تاثیر نماز بر روح و روان انسان، از موضوعاتی است که امروزه به مدد پیشرفت های علمی بشر در حوزه های علوم تجربی و روانشناسی قابل اثبات است. تاثیر نماز بر انسان، دو جنبه جسمی و روحی او را در برگرفته و آثار شگرفی در زمینه بهداشت روانی با خود به همراه دارد. بهداشت روانی به آن دسته از مقررات و اقداماتی که در جهت استقرار و حفظ سلامت روانی باشد گفته می شود.
از این رو در اسلام نماز ستون دین شمرده شده و همیشه و در تمام حالات از اقامه نماز به عنوان یک وظیفه و رفتار دینی یاد شده است. البته خواندن نماز نیز آداب خاصی دارد که باید سعی کرد تا آداب آن رعایت شود تا بتوان از تاثیر نماز به طور کامل بهره مند شد.
از آثار روحی و روانی نماز این است که شخص احساس راحتی و آسایش نموده و در آن حالت می تواند در اجتماع به راحتی و بدون اشکال، فعالیت داشته باشد و ویژگی شخصی او در اجتماع باعث خشنودی و رضایت خاطر او گردد.
نماز مهمترین وسیله ایجاد نشاط معنوی و آرامش روحی و روانی و باعث از بین بردن تنش ها، اضطراب ها و افسردگی روز مره، حفظ تعادل روانی و استمرار امیدواری در انسان ها می شود. همچنین از دیگر اثرات نماز بر زندگی انسان ها این است که نماز باعث تحمل شداید و سختی های زندگی و تقویت نیروی مبارزه با مشکلات، امید و ایمان می شود.
در ادامه این نوشتار به تاثیر نماز در ابعاد شخصیت و روان انسان اشاره می کنیم:
تاثیر نماز بر شخصیت و روان انسان
۱-تاثیر نماز بر ثبات شخصیت
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا»(۱)؛ پروردگارا! صبر و شکیبایى را بر ما فرو ریز و قدمهایمان را(در زندگى)، ثابت و پایدار نما.
“ شخصیت ” در تعریف روانشناسى و روانپزشکى، معرف مجموعه اى از صفات، رفتارها، افکار و تمایلات عاطفى و هیجانى هر فرد می باشد که او را از دیگران متمایز می کند.
دانش امروز، عوامل شکل دهنده شخصیت انسان را در دو گروه درونى و بیرونى، طبقه بندى می نماید. صرف نظر از عوامل درونى و جسمى تاثیرگذار بر روى شخصیت (از جمله مسائل ژنتیکى، وضعیت فیزیکى و ظاهرى بدن، مسائل هورمونى و شیمیایى و…) عوامل بیرونى (محیطى)، نقش عمده اى را در شکل دادن به شخصیت انسان، ایفا می کنند.
این عوامل بیرونى شامل: ۱- تاثیر والدین و خانواده ۲- عوامل فرهنگى ـ اجتماعی ۳- تجارب زندگى می باشند(۲) و تاثیر هر کدام از این عوامل بر شخصیت انسان، توسط مطالعات متعدد پژوهشى به اثبات رسیده است.(۳)
با توجه به نقش این عوامل متعدد، بر روى تشکیل شخصیت، می توان رسیدن به ثبات شخصیت و برخورداری از آرامش و پایدارى شخصیتى را یکى از ایده آل ترین، خواسته هاى بشرى دانست، چرا که وجود ناهنجارى در هر کدام از عوامل شکل دهنده شخصیت، می تواند اثرات فاجعه آمیزی مثلا “ به صورت اختلالات پیچیده و متعدد شخصیت به بار آورد که از جمله این اختلالات به سه نمونه در نکات پیشین این مجموعه مقالات و تاثیر نماز در رفع آنها، اشاره شده است.
اما بی ثباتی شخصیت (پسیکوپاتى) که گاهى از اصطلاح آن در ممالک غربى براى برچسب زدن به مخالفان سیاسى و مذهبى نیز استفاده می شود(۴)، دلالت بر یک نوع شایع از اختلال شخصیت دارد که مبتلایان به آن، از تغییرات دائمى حالات و رفتارها و افکار رنج می برند به نحوى که هر لحظه، به رنگى در می آیند و نغمه جدیدى ساز می کنند!
