- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
سامری در قرآن غیر از سامری مصطلح در بین یهودیان است. توضیح مطلب آنکه؛ پس از رهایی حضرت موسی و بنی اسرائیل از دست فرعون، موسی (علیهالسلام) با گروهی از برجستگان بنی اسرائیل به کوه طور رفت، که الواح تورات را از درگاه خدا بگیرد، تا بعنوان کتاب آسمانی، قانون اساسی مردم گردد.
نخست طبق وعده خدا، به بنی اسرائیل فرمود: «من سیروز از میان شما غایب هستم، جانشین من برادرم هارون است. در پرتو راهنمایی های او به زندگی ادامه دهید تا من بازگردم.»
موسی (علیهالسلام) به کوه طور رفت و به مناجات و عبادت پرداخت. سی شبانه روز به پایان رسید، خداوند ده روز دیگر را به آن افزود و مجموع آن چهل روز گردید. همین افزوده شدن ده شب سبب آزمایش و فتنه بنى اسرائیل گردید و فردی از پیروان موسی از همین غیبت پیامبر قوم خود استفاده نموده و برای مردم گوسالهای ساخته و آنان را به پرستش گوساله دعوت نمود و بدین وسیله موجب گمراهی اکثر بنی اسرائیل گردید.
قرآن از این فرد با عنوان «سامری» یاد میکند و او را مقصّر اصلی این فتنه دانسته و برخلاف کتاب مقدّس ساحت هارون نبیّ را از آن مبرّا میگرداند.[۱] البته این جریان با کمی تفاوت در کتاب مقدّس نیز ذکر شده و آن فرد را هارون پیامبر معرّفی مینماید.[۲]
همین تفاوت، موجب شده که برخی از اهل کتاب، به قرآن مسلمانان اعتراض کرده و آن را مورد ایراد قرار دهند و بگویند: نام سامری اساسا در زمان موسی نبّی و در میان بنی اسرائیل وجود نداشته است و در زمان های بعدی این نام پیدا شده است. و این بدان خاطر است که سامرّی منسوب و برگرفته شده از «سامرۀ» نام شهری از شهرهای فلسطین بوده که در عصر پادشاهان بدست پادشاهی بنام «عُمری»[۳]( ۸۷۵-۸۸۵ق. م) که سالها پس از حضرت موسی (علیهالسلام) میزیسته، بنا شده است.[۴]
أمّا این اشکال ناشی از نوعی خلط و اشتباه زبان شناسی است. چرا که لفظ سامرۀ در اصل به زبان عبرى، همان «شمرون» است. شمرون فرزند یشاکر چهارمین نسل یعقوب بوده که خاندان وی شمرونی نامیده می شده است.[۵] و از آنجا که معمول است هنگامى که الفاظ عبرى به لباس عربى در مىآیند و به اصطلاح معرّب میشوند، حرف شین به حرف سین تبدیل مىگردد، چنان که موشى به موسى و یشوع به یسوع تبدیل مى گردد، بنابراین سامرى نیز منسوب به شمرون بوده و معادل «شمرونیّ» و سامریان نیز معادل «شمرونیم» بوده است. فلذا بر همین اساس بوده که برخی نسخههای عربی از کتاب مقدّس به همین صورت ترجمه شده است.[۶]
بدین ترتیب وجه تسمیه سامریّ، منحصر به شهر سامرۀ در عصر پادشاهی عُمری و بعد از زمان سلیمان نیست، بلکه معادل عبری آن در زمان های گذشته و عصر موسی وجود داشته است و حتّی در عصر یوشع بن نون که نزدیک زمان حضرت موسی است شهری بنام شمرون بوده که حاکمی داشته و توسط یوشع بن نون فتح شده است و این خود نشانگر آنست که این شهر معاصر با حضرت موسی وجود داشته است.[۷]
البته سامری لقب این فرد بوده ولی در اینکه نام و نسب وی چه بوده اختلاف است؛ برخی وی را همانگونه که گذشت، از نوادگان شمرون از اسباط یشاکر بن یعقوب دانسته که در هجرت بنی اسرائیل با موسی نبی همراه بوده است. برخی دیگر نام او را موسیبن ظفر که بعداً با لقب «سامری» معروف شد، از خویشان موسی میدانند.[۸] عدهای نیز گفتهاند سامری از ساکنان باجرمی و نام او میخا یا موسی بن ظفر و از قبیله گاو پرستان بوده که در میان بنی اسرائیل دعوای ایمان و پرستش آفریدگار می نمود، ولی در دلش هم چنان علاقه به گاو پرستی داشت.[۹]
در هر حال سامرى فرد خودخواه و منحرف و در عین حال باهوش بوده که با جسارت و مهارت مخصوصى با استفاده از نقاط ضعف بنى اسرائیل توانست چنان فتنه عظیمى ایجاد کند که سبب گرایش اکثریت قاطع به بتپرستى شود و هارون هرچه قوم را نصیحت کرد، و آنها را از گوسالهپرستی برحذر داشت، به سخنش اعتنا نکردند، حتی با جوسازیها و هیاهوی خود نزدیک بود او را بکشند. سرانجام بعد از بازگشت موسی (علیهالسلام) او را آن چنان مجازات کرد که از کشتن بدتر بود یعنی او را از جامعه طرد کرد و مردم او را به عنوان یک مرد نجس و آلوده میدانستند و با او تماس نمیگرفتند.[۱۰] سامری به کیفر این خودخواهى و فتنه انگیزى به سه مجازات محکوم شد. مجازات اول این بود که کسى حقّ تماس با او، و او هم حقّ تماس با مردم را نداشت و این شاید بدین خاطر بود که موسى در حق سامرى نفرین کرد و او به بیمارى مرموزى گرفتار شد که واگیردار بود و کسى نمى توانست با او تماس بگیرد.
مجازات دوم سامرى آن بود که وعدهى قطعى عذاب الهى به او داده شد و مجازات سوم او آن بود که گوسالهى او را جلوى چشمانش سوزاندند و ذرات آن را به دریا پاشیدندتا ماده فساد از میان مردم برچیده شود و دوباره وسوسه نشوند که گوساله جدیدى بسازند.[۱۱]
پس بنابر آنچه گفته شد روشن می گردد که شمرونی در تلفظ عربی، سامری شده است و قرآن نیز از این کاربرد بهره گرفته است. و نیز آشکار میگردد که واژه سامری نزد یهودیان کاربردی دیگر دارد که آن برگرفته از سامرۀ یکی از مناطق فلسطین است که پس از حضرت سلیمان (ع) بعنوان مرکز کشور اسرائیل شد. افراد منسوب به این دیار یا سامریها از کوچکترین فرقه های یهودی جهان به شمار می روند که بعد از بازگشت از اسیری بابل پدید آمدند. برخی معتقدند که نژاد آنان اسرائیلی نیست و احتمالا مخلوطی از اسرائیلی و آشوری هستند[۱۲] از اینرو یهودیان فرقه سامری را از خود نمی دانند، لذا از برخی از اناجیل چنین برمی آید که رابطه یهودیان و سامری های عصر حضرت عیسی خوب نبوده و با هم معاشرت نداشتند و این امر را می توان از گفت وگوی زن سامری با عیسی بدست آورد.[۱۳] البته این درحالی است که انسان شناسان تصدیق کرده اند که سامری ها اسرائیلیان اصیل هستند.[۱۴]
در تلمود آمده است: «انسان ها به یهودی، سامری و غیریهودی تقسیم شده اند.» نیز: «سه چیز است که یک یهودی باید از آن دوری کند، روح خبیث، سامری و قانون غیرصحیح» ، همچنین یکی از رساله هایی که بعد از دوران میشنا تدوین شده و در تلمود است کوتیم (Kutim) -سامری ها- نام دارد که درباره مراسم مذهبی سامری ها و تناقض آن با مراسم دینی دیگر یهودیان است.[۱۵]
