- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
مقدمه
طغیان جنسى، یکى از مهمترین و در عین حال پیچیدهترین مسائلى است که اکثریت مردم ـ به خصوص نسل جوان ـ با آن درگیرند. چه، این مسأله، عامل مهم و زیر بناى انحراف و انحطاط جسمى و روحى را فراهم مىسازد. در سن جوانى که انسان قدرت جسمى بیشترى را داراست، تمام امیال غریزى و نفسانىاش در اوج قدرت و شدت بوده و به خصوص این میل هم، از کمال قدرت برخوردار مىباشد. به این جهت محرومیت از ارضاى این میل، در ردیف مشکلترین محرومیتهایى است که بشر با آنها دست به گریبان است، زیرا تحمل محرومیت از هر غریزه یا نعمتى که ارضا و برخوردارى آن توأم با لذت بیشترى است، به همان نسبت مشکلتر و طاقتفرساتر خواهد بود.
لذا باید گفت تعدیل این میل در جوانى، به راستى خود هنر بزرگى است. خودارضایى یکى از راههاى همین طغیان جنسى است. خودارضایى بیراههاى براى ارضاى میل سرکش جنسى است که نسل جوان را در معرض آسیبهاى جدى قرار مىدهد. از همین رو نام بیمارى بر آن نهاده شده است.
آسیبها
قرآن کریم اصرار مىورزد که اى انسان! تمام اعمال و رفتار تو نه تنها در زندگى شخصىات بلکه در طبیعت و محیط پیرامون تو نیز اثر مىگذارد. از آن جا که انسان سر و کارش بیشتر با طبیعت مادى است و به جنبههاى مادى و دنیوى کارهایش بیشتر مىاندیشد و جلب منعفت دنیوى و دفع ضرر دنیوى برایش روشنتر و ملموستر است بر همین اساس، دین اسلام قبل از هر چیز انسان را به پیامدهاى مثبت و منفى دنیوى کارهایش متوجه ساخته و هشدارهاى لازم را به او داده است.
بنابراین، بیان آسیبها به نوبه خود، آگاهىبخشى و روشنگرى نسبت به تنبیهاتى است که به زودى زود گریبانگیر فرد مىشوند. آشنایى با آسیبها هم براى پیشگیرى امرى کارساز است و هم براى ترک.
وقتى بخواهیم با امر زشتى که در آستانه آن قرار گرفتهایم یا عادت ناپسندى که دچار آن شدهایم به ستیزه برخیزیم ابتدا باید نتایج نامطلوب آن را در نظر مجسم سازیم و بعد منافعى را که در نتیجه دفع و ترک آن عاید ما مىشود در درون خود تصور کنیم و در نتیجه این عمل، هر بار که چنین نمایشى در روح خود مىدهیم بر آن تحریک یا عمل چیرگى یافته و لذت ترک آن را لحظه به لحظه در خود احساس مىکنیم. ولى باید دانست که این گر چه قدم اول و امرى لازم است اما کافى نیست. باید براى پیشگیرى و درمان نیز تلاش کرد.
الف) آسیبهاى جسمانى
۱-ضعف و تحلیل قواى جسمانى
کاهش انرژى جسمانى بدن، از مضرات مهم و جبرانناپذیر خودارضایى است. احساس خستگى، عارضه طبیعى انزال است، اگر خودارضایى در شبانه روز به دفعات تکرار شود، این احساس خستگى در ساعات مختلف همراه انسان است. در نتیجه به مرور زمان، ضعف و بىحالى در فرد تثبیت شده و یک طبیعت ثانوى براى او ایجاد مىکند. کاهش و تخلیه مکرّر قواى جسمانى به ضعف عمومى و دائمى بدن و بالاخره به پیرى زودرس مىانجامد.
لاغرى، لرزش بدن، پژمردگى، ضعف مفاصل، تشنج، زردى و تیرگى چهره، از نشانهها و عوارض ضعف جسمانى است. متأسفانه ضعف جسمانى به همین جا ختم نمىشود بلکه کل بدن را ساقط مىکند. شخصى که مبتلا به این عمل شوم شود، رفته رفته ضعف شدید در خود احساس کرده، کمر درد او را آزار مىدهد تا این که به فلج عمومى بدن مبتلا مىشود.
کم خونى، کم اشتهایى و مشکلات گوارشى، کمخوابى و اختلال در خواب، تنگى نفس، سردرد و سر گیجه، پیدایش تغییرات در نخاع و ستون فقرات، همگى از آسیبهاى جسمى خودارضایى هستند.
۲- ضعف بینایى
خودارضایى به تدریج در نور چشم و قدرت بینایى اثر مىگذارد و آن را کاهش مىدهد. درجات و شدت ضعف چشم بستگى به درجات و شدت خودارضایى دارد و این به حدى است که گاه به نابینایى منجر مىشود.
۳- آسیبپذیرى در برابر بیمارىها
تحلیل رفتن قدرت بدن و قواى جسمانى، بستر پذیرش سایر بیمارىها را فراهم مىآورد. جسمى که با خودارضایى ضعیف شده است نمىتواند در مقابل میکروبها و ویروسها از خود دفاع کند.
۴- آسیب دستگاه تناسلى و ناتوانىهاى جنسى و تولید مثل
خودارضایى اثرات مهمى در دستگاه تناسلى از خود بر جاى مىگذارد. دکتر «هوچین سون» معتقد است که عموم ناراحتیهاى مربوط به دستگاه تناسلى از آثار خودارضایى است. بعضى از این اثرات عبارت اند از:
تورم غدد وذى، تورم کانال نطفه، تورم قسمت پایینى و عقب کانال ادرار، شل شدن عضلات تناسلى، خروج بىاختیار منى با کوچکترین تحریک، ایجاد قاعدگى نامنظم و خروج ترشحات چرکى و احساس درد هنگام قاعدگى در دختران، از بین رفتن پرده بکارت، ارضاى ناکامى جنسى و از دست دادن لذّت مقارب بعد از ازدواج، ناتوانى و تأخیر تولید مثل به خاطر ضعف مکرّر دستگاه تناسلى و انزال زود هنگام، بیماریهاى مقاربتى و عقیم شدن.
۵- آسیب مراکز عصبى و غدد در مغز
در اثر خودارضایى و تحریک زیاد، هیپوتالاموس آسیب مىبیند. مغز و مراکز حساس دیگر مکررا دچار کاهش نسبى جریان خون مىشوند و از این طریق آسیبهاى جبرانناپذیر بر آنها وارد مىشود. تخلیههاى مکرر عصبى، موجب ضعف اعصاب مىشود. خودارضایىهاى مکرر، مراکز عصبى را دچار حساسیت و ضعف و خستگى و اختلال مىسازد. به گفته یکى از دانشمندان، خودارضایى موجب ضعف قواى شهوانى و بىرمق و بىجان شدن آنها مىشود. به طور کلى اختلال قواى بینایى، شنوایى(مثل صداى زنگ در گوش و وز وز کردن)و… از ضعف و اختلال اعصاب است.
ب) آسیبهاى روحى ـ روانى
۱-ضعف حافظه، حواس پرتى و ناتوانى در تمرکز فکرى
همان گونه که گذشت، یکى از پیامدهاى خودارضایى، ضعف و تحلیل قواى جسمانى است و این به نوبه خود، ناشى از اختلال در عملکرد سیستم مغز و اعصاب است. اختلال در این سیستم موجب مىشود که بخش حافظه، کارایى لازم را نداشته باشد.
علاوه بر این، شخص مبتلا به خودارضایى به خاطر تمرکز در این عمل و توجه نسبتا مداوم به موضوعات جنسى، حواس پرت و ناتوان در تمرکز فکرى است که این خود عامل دیگرى براى کاهش مستمر حافظه است. از عوامل حفظ و تقویت حافظه آن است که فرد به کارهاى علمى و فکرى مشغول باشد در حالى که شخص خودارضا، از کارهاى علمى و فکرى باز مىماند و این خود عامل دیگرى براى ضعف حافظه چنین اشخاصى است.
۲-اضطراب
دلهره و دلواپسى از ویژگىهایى است که دائما فرد خودارضا را رها نمىکند، او مرتب با خود درگیر است و نمىتواند با خود کنار آید. افکار آشفته، وسواس فکرى، بىثباتى، درهم ریختگى فکرى دامنگیر اوست: «نکند کسى بفهمد»، «کى و چگونه این کار را تکرار کنم»، «کى مىشود نجات پیدا کنم» و… لحظهاى آرام و قرار ندارد، سرزنش و تحقیر خود به علت ارتکاب گناه، شخصیت او را در هم مىکوبد. گاهى تأخیر در ترک و این که بعد از ترک چه مىشود، امان او را مىگیرد.
۳- افسردگى
بىاحساسى و بىتفاوتى، بىنشاطى و بىذوقى، سستى و گوشهگیرى، غم و اندوه، عدم علاقه به امور هنرى، ورزشى، مسائل معنوى و…همگى از نشانههاى بارز و حتمى افسردگى است.
۴- پرخاشگرى و بد اخلاقى
شخص خودارضا نسبت به کوچکترین محرّک محیطى حساس است، حوصله گفت و گو با دیگران را ندارد، زود رنج است و سریعاً از کوره در مىرود، به نور زیاد، صدا، رفت و آمد و… حساسیت فوق العاده دارد.
دیگر آسیب های روحی روانی
۵- یأس از زندگى
۶- از بین رفتن خلاقیتها، توانایىها و سرکوب شدن استعدادها.
۷- عدم میل به تحصیل، مطالعه، تحقیقات علمى و فعالیتهاى فکرى.
۸- هوسباز و بىبندوبار شدن و اعتیاد به ارضاى جنسى نامشروع.
۹- بىعاطفه، کم رو و خجل.
۱۱- عدم اعتماد به نفس و احساس حقارت، ضعف اراده.
۱۲- از بین رفتن صفاى دل و بىعلاقه گى نسبت به امور معنوى، مجالس دعا، جماعات و….
۱۳- احساس گناه، عذاب وجدان.
ج) آسیبهاى اجتماعى
خودارضایى، یک حس گریز از اجتماع پدید مىآورد که در اثر افراط و تکرار، در او ریشهدارتر خواهد شد. فرد در گوشهاى خود را منزوى و به افکار دور و دراز مىپردازد. توجه به لذات شخصى، سبب سستى روابط اجتماعى مىگردد و حیات جمعى را دچار مخاطره مىسازد.
فرد خودارضا به غیر از میل و انزواجویى، در عرصه اجتماعى نیز با مردم جوشش ندارد و از زندگى در جمع احساس لذت نمىکند. اینجاست که نه تنها شخصیت اجتماعى و انسانى چنین افرادى تدریجا متزلزل شده بلکه جامعه نیز از وجود نیروى جوان و پر انرژى محروم گردیده است و در دراز مدت موجب اختلال در نظام اجتماعى مىشود. این دسته از آسیبها عبارتند از:
۱- بىآبرویى؛
۲- مشکلات خانوادگى؛
۳- انزواى اجتماعى، طرد شدن از جامعه و مشکل دوستیابى؛
۴- مشکلاتى در ازدواج از قبیل: عدم پذیرش در خواستگارى؛ در نامهاى آمده: اکنون خواستگاران فراوانى دارم که هر یک از دیگرى بهتر هستند. به دلیل همین مسأله (خودارضایى و از دست دادن بکارت) است که مجبورم به خواستگارانم جواب رد بدهم بدون این که پدر و مادرم علت نپذیرفتن من را بدانند. «دخترى ۱۸ ساله از تهران». بىمیلى به ازدواج و تأخیر در آن، بىمیلى به همسر، ناتوانى در مقاربت صحیح و ارضاى جنسى خود و همسر، ناسازگارى خانوادگى، سرد بودن کانون خانواده، ناتوانى در برابر مشکلات و سختىها پس از ازدواج، طلاق و متزلزل شدن کانون خانواده.
۵-افت تحصیلى
۶- بزهکارى
۷- عدم علاقه نسبت به فداکارى، خدمتگزارى به همنوعان و…
۸- لذت نبردن از دوستىها و مهر و محبتها در روابط با پدر و مادر، بستگان و دوستان و بالاخره بریدن از آنان.
۹- از بین رفتن عزت، پاک دامنى، شرف و حیا.
۱۱- انحطاط و انحراف فکرى و عملى خود و به انحراف کشیدن دیگران.
۱۲- ایجاد خطرات اجتماعى براى خانواده خود و نوامیس دیگران.
۱۳-سوء استفاده جنسى و تجاوز به کودکان.
۱۴- ترویج و اشاعه فحشا و منکرات.
۱۵- شیوع بیمارىهاى مقاربتى در جامعه.
۱۶-حسادت و بدبینى.
د) آسیبهاى معنوى و اخروى
همه آسیبهاى سه گانه که سخن از آنها به میان رفت، قابل اصلاح و جبران است اما آسیب معنوى به این راحتى قابل جبران نیست چون اولا: آسیب به قلب و دل است که هیچ بُعد از وجود آدمى به ارزش، کارایى، حساسیت و لطافت قلب و دل او نیست. به تعبیر قرآن و روایات اسلامى، گناه به دل انسان سرازیر مىشود و آن را فاسد و از کار مىاندازد. ثانیا: این آسیب فقط دنیوى است.
قرآن کریم مىفرماید: چنین نیست که بعضى خیال مىکنند، بلکه اعمال خلافشان چون زنگارى بر دلهایشان نشسته، لذا از درک حقیقت وا ماندهاند. کلاّ بَل ران على قلوبهم ما کانوا یکسبون.[۱] آرى، بدترین اثر گناه، تاریک ساختن قلب و از میان بردن نور علم و حس تشخیص است. «گناهان از اعضا و جوارح سرازیر قلب مىشوند».[۲]
مرحوم علامه طباطبایى(قدس سره) در تفسیر المیزان[۳] مىفرماید: از آیه شریفه سه نکته استفاده مىشود:
۱- اعمال زشت، نقش و صورتى به نفس و روح انسان مىدهند؛
۲- این نقش و صورت خاص، مانع آن است که نفس آدمى حق و حقیقت را درک کند؛
۳- نفس آدمى به حسب طبع اولیهاش، صفا و جلایى دارد که با داشتن آن، حق را آن طور که هست درک مىکند.
قلب از دیدگاه قرآن، جایگاه مهمى دارد قرآن کریم اولا: قلب را مهمترین مرکز شناخت در انسان معرفى مىکند. ثانیا: بیمارى قلب را مهمترین بیمارى به حساب مىآورد و از این بیمارى به تعابیر مختلف و عجیب یاد مىکند: قلب بیمار، قساوت قلب، انحراف قلب، زنگار قلب، کور شدن قلب، مهر شدن قلب، قفل شدن قلب و بالاخره از همه مهمتر مردن قلب. که جمعا بیش از هفتاد و دو مورد آمده است.
در اهمیت گناه از دیدگاه اسلام، همین بس که اسلام اولاً: کیفر و اثر آن را منحصر به دنیا نکرده است.[۴] ثانیاً: از اندیشه و فکر گناه هم منع کرده است تا گناه را از سرچشمه خشک کند.[۵] ثالثاً: از گناه به عنوان درد و بیمارى یاد کرده است.[۶] رابعاً: از رفاقت و دوستى با گنهکار و شرکت در مجلسى گناه به شدت نهى کرده است.[۷] خامساً: ترک گناه را بهترین عبادت برشمرده است.[۸]
اینها بخش بسیار اندک از هشدارهایى است که اسلام براى دفع اثر زیانبار گناه به انسانها داده است. براى این که به تأثیر گناه بر دل و قلب بیشتر پى ببریم، به عنوان نمونه به ذکر یک روایت اکتفا مىکنیم:
رسول اکرم(صلى الله علیه و آله و سلّم) مىفرماید: وقتى انسان مؤمن گناهى را مرتکب مىشود، لکه سیاهى در قلبش پیدا مىشود که اگر دل از آن بکند و توبه کرده و از خداوند آمرزش طلبد، دوباره قلبش شفاف مىشود و اگر گناه را ادامه دهد، سیاهى تمام قلبش را فرا مىگیرد.[۹]
خودارضایى هم که اسلام به شدت از آن نهى کرده است، شاید از همین باب باشد که اثر در قلب و دل آدمى مىگذارد و آثار روحى و روانى خودارضایى که در بخش(ب) بیان گردید، عمدتا از همین بیمارى دل ناشى مىشود.
در این جا چند روایت در مورد اثر معنوى گناه خودارضایى بیان مىکنیم به امید آن که تو اى جوان عزیز و برومند! اى که چشم امید پدر و مادر و جامعه به توست، اى آیندهساز خود و جامعه اسلامى و بالاخره تو اى مبتلا به این گناه خانمانسوز و هلاکتبار، به خود آیى و تا دیر نشده خود را از این مهلکه و باتلاق نجات دهى، بدان که مىتوانى، حتما مىتوانى!
۱- امام صادق(علیه السّلام): روز قیامت خداوند با شخص خودارضا گفت و گو نمىکند و از چشم خدا مىافتد.[۱۰]
۲- رسول خدا(صلى الله علیه وآله و سلّم): لعنت خدا و ملائکه خداوند و تمام بشر بر شخص خودارضا[۱۱]
۳- امام صادق(علیه السّلام): براى کسى که خودارضایى کند، در قیامت عذاب دردناکى در نظر گرفته شده است.[۱۲]
در پایان توجه شما را به تحقیقى که حاصل بررسى ۴۰۰ نامه رسیده از نوجوانان کشور به برنامه آیندهسازان صداى جمهورى اسلامى در دى ماه ۱۳۶۷ است جلب مىکنیم. طبق این تحقیق افرادى که مبتلا به خودارضایى مىباشند به ناراحتىهاى زیر مبتلا گشته اند:
۱. ضعیف شدن چشم؛ ۲. لاغر شدن صورت؛ ۳. ضعف اعصاب؛ ۴. تحلیل رفتن بدن؛ ۵. سر درد و سر گیجه؛ ۶. سرماخوردگى زود به زود؛ ۷. کمخونى؛ ۸. سست شدن زانو؛ ۹. سیاه شدن دور چشم؛ ۱۰. ضعف حافظه؛ ۱۱. زرد شدن صورت؛ ۱۲. ضعف و اختلالات شنوایى؛ ۱۳. جوش صورت؛ ۱۴. گوشهگیرى؛ ۱۵. اختلال در خواب؛ ۱۶. ایجاد حالت وسواس و تردید؛ ۱۷. افت تحصیلى.
اکنون تو اى جوان که طراوت و پاکى دنیا را باید در تو دید و از تو شناخت، به چه مىاندیشى؟ آسیبها را دیدى و خواندى؟ براى از این به بعد، چه در سر دارى؟ آیا از هم اکنون کمربندت را محکم بستى و عزمت را جزم نمودى؟ به خود آى! همین الان وقت تصمیم است، همین الان، نگو از فردا، نگو ببینم چه مىشود، نگو نمىشود و نگو چه و چه و نگو…. با توکل بر خدا و با یک اراده جدى، حرکت کن، به زودى افقهاى سلامت و سعادت را خواهى دید و احساس قدرت مىکنى. پس حرکت، حرکت، اراده، اراده، تصمیم، تصمیم.
در بخش دوم (درمان خودارضایى) به کمک تو شتافتهایم، راه درمان را به تو نشان دادهایم، محض خدا، به خاطر خودت، کمک ما را پس نزن. به دامانش نشیند لکـه ننگ گلى گر همنشین خار گردد. على سلطان دین فرمود: آن کس که با نادان نشیند، خار گردد.
منابع کمکى
۱- خودارضایى یا ارضاى انحراف جنسى، مؤسسه فرهنگى اشراق، بابل: مبعث ۱۳۷۹
۲- بلوغ، دکتر احمد صبور اردوبادى.
۳- تفسیر المیزان، مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایى ـ قدس سره ـ.
۴- تفسیر نمونه، حضرت آیت الله مکارم شیرازى.
۵- جلوههاى حکمت، سید اصغر ناظم زاده قمى.
۶- خانواده و مسائل جنسى کودکان، دکتر على قائمى.
۷- دختران، دوستىها و عبرتها، محمد على کریمى نیا.
۸- دنیاى نوجوان، دکتر شرفى، انتشارات تربیت.
۹- راهنماى پدران و مادران، محمد على سادات.
۱۰- مشکلات جنسى نسل جوان، آیت الله مکارم شیرازى.
پینوشتها
۱- مطففین / ۱۴
۲- تفسیر نمونه، ذیل آیه ۱۴ مطففین.
۳- ذیل آیه مطففین: ۱۴
۴- مائده / ۳۳
۵- على(ع) مىفرماید: کسى که در انجام گناه زیاد فکر کند، بالاخره به گناه کشیده مىشود. (غرر الحکم).
۶- على(ع) مىفرماید: براى دلها بیمارى اى، دردناکتر از گناه نیست. (بحارالانوار، ج۷۳، ص۳۴۲).
۷- على(ع) مىفرماید: بر فرد مسلمان شایسته نیست که با گنهکار طرح رفاقت و دوستى بریزد. (وسایل الشیعه، ج۲، ص۲۶۹).
۸- على(ع) مىفرماید: برترین عبادت، دورى گزیدن از گناه است.
۹- تفسیر المیزان، ذیل آیه ۱۴ مطففین.
۱۰- میزان الحکمه، ح ۱۸۷۴۹
۱۱- همان، ح ۱۸۷۴۸
۱۲- همان، ح ۱۸۷۴۹
منبع: سایت اندیشه قم