این بیماران بدون آن که با عنوان بیمار شناخته شوند و به وفور در جامعه حضور دارند، کسانی هستند که از کمترین درجه سازشکارى و انطباق در خانه، مدرسه محل کار یا حتى در امر ازدواج برخوردارند، به عنوان مثال به تغییر مکرر شغل می پردازند یا گروه و جناح سیاسى خود را پیوسته تغییر می دهند.
مبتلایان به این اختلال که در جامعه ایرانى با عناوینى چون بوقلمون صفت، عضو حزب باد، دمدمى مزاج و… معرفى می شوند در واقع از بیمارى “ بی ثباتى عمومى شخصیت ” رنج می برند.
با این که موارد درمانى متعددى در کتب روانپزشکى براى درمان این بیماران لیست می شود (از جمله این که در دارودرمانى گروهى از اینان که دچار اختلال ریتم مغزى هستند، از داروهاى محرک دستگاه عصبى استفاده می گردد) اما از دیدگاه ما، “ نماز ” باز هم می تواند ایفاگر نقش بسیار مهمى در پیشگیرى و درمان این اختلال عمیق شخصیت باشد.
یکی از موارد تاثیر نماز، تثبیت نوعی وحدت شخصیت در شخص نمازگزار است.
پذیرفتن مطلق و تسلیم در مقابل “ یک دین ” و پیروى از “ یک مذهب ” و پیمودن “ یک راه که همانا صراط مستقیم است، ویژگى مهم و برجسته نمازگزاران است. نمازگزار ضمن تکرار مکرر “ یک مجموعه ” از الفاظ و اذکار واحد در طى نمازهاى روزانه خود، پیوسته “ یک عقیده واحد ” و یک خط مشى مشخص ” را در زندگى خود دنبال می کند و بدین ترتیب گویى “ یک شخصیت ثابت ” و “ یک روش و منش معین ” و “ یک ایدئولوژى همیشگى ” را براى خود انتخاب می نماید و در حین تکرار جزء به جزء اصول اساسى ایدئولوژى خود در نماز(که همگى آن اصول در مضامین نماز متجلى است) پیوسته به تثبیت شخصیت واحد و ثابت خود می پردازد، بدین ترتیب براى آن گروه که نماز را تکرار مکررات می دانند شاید توجه به همین یک نکته کافى باشد، که در وراى همین تکرار همیشگى، موهبت بزرگ ثبات شخصیت و تعادل کامل روانى نهفته است که می توان آن را به نوعى سر منشاء تمام موفقیت های بشرى در عالم ماده و معنا دانست.(۵)
۲-تاثیر نماز بر احساس امنیت روانی
یکی دیگر از موارد تاثیر نماز، ایجاد احساس امنیت و آرامش روانی است.
خداوند متعال در قران کریم می فرماید: «فَأَیُّ الْفَرِیقَیْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ*الَّذِینَ آمَنُوا وَلَمْ یَلْبِسُوا إِیمَانَهُمْ بِظُلْمٍ»(۶)؛ پس کدامیک از دو دسته مردم، سزاوار به امنیت اند (بگویید) اگر می دانید! (بگو): کسانى که ایمان آورده اند و ایمان خود را به ستم نیامیخته اند».
هر چند که در پزشکى و زیست شناسى امروزى، واژه استرس به معنی هاى متفاوتى به کار می رود، اما بر اساس تعریف “ هانس سلیه ” (روانشناس مشهور) استرس در پزشکى و روانپزشکی معمولا اشاره به موقعیت هاى روانى و اجتماعى متنوعى دارد که قادر به ایجاد بیماری هاى جسمى و روانى و سایر اختلالات رفتارى است.
مطالعات “ هاروی برنر ” (محقق برجسته استرس) نشان می دهد که آمار مرگ و میر، بیماری هاى جسمى، خودکشى و دیگرکشى، پذیرش به بیمارستان هاى روانى و زندان ها و… در میان افرادى که در معرض استرس هاى گوناگون بوده اند، به مراتب بیشتر از افراد عادى است.
از آنجا که زندگى انسان ها در عصر حاضر، با استرس هاى بسیار متعدد و گوناگونى همراه شده است و با توجه به این که لازمه زیستن و تداوم زندگى، سازش پذیرى و مقاومت در برابر استرس هاست، لزوم برخوردارى انسان از وسایلى که درجه مقاومت او را در مقابل استرس ها افزایش بخشند و احساس آرامش و امنیت روانى را در وجود او حکمفرما سازند، به وضوح احساس می شود.
چنانچه با دقت کافى و استناد به شواهد آمارى به مکان هایى که استرس هاى متعدد زندگى، کار افراد را بدانجا می کشاند (مکان هایى مثل مطب پزشکان، بیمارستان هاى جسمى و روانى، قبرستان جوان مرگ ها!، زندان ها و…) سرى بزنیم متوجه می شویم که تعداد مذهبی ها، در مقایسه با غیر مذهبی هاى حاضر در این قبیل جاها، بسیار متفاوت است.
به عنوان مثال در کشور خودمان، ۹۰% محکومان زندان ها را افراد بى نماز تشکیل می دهند؛ یا مثلا آمار بیماران بسترى در بیمارستان ها که با نماز بیگانه اند به طرز باورنکردنى بیش از اشخاص مقید به نماز است.
این موضوع نه فقط در کشورهاى مسلمان، بلکه در سر تا سر جهان، عمومیت دارد. به عنوان مثال: بررسی جوامع “ هوتری” در آمریکاى شمالى، حاکى از آن بود که بروز اختلال روانى در آنها، کمتر از سایر افراد جامعه است. جوامع هوترى، نسبتا پایدار و منزوى هستند و در شرایط آرام کشاورزى و با عقاید دینى استوار زندگى می کنند.
بدین ترتیب می توان با فیلسوف بزرگ قرن اخیر “ لیمان ” هم عقیده بود، آنجا که گفته است: “ دین و مذهب در زندگى، به انسان اطمینان و تکیه گاه روحى می بخشد.” با این اوصاف “ نماز ” به عنوان برجسته ترین چهره ایمان، نقش بزرگى در ایجاد امنیت روانى و توانایی مقابله با استرس ها در انسان ایفا می کند و اگر به یاد آوریم که بیش از ۶۰% مراجعه کنندگان به بیمارستان هاى عمومى، در واقع از یک مشکل روانى رنج می برند و بیماری هاى (روان تنى) در طب نوین، روز به روز جایگاه مهمترى پیدا می کند، می توانیم از دریچه تازه اى از نقش نماز در بیماری هاى جسمى سخن بگوییم.
۳-تاثیر نماز بر پیشگیری از انحرافات جنسی
پیشگیری از انحرافات جنسی را می توان یکی دیگر از موارد تاثیر نماز بر انسان دانست.
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «ان الصلوه تنهى عن الفحشاء و المنکر»(۷)؛ یقیناً نماز از کارهای زشت، و کارهای ناپسند باز می دارد.
انحرافات جنسى، از دردناک ترین مشکلات بشر در آستانه قرن بیست و یکم است. بررسی هاى کینزى در سال ۱۹۴۸ نشان داد که از هر ۱۰۰ مرد آمریکایى، ۴ مرد منحصرا همجنس خواه هستند، یعنى کوچکترین تمایلى به جنس مخالف ندارند! این در حالیست که گروه هاى پر تعداد دیگرى از این ۱۰۰ نفر، همجنس را بر غیر همجنس ترجیح می دهند یا تفاوتى بین همجنس و غیر همجنس برایشان نیست و یا با این که به غیر همجنس متمایلند، به طور اتفاقى یا بیش از اتفاقى، همجنس بازى نیز می کنند. بدین ترتیب این آمار نشان می دهد، بیش از ۳/۱ مردان آمریکایى بعد از سالهاى بلوغ خود همجنس بازى کرده اند و حداقل نصف این آمار، در مورد زنان آمریکایى نیز صادق است.(۸)
تازه این آمار مربوط به زمانى است که تفسیر غلط از نظریات فروید و انحراف از آن، گسترش چندانی پیدا نکرده بود. بدیهى است پس از گذشت چند دهه باید هم همجنس بازها به جایى رسیده باشند که در پارلمان آمریکا براى خود نماینده داشته باشند و کمیسیون تشکیل دهند.
