- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
مقدمه
دین مقدس اسلام، داراى نظامى فراگیر و شامل است به نحوى که هر متخصص متعهد و منصفى از هر فنی، به نحوى با نظرات دین اسلام سروکار دارد؛ چرا که اسلام همانند دیگر ادیان الهى، بر تمام شئون انسانى اعم از اقتصاد، اجتماع، سیاست، حکومت، … و به خصوص حوزه تعلیم و تربیت اشراف دارد؛ سرّ این واقعیت به طور اجمال این است که اساساً دین را برنامه زندگى بشر دانستهاند(۱)، پس منطقاً این برنامه باید در تمام شئون زندگى او منطبق باشد.
توجه مستقیم خطابات قرآنى و بقیه کتب آسمانى به انسان، نشان از توجه عمیق و دقیق همه ادیان الهى به ویژه اسلام به نفس انسانى و ابعاد مختلف وجودى او است. توجه اسلام به ابعاد فردی انسان، اعم از بُعد عاطفى(وجدان، امیال، غرایز، احساسات و…)، عقلانى(خرد، دانش، شناخت، افکار، عقاید و…) رفتارى و نیازهای زیستی، روحى روانی، عاطفى و… نشانگر این اهمیت است.
تربیت در اسلام، داراى راه و رسم منسجم و کاملى است؛ به همین منظور در قرآن و سنت، براى انسان، یک برنامه زندگى کاملاً منسجم و نظامدار طراحى شده است. انسان براى بهره بردن از آن برنامه کامل، سالم و همه جانبه باید تحت یک تربیت صحیح و البته فراگیر به نحوى که تمام طول عمر او و همه جوانب و ابعاد انسانیاش را در بر گیرد، باشد.(۲)
امّا بیان این نکته لازم است که تعلیم و تربیت اسلامى، با علم تعلیم و تربیت کاملاً منطبق نیست؛ بنابراین ابتدا باید روشن شود که علم تعلیم و تربیت چیست و سپس نسبت آن با تعلیم و تربیت اسلامى بیان گردد.
علم تعلیم و تربیت
برای معرفى هر علم، بهترین راه تعریف، بیان ابعاد و ویژگیهای آن علم میباشد؛ امّا درباره علم تعلیم و تربیت، این وضع قدرى متفاوت است؛ زیرا غالب دانشمندانى که در حیطه تعلیم و تربیت صاحب رأى میباشند، هم در تعریف و ماهیت علم تعلیم و تربیت و هم در ابعاد و ویژگیهاى آن اختلاف نظر دارند.
بسیارى از آنها حتى در علمیت تعلیم و تربیت یا آموزش و پرورش، مانند دیگر علوم، اتفاق نظر ندارند. بنابراین ابتدا مختصراً به تعریف تعلیم و تربیت میپردازیم، سپس سیرى کوتاه در نظرات مختلف و متعددى در زمینه علم بودن و یا نبودن آن از ابتدا تاکنون خواهیم داشت. آن گاه به برخی ویژگیهاى آن اشاره نموده و در آخر ارتباط آن را با اسلام بیان خواهیم کرد.
تعریف علم تعلیم و تربیت(آموزش و پرورش)
تعریف علم تربیت (Pedagogie) همانند خود تربیت (Education) بسیار مشکل و دشوار است؛ زیرا هنوز درباره محتوا و روش آن اتفاق نظر مشخصى وجود ندارد و علم بودن آن مورد تردید میباشد. در دائره المعارف فلسفى لالند(۳) آمده است: پداگوژى(تعلیم و تربیت) از ریشه یونانى است و آن وظیفه بردهاى بوده است که اداره و هدایت اطفال را به عهده داشته است.
بنابراین معنا از تربیت، اهلیت این فرد به اصطلاح مربى را هم میتوان تکنیک دانست، هم کارى هنری، و هم ناشى شده شده از فلسفه و نیز علم. بعضى از فلاسفه تعلیم و تربیت چون امانوئل کانت(۴) مشکل تعریف و تربیت را به مشکل بودن ماهیت تربیت ربط میدهند و معتقدند: بر خلاف آنچه مردم تصور میکنند تعلیم و تربیت بزرگترین و دشوارترین مسائل مبتلا به انسان است.
