جایگاه و کاربرد تمثیل در تفسیر قرآن کریم

جایگاه و کاربرد تمثیل در تفسیر قرآن کریم

۱۴۰۳-۰۲-۰۳

116 بازدید

قرآن کریم به عنوان کتاب تعلیم و تربیت، به درستی از عنصر تاثیر گذار تمثیل به منظور خردورزی و تفکر، ارشاد خلایق، تبیین اهداف و مقاصد و توضیح معارف خویش، بهره گرفته است. فراوانی کاربرد این عنصر در قرآن[۱] در کنار دلایل اهمیت تمثیل، حکایتگر کاربرد ویژه این قالب تربیتی و آرایه ادبی قرآن است. مفسر در تفسیر تربیتی به گونه های مختلفی می تواند تجلی بخش این ابزار تربیتی باشد.

پردازش تربیتی آیات تمثیلی

تمثیلات قرآن مانند دیگر آیات قرآن از جنبه های مختلف قابل بررسی است. تمثیلات قرآن به عنوان یکی از جلوه های ادبی قرآن می تواند اعجاز ادبی و بلاغی قرآن را بازگو کند. مفسری که دغدغه او تبیین این بعد از قرآن است، تلاش او نیز عمدتا معطوف به همین سو خواهد بود.

مفسر تربیتی با نگاه ویژه خود، تمثیلات را میدانی برای نقش آفرینی تربیتی خود می بیند و با تحلیل زوایای مختلف آنها می کوشد رسالت این دسته از آیات و تعبیرات قرآن را در جهت تحقق اهداف و مقاصد قرآن تبیین کند؛ از این رو نه مانند مفسران ادبی تنها بر جنبه های بلاغی و زیباشناسانه آن متمرکز می شود و نه مانند دیگر مفسران به سادگی و با توضیح مختصر از کنار آن می گذرد؛

برای مثال یکی از مفسران در تبیین «تشبیه همسر به لباس» در آیه ۱۸۷ بقره و در بخش «هُنَّ لِباس لَکُم و أنتم لباسٌ لَهُنّ» می نویسد:

قرآن کریم کتاب نور و هدایت است؛ از این رو در کنار مباحث علمی، عقلی و فقهی، نکته های اخلاقی و تربیتی را نیز که صبغه ضمانت اجرای احکام فقهی و حقوقی دارد، بیان می کند. در این آیه، پس از حکم جواز آمیزش در شب های روزه، همسران را لباس یکدیگر می داند: «هُنَّ لِباس لَکُم و أنتم لباسٌ لَهُنّ»؛

در این تشبیه لطیف (تشبیه همسر به لباس)، نکات تربیتی دقیقی است که برخی از آنها بدین شرح است:

  • لباس مانع از آسیب است. ازدواج هر چند اطفای غریزه را به همراه دارد، لیکن صبغه ملکوتی آن صیانت از گناه و حراست از نگاه آلوده است. آنچه از حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله) رسیده که «من تزوج فقد أحرز نصف دینه»؛[۲] ناظر به همین نکته فاخر است. زن با انتخاب شوهر و مرد با انتخاب همسر بهانه ای برای آسیب پذیری ندارد.[۳] مهم ترین بهره ای که از ازدواج نصیب همسران می شود، صیانت گوهر دین از غارت ابلیس از خارج و چپاول هوس از داخل است.
  • لباس عیوب انسان را می پوشاند و آبرو را حفظ می کند. زن و شوهر نیز باید عیوب هم را بپوشانند و آبروی اجتماعی یکدیگر را حفظ کنند.
  • لباس انسان را از گرما و سرما و…. حفظ می کند. زوجین نیز باید در حوادث تلخ و شیرین و گرم و سرد زندگی موجبات دل گرمی هم را فراهم کنند.
  • میان لباس و کسی که آن را پوشیده، رابطه ای تنگاتنگ و صمیمی است که بیگانه میان آن دو راه ندارد. رابطه زوجین نیز باید چنین باشد تا بیگانه ای به درون زندگی آنان راه نیابد که به اسرارشان پی برده، احیانا فتنه گری کند.
  • اعضای بدن با لباس در تماس است و لباس از تماس مستقیم آنها با بیرون ممانعت می کند. زوجین نیز باید در همان ارتباط صمیمی زناشویی خویش تماس غریزی برقرار کنند؛ زیرا نه می توان زن و شوهر را از داشتن تمایل جنسی بر حذر داشت و نه می توان جلو آن را برای بیگانه باز گذارد، بلکه باید غرایز را بدون تعطیل، محدود و تعدیل کرد؛ چنان که لباس، انسان را محدود می کند.
  • انسان پوشیدن لباس آلوده و وصله دار را خوش ندارد. در انتخاب همسر نیز باید چنین دقت هایی اعمال شود.
  • لباس مایه آرامش انسان است. زن و شوهر نیز موجب آرامش یکدیگرند. قرآن از شب هم به «لباس» تعبیر کرده است (و جَعَلنَا الیل لباسا[۴] و هم به سکونت و آرامش (هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الَّیلَ لِتَسْکُنُوا فیه[۵] این دو تعبیر درباره زوجین نیز آمده است: «هن لباس لکم و أَنتُم لِبَاسٌ لَهُنَّ»؛ «و مِن ءایَتِهِ أَن خَلَقَ لَکُم مِن نَفُسِکُم أَزْوجًا لِتَسْکُنُوا إلیها و جَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّهً و رَحمَه»؛[۶]
  • لباس آرایه انسان است و به وی زینت می بخشد. زن و شوهر نیز باید زینت یکدیگر باشند. زن و شوهر کنار هم موقعیتی در خانواده و اجتماع پیدا می کنند که در گذشته آن را نداشته اند؛ از این رو به آنها با احترام بیشتری برخورد می شود. حاصل اینکه غرض اصلی از ازدواج اطفای غرایز جنسی نیست، بلکه تامین رفاه و آرامش در پرتو تاسیس کانون گرم خانواده و نیز بقای نسل است.[۷]

تبیین تمثیلی معارف قرآن

با توجه به کارکردهای تمثیل در قرآن که مورد اشاره قرار گرفت مفسر می کوشد از تمثیلات آفریده ذهن خلاق خویش و نیز بهره گیری از تمثیلات دیگران مانند تمثیلات منقول در روایات تفسیری و کتب روایی و نیز تمثیلات عالمان و حکیمان و عارفان به جذاب سازی، تنوع بخشی، عینی سازی، متقاعد سازی و تاثیر گذاری هرچه بیشتر در مخاطب به منظور تعامل بهتر با قرآن و دستیابی به اهداف و مقاصد آن اقدام کند.

مفسر قرآن به عنوان شاگرد مکتب قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) با الگوگیری از روش ایشان در تبیین معارف دین و تفسیر آیات قرآن به کاربست حداکثری و معقول این ابزار در تفسیر خویش همت می گمارد.

در روایات تفسیری می توان نمونه های بهره گیری معصومان (علیهم السلام) از تشبیهات و تمثیلات را به عنوان ابزار تفسیر قرآن جستجو کرد؛ برای مثال: حضرت علی (علیه السلام) در تفسیر آیه « و لله المشرق و المَغْرِبُ فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَتَم وَجْهُ الله إن الله واسع علیم»؛ (و مشرق و مغرب از آن خداست. پس به هر سو رو کنید، آنجا روی [به] خداست، آری خدا گشایشگر داناست)؛[۸] در تبیین معنای «وجه الله» از تمثیل بهره گرفتند.

به نقل از روایات، جاثلیق (نصرانی) به همراه هیئتی از مسیحیان به مدینه آمده، از ابوبکر پرسیدند صورت خدا کجاست؟ ابوبکر از پاسخ درماند. آنگاه که پاسخ را از امام علی (علیه السلام) جویا شدند امام دستور برافروزی آتشی دادند و با اشاره به آتش، از وجه و صورت آن پرسیدند. پاسخ ایشان این بود که صورتی برای آن متصور نیست، بلکه از هر جهتی بنگری، وجهی دارد. امام (علیه السلام) فرمود: آتشی که مخلوق پروردگار است، صورتی متعین ندارد. خداوند نیز این چنین است.[۹]

نمونه دیگر پاسخ امام صادق (علیه السلام) به شبهه ابن ابی العوجا درباره آیه «إن الذینَ کَفَرُوا بِآیَاتِنَا سَوْفَ تُصْلِیهِمْ نَاراً کلما نضجت جلودهم بدلناهم جلودا غَیرَها لِیذُوقُوا العَذابَ إِنَّ الله کَانَ عَزیزاً حکیما»؛ است. ابن ابی العوجا پرسید: گناه پوست های جدید چیست که عذاب می شوند؟ در حالی که گناه با پوست اصلی ارتکاب یافته و این با عدالت خداوند ناسازگار است.

امام (علیه السلام) پاسخ دادند: «هی هی و هی غیرها»؛ پوست های نو همان پوست های سابق و در عین حال غیر آن است؛ ابن ابی العوجا برای فهم این سخن تقاضای تمثیل کرد. امام فرمودند: «أرایت لو ان رجلاً اخذ لبنه فکسرها، ثم ردها فی ملبنها، هی و هی غیرها»؛ اگر کسی خشتی را بشکند و مجددا از آن خشت تازه ای قالب زند، این خشت دوم همان خشت اول است و در عین حال خشت جدیدی است ,[اما ماده آن همان خشت اول است]؛[۱۰]

در نمونه ای از پردازش تمثیلی یک موضوع قرآنی می توان به تبیین تمثیلی اهمیت جهاد و نقش آن در کمال و عزت انسان ها که در تفسیر نمونه ارائه شده، اشاره کرد: «لا یَسْتَوِی الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُولِى الضَّرَرِ وَ الْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدِینَ دَرَجَهً وَ کُلاً وَعَدَ الله الحُسْنَى وَ فَضَّلَ اللهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقاعِدِینَ أَجْراً عَظِیما[۱۱]»؛

مومنان خانه نشین که زیاندیده نیستند، با آن مجاهدانی که با مال و جان خود در راه خدا جهاد می کنند، یکسان نمی باشند. خداوند کسانی را که با مال و جان خود جهاد می کنند، به درجه ای بر خانه نشینان مزیت بخشیده و همه را خدا وعده [پاداش] نیکو داده و[لی] مجاهدان را بر خانه نشینان به پاداشی بزرگ برتری بخشیده است.

«جهاد یک قانون عمومی در عالم آفرینش است و همه موجودات زنده جهان اعم از نباتات و حیوانات به وسیله جهاد موانع را از سر راه خود بر می دارند تا بتوانند به کمالات مطلوب خود برسند؛ به عنوان مثال ریشه درختی را می بینیم که برای به دست آوردن غذا و نیرو به طور دایم در حال فعالیت و حرکت است و اگر روزی این فعالیت و کوشش را ترک گوید، ادامه زندگی برای او غیر ممکن است.

به همین دلیل در هنگامی که در حرکت خود در اعماق زمین با موانعی برخورد کند، اگر بتواند آنها را سوراخ کرده و از آنان می گذرد، عجیب این است که ریشه های لطیف گاهی همانند مته های فولادی با موانع به نبرد بر می خیزند و اگر احیانا این توانایی را نداشت، راه خود را کج کرده و با دور زدن از آن مانع می گذرد.

در وجود خود ما در تمام شبانه روز، حتی در ساعاتی که در خوابیم، نبرد عجیبی میان گلبول های سفید خون ما و دشمنان مهاجم وجود دارد که اگر یک ساعت این جهاد خاموش گردد و مدافعان کشور تن، دست از پیکار بکشند، انواع میکروب های موذی در دستگاه های مختلف رخنه کرده و سلامت ما را به مخاطره خواهند افکند.

عین همین مطلب در میان جوامع انسانی و اقوام و ملل عالم وجود دارد. آنانی که همیشه در حال جهاد و مراقبت به سر می برند، همواره زنده و پیروزند و دیگرانی که به فکر خوشگذرانی و ادامه زندگی فردی هستند، دیر یا زود از بین رفته و ملتی زنده و مجاهد جای آنها را خواهند گرفت و همین است که رسول گرامی اسلام (صلى الله علیه و آله) می فرماید:

«فمن ترک الجهاد البسه الله ذلا و فقرا فی معیشته و محقا فی دینه أن الله اعز امتى بسنابک خیلها و مراکز رماحها»؛ آن کس که جهاد را ترک گوید، خدا بر اندام او لباس ذلت می پوشاند و فقر و احتیاج بر زندگی و تاریکی بر دین او سایه شوم می افکند خداوند پیروان مرا به وسیله سم ستورانی که به میدان جهاد پیش می روند و به وسیله پیکان های نیزه ها عزت می بخشد.» [۱۲]،[۱۳]

اهمیت روش تمثیلی در تبیین معارف قرآن برخی را بر آن داشته است که با نگارش آثار مستقلی به تفسیر تمثیلی قرآن بپردازند؛ برای مثال دو کتاب باران حکمت و بوی گل از محمدرضا رنجبر به گونه ای جذاب و اثر گذار با این رویکرد نگاشته شده است. تمثیلات برخی کتب تفسیری نیز در قالب کتابی مستقل چاپ شده است که نشان دهنده وسعت کاربرد آن در این تفسیر است.[۱۴] در کتاب باران حکمت ذیل آیه «لَقَدْ کانَ فى یوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ آیَاتٌ لِلسَّائِلین»[۱۵] می خوانیم:

آبی که دارد با شتاب از یک جوی عبور می کند، اگر مقابل آن را سد کرده، ببندیم، چه اتفاقی می افتد؟ جز آنکه بالا رفته و آنگاه از تمام اطراف سرازیر می شود؟ جز اینکه کنون پایین بوده و حالا بالا می رود و یا اینکه یک راه در پیش داشت؛ ولی اکنون ده ها راه پیش پای آن سبز می شود و یا جز اینکه محدود بود و حالا آزاد می شود؟

حال ما هم مثل همان آب جوی می مانیم و اگر کسی یا کسانی از سر حسد و یا هر انگیزه ناصواب دیگر با ما مقابله کنند و مانع رشد ما شوند، به حتم نتیجه معکوس خواهد داشت؛ یعنی ممکن است به طور موقت و مقطعی راه را بر ما ببندند؛ اما دیر یا زود ما اوج گرفته و بالا می رویم و خداوند راه های فراوانی پیش روی ما می گشاید و این حقیقتی است که قصه یوسف (علیه السلام) آن را به زیبایی تمام به نمایش گذاشته است.

در حقیقت قصه یوسف (علیه السلام) یک پاسخنامه است؛ پاسخ به پرسش های اساسی بشر. پرسش از اینکه آیا می توان با حذف دیگران پررنگ شد؟ آیا می توان با نفی دیگران اثبات شد؟ آیا کارها با مکر و حیله و کید و نیرنگ پیش می رود؟ آیا زور بازو آدمی را محبوب و دلنشین می کند؟ پاسخ اینها را تماما در این قصه خواهی خواند.[۱۶]

نتیجه گیری

مفسران قرآن کریم با نگاه ویژه خود، تمثیلات قرآن را میدانی برای نقش آفرینی تربیتی خود می بینند و با تحلیل زوایای مختلف آنها می کوشند رسالت این دسته از آیات و تعبیرات قرآن را در جهت تحقق اهداف و مقاصد قرآن تبیین کنند. مفسران با الگوگیری از روش اهل بیت (علیهم السلام) که خود مفسران حقیقی قرآن کریم هستند، در تبیین معارف دین و تفسیر آیات قرآن، با به کاربستن حداکثری و معقول این ابزار در تفسیر خویش، تلاش می کنند تا به جذاب سازی، تنوع بخشی، عینی سازی، متقاعد سازی و تاثیر گذاری هرچه بیشتر در مخاطب به منظور تعامل بهتر با قرآن و دستیابی به اهداف و مقاصد آن از طریق تمثیل دست یابند.

پی نوشت ها

[۱] . علی اصغر حکمت در امثال القرآن فهرست ۲۴۵ مثل قرآنی را ذکر کرده است. البته در این فهرست ضرب المثل ها و تمثیلات و بخش اندکی از تشبیهات در کنار هم ذکر شده است؛ اما منظور ما از تمثیل همان مواردی است که برای روشن شدن یک حقیقت، چیزی به چیز دیگر تشبیه شده باشد. بر این اساس بسیاری از آیات قرآن تشبیهات و تمثیلاتی دارند که فهرست آنها در این کتاب نیامده است؛ بنابراین تعداد آیات تشبیهی و تمثیلی قرآن بسیار فراتر از این تعداد خواهد بود (ر.ک: علی اصغر حکمت؛ امثال القرآن؛ ص 68_79).

[۲] . محمد باقر مجلسی، بحار الانوار: ج ۱۰۰، ص ۲۱۹.

[۳] . حسن بن علی ابوالفتوح رازی؛ روض الجنان و روح الجنان، ج ۳، ص ۵۱. رشیدالدین میبدی؛ کشف الاسرار و عده الابرار، ج ۱، ص ۵۰۴.

[۴] . نبا: ۱۰.

[۵] . یونس: ۶۷.

[۶] . روم: ۲۱.

[۷] . عبدالله جوادی آملی؛ تسنیم: تفسیر قرآن کریم؛ ج ۹، ص ۴۶۰_۴۶۲.

[۸] . بقره: ۱۱۵.

[۹]. عبد على بن جمعه عروسی حویزی؛ تفسیر نور الثقلین؛ ج ۱، ص ۱۱۷.

[۱۰] . ملا محسن فیض کاشانی؛ تفسیر الصافى، ج ۱، ص ۴۶۰.

[۱۱] . نساء: ۹۵.

[۱۲] . ناصر مکارم شیرازی؛ تفسیر نمونه ج ۴، ص ۸۰_۸۱.

[۱۳] . محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۰.

[۱۴] . سیدرضا موسی کاظمی؛ تمثیلات تفسیر نور؛ تهران: مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۸۷.

[۱۵] . یوسف: ۷.

[۱۶] . محمد رضا رنجبر؛ باران حکمت؛ دفتر اول، ص35_36.

منابع

  • قرآن کریم.
  • موسی کاظمی، سید رضا؛ تمثیلات تفسیر نور؛ تهران: مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن، ۱۳۸۷.
  • مکارم شیرازی؛ ناصر؛ تفسیر نمونه؛ تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴.
  • مجلسی، محمد باقر؛ بحار الانوار الجامعه لددر اخبار الائمه؛ تحقیق جمعی از محققان؛ بیروت؛ دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • فیض کاشانی، ملامحسن؛ تفسیر الصافی؛ تحقیق حسین اعلمی؛ط۲، تهران: الصدر، ۱۴۱۵ق.
  • عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نو الثقلین؛ قم: انتشارات اسماعیلیان، ۱۴۱۵ق.
  • میبدی، رشید الدین احمد بن ابی سعد؛ کشف الاسرار و عده الابرار؛ تهران: امیر کبیر؛ ۱۳۷۱.
  • ابوالفتوح رازی، حسین بن علی؛ روض الجنان و روح الجنان؛ تحقیق محمد جعفر یاحقی و محمد مهدی ناصح؛ مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۴۰۸ق.
  • حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه؛ قم: موسسه آل البیت (علیهم السلام)، ۱۴۰۹ق.
  • جوادی آملی، عبدالله؛ تسنیم تفسیر قرآن کریم، قم: اسراء، ۱۳۸۴.

اقتباس از کتاب تفسیر تربیتی قرآن چیستی و مولفه های آن، علی اسعدی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی. ص ۲۶۳ الی ۲۷۹.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *