وفات حضرت خدیجه (س)، بانوی اول اسلام و همسر فداکار پیامبر اکرم (ص)، حادثه ای جانکاه در تاریخ اسلام است. خدیجه کبری (س)، نه تنها نخستین زنی بود که به پیامبر اکرم (ص) ایمان آورد، بلکه با ثروت و حمایت های بی دریغ خود، نقش بسزایی در پیشبرد و گسترش اسلام ایفا کرد.
او در سخت ترین شرایط، یار و غمخوار پیامبر (ص) بود و با ایمان راسخ و صبر مثال زدنی خود، الگویی بی نظیر برای تمام زنان مسلمان شد. وفات حضرت خدیجه، این بانوی بزرگوار در سال دهم بعثت، در حالی که پیامبر (ص) در محاصره اقتصادی و اجتماعی مشرکان مکه قرار داشت، اندوهی سنگین برای ایشان بود و سال دهم بعثت را به «عام الحزن» یا سال اندوه تبدیل کرد.
خدیجه بنت خویلد، بانوی گرانقدر عرب
خدیجه بنت خویلد زنی بود دارای نام و مورد احترام همه قبیله خویش. در زمانی که دختران را زنده به گور می کردند و بیشتر زنان بردگانی بیش نبودند و در دوران تاریک جاهلیّت اعراب، خدیجه توانست با اخلاق نیک و بزرگواری و بزرگ منشی، و از سویی ثروت فراوان، در میان زنان قریش و دیگر قبایل برتری یابد؛ آن گونه که او را «ملکه عرب» و «سیده بطحا»[۱] لقب داده بودند.
زنی اندیشمند و فهیم که لیاقت همسری با گل سرسبد پیامبران، حضرت محمد مصطفی (ص)، و مادری سرور زنان عالم، حضرت فاطمه زهرا (س) را دارا بود. همسری فداکار و عفیف که در راه محبت رسول خدا (ص) از همه کس و همه چیز خود گذشت و همه امکانات و توانمندی های خود را وقف پیامبر اسلام (ص) و مکتب او کرد.
پدر او خُوَیلد بن اسد و مادر او فاطمه دختر زائده است. تولّد حضرت خدیجه (س) سال ۶۸ پیش از هجرت است. ازدواج مبارک حضرت خدیجه با وجود مبارک و نازنین حضرت محمّد (ص)، هنگامی بود که ۲۵ سال از عمر شریف پیامبر اسلام (ص) و چهل سال از عمر حضرت خدیجه (س) می گذشت. او از لحاظ نسب، از همه همسران پیامبر (ص) به پیغمبر نزدیک تر بود. حضرت خدیجه (س) در ماه رمضان سال دهم بعثت و اندکی پس از وفات حضرت ابوطالب (ع) درگذشت. پیغمبر (ص) او را در «حجون» دفن کرد و خود او را در قبر گذاشت.[۲]
خدیجه بنت خویلد، عزیزترین و محبوب ترین زنان جهان اسلام است او ایمان و علم و تقوا را به هم آمیخت و با این حال به همسری بزرگ ترین منجی عالم انسانیت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) مفتخر گردید. خدیجه در زیبایی و وقار و ادب و رسوم زندگی، در حد کمال بوده است. دوری گزیدنِ زنان مکه از خدیجه در هنگام انتخاب محمد امین (ص)، بهترین دلیل و شاهد بر فکر عالی و همّت بلند و دوراندیشی و عزّت نفس او بود که حقیقت را بر همه چیز ترجیح داد. خدیجه در راه عقیده و ایمان خویش، هرچه داشت داد و دنیا و متاع آن را در راه دوست صرف کرد.
وفات حضرت خدیجه (س) در دهم رمضان سال دهم بعثت، ضربه سنگینی به جامعه اسلامی بود، چرا که او نه تنها همسری وفادار، بلکه پشتیبان و همراهی بیبدیل در مسیر رسالت الهی به شمار میرفت.
ازدواج حضرت خدیجه (س)
خدیجه دختر خویلد که زنی تجارت پیشه بود و مردان را برای بازرگانی اجیر می کرد، چون از راستگویی و امانتداری رسول اکرم (ص) خبر یافت، کسی را نزد وی فرستاد و به او پیشنهاد کرد که با سرمایه خدیجه و همراه غلام وی، مَیْسَره، برای تجارت رهسپار شام شود. رسول خدا (ص) نیز پیشنهاد او را پذیرفت و با میسره رهسپار شام شد و چون به بُصْری رسید، راهب مسیحی ایشان را دید و میسره را به پیامبری او مژده داد.
میسره نیز در این سفر، کراماتی را از رسول خدا (ص) مشاهده کرد. چون به مکه بازگشت، آنچه را خود دیده بود و از راهب شنیده بود، به حضرت خدیجه (س) گفت و او را آگاه ساخت. خدیجه هم به ازدواج با رسول خدا (ص) رغبت نمود و در پی رسول خدا (ص) فرستاد و علاقه مندی خویش را به ازدواج با وی اظهار داشت. رسول خدا (ص) نیز با عموهای خویش مشورت کرد و با عموی خود حمزه نزد خویلد پدر خدیجه رفت و خدیجه را خواستگاری کرد.[۳]
آرامش جان رسول
یکی از موهباتی که خدا به انسان می دهد، داشتن همسری مهربان و صبور است و خدیجه موهبت خدا به پیغمبر خدا (ص) بود. او پاسدار آرامش و آسایش خانه رسول خدا (ص) بود. زخم های جسم و جان همسر را التیام می بخشید و اسباب آرامش جان پیغمبر خدا را فراهم می کرد و او را در به جای آوردن وظیفه خطیرش ـ که همانا روشن کردن چراغ هدایت مردم بود ـ یاری می داد.
حضرت خدیجه بعد از ازدواج با پیامبر اسلام (ص) از سوی تمام زنان و خویشان طرد شده بود. به او سلام نمی کردند و جواب سلام او را نمی دادند. زنان مکّه جاهلانه او را ملامت می کردند که با وجود جاه و مال و مقام، همسر یتیمِ عبداللّه شده است. حضرت خدیجه (س) بی توجّه به همه این ملامت ها، تنها دغدغه خاطرش این بود که نکند این سخنان یاوه، موجب رنجش خاطر بهترین مخلوق خدا و همسر مهربانش شود.
اسلامِ حضرت خدیجه (س)
سخن از اسلامِ خدیجه، سخن گفتن از آغاز رسالت و بامداد اسلام است. همه امت اتفاق نظر دارند که خدیجه، اولین بانویی است که اسلام آورده است. ابویحیی بن عفیف گفته است: در جاهلیت به مکه و به نزد عباس بن عبدالمطلب آمدم. نزد او نشسته بودم که جوانی آمد و چشم به آسمان افکند و آن گاه رو به کعبه ایستاد.
پس از اندکی، پسر بچه ای آمد و در طرف راست او ایستاد. پس از اندکی زنی آمد و پشت آن دو ایستاد. آن جوان و آن پسر بچّه و آن زن، هر سه با هم به رکوع و سجود پرداختند. من گفتم: ای عبّاس! این امری عظیم است. عبّاس گفت: آری؛ آیا می دانی این جوان کیست؟ گفتم: نه. گفت: او محمّد بن عبداللّه پسر برادر من است و این پسر بچّه، علی پسر برادر من است و این، خدیجه همسر محمّد است.[۴]
حضرت خدیجه (س)، اوّلین بانویی است که دعوت رسول حق را لبیک گفت و به پیام آسمانی او پاسخ مثبت داد و در کنار رسول خدا (ص) با همه توان ایستاد و پایداری کرد. در همان زمان که پیامبرگرامی اسلام (ص) از آزار کوردلان رنج می برد، در کنارش کسی بود که خاطر او را شاد و کام او را شیرین می کرد و از بار گران اندوهش می کاست. همان بانوی گرانقدر و ارجمندی که شریک زندگی و یاور حضرت محمّد (ص) بود.
