- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه: 6 دقیقه
- توسط: حمید الله رفیعی
- 9:54 ق.ظ
- 4 نظر

اشاره:
اهل سنت بر این باورند كه در روزهایی كه پیامبر (صلیالله علیه و آله) بیمار بودند، ابوبكر به جای آن حضرت در مسجد برای اقامه نماز جانشین آن حضرت شد و این مسئله را یكی از دلایلی كه وی را به خلافت برگزیدند می شمارند. و البته این گونه روایات غالباً از طریق عایشه دختر ابوبكر نقل شده است که در این نوشته مورد بررسی قرار گرفته است.
1. در صحیح مسلم از عایشه نقل شده است كه: «هنگامی كه رسول خدا (صلیالله علیه و آله) وارد خانه من شد فرمود: بگو ابوبكر با مردم نماز بگذارد. گفتم: یا رسول الله! ابوبكر مردی رقیق القلب و دل نازك است و هرگاه قرآن بخواند از گریه نمی تواند خودداری كند. ای كاش غیر ابوبكر را فرمان می دادی… دو یا سه بار این سخن را تكرار كردم و او فرمود: باید ابوبكر با مردم نماز بگذارد. شما همراهان یوسف هستید».(1)
2. در حدیث دیگری كه از عایشه نقل شده این گونه آمده است: «هنگامی كه رسول خدا (صلیالله علیه و آله) بیمار شد، بلال آمد تا از وقت نماز آگاهش نماید، فرمود: به ابوبكر بگویید با مردم نماز بگذارد، تا آن جا كه فرمود: شما همراهان یوسفید. پس نزد ابوبكر فرستادیم و او با مردم به نماز ایستاد كه پیامبر (صلیالله علیه و آله) در خود احساس سبكی كرد و با تكیه بر دو مرد بیرون آمد… و ابوبكر كه وجودش را احساس كرد خواست تا عقب برود كه پیامبر (صلیالله علیه و آله) به او اشاره فرمود به جای خود بمان سپس آمد تا در كنار ابوبكر نشست و ابوبكر به پیامبر (صلیالله علیه و آله) اقتدا نمود و مردم به ابوبكر اقتدا كردند».(2)
در برخی از روایات آمده است كه: «پیامبر (صلیالله علیه و آله) نشسته نماز می خواند و ابوبكر ایستاده بود و تكبیر پیامبر (صلیالله علیه و آله) را به مردم می رسانید».(3)
این گونه روایات در منابع روایی و تاریخی اهل سنت فراوان دیده می شود. اما وجود تضاد و تناقض در متن این روایت كه به چند صورت نقل شده، سبب شده است كه آن را ضعیف و غیر قابل اعتماد كند كه به برخی از این تناقض ها اشاره می شود:
1. نخستین عاملی كه روایت را تضعیف می كند این است كه اغلب این روایات با هم تضاد دارند به طوری كه غالباً به وقت نمازی كه ابوبكر قرار بود بخواند اشاره نمی كند كه آیا نماز صبح بود، ظهر بود یا عصر و… .
2. در نحوه نماز خواندن ابوبكر اختلافات فراوانی در این روایات به چشم می خورد، طوری كه برخی می گویند، ابوبكر نماز خواند و مردم به او اقتدا كردند. برخی می گویند: پیامبر نماز خواند و ابوبكر تكبیرهای پیامبر (صلیالله علیه و آله) را بلند می گفت تا مردم بشنوند. برخی می گویند: پیامبر خودش با آن حال بیماری كه داشتند نشسته نماز خواندند و ابوبكر ایستاده بود. برخی می گویند: پیامبر نماز خواند ولی ابوبكر به پیامبر (صلیالله علیه و آله) اقتدا كرد و مردم به ابوبكر اقتدا كردند!!.