او در بین ابداعات بشر، دو مورد را از بقیه مشکلتر میداند، هنر مملکتدارى یعنی حکومت، و هنر تعلیم و تربیت. وى معتقد است، مردم هنوز درباره معناى واقعى این دو اختلاف نظر دارند.(۵)
برخى دیگر از فلاسفه تعلیم و تربیت در تعریف تربیت و آموزش و پرورش با مشکل مواجه شده تا جایى که افراد صاحبنظرى مانند پیترز(۶) معتقدند: فلاسفه جدید، تلاش در راه ارائه تعریف از تربیت و آموزش و پرورش را رها کرده و یا به حداقل تعریف یعنى تعریف فرضى بسنده کردهاند.(۷)
دور کیم،(۸) جامعه شناس معروف، تعلیم و تربیت را یک نظریه علمى میداند که با استفاده از دادههاى علوم دیگر نظیر روانشناسى و جامعهشناسى، به ارزیابى نظامها و روشهای تربیتى میپردازد و به این طریق، عمل مربیان را توضیح داده و هدایت میکند.(۹)
به اعتقاد برخى دیگر از صاحبنظران، تربیت فعالیتى مداوم، جامع(توجه به همه آنچه براى به کمال رسیدن انسان لازم است، همه ابعاد وجودى و نیازهای فردی، اجتماعی، اقتصادى و فرهنگى انسان) و براى همه(فرد فرد جامعه) و براى رشد و تعالى و تکامل انسان و غناى فرهنگی و تعالى جامعه است. تربیت، هم نیازى مستقل و هم وابسته، هم نهایی و هم واسطهای، هم هدف است و هم وسیله، هم زیربناى اجتماع است و هم غایت است و هم مقصود.(۱۰)
آیا تعلیم و تربیت یک علم است؟
همچنان که گفته شد در میان اندیشمندانى که در حوزه تعلیم و تربیت فعالند، در علمیت تعلیم و تربیت یا آموزش و پرورش، به عنوان یک علم مانند دیگر علوم، البته با ویژگیهای مربوط به خود، اختلاف نظر وجود دارد.
هر علمى سعى دارد تا قلمرو خود را مشخص کند، موقعیتهاى و واقعیتهاى مربوطه را بیان کرده و قوانین حاکم بر آن را کشف کند.(۱۱)
امّا تا قرن ۱۸ میلادى به کارگیرى روشهاى علمی معروف و متداول، در تعلیم و تربیت مرسوم نبوده و حتى صاحبنظرانی همچون ژان ژاک روسو(۱۲) نیز از به کارگیرى آن در تعلیم و تربیت احتیاط میکردند و منتظر تدوین رسالهها و متون علمی در این زمینه بودند.(۱۳) متفکرى چون کانت به تربیت تجربی(غیر علمی) بیشتر دلبسته بود تا روش علمى آزمایشی.
او معتقد بود تربیت، هنرى است که فقط با جمع شدن تجارب چند نسل کامل خواهد شد.(۱۴) و بالاخره برخى نیز معتقدند که تربیت فرآیندی تصادفى است که روش علمى به هیچ وجه در آن راه نیافته است.(۱۵)
با این همه، پیشرفت همه علوم مربوط به آدمی، به تدریج بحث درباره پدیدههاى انسانى بسیار پیچیده را، بدون این که سبب تخریب آن شود، امکانپذیر کرد و با تجزیه و تحلیلهاى نسبتاً دقیق علمى موقعیتهاى تربیت، کم و بیش به تحقق علم تربیت و به پیدایش آنچه امروزه به علوم تربیتى معروف است انجامید.(۱۶)
در قرن نوزدهم، فعالیتهایى در زمینه علمى کردن تعلیم و تربیت صورت گرفت ولى چندان قانعکننده نبود، تا بالاخره در قرن بیستم براى اولین بار، شخصى به نام لوسین سل لوریه(۱۷) طرح کلى علم پداگوژیک(۱۸) را زیر عنوان معناى واقعیات و قوانین تربیت، منتشر نمود. مؤلف مذکور، از علمیت تعلیم و تربیت به شدت دفاع میکرد و معتقد بود که: هدف تعلیم و تربیت، جستجوى قوانین مربوط به پدیدههایى است که در تربیت به ظهور میرسد، بر آن تأثیر میگذارد و از مقدمات معینی استنتاج شده است.
او معتقد است: این علم موجب نظم و روشنى شده و به ما اجازه میدهد تا اندازهاى پیشبینى کنیم که در شرایط یکسان، نتایج فلان روش یا شیوه تربیتی چه خواهد بود.
در لغتنامه معروف بویسون(۱۹) آمده است: تعلیم و تربیت، علم تربیت است، اعم از تربیت بدنی، ذهنى و اخلاقی. در این علم، از دادههاى علومى نظیر فیزیولوژی، روانشناسی، تاریخ و… استفاده مىشود. دور کیم نیز تعلیم و تربیت را یک نظریه علمی، جان دیویی،(۲۰) و نیز اشخاصى مثل پل لاپی(۲۱) آن را به دلایل مختلف علم میدانند و خطوط اصلى آن را پیریزى شده میدانند و معتقدند که: علوم تربیتى، از مجموع نظم و مقررات و شیوههایی(۲۲) که واقعیتها و موقعیتهاى مختلف تعلیم و تربیت را در بافت تاریخی، اجتماعی، اقتصادی، فنى و سیاسی آن پیجویى میکند، تشکیل میشود. امّا در عین حال، حتى تا اواخر قرن بیستم نیز بسیارى از متخصصان از آن با احتیاط سخن میگفتند. آنان تعلیم و تربیت را همانند برخى پیشینیان، هنر و حرفه میدانند نه علم. به نظر آنان تعلیم و تربیت تنها هنر و یا فنى کاربردی است که میکوشد حتىالامکان روشهاى علمى را در تحقیقات خود به کار برد.(۲۳)
از مجموع آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت که در هر صورت، تعلیم و تربیت یک علم است. البته این علم نیز مانند علوم دیگر، داراى ویژگیهاى منحصر به خود میباشد. بهتر است در این بخش به همین مناسبت، به برخى از ویژگیهای این علم اشاره کنیم. ویژگیهایى که برخی را به این غلط فاحش واداشته است که در علم بودن تعلیم و تربیت تشکیک نمایند.
ویژگیهای علم تعلیم و تربیت
۱- موضوع تربیت، انسان است و انسان، موجودى پیچیده است. نوع زندگى فردى و به تبع اجتماعى او نیز دائماً در حال تحول و دگرگونى میباشد، بسیارى از ابعاد وجودى او هنوز در هالهاى از ابهام باقى مانده است. به همین دلیل علم تعلیم و تربیت نیز از جهات مختلف داراى پیچیدگى فوقالعادهاى است.
۲- علم تعلیم و تربیت یا علوم تربیتی، از جمله علوم بین رشتهاى(Interdisciplinary) است. این علم از مجموعهاى از علوم انسانى و غیر انسانى از قبیل: تاریخ، اقتصاد، آمار، ریاضیات، فیزیولوژی، روانشناسی، جامعهشناسی، انسانشناسی، مردمشناسی، و حتی فلسفه و هنر و… بهره میبرد.
۳- علم تعلیم و تربیت، صرفاً یک علم نظرى محض نیست بلکه علمى کاربردى است. یافتههاى این علم در عمل برای تربیت انسان به کار گرفته میشود و اساساً سودمندى علم تعلیم و تربیت، به کاربردى بودن آن است.
۴- در تعلیم و تربیت، همانند برخى علوم دیگر، علاوه بر یافتهها و نظریههاى علمی، یک سیستم و نظام تربیتی نیز پیریزى میگردد تا آن یافتهها و نظریههای علمى در عمل به کار گرفته شود.
این سیستم داراى سلسلهاى از اهداف، مبانی، اصول، شیوهها، خط مشیها،… و روشهاى ویژهاى میباشد. آنچه درباره جوان بودن علم تعلیم و تربیت گفته شد، نه تنها درباره نظام تربیتی صادق است، بلکه باید گفت نظامهاى تربیتى موجود در عالم به مراتب از خود علم تعلیم و تربیت جوانتر است.
علم تعلیم و تربیت اسلامى
از آنچه درباره تعلیم و تربیت گفته شد به دست آمد که تعلیم و تربیت جدید، همانند دیگر علوم انسانی، بیشتر در قرون اخیر، به خصوص در قرن بیستم، دچار تحول و دگرگونى و رشد بوده است. امّا در اسلام و منابع اسلامى به تربیت به معناى عام آن از همان ابتدای ظهور این دین مقدس الهى، اهمیت فوقالعادهاى داده شده است.
انسان، موضوع تربیت و یکى از اساسیترین موضوعات مطالعاتی این علم محسوب میشود؛ چرا که تربیت را فراهم آوردن زمینه براى پرورش دادن و به فعلیت رساندن تمام استعدادهایى میداند که خداوند بالقوه در نهاد او به ودیعت نهاده است.(۲۴)
این انسان تنها به وسیله کسى میتواند به درستى شناسانده شود و سپس تربیت گردد که خود خالق اوست. لذا بهترین منبع مطالعه انسان و علم انسانشناسی، منابع متصل به وحى الهی، یعنى قرآن و روایات میباشد.
در منابع اسلامى به این نکته مهم تذکر داده شد که زمام تربیت انسان باید به دست کسى باشد که از رمز و راز او و زوایای آشکار و پنهان و ابعاد مختلف وجودیاش، حتى از خود آدمى آگاهتر است. کسى که گل وجودش را سرشته، خمیرمایه فطرتش را به دست خویش آفریده باشد،(۲۵) در آن از روح خود دمیده،(۲۶) عقل، عاطفه، وجدان و معنویتخواهى را در ذاتش نهاده و همیشه با او میباشد که: و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن اقرب الیه من حبل الورید.(۲۷)
در منابع اسلامى، آنچه هدف ارسال رسل و بعثت انبیاء الهى(علیهم السّلام) شمرده شده است، تربیت انسان و انسانسازى و به فعلیت رساندن تمام گنجینهها و استعدادهاى نهفته در درون وى بوده است.(۲۸) هدف از آفرینش انسان و تربیت او جز این نمیتواند باشد. اتفاقاً در قرآن خداوند نیز به عنوان مربى انسان معرفى شده است.(۲۹)
چنان که اشاره شد در علم تعلیم و تربیت از جمله مهمترین امور، نظریهپردازی و نیز پیریزى یک نظام تربیتى منسجم و کارآمد میباشد و مهمترین عناصر در یک نظام تربیتی عبارتند از: اهداف، مبانی، اصول، شیوهها، خط مشیها، و روشهای تربیتی، که بخش زیادى از آن در منابع اسلامى آمده است، بقیه امور از قبیل، راهبردها، وسایل و ابزار، تکنیکها و فنون، یا عبارت اخراى همان چهار امر است یا فرعى از فروعات همانهاست که باید از علوم دیگر کمک گرفته شوند.
در تعلیم و تربیت اسلامى از جهت منابع علمى، تنوع بسیاری مشاهده میشود. قرآن کریم و روایات، منابع بسیار غنی و عمیقى در جهت استخراج و استنباط بسیارى از مسائل مربوط به تعلیم و تربیت به حساب میآیند.(۳۰)
فلاسفه و مربیان مسلمان تعلیم و تربیت، با استفاده از منابع غنى و پایانناپذیر وحى و میراث گرانقدر انبیاء الهی و ائمه اطهار(علیهم السلام) آثار گرانسنگى را از خود در تربیت به یادگار گذاشتهاند. منابع موجود در این زمینه که از قدیم توسط فلاسفه و مربیان مسلمان تعلیم و تربیت به نگارش درآمده، میتواند شاهد این مدعا باشد.
در این زمینه به برخى از این منابع به عنوان نمونه اشاره میگردد:
۱- منابع قدیم، نظیر: اخلاق ناصرى(خواجه نصیرالدین طوسی)، کیمیاى سعادت(امام محمد غزالی)، تهذیبالاخلاق و تطهیرالاعراق(ابوعلى مسکویه)، محجه البیضاء(فیض کاشانی)، معراج السعاده(