شبهه
آیا حدیث غدیر از اعتبار کافی برای اثبات خلافت و امامت علی بن ابی طالب برخوردار است برخی در اعتبار ان خدشه وارد می کنند.
پاسخ
حماسه اعجاب آور و دلنشین غدیر نقطه عطفی در تاریخ اسلام است که ولایت حضرت علی(علیه السلام) را به طور رسمی و صریح مطرح نموده و از اهمیت خاصی برخوردار است که برای هیچ کس عذری باقی نمی گذارد. چنان که حضرت صدیقه طاهره ـ سلام الله علیها ـ در جواب عذر تراشیهای انصار فرمود: «و هل ترک أبی یوم غدیرخم لاحد عذرا».(۱) آیا پدرم با پدید آوردن حماسه غدیر، عذری برای کسی باقی گذارد.
اعتبار سندی:
حدیث غدیر از نظر سند قطعی و مسلم بوده و از اعتبار کافی برخوردار است و اگر ما حدیث متواتر داشته باشیم آن حدیث غدیر است. در کتب روائی فریقین به این ماجرا پرداخته و این ماجرای مهم تاریخی نقل شده. اشعار و ادبیات هر دو فرقه نیز به صورت گستردهای به این حادثه مهم تاریخی پرداخته، تا جایی که کمتر موضوعی را میتوان یافت که این گونه مورد اهتمام قرار گرفته باشد. عالِم سخت کوش و پرتلاش مرحوم علامه امینی، روایات، اشعار، اسناد و…. مربوط به ماجرای غدیر خم را گرد آورده. است، ایشان روایت غدیر را از ۱۱۰ نفر از صحابه(۲) و هشتاد و چهار نفر از تابعین(۳) از منابع متقن فریقین استخراج نموده و ۳۶ نفر از علمای فریقین(۴) و به ویژه دانشمندان اهل سنت را نام میبرد و هم چنین جمع کثیری از مؤلفین که در رابطه به حدیث غدیر کتاب تألیف نمودهاند، ذکر کرده است.(۵)بنابراین آنان که در این موضوع مناقشه کردهاند، خود را رسوا کردهاند.
کسانی که گفتهاند: این حدیث اعتبار ندارد اگر منظورشان اعتبار سندی باشد پاسخ اینست که و ثانیاً بسیاری از بزرگان اهل سنت به صحت حدیث من کنت… تصریح کردهاند که از جمله آنها اشخاص ذیل می باشند:
ذهبی شمس الدین محمد ابن احمد سیر الاعلام النبلاء، ج ۵، ص ۴۱۵، ۲ ابن حجر فتح الباری، ج ۷، ص ۷۴ ۳ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج ۳، ص ۲۰۳ ۴ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۱۱۸ و ص ۶۱۳ سنن ترمذی، ج ۵،ص ۶۳۳ و مصادری که این کلام را نقل کردهاند بسیار متعددند به عنوان نمونه ترمذی، السنن، ج ۵، ص ۶۳۳ ابن ماجه، السنن، ج ۱، ص ۴۵ نسایی، خصایص امیر المؤمنین، ص ۴۷، و ص ۱۵۵ ابن حنبل، المسند، ج ۹، ص ۴۳ و ج ۱، ص ۳۲۱ ابن حنبل، فضایل الصحابه، ج ۲، ص ۵۹۳ طبرانی، المعجم الکبیر، ج ۳، ص ۱۷۹ و ج ۵، ص ۱۹۵
بنابراین با توجه به آن چه در رابطه با روات حدیث بیان شد و با توجه به این که در منابع متعدد و متقن و سنن و مساتید نقل شده حدیث غدیر از نظر سندی از اعتبار کافی برخوردار است، بلکه قطعی است.
اعتبار دلالی:
برای تبیین مقصود حدیث غدیر، ابتدا لازم است، برخی از الفاظ حدیث که در تبیین جهت دلالی آن دخالت دارند، توضیح داده شود.
ابن کثیر در بدایه و نهایه(۶) و طبرانی و دیگران با سندی که بر صحت آن اذعان دارند، نقل کردهاند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در غدیر خم خطبه خواند و فرمود: ای مردم نزدیک است من به سوی خدا دعوت شوم و این دعوت را مثبت پاسخ گویم، من مسئولم و مورد پرسش قرار خواهم گرفت، شما نیز مسئول هستید و بازجویی خواهید شد، در آنجا چه خواهید گفت. گفتند: گواهی میدهیم که تبلیغ رسالت فرمودی، جهاد نمودی، نصیحت کردی، خداوند جزای خیر بتو دهد! پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: مگر نه این است که شما شهادت میدهید «لا اله الا الله، و ان محمداً عبده و رسوله» و این که بهشت، آتش، مرگ و زندگی بعد از مرگ حق است و قیامت حق است و قیامت بدون تردید خواهد آمد و خداوند مردگان در قبر را زنده میکند؟ گفتند: بلی! به آن گواهی میدهیم.
در این هنگام پیامبر (صلی الله علیه و آله) عرض کردند خداوندا گواه باش. سپس فرمود: ای مردم خداوند مولای من است و من مولای مؤمنانم و من از خودشان نسبت به آنها اولی هستم، فمن کنت مولاه فهذا مولاه یعنی علیاً اللهم و ال من اولاه و عاد من عاداه…. پس هر کس من مولای اویم این (یعنی علی) مولای اوست، خداوندا دوست بدار کسی را که او را دوست میدارد و دشمن دار کسی که با او دشمنی میکند.
آن گاه فرمود ای مردم من پیش از شما میروم و شما کنار حوض کوثر بر من وارد خواهید شد… در مورد ثقلین از شما پرسش خواهم نمود… و در این صحنه حضرت امر میکند که به عنوان امام با حضرت علی(علیه السلام) بیعت کنند.
طرق متعدد وجود دارد که ابابکر و عمر آمدند بیعت کردند و گفتند: «هنیاً لک اصبحت مولی کل مؤمن و مؤمنه».
دلالت حدیث و کیفیت استدلال و اعتبار دلالی آن: این حدیث بگونهای روشن و واضح بر امامت و ولایت حضرت علی (علیه السلام) بعد از پیامبر گرامی اسلام دلالت دارد که حضرت میفرماید: «من کنت مولاه فعلی مولاه.» زیرا کلمه مولی به معنی سرپرست و صاحب اختیار و اولی به تصرف میباشد که همان اولویت مطلقه که برای حضرت پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود از برای حضرت علی (علیه السلام) برای مردم ابلاغ میشود.
کلمه مولی به معنای اولی به تصرف بودن در کتب و تفاسیر فریقین آمده(۷) اگر چه از برای آن معناهایی دیگر مثل رب و صاحب و جار و محب… ذکر شده،اما این معانی باعث نمیشود که دراین جا، به معنی اولی به تصرف نباشد، زیرا معانی مذکور اکثراً امکان ندارد که در این حدیث مراد باشد، چون مناسبت ندارد.
شواهد و قراین: ۱ جملاتی که قبل از کلمه مولی در حدیث غدیر آمده خود شاهد قوی بر معنای سر پرستی کلمه مولی است، آنجا که می فرماید: «الست اولی بکم من انفسکم قالوا بلی. آیا من از خود شما بر شما اولویت ندارم؟ گفتند: بلی، بعد فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه». معلوم است که میخواهد همان اولویت خودش بر نفوس را برای علی تصویب کند.
مناسبت زمانی و مکانی که حضرت پیامبر در این وادی گرم و سوزان جمعیت کثیر را متوقف کرد، مقتضای حکمت پیامبر این است که پیام مهم داشته است و آن مسأله امامت است نه این که جمعیت را متوقف کند و بفرماید علی را دوست بدارید و به ویژه این که در بعضی از تعبیرات «من بعدی» داردکه با دوست داشتن سازگاری ندارد، بلکه میخواهد بگوید: علی امام شماست، این یکی از قراین است که میتواند، معنی مولی را روشن کند.
قرینه دیگر فهم حاضرین و شعرا و خطباء در جلسه و خصوصاً خود شیخین که از آن معنی سرپرستی فهمیدند و در آثار خود به این معنی منعکس نمودند و شیخین آمدند به عنوان ولی و جانشین پیامبر این مقام را تبریک و تهنیت گفتهاند و مردم آن زمان از آن به یوم النصب تعبیر میکنند.
نزول آیه تبلغ که اگر ابلاغ نکنی رسالت ناتمام است که این امر مهم همان امامت است.(۸) و آیه اکمال از نتایج به دست آمده از این حماسه خبر میدهد.
خود این خطابه مشتمل بر حدیث ثقلین است که با معنی محبت سازگاری ندارد.(۹)
بنابراین حدیث غدیر از نظر دلالی نیز از اعتبار کافی برخوردار است.
با توجه به آنچه گذشت، ثابت شد که حدیث غدیر از نظر سندی و دلالی از اعتبار کافی برخوردار است.
ابراهیم بن محمد مؤید جوینی در کتاب فراید(۱۰) روایت کرده: در زمان خلافت عثمان در مسجد رسول الله (صلی الله علیه و آله) دیدم علی (علیه السلام) در مسجد بود و جماعتی در حال گفتگو با یکدیگر بودند. آنان درباره قریش و فضل و سوابق قریش آن چه پیامبر در باره قریش فرموده، سخن میگفتند: و فضیلت انصار و سوابق درخشان آنان و تمجیدی را که خداوند از آنان در قرآن نموده، یادآور میشدند و هر گروه فضیلتهای خویش را بر میشمرد. در این حلقه گفتگو بیش از دویست تن شرکت داشتند، که علی و سعد بن ابی وقاص و عبدالرحمن بن عوف و طلحه و زبیر و مقداد و ابوذر و حسن (علیه السلام) وحسین (علیه السلام) و ابن عباس در زمره آنان بودند. این نشست از صبح تا ظهر ادامه یافت و علی بن ابی طالب هم چنان نشسته بود و ساکت بود که جمعیت رو به آن حضرت کرده و از وی خواستند سخن بگوید. آن حضرت فرمود: خداوند به خاطر پیامبر و اهل بیت آن حضرت اینها را به ما موهبت کرد، آن گاه حضرت شماری از فضیلتهای خویش را برشمرد و از آنان تصدیق وگواهی خواست و آنان گواهی دادند از جمله این که فرمود:
… وخداوند امر فرمود تا مرا در غدیرخم نصب کند آن گاه پیامبر خطبه خواند و فرمود ای مردم، خداوند به من رسالتی داده که سینهام از آن تنگ شده و گمان کردم که مردم مرا در این رسالت تکذیب خواهند کرد و سپس مرا تهدید کرده که یا آن را تبلیغ کنم یا اگر تبلیغ نکنم مرا عذاب نماید و فرمود ای مردم آیا میدانید که خداوند متعال مولی من (صاحب اختیار) من است و من مولای مؤمنان و از جانهای آنان اولی و سزاوارترم، گفتند:آری یا رسول الله، فرمود: یا علی برخیز، من برخاستم، فرمود: کسی که من مولای او هستم علی مولای اوست. خدایا دوست بدار آنکه علی را دوست بدارد و دشمن بدار آن که او را دشمن دارد.
سلمان برخاست و گفت: یا رسول الله این چه ولایتی است؟ پیامبر فرمود: این ولایت، آن گونه ولایتی است که من دارم کسی که من از جانش نسبت به او اولی هستم علی نیز همان گونه از جان او اولی است، آن گاه خدای تعالی آیه کریمه را نازل کرد «الیوم اکملت لکم دینکم…» یعنی امروز دینتان را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و راضی شدم که اسلام دین شماست.
آنگاه ابوبکر و عمر برخاستند و گفتند: یا رسول الله این آیه ویژه علی است؟ فرمود: آری مخصوص علی است و دیگر اوصیای من تا روز قیامت. گفتند: یا رسول الله آنها را برای من بیان کن، فرمود: علی برادرم و وزیرم و وارث و وصیم و جانشین من در میان امتم و سرپرست هر مؤمنی پس از من است سپس فرزندم حسن و حسین و سپس نه تن از فرزندان حسینم. قرآن با آنان و آنان با قرآن هستند آنان از قرآن جدا نمیشوند و قرآن از آنان جدا نمیشود تا کنار حوض بر من وارد شوند.
آنگاه علی (علیه السلام) از کسانی که در آن جمع (در صحنه غدیر خم) حضور داشتند و این سخنان را از پیامبر شنیده بودند و در خاطر داشتند خواست تا برخیزند و گواهی دهند، زید بن ارقم، براء بن عاذب، سلمان، ابوذر و مقداد برخاستند و گفتند: ما گواهی میدهیم و در خاطر داریم گفتار پیامبر را که بر منبر ایستاده بود و تو در کنار وی بودی آنگاه فرمود: ایها الناس… (خطبه حضرت در روز غدیر) بنابر این هم در سند و هم در دلالت حدیث شریف که مربوط به ولایت و امامت علی(علیه السلام) است جای تردید نیست و همه بر آن اذعان دارند.
پی نوشت:
۱.خصال صدوق، ج ۱، ص ۱۷۳.
۲.امینی، عبدالحسین محمد، الغدیر، ج ۱، ص ۴۱ ـ ۱۴۴.
۳.همان، ۱۴۵ ـ ۱۶۵.
۴.همان، ۱۶۷ ـ ۳۱۱.
۵.همان، ص ۳۱۳ ـ ۳۲۵.
۶.ابن اثیر، البدایه و النهایه، بیروت، دار الکتب العلمیه، ج ۷، ص ۳۶۲.
۷.امینی، الغذیر، ج ۱، ص ۶۱۵و تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۴۷۶.
۸.طهماسبی، محمدحسین، امام علی، آفتاب اسلام متمدن، به نقل از: حافظ ابوالقاسم حسکانی در کتاب شواهد التنزیل. سبط ابن جوری، در کتاب خواص الامه. ابو سعید سجستانی، در کتاب الولایه.
۹.الغدیر، ج ۱، ص ۶۵۱ ـ ۶۶۹
۱۰.فراید السمطین، بیروت، مؤسسه المحمودی للطباعه و النشر، ج ۱، ص ۳۱۲
منبع: نرم افزار پاسخ ۲ مرکز مطالعات حوزه.