- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : محقق شماره 1
- 0 نظر
یکی از بحثهای مهم و ارزشمندی که همواره در جوامع انسانی مطرح بوده و هست، بحث حقوق است که با زندگی انسانها ارتباط مستقیم دارد و از طبیعت اجتماعی بودن انسان سرچشمه گرفته است. موضوع حقوق در مکتب انبیای الهی، به ویژه در مکتب نورانی اسلام مورد توجه خاص قرار گرفته و با عبارتها و تعبیرهای مختلفی از آن سخن به میان آمده است.
از منظر اسلام، انسان در مقابل تمام نعمتهای الهی پیرامون خود، موظف و مسئول است. او باید در عین استفاده و بهره مندی از این نعمتها شکرگزار لطف الهی باشد و حقوق آنها را به جا آورد؛ از جمله این نعمتها، نعمت داشتن پدر و مادر است؛ پدر و مادری که زحمتهای زیادی را با دل و جان برای رشد و پرورش فرزند متقبل میشوند. خداوند کریم در قرآن مجید در ۲۳ آیه صراحتاً و یا ضمناً فرزندان را به رعایت این حقوق امر فرموده است.(۱)
پیامبران بزرگ، بهترین الگوهای بشری هستند که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در میان همه آنها درخشش و ویژگی خاصی دارد؛ بنابراین به عنوان «اسوه حسنه» برای رهپویان راه کمال و سعادت، معرفی شده است.
حق والدین بر فرزندان از دیدگاه پیامبر
وقتی آیه «و بالوالدین احسانا» نازل شد، شخصی از حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) پرسید: «منظور از احسان چیست؟» حضرت فرمود: «نیکو صحبت کردن؛ و آنچه از شما درخواست میکنند، برآورده کردن، هر چند خودتان به آن نیازمند باشید».(۲)
افضل اعمال
شخصی نزد حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض کرد: «افضل اعمال نزد خداوند چیست؟» حضرت(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «محبوبترین عمل نزد پروردگار، نماز است». آن مرد عرض کرد: «بعد از آن؟» فرمود: «محبت به والدین و جهاد فی سبیل الله».(۳)
حق والدین بر فرزند
شخصی خدمت پیغمبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض کرد: «حق والدین بر فرزند چیست؟» حضرت فرمود: «آنها را با اسم صدا نزند، جلوتر از آنها راه نرود، پیش از آنها ننشیند و کاری نکند که مردم، پدرش را لعنت کنند».(۴)
اطاعت کردن از پدر و مادر
«بر فرزند اطاعت پدر و مادر واجب است؛ مگر در فرایض».(۵)
«اطاعت از خدا، همان اطاعت از پدر است و نافرمانی از خدا، همان نافرمانی از پدر است».(۶)
به نظر همه علما، منظور از اطاعت والدین، در غیر معصیت خداوند است.
تشویق به نیکی به پدر و مادر
«هر که پدر و مادرش را خشنود سازد، خداوند را خشنود ساخته است و هر که پدر و مادرش را خشمگین سازد، خداوند را خشمگین ساخته است».(۷)
دوست داشتن پدر و مادر
در روایات زیادی چنین تأکید شده است: «در دوستی پدر پایدار باش و رشته آن را قطع نکن؛ وگرنه خداوند، نور تو را خاموش می کند».(۸)
«هر مردی به چهره پدر و مادرش با دیده رحمت (و محبت) بنگرد، خداوند در قبال آن، یک حج مقبول و نیکو برایش مقرر میفرماید».(۹) «نگاه کردن به صورت پدر و مادر، عبادت است».(۱۰)
مردی به محضر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) مشرف شد و عرض کرد: «یا رسول الله! به چه کسی نیکی کنم؟» پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «به مادرت». دوباره سؤال کرد: «سپس به چه کسی نیکی کنم؟» حضرت فرمود: «به مادرت». بار دیگر پرسید: «و سپس به چه کسی نیکی کنم؟» حضرت فرمود: «به مادرت». بار چهارم سؤال کرد: «آنگاه به چه کسی نیکی کنم؟» پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «به پدرت».(۱۱)
آثار نیکی به پدر و مادر
در سیره نبوی، نیکی به پدر و مادر، آن قدر اهمیت دارد که ایشان، ضمن حدیثی تأکید فرموده است: «خاک بر سر کسی، خاک بر سر کسی، خاک بر سر کسی که پیری پدر و مادرش یا یک نفر از آنها را درک کند؛ ولی به بهشت نرود».(۱۲)
