در منابع معتبر شیعه و اهل سنت، به محبت شدید پیامبر (ص) نسبت به امام حسن (ع) اشاره شده است. بدون شک این محبت، صرفا به سبب رابطه پدربزرگ و نوه نبوده و پیامبر (ص) به دنبال مطلع ساختن مسلمانان از جایگاه و مقام بلند امام مجتبی (ع) نیز بوده است. در ادامه، برخی از نقل های تاریخی شیعه و اهل سنت، پیرامون محبت شدید پیامبر (ص) به امام حسن (ع) را بیان می کنیم.
من او را دوست دارم
مسلمانان بارها شاهد محبت شدید پیامبر (ص) به امام حسن (ع) در سیره و گفتار آن حضرت بوده اند. رسول خدا (ص) بارها در پیش دیدگان مسلمانان اعلام می کرد که «من حسن را دوست دارم». راویان بسیاری این جمله پیامبر را گزارش کرده اند. براء بن عازب می گوید: پیغمبر (ص) را دیدم که حسن را بر شانه خود داشت و می فرمود: اَللَّهُمَّ إِنِّی أُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ؛[۱]خدایا! من او را دوست دارم، تو هم او را دوست بدار.» این روایت به روشنی بیانگر محبت شدید پیامبر (ص) به فرزند خود است.
همچنین زهیر بن اقمر می گوید: پس از داستان شهادت امیرالمؤمنین (ع) هنگامى که فرزندش حسن بن على (ع) سخنرانى می کرد، مردى گندمگون و بلند قامت از قبیله اَزْد برخاست و گفت: به راستى که رسول خدا (ص) را دیدم حسن را بر گردن خود سوار کرده بود و می فرمود: «مَنْ أَحَبَّنِی فَلْیُحِبَّهُ، فَلْیُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ؛[۲] هر کس مرا دوست دارد، باید او را دوست بدارد، هر که حاضر است این گفتار را به آنکه غایب است برساند.» آن مرد اضافه کرد اگر این دستور صریح رسول خدا (ص) نبود، من براى شما آن را نمی گفتم.[۳]
نکته جالب در این روایت، این است که محبت شدید پیامبر (ص) به امام حسن (ع) در نظر رسول خدا (ص) به اندازه ای مهم تلقی شده که آن حضرت از حاضران درخواست داشته این موضوع را به گوش غایبان هم برسانند.
همانطور که احادیثی از زبان عایشه در مناقب حضرت زهرا (س) نقل شده، در مورد محبت شدید پیامبر به امام حسن (ع) نیز از عایشه روایاتی نقل شده از جمله این روایت که می گوید: به راستى که رسم پیغمبر (ص) چنان بود که حسن را می گرفت و به خود می چسباند، سپس می فرمود: «اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا ابْنِی وَ أَنَا أُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ، وَ أَحِبَّ مَنْ یُحِبُّهُ؛[۴] خدایا! این پسر من است و من او را دوست میدارم، پس او را دوست بدار و هر کس او را دوست میدارد، دوست بدار.»
بنابراین طبق این سخن عایشه، محبت شدید پیامبر (ص) نسبت به امام مجتبی (ع)، امری دائمی بوده که بارها در پیش دیدگان دیگران تکرار شده است.
از کتاب کشف الغُمَّه مرحوم اربلى و بیش از بیست کتاب از کتاب هاى اهل سنت، نقل شده که ابو هریره گفته است: من هیچ گاه حسن را ندیدم، جز آنکه اشک هایم جارى شده، و جهت آن این است که روزى او را دیدم که آمد و می دوید تا اینکه در دامان رسول خدا (ص) نشست. در آن حال رسول خدا (ص) دهان خود را باز کرده و در دهان حسن برد و سه مرتبه فرمود: «اللَّهُمَّ إِنِّی أُحِبُّهُ، وَ أُحِبُّ مَنْ یُحِبُّهُ؛[۵] خدایا! من او را دوست دارم و هر که او را دوست میدارد نیز دوست میدارم.»
مرحوم مجلسی نیز در بحارالانوار، روایات متعددی با این مضمون از پیامبر (ص) نقل می کند، داز جمله اینکه: روزى رسول خدا (ص) فرزندش حسن را طلبید، پس رسول خدا (ص) آغوش خود را براى گرفتن آن کودک باز کرد و کودک نیز آغوش خود را باز کرد و چون رسول خدا (ص) او را در بر گرفت سه بار فرمود: «اللَّهُمَّ إِنِّی أُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ وَ أَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُ؛[۶] خدایا! من او را دوست دارم، پس تو هم او را دوست بدار و دوستدار هر کس که او را دوست دارد.
مجموعه این روایات، اثبات می کند که محبت شدید پیامبر (ص) به امام مجتبی (ع)، بارها بارها از سوی پیامبر اسلام (ص) تکرار شده و بنابراین، امری روشن و آشکار در میان صحابه و مسلمانان به شمار می رفته است.
ریحانه خوشبوی رسول خدا (ص)
یکی دیگر از مضامینی که بیانگر محبت شدید پیامبر (ص) به امام حسن (ع) است، نامیدن وی به ریحانه و گل خوشبوی رسول الله است. ذهبى در کتاب تذکره الحفاظ از أَبى بَکْرَه روایت کرده که می گوید: رسول خدا (ص) چنان بود که هرگاه نماز می گذارد، حسن می آمد و بر پشت یا گردن آن حضرت بالا می رفت و رسول خدا (ص) او را با آرامى بلند می کرد که نیفتد، و این کار بارها اتفاق افتاد؛ و چون نماز آن حضرت تمام می شد، عرض می کردند: اى رسول خدا! ما ندیدیم این کارى را که با حسن کردى، با هیچ کس دیگرى بکنى! حضرت فرمود: «إِنَّهُ رَیْحَانَتِی مِنَ الدُّنْیَا وَ إِنَّ ابْنِی هَذَا سَیِّدٌ؛[۷] آرى؛ به راستى که او گل خوشبوى من است در دنیا، و به راستى که این پسر من، سید و آقاست.»
تعبیر ریحانه از سوی پیامبر (ص) بارها برای امام حسن (ع) و امام حسین (ع) تکرار شده و این، حاکی از محبت شدید پیامبر (ص) به این دو امام است. از ابو ایوب انصارى نقل شده که: من به نزد رسول خدا (ص) رفتم و حسن و حسین (ع) در کنار او و پیش روى آن حضرت بازى می کردند. عرض کردم: اى رسول خدا! آیا ایشان را دوست دارى؟ حضرت فرمود: «وَ کَیْفَ لَا أُحِبُّهُمَا وَ هُمَا رَیْحَانَتَایَ مِنَ الدُّنْیَا، أَشُمُّهُمَا؛[۸]چگونه دوست نداشته باشم حال آنکه این دو، گل هاى خوشبوى من از دنیا هستند، و من آن دو را می بویم.»
از پرسش راوی مشخص می شود که او نسبت به محبت شدید پیامبر (ص) به حسنین (ع) کنجکاو شده و رسول الله (ص) با پاسخ خود، عشق فراوان خود به حسنین (ع) را برای او روشن می سازد. محبت شدید پیامبر (ص) به حسنین از خلیفه اول نیز نقل شده است؛ او می گوید:
«حسن و حسین (ع) را دیدم در حالى که رسول خدا (ص)، نماز می خواند، بر پشت آن حضرت می پریدند، حضرت آن دو را با دست خود نگه می داشت تا برخیزند و پشت آن حضرت راست شده و آن دو کودک به راحتى روى زمین بایستند، و چون نمازش به پایان رسید، آن دو را در دامان خود نشانید و دست بر سرشان کشید، سپس فرمود: «إِنَّ ابْنَیَّ هَذَیْنِ رَیْحَانَتَایَ مِنَ الدُّنْیَا؛[۹] این دو پسر من، دو گل خوشبوى من از دنیا هستند.»
افراد دیگری نیز شبیه همین عبارت را در مورد محبت شدید پیامبر (ص) نقل کرده اند. به عنوان نمونه سعید بن راشد نقل می کند که: روزی حسن و حسین (ع) به طرف رسول خدا (ص) دویدند، حضرت یکى از آن دو را گرفت و در بغل خود چسبانید، و آن دیگرى را گرفت و در بغل دیگر خود چسبانید و فرمود: «هَذَانِ رَیْحَانَتَایَ مِنَ الدُّنْیَا؛[۱۰] این دو، گل هاى خوشبوى من از دنیا هستند.» و در حدیث دیگرى است که رسول خدا (ص) فرمود: «الْوَلَدُ رَیْحَانَهٌ، وَ رَیْحَانَتِی الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ؛[۱۱] فرزند گل خوشبوست و گل خوشبوى من، حسن و حسین (ع) هستند.»
جابر بن عبدالله انصاری نیز در حدیثی، از محبت شدید پیامبر (ص) به حسنین (ع) حکایت نموده و می گوید: از رسول خدا (ص) شنیدم که سه روز پیش از رحلت خود به على (ع) می فرمود: «سَلَامُ اللَّهِ عَلَیْکَ یَا أَبَا الرَّیْحَانَتَیْنِ أُوصِیکَ بِرَیْحَانَتَیَّ مِنَ الدُّنْیَا فَعَنْ قَلِیلٍ یَنْهَدُّ رُکْنَاکَ وَ اللَّهُ خَلِیفَتِی عَلَیْکَ؛ درود بر تو اى پدر دو گل خوشبو! تو را به آن دو گل خوشبوى من از دنیا سفارش می کنم که به زودى دو رکن و اساس و پایه زندگیت شکسته خواهد شد، و خداوند پس از من نگهبان توست.»[۱۲]
در این روایت نیز محبت شدید پیامبر (ص) نسبت به امام حسن (ع) و امام حسین (ع) روشن می شود؛ زیرا رسول خدا (ص) پیش از مرگ، سفارش دو ریحانه خود را به امیرمومنان (ع) می کند، حال آنکه این دو، فرزندان امام علی (ع) هستند و بدون شک هر پدری، مراقب فرزندان خود است؛ اما باز هم پیامبر (ص) نسبت به آن دو، تاکید و سفارش می کند.
در ادامه، به حکایتی آموزنده از تاریخ اسلام در مورد مظلومیت امام حسن و امام حسین (ع) با وجود محبت شدید پیامبر (ص) به ایشان اشاره می کنیم. شیخ صدوق در کتاب أَمالى و بخارى در کتاب صحیح بخاری، به سند خود از ابن ابى نعیم روایت کرده که گوید:
نزد عبد الله بن عمر بودم که مردى پیش او آمد و حکم خون پشه را از او پرسید. ابن عمر از او سؤال کرد: اهل کجا هستى؟پاسخ داد: اهل عراق! عبد الله بن عمر گفت: «این مرد را بنگرید که حکم خون پشه را از من مى پرسد، در صورتى که پسر رسول خدا (ص) را به قتل رسانده و کشتند، و من خود از رسول خدا (ص) شنیدم که مى فرمود: براستى که این دو -یعنى حسن و حسین ع- دو گل خوشبوى من از دنیا هستند.»[۱۳]
سجده طولانی به خاطر یک کودک
محبت شدید پیامبر (ص) به امام حسن (ع) به گونه ای بود که آن حضرت حتی در عبادی ترین حالات خود نیز، ارزش و مقام امام مجتبی (ص) را به مردم نشان میداد. حاکم نیشابوری در مستدرک، و احمد بن حنبل در مسند، به سند خود از مردى به نام شدّاد بن هاد، روایت کرده اند که گوید:
رسول خدا (ص) در هنگام یکى از دو نماز ظهر یا عصر به نزد ما آمد و یکى از دو فرزندش حسن و حسین (ع) را به همراه خود داشت، پس آن حضرت در جلوى صفوف ایستاد و آن دو کودک را نزد پاى راست خود گذارد، سپس به سجده رفت و سجده را طولانى کرد.
راوى گوید: پدرم گفت: من از میان مردم سرم را از سجده بلند کردم و دیدم که رسول خدا (ص) در سجده است و آن کودک، بر پشت آن حضرت سوار شده، من به حال سجده برگشتم و چون نماز آن حضرت تمام شد مردم عرض کردند: اى رسول خدا! (ص) در این نمازى که امروز خواندى، سجده اى طولانى داشتى که در نمازهاى دیگر نداشتى، آیا دستورى به شما در این باره رسیده بود یا وحى بر شما نازل گردید؟ فرمود: «کُلُّ ذَلِکَ لَمْ یَکُنْ وَلَکِنَّ ابْنِی أَرْتَحَلَنِی فَکَرِهْتُ أَنْ أُعَجِّلَهُ حَتَّى یَقْضِیَ حَاجَتَهُ؛[۱۴] هیچیک از اینها نبود، بلکه پسرم بر پشت من سوار شده بود و نخواستم او را ناراحت کنم تا هر کارى که می خواهد، انجام دهد.»
بر شانه های رسول الله (ص)
یکی دیگر از اموری که مسلمانان بارها دیده و حکایتگر محبت شدید پیامبر (ص) به امام حسن (ع) می باشد، جا گرفتن آن حضرت بر شانه های مبارک رسول گرامی اسلام (ص) است. محب الدین طبرى از محدثان اهل سنت، در کتاب ذخائر العقبى، از ابن عباس روایت کرده است که گوید:
روزى ما در خدمت پیامبر (ص) بودیم که ناگهان فاطمه (ع) در حالى که می گریست آمد، رسول خدا (ص) به او فرمود: پدرت به فدایت! چرا می گریى؟ عرض کرد: حسن و حسین بیرون رفته و نمی دانم کجا آرمیده اند!
رسول خدا (ص) به او فرمود: گریه نکن که آفریدگارشان نسبت به آن دو، از من و تو مهربانتر است، آنگاه دست هاى خود را بلند کرد و گفت: بار خدایا! آن دو را نگهدارى کن و سالم بدار.
در این وقت جبرئیل نازل شد و گفت: اى محمد! محزون مباش که آن دو در باغ بنى النجار خوابیده اند و خداوند فرشته اى را بر ایشان موکل ساخته تا ایشان را نگهبانى کند.
آنگاه رسول خدا (ص) در حالى که اصحاب و یاران همراه آن حضرت بودند، برخاسته به باغ بنى النجار آمدند و حسن و حسین (ع) را در حالى که دست به گردن یکدیگر انداخته و در خواب بودند مشاهده کردند، و فرشته اى که موکل بر ایشان بود، یک بال خود را زیر ایشان و بال دیگر را بر سر ایشان گشوده و [ آنجا را براى] آنها سایه می کرد.
در این وقت رسول خدا (ص) خود را روى آن دو انداخته، آنها را می بوسید تا وقتى که از خواب بیدار شدند، سپس حسن (ع) را بر دوش راست خود و حسین (ع) را بر دوش چپ خود سوار کرد. در راه بازگشت، ابوبکر آن حضرت را دید و عرض کرد: اى رسول خدا! یکى از این دو کودک را به من بدهید تا در آوردن آن دو، به شما کمک نمایم. رسول خدا (ص) فرمود: مَرکب این دو مَرکب خوبى است، و سواران هم سواران خوبى هستند، و پدرشان بهتر از آن دو است.
پس همچنان آمد تا به مسجد رسید، سپس همانگونه که آن دو کودک روى شانه هاى آن حضرت بودند، سر پا ایستاد و فرمود: وَ مَنْ أَحَبَّهُمَا فِی الْجَنَّهِ وَ مَنْ أَبْغَضَهُمَا فِی النَّارِ:[۱۵] و هر کس ایشان را دوست دارد، در بهشت است و هر کس دشمنشان دارد، در جهنم است.
سخن رسول خدا (ص) در انتهای این حدیث، به نوعی علت محبت شدید پیامبر (ص) به حسنین (ع) را بیان می کند. این دو امام همام، از چنان جایگاه در هستی و نزد خداوند برخودار هستند که هرکس به آنان محبت ورزد، وارد بهشت و هرکس دشمنی کند، وارد دوزخ می شود.
حکایات دیگری نیز در مورد قرار گرفتن حسنین (ع) بر دوش پیامبر (ص) نقل شده است که همگی بیانگر محبت شدید آن حضرت به ایشان است. زرندى در کتاب نظم درر السمطین از امیر المؤمنین على بن ابیطالب (ع) روایت کرده که: روزى رسول خدا (ص) از خانه بیرون آمد و حسن (ع) بر شانه راست آن حضرت و حسین (ع) بر شانه چپ آن حضرت سوار بودند، وقتی عمر این صحنه را دید عرض کرد: چه خوب مرکبى هستى شما براى این دو، اى رسول خدا! حضرت فرمود: و چه خوب سوارانى هستند آن دو!»[۱۶]
حاکم نیشابوری در مستدرک صحیحین، به سند خود از ابن عباس روایت کرده که: روزی رسول خدا (ص) به نزد ما آمد در حالى که حسن بن على (ع) را بر گردن خود سوار کرده بود، در این وقت مردى آن منظره را دید و به حسن بن على (ع) گفت: «اى پسرک! خوب مرکبى سوار شده اى! پیامبر نیز فرمود: و او نیز سوار خوبى است!»[۱۷]
حسن از من است و من از حسن
رسول گرامی اسلام (ص)، امام حسن (ع) را از خود و خود را از وی می دانست. مرحوم علامه مجلسى (ره) از یَعْلَى بْنِ مُرَّه روایت کرده که می گوید:
رسول خدا (ص) را به غذایى دعوت کرده بودند و ما همراه حضرت، براى صرف غذا می رفتیم که ناگاه حسن (ع) را دیدیم که در کوچه بازى می کرد. رسول خدا (ص) که او را دید در جلوى مردم دوید و دست خود را گشود تا آن کودک را بگیرد و کودک نیز از این طرف و آن طرف می گریخت، و رسول خدا (ص) را می خنداند تا اینکه حضرت کودک را گرفت و یک دست خود را بر چانه حسن گذارد و دست دیگر را بر بالاى سر او نهاد، آنگاه صورتش را نزدیک صورت کودک برده و او را بوسید و فرمود: «حَسَنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ، أُحِبُّ اللَّهَ مَنْ أَحَبَّهُ؛[۱۸]حسن از من است و من از اویم، خدا دوست دارد هر کس که او را دوست دارد.»
تعبیر «حسن منی و أنا منه» حاکی از محبت شدید پیامبر (ص) به امام حسن مجتبی (ع) است.
آغوش باز رسول الله (ص)
آخرین مطلبی که در مورد محبت شدید پیامبر (ص) به امام حسن (ع) اشاره می کنیم، آغوش باز رسول خدا و بوسه های فراوان ایشان نسبت به امام مجتبی (ع) است. حاکم نیشابورى در مستدرک، به سند خود از عروه نقل کرده که: رسول خدا (ص) فرزندش حسن (ع) را بوسیده و به سینه می چسبانید و او را می بویید.[۱۹]
در روایت دیگرى که بخارى از ابوهریره در کتاب الادب المفرد روایت کرده، آمده است: رسول خدا (ص) در حالى که أقْرَعُ بن حابس تمیمى ـ یکى از سران قریش ـ نزد او نشسته بود (فرزندش) حسن بن على (ع) را بوسید. اقرع که آن منظره را دید گفت: من ده فرزند دارم و تاکنون یکى از آنها را نبوسیده ام! رسول خدا (ص) که این سخن را شنید، رو به او کرده فرمود: «مَنْ لَا یَرْحَمْ لَا یُرْحَمْ؛[۲۰]هر کس رحم نکند، مورد ترحم (خدا) واقع نشود!»
همچنین ترمذى، عالم مشهور اهل سنت در کتاب خود از انس بن مالک روایت کرده که: از رسول خدا (ص) پرسیدند: کدامیک از خاندانتان نزد شما محبوبترند؟ فرمود: حسن و حسین (ع). و رسم آن حضرت این بود که به فاطمه (س) می فرمود: دو پسرم را نزد من بخوان، پس آن دو را می بویید و به خود می چسبانید.[۲۱]
همه روایات فوق، نشان دهنده محبت شدید پیامبر (ص) به امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و بیانگر جایگاه و مقام بلند ایشان نزد پیامبر (ص) و خداوند متعال است.
جمع بندی
روایات متعددی در منابع معتبر اسلامی، از محبت شدید پیامبر (ص) به امام حسن مجتبی (ع) به صورت زبانی و عملی حکایت دارد؛ از جمله اینکه پیامبر (ص) بارها بیان فرموده که امام مجتبی (ع) را دوست دارد و او از من است و من از اویم. همچنین آن حضرت را گل خوشبوی خود معرفی کرده و بارها ایشان را بر دوش خود قرار داده و یا در آغوش گرفته و بوسیده است.
پی نوشت ها
[۱] ترمذی، صحیح ترمذی، ج ۲، ص ۳۰۷.
[۲] احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج ۵، ص ۳۶۶.
[۳] احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج ۵، ص ۳۶۶.
[۴] متقی، کنز العمال، ج ۷، ص ۱۰۴.
[۵] اربلی، کشف الغمه، ج۱، ص ۵۲۱؛ مسلم، صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۲۹؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۱۶۹؛ و بیش از بیست کتاب دیگر که در مرعشی، ملحقات احقاق الحق، ج ۱۱، ص ۲۵-۱۳ نام آنها دقیقا ذکر شده است.
[۶] مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۰۴.
[۷] ذهبی، تذکره الحُفّاظ، ج ۱، ص ۱۶۷.
[۸] طبرانی، المعجم الکبیر، ص ۲۱۰.
[۹] مرعشی، ملحقات احقاق الحق، ج ۱۰، ص ۶۱۵.
[۱۰] مرعشی، ملحقات احقاق الحق، ج ۱۰، ص ۶۰۹.
[۱۱] مرعشی، ملحقات احقاق الحق، ج ۱۰، ص ۶۰۹.
[۱۲] ابن بابویه، أمالی، ص ۱۳۵ و معانی الاخبار، ص ۴۰۳.
[۱۳] صدوق، الأَمالی، ص ۱۴۳؛ بخاری، صحیح بخاری، ج ۵، ص ۲۷.
[۱۴] حاکم نیشابوری، السمتدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۱۶۵، ابن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج ۳، ص ۴۹۳.
[۱۵] محب الدین طبری، ذخائر العقبى، ص ۱۳۰، مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۳۰۲.
[۱۶] مرعشی، ملحقات احقاق الحق، ج ۱۰، ص ۷۲۰.
[۱۷] حاکم نیشابوری، مستدرک الصحیحین، ج ۳، ص ۱۷۰.
[۱۸] مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۳۰۶.
[۱۹] حاکم نیشابوری، مستدرک الصحیحین، ج ۳، ص ۱۷۰.
[۲۰] بخاری، الادب المفرد، ص ۳۴.
[۲۱] ترمذی، صحیح ترمذى، ج ۱۳، ص ۱۹۴.
منابع
ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند الامام أحمد بن حنبل، جده ـ عربستان، درالمنهاج، بی تا.
ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، قم، جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه بقم، موسسه النشر الاسلامی، ۱۴۱۶ق.
ابن بابویه، محمد بن علی، معانی الاخبار، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۱ش.
اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، تبریز، بنی هاشمی، ۱۳۸۱ش.
بخاری، محمد بن اسماعیل، الادب المفرد، بیروت، دار الکتب العلمیه، بی تا.
بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، قاهره ـ مصر، جمهوریه مصر العربیه، ۱۴۱۰ق.
ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، قاهره ـ مصر، درالحدیث، ۱۴۱۹ق.
حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، بیروت، المکتبه العصریه، ۱۴۲۰ق.
ذهبی، محمد بن احمد، تذکره الحُفّاظ، بیروت، درالکتب العلمیه، ۱۴۲۸ق.
طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، قاهره ـ مصر، مکتبه ابن تیمیه، بی تا.
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران ـ ایران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
متقی، علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
محب الدین ابهری، احمد بن عبدالله، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، قاهره ـ مصر، مکتبه القدسی، ۱۳۵۶ق.
مرعشی نجفی، شهاب الدین، ملحقات احقاق الحق و ازهاق الباطل، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۹ق.
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، قاهره ـ مصر، دار الحدیث، ۱۴۱۲ق.
منبع اقتباس: رسولی محلاتی، هاشم، زندگانی امام حسن مجتبی (ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۳ش، ص ۳۷ـ۱۱.