خدیجه (س) افتخار و شایستگی این را داشت که بانوی اول اسلام باشد. در آن جوّ دهشت زای جاهلیت، چراغ هدایت و ایمان در ضمیر خدیجه (س) روشن بود. خدیجه اوّلین کسی بود که به پیامبری محمّد (ص) و به یگانگی خدای محمد (ص) ایمان آورد. هنگامی که رسول خدا (ص) از غار حراء به خانه خدیجه (س) آمد، از او پرسید: ای محمّد! این چه نوری است که در تو مشاهده می کنم؟» پیامبر (ص) فرمود: «این نور، پیغمبری است؛ بگو «لا اله الا اللّه محمدا رسول الله». خدیجه (س) گفت: سالهاست که از پیغمبری تو خبر دارم. سپس شهادتین گفت و به آن حضرت ایمان آورد.
تولد یگانه خلقت
وقتی زمان تولّد فاطمه زهرا (س) می رسد، خدیجه کبری (س) از زنان قریش می خواهد تا او را یاری کنند. زنان تقاضایش را رد کردند و گفتند: «تو حرفمان را نشنیدی و با یتیم عبداللّه ازدواج کردی و تمام ثروتت را به او بخشیدی!»؛ غافل از این که آنان، سعادت یاری خدیجه و شرکت در تولد بهترین زنان عالم را نداشتند. خداوند مقرر کرده بود که چهار زن از بهشت از بهترین زنان عالم همراه با فرشتگان، به یاری او بیایند و دل رنجور خدیجه (س) را شاد کنند و در تولّد گل سرسبد زنان عالم، خدیجه را یاری نمایند.
مجاهد در راه خدا
بعد از مبعوث شدن پیامبر خدا (ص) و شروع مبارزه مخفیانه و آشکارا با جهل و کفر، خدیجه (س) همیشه بسان یاوری مهربان و همسری دلسوز، در کنار پیام آور مهر و راستی بود. همسر رسول اللّه (ص)، مجاهد در راه معبود بود و همسر خویش را در به انجام رساندن رسالت خطیرش که ـ جهاد در راه حق و راستی است ـ یاری می داد و در این راه دشوار، از هیچ کاری فروگذار نکرد. او همیشه به زره ایمان مجهّز بود و طوفان سختی ها، او را هرگز از پای در نیاورد و ذرّه ای از اعتقاد و ایمان راسخش کم نکرد.
این روحیه و توان بالای خدیجه (س)، برآمده از دین اسلام است. اسلام نه تنها راهِ درست زیستن را به بشر می آموزد، بلکه در مکتب اسلام، انسان هایی تربیت می شوند که تجسّم آموزه های ناب اسلامی هستند. حضرت خدیجه (س)، اوّلین نماد زن مسلمان است؛ زن مسلمانی که مزیّن به تمام صفات والای انسانی است. خدیجه (س) بانوی صبور، فهیم، مهربان، دلسوز، مؤمن و مقیّد بود. از این رو وفات حضرت خدیجه (س) ضایعهای دردناک برای پیامبر اکرم (ص) و جامعه نوپای اسلامی بود. بجاست رهروان راه اسلام و به ویژه بانوان مسلمان، وی را سرلوحه زندگی و خط مشی خویش قرار دهند.
سخنان اندیشمندان درباره حضرت خدیجه (س)
زبیر بن بکّار گفته است: «خدیجه، در عصر جاهلیّت «طاهره» خوانده می شد». هشام بن محمّد: «رسول خدا (ص) خدیجه را دوست داشت و به او احترام می گذارد و در بعضی کارها با او مشورت می کرد. او وزیر صدق و راستی بود و نخستین زنی است که به پیامبر خدا (ص) ایمان آورد و پیامبر تا وقتی که خدیجه زنده بود، هرگز همسر دیگری برنگزید. تمام فرزندانش به جز ابراهیم، از خدیجه بودند.»[۵]
سمیّه قرّاعه گفته است: «تاریخ در مقابل عظمت حضرت خدیجه سر فرود می آورد و در برابرش متواضعانه و دست بسته می ایستد.»
دکتر علی ابراهیم حسن، پژوهشگر جهان عرب، درباره مقام حضرت خدیجه (س) می نویسد: «اگر بخواهیم همسری نمونه، با اخلاص، پاک دامن، موقّر و خردمند را نام ببریم، والاتر از خدیجه، همسر پیامبر اسلام (ص)، نخواهیم یافت؛ بانویی بس خردمند که هم عصر جاهلیت، و هم اسلام را درک کرد و در هر دو دوره، از منزلتی والا بهره مند بود تا جایی که در عصر جاهلیت، طاهره نامیده می شد و مال و جمال و کمال را در یک جا جمع کرده بود و این ویژگی ها هرگاه در یک زن جمع شود ـ که معمولاً این اتفاق کم پیش می آید ـ نشان دهنده عظمت و بلندی مقام وی خواهد بود».[۶]
عبدالملک بن هشام گفته است: «خدیجه دختر خویلد به پیامبر (ص) ایمان آورد و پیامبرش را تصدیق کرد. پروردگار بدین امر، بار اندوه را از پیامبرش سبک کرد و پیغمبر، سخن ناخوشایند و تکذیبی که او را غمگین کند نشنید مگر این که خداوند آن را به وجود حضرت خدیجه (س) برطرف ساخت.»[۷]
سال غم و اندوه، وفات حضرت خدیجه (س)
در سال دهم بعثت، حضرت خدیجه کبری (س) از شدت ضعف و ناراحتی در شعب ابی طالب، دعوت حق را لبیک گفت و چشم از جهان فروبست. وفات حضرت خدیجه (س)، در فاصله سی یا سی و پنج روز پس از رحلت عموی پیامبر، حضرت ابوطالب (ع)، رخ داد و بدین ترتیب، هر دو یار رسول خدا، او را تنها می گذارند.[۸] پیامبر (ص) در غم از دست دادن این بانوی گرانقدر، آن سال را «عام الحزن» یعنی سال اندوه نام نهاد. وفات حضرت خدیجه (س) نشان دهنده پایان یک فصل مهم از زندگی پیامبر (ص) و آغاز چالش های جدید در مسیر رسالت بود.
پیامبر اکرم (ص) پس از وفات حضرت خدیجه (س)، تا آخر عمر نام و یاد این بانوی بزرگ را فراموش نکرد و هر از چند گاهی، از او تقدیر و تمجید می کرد. عایشه گفته است:
«رسول خدا (ص) از خانه بیرون نمی رفت مگر این که به نوعی از خدیجه یاد می کرد و از وی به نیکی ستایش می نمود. روزی او را به یاد آورد، رشک و حسد وجودم را فرا گرفت. گفتم: آیا او بیش از یک پیرزن بود؟! خداوند زن بهتری به تو عطا فرموده است! پیغمبر خشمگین شد. آن گاه فرمود: سوگند به خدا، پروردگار بهتر از او را به من نداد. او به من ایمان آورد در هنگامی که مردمان به من کفر می ورزیدند؛ و از او به من فرزندانی عطا کرد در حالی که مرا از فرزندانِ دیگر زنان محروم نمود». عایشه گفت: «با خود گفتم دیگر هرگز خدیجه را به بدی یاد نخواهم کرد».[۹]
حضرت خدیجه (س) همسر باوفای پیامبر خدا (ص) پس از گذشت ۲۵ سال زندگی سراسر مهر و گذشت و وفا، در سال دهم هجرت پیامبر خدا را تنها گذاشت و به سوی جهان ابدی بال گشود. پیامبر خدا (ص) هنگام تدفین وی، خود، به درون قبر خدیجه رفتند و با دستان مهربان خود، حضرت خدیجه (س) را به خاک سپردند. پیامبر اسلام (ص) پس از عروج ملکوتی و وفات حضرت خدیجه، در غم از دست دادن یار و مونس خود، بسیار اندوهگین بود و همان گونه که اشاره شد، پس از وفات حضرت خدیجه (س)، همواره از او به نیکی یاد می کردند.
حضرت خدیجه (س) در آخرین لحظات
وفات حضرت خدیجه (س) ضربه سنگینی به پیامبر اکرم (ص) وارد کرد و وفات حضرت خدیجه (س) برای آن حضرت، بسیار ناگوار بود. در واقع رسول خدا (ص)، انسانی را از کف می داد که عالی ترین نمونه وفا و فداکاری و صفا و مهر بود. آخرین سخن حضرت خدیجه (س)، به هنگامی که بر بستر مرگ خفته بود، از رنج هایی که در راه پیامبر (ص) دیده بود کم ارج تر نبود.
لحظه ای که آثار مرگ در چهره او نمایان گشت، به پیامبر (ص) چنین می گوید: «ای رسول خدا! من در حق تو کوتاهی کردم و آنچه شایسته تو بود، انجام ندادم؛ از من درگذر. اگر اکنون دل در طلب چیزی داشته باشم، خشنودی توست». این کلمات بر لبان پاکش می لغزد، و آخرین نفس هایش را با خشوع و ایمان برمی آورد. خدا، خدیجه (س) را رحمت کند که برای عقیده و رسالتش کوشش کرد.[۱۰]
آرامگاه حضرت خدیجه (س)
وفات حضرت خدیجه (س) نه تنها برای پیامبر اکرم (ص) بلکه برای کل جامعه مسلمانان، یک فقدان بزرگ بود. بنا بر گزارش منابع روایی اسلامی، پیامبر (ص) ام المؤمنین خدیجه را نخست با ردای خودش و سپس با ردای بهشتی، کفن نمود و سپس در آرامگاهش مکه به خاک سپرد.[۱۱] در قرن هشتم، آرامگاه حضرت خدیجه (س) با گنبدی مرتفع ساخته شد.[۱۲]
در سال ۹۵۰ هجری قمری، سلطان سلیمان قانونی، پادشاه عثمانی، آن را به شیوه مقابر مصری تجدید بنا کرد و گنبد بلندی بر آن ساخت. تا زمان احداث بنای جدید، مزار حضرت خدیجه (س) فقط یک صندوق چوبی داشت. این آرامگاه، بر اساس کتیبه آن، در سال ۱۲۹۸ مرمت شد. فراهانی در قرن سیزدهم در سفرنامه خود از ضریح چوبین آن، که با پارچه مخمل گلابتون دوزی شده پوشیده شده بود و نیز از وجود متولی و خادم و زیارت نامه خوانِ این بقعه، خبر داده است.[۱۳]
همچنین بسیاری از زائران و حج گزاران که پیش از تخریب بسیاری از اماکن تاریخی و مذهبی (۱۳۰۵ش) به دست حکومت آل سعود، به مکه رفته اند، از مقبره او یاد کرده و توصیفاتی از آن را ذکر کرده اند.[۱۴] امروزه مدفن حضرت خدیجه (س) بنای مختصری دارد و زیارتگاه حج گزاران و زائران مکه است.
جمع بندی
وفات حضرت خدیجه (س) در دهم ماه رمضان سال دهم بعثت، پس از سال ها تحمل انواع سختی ها و مشقت ها در راه اسلام، رخ داد. ایشان در سن ۶۵ سالگی، در حالی که تمام ثروت و دارایی خود را در راه حمایت از پیامبر (ص) و گسترش اسلام صرف کرده بود، به دیدار معبود شتافت.
پیامبر (ص) که در طول زندگی مشترک با خدیجه (س)، همواره از او به نیکی یاد می کرد، پس از وفات ایشان نیز بارها از فداکاری ها و خدمات ارزشمند او تجلیل کرد. رسول خدا (ص)، خدیجه (س) را نه تنها همسری مهربان و فداکار، بلکه یاوری صدیق و مشاور امین می دانست. وفات حضرت خدیجه (س)، فقدانی بزرگ برای پیامبر (ص) و مسلمانان بود، اما نام و یاد او، همواره در تاریخ اسلام زنده و جاویدان خواهد ماند. آرامگاه ایشان در قبرستان معلی در مکه مکرمه، زیارتگاه عاشقان و دلباختگان اهل بیت (ع) است.
پی نوشت ها
[۱] باقری، ترجمه خصائص الزینبیه (س)، ص ۱۶۴.
[۲] دکتر حریرچی، خدیجه (علیهاالسلام)، ص ۱۰.
[۳] مسعودی، مروج الذهب، ج ۲، ص ۲۷۸.
[۴] نسائی، خصائص امیرالمؤمنین (ع)، ص ۴۵.
[۵] ابن جوزی، تذکره الخواص، ص ۳۱۲.
[۶] خدیجه به نقل از: نساء لهن فی تاریخ الاسلامی نصیب، ص ۲۱ و ۲۳.
[۷] دکتر حریرچی، زنان بزرگ اسلام، ص ۳۰.
[۸] قمی، منتهی الآمال، ص ۲۴۷.
[۹] عسقلانی، الإصابه، ج ۴، ص ۲۷۵.
[۱۰] بحرالعلوم، همگام با پیامبر (ص)، ص ۱۱۸.
[۱۱] جاسر، اماکن تاریخی اسلامی در مکه مکرّمه، ص ۱۱۵.
[۱۲] رفعت پاشا، مرآه الحرمین، ص ۶۴.
[۱۳] فراهانی، سفرنامه میرزا محمدحسین حسینی فراهانی، ص ۲۰۲.
[۱۴] رجوع کنید به: حسام السلطنه، دلیل الأنام، ص ۱۲۶
منابع
- باقری، ترجمه خصائص الزینبیه (س)، بیروت، دارالحوراء، ۱۴۲۵ق.
- دکتر حریرچی، فیروز، خدیجه (علیها السلام)، بی جا، بی نا، بی تا.
- مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، قم، دارالهجره، ۱۴۰۹ق.
- نسائی، احمدبن علی، خصائص امیرالمؤمنین (ع)، بیروت، المکتبه العصریه، ۱۴۲۴ق.
- ابن جوزی، یوسف، تذکره الخواص، قم، نشر الشریف الرضی، ۱۴۱۸ق.
- دکتر حریرچی، فیروز، زنان بزرگ اسلام، بی جا، بی نا، بی تا.
- قمی، عباس، منتهی الآمال، قم، نشر دلیل، ۱۳۷۹ش.
- عسقلانی، ابن حجر، الإصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
- بحرالعلوم، محمدعلی، همگام با پیامبر (ص)، بی جا، نشر حکمت، ۱۳۸۳ق.
- حمد جاسر، اماکن تاریخیِ اسلامی در مکه مکرّمه، ترجمه رسول جعفریان، قم، نشر الهادی، ۱۳۷۶ش.
- رفعت پاشا، ابراهیم، مرآه الحرمین، تهران، نشر مشعر، ۱۳۷۷ش.
- فراهانی، میرزا محمدحسین، سفرنامه میرزا محمدحسین حسینی فراهانی، تهران، نشر فردوس، ۱۳۳۱ش.
- حسام السلطنه، سلطان مراد میرزا، دلیل الأنام، تهران، نشر مشعر،، ۱۳۷۴ش.
منبع اقتباس: کتاب درگذشت حضرت خدیجه (علیها السلام)، نویسندگان، فهیمه صمدی، زهرا خنیفرزاده، لیلا سالمی؛ ص ۷تا۲۱، پایگاه تخصصی حضرت خدیجه (س)