- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه: 7 دقیقه
- توسط: حسین فاضلی
- 10:19 ق.ظ
- 4 نظر

ارتباط میان درآمد مردان و تقسیم نقشهای خانوادگی برعکس ارتباط میزان تحصیلات مردان با تقسیم نقشهای خانوادگی است…
جنسیت و نقش آن در تقسیم کار خانواده
چگونگی تقسیم نقشهای خانوادگی یکی از موضوعات مورد بحث در خانواده است که در طول تاریخ بر اثر عوامل متعددی دستخوش تحول شده است.
سؤال اساسی پژوهش حاضر این است که تقسیم نقشهای خانوادگی متأثر از چه عواملی است و چه عواملی موجب شکلگیری تقسیم نقش تفکیکی و یا اشتراکی در خانواده است؟
جامعه مورد مطالعه در این تحقیق زنان متأهل ۲۵ تا ۴۵ ساله ساکن در شهر تهران هستند که حداقل ۳ سال از ازدواج آنها گذشته باشد و حداقل یک فرزند داشته باشند؛ که یک نمونه ۲۰۱ نفری را شامل میشود.
نتیجه این پژوهش نشان میدهد که تقسیم نقشهای خانوادگی تحت تأثیر عواملی همچون شبکه اجتماعی خانواده، پایگاه (طبقه) اجتماعی و اقتصادی خانواده، وضعیت اشتغال زنان، میزان تحصیلات زنان و مردان، درآمد مردان و منزلت شغلی مردان قرار دارد.
نتیجه این پژوهش نشان میدهد که در خانوادههایی که شبکه اجتماعی متراکم دارند، تقسیم نقش تفکیکی و در خانوادههایی که شبکه اجتماعی پراکنده دارند تقسیم اشتراکی است. در خانوادههایی که به طبقه پایین تعلق دارند تقسیم نقش بستر شکل تفکیکی به خود میگیرد و در مقابل در خانوادههایی با طبقه اجتماعی اقتصادی متوسط و با گرایش بیشتری به تقسیم نقش اشتراکی دیده میشود.
اشتغال زنان یکی از عوامل مهم و اثرگذار در تقسیم نقشهای خانوادگی است و موجب شکلگیری تقسیم نقش اشتراکی در خانواده میشود. همچنین در خانوادههایی که زنان و مردان دارای تحصیلات دانشگاهی هستند، تقسیم نقشهای خانوادگی اشتراکی میباشد. افزایش درآمد مردان موجب کاهش مشارکت آنان در انجام کارهای مربوط به خانه میشود. و در مقابل بالا رفتن منزلت شغلی مردان تقسیم نقشهای خانوادگی اشتراکیتر میشود.
در صحبت از مسائل و مشکلات زنان، چگونگی تقسیم نقشهای خانوادگی میان زن و مرد، از جمله موضوعات بحث برانگیز است. در جوامع امروزی، زنان گرایش بیشتری به اشتغال و سایر فعالیتهای اجتماعی پیدا کرده اند و لازمه این امر، حضور بیشتر آنان در فضاهای خارج از خانه است؛ اما تا زمانی که حوزههای زنانه و مردانه در خانواده مستقل از یکدیگر تعریف شدهاند و به ویژه زنان مسئول انجام تمام وظایف مربوط به حوزه خانگی هستند، حضور فعالشان در عرصههای اجتماعی دور از دسترس مینماید.
حوزههای تفکیک شده زنانه و مردانه هم در خانواده و هم در جامعه از دیر باز وجود داشته است؛ حتی وقتی به زنان اجازه داده میشود به آن بخش از عرصههای اجتماعی که حوزهای مردانه تلقی میشود وارد شوند، باز هم نوعی تقسیم جنسیتی در مشاغل زنان و مردان به چشم میخورد؛ به گونهای که زنان عموماً به مشاغلی چون منشی گری، امور دفتری، معلمی، پرستاری و… که تا حدودی زیادی به وظایف و نقشهای آنان در خانه نزدیک است، اشتغال مییابند.
