در مقام پاسخگویی به ناقدان و منتقدان نیز برآمده اند.
آداب نوروز از قبیل روزه، نماز، ادعیه، در کتب حدیثی و فقهی، از زمان شیخ طوسی در میان عالمان شیعه رواج داشته است. شیخ طوسی (م ۴۶۰ق) در مصباح المتهجد[۵] پس از او ابن ادریس (م ۵۹۸ ق) در السرائر[۶] و سپس یحیی بن سعید (م ۵۸۹ق) در الجامع للشرائع[۷] و پس از وی، شهید اول (م ۷۸۶ق) در القواعد و الفوائد[۸] و نیز الدروس[۹] و البیان[۱۰] و الذکری[۱۱] و اللمعه[۱۲] بدان اشاره دارد.
همچنین ابن فهد (۸۴۱ق) در المهذب البارع[۱۳] و محقق کرکی (۹۴۰ق) در جامع المقاصد[۱۴] و شهید ثانی (م۹۶۶ق) در المسالک[۱۵] و شرح اللمعه و محقق اردبیلی(م ۹۹۳ق) در مجمع الفائده و البرهان[۱۶] و شیخ بهایی (م۱۰۳۰ق) در جامع عباسی[۱۷] و الحبل المتین[۱۸] و فاضل هندی (م۱۱۳۷ق) در کشف اللثام[۱۹] و شیخ یوسف بحرانی (م۱۱۸۶ق) در الحدائق الناضره[۲۰] و کاشف الغطاء (م۱۲۲۸ق) در کشف الغطاء[۲۱] و نراقی (م۱۲۴۵ق) در مستند الشیعه[۲۲] و صاحب جواهر در (م ۱۲۶۶ق) جواهر الکلام[۲۳] و شیخ انصاری (م۱۲۸۱ق) در کتاب الطهاره[۲۴] بدین آداب فتوا داده اند.
در کتب روایی نیز آداب نوروز، در مصباح المتهجد وسائل الشیعه و بحارالأنوار، ذکر شده؛ چنان که روایت هایی نیز که به گونه ای ضمنی نوروز را تایید می کنند، در الکافی، کتاب من لایحضره الفقیه و دعائم الاسلام منقول است. شاید همین کثرت فتواها و نقل ها سبب شده است که صاحب جواهر بگوید: غسل روز نوروز، نزد متاخران مشهور است؛ بلکه مخالفی در آن ندیدیم.[۲۵]
به جز این، تلاش محدثان و فقیهان در پاسخگویی به دیدگاه مخالفان نیز درخور درنگ است. علامه مجلسی در بحارالانوار، بیشترین کوشش را در این باره به انجام رسانده و شبهه های مخالفان را پاسخ گفته است؛ وی در قسمتی از نوشتار مفصلش در نقد روایت ابن شهرآشوب (در مذمت نوروز که در بالا ذکر شد)، می نویسد:
این حدیث، با روایت هایی که معلی بن خنیس آورده مغایرت دارد و بر جایگاه نداشتن نوروز، در شریعت دلالت دارد؛ لیک روایت های معلی از نظر سند، قوی تر و نزد اصحاب، مشهور ترند. از سوی دیگر می توان گفت که این، حدیث تقیه است؛ چرا که در روایات «مناقب»، مطالبی ذکر شده که زمینه تقیه دارد.[۲۶] پس از وی نیز عالمان دیگری به پاسخگویی اجمالی یا تفصیلی گام برداشته اند که بیان آنها مجال دیگری را طلب می کند.
در نهایت این احادیث، قابل تصحیح و اعتبار نیستند؛ زیرا:
روایت اول و چهارم، مضمونی واحد دارند که اولی در مصادر شیعه و دومی در مصادر اهل سنت یاد شده است. روایت شیعی را به قطب راوندی (از عالمان قرن ششم) نسبت داده اند که در کتاب «مستدرک الوسائل» حاجی نوری (م۱۳۲۰ق) روایت شده است. این روایت، گذشته از آن که در مصادر کهن موجود نیست، مضمون آن را هم نمی توان تایید کرد؛ زیرا چگونه دو عید باستانی ایرانی در جزیره العرب در سال های نخستین اسلام، رایج و مرسوم بود که پیامبر (ص) آن ها را با فطر و اضحی منسوخ بدارد؟!
بی تردید، نوروز و مهرگان، از آیین هایی باستانی ایرانیان اند که آوازه شان، پس از ارتباط اعراب با ایرانیان، بدان سرزمین رفته است و پیش از آن، آن چنان مقبول مردمان نبوده اند که پیامبر(ص) آنها را با اعیاد اسلامی نسخ کند.
حدیث دیگر، آن است که آلوسی آورده است و تعبیرهای «نوروز» و «مهرگان» در متن آن نیست و ظاهرا راویان، این دو را از روی احتمال (نه قطع و یقین)، به روایت افزوده اند. بدین رو آلوسی پس از نقل حدیث می گوید: «قیل: هما النیروز والمهرجان». گفتنی است که برخی نویسندگان، این اضافه را به آلوسی نسبت داده اند که جزو حدیث آورده است.
روایت «مناقب» نیز، گذشته از آن که مرسل است و با تعبیر «حکی (آورده اند)» نقل شده است، نه حاکی آن معلوم است و نه مصدر نقل ابن شهرآشوب.
در روایت بخاری که امام علی(علیه السلام) هدیه نوروز را نمی پذیرفت، گذشته از آن که با روایت دیگر بخاری که حضرت علی(علیه السلام) هدیه نوروز را می پذیرفت معارضه دارد، با نقل های بسیار دیگر شیعی نیز ناسازگار است و نمی توان به آن، استناد جست.
هفت سین
بزرگ ترین نماد آیین نوروز که «هفت سین» است، فلسفه ای باستانی و اسلامی دارد. محمد علی دادخواه در پژوهشی که با عنوان «نوروز و فلسفه هفت سین» به نگارش در آورده، در این باره می نویسد:
«عدد هفت برگزیده و مقدس است. در سفره نوروزی انتخاب این عدد بسیار قابل توجه است. ایرانیان باستان این عدد را با هفت امشاسپند یا هفت جاودانه مقدس ارتباط می دادند. در نجوم عدد هفت، خانه آرزوهاست و رسیدن به امیدها را در خانه هفتم نوید می دهند.
علامه مجلسی می فرماید: «آسمان هفت طبقه و زمین هفت طبقه است و هفت ملک یا فرشته موکل برآنند و اگر موقع تحویل سال، هفت آیه از قرآن مجید را که باحرف سین شروع میشود بخوانند، آنان را از آفات زمینی و آسمانی محفوظ میدارند.»
در معارف اسلامی آمده هر روزی که در آن گناه صورت نگیرد عید است چنان که امام صادق علیه السلام می فرماید: کل یوم لا یعصی اللّه فیه فهو یوم عید۲
نکاتی در مورد دعای تحویل سال
یا مقلّب القلوب و الابصار
یا مدبر اللیل و النهار
یا محوّل الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال
تعریف و حالات قلب
واژه قلب ۱۳۲ مرتبه در قرآن آمده است و در دو معنی استعمال می شود:
- عضوی که در سمت چپ بدن قرار گرفته و خون را تصفیه و به همه بدن پمپاژ می کند.
- روح و نفس که هدایت کننده همه اعضاء و جوارح بدن است. قلبی که در دعای مذکور آمده از نوع دوم، است که دارای حالات مختلف بد و خوب می باشد.
حالات خوب قلب
- قلب سلیم و پاک؛ امام علی (علیه السلام) می فرماید: خداوند وقتی نسبت به بنده ای اراده خیر کند، قلب سلیم روزی او می گرداند.
- قلب مطمئنه؛ قرآن می فرماید: «اَلا بذکر اللّه تَطمئن القلوب»؛ همانا با یاد خداوند دل ها آرام می گیرد.
- قلب نورانی؛ از رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) در مورد شرح صدر سوال شد، فرمود: نوری است که خداوند در قلب مومن قرار می دهد و به وسیله آن سینه اش وسعت می یابد.
حالات بد قلب
- قساوت قلب؛ این حالت همراه با بی تفاوتی نسبت به احکام خداوند به وجود می آید، قرآن می فرماید: «و جعلنا قلوبهم قاسیه»؛ دل هایشان را سخت گردانیدیم.
- کور شدن قلب؛ شرّالعمی عمی القلب؛ بدترین کوری، کوری قلب است.
- انحراف قلب؛ قرآن می فرماید: «فلمَا زاغوا ازاغ اللّه قُلُوبهم»؛ باز چون از حق روی گردانیدند، خدا هم دل های بی نورشان را از سعادت و اقبال بگردانید.
- مریض شدن قلب؛ قرآن می فرماید: «فی قلوبهم مرض»؛ دل های آن ها (منافقین) بیمار است.
در چنین حالاتی باید گفت که قلب مرده است.
از آنجا که با سپری شدن زمستان و ورود فصل بهار، طبیعت از حالت مردگی بیرون آمده و به سمت سرسبزی پیش می رود، ما هم از حالت مردگی بیرون بیاییم و از خدا بخواهیم که حال ما و قلب ما را بهترین حالات قرار بدهد.
صلاح و فساد انسان بستگی به قلب او دارد، اگر قلب و تمام وجود انسان متوجه خدا باشد، این بهترین حال برای او است که در این صورت است که می گویند قلبش زنده است.
آداب عید نوروز
- غسل نوروز: «اذا کان یوم النیروز فاغتسل…» وقتی نوروز شد غسل کن. بر طبق این حدیث غسل کردن از آداب نوروز محسوب می شود.
- هدیه نوروز: هدیه دادن در نوروز از قدیم الایام مرسوم بوده است. در اسلام نیز این رسم با همان کیفیت تایید شده است. یعنی رسم هدیه دادن بطور کلی مورد پذیرش واقع شده است و در برخی موارد حتی معصوم (علیه السلام) سفارش داده بودند که به یکدیگر هدیه دهید.
- دید و بازدید: «… تهادو و تواصلو فی الله»؛ بخاطر خدا به یکدیگر هدیه داده و صله رحم کنید. دید و بازدید و تبریک نوروزی به عنوان یکی از آداب نوروز برشمرده شده است؛ به طور کلی صله رحم و دیدار خویشاوندان، در دین اسلام مورد تاکیید بسیاری واقع شده است.
- لباس تمیز پوشیدن و معطر شدن، قال: «اذا کان یوم النیروز فاغتسل و البس انظف ثیابک و تطیب باطیب طیبک…» وقتی نوروز شد غسل کن و بهترین و پاکیزه ترین لباسهایت را بپوش و با بهترین عطرها خو را خشبو ساز.
- روزه گرفتن: « اذا کان یوم النیروز… و تکون ذلک الیوم صائما»؛ وقتی نوروز شد در آن روز روزه باش. به موجب این حدیث روزه گرفتن از آداب نوروز است فقها نیز در باب روزه های استحبابی، روزه اول نوروز را مستحب دانسته اند.
- نماز عید و دعای پس از آن؛ «اذا کان یوم النیروز… فاذا صلیت النوافل الظهر والعصر فصل بعد ذلک اربع رکعات تقراً…»
- خواندن نیایش تحویل سال؛
نکات مثبت عید نوروز و تحویل سال
- درس عبرت گرفتن؛ توجه کنیم که وارد بهار شده ایم و باید از این دگرگونی طبیعت درس عبرت بگیریم.
- بررسی اعمال گذشته؛ بررسی کنیم که یک سال را چگونه سپری کردیم و محاسبه ای انجام دهیم که چه قدر گناه کرده ایم، آبروی چند نفر را بردیم و چقدر کار خیر انجام داده ایم؟ اگر اوصاف زشتی در ما هست، در رفع آن ها بکوشیم و اگر کارهای خیری انجام داده ایم، کوشش کنیم که در آینده مداومت داشته باشد.
- با آمدن بهار، باغ دلمان را پر شکوفه کنیم، با کسانی که کدورت داریم آشتی کنیم؛ مومن باید سعی کند جلوی کدورت ها را بگیرد و این ایام فرصت خوبی برای زدودن کدورت هاست، لذا آشتی با آن ها خدا را خشنود و پشت شیطان را به خاک مالیده و بنده خدا را خوشحال می کند.
- رفتن به اماکن مطهره؛ رفتن به اماکن مطهره مثل حرم ملکوتی حضرت امام رضا (علیه السلام) که از اهمیت والایی برخوردار است.
- رسیدگی به فقرا؛ با کمک به فقرا، آنان را در شادی خودمان شریک نماییم.
- گشایش در زندگی خانواده؛ برخی سخنان اهل بیت (علیهم السلام) سرپرست خانواده را به سخاوت و گشایش در زندگی در ایام عید فرا خوانده تا خاطره ای شیرین و به یاد ماندنی برای اهل خانه به جای ماند و حالت جشن و شادی پیدا کند. روزی شهاب به امام صادق (علیه السلام) عرض کرد: حق زن بر شوهرش چیست؟ حضرت فرمودند: … هر میوه ای که مردم از آن می خورند، باید به اهل خانه خود بخوراند و خوراکی را که مخصوص ایام عید است و در غیر ایام به آنها نمی رساند، در ایام عید برای آنان تهیه کند.[۲۷]
نتیجه گیری
از دیرباز در مورد نوروز، دو نگرش و رویکرد وجود داشته است؛ بعضى بیشتر به سراغ جنبه هاى منفى، مراسم خرافى و بى اساس، اسراف، سرمستى و شهوت پرستى رفته اند و در این رهگذر بیشترین فسادها و گناهان در این ایام رخ مى دهد و… قطعا نوروز از این زاویه، نه تنها مبارک نخواهد بود، از امور دوران جاهلیت دانسته می شود.
ولى روایاتى که بیانگر ستایش نوروز است، به دلیل توجه به جنبه هاى مثبت و مفیدى است که در نوروز انجام مى گیرد؛ مانند صله رحم، نظافت، پوشیدن لباس نو، همگامى با تحولات طبیعت و ایجاد دیگرگونى در خود، فراگیرى درس خداشناسى و معادشناسى از رویش سبزه در بهار، که به راستى زمین و زمان و درختان و هوا و فضا، با طراوت و نشاط بهارى، گویى همه جشن گرفته اند و هر کدام به زبانى از ستودگى و نشاط نوروز و آغاز بهار سخن گفته و مبارک باد مى گویند.
به بیان دیگر، نوروز، تثبیت خرافه ای باطل که با دین ناسازگار باشد، نیست و در سرشت خود، محرمات شرعی را به همراه ندارد؛ ولی اگر کسی یا کسانی آن را به محرمات بیالایند، این بدان ماند که سایر کردارهای مباح و حتی امور شرعی را با محرمات شرعی همراه کنند، که طبعا معنایش ناپسند شدن آن امر مباح یا شرعی نیست؛ بلکه آنان که چنین می کنند، قابل سرزنش و مذمت اند.
منابع
- حسینی طهرانی، سید محمد حسین؛ نوروز در جاهلیت و اسلام،مکتب وحی ۱۳۹۳.
- اشتهاردى، محمد مهدی؛ نشریه پاسدار اسلام، شماره ۱۸۳ و ۱۸۴، ۱۳۷۶.
- شهرستانی، سید عبدالرضا، نوروز در تاریخ و دین،(نجف: مطبعه الآداب)؛
- مرکز المعجم الفقهی؛ النوروز فی مصادر الفقه والحدیث، قم.
- جعفریان، رسول؛ نوروز در فرهنگ شیعه، نامه مفید، ش۹، ص۲۰۱-۲۲۰.
- مدرسی، سید جواد؛ نوروز در تاریخ و اسلام، نور علم، ش۲۰، ص۱۱۵-۱۰۳.
پی نوشت ها
[۱] . مستدرک الوسائل، ج۶، ص۱۵۲ (چاپ آل البیت).
[۲] . المناقب، ج۴، ص۳۱۹ و ج۳، ص۴۳۳؛ بحارالأنوار، ج۴۸، ص۱۰۸-۱۰۹ و ج۹۵، ص۴۱۹.
[۳] . التاریخ الکبیر، ج۴، ص۲۰۱.
[۴] . بلوغ الارب، ج۱، ص۳۶۴.
[۵] . مصباح المتهجد، ص۵۹۱.
[۶] السرائر، ج۱، ص۳۱۵.
[۷] . الجامع للشرائع، ص۳۳.
[۸] القواعد و الفوائد، ج۱، ص۳.
[۹] . الدروس، ص۲.
[۱۰] . البیان، ص۴.
[۱۱] . الذکری، ص۲۳.
[۱۲] . اللمعه، ص۳۴.
[۱۳] . المهذب البارع، ج۱، ص۱۹۴-۱۹۵.
[۱۴] . جامع المقاصد، ج۱، ص۷۵.
[۱۵] . شرح اللمعه، ج۱، ص۳۱۶.
[۱۶] . مجمع الفائده والبرهان، ج۲، ص۷۳.
[۱۷] . جامع عباسی، ص۱۱ و ۷۸.
[۱۸] . الحبل المتین، ص۸۰.
[۱۹] . کشف اللثام، ج۱، ص۱۱.
[۲۰] . الحدائق الناضره، ج۴، ص۲۱۲.
[۲۱] . کشف الغطاء، ص۳۲۴.
[۲۲] . مستند الشیعه، ج۱، ص۲۰۸.
[۲۳] . جواهر الکلام، ج۵، ص۴.
[۲۴] . کتاب الطهاره، ص۳۲۸.
[۲۵] . المستند، ج۱۷، ص۲۹۹.
[۲۶] . بحارالأنوار، ج۵۶، ص۱۰۰.
[۲۷] . وسایل الشیعه، ج ۱۵، ص ۲۴۹.