تورات دارای سه نسخه است که قدیمی ترین نسخه تورات، نزد فرقه سامری است. یکی نسخه عبرانی که نزد یهود و علمای پروتستان معتبر است. دیگر نسخه یونانی که علمای مسیحی غیر پروتستان آن را معتبر می شمارند. و سوم نسخه سامری که نزد سامریین معتبر است. نسخه سامریان فقط پنج سفر از تورات را می پذیرد و کتب دیگر عهد عتیق را معتبر نمی شمارد. [۱۶]
از لحاظ تاریخی سامریان جمعیت عمدهای داشتهاند (بیش از یک میلیون در اواخر دوران رومی ها اما به تدریج در قرون بعدی به چند ده هزار نفر کاهش یافتهاند) کاهش جمعیت بدین شکل نتیجه چندین حادثه تاریخی بوده که از جمله مهمترینشان، سرکوب خونین سومین خیزش سامریها توسط امپراطوری بیزانس و اسلام آوردن جمعیتهای عمدهای از آنها در اوایل دوره اسلامی فلسطین است. بر اساس سرشماری خودشان در تاریخ ۱ ژانویه ۲۰۱۲ تنها ۷۵۱ سامری موجودند که تنها در دو نقطه یعنی قریه لوزه در کرانه باختری رود اردن و شهر خولون در اسرائیل زندگی میکنند. همچنین خانواده سامری نیز در شهر غزه موجودند. پیروانی با گذشتههای مختلف نیز در خارج از اسرائیل به فرقه سامری پیوستهاند.[۱۷]
بنابراین، سامری بکاربرده شده در قرآن لقب فردی در میان بنی اسرائیل و منتسب به شمرون بن یشاکار بن یعقوب است که شخصی منافق و زیرک بوده که عامل گمراهی و گوساله پرستی بنی اسرائیل گشته است ولی سامری نزد یهود نام شخص نیست بلکه فرقه ای است قدیمی و کم جمعیت و منسوب به شهر سامرۀ در فلسطین که دارای توراتی متفاوت و اعتقاداتی متمایز از یهودیان رایج هستند بدین سبب گاهی یهودیان آنان را یهودی و از خود نمی دانند.
پی نوشت:
[۱] سوره طه، آیه ۹۰.
[۲] سفر خروج ۳۲ : ۱ ـ ۶.
[۳] Omri
[۴] کتاب اول پادشاهان ۱۶: ۲۴
[۵] سفر پیدایش ۴۶: ۱۳ و اعداد ۲۶: ۲۴.
[۶] رک: البلاغی، محمدجواد، الهدی إلی دین المصطفی، ج۱، ص ۱۲۹-۱۲۸، مرکز العلوم والثقافه الاسلامیه – قسم احیاء التراث الاسلامی، قم، ۱۴۲۸ ق.
[۷] همان.
[۸] رک: لغت نامه دهخدا، ذیل واژه سامری.
[۹] تاریخ طبرى، محمد بن جریر طبرى، ترجمه ابو القاسم پاینده،ج۱،ص:۳۳۶ ، اساطیر، تهران، چ پنجم، ۱۳۷۵ش؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه مترجمان، ج۱/۱۷۵ انتشارات فراهانی ۱۳۶۰ش.
[۱۰] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۳، ص ۲۸۷، ناشر دار الکتب الإسلامیه؛ تهران؛ ۱۳۷۴ش.
[۱۱] همان، ج ۱۳، ص ۲۸۸ و نیز رک: علامه طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص ۱۹، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق.
[۱۲] توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ص ۱۲۸، ناشر سمت، تهران، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۹ ش.
[۱۳] انجیل یوحنا ۴: ۹.
[۱۴] شمس، محمد، سامری ها چه کسانی هستند؛ مجله اخبار ادیان، شماره ۱۳، اردیبهشت و خرداد ۱۳۸۴، ص ۹۷.
[۱۵] همان.
[۱۶] توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ص ۱۲۸.
[۱۷] ویکی پدیا.