مهمترین اصول بهداشت روان و ویژگی های روان سالم

مهمترین اصول بهداشت روان و ویژگی های روان سالم

۱۳۹۶-۱۱-۱۰

431 بازدید

بهداشت روانی، تعاریف گوناگونی دارد. شاید ساده ترین تعریف این باشد: داشتن احساس آرامش، امنیت درون و دور بودن از اضطراب، افسردگی و تعارضات مزمن روانی. از منظر دیگر، بهداشت روانی یعنی بهره مندی از سلامت ذهن، اندیشه و تفکر. اما تعاریف تخصصی دیگری برای بهداشت روانی وجود دارد. فرهنگ بزرگ روانشناسی لاروس، بهداشت روان را چنین تعریف می کند: داشتن استعداد روان برای هماهنگ، خوشایند و موثر کار کردن، انعطاف پذیر بودن در موقعیت های دشوار و توانایی بازیابی تعادل خود.

سازمان جهانی بهداشت، بهداشت روانی را چنین تعریف می کند: بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت جای می گیرد و بهداشت یعنی توانایی کامل برای ایفای نقش های اجتماعی، روانی و جسمی. بهداشت، تنها نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست. به شکل کلی و بر اساس تعاریف مختلف بهداشت روانی، شخصی که بتواند با محیط خود خوب سازگار شود، از نظر بهداشت روانی بهنجار خواهد بود.

اگر شخصی نتواند تعارض های خود را با دنیای بیرون و درون حل و در مقابل ناکامی ها مقاومت کند و رفتار نامناسبی در برابر جامعه و مشکلات داشته باشد، از نظر روانی بیمار محسوب می شود و با این خطر روبرو خواهد بود که تعارض های حل نشده خود را به صورت اختلال های خفیف رفتاری نشان دهد. بنابراین بهداشت روانی، از اهمیت بسزایی برخوردار است و به همین دلیل، امروزه جوامع مختلف بسیج شده اند تا سیاست های مربوط به بهداشت روانی و پیش بینی بیماری های روانی را سازمان دهند.

پیشگیری، هدف بهداشت روان

آنچه از تعاریف بهداشت روانی به دست می آید،‌ این است که هدف بهداشت روانی، پیشگیری از وقوع ناراحتی هاست. پیشگیری در سه سطح انجام می شود:

نوع اول به دو قسمت آموزشی و پژوهشی تقسیم می شود: آموزشی در جهت سبب شناسی اختلال است. یعنی اگر مسائل و نکات مربوط به بهداشت روان آموزش داده شوند، دیگر اختلال به وجود نمی آید. مثلا اگر به خوبی آموزش داده شود که با ازدواج فامیلی، چند درصد اختلال با ژن های معیوب به ارث می رسد،‌ آمار ازدواج فامیلی کاهش می یابد در نتیجه اختلال ژنتیک نیز بروز نمی یابد. پیشگیری پژوهشی، تحقیقات را در بر می گیرد. یعنی در پی یافتن علت ایجاد اختلال است.

پیشگیری نوع دوم به بیماریابی به موقع، سریع و اقدام درمانی فوری مربوط است. این نوع پیشگیری می گوید قبل از اینکه اختلال حالت مزمن پیدا کند، آن را درمان کنیم و اگر درمان نمی شود آن را کنترل و مهار کنیم.

پیشگیری نوع سوم، کمک به بقاء و بهتر زیستن بیمار و پرورش حداکثر توانایی های باقیمانده برای سازگاری بیشتر است.

باید یاد آور شد، مفهوم بیماری روانی، به ارزش هایی وابسته است که زندگی اجتماعی در اختیار ما می گذارد؛ بنابراین معلوم نیست بهداشت روانی واقعا نبود بیماری روانی باشد؛ مثلا انحراف هایی را در نظر بگیرید که گاهی در نوجوانان دیده می شود. می دانیم این رفتارها زودگذر و در مراحل رشد به وجود می آیند.

دختر نوجوان چه با کلام، چه با شیوه لباس پوشیدن و چه با نشان دادن بخشی از موی سر، با خانواده و گاه اجتماع به مخالفت برمی‌خیزد. در پی این رفتارها، خانواده ها آشفته می شوند و برخی مسئولان تند برخورد می کنند، در صورتی که با این مخالفت ها، خودمختاری و انتخاب ارزش های فردی و شخصی را یاد می گیرند و هیچ یک از این رفتارها، لزوما نشانه بیماری روانی نیست، بلکه برای تایید و تثبیت موجودیت فرد است. به طور مشخص می توان گفت در افراد سالم، بهداشت روان به شکل کامل وجود دارد. برای رسیدن به انسان سالم شدن الزامات و اصولی وجود دارد که در پی می خوانید.

اصول اساسی بهداشت روانی

همانطور که گفته شد، هدف اصلی بهداشت روانی، پیشگیری است. برای رسیدن به این هدف، رعایت این اصول، الزامی است:

۱-احترام به شخصیت خود و دیگران

یعنی یک شخص خود را دوست بدارد و به دیگران احترام بگذارد. فرد سالم احساس می کند افراد جامعه او را می پذیرند و او نیز با نظر موافق به آنها می نگرد و برای خود و آنها احترام قائل است. اصول بهداشت روانی مبتنی بر تقویت افراد استوار شده است و از تخریب شخصیت افراد تا جایی که امکان داشته باشد، جلوگیری می کند.

۲-شناخت محدودیت و توانایی خود و افراد دیگر

هر فرد سالم، توانایی ها و ناتوانایی خود را می شناسد و آن را قبول دارد؛ البته می کوشد محدودیت های خود را رفع کند و نسبت به آنها، جبهه نمی گیرد یا پنهانش نمی کند.

۳-پی بردن به علل رفتار

هر رفتاری، علتی دارد و خود به خود انجام نمی شود. مانند ترس که حتما دلیلی دارد یا آن را می دانیم یا نه. انسان سالم در پی کشف علت رفتارها بر می آید. اینکه چرا می ترسم و آن علت را رفع می کند.

۴-توجه به تمامیت وجود هر فرد

اینکه بسیاری از مشکلات ما ریشه روانی دارد و بر عکس. انسان سالم به این نکته توجه دارد که ممکن است مشکلات جسمی، پشت این مشکل روانی باشد. این موضوع باید بیشتر مورد توجه معلمان و مربیان باشد و جنبه های جسمانی، عاطفی، روانی و… دانش آموز را در نظر داشته باشند.

۵-شناسایی نیازها و انگیزه های مسبب رفتار انسان

بهداشت روانی بر این اصل استوار است که نیاز هر شخص در هر سنی، با شرایط ویژه همان سن باید در نظر گرفته و ارضا شود. نیازها هم، دو بعد جسمانی و روانی را در بر می گیرند. جسمانی مانند: احتیاج به آب، غذا، استراحت و… است. نیاز روانی مثل امنیت روانی، مورد محبت قرار گرفتن، نیاز به پیشرفت و… است.

سه پایه سلامت و بهداشت روان

از نگاهی دیگر به اصول سلامت و بهداشت روان، می توان این پرسش را طرح کرد که: روانپزشکان به چه کسی می گویند سالم؟ سازمان جهانی بهداشت که هدف خود را، دستیابی به عالیترین سطح ممکن بهداشت برای همه مردم تعیین کرده، در اساسنامه خود در تعریف سلامت می گوید: «منظور از سلامت، حالت رفاه کامل جسمانی، روانی و اجتماعی است، نه صرفا فقدان بیماری یا علیلی.» بر اساس این تعریف، فردی دارای سلامت روان است که: «توانمندی های خود را بشناسد و توانایی مقابله با استرس های روزمره را داشته باشد و به شکل مفید و موثری در جامعه مشارکت و فعالیت داشته باشد.»…

هر چند بر اساس تعریف سازمان جهانی بهداشت، منظور از سلامت، فقط بیمار نبودن نیست؛ اما هیچ راهکاری درباره اینکه چگونه می توان در تمام زمینه های جسمانی، روانی و اجتماعی رفاه را به دست آورد، ارائه نشده است. البته پژوهشگران و محققان در هر دو میدان، یعنی بهداشت جسم و بهداشت روان، گام های جدی برداشته اند.

اگر بخواهیم تعریفی سختگیرانه برای روان سالم مطرح کنیم، باید فردی را در نظر بگیریم که از هر نظر هیچگونه مشکلی نداشته باشد و در شرایطی هم که در معرض استرس های گوناگون قرار می گیرد حتی بطور موقت، دچار مشکل نشود. چنین افرادی علاوه بر اینکه از کیفیت زندگی خوبی برخوردارند و به خوبی زندگی می کنند، باید به سایر افراد در داشتن زندگی خوب کمک ‌کنند در حالی که در جامعه امروزی، کمتر کسی را می توان یافت که با این تعریف، روان سالمی داشته باشد.

بیشتر افراد در برخورد با مسایل روزمره زندگی، علاوه بر اینکه مشکلاتی با شدت های مختلف را تجربه می کنند، دچار استرس‌ نیز می شوند. برخی از این مشکلات، زودگذر هستند و برخی نقشی ماندگارتر دارند.

۱-آرامش

بدون تردید آرامش، اولین شرط روان سالم است و در سایه آن می توان به شکل متعادلی به سایر امور زندگی و پیشرفت هم رسید. البته منظور از آرامش، آرامش نسبی و نداشتن دغدغه های متعدد و گاه فلج کننده است. البته در دنیای امروز، هیچکس بدون دغدغه و گرفتاری نیست اما نکته مهم این است که فرد بتواند به درستی شرایط را ارزیابی و برای رفع و کاهش این نگرانی ها اقدام کند و در صورتی هم که مشکلات قابل‌ حل نیستند به گونه ای با آنها کنار بیاید، نه اینکه گرفتاری ها، عملکرد و زندگی او را تحت تاثیر قرار بدهند و باعث سلب آرامشش شوند.

۲-مدیریت هیجان

از دیگر ویژگی های مهم سلامت و بهداشت روان، توانایی کنترل و بروز مناسب احساسات و هیجان ها است. بروز احساسات باید به گونه ای باشد که از یک طرف فرد نخواهد احساس هایش را سرکوب کند و از طرف دیگر، مهارگسیخته آنها را بروز ندهد. همچنین انتظار می رود ذهن سالم بتواند محیط پیرامون خود را به‌ درستی ادراک کند.

انسان به کمک حواس پنجگانه، جهان را درک می کند، درکی که با واقعیت بیرونی هماهنگ است؛ چیزی نه بیشتر و نه کمتر از آن. ممکن است تعجب کنید و بپرسید مگر ممکن است ادراک ها با واقعیت همخوان نباشند؟ بله! در برخی شرایط بیمارگونه، ممکن است فرد درکی درست از عالم خارج نداشته باشد، برای مثال صدایی بشنود یا چیزی ببیند که وجود خارجی ندارد. البته این موضوع، در صورتی غیرطبیعی خواهد بود که این مساله تکرار شود و بیش از یکی، دو بار اتفاق بیفتد.

۳-شناخت

یکی دیگر از خصوصیات ذهن سالم، شناخت است. منظور از شناخت، مجموعه ای از توانایی های مغز شامل هوشیاری، توجه و تمرکز، حافظه، زبان و… است که هر فردی با توجه به شرایط خود از آن بهره مند است. سالم بودن این توانایی ها تامین کننده و نشانگر بخشی از سلامت روان ما هستند.شاید در این نوشته، همه خصوصیات یک روان سالم بیان نشده باشد، اما به بخشی از مهمترین خصوصیات آن اشاره شده است.