3. اما آن چه از همه بیشتر به ساختگی بودن این حدیث دلالت دارد این است كه عایشه گفته پیامبر (صلیالله علیه و آله) دستور داد ابوبكر با مردم نماز بخواند. ولی وقتی كه ابوبكر به نماز ایستاد مردم دیدند كه پیامبر (صلیالله علیه و آله) در حالی كه تكیه به دو مرد (فضل بن عباس و مرد دیگری كه عایشه نامش را ذكر نكرده) وارد مسجد شد و ابوبكر را كنار زد و خودش نماز خواند.(4)
جعلی بودن این روایت به حدی آشكار است كه ذیل آن صدر را نفی كرده و تعارض آشكار دارد. كه اگر پیامبر (صلیالله علیه و آله) خودشان دستور داده بودند ابوبكر با مردم نماز بخواند چه لزومی داشت كه خودشان در حالی كه توان راه رفتن نداشتند با مردم نماز بخوانند و این كه عایشه نام مرد دیگر را ذكر نمی كند در منابع متعدد دیگر به آن شخص اشاره شده است كه آن شخص كسی جز علی (علیهالسلام) نبوده است ولی از آن جا كه عایشه با علی (علیهالسلام) عداوت داشت نام حضرت را ذكر نمی كند.(5)
در نتیجه از روایات چنین فهمیده می شود كه پیامبر (صلیالله علیه و آله) رأساً به ابوبكر دستور ندادند نماز را اقامه كند و این دستور از طرف عایشه صادر شد. و به این طریق می خواست برای پدرش فضیلتی دست و پا كند و وقتی كه پیامبر (صلیالله علیه و آله) متوجه قضیه شدند با آن حال ضعف و بیماری كه داشتند با تكیه بر فضل بن عباس و علی (علیهالسلام) وارد مسجد شدند و ابوبكر را پس زدند و خودشان نماز را اقامه كردند.(6)
اگر پیامبر (صلیالله علیه و آله) خودشان دستور می دادند كه ابوبكر با مردم نماز اقامه كنند چه لزومی داشت بیایند و ابوبكر را عقب بكشند و خودشان نماز را اقامه كنند! و نیز چطور ممكن است پیامبر (صلیالله علیه و آله) به كسی كه قبلاً دستور داده اند به سپاه اسامه ملحق شوند و مدینه را به سوی مرزهای روم ترك كنند ولی این اشخاص تخلف می كنند و مورد لعن و نفرین رسول الله (صلیالله علیه و آله) قرار می گیرند! با این وجود حضرت چنین شخصی را جانشین خود در نماز می كند!!.
این گفته ها نه با عقل سازگار است و نه با نص و روایات تاریخی، سپاهی كه فرماندهی آن به اسامة بن زید واگذار شده بود گروه كثیری از انصار و مهاجرین مأمور بودند در آن شركت كنند از جمله عمر، ابوبكر، ابوعبیده جراح و حضرت در این رابطه فرمودند: «لعن الله من تخلف من جیش اسامه. خداوند كسی را كه از سپاه اسامه تخلف كند و به آن نپیوندد لعن كند».(7) آیا با این وجود پیامبر (صلیالله علیه و آله) به ابوبكر دستور می دهند نماز را اقامه كند؟.
اما این كه اهل سنت با تمسك به این روایات نماز خواندن ابوبكر را دلیل بر خلافت وی می شمارند باید گفت كه پیامبر (صلیالله علیه و آله) در روز بیماری علاوه بر این كه (به قول اهل سنت) به ابوبكر دستور دادند نماز بخواند، دستورات دیگری نیز به صحابه صادر كرده و فرمودند: «قلم و دواتی بیاورید می خواهم چیزی برای شما بنویسم كه شما را برای همیشه از گمراهی بیمه كند».(8) عمر فهمید پیامبر (صلیالله علیه و آله) مطلب مهمی را می خواهد بیان كنند و اگر نوشته شود در آینده به ضررشان خواهد بود، پرخاش كرده و پیامبر (صلیالله علیه و آله) را به هذیان گویی متهم نمود و گفت: پیامبر (صلیالله علیه و آله) در اثر شدت مرض، هذیان می گوید.(9) چطور می شود وقتی كه حضرت می خواهند مطلب مهمی كه مردم را از گمراهی نجات می دهد بیان كنند هذیان می گویند ولی با همان مرض وقتی كه به ابوبكر دستور می دهند نماز بخواند این برای ابوبكر فضیلت می باشد و آن هم به گفته خودشان ابوبكر نماز نخواند و وقتی پیامبر (صلیالله علیه و آله) متوجه شدند ابوبكر به مسجد آمده با همان شدت مرضی كه داشتند به مسجد آمدند و لباس ابوبكر را گرفته، كنار زدند و خودشان به نماز ایستادند و ابوبكر به پیامبر (صلیالله علیه و آله) اقتدا كرد.(10)
بنابراین از مطالبی كه ذكر شد و نیز مطالبی كه در كتب اهل سنّت موجود است. می توان چنین نتیجه گرفت:
وقتی كه بیماری پیامبر (صلیالله علیه و آله) شدت یافت با وجود آن كه آن حضرت سپاه اسامه را تشكیل داده بودند و دستور حضور بزرگان و انصار و مهاجر و حتی ابوبكر و عمر و… را صادر كرده بودند تا بتواند به راحتی و بدون درگیری مسئله جانشینی علی (علیهالسلام) را كه دستور الهی بود تحقق بخشد عایشه این مطالب را دریافته و به خاطر كینه ای كه از علی (علیهالسلام) در دل داشت به دنبال پدرش فرستاد تا نگذارد وی مدینه را ترك كند و بر این اساس در روزهای آخر عمر پیامبر (صلیالله علیه و آله) به هر نحو ممكن می خواست برای پدرش فضیلتی ایجاد كند تا به راحتی به خلافت دست یابد. لذا پدرش را وادار كرد تا به جای پیامبر (صلیالله علیه و آله) در مسجد نماز بخواند.
رسول خدا (صلیالله علیه و آله) وقتی از این جریان آگاه شدند در حالی كه توان راه رفتن نداشتند و به فضل بن عباس و علی (علیهالسلام) تكیه داده بود و پاهایش بر زمین كشیده می شد خود را به مسجد رساند و ابوبكر را از محراب، كنار زد و خود مشغول نماز شد. از آنجا كه پیامبر (صلیالله علیه و آله) در همان روز از دنیا رفتند لذا مردم نماز خواندن ابوبكر را حجت قرار دادند و گفتند چه كسی می تواند مقدم شود بر كسی كه رسول خدا (صلیالله علیه و آله) او را در نماز مقدم داشت و نگفتند حضور پیامبر (صلیالله علیه و آله) در مسجد به جهت بازداشتن ابوبكر از خواندن نماز بوده است.
پی نوشت:
- مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، صحیح، بیروت، دارالفکر، بی تا، ج2، ص23. احمد بن حنبل، مسند احمد، بیروت، دارصادر، بی تا، ج6، ص229.
- بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دارالفکر، 1401ق، ج1، ص162.
- همان، ج1، ص175.
- شوکانی، محمد بن علی، نیل الاوطارمن احادیث سید الاخیار، بیروت، دار الجیل، بی تا، ج3، ص183.
- طبری امامی، محمد بن جریر، المسترشد فی امامه امیر المو منین علی بن ابی طالب- علیه السلام -، قم، انتشارات سلمان فارسی، بی تا، ص121.
- ابن شادان نیشابوری، فضل بن شاذان، الایضاح، بی جا، بی تا، ص347.
- طبری امامی، پیشین، ص116.
- مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1420ق، ج14، ص448.
- طبری امامی، پیشین، ص185.
- بیهقی، احمد بن حسین، دلائل النبوة، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1405ق، ج7، ص199.
منبع: نرم افزار پاسخ مرکز مطالعات