توضیح سدرة المنتهی در تفسیر های المیزان و نمونه

توضیح سدره المنتهی در تفسیر های المیزان و نمونه

۱۴۰۱-۰۸-۲۱

338 بازدید

کلمه سدره المنتهی در آیاتی از سوره نجم آمده است که درباره معراج پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده اند. در این آیات بیان گردیده که وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به معراج رفت، بار دیگر خداوند را در سدره المنتهی مشاهده کرد.

در این آیات خداوند متعال دیدار خود را با پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در شب معراج چنین بیان فرموده است:

«وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَهً أُخْرى‏، عِنْدَ سِدْرَهِ الْمُنْتَهى‏، عِنْدَها جَنَّهُ الْمَأْوى‏، إِذْ یغْشَى السِّدْرَهَ ما یغْشى‏، ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى‏، لَقَدْ رَأى‏ مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْرى»‏؛[۱] و بار دیگر او را مشاهده کرد. نزد سدره المنتهى که جنت الماوى در آنجا است. در آن هنگام که چیزى (نور خیره کننده ‏اى) سدره المنتهی را پوشانده بود و چشم او هرگز منحرف نشد و طغیان ننمود. او پاره‏ اى از آیات و نشانه ‏هاى بزرگ پروردگارش را مشاهده کرد.[۲]

معنای سدره المنتهی

سدره المنتهی مرکب از دو کلمه «سدره» و «المنتهی» است. کلمه «سدر» به معناى جنس درخت سدر و کلمه «سدره» به معناى یک درخت سدر است و کلمه «منتهى» گویا نام مکانى است و شاید مراد از آن، منتهاى آسمان ها باشد به دلیل اینکه مى ‏فرماید: جنت ماوى پهلوى آن است و ما مى‏ دانیم که جنت ماوى در آسمان ها است، چون در آیه فرموده: «وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ».[۳]

اما اینکه این درخت سدره چه درختى است؟ در کلام خداى تعالى چیزى که تفسیرش کرده باشد، نیافتیم و مثل اینکه بناى خداى تعالى در اینجا بر این است که به طور مبهم و با اشاره سخن بگوید، موید این معنا جمله‏ «إِذْ یغْشَى السِّدْرَهَ ما یغْشى»[۴] است، که در آن سخن از مستورى رفته است، در روایات هم تفسیر شده به درختى که فوق آسمان هفتم قرار دارد و اعمال بندگان خدا تا آنجا بالا مى ‏رود.[۵]

در قول دیگر «سدره» (بر وزن حرفه) مطابق آنچه غالبا مفسران علماى لغت گفته‏ اند درختى است پر برگ و پر سایه و تعبیر به «سدره المنتهی» اشاره به درخت پر برگ و پر سایه ‏اى است که در اوج آسمان ها، در منتها الیه عروج فرشتگان و ارواح شهدا و علوم انبیا و اعمال انسان ها قرار گرفته، جایى که ملائکه پروردگار از آن فراتر نمى ‏روند و جبرئیل نیز در سفر معراج به هنگامى که به آن رسید متوقف شد.[۶]

درباره سدره المنتهی هر چند در قرآن مجید توضیحى نیامده ولى در اخبار و روایات اسلامى توصیف هاى گوناگونى پیرامون آن آمده و همه بیانگر این واقعیت است که انتخاب این تعبیر به عنوان یک نوع تشبیه و به خاطر تنگى و کوتاهى لغات ما از بیان اینگونه واقعیات بزرگ است.

در حدیثى از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که فرمود: «رَأَیتُ عَلَى کُلِ‏ وَرَقَهٍ مِنْ أَوْرَاقِهَا مَلَکاً قَائِماً یسَبِّحُ اللَّهَ تَعَالَى[۷]؛ من بر هر یک از برگ هاى آن فرشته ‏اى دیدم که ایستاده بود و تسبیح خداوند را مى‏ کرد».

در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه‌ السلام) نقل شده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «و انْتَهَیتُ‏ إِلَى‏ سِدْرَهِ الْمُنْتَهَى فَإِذَا الْوَرَقَهُ مِنْهَا تُظِلُّ أُمَّهً مِنَ الْأُمَمِ؛[۸] من به سدره المنتهی رسیدم و دیدم در سایه هر برگى از آن امتى قرار گرفته ‏اند.

این تعبیرات نشان مى‏ دهد که هرگز منظور درختى شبیه آنچه در زمین مى ‏بینیم نبوده، بلکه اشاره به سایبان عظیمى است در جوار قرب رحمت حق که فرشتگان بر برگ هاى آن تسبیح مى ‏کنند و امت هایى از نیکان و پاکان در سایه آن قرار دارند.[۹]

مقصود از «نَزْلَهً أُخْرى» و روایت رسول خدا (صلى اللَّه علیه و آله و سلم)

در آیه «وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَهً أُخْرى‏» کلمه «نزله» به معناى نزول واحد است و این آیه دلالت مى‏ کند بر اینکه از این آیه به بعد مى‏ خواهد از یک نزول دیگر غیر آن نزولى که در آیات سابق حکایت شده بود خبر دهد.

و با در نظر داشتن اینکه مفسران فاعل «رآه» را رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دانسته و ضمیر مفعولى در آن را به جبرئیل برگردانده ‏اند، قهرا منظور از «نزله» نازل شدن جبرئیل بر آن جناب خواهد بود، نازل شدنش براى اینکه آن جناب را به معراج ببرد.

و جمله «عِنْد سدره المنتهی» ظرف براى رویت است، نه براى نازل شدن و مراد از رویت هم رویت آن جناب است جبرئیل را به صورت اصلیش. و معناى جمله این است که: جبرئیل یک بار دیگر به صورت اصلیش در برابر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در آمد، تا به معراجش ببرد و این جریان کنار سدره المنتهی واقع شد.

پس از آنچه که گذشت صحت این نظریه هم روشن شد که بگوییم ضمیر مفعولى به خداى تعالى برگردد. و مراد از رویت هم رویت قلبى و مراد از نزله اخرى هم نازل شدن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در معراج در کنار سدره المنتهی باشد، آن وقت مفاد آیه چنین مى ‏شود که: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) یک بار دیگر نزد سدره المنتهی نازل شد و این وقتى بود که به معراج مى ‏رفت و در آن نزله خدا را مانند نزله اول با قلب خود دیدار کرد.[۱۰]

جنه الماوی

«جنه الماوى» به معنى بهشتى است که محل سکونت است‏ و در اینکه این کدام بهشت است در میان مفسران گفت و گو است، بعضى آن را همان بهشت جاویدان (جنه الخلد) مى‏ دانند که در انتظار تمام اهل ایمان و پرهیزگاران است و محل آن را در آسمان دانسته انذ.

آیه ۱۹ سوره سجده را شاهد بر آن مى ‏دانند: «فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوى‏ نُزُلًا بِما کانُوا یعْمَلُونَ‏؛ براى مومنان صالح باغ هاى بهشت است که در آن ساکن مى ‏شوند و این وسیله پذیرایى از آن هاست در مقابل اعمالى که انجام مى ‏دادند». چرا که این آیه به قرینه آیه بعد از آن مسلما از بهشت جاویدان سخن مى‏ گوید.

ولى از آنجا که در جاى دیگر مى‏ خوانیم‏ «وَ سارِعُوا إِلى‏ مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ‏؛ براى رفتن به سوى مغفرت پروردگار و بهشتى که وسعت آن آسمان ها و زمین است بر یکدیگر پیشى گیرید».[۱۱]

بعضى این معنى را بعید شمرده ‏اند، زیرا ظاهر آیات مورد بحث نشان مى ‏دهد که «جنه الماوى» در آسمان است و غیر از بهشت جاویدان است که‏ وسعتش به اندازه تمام آسمان ها و زمین است.

لذا گاهى آن را به جایگاه ویژه ‏اى از بهشت تفسیر کرده ‏اند که در کنار« سدره المنتهی» است و محل خاصان و مخلصان است. و گاه گفته ‏اند به معنى بهشت برزخى است که ارواح شهدا و مومنان موقتا به آنجا مى ‏روند.

تفسیر اخیر از همه مناسبتر به نظر مى ‏رسد و از امورى که به روشنى بر آن گواهى مى ‏دهد این است که در بسیارى از روایات معراج آمده است که پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عده ‏اى را در این بهشت متنعم دید، در حالى که مى‏ دانیم هیچکس در بهشت جاویدان قبل از روز قیامت وارد نمى ‏شود؛ زیرا آیات قرآن به خوبى دلالت دارد که پرهیزگاران در قیامت بعد از محاسبه وارد بهشت مى ‏شوند، نه بلافاصله بعد از مرگ و ارواح شهدا نیز در بهشت برزخى قرار دارند؛ زیرا آن ها نیز قبل از قیام قیامت وارد بهشت جاویدان نمى‏ شوند.[۱۲]

از کلام علامه طباطبایی به دست می آید که «جَنَّهُ الْمَأْوى» عبارت از بهشتى است که مومنین براى همیشه در آن منزل مى ‏کنند، چون بهشت دیگرى هست موقت و آن بهشت برزخ است که مدتش تا روز قیامت تمام مى‏ شود و «جنت ماوى» بعد از قیامت است. هم چنان که فرموده:

«فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوى‏ نُزُلًا بِما کانُوا یعْمَلُونَ» و نیز فرموده: «فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّهُ الْکُبْرى‏ … فَإِنَّ الْجَنَّهَ هِی الْمَأْوى» و این جنت الماوى به طورى که آیه ۲۲ سوره ذاریات دلالت مى ‏کرد، در آسمان واقع است. ولى بعضى‏ از مفسران آن را به جنت برزخى تفسیر کرده ‏اند.[۱۳]

کیفیت دیدن پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)

با آیه «ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى» خداوند طغیان را از دیدن پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نفی می کند.

کلمه «زیغ» که مصدر فعل «زاغ» است به معناى انحراف از حالت تعادل و استقامت است و کلمه «طغیان»که مصدر فعل «طغى» است، در هر عملى، به معناى تجاوز از حد در آن عمل است و «زیغ بصر» به این معنا است که چشم آدمى چیزى را به آن صورت که هست نبیند و طورى دیگر ببیند. و «طغیان بصر» به این معنا است که چیزى را ببیند که اصلا حقیقت ندارد و منظور از «بصر» چشم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است.

معناى آیه این است که چشم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آنچه را که دید بر غیر صفت حقیقیش ندید و چیزى را هم که حقیقت ندارد ندید، بلکه هر چه دید درست دید.

و مراد از این دیدن رویت قلبى است نه رویت با دیده سر؛ چون مى‏ دانیم منظور از این دیدن همان حقیقتى است که در آیه ‏«وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَهً أُخْرى» منظور است، چون صریحا مى ‏فرماید: رویت در این نزله که نزله دومى است مثل رویت در نزله اولى بود و رویت نزله اولى، رویت با فواد و قلب بود، که درباره ‏اش فرمود: «ما کَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى‏ أَ فَتُمارُونَهُ عَلى‏ ما یرى[۱۴]؛  قلب (پاک او) در آنچه دید هرگز دروغ نگفت، آیا با او درباره آنچه (با چشم خود) دیده مجادله مى ‏کنید.[۱۵]

با جمله  «لَقَدْ رَأى‏ مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْرى‏» کیفیت دیدن پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را بیشتر توضیح می دهد و معناى آیه این است که: سوگند مى‏ خورم که او بعضى از آیات پروردگارش را دید و با دیدن آن ها مشاهده پروردگارش برایش تمام شد. چون مشاهده خدا به قلب با مشاهده آیات او دست مى ‏دهد، زیرا آیت بدان جهت که آیت است به جز صاحب آیت را حکایت نمى‏ کند و از خودش هیچ حکایتى ندارد و گرنه از جهت خودش اگر حکایت کند دیگر آیت نمى ‏شود.

و اما دیدن ذات متعالیه حق بدون حجاب، یعنى بدون وساطت آیت، امرى است محال، هم چنان که خودش فرمود: «وَ لا یحِیطُونَ بِهِ عِلْماً».[۱۶]

تتیجه گیری

سدره المنتهی درختی است که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در واقعه معراج خداوند را در کنار آن، با چشم دل مشاهده نمود. مکان سدره المنتهی در آسمان ها، در کنار جنت الماوی است و در احادیث موجود پیرامون آن تنها به توصیف برگ های آن اشار شده و توضیح بیشتری داده نشده است.

پی نوشت ها

[۱] . نجم، ۱۳ -۱۸.

[۲] . تفسیر نمونه، ج۲۲، ص ۴۹۶.

[۳] . ذاریات، ۲۲.

[۴] . نجم، ۱۶.

[۵] . ترجمه تفسیر المیزان‏، ج۱۹، ص ۴۹.

[۶] . تفسیر نمونه، ج‏۲۲، ص ۴۹۷.

[۷]. بحارالانوار، ج۱۸، ص ۲۸۹.

[۸]. بحارالانوار ج۱۸، ص ۳۲۸.

[۹]. تفسیر نمونه، ج‏۲۲، ص ۴۹۸.

[۱۰]. ترجمه تفسیر المیزان، ج‏۱۹، ص ۴۹.

[۱۱] . آل عمران، ۱۳.

[۱۲] . تفسیر نمونه، ج۲۲، ص ۴۹۸ – ۴۹۹.

[۱۳]. ترجمه تفسیر المیزان، ج‏۱۹، ص۵۰.

[۱۴] . نجم، ۱۱ -۱۲.

[۱۵]. ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۹، ص ۵۰.

[۱۶]. ترجمه تفسیر المیزان، ج‏۱۹، ص ۵۱.

منابع

  1. طباطبایی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان‏، مترجم: موسوى، محمد باقر، قم، دفتر انتشارات اسلامى‏، چ۵، ۱۳۷۴ش.
  2. مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، مصحح: جمعى از محققان‏، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چ۲، ۱۴۰۳ق.‏
  3. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چ۱۰، ۱۳۷۱ش.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *