- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
برخی بر این بار هستند که جامعه خدا باوران وحشی تر از جامعه ای است که به خدا باور ندارند. این مسئله را از اختلافات و دیگری های بیا آنان نتیجه می گیرند. در این نوشته این باور مورد بررسی قرار گرفته است و با استدلال عقلی نتیجه گرفته شده است که چنین باوری با هیچ معیاری قابل پذیرش نیست.
همه افراد انسان از جهت اینکه انسان بوده و از عقل و اندیشه برخوردار هستند، با هم یکسان اند و در این حوزه نسبت به همدیگر برتری ندارند. چیزی که امتیاز و فرقی را در میان افراد بشر به وجود می آورد، درستی اعتقادات و کمالات عملی می باشد.
عمل و رفتار هر انسانی بستگی به انسانیت و مقدار بهره گیری از عقل او دارد. و به همین سبب انسانهایی در تاریخ بشریت وجود داشته که با بهره گیری بهتر از موازین و معیار های عقلی و فطری خود رفتار و عملکرد شایسته داشته اند هر چند به هیچ دینی ممکن است پابند نبوده باشد. لکن این مطلب عمومیت ندارد و فقط در برخی انسانهای که مطیع عقل و فطرت سلیم انسانی بوده اند منحصر می شود و اختصاص به بی دینها و بی خداها هم ندارد بلکه هر کسی می تواند چنین اطاعتی از عقل و فطرت خود داشته باشد بنابراین خدا باوران و خدا ناباوران در این حوزه با هم تفاوتی ندارند.
اما توجه به این نکته لازم است که دینداران و خدا باوران به خاطر دستورات دینی که در این رابطه دارند بهتر می تواند با کمک از عقل و دین، روش و رفتار مسالمت آمیز و صحیح داشته باشد؛ زیرا افراد بی دین و بی خدا مقید به هیچ قید و محدودیت دینی نمی باشند و در صورت کم رنگ شدن نیروی عقل و فطرت انجام هر کاری برخلاف موازین انسانی و عقلی برای او جایز و آسان خواهد بود. بنابراین رفتار درست برخی از بی دینان از بی دینی و بی خدایی و عدم پذیرش دین ناشی نمی شود. یعنی اینگونه نیست که چون بی خدا هستند و اعتقادی به خدا ندارند از رفتار خوب برخوردار اند تا نتیجه گرفته شود که باید همه بی دین و بی خدا شوند تا رفتار او درست گردد؛ بلکه این رفتار او از انسانیت و هدایتگر درونی که عبارت از عقل باشد نشأت می گیرد. بنابراین بی خدایی وبی دینی نه تنها در درستی رفتار و عمل هیچ نقشی ندارد بلکه به علت بی قیدی و عدم مبالات انسان را به سوی رفتارهای نادرست و غیر انسانی سوق می دهد و زمینه انحراف های عملی را برای انسان آماده میکند.
این مطلب قابل انکار نیست که برخی خداباوران که شامل مسلمانان و مسیحیان و یهودیان می شود در رفتار و عملکر خود مشکل دارند و رفتار های غیر انسانی از آنها سر می زند اما این رفتار آنان ناشی از خداباوری و دینداری نیست؛ بلکه مانند همان بی دینانی که رفتار درست ندارند تسلیم هوا و هوس و خواستهای غیر انسانی گردیده و از عقل و فطرتش بهره نگرفته اند، نه اینکه دین داشتن باعث این رفتار نادرست آنها شده است. خصوصاً باتوجه به اینکه دین اسلام انسان را به سوی رفتار نیکو و عمل شایسته و دوری از رفتارهای نادرست و غیر انسانی دعوت نموده و حتی برای عملی شدن این دستور ها مجازاتهای دنیوی و اخروی قرار داده است. اما اینکه یک مسلمان از نظر رفتار مشکل دارد، از عمل نکردن او به این دستورات ناشی می شود؛ درست مانند مریضی که به نسخه یک دکتر حاذق عمل نمی کند و یا بر طبق دستور پزشک دارو را مصرف نمی کند و در نتیجه شفای مطلوب را به دست نمی آورد. پس این نسخه پزشک نیست که ناتوان از شفای مریض باشد بلکه این خود مریض است که در اثر استفاده نکردن و یا درست استفاده نکردن نسخه نخواسته است شفا یابد. دین اسلام نیز از هدایت و درست کردن رفتار انسانها ناتوان نیست؛ بلکه دستورات بسیار ارزشمندی برای اصلاح انسان دارد
و اینکه یک مسلمان رفتار و کردار اجتماعی و اخلاقی اش نادرست است خودش نخواسته است از دستورات اخلاقی و رفتاری دین اسلام استفاده کرده و عملش را بر طبق آن منطبق سازد.
اما این سخن که جامعه خدا باوران وحشی تر از جامعه کسانی است که به خدا اعتقاد ندارند، مطابق با واقع نمی باشد؛ زیرا اگر به تاریخ ادیان یک نگاه اجمالی بشود، ادیان خداباور آمده اند که مردم را از وحشی گری و نادانی و اعمال پست انسانی بیرون آورند. با رجوع به تاریخ و پیامبران الهی و اقوامی که در میان آنان ظهور کرده اند قطعا این قضاوت زیر سوال رفته عکس آن نتیجه گیری می شود. در این مقاله مجالی برای بیان این مطالب نمیباشد ولی توجه پرسشگر ارجمند را به تاریخ صدر اسلام و مردمی که قبل از بعثت نبی مکرم اسلام(ص)در محل ظهور پیامبر یعنی مکه و مدینه و اطراف آن زندگی می کردند معطوف میکنیم که مردم بی خدا و بت پرست مکه و اطراف آن یک جامعه وحشی و جنایت کار بودند و دختران شان زنده به گور می کردند و هیچ اثری از بهداشت غذایی و تعاملات انسانی در آن وجود نداشت و روابط نامشروع جنسی نامحدود بوده و خونریزی های بی هدف جامعه را به نابودی می کشاند که در این هنگام پیامبری در میان این جامعه وحشی مبعوث می گردد و بعد از ۲۳ سال تلاش طاقت فرسا این جامعه را به جامعه فرهنگی و انسان دوست و عدالت خواه تبدیل می کند.[۱] پیداست که خداباوری در اینجا نقش اساسی داشته و تحولی را در میان آنان ایجاد کرد که از عهدهی هیچ عامل دیگری ساخته نبود.
امروز هم اگر جوامع خداباور را با جوامع غیر خداباور مقایسه کنیم دقیقا به این نتیجه می رسیم که جوامع غیر خداباور با وحشی گری و بدور از موازین انسانی و هنجارهای عقلانی زندگی می کنند. ما به جوامع بدوی آفریقا و جنوب آمریکا که غیر خدا باوراند اشاره نمی کنیم بلکه به گروههای که زایده تمدن بی خدایی مدرن هستند نشانه می رویم که امروز در قالب شیطان پرستی و سایر عناوین، جامعه انسانی را به سوی نابودی می کشانند و از هیچ عمل غیر انسانی رو گردان نیستند.[۲] این وحشی گری آنان قطعاً از بی خدایی و اعتقاد نداشتن به خدا ناشی می شود که خود آنان به این مطلب تاکید دارند که نه خدایی هست و نه قیامتی پس در همین دنیا به هر قیمیتی که می شود با لذت های جنسی و غیر جنسی و کشتن جوانان و دختران و تجاوز بر اطفال شادکام شوید. این است نتیجه بی خدایی و بی دینی. که هیچ خداباوری آن را برنمیتابد.
پی نوشت:
[۱] . رک: فروغ ابدیت، ج۱، تالیف آیت الله سبحانی.
[۲] . رک: جهان تاریک، تالیف حمید کریمی.
نویسنده: حمیدالله رفیعی