همه توانایی ها و خصوصیات گفته شده خود را به صورت یک نماد بیرونی و عینی بروز می دهند که آن «رفتار» است. بررسی رفتار، عینی ترین روشی است که با ارزیابی آن می توان درباره سلامت و بهداشت روان، افراد اظهارنظر کرد. بنابراین داشتن رفتاری متناسب با شرایط پیرامونی، از اصلی ترین خصوصیت های نشانگر سلامت روانی افراد است. شاید به همین دلیل است که علوم رفتاری، همواره در کنار روانپزشکی و سلامت روان به عنوان علمی ذکر می شود که تلاش می کند با شناخت بهتر ذهن و مغز به سمت بهبود کیفیت زندگی و ارتقای سلامت حرکت کند.

ویژگی‌ های آدم‌ های نرمال

روانپزشکان به که می گویند نرمال و سالم؟ سلامت و بهداشت روان، جدا از سلامت عمومی نیست و سالهاست که دیگر در تعریف سلامت، تنها سلامت جسم را در نظر نمی گیرند. سلامت و بهداشت روان، علمی است برای بهتر کردن و سازش بیشتر با پیشامدهای زندگی. فردی که دارای سلامت روان است، در حالتی به سر می برد که نه در رابطه با خود و نه در رابطه با اجتماع و اطرافیانش احساس ناراحتی پایدار ندارد و نسبت به مسایلی که برایش اتفاق می افتد واکنش طبیعی نشان می دهد و از نظر عاطفی نیز مشکلی را احساس نمی کند…

بر اساس آمارهای موجود، حدود ۲۰ درصد از مردم جهان به نوعی به یک اختلال روانی دچار هستند و در کشورهای مختلف آمارهای متفاوتی وجود دارد. اما آنچه حایز اهمیت است نحوه برخورد با این بیماران و خانواده آنها و خدمات رسانی درست به افرادی است که به خدمات روانپزشکی نیاز دارند.

فاکتورهای زیادی، در اختلال سلامت روان موثر هستند ولی به طور کلی، عواملی که موجب بیماری و اختلال در سلامت روان می شود، آمادگی های ژنتیک، برخی استرس ها و مشکلات زندگی، بیماری های جسمی، حوادث و بلایای طبیعی و یا غیرطبیعی هستند که می تواند بیماری های روانی ایجاد کند؛ اما برای بیشتر اختلالات روانی، درمان های مقرون به صرفه ای وجود دارد که اگر به طور صحیح و به موقع استفاده شوند، افراد می توانند به عنوان اعضای فعال جامعه در فعالیت ها شرکت کنند.

برای داشتن روانی سالم، باید سعی شود که عوامل موثر در بیماری های روانی که فاکتورهای زیادی در آن دخیل هستند را به حداقل رسانده و این مربوط به بحث اولیه در پیشگیری از بیماری های روانی است، که علاوه بر خود افراد همه ارگان ها، نهاد و سازمان های کشور برای فراهم کردن شرایط مناسب و ایده آل برای زندگی افراد در جامعه این وظیفه را بر عهده دارند.

مساله مهم در مورد افراد مبتلا آن است که مانع از شدت بیماری روانی آنان شویم که این موضوع مستلزم داشتن شبکه بهداشتی درمانی کارآمد در سراسر کشور است و کسانی که دچار اختلالات روانی مزمن هستند با حداکثر امکانات درمانی و بازتوانی به جامعه و سلامت روانی برگردانیم.

اخلاق، بخش عمده ای از پیکره نرمال بودن را تشکیل می دهد. اخلاق، انسان را وادار به پیروی از برخی باورهای ارزشی و متعالی می کنند. ما در روانشناسی، انسان را مظهر تعالی خداوند می دانیم… یعنی ایمان به خداوند، ایمان به ارزش ها، ایمان به مقدسات تعریف شده که بخشی از آن به مقدسات و ارزش های متعالی برمی گردد و بخشی از آن نیز به اخلاق و صفات خوب متعالی مانند توکل، امید و… مربوط می شود و فرد نرمال، چنین اخلاقی دارد و به آنها تمسک می‌جوید:

۱-بخشندگی و دست و دلباز بودن

فرد نرمال، فقط دریافت کننده محبت نیست و خود نیز به دیگران مهر می ورزد، بنابراین فردی که همنوعش برایش مهم نیست و روابط عاطفی اش با فرزند، همسر، دوست، خواهر و برادر و… کند یا ضعیف است یا بر عکس آن قدر روابط عاطفی اش بیش از حد می شود که به وابستگی می انجامد نرمال نیست.

۲-داشتن هوش اجتماعی

فرد نرمال باید هوش اجتماعی داشته باشد تا بتواند به دنبال فعالیت های شغلی و عملکردی برای بروز و ایجاد یک فعالیت مولد باشد. فعالیت های غیرمولد و بی فایده و بی ارزش، مانند بسیاری از فعالیت هایی که در جهت خلاف است یا انجام آنها فایده ای برای فرد یا افراد جامعه ندارد، فعالیت غیرمولد شناخته می شود.

۳-قدرت حل مساله

فردی که قدرت حل مساله دارد، در برابر مشکلات تسلیم نمی شود و سعی می کند برای مشکلات خود راه حل پیدا کند. طبیعی است برای رسیدن به این هدف باید واقعیت های موجود را درک کرد. افرادی که از این درک عاجزند و تفکرات سحرآمیز دارند، به رمل و اسطرلاب، جادو و سحر و دعانویسی و کف بینی و موضوعات خرافی می پردازند، قدرت حل مساله ندارند؛ زیرا نمی توانند واقعیت های موجود را قبول کنند. نکته قابل توجه اینکه حتی در حل مساله، تکرار مکررات هم طبیعی نیست بلکه فرد باید برای حل مشکلاتش ابداع و تنوع در تصمیم گیری داشته باشد.

۴-گذشت، بخشندگی و مروت

فرد نرمال باید گذشت و بخشش داشته باشد و سخت و غیرقابل انعطاف نباشد و در عین حال بتواند خشم خود را بروز دهد. فردی که مدام خشمش را فرومی‌خورد و جرات ابراز احساسات خود را ندارد، نرمال نیست. البته بروز خشم باید بدون صدمه و اهانت به خود و دیگران باشد و فرد نباید ذره ای به شخصیت خود یا دیگران لطمه بزند.

۵-قدرت مقابله با استرس

واقعیت این است که ما در فضایی از استرس و اضطراب به سر می بریم. فرد نرمال باید بتواند با این استرس ها مقابله یا از مکانیسم های مقابله ای برای رفع استرس ها استفاده کند تا خود را با هر استرسی انطباق دهد و با آن مقابله کند. متاسفانه ما با بسیاری از فقدان ها، مشکلات مالی و اقتصادی، مسایل اجتماعی و محیطی، مسایل سیاسی و… روبرو هستیم. فرد باید بتواند با این استرس ها کنار بیاید. کسی که زود می شکند و در برابر اندک استرسی کمر خم می کند، نرمال نیست. هر کس ممکن است یک عزیز، مال یا شغلش را از دست بدهد، اما باید بتواند محرومیت ها را تحمل کند و در برابر این فقدان ها قدرت مانور و سوگواری داشته باشد و به پذیرش نهایی واقعیت برسد.

۶-قدرت مدیریت

فرد نرمال، باید قدرت مدیریت محیط اطرافش و محیطی که در آن زندگی یا کار می کند، داشته باشد و این به یک مدیریت ذاتی نیاز دارد.

۷-در نظر گرفتن جوانب احتیاط

فرد نرمال باید همه جوانب احتیاط را رعایت کند و به اصطلاح خود را ارزان نفروشد. البته منظور این است که بدبین باشد؛ زیرا بدبینی، خود غیرطبیعی است اما احتیاط، وجه مهمی از نرمال بودن است. فرد باید برای انجام معاملات اقتصادی، روابط بین فردی، امور اداری و شغلی و… محتاطانه عمل و رفتار خود را کنترل کند.

۸-آموختن و آموزش

فرد باید خودش را برای زندگی، سرمایه‌گذاری کند. باید دانش و آگاهی داشته باشد و واقع بینانه به سرنوشتی که بر او در زمان و مکان خاصی که قرار دارد تحمیل شده، بپذیرد و در این زمینه آموزش ببیند؛ زیرا اگر از مسایل پیرامون خود آگاهی نداشته باشد و آنها را نپذیرد، طبعا رفتار غیرطبیعی از خود نشان می دهد و دچار آسیب شناسی روانی می شود و در گروه بیماران قرار می گیرد. فرد نرمال باید عاشق یادگیری باشد و بتواند موضوعات مختلف را طراحی و سازماندهی کند.

۹-کنجکاوی و علاقمندی

انسان های بی تفاوت، بی احساس، غیرکنجکاو و غیرعلاقمند به موضوعات روزمره، انسان های نرمالی نیستند بنابراین فردی که زیبایی ها را تقدیر و تحسین نمی کند و نسبت به آنها کنجکاو نیست طبیعی و نرمال نیست.

۱۰- آینده نگر بودن

فرد نرمال باید در مورد آینده خود، جهت گیری داشته باشد و بداند چه آینده ای برای فردا و فرداهایش در نظر دارد، بنابراین باید برای سنین جوانی، میانسالی و سالمندی خود برنامه ریزی کند.

۱۱-خلاقیت و نوآوری

فرد نرمال باید خلاق باشد و ایده داشته باشد و به دیگران و محیط کار و زندگی خود ایده بدهد. از سوی دیگر باید استقلال داشته باشد و اهداف مناسبی در سر بپروراند. فردی که وابسته است، نمی تواند اهداف درستی را برای آینده خود برنامه ریزی کند.

۱۲-شناسایی نیازها

فرد نرمال باید نیازهایش را بشناسد و به ارزش های وجودی خود پی ببرد و بتواند به مجهولات موجود در آنچه به عنوان واقعیت های موجود ذهن خود و اطرافیانش فراگرفته است، پاسخ دهد.

۱۳-شور و هیجان

افراد نرمال باید در انجام امور، از خود شوق و حرارت نشان دهند. افراد بی حال و بی احساسی که از خود شوق و شوری نشان نمی دهند، به خصوص در مسایل خانوادگی و اجتماعی، افرادی سرد و بی احساس هستند نه نرمال.

۱۴-عادل بودن

عدالت، صفت بسیار خوبی است که باید آن را در انسان های نرمال جستجو کنیم. فرد باید نسبت به شهروندان و خانواده خود، عادل باشد و اگر نباشد، از خود، رفتارهای پرخاشگرانه، بی تفاوتی، بی احساسی، بی توجهی، بی عاطفگی و… نشان می دهد.

جمع بندی

بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت جای می گیرد و سلامت و بهداشت روان یعنی توانایی کامل برای ایفای نقش های اجتماعی، روانی و جسمی. بهداشت، تنها نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست. آرامش، مدیریت هیجان و شناخت، سه پایه اصلی بهداشت روان محسوب می شوند. برای افرادی با روان سالم و به اصطلاح دارای بهداشت روانی، ویژگیهایی عنوان شده که به چهارده مورد آن اشاره شد.

منابع اقتباس: میگنا(دانشنامه روانشناسی و علوم تربیتی)؛ دکتر سید علی احمدی‌ ابهری؛ روانپزشک و استاد دانشگاه علوم‌ پزشکی تهران؛ جام جم؛ لیلا کامرانی؛ کارشناس ارشد روانشناسی؛ گردآوری: گروه سلامت و روان شیکوپ.