- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه: 5 دقیقه
- توسط: حمید الله رفیعی
- 4:40 ب.ظ
- 4 نظر

اشاره:
تا آنجایی كه تاریخ گواهی می دهد در عصر خلافت معاویه، امت اسلامی بنام دو گروه علویه و عثمانیه معروف بودند و بعد از آن، در اثر تحولات، بنابر یك قول در زمان عمر بن عبدالعزیز و بنابر قول دیگر در زمان خلفای عباسی اصطلاح اهل سنت بر عثمانیان اطلاق شده و علویان به عنوان اولیه خود كه شیعه باشد باقی ماند.(1) پس به طور كلی امت اسلامی به دو فرقة عمدة تشیع و اهل سنت تقسیم شده است. اشاعره و ماتریدیه دو فرقه از اهل سنت هستند که در مقاله مطالبی درباره رابطه آنها بیان شده است.
اهل سنت به فرقه های متعدد كلامی منشعب گردیده، كه فرقه های مهم آن عبارت اند، از معتزله، اهل حدیث، اشاعره، ماتریدیه و وهابیت. معتزله آنطوریكه گفته شده، زائیده تضاد بین اعتقادات خوارج و مرجئه می باشد.(2)
جامعه اهل سنت قبل از اینكه فرقه های كلامی اشاعره و ماتریدیه به وجود بیایند، پیرو دو فرقه معتزله و اهل حدیث یا حنبلیه بودند. و در اثر تضاد اعتقادی میان معتزله و اهل حدیث، علما اهل سنت در صدد اصلاح مذهب خودشان خصوصاً به انگیزة دفاع از آن در برابر مبانی كلامی معتزله برآمدند و در نتیجة این اصلاحات، دو فرقه جدید به نام های اشعریه و ماتریدیه تأسیس گردیدند،(3) به طوریكه امروز اصطلاح اهل سنت و جماعت منحصراً بر همین دو فرقه اطلاق می گردد.(4)
مؤسس فرقه اشاعره ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری می باشد كه در سال 260 هـ. در بصره تولد یافت و در سال (324 هـ) در بغداد درگذشت. او تا چهل سالگی در بصره از شاگردان ابوعلی جبایی معتزلی بود و در سال (300 هـ) از این مذهب كناره گیری كرد و بعد از ایجاد اصلاحات معدودی در طریقه اهل حدیث، فرقه جدیدی را هم در مقابل اهل حدیث و هم در مقابل معتزله به وجود آورد. و در فروع فقهی تابع مذهب شافعی گردید.(5) و امروز اكثر پیروان او نیز در فقه از امام شافعی پیروی می كنند.
فرقه ماتریدیه همزمان با فرقه اشاعره توسط ابومنصور، محمد بن محمدماتریدی در ماترید سمرقند در مقابل معتزله تأسیس گردید. ابومنصور ماتریدی متوفای (333 هـ) در فقه تابع ابوحنیفه بوده است(6) و به همین دلیل اكثر پیروان او در فقه از ابوحنیفه متابعت می كنند.
بین این دو فرقه مشتركات زیادی وجود دارد. هر دو فرقه در تحت عنوان كلی اهل سنت قرار دارند. در رابطه با خلافت خلفاء بعد از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ به همان ترتیبی كه واقع شده، از اعتقاد واحدی برخوردارند و هیچ تفاوتی در نظر آنان نسبت به حكام بنی امیه و بنی عباس وجود ندارد. در مسئله امامت در تمام جهات با هم موافقند. هر دو فرقه در اینكه خداوند بدون كیف و حدود و بدون قیام و قعود و امثال این امور دیده می شود، اختلافی ندارند برخلاف آنچه كه حشویه و اهل حدیث معتقدند كه خداوند مثل سایر دیدنیها با كیف و حدود دیده می شود.(7) و همین طور این دو فرقه در مسئله كلام خداوند متفق القول اند، و آن اینست كه كلام خداوند دو مرتبه دارد. یك مرتبه آن كلام نفسی است، كه قدیم می باشد و مرتبه دوم آن، كلام لفظی می باشد كه حادث است.(8) این دو فرقه در این مسئله بین قول معتزله كه كلام خدا را بطور مطلق حادث می داند و بین اهل حدیث كه آن را به طور مطلق قدیم می داند، تفصیل قائل شده اند. به هر صورت اشاعره و ماتریدیه در قسمت اعظم مسائل اعتقادی با هم موافق اند. و لكن در عین حال یك سلسله تفاوت ها و اختلافات در مبانی كلامی این دو فرقه وجود دارد كه آنان را از هم متمایز می گرداند.
ابوالحسن اشعری در راستای اصلاحات و گسترش عقیده اهل سنت در مقابل معتزله راه و روش امام احمد بن حنبل را رفته و در اكثر موارد جمود بر ظواهر را اختیار نموده و كمتر به عقل و برهان تكیه كرده است. اما ابومنصور ماتریدی مبنای ابوحنیفه را اساس كلام اهل سنت قرار داده و از استدلالات عقلی بیشتر استفاده نموده است.(9) و همین اختلاف اساسی در مشی آنان باعث ایجاد اختلاف بین كلام ماتریدیه و اشاعره در برخی از مسائل دیگر، گردیده است و لذا طریق ماتریدی تا حدودی دورتر از تشبیه و تجسیم و نزدیك تر به تنزیه است، اما طریق اشعری متمایل به تشبیه و تجسیم می باشد.
معیار اصلی در تمایز فرقه های اهل سنت، مسئله حسن و قبح عقلی و مسائل مربوط به عقل و براهین عقلی می باشد. اگر فرقه معتزله سمبل حسن و قبح عقلی قرار داده شده، فرقه ماتریدیه در مرتبه بعد از آن قرار دارد و فرقه اشاعره در مرتبه سوم جا دارد، فرقه حشویه كاملاً منكر مسئله حسن و قبح عقلی می باشد. و وهابیت هم كه فرقه متجددیافته ای حشویه و حنابله است.
بنابراین، اختلافات بین ماتریدیه و اشاعره را می توان چنین بیان نموده:
1. اشعری در رابطه با صفات خبریه بر ظواهر آیات بدون تأویل و تفویض اعتقاد دارد، اما ماتریدیه در صفات خبریه خداوند تفویض را پذیرفته و تأویل را نمی پذیرد. چنانچه مبنای معتزله در صفات خبریه تأویل می باشد.
2. اشعری معرفت خدا را بر اساس نقل (قرآن و سنت) واجب می داند، اما ماتریدی این وجوب را ناشی از عقل می داند، همانطوریكه معتزله می گوید.
3. اشاعره با توجه به انكار حسن و قبح عقلی افعال، خدا را معلل به اغراض نمی داند، لكن ماتریدیه معتقد می باشد كه افعال خدا معلل به مصالح است، چون ماتریدیه حسن و قبح عقلی را در بعضی از مراتب آن پذیرفته است.(10)
4. اشعری افعال انسان را مخلوق خداوند می داند و انسان را ظرف از برای فعل خدا می پندارد و برای فرار از جبر مسئله «كسب» را طرح نموده است. ماتریدیه هم تفویض معتزله را ردّ نموده و هم جبر اهل حدیث و اشاعره را، و معتقد است كه در عین حالیكه فعل انسان مخلوق خدا است، خود انسان فاعل و كاسب فعل خودش می باشد.(11)
5. اشاعره مانند عدلیه صفات خدا را به ذاتی و فعلی تقسیم نموده است. اما ماتریدیه این تقسیم را نپذیرفته و صفات فعل را مانند صفات ذات ازلی و قدیم می داند.(12)
6. اشاعره تكلیف مالایطاق را بر خداوند محال نمی داند، لكن ماتریدیه چنین تكلیفی را محال می داند.
7. اشاعره معتقد است كه هر چیزی خداوند انجام دهد حسن است. ماتریدیه با توجه به حكم عقلی ظلم را بر خداوند محال می داند.(13)
پس اشاعره و ماترید در عین حالیكه مجموع آنها اهل سنت را تشكیل می دهد و با داشتن مشتركات زیاد در برخی از مسائل كه بعضی از آنها ذكر گردید با هم اختلاف دارند.
پی نوشت:
- ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب كلامی، مركز جهانی علوم اسلامی، اول 1377 ش، قم، ص 167 و 168.
- برنجكار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، كتاب طه، پنجم، 1382 ش، قم، ص 110.
- فرق و مذاهب كلامی، ص 209 و 210 و آشنائی با فرق و مذاهب اسلامی، ص 136.
- سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، مركز مدیریت حوزه علمیه، اول، 1370، قم، ج 3، ص 15.
- مشكور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1368ش، مشهد، ص 54 و 55.
- همان، ص 379 و 380.
- سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج 3، ص 24.
- ربانی گلپایگانی، علی فرق و مذاهب كلامی، ص 191 و 227.
- بحوث فی الملل و النحل، 18.
- بحوث فی الملل و النحل، ج 3، ص 25 و 26.
- فرق و مذاهب كلامی، ص 229، و فرهنگ فرق اسلامی، ص 379.
- فرق و مذاهب كلامی، ص 325.
- فرهنگ فرق اسلامی، ص 380.
منبع: سایت اندیشه قم.