- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه: 7 دقیقه
- توسط: حمید الله رفیعی
- 12:28 ب.ظ
- 4 نظر

انتخاب دین مقدس اسلام، به خاطر شایستهها و خصوصیات ویژه این دین است كه در ادیان دیگر وجود نداشته است. هرچند «ایمان به همه پیامبران و فرق نگذاشتن بین آنها ازنظر تصدیق نبوت و نیز پذیرفتن همه پیامها و معارفی كه بر آنان نازلشده و عدم تبعیض بین آنها، بر هر انسانی لازم است.[1] و تكذیب یك پیامبر بهمنزله تکذیب همه ایشان و انكار یك حكم الهی، مساوی با انكار همه احكام خدا هست.[2] ولی وظیفه عملی هر امتی در هرزمانی، پیروی از دستورالعملهای پیامبر همان امت و همان زمان است.»[3]
امتیاز اول:
دین اسلام در بین ادیان موجود و بهخصوص در مقایسه با دین یهودیت و مسیحیت فعلی تنها دینی است كه توحید واقعی را تبلیغ میكند و مردم را از شرك به خداوند متعال كه ظلم عظیم است، بازمیدارد. درحالیکه یهودیان و مسیحیان با بعضی از اعتقاداتی كه دارند از توحید دورافتاده و در ردیف مشركان درآمدهاند. چنانکه خداوند میفرماید: «یهود گفتند: عُزیر پسر خداست و نصاری گفتند: مسیح پسر خداست. این سخنی است كه با زبان خود میگویند كه همانند گفتار كافران پیشین است. خدا آنان را بكشد، چگونه از حق انحراف مییابند.»[4] این شرك كه در قرآن بدان اشارهشده، در سرتاسر كتابهای مقدس یهودیت و مسیحیت كنونی وجود دارد بهعنوانمثال در اول انجیل یوحنا میگوید: «در ازل پیش از آنکه چیزی پدید آید «كلمه» وجود داشت و نزد خداوند بود، او همواره زنده بوده و خود او خداست.»[5] و بدین ترتیب حضرت عیسی را یكی از خدایان و بلكه خود خدا معرفی میكند. این شرك در یهودیت نیز بهصورتهای مختلفی نمود پیداکرده است. گاهی بهصورت تجسیم ، گاهی بهصورت تشبیه و گاهی بهصورت انسانانگاری بهگونهای كه خدا را در شكل انسانی معرفی میكنند كه با حضرت یعقوب كشتی میگیرد[6] و یا غافل از همهجا در باغ عدن قدم میزند و به دنبال آدم و حوا میگردد.[7]
یهودیان و مسیحیان علاوه برتحریف توحید ابلاغشده از سوی انبیاء در مسئله نبوت و معاد نیز دچار گمراهی شدهاند و پیامبران را مردمانی هوسران و گناهكار معرفی میكنند[8] و معاد را به صورتی غیرواقعی معرفی میكنند. همین انحرافات در بعد اعتقادی و جهانبینی باعث شده است كه بهجای اینکه نور و هدایتگر و موجب نجات انسان باشد به عاملی برای گمراهی و رواج فسق و فجور به نام دین، تبدیل شود.
امتیاز دوم:
آموزههای دین مبین اسلام بنا بر مذهب شیعه منطبق بر مبانی عقلی و فطری است و هیچگونه تعارض و منافاتی باعقل و فطرت سلیم انسان ندارد. این مطلب از مراجعه به قرآن و احادیث صحیح پیامبر و اهلبیت آن حضرت قابلاثبات است.
امتیاز سوم:
دین اسلام با داشتن احكام عملی چون نماز، روزه، زكات، خمس، جهاد، امربهمعروف و نهی از منكر، و … انسان را در حیات فردی و اجتماعی راهنمایی كرده و راه سعادت را به او نشان میدهد. این در حالی است كه یهودیت با تغییر احكام شریعت موسی (علیهالسلام) و مسیحیت با ترك آن بهنوعی اباحهگری دچار شدهاند و پیروان دو دین نهتنها برنامه عملی برای هدایت و رستگاری انسان در حوزه فردی ندارند و تنها به برخی از سنتهای برگرفته از بتپرستان و مشركان قبل از خود اكتفا میکنند بلكه در حوزه اجتماع نیز برنامهای برای اداره جامعه ندارند و در طول تاریخ سر در آستان مكاتب مختلف سیاسی و فلسفی ساییده و «ایسم»های متعددی را تجربه كردهاند و درنهایت سكولاریسم را تنها راه نجات خود یافته و بهصراحت خود را از ارائه برنامهای برای اداره جامعه عاجز اعلام كردهاند.
امتیاز چهارم:
پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) قبل از وفات خویش دو عامل مهم را به جامعه اسلامی معرفی كردند كه حافظ دین اسلام هستند و در صورت پیروی مسلمانان از این دو هرگز گمراه نخواهند شد. آن دو عامل چیزی جز ثقل اكبر یعنی قرآن كریم و ثقل اصغر كه همان اهلبیت عصمت و طهارت باشد، نیست. آن حضرت دراینباره میفرماید: «من در میان شما دو ثقل را باقی میگذارم اگر به آن دو تمسك كنید، گمراه نمیشوید: كتاب خداوند و عترت و اهلبیتم و این دو از همدیگر جدا نمیشوند تا در حوض بر من وارد شوند.»[9]
همین دو عامل باعث شده است كه دین اسلام كه مكتب فروزان شیعه نماد كامل آن است از تحریف بازماند و مایه هدایت انسانها باشد.
بعد از ذکر این مطالب توجه به این نتیجه لازم است كه دین اسلام از حیث جهانبینی و اعتقادی برنامه كاملی ارائه كرده و از انحرافاتی كه مسیحیان و یهودیان در این زمینه دچار آن شدهاند مصون مانده است. همچنین دین اسلام از حیث عملی و ایدئولوژی برنامه كاملی را برای هدایت انسانها در حوزه فردی و اجتماعی ارائه كرده و کاملترین برنامه زندگی را معرفی میكند. برخلاف ادیان مسیحی و یهودی كه در هر دو حوزه عاجز بوده ریزهخوار مكاتب دیگر هستند و درنهایت اینکه دین اسلام به دلیل داشتن معجزه جاویدانی به نام قرآن و امامان معصوم پویا و زنده است و از تحریف صاحبان زر و زور و تزویر در امان مانده ولی ادیان دیگر بهخصوص مسیحیت و یهودیت فاقد این دو عنصر بوده و در همان ابتدا به دست صاحبان قدرت و شیاطین تحریفشده از بین رفتهاند و آنچه امروز باقیمانده به درد جامعه بشری نمیخورد و مسیحیان و یهودیان در حوزه فردی و اجتماعی چارهای جز پناه بردن به عرفان هندی و مكاتب اومانیسم، لیبرالیسم و… ندارند.
امتیاز پنجم:
جهانی بودن دین اسلام از ضروریات این آیین الهی است. همگان هم بهخوبی میدانند كه محدود به منطقه جغرافیایی خاصّی نبوده است. علاوه بر این، پیامبر اكرم(صلیالله علیه وآله) به سران كشورهایی مانند: قیصر روم، پادشاه ایران و فرمانروایان مصر و… نامه نوشتند و همه را دعوت به پذیرفتن دین اسلام كرده و از پیامدهای كفر بر حذر داشتند. و اگر دین اسلام، جهانی نبود چنین دعوتی عمومی انجام نمیگرفت و سایر اقوام و امتها هم عذری برای عدم پذیرش میداشتند. بنابراین، نمیتوان بین ایمان به اسلام و ضرورت عمل بر طبق این شریعت الهی تفكیكی قائل شد و درنتیجه كسی یا كسانی را از این آیین الهی مستثنا دانست.[10]
آیات قرآنی نیز دین اسلام را برای هدایت تمام مردم میداند: «اِنْ هُوَ اِلاّ ذكرٌ لِلعالَمِین»[11] در این آیه تأكید شده است كه قرآن و پیامبر برای جهانیان نازلشده است.
ودر آیه دیگر خبر از پیروزی دین جهانی اسلام، بر همه ادیان خبر داده و میفرماید: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ[12] ؛او كسی است كه رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد».
امتیاز ششم:
یکی از خصوصیات دین اسلام جامعیت آن است.جامعیت دین به دو گونه بررسی شده است: 1. جامعیت قرآن؛ 2. جامعیت منابع دین. گروهی از اندیشمندان اسلامی جامعیت دین را همان جامعیت قرآن دانسته اند و برای بیان جامعیت قرآن به آیات استناد كرده اند: آیه ای كه تبیین بودن قرآن را مطرح كرده است: «وَیوْمَ نَبْعَثُ فِی كُلِّ أُمَّةٍ شَهِیدًا عَلَیهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِیدًا عَلَى هَؤُلاءِ وَنَزَّلْنَا عَلَیكَ الْكِتَابَ تِبْیانًا لِكُلِّ شَیءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ؛[13] (به یاد آورید) روزی را كه از هر امتی، گواهی از خودشان بر آنها بر می انگیزیم و تو را گواه بر آنان قرار می دهیم. و ما این كتاب را بر تو نازل كردیم كه بیانگر همه چیز، و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است».
طبق این آیه، هدف از نزول قرآن روشنگری است یعنی قرآن بیانگر و روشنگر همه امور است كه نظر صحیح آن است كه قرآن بیانگر همه مسایل مربوط به هدایت انسان است.
در آیاتی نیز اشاره به این نكته شده است كه قرآن تفصیل دهنده هر چیز است: «مَا كَانَ حَدِیثًا یفْتَرَى وَلَكِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَینَ یدَیهِ وَتَفْصِیلَ كُلِّ شَیءٍ؛[14] اینها داستان دروغین نبود; بلكه (وحی آسمان است و) هماهنگ است با آنچه پیش روی او (از كتب آسمانی پیشین) قرار دارد و شرح هر چیزی (كه پایه سعادت انسان است)».
از آنجا كه قرآن، كتاب هدایت است و برای رشد و كمال انسانها نازلشده، لذا مراد از تفصیل «كل شیء» محتوای برنامه پیامبر است یعنی هر آنچه را كه بشر برای تكامل خود لازم دارد در قرآن آمده است.[15]
امتیاز هفتم:
با توجه به معجزه بودن قران اسلام دین ثابت و جاودانه است ودر قرآن درباره ثبات آن براهینی اقامه شده است كه به جهت اختصار به بعضی از براهین اشاره میشود:
الف. برهان اولی كه برای ثبات دین اقامه شده است، مبتنی بر مبدأ فاعل دین است. این برهان از انضمام دو آیه حاصل میشود. آیه اول میفرماید: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الإسْلامُ»[16] یعنی تسلیم و انقیاد در برابر حق تنها دینی است كه در نزد خداوند به رسمیت شناخته شده است و آیه دوم نیز میفرماید: «مَا عِنْدَكُمْ ینْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ»[17] یعنی آنچه در نزد شماست فناپذیر و از بین رفتنی است و آنچه در نزد خدا است همیشگی و باقی است. خلاصه برهان این است كه دین اسلام نزد خداوند است و آنچه در نزد خداوند است باقی است، پس دین اسلام باقی است.
ب. دین برهان مبتنی بر فطرت انسانی است كه مبدأ قابل دین است به این بیانکه اسلام برای پرورش و شكوفایی فطرت انسانی نازلشده است و فطرت انسانی امری ثابت و تغییر ناپذیر است چنانكه فطرت اصیل همه انسانها متحد است آنچه در زندگی انسان محل تغییر است آداب، عادات و رسومی است كه متعلق به طبیعت و زندگی مادی است. اما ساختار درونی و روحی انسانکه امری خدا خواه و خدا طلب است ثابت و مشترك بین همگان است، پس دینی كه برای تربیت فطرت انسانها تنظیم میشود ثابت و مشترك خواهد بود.[18]
امتیاز هشتم:
از ویژگی های دین اسلام توجه کامل آن به انسان شناسی است. در این دین به تمام ابعاد انسان توجه شده است. یعنی از معماهای وجود انسان، جایگاه انسان در هستی، عوامل تكامل انسان، نیازهای انسان و راههای ارضای آنها، روش رشد انسان در ارتباطهای انسان یعنی رابطه انسان با خود، خدا، طبیعت و دیگران و سنتهای الهی حاكم بر حیات فردی و جمعی انسان سخن گفته است.
امتیاز نهم:
از صفات دیگر این دین سهولت و سادگی آن است ودستورالعمل آن برای همه افراد بشر در تمام زمانها و مکانها بهصورت انفرادی و جمعی به راحتی قابل عمل است والتزام به آموزههای آن عسر و حرجی را برای مكلفین ایجاد نمی كند. قرآن دراین زمینه میفرماید «یریدُ اللّهُ بِكُم الیسْرَ وَ لا یریدُ بِكُم العُسْر»[19] خداوند راحتی شما را می خواهد نه زحمت شما را.
پی نوشت:
[1]. سوره شوری، 13؛ نساء، 136ـ135؛ آل عمران، 85ـ84.
[2]. نساء، 15. بقره، 85.
[3]. محمد تقی مصباح یزدی، آموزش عقائد، ج 1 ، ص 280 ، تهران، مركز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چ13، 1374ش.
[4] . توبه، 30.
[5] . انجیل یوحنا، باب 1: 3؛ ر.ك: میشل، توماس، كلام مسیحی، ص 72 تا 78، ترجمه حسین توفیقی، مركز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چ 2، 1381.
[6] . سفر پیدایش، باب 32: 24 تا 31.
[7] . سفر پیدایش: باب3: 8 ـ 12.
[8] . همان، باب 19: 38 ؛ انجیل لوقا، باب 22: 16 ـ 19.
[9] . حر عاملی، محمد، وسایل الشیعه ج 27، ص 33، انتشارات آل البیت.
[10]. محمد تقی مصباح یزدی، اصول عقاید، ج 1و 2، ص 330ـ329، تهران، ناشر مركز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چ13، 1374ش.
[11]. تكویر، 27.
[12]. صف، 9.
[13]. نحل، 89.
[14]. یوسف، 111.
[15]. تلخیص از كتاب انتظار بشر از دین، عبدالله نصری، ص 73ـ71.
[16]. آل عمران، 19.
[17]. نحل، 96.
[18]. جوادی آملی، تلخیص از شریعت در آینه معرفت، ص 115- 116 ، مركز نشر اسراء، چ1، 1377ش.
[19]. بقره، 185.
منبع: برگرفته از سایت اندیشه قم.