اسلام واقعی و گروه های تروریستی

۱۴۰۰-۱۲-۲۴

192 بازدید

بدون تگ

امروز جهانیان رفتارگروه های تروریستی مثل داعش، بوکوحرام و القاعده  را به عنوان اسلام واقعی تلقی می کنند و می گویند مسلمانان هیچ بهانه ای برای فرار از این واقعیت ندارند. این مقاله به مطالبی پرداخته تا غیر واقعی بودن  این باور را ثابت کند.

اسلام واقعی را باید از متون دینی مثل قرآن و احادیث صحیح به دست آورد نه از عمل کرد کسانی که به نام دین جنایت می آفرینند و علت اینکه دین اسلام واقعی اجرا نشده است روی‌گردانی مسلمانان از اهل بیت عصمت و طهارت است و اجرای کامل آن ممکن نیست مگر با وجود افراد صالح و معصوم و خود دین خودش را نمی‌تواند اجرا کند.

کسی که واقعا از اسلام اطلاعات لازم داشته باشد، اینگونه شبهات ذهن او را مشغول نمی کند چه اینکه بسیاری از مسلمانان و حتی غیر مسلمانان که اندک اطلاعاتی از اسلام و آموزه های آن دارند، این سوالات و شبهات در ذهن آنان خطور نکرده بلکه همه این واقعیات و عمل کردهای خشن و غیر انسانی گروه های تروریستی را مخالف با آموزه‌های دین اسلام تلقی می کنند. این جریانها که خاستگاهی در میان اهل سنت داشته حتی از طرف علمای اهل سنت خارج از دین اسلام می دانند. بنابراین کسی که عمل کرد داعش، بوکوحرام و القاعده و سایر جریانهای تروریستی و تکفیری را از دین اسلام ناشی دانسته از دو حالت خارج نیست یا اینکه هیچ اطلاعی از دین اسلام ندارد و یا اینکه این شبهات را برای تخریب و ضربه زدن به دین اسلام شایع کرده تا  دین اسلام در افکار مردم ناآگاه منفور جلوه کند. به هر حال و در هر فرضی ما وظیفه خود دانسته تا به پاسخ این شبهات بپردازیم.

در اینکه کافران و غیر مسلمانان از نظر دین اسلام حق و حقوقی دارند هیچ تردیدی در آن نیست. خداوند می فرماید: «لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ * إِنَّما یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلى‏ إِخْراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ»[۱] یعنی خدا شما را از نیکى کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانى که در راه دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهى نمى‏کند چرا که خداوند عدالت‏پیشگان را دوست دارد. تنها شما را از دوستى و رابطه با کسانى نهى مى‏کند که در امر دین با شما پیکار کردند و شما را از خانه هایتان بیرون راندند یا به بیرون‏راندن شما کمک کردند و هر کس با آنان رابطه دوستى داشته باشد ظالم و ستمگر است!

معناى آیه این است که: خدا با این فرمانش که فرمود:«دشمن مرا و دشمن خود را دوست نگیرید» نخواسته است شما را از احسان و معامله به عدل با آنهایى که با شما در دین قتال نکردند، و از دیارتان اخراج نکردند، نهى کرده باشد، براى اینکه احسان به چنین کفارى خود عدالتى است از شما، و خداوند عدالت‏کاران را دوست مى‏دارد.[۲]                       

 بنابراین اسلام رعایت حقوق انسانی را برای همه ابنای بشر لازم می داند و تجاوز به جان ناموس و  مال هر انسانی را ممنوع و عمل غیر انسانی معرفی می کند.  

اما در اینکه کافران حق و حقوقی خاصی دارند، منافات با این ندارد که اگر کافران جنگ را بر علیه مسلمانان راه اندازی کنند، زنان و یا مردان آنان توسط مسلمانان به اسارت گرفته شوند.

آیه ۲۴ سوره نساء که می فرماید: «وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ» حرمت ازدواج با زنان شوهر دار را بیان کرده است. اما اینکه ازدواج با زنان شوهر دار کفار که در جنگ به عنوان اسیر به دست مسلمانان می‌افتادند، جایز دانسته شده است، معنای جواز ازدواج با این گونه زنان در جنگهای مشروع صدر اسلام این نیست که مسلمانان حق داشته اند به آنان تجاوز کنند. بلکه این حق برای مسلمانان داده شده بود که با آنان ازدواج شرعی انجام دهند.

در این آیه که ازدواج به زنان شوهردار حرام شده اختصاصى به زنان مسلمان ندارد بلکه زنان شوهردار از هر مذهب و ملتى همین حکم را دارند یعنى ازدواج با آنها ممنوع است. تنها استثنایى که به این حکم خورده است در مورد زنان غیر مسلمانى است که به اسارت مسلمانان در جنگها درمى‏آیند و اسلام اسارت آنها را بمنزله«طلاق» از شوهران سابق تلقى کرده، و اجازه مى‏دهد که بعد از تمام شدن عده آنها با آنان ازدواج کنند و یا همچون یک کنیز با آنان رفتار شود (إِلَّا ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ).

ولى این استثناء، به اصطلاح،«استثناى منقطع» است، یعنى چنین زنان شوهردارى که در اسارت مسلمانان قرار مى‏گیرند رابطه آنها به مجرد اسارت با شوهرانشان قطع خواهد شد، درست همانند زن غیر مسلمانى که با اسلام آوردن رابطه او با شوهر سابقش (در صورت ادامه کفر) قطع مى‏گردد، و در ردیف زنان بدون شوهر قرار خواهد گرفت.

از اینجا روشن مى‏شود که اسلام به هیچوجه اجازه نداده است که مسلمانان با زنان شوهردار از ملل و مذاهب دیگر ازدواج کنند و به همین جهت، براى آنان عده مقرر ساخته و در دوران عده از ارتباط زناشویى با آنها جلوگیرى نموده است.

فلسفه این حکم در حقیقت این است که این گونه زنان یا باید به محیط«کفر» بازگشت داده شوند، و یا بدون شوهر همچنان در میان مسلمانان بمانند و یا رابطه آنها با شوهران سابق قطع شود و از نو ازدواج دیگرى نمایند، صورت اول بر خلاف اصول تربیتى اسلام و صورت دوم ظالمانه است، بنا بر این تنها راه همان راه سوم است.

از پاره‏اى از روایات که سند آن به ابو سعید خدرى صحابى معروف مى‏رسد برمى‏آید که آیه فوق در باره اسراى غزوه اوطاس[۳] نازل گردیده و پیامبر(ص) بعد از اطمینان به اینکه زنان اسیر باردار نیستند به آنها اجازه داد که با مسلمانان ازدواج کنند و یا همچون یک کنیز در اختیار آنها قرار گیرند. این حدیث تفسیر بالا را نیز تایید مى‏کند.[۴]

اما رفتار داعشیان با زنان اعم از مسلمانان و غیر مسلمانان تجاوز به ناموس و بی عفتی است و هیچ شباهتی با ازدواج ندارد. این آیه شریفه و هیچ آیه دیگری و یا حدیثی عمل شنیع داعشیان را توجیه نمی کند، بلکه این رفتار آنان به دلالت همین آیه زنای محصنه و غیر محصنه به حساب می‌آید. داعشیان به نام جهاد نکاح و یا به هر بهانه دیگری با دختران و زنان مسلمان و غیر مسلمان ازدواج نمی‌کنند بلکه با آنها به صورت غیر مشروع همبستر می شوند. و بدون اینکه مسائل شرعی مانند عده و بچه دار بودن و امثال اینها را رعایت کنند به زور زنان را در اختیار خود قرار می‌دهند.

اما اینکه اسلام واقعی چیست آن را باید در قرآن و متون حدیثی صحیح و سیره رسول گرامی اسلام و سایر معصومین جستجو نمود نه در عمل کرد عده ای جنایت کاران و غاصبان حکومت اسلامی. پس این سخن بجاست که اسلام واقعی در جامعه عملی نشده است. بنابراین دولت های اسلامی که تا امروز در دنیا رواج داشته است از دیدگاه مذهب شیعه مشروعیت دینی نداشته اند. و عملی نشدن دین اسلام دلیل بر تقصیر یا بطلان آن نیست بلکه این مسلمانان و مردم هستند که نخواسته اند دین اسلام پیاده شود. علت اینکه دین اسلام واقعی اجرا نشده است روی‌گردانی مسلمانان از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است و اجرای کامل آن ممکن نیست مگر با وجود افراد صالح و معصوم. برای اینکه دین اسلام در جامعه بشری عملی شود و انسانهای روی زمین رستگار شده و از گمراهی نجات یابند پیامبر اسلام(ص) دو ثقل محکم را برای هدایت بشر بر جای گذاشت و فرمود: «یا ایهاالناس انی تارک فیکم امرین لن تضلوا ان اتبعتموهما و هما کتاب الله و اهل‌بیتی عترتی»؛[۵] یعنی من در میان شما دو چیز را بجا می­گذارم اگر از هردوی آن‌ها متابعت کنید هرگز گمراه نمی‌شوید و آن دو، کتاب خدا و اهل‌بیتم عترتم هستند. اما مسلمانان از این دو امر فاصله گرفته و هر روز فاصله آنان با این دو ثقل هدایت، بیشتر شده و نه تنها به این منبع هدایت متمسک نمی شوند بلکه در مقابل آن دو قرار گرفته اند. پس این مردم و مسلمانان هستند که خود شان را ازبرکات دین اسلام محروم کرده اند و امامان معصوم و اهل بیت رسول خدا را نگذاشتند که دین را در میان مردم اجرایی و عملی کنند. و به همین علت مسلمانان منتظر مهدی موعود هستند تا دین اسلام را صد در صد برای مردم جهان عملی کنند.

علت غایی دین اسلام به دو غایت میانی و نهایی منشعب می‌شود که جامع بین آن تحقق سعادت دنیا و آخرت است. هدف میانی دین قیام مردم به قسط و عدل است و هدف نهایی آن نورانی شدن به نور الهی است. یعنی در پرتو تحقق هدف و غایت، سعادت دنیا و آخرت تأمین می‌شود. آیه« لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط»[۶] هدف میانی و آیه«کِتَابٌ أَنزَلْنَهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلىَ‏ صِرَاطِ الْعَزِیزِ الحَْمِید»[۷] هدف نهایی را بیان می‌کند.[۸]

دین اسلام برای تحقق سعادت دنیایی برنامه های کامل دارد. و سعادت دنیوی هم که با اجرای قسط و عدالت قابل تحقق است نیازمند به حکومت و دولت دینی است؛ زیرا این هدف بدون حکومت قابل تحقق نیست. دین اسلام بر طبق آموزه‌های آسمانی حدود و صغور و کیفیت حکومت‌داری را برای بشر عرضه کرده تا اگر بخواهد بر طبق آن برای خود حکومت تشکیل بدهد.

در باره اجرا شدن و عملی شدن دین اسلام توجه به دو امر اساسی زیر لازم است:

۱. حاکمیت مطلق الهی؛ از منظر دین اسلام، حکومت و مدیریت جامعه تنها از آن مدیر و مدبّر مطلق هستی است و نیز تنها کسانی می‏توانند عهده‏دار این سمت شوند که از سوی پروردگار به صورت مستقیم یا غیر مستقیم برگزیده شوند و در مسیر حکومت الهی گام بردارند. در پرتو تحقق این اصل، مردم از قوانین و دستورات الهی که حافظ مصالح واقعی انسان است بهره‏مند می‏شوند و در لوای حکومتی به سر می‏برند که مبنای تصمیم‏گیری‏ها و سیاستهای آن، دین و تعالیم آن است.

۲. حق انتخاب و آزادی تکوینی؛ انسان تکویناً آزاد آفریده شده است و هرگز بر پذیرش هیچ حاکمیتی اعم از الهی یا غیر آن مجبور نیست. از این رو، به حکم آیه«لا إِکْراهَ فِی الدِّینL نه در اصل دین، تحمیل رواست و نه حکومت دینی می‏تواند اجباری باشد؛ هر چند که انسان تشریعاً باید دین و حاکمیت الهی را بپذیرد. تصمیم اجرا یا عدم اجرای دستورها و قوانین الهی در جامعه به دست مردم است و آنانند که اراده خود را برای تشکیل حکومت دینی و زندگی الهی بروز می‏دهند تا چنین حکومتی ایجاد شود و با حمایت آنها برقرار بماند.[۹]

بنابراین علت عملی نشدن دین اسلام در جامعه به خواست و تقصیر مردم برمی‌گردد. خود دین که نمی تواند خودش را عملی کند بلکه این مردم است که باید با پیروی دقیق از قرآن و اهل بیت(ع) با گفتار و رفتارش به دین اسلام جامه عمل بپوشانند. تمرد مسلمانان از دین واقعی اسلام، علت اساسی وجود فجایع در کشورهای اسلامی است و امروز داعش، طالبان، و سایر گروهای تروریستی پرچم اسلام را علم کرده و با تلقی خاصی که از اسلام دارند و یا به علت مأموریتی که دارند در برابر اسلام قد علم کرده اند. اگر به تعالیم و آموزه های مذهب شیعه رجوع شود با برداشته شدن پرده های جهل و  نادانی چهره واقعی دین اسلام چشمان را نوازش داده و قلوب حق‌جویان را به سوی خود جذب خواهد نمود.

پی نوشت:

[۱] . ممتحنه، ۸-۹.

[۲] . محمد حسین طباطبایی، ترجمه المیزان، ج‏۱۹، ص: ۳۹۹ مترجم: موسوى همدانى، قم،   دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم‏،چ۵، ۱۳۷۴ش. 

[۳] . اوطاس نام محلى است که یکى از جنگهاى اسلامى در آنجا واقع شده است

[۴] . ناصر مکالرم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۳، ص۳۳۳-۳۳۴، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ۱، ۱۳۷۴ش.

[۵]. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۱۸. بیروت، دارالکتب العلمیه، چ۱، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا.

[۶]. الحدید،۲۵

[۷]. ابراهیم،۱.

[۸] . عبدالله جوادی آملی، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، ص۳۰، قم، مرکز نشر اسراء، چ۶، ۱۳۹۱ش.

[۹] . ر.ک: عبدالله جوادی آملی، نسبت دین و دنیا، ص۲۳، مرکز نشر اسراء، چ۷، ۱۳۹۱ش.

 

بدون دیدگاه