علت سکوت اهل سنت درباره ظلمهای معاویه

۱۴۰۱-۰۱-۲۷

215 بازدید

بدون تگ

در مذهب اهل سنت اصلی وجود دارد که مانع از قضاوت و نقد و بررسی اصحاب می شود بلکه بر طبق این اصل اگر کسی به صحابه رسول خدا(ص) دید بدی داشته باشد ایمان و اسلام او زیر سوال می رود تا چه رسد که آنان را ظالم و فاسق و غیر عادل بدانند. این اصل عبارت است از اینکه صحابه پیامبر(ص) بدون استثنا عادل و با تقوی و مقدس می باشند و کسی حق ندارد که افعال و کردار آنان را مورد نقد و بررسی قرار دهند و هر کاری کرده اند درست بوده و هیچ اشکال دینی ، اعتقادی و اجتماعی بر آن وارد نمی باشد.  اهل سنت به این پندار اعتقاد دارند که صحابه پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ همانند دیگر مسلمانان نیستند، بلکه دارای مقامی مقدس در نزد خداوند می باشند و کسی حق ندارد با استناد به روایاتی این امتیاز را بپوشاند و حتی اگر روایتی پیدا شود که در آن بر برخی از صحابه طعن و عیبی وارد کرده باشد، بایستی آن روایت را دور انداخت و دلیل شان بر این مطلب آیاتی از قرآن کریم در وصف امت اسلامی است مانند: « کُنتُمْ خَیر أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ‏؛ شما بهترین امتی هستید که برای مردم به وجود آورده شدید»[۱] « وَ کَذَالِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّهً وَسَطًا لِّتَکُونُواْ شهَدَاءَ عَلىَ النَّاسِ، و شما را گروهی قرار داده ایم که در نهایت میانه روی هستید تا شما در مقابل (مخالفان) گواه باشید»[۲] و یا « یَوْمَ لَا یخزی اللَّهُ النَّبى وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُ؛ روزی که خداوند، پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و کسانی که همراه وی هستند، ذلیل و رسوا نخواهد کرد».[۳]

اهل سنت این گونه آیات را دلیل بر عدالت، ممتاز بودن و اهل بهشت بودن همه اصحاب می دانند[۴] و بر همین اساس حاضر نیستند بپذیرند که عده ای از صحابه عادل نبودند و از مسیر اسلام منحرف شده اند و یا مرتکب ظلم  و جنایات شده اند.

آنان می گویند به هیچ وجه ثابت نشده است که برخی از صحابه از روی علم و آگاهی به سوی فسق رفته باشند بنابراین آیات قرآن آن ها را ستوده است و این همان عادل بودن همه صحابه می باشد.[۵]

اهل سنت از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ برای توجیه این عقیده شان روایاتی را هم به رسول خدا (ص) نسبت داده اند مثلا می گویندکه پیامبر فرموده است: بهترین مردمان، مردم عصر من هستند…[۶] و یا فرموده است: صحابه مرا بد نگویید زیرا اگر کسی از شما برابر کوه احد طلا در راه خدا خرج کند برابر با مُدّ صحابی و حتی با نصف مدش هم نمی تواند باشد.[۷]  و یا: هر گاه کسانی را دیدید که از اصحاب من بدگویی می کنند بگوئید لعنت خدا باد بر کسی که بد است.[۸]

اهل سنت با این روایات می خواهند بگویند که چون صحابه بهترین مردم، دارای بالاترین عمل و بدگویی شان سزاوار لعن است و کسی حق عیب جویی در آنان را ندارند. البته برای توجیه کارهای خلاف برخی صحابه که در تاریخ نقل شده و از آن جمله ظلم خلفا و معاویه در حق امام علی(ع) و فاطمه زهرا(س) و سایر اهل بیت، اصل دیگری درست کرده اند و ان عبارت از اجتهاد است.  این اجتهاد در مذهب اهل سنت مورد پذیرش قرار گرفته است تا به وسیله آن رفتار و اعمال برخی از صحابه را در صدر اسلام و در برخی موارد در برابر نصوص مورد توجیه قرار می دهند. البته آنان این نوع اجتهاد را فقط حق صحابه رسول خدا می دانند و فقط خطاهای آشکار و روشن آنان را از این طریق مورد تایید قرار داده و آنان را از جرم و جنایتی که انجام داده اند تبرئه می کنند و تازه برای آنان ثوابی هم در برابر کار خطا و حتی جنایت شان قائل هستند! آنان می گویند صحابه در مسائل فقهی در حیات رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ اجتهاد می کردند و پیامبر هم آنان را از این کار منع نمی کرد[۹] آنان می گویند صحابه اجتهادهای زیادی انجام داده به خصوص در باب تعیین خلافت و امامت مانند اجتهاد صحابه در باره ابوبکر که او نسبت به سایر صحابه برای امامت سزاوارتر است و نیز اجتهاد ابوبکر درباره خلافت عمر که او را به خلافت برگزید.[۱۰]  و همین اجتهاد معاویه ، عمر عاص ، طلحه، زبیر، عایشه و دیگران با این اصل مورد پذیرش اهل سنت قرار گرفته است.

و صحابه هم از نظر اهل سنت به هر کسی گفته می شود که با پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ مصاحب بوده یک سال یا یک ماه یا یک روز یا یک لحظه او را دیده باشد.[۱۱] بخاری می‌گوید: هر مسلمانی که با پیامبر مصاحبت داشته، یا او را ملاقات نموده از اصحاب پیامبر است.[۱۲]

ما به صحت و سقم این عقیده اهل سنت در این مقاله کاری نداریم ولی آنان رفتار خلفا و بنی امیه را در برابر اهل بیت (ع) کار نادرست نمی دانند و از این روی آنان را بر حق دانسته و مخالفین شان را محکوم به خروج از دین می کنند.

ابته این فرهنگ به وسیله بنی امیه در میان اهل سنت ترویج و تثبیت شده و امروز بدون تحقیق برگشت از آن برای اهل سنت مشکل است. بلی کسانی در میان اهل سنت بوده و هستند که با پی بردن به بطلان این اصول، به حقیقت رسیده و از مذهب شان دست برداشته و شیعه شده اند. 

پی نوشت:

[۱]. آل عمران /۱۱۰.

[۲]. بقره / ۱۴۳.

[۳]. تحریم /۸.

[۴]. رک: خطیب بغدادی، الکفایه فی علم الروایه، بی جا، دار الکتب العربی، اول ۱۴۰۵ق، ص ۶۴.

[۵]. غزالی، محمد، المستصفی فی علم الاصول، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق.ص ۱۳۰.

[۶]. بخاری، محمد، صحیح البخاری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق، ج ۳ ، ص ۱۵۱.

[۷]. همان، ج ۴، ص ۱۵۹.

[۸]. همان، ص ۱۹۵.

[۹]. شنقیطی، محمد الامین بن محمد، اضواءالبیان، بیروت، دارالفکر للطباعه و النشر، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۱۹۴.

[۱۰]. همان، ص۱۹۵.

[۱۱] . ابوبعلی فراء حنبلی، العده فی اصول الفقه، ج ۳، ص ۹۸۸ به نقل از شیعه شناسی پاسخ به شبهات علی اصغر رضوانی، ج ۱، ص ۳۱۹.

[۱۲] . ابن حجر عسقلانی شهاب الدین، فتح الباری شرح صحیح بخاری، ج ۷، ص ۳، دارالمعرفه للطباعه والنشر، بیروت، چاپ دوم.

منبع: نرم افزار مرکز مطالعات حوزه.

بدون دیدگاه