«نیکی به پدر و مادر، عمر را زیاد؛ دروغ، روزی را کم؛ و دعا، قضا را دفع می کند».(۱۳) پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «هر که میان چشمان مادرش را ببوسد، این کار برای او پوششی از آتش جهنم خواهد بود».(۱۴)
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «هر که صبح را با اطاعت الهی درباره پدر و مادرش آغاز کند، دو درِ بهشت برای او گشوده می شود؛ و اگر(درباره) یکی (از آن دو) باشد، یک درِ بهشت برای او گشوده می شود».(۱۵)
«صدقه بجا، نیکوکاری، نیکی به پدر و مادر و صله رحم، بدبختی را به خوشبختی تبدیل میکند؛ بر عمر میافزاید و از سقوطهای بد نگه می دارد».(۱۶)
آزردن پدر و مادر
«عذر(انجام ندادن) سه چیز از کسی پذیرفته نیست: محبت به پدر و مادر، ادای امانت و وفای به عهد».(۱۷)
در کنار مادر
مردی خدمت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و گفت: «من مردی با نشاط و جوان هستم و جهاد در راه خدا را دوست دارم؛ اما مادری دارم که از این کار خوشش نمیآید». پیامبر فرمود: «برگرد و در کنار مادرت باش. سوگند به خدایی که به حق مرا به پیامبری برگزیده است، یک شب انس با او، از جهاد یک ساله تو در راه خدا بهتر است».(۱۸)
مردی خدمت پیامبر آمد و عرض کرد: «مادری دارم که او را بر دوش خود حمل می کنم، تا حوایج او را برآورده سازم؛ لقمه را در دهانش می گذارم؛ و او را تر و خشک می کنم. آیا جبران محبتهای او را کردهام؟» حضرت فرمود: «شاید این محبت تو، به اندازه یک ناله او هنگام زایمان باشد».(۱۹)
بوسیدن آستانه در بهشت
مردی به حضور خاتم انبیا(صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و پرسید: «ای رسول خدا! من سوگند خورده ام که آستانه در بهشت، پیشانی حورالعین را ببوسم. اکنون چه کنم؟» پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «پای مادر و پیشانی پدر را ببوس؛ یعنی اگر چنین کنی، به آرزوی خود درباره بوسیدن پیشانی حورالعین و آستانه در بهشت میرسی». او پرسید: «اگر پدر و مادرم مرده باشند، چه کنم؟» پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «قبر آنها را ببوس».(۲۰) همچنین کسی که به پدر و مادرش دشنام دهد، در سیره نبوی با عبارت «ملعون، نزد خدا» نکوهش شده است.(۲۱)
عاق والدین
آن بزرگوار درباره عاق والدین میفرماید: «عقاب و مجازات، سه دسته از گناهان، زودرس است و به قیامت کشانده نمیشود: ایجاد ناراحتی برای پدر و مادر، ظلم در حق مردم، ناسپاسی در مقابل کارهای نیک دیگران».(۲۲)
پیامبر میفرماید: «خدای تعالی، چهار کس را وارد بهشت نمی کند و از نعمت های آن به آنان نمی چشاند: شرابخوار، رباخوار، آنکه به ناحق مال یتیم میخورد و آن که پدر و مادرش از او ناخشنود باشند».(۲۳)
حکایت
مرحوم شیخ مفید، به نقل از امام صادق(علیه السلام) حکایت میکند: «روزی به پیامبر، خبر دادند که فلان جوان مسلمان، مدتی است در سکرات مرگ و جان دادن به سر میبرد و نمیمیرد». چون حضرت رسول بر بالین آن جوان حضور یافت، فرمود: «بگو: لا إلهَ إلاّ اللّه»؛ ولی مثل این که زبان جوان قفل شده بود و نمیتوانست آن را حرکت دهد. حضرت چند بار تکرار کرد و جوان نمیتوانست کلمه طیبه «لا إلهَ إلاّ اللّه» را بگوید.
زنی در کنار بستر جوان، مشغول پرستاری از او بود. حضرت از آن زن پرسید: «آیا این جوان مادر دارد؟» زن پاسخ داد: «آری، من مادرش هستم». حضرت فرمود: «آیا از فرزندت ناراحت و ناراضی هستی؟» گفت: «آری، مدت پنج سال است که با او سخن نگفته ام». حضرت پیشنهاد داد: «از فرزندت راضی شو». عرض کرد: «به احترام شما از او راضی شدم و خداوند نیز از وی راضی باشد».
سپس حضرت به جوان فرمود: «بگو: لا إلهَ إلاّ اللّه». در این موقع، آن جوان، به سرعت، کلمه طیبه را بر زبان خود جاری کرد. بعد از آن، حضرت به او فرمود: «دقت کن، اکنون چه می بینی؟» عرض کرد: «مردی سیاه چهره با لباسهای کثیف و بدبو همین الان در کنارم است و سخت گلوی مرا میفشارد». پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اظهار کرد:
«بگو: یا مَنْ یقْبَلُ الْیسیرَ وَ یعْفُو عَنِ الْکَثیرِ، إقبَلْ مِنِّی الْیسیرَ، وَ اعْفُ عنّی الْکَثیرَ، إنّکَ أنْتَ الْغَفُورُ الرَّحیم».
«ای کسی که عمل ناچیز را پذیرا هستی و از خطاهای بسیار در می گذری. کمترین عمل مرا بپذیر و گناهان بسیارم را ببخش؛ همانا که تو آمرزنده و مهربان هستی».
وقتی جوان این دعا را خواند، حضرت فرمود: «اکنون چه می بینی؟» گفت: «مردی خوشچهره و سفیدروی و خوشبو با بهترین لباس در کنارم آمد و با ورود او، آن شخص سیاه چهره رفت». حضرت فرمود: «بار دیگر، آن جملات را بخوان». وقتی تکرار کرد، در همان لحظه، روح از بدنش خارج شد و به دست پر برکت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، نجات یافت و سعادتمند شد.(۲۴)
پینوشتها
۱- سوره بقره، آیه ۸۲، ۱۰۸ و ۲۱۵؛ سوره نساء، آیه ۳۶ و ۱۳۵؛ سوره انعام، آیه ۱۵۱؛ سوره ابراهیم، آیه ۴۰؛ سوره مریم، آیه ۱۴ و ۳۲؛ سوره اسراء، آیه ۲۳ ـ ۲۵؛ سوره عنکبوت، آیه ۸ و ۹۰؛ سوره لقمان، آیه ۱۴ و ۱۵؛ سوره احقاف، آیه ۱۴، ۱۷، ۱۸ و ۱۹؛ سوره نوح، آیه ۳۸ و سوره بلد، آیه۳؛
۲- عاملی، شیخ حرّ؛ وسائل الشیعه، تحقیق مؤسسه آلالبیت، قم، انتشارات مهر، ۱۴۱۴ق، ج۲۱، ص۴۸۴؛
۳- ابیبکر بن احمد بن علی الخطیب البغدادی، تاریخ بغداد، تحقیق مصطفی عبدالقادر، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۳۶؛
۴- شیخ کلینی؛ کافی، تحقیق علیاکبر غفاری، قم، دارالکتب اسلامی، ۱۳۶۷ق، ج۲، ص۱۵۹؛
۵- شیخ صدوق؛ علل الشرایع، نجف، المکتبه الحیدریه، ۱۳۸۶ق، ج۲، ص۳۸۵؛
۶- هیثمی، نورالدین؛ مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۸ق، ج۸، ص۱۲۷؛
۷- شیخ کلینی؛ پیشین، ج۱، ص۴۲۸؛
۸- متقی هندی؛ کنزالعمال، بیروت، مؤسسه الرساله، ج۱۶، ص۴۶۸؛
۹- محقق نوری؛ مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آلالبیت، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۲۶۹؛
۱۰- شیخ صدوق؛ من لایحضره الفقیه، تحقیق علیاکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۰۵؛
۱۱- سلیمان بن اشعث سجستانی، سنن ابیداوود، تحقیق سعید محمداللحام، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص ۵۰۶؛
۱۲- مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، بیتا، ج ۵، ص۸؛
۱۳- متقی هندی، پیشین، ج۱۶، ص۴۶۹؛
۱۴- متقی هندی، پیشین، ج۱۶، ص۴۶۸؛
۱۵- ابنعساکر، تاریخ دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۵۵؛
۱۶- متقی هندی، پیشین، ج۱۶، ص۴۶۸؛
۱۷- ابن عساکر، پیشین، ج۴، ص۵۵؛
۱۸-. شیخ صدوق؛ امالی، تحقیق مؤسسه البعثه، قم، مؤسسه البعثه، ۱۴۱۷ق، چاپ اول، ص۵۴۷؛
۱۹- هیثمی، نورالدین؛ مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۸ق، ج۸، ص۱۳۷؛
۲۰- متقی هندی، ج ۱۶، ص۴۶۸؛
۲۱- احمد بن حنبل، مسند احمد، بیروت، دار، ج ۱، ص۲۱۷؛
۲۲- شیخ طوسی، امالی، قم، دارالثقافه، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۳؛
۲۳- متقی هندی، پیشین، ج۱۶، ص۵۷۸؛
۲۴- شیخ مفید، امالی، تحقیق علیاکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، بیتا، ص۶۳؛
سایت پژوهشکده باقرالعلوم(علیه السلام)؛ نویسنده: محسن محمدزاده