البته این گونه تفکیک نقشهای اجتماعی روز به روز در حال دگرگونی است و زنان به شکل فزاینده وارد مشاغلی میشوند که قبل از این کاملاً در اختیار مردان بوده است.
البته اگر حضور زنان به عرصههای اجتماعی همراه با تغییراتی در نحوه تقسیم نقشهای خانوادگی و به خصوص کار در خانه نباشد، فشار مضاعفی بر زنان وارد خواهد شد. بنابراین تغییر در چگونگی تقسیم نقشهای خانوادگی در کنار تغییر در نقشهای اجتماعی و ورود زنان به عرصههای اجتماعی، امری لازم مینماید. تا زنان بتوانند استعدادها و تواناییهای خود را هر چه بهتر به منصه ظهور رسانند و جامعه نیز حداکثر بهره را از این استعدادها و تواناییها برای دستیابی به توسعه ببرد.
از سوی دیگر زنان در جوامع در حال توسعه تابع سنتهای رایج و فرهنگهای محلی هستند که تقسیم کار سنتی و اجباری را بر آنان تحمیل کرده است. جامعه در حال توسعه ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست و فرهنگ مردسالاری در تمام عرصههای خانوادگی و اجتماعی قابل مشاهده است. تقسیم نقش جنسیتی و تفکیک حوزههای زنانه و مردانه از یکدیگر، انعطاف ناپذیر بودن این تقسیم نقش و عدم امکان جا به جایی میان زن و مرد در انجام وظایف و قبول مسئولیتهای خانگی از جمله نشانههای فرهنگ مردسالار هستند.
نقطه مقابل تقسیم نقش تفکیکی، تقسیم نقش اشتراکی است که تحقق آن در خانواده ها، مرز میان حوزههای مردانه و زنانه را محو میکند و به زنان و مردان امکان میدهد تا براساس تواناییها و علایق خود، نقشهای متفاوتی را در خانواده ایفا کنند. این وضعیت گردش وظایف و مسئولیتهای خانگی میان زن و مرد را تسهیل میکند.
با کمی اغماض میتوان تقسیم نقشهای تفکیکی را به خانوادههای سنتی و تقسیم نقشهای اشتراکی را به خانواده مدرن نسبت داد.
در جامعه ایران که جامعهای در حال گذار از سنت به مدرنیته است، نابرابری میان زن و مرد چه در خانواده و چه در جامعه دیده میشود. در این وضعیت توزیع نابرابر و جنسیتی نقشهای خانوادگی، موجب تحمیل کارها و وظایف تکراری خانگی به زنان شده و آنان را از ورود به عرصههای اجتماعی دور کرده است.
وجود کلیشههایی که بر مبنای آن زنان از ورود به برخی عرصههای اجتماعی که مردانه تلقی میشوند، منع میگردند و در عین حال مردان نیز پرداختن به برخی کارها و خصوصاً کارهای خانگی را به سبب “زنانه بودن” دور از شأن میپندارند، موجب تثبیت نابرابری جنسیتی در خانواد ههای ایرانی شده است.
بدیهی است که دگرگونی این وضعیت و بهبود شرایط زنان مستلزم شناخت ابعاد مختلف آن و به ویژه عوامل مؤثر بر تقسیم نقشهای خانوادگی است؛ چه آن که شناخت این عوامل، در وهله اول امکان کنترل و در وهله دوم امکان تغییر شرایط در جهت ایجاد روابط نقشی اشتراکی را فراهم میآورد.
گفتار حاضر بر آن است که تصویر روشنی از چگونگی تقسیم نقشهای خانوادگی به دست دهد و معلوم دارد که چه عواملی موجب تنوع در تقسیم نقشهای خانوادگی و شکلگیری انواع تقسیم نقشهای تفکیکی و اشتراکی میشوند.
برای دستیابی به این مهم پاسخ به پرسشهای زیر ضروری به نظر میرسد:
شبکه اجتماعی خانواده چه تأثیری بر تقسیم نقشهای خانوادگی دارد؟
وضعیت اشتغال زن چه تأثیری بر تقسیم نقشهای خانوادگی دارد؟
منزلت شغلی زن چه تأثیری بر تقسیم نقشهای خانوادگی دارد؟
میزان درآمد زن چه تأثیری در تقسیم نقشهای خانوادگی دارد؟
چه رابطهای میان پایگاه اقتصادی اجتماعی خانواده و تقسیم نقشهای خانوادگی وجود دارد؟
چارچوب مفهومی
بدیهی که پژوهش میدانی برای یافتن پاسخ این پرسشها مبتنی بر مبانی نظری خاصی است که تاکنون در خصوص تقسیم نقشهای خانوادگی مطرح شده اند. این نظریات را میتوان در سه دسته توضیح داد لیکن برای پرهیز از اطاله کلام در ادامه ضمن معرفی اجمالی نظریات دسته اول و دوم به توضیح مبسوطتر دسته سوم که مبنای نظری پژوهش حاضر است، میپردازیم:
دسته نخست، نظریاتی هستند که حفظ ثبات خانواده را مدنظر قرار میدهند و هر گونه تغییر در الگوی تقسیم نقش موجود خانواده را موجب اخلال در نظم خانواده میدانند. دورکیم، پارسونز، شلسکی و ویلموت و یونگ از جمله نظری پردازان این دسته اند.
دسته دوم نظریات، تقسیم نقش موجود و تبعیض جنسی رایج در خانوادهها را ناشی از نابرابریهای اجتماعی میان زن و مرد میدانند و بر این باورند که تقسیم سنتی و جنسیتی باید دگرگون شود. هارتمن، بلود و ولف، آتیک، آندره میشل، انگلس و نظریات فمینیستی، در این دسته جای میگیرند.
هارتمن در تحقیقاتش به این نتیجه رسیده است که با اشتغال به کار زنان علی رغم افزایش ساعات کاری آنها در هفته، ساعات کار خانگی آنها کاهش مییابد. لذا متغیر وضعیت اشتغال به عنوان یکی از متغیرهای تأثیرگذار بر تقسیم نقشهای خانوادگی از نظریه هارتمن اخذ شده است.
تحقیقات آندره میشل نوعی همبستگی را بین اشتغال زنان و توزیع عادلانهتر نقشها و وظایف را نشان میدهد. هر چه که اعتبار آن بخش از فعالیتهای اقتصادی که زنان در آن اشتغال داشتند بیشتر میشد و زنان به مشاغل تخصصیتر اشتغال داشتند، موقعیت آنان در توازن قدرت بین زوجین بهتر میشد.
آتیک نیز در بررسیهای خود مشخص کرد که مردانی که همسران آنها در پستهای بالا قرار دارند، بیشتر از سایر شوهران در انجام فعالیتهای خانگی شرکت دارند. متغیر منزلت شغلی زن از نتیجه تحقیقات آندره میشل و آتیک استخراج شده است.
همچنین بلود و ولف معتقدند که اگر زنان در خانواده پول و درآمد بیشتری به دست آورند، مردان ناگزیر قدرت بیشتری به آنها خواهند داد. آتیک نیز همچون بلود و ولف افزایش درآمد زنان را موجبی برای افزایش همکاری مردان در انجام کارهای خانگی میداند. آندره میشل نیز میزان درآمد زن را عاملی تعیین کننده در توازن قدرت و چگونگی تقسیم نقشهای خانوادگی میداند، بنابراین میزان درآمد زن براساس نظریات این محققان به عنوان یکی دیگر از متغییرهای تأثیرگذار بر تقسیم نقشهای خانوادگی در نظر گرفته شده است.
دسته سوم، نظریه شبکه الیزابت بات است که دو متغیر پایگاه اقتصادی اجتماعی و شبکه اجتماعی خانواده از نظریه وی استخراج شده است.
البته بات در تحقیقاتش به این نتیجه رسیده است که پایگاه اقتصادی اجتماعی در چگونگی تقسیم نقشهای خانوادگی، مؤثر نیست، اما به دلیل اینکه تحقیقات بات در دهه ۵۰ و در انگلیس انجام شده است و به علت تفاوتهای زمانی و مکانی موجود، در این تحقیق تأثیر پایگاه اقتصادی اجتماعی هر خانواده که از جمع چند شاخص تحصیلات زن و مرد، شغل زن و مرد، درآمد زن و مرد، کل درآمد خانواده، کل مخارج خانواده و منطقه محل سکونت آنها به دست آمده، در کنار سایر متغیرها مورد سنجش قرار گرفته است.
بات نظریه خود را در کتاب “خانواده و شبکه اجتماعی” (Family and social network) با ترکیب دو مفهوم اساسی تبیین میکند. این دو مفهوم عبارتند از: جدایی نقشهای خانوادگی و متصلانه بودن شبکه اجتماعی خانواده. منظور بات از متصلانه بودن (connectedness) اندازه آشنایی و دیدارهای میان اشخاصی است که یک خانواده با آنها آشناست اما مستقل خانواده.
اصطلاح “شبکه متراکم یا متصل” (close knite) برای توصیف شبکهای به کار میرود که در آن میان واحدهای تشکیل دهنده روابط بسیاری وجود دارد. و عبارت شبکه پراکنده (loose knite) برای توصیف شبکهای که در آن روابط کمی میان واحدهای تشکیل دهنده وجود دارد به کار میرود.
بررسی دقیقتر بات بر روی دادههای تحقیق روشن کرد که میزان جدایی نقشهای خانوادگی با میزان متصلانه بودن کل شبکه خانواده مرتبط است.
“خانوادههایی که میزان بالایی از جدایی روابط نقشی زن و شوهر را داشتند، یک شبکه متراکم (close knite) داشتند، بسیاری از دوستان، همسایگان و خویشاوندان همدیگر را میشناختند.
خانوادههایی که روابط نقشی نسبتاً مشترکی میان زن و شوهر داشتند، یک شبکه پراکنده (losse knite) داشتند، تعداد کمی از خویشاوندان، همسایگان و دوستان شان همدیگر را میشناختند.” (Bott.1971:59).
براین اساس سپس بات فرضیه اصلی خود را مطرح میکند:”میزان جدایی نقشهای زن و شوهر مستقیماً با متصلانه بودن شبکه اجتماعی خانواده تفاوت میکند.” شبکههای متراکم میزان بیشتری از جدایی میان نقشهای زن و شوهر را داشتند. (Bott.1971:60)
در نتیجه طبق نظریه بات خانوادههایی که شبکه متراکم دارند، تقسیم نقش در آنها تفکیکی و جنسیتی و خانوادههایی که شبکه پراکنده دارند تقسیم نقش در آنها اشتراکی است.
در پژوهش حاضر که بیشتر متکی بر نظریه الیزابت بات در تقسیم نقشهای خانوادگی است. پنج فرض اصلی مدنظر قرار گرفته است:
۱) میان شبکه اجتماعی خانواده و تقسیم نقشهای خانوادگی رابطه وجود دارد.
۲) میان پایگاه اجتماعی اقتصادی خانواده و تقسیم نقشهای خانوادگی رابطه وجود دارد.
۳) میان وضعیت اشتغال زنان و تقسیم نقشهای خانوادگی رابطه وجود دارد.
۴) میان منزلت شغلی زنان و تقسیم نقشهای خانوادگی رابطه وجود دارد.
۵) میان میزان درآمد زنان و تقسیم نقشهای خانوادگی رابطه وجود دارد.
در کنار این فرضیهها، فرضیههای دیگری نیز مورد توجه قرار گرفته اند که بر رابطه هر یک از متغیرهای سن زنان، سن مردان، تحصیلات زنان، تحصیلات مردان، میزان درآمد مردان، منزلت شغلی مردان و تعدادسالهای ازدواج با تقسیم نقشهای خانوادگی نظر میافکنند.
منبع: برگرفته از aftabir.com