جالب اینجاست که برخى منابع علمى روانپزشکى، حتى این تمایل را در برخى کاملا بهنجار و در افراد طبیعى با شخصیت پایدار و عارى از هر گونه نشان روانى و با انطباق خوب از نظر اجتماعى توصیف کرده اند!(۹) با این اوصاف، اگر همجنس بازى و لواط، انحراف جنسى نیست، می توان حدس زد که انحرافات جنسى در قاموس غرب دیگر چه واویلایی است؟!
بچه بازى، نمایش اعضاى جنسى، سادیسم و مازوخیسم جنسى، مبدل پوشى، خودارضایى، نظربازی، حیوان دوستى، مرده دوستى و نمونه هاى بسیار متعدد دیگرى که قداست قلم، مانع از توصیف آنهاست، همگى نمونه هایى از مهار گسیختگى و سقوط فاجعه آمیز غرب در قهقرای فساد جنسى و فحشاء به شمار می آیند.
بدین ترتیب انحرافات جنسى صرفنظر از مشکلات اجتماعى، فرهنگى، خانوادگى و… که ایجاد می کنند تنها در بعد پزشکى و آن هم جداى از نتایجى که در بروز بیماری هاى جسمى ماند بیماری هاى مقاربتى بر جاى می گذارند، به خودى خود، از بزرگترین مشکلات پزشکى بشر امروز به حساب می آیند.
این در حالیست که در جوامع اسلامى، قرنهاست که نماز فعالانه و مقتدرانه بسان یک منجى از هر حیث قابل اطمینان، دامان مددجویندگان از خویش را از هر گونه فحشاء و انحراف جنسى پاک و مصون داشته است.
آیین اسلام با ترغیب هایى متعدد به امر ازدواج و به خصوص با وضع قانون مقدس و درخشان ازدواج موقت (که با وجود آن که از موارد اساسى اختلاف شیعه و سنى است، در کشور شیعه مذهب ما نیز بسان جوامع اهل سنت، به فراموشى محض سپرده شده است) از هر جهت انسان را براى ارضای غریزه نیرومند جنسى، از طریق مشروع راهنمایى می کند. آیات متعدد سوره هاى نور، احزاب، بقره، نساء و… بهترین گواه براى این موضوع است.
اما علاوه بر تشویق و ترغیب همه جانبه اسلام براى ازدواج و حتى سهل نمودن آن مثلا با وضع قانون متعه (براى ریشه کن کردن موانع اقتصادى ازدواج) و علاوه بر مجازات هاى سختى که برای منحرفین جنسى در نظر گرفته شده است، سایر قانون هاى اسلامى به گونه اى ارایه شده اند که چنانچه حتى شخص به دلایلى از ازدواج باز ماند، هرگز به فساد و انحراف آلوده نشود و در رأس این قانون ها، فریضه نورانى “ نماز ” است.(۱۰)
تاثیر نماز بر نمازگزار بدین صورت است که در او روحیه تقوا و عفاف را ایجاد می کند. نمازگزار با امداد از “ نماز ” توانایى کنترل غرایز خود را افزونى می بخشد و آتش سوزاننده و پر لهیب فحشاء را که چه بسا ممکن است به انحراف جنسى بیانجامد به آب عفاف سرچشمه گرفته از “ نماز ” خاموش می کند.
۴-تاثیر نماز بر وسواس های عملی
نمونه هاى آشناى زیادى از وسواس عملى را می توان در جامعه اطراف پیدا کرد از جمله افرادى که گرایش به انجام مکرر فعالیت هایى معین، مثل شستشو و نظافت دارند و حتى پس از بارها شستشو و آب کشیدن، همچنان نسبت به پاک شدن شى مورد نظافت شک دارند! یا کسانى که هیچوقت از موثر بودن استحمام یا صحت غسلهایشان مطمئن نیستند و یا خانمهایى که به شکل مبالغه آمیز، آرایش می کنند یا لباسى را بارها می پوشند و درمی آورند، اما سرانجام باز هم نسبت به زیبا شدن خود شک دارند! یا افرادى که میل نامعقول و اجبارى نسبت به شمارش یا جمع آورى اشیاء یا مرتب و منظم بودن افراطى و غیر متتظره دارند یا کسانى که در مورد این که آیا فلان کار را انجام داده اند (مثلا کلید برق را خاموش کرده اند یا شیر آب و گاز را بسته اند) دائما دو دل هستند و…
با این که نقل سرگذشت هاى بامزه این قبیل افراد، نمونه هاى برجسته اى از ادبیات طنز دنیا را به خود اختصاص می دهد و یا حتى عده اى از شخصیت هاى علمى جهان را مبتلا به این بیماری دانسته اند اما روشن است که زندگى این قبیل افراد براى خود و اطرافیانشان، گاهى تا چه حد غیر قابل تحمل و ناراحت کننده می شود. بدین ترتیب لزوم توجه خاص به منظور رفع این عارضه و مقابله با آن از مباحث ویژه روانشناسى و روانپزشکى امروز به شمار می آید.
به خصوص که وسواس (فکرى و عملى) در ارتباط نزدیک با بیماری هاى دیگر روانى نیز می باشد. به عنوان مثال: معلوم شده است که یک پنجم از موارد حالت هاى وسواسى نشانه هاى افسردگى و یک هشتم نشانه هاى اضطرابى دارند.(۱۱)
علیرغم این که اسلام، آیین نظم و ترتیب و مسلک پاکیزگى و طهارت است، اما آنجا که کار به افراط و مبالغه می کشد و پدیده اى از “ عدل ” دور می گردد، اسلام (به خصوص تشیع) آن پدیده را مذموم تلقى می نماید و براى نزدیک نمودن آن به تعادل راه حل عملى پیشنهاد می کند. از جمله این افراطها “ وسواس ” است۲ که گفتیم به عنوان وسوسه اى از سوى شیطان در تعالیم اسلامى نام برده می شود و بخش قابل توجهى از تعالیم اسلامى و به خصوص نمود برجسته آن یعنى “ نماز ” به زدودن و سواس از زندگی انسانها اختصاص دارد.
چنانچه مرورى بر آداب طهارت در رساله هاى فقهى علماء شیعه داشته باشیم، متوجه می شویم که بسیاری از دستورات توجه به شکهاى وسواس آمیز در مورد طهارت جسم یا لباس را باطل اعلام کرده اند، مثلا اگر شخصى شک کند که وضویش باطل شده یا نشده است، باید بنا را بر باطل نشدن آن بگذارد، یا آن که اگر شک کند لباسش نجس یا پاک است بنا را بر پاک بودن لباس می گذارد.
این دستورات در آداب نماز نیز به همین گونه است، به عنوان مثال از جمله شکیاتى که هرگز نباید بدان اعتنا نمود، شک کثیرالشک (کسى که زیاد شک می کند) است، یا این که در بسیاری از سایر شکیات نماز (مثلا شک بین ۳ و ۴ رکعت)، باید براى پرهیز از وسواس بنا را به یک طرف شک گذاشت و بدان عمل نمود.
بدین ترتیب آموزشهاى نماز، بسى قدرتمندتر از روشهاى معمول در علم غرب (مثل روش حساسیت زدایی تدریجى) در زدودن وسواس مطرحند، چرا که انسان نمازگزارى که در شبانه روز بارها به تعالیم ضد وسواس توأم با نماز گردن می نهد، در زندگى روزمره خود، قطعا دور از وسواس خواهد زیست.
۵-تاثیر نماز بر خودشکوفایى
“خودشکوفایی” (self-actualization) در مفهوم عمده و کلاسیک خود، نخستین بار توسط “ کورت گلداشتاین ”(روانپزشک آلمانى ۱۹۶۵ ـ ۱۸۷۸) مورد بحث و بررسى قرار گرفت، او خودشکوفایی را به صورت توانایی نیرومند ذاتی موجود در هر فرد که موجب شکوفا شدن استعدادهاى مثبت او می گردد، تعریف نمود.(۱۲) (شکوفا کردن فطرت نیک درونى)
“ مزلو ” خودشکوفایی را بالاترین و برترین نیاز انسان می دانست، که پس از ارضاى سلسله مراتب نیازهاى پایین تر انسان از جمله نیازهاى جسمى(مثل غذا و مسکن)، نیازهاى ایمنی، تعلق و محبت، نیاز به احترام، نیاز به دانستن و فهمیدن(که بعدا اضافه کرد)، مطرح می شود.
شاید کمتر کسى به این نکته فکر کرده باشد که منطور از این سلام نماز (السلام علیکم و رحمه الله و برکاته) که تنها سلام واجب نماز است، به کیست! عارفان نماز، این سلام نماز را “ سلام عارفانه ” آن دانسته اند، که خطاب به همه موجودات هستى و آفرینش است.
نمازگزار، پس از فرستادن سلام بر نبی گرامى اسلام (ص)(السلام علیک ایها النبى و رحمه الله و برکاته) و سلام بر همه بندگان صالح خدا، از جمله خودش (السلام علینا و على عباد الله الصالحین) سرانجام بر تمام اجزاى آفرینش سلام می فرستند؛ چرا که همه این اجزاى آفرینش، بدون استثناء مشغول حمد و ثناى الهی اند و پیوسته و مداوم، توحید را اقرار می کنند و شاید به واسطه این حمد و تسبیح دایم و ابدى، مورد خطاب تنها سلام واجب نماز قرار می گیرند. این، جلوه اى شکوهمند از “ در آمیخته شدن و همسو شدن پر انسجام با عالم “ که در “ تجربه اوج ” از آن بحث می شود، در خود دارد.
و اضافه بر آن، این که نمازگزار حقیقى، یعنى آنان که به تعبیر امام صادق (علیه السلام)، “ نماز عاشقانه ” به جاى می آورند در راز و نیاز با معبود خویش، به چنان جذبه و خلسه اى وارد می شوند و چنان از حیطه زمان و مکان خارج می گردند که حتى اگر تیر دردناک و سهمگین از پاى مبارکشان بیرون بکشند، هرگز از آن سرخوشى و جذبه عمیق خارج نمی شوند.
جمع بندی
تاثیر نماز بر نمازگزار موضوعی است که امروزه از جهات گوناگون علمی به ویژه از دریچه علم روانشناسی قابل بررسی و اثبات است. از جمله موارد تاثیر نماز بر انسان می توان به ایجاد ثبات شخصیت، احساس امنیت روانی و نیز در امان ماندن از انواع انحرافات جنسی و نیز بیماری های روانی از جمله وسواس دانست.
پی نوشت ها
۱-بقره/۲۵۰
۲-روانپزشکى لینفورد ـ ریس مقاله شخصیت ترجمه: دکتر حسن مرندى صفحه ۶۳
۳-از جمله مطالعات راث بندیکت و مارگارت مید درباره تاثیر اجتماع و فرهنگ بر شخصیت انسان
۴-روانپزشکى لینفورد ـ ریس، مقاله اختلالات پسیکوپاتیک ترجمه: دکتر احمد محیط، صفحه ۳۰۴
۵-براى بررسى تاثیر نماز بر عوامل شیمیایی درونى شکل دهنده شخصیت رجوع کنید به“ تاثیر نماز بر تعادل ناقل هاى عصبى ” در ادامه همین مجموعه مقالات.
۶-انعام/۸۲
۷-عنکبوت/۴۵
۸-ترجمه سیناپس روانپزشکى کاپلان؛ سادوک؛ جلد سوم؛ ص ۷۲
۹-روانپزشکى لیفودریس؛ مقاله اختلال هاى جنسی؛ ترجمه دکتر لون داویدیان؛ ص ۳۱۳
۱۰-براى شرح بیشتر رجوع شود به نکته پانزدهم از این مجموعه مقالات؛ با عنوان “ تاثیر نماز بر بیمارى مقاربتى ”
۱۱-روانپزشکى لیتفورد ـ ریس ( ترجمه زیر نظر عظیم وهابزاده ) ص ۲۹۷
۱۲-ترجمه فارسی روانپزشکى کاپلان ـ سادوک ج ۱ ص ۵۴۵
منبع اقتباس: تبیان؛ مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن؛ نویسنده: دکتر مجید ملک محمدی