- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه: 5 دقیقه
- توسط: حمید الله رفیعی
- 1:10 ب.ظ
- 4 نظر

پیش از بیان مطالب درباره معارف دین اسلام به تعریف دین پرداخته میشود:
دین از الفاظی است كه بسیار بر زبانها جاری است و معمولاً به كسی دیندار گفته میشود كه خدائی برای جهان اثبات كند و برای خشنودی او اعمالی مخصوص را انجام میدهد.(1) بنابراین دین، عقاید و دستورهای عملی و اخلاقی است كه پیغمبران از طرف خدا برای راهنمایی و هدایت بشر آوردهاند، دانستن این عقاید و انجام این دستورها سبب خوشبختی انسان در دو جهان است. اگر ما دیندار باشیم و از دستورهای خدا و پیغمبر اطاعت كنیم در این دنیای گذران، خوشبخت و در زندگی جاویدان و بیپایان جهان دیگر هم، سعادتمند خواهیم بود. بدین بیان كه ما میدانیم سعادتمند كسی است كه زندگی خود را در اشتباه و گمراهی بسر نبرد و دارای اخلاق پسندیده باشد و كارهای نیكو انجام دهد. دین خدا ما را به همین سعادت و خوشبختی هدایت میكند و دستور میدهد كه اولاً عقاید درستی را كه با عقل و وجدان خود درك كردهایم، محترم و مقدس بشماریم. ثانیاً: دارای اخلاق پسندیده باشیم و تا میتوانیم كارهای خوب و شایسته انجام دهیم.(2)
دین اسلام دینی است جهانی و همیشگی و یك سلسله امور اعتقادی و مقررات اخلاقی و عملی است كه به كار بستن آنها سعادت و نیكبختی انسان را در دنیا و آخرت تأمین میكند. مقررات دین اسلام كه از جانب آفریدگار جهان فرستاده شده، طوری است كه هر فردی از افراد بشر و هر جامعهای از جامعههای انسانی كه آنها را به كار بندد، بهترین شرایط زندگی و مترقیترین كمال انسانی برایش فراهم خواهد شد. دین اسلام آثار نیكوی خود را به طور مساوی به همه كس و هر جامعهای میبخشد و بزرگ و كوچك، دانا و نادان، مرد و زن، سفید پوست و سیاه پوست، شرقی و غربی بدون تفاوت میتوانند از فواید و مزایای این آیین پاك برخوردار شوند و نیازمندیهای خود را به نحو احسن و اكمل رفع نمایند، زیرا دین اسلام معارف و مقررات خود را روی پایه آفرینش گذاشته و نیازمندیهای انسان را منظور داشته، به رفع آنها میپردازد و فطرت و ساختمان انسان نیز در همه افراد مختلف و نژادهای متفاوت و زمانها یكسان است، زیرا بدیهی است كه جامعه انسانی از خاور گرفته تا باختر یك خانواده نوعی است، یعنی همه از نوع انساناند و بزرگ و كوچك، مرد و زن، دانا و نادان، سفید پوست و سیاه پوست، اعضاء و افراد این خانواده هستند و در اصول و اركان ساختمان انسانی شریكند و نیازمندیهای افراد مختلف و نژادهای متفاوت، مشابه است و آیندگان بشر نیز فرزندان و زادگان همین خانوادهاند و قطعاً وارث حوائج و نیازمندیهای اینان میباشند.(3)
معارف دین اسلام به طور كلی به سه بخش تقسیم میگردد:
الف. اصول دین: اصول اساسی و اعتقادی اسلام.
ب. اخلاق.
ج. فروع فقهی و احكام.
گرچه هر یكی از این امور نیازمند تحلیل مبسوط است، امّا در اینجا به طور خلاصه، مطالبی در تشریح آنها ارائه میشود:
الف. اصول اساسی و اعتقادی اسلام
اصول دین یعنی ریشه و پایههای اصلی آن كه بر چند اصل استوار است:
1. توحید، یعنی اعتقاد به یگانگی خدای جهان. قرآن كریم كه كتاب آسمانی دین اسلام است از راههای گوناگون درباره اثبات توحید و تشریع معارف توحید برای بشر سخن گفته است. از آن میان فرمود: «در آفرینش آسمانها و زمین از برای اهل ایمان آیهها و نشانههائی است كه آنان را به سوی توحید رهبری مینماید، و در آفرینش خودتان و این همه جنبندگان كه در زمین پراكنده میباشند، علائم و آثاری است كه اهل یقین و دانش را به یگانگی خداوند میرساند».(4)
خلاصه پیام این آیه مباركه آن است كه در اختلافاتی كه شب و روز پیدا میكند و در نتیجه گاهی با هم برابر، گاهی از همدیگر درازتر و كوتاهتر و گرمتر و سردتر میشوند و هم چنین در بارانی كه خدای متعال از آسمان نازل میكند و به واسطه آن زمین مرده را زنده میسازد، و همچنین در متوجه ساختن و گردانیدن بادها از سوئی به سوی دیگر، دلایل و شواهد زیادی است كه صاحبان عقل و فهم را به دین حق و پذیرش توحید فرا میخواند.
در نتیجه مشاهده اجزاء به هم پیوسته این جهان پهناور و گردش عمومی حیرتانگیز آن و نظامهای جزئی خیره كننده و مرتبط به هم كه در هر گوشه و كنار آن در جریان است، برای هر انسانی خردمند روشن میسازد كه جهان هستی و هر چه در آن است در وجود و بقاء خود، از یك وجود و مقام فناناپذیری سرچشمه میگیرد كه با قدرتی بیكران و علم بیپایان خود جهان را آفریده است.(5)
2. عدل: اصل دوم از اصول دین اسلام عدل است. بیعدالتی و ظلم ریشه در نیازمندی افراد ظالم و غیرعادل دارد و نوعاً برای رفع نیاز خود دست به بیعدالتی میزند. امّا از آن جا كه هیچ گونه نیازمندی به ساحت مقدس آفریدگار جهان راه ندارد و هر حكمی كه از مصدر جلال صادر میشود، اگر حكم تكوینی است برای تأمین مصالح عامه است كه در محیط آفرینش باید مراعات شود و اگر حكم تشریعی است برای سعادت و نیكبختی بندگان است. پس نه در حوزه تكوین و نه در حوزه تشریع هرگز از خداوند ظلم صادر نمی شود چنانچه قرآن كریم میفرماید: ان الله لایظلم مثقال ذره(6)، یعنی خدای متعال به اندازه سنگینی یك ذره ظلم نمیكند. و نیز فرمود: و ما الله یرید ظلماً للعباد.(7) خدای متعال نمیخواهد به بندگان خود ظلم كند.
3. نبوت: اصل سوم نبوت است. گرچه انسان خیر و شر و نفع و ضرر خود را اجمالاً از راه عقل درك میكند، ولی همان عقل غالباً خود را باخته و از خواهشهای نفسانی پیروی مینماید و گاهی نیز راه خطا میرود. و نمیتواند هدایت و سعادت را دریابد بنابراین باید هدایت خدائی از راه دیگری علاوه بر راه عقل انجام گیرد كه كاملا از خطا و لغزش مصون است و این راه همان راه نبوت است كه خدای متعال دستورهای سعادتبخش خود را از راه وحی به یكی از بندگان خود بفهماند و به وی مأموریت دهد كه آنها را به مردم برساند و آنان از راه امید و بیم و تشویق و تهدید به متابعت آن دستورات وادار نماید.(8)
4. امامت: اصل چهارم امامت است، مراد از امامت پیشوائی امت اسلامی در دین و دنیای آنها است شخص پیشوا امام نامیده میشود، شیعه معتقد است كه پس از درگذشت پیامبر از جانب خدای متعال امامی برای مردم تعیین شود كه حافظ و نگهبان معارف و احكام دین باشد و مردم را به راه حق هدایت كند. پس در هر حال وجود امام لازم است تا معارف و قوانین حقیقی دین خدا پیش او محفوظ بماند و هر وقت مردم استعداد پیدا كردند، بتوانند از راهنمایی وی استفاده نمایند.(9)
5. معاد: اصل پنجم معاد است. ایمان به معاد یعنی اعتقاد به اینكه خدای متعال همه را پس از مرگ زنده نموده و به حساب اعمالشان رسیدگی فرموده، نیكوكاران را پاداش نیك خواهد داد و بدكاران را به سزای كردار و رفتارشان خواهد رسانید. قرآن كریم در صدها آیه معاد را به مردم تذكر میدهد و هرگونه شك و تردید را از آن نفی میكند. (برای اطلاع بیشتر دراین باره به منبع ذیل مراجعه شود).(10)
ب. اخلاق
دین اسلام به بشر میگوید كه در زندگی صفات پسندیدهای اختیار كند و خود را با خویهای ستوده و نیكو بیاراید، وظیفهشناس، خیرخواه، بشر دوست، مهربان، خوش رو و دادگستر باشد و از حق دفاع كند و از حدود و حقوق خود تجاوز نكند و به مال و عرض و جان مردم تعدی روا ندارد، در طلب دانش و بینش از هیچ گونه فداكاری و از خود گذشتگی كوتاهی ننماید و بالاخره عدل و اعتدال (میانه روی) را در تمام امور زندگی پیشه خود سازد (برای اطلاع بیشتر و موارد اخلاقی اسلام به منبع ذیل مراجعه شود).(11)
ج. دستورات دینی و احكام فقهی
دین اسلام دستور میدهد كه در زندگی به كارهائی كه خیر و صلاح خود و جامعه در آن است، عمل شود و از كارهایی كه فساد و تباهی به بار میآورد دوری گردد. و نیز میگوید به عنوان عبادت و پرستش پروردگار، اعمالی مانند نماز، روزه، حج، زكات، امر به معروف و نهی از منكر و نظایر آنها كه نشانه بندگی و فرمانبرداری است به جای آورده شود. (برای اطلاع بیشتر در این باره كه مطالب فراوان دارد به منبع ذیل مراجعه شود).(12)
پی نوشت:
1. طباطبایی، محمدحسین، آموزش عقاید و دستورهای دینی، نشر بنیاد مستضعفان و جانبازان، ج 2، ص 16، بخش4.
2. همان، ج 1، ص 15، بخش1.
3. آموزش عقاید و دستورهای دینی، ج 2، ص 15، بخش 3.
4. جاثیه:5.
5. طباطبایی، آموزش عقاید و دستورهای دینی، ج2، ص26 ـ 28.
6. نساء:40.
7. مؤمن:31.
8. آموزش عقاید، ج 2، ص 38.
9. اموزش عقاید و دستورهای دینی، ج 1، ص 73، بخش 2.
10. همان، ص 109.
11. همان، ج 2، ص 140، بخش 3.
12. آموزش عقاید و دستورهای دینی، ج 1، ص 80.