آیین زرتشت منسوب به زرتشت است. زرتشتیان بر این باور است که زرتشت پیامبر بوده است. البته درباره شخصیت زرتشت ابهاماتی زایدی وجود دارد و حتی در تاریخ تولد و زمان زندگی او اتفاق نظر وجود ندارد. به هر حال قبل از اسلام دین زرتشت دین رسمی در خراسان و ایران بوده است. در نوشته مختصر زیبر به م عرفی اجمالی این آیین پرداخته شده است.

دین زرتشت یا مجوس:

در متون اسلامی طرفداران این آیین را از جمله اهل کتاب شمرده‌اند و خود زرتشتیان نیز دین خود را الهی می‌دانند. دین مجوس توسط «زردشت یا زرتشت» که در حدود ۶۶۰ ق.م متولد گردیده در بلخ تأسیس شده و به اطراف انتشار یافته است. کتاب مقدس این دین «اوستا» نام دارد که متشکل از پنج بخش به نام‌های «یشنا» یعنی سرودها و «ویسپرد» یعنی دعاها و ستایش و «وندیداد» یعنی داد بر ضد دیوها و «یشتها» یعنی ستایش در مدح خداوند و «خرده اوستا» که عبادات روزانه ماهیانه و سالانه در آن درج شده، می‌باشد. اصول و عقاید زرتشت عبارت‌اند از:

۱. زرتشت پیامبری است که از طرف اهورا مزدا مبعوث گردیده است. 

۲. اهورا مزدا آفریدگار همه عالم است و تنها او شایسته عبادت می‌باشد.

۳. اهورا مزدا اراده قدوسی و علوی خود را به وسیله روح مقدس و نیکو نهاد به فضیلت می‌رساند.

۴. اعتقاد به روح پلید در برابر روح پاک.

۵. نفس انسان میدان دائمی برای نبرد خیر و شر است.

۶. بعد از تکمیل دور و زمان خیر که اهورا مزدا باشد پیروز گردیده و شر مغلوب می‌گردد.[۱]

این دین پیامبر اسلام را قبول ندارد و پیروان این دین مانند مسیحیان و یهودیان کافر به حساب می آیند. در زمان ساسانیان آیین زرتشت مذهب رسمی ایرانیان بوده و هیچ مذهب غیر آن رسمیت نداشته است.[۲] یکصد سال بعد از غلبه اسلام جمعی کثیر از پیروان زرتشت به جلای وطن مصمم شده، ایران را ترک کردند آن‌ها به طرف سواحل خلیج فارس آمده و سپس به خاک گجرات (هند غربی) مهاجرت کردند و در هندوستان ساکن شدند. عده‌ای که در ایران باقی ماندند و دست از آیین خویش برنداشتند، مسلمانان آنان را مانند مسیحیان و یهودیان به عنوان کافر ذمی پذیرفتند، و تا کنون می‌توانند اعمال و مراسم مذهبی خویش را آزادانه به جا آورند.[۳]

آیین زرتشت یکی از فرقه های دین مجوس است و آن گونه که تصور می شود و برخی گفته اند زرتشت بنیان گذار آیین مجوس نبود و این آیین توسط پیامبر دیگری تبلیغ شده است، و زرتشت آن را تجدید کرده است. زیرا زرتشت بعد از ابراهیم (علیه السلام) بوده در صورتی که مجوس دین قدیم است و زرتشت بعدها آن را تجدید کرده و تغییراتی در آن داده است.[۴]

این آیین در آغاز، آئین توحیدی و یکتاپرستی بوده که بعدها بر اثر عوامل مختلفی تغییر صورت و ماهیت داده است.[۵]

مجوسیان چهار فرقه معروف دارند که عبارت اند از:

کیومرثیه، زروانیه، زرداشتیه و مسخیه که از فرقه اخیر اطلاعاتی در دست نیست.[۶]

مهمترین عقاید آیین زرتشت عبارت اند از:

۱. اهورا مزدا خدای خیر و اهریمن خدای شر می باشد.[۷]

۲. پندار نیک و گفتار نیک و کردار نیک از خصایص آئیین زرتشت است.[۸]

۳. تقدیس آتش در آیین زرتشت بسیار مهم است. هر چند زرتشتیان وجوهی را برای تقدیس آتش ذکر می‌کنند ولی دلیلی عقلی و فلسفی برای این تقدیس وجود ندارد و این افراط غیرعقلانی در تقدیس آتش باعث شده که عده‌ای آنان را آتش‌پرست بنامند.[۹]

۴. یکی از خصوصیاتی که در بیشتر کتابها به زرتشتیان نسبت داده شده، ازدواج با محارم (یعنی خواهر، مادر و دختر) است و در تاریخ نیز به این امر اشاره شده است که برخی از پادشاهان و بزرگان زرتشتی با محارم خود ازدواج کرده‌اند.[۱۰]

هرچند این عمل یعنی ازدواج با محارم در اصل دین مجوس و آیین اصلاحی زرتشت وجود نداشت، ولی بعدها به اسم دین چنان شهرت یافته که آن را جزو ارکان آیین زرتشت به حساب آورده‌اند چنان که یعقوبی می‌گوید: «ایرانیان با مادران و خواهران و دختران خود ازدواج می‌کردند و این کار را نوعی صله رحم و عبادت می‌دانستند».[۱۱]

 ۵.  زرتشتیان به جاودانگی روح، بهشت و دوزخ، قیامت و صراط و میزان و حساب و محاکمه اعتقاد دارند[۱۲]  با این همه مانند مؤمنین به سایر ادیان الهی مردگان خود را دفن نمی‌کنند، بلکه اجساد مردگان خویش را در درون دخمه یا برج خاموشان قرار می‌دهند، تا خوراک پرندگان گوشت‌خوار شوند.[۱۳] هرچند گفته می شود که در سال‌های اخیر مردگان شان را دفن می کنند.

پی نوشت:

[۱]. ربانی، گلپایگانی،علی،تاریخ ادیان و علم کلام، ص ۴۰.

[۲]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار ج۱۴ص ۱۷۸.

[۳]. جان بی‌ ناس، تاریخ جامع ادیان، ص۴۷۸.

[۴]. زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس، ج۴، ص۲۴۵.

[۵]. استادی، رضا، مقدمه ای بر ملل و نحل یا ادیان و مذاهب، ص۱۰۱.

[۶]. ابوالقاسمی، محسن، دین ها و کیش های ایرانی، ص۲۶ ـ ۲۸ و۶۴-۶۵؛ و توفیقی، حسین، آشنائی با ادیان بزرگ، ص۵۷.

[۷].اوستا، ابراهیم پور داود،ص۷۱.

[۸]. اوستا، ابراهیم پور داود، ص۷۵.

[۹] . مطهری، مرتضی، مجموعه‌آثار، ج ۱۴، ص ۲۱۹.

[۱۰] . همان، ص ۲۶۰.

[۱۱] . تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۱۵۲، به نقل از مجموعه آثار، ج ۱۴، ص ۲۶۲، شهید مرتضی مطهری.

[۱۲] . توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان، ص ۶۶، انتشارات سمت، چاپ اول، ۱۳۷۹.

[۱۳] . بی ناس. جان، تاریخ جامع ادیان، ص ۴۸۲،  ترجمه علی اصغر حکمت، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۰.

منبع: نرم افزار پاسخ مرکز مطالعات حوزه.

بدون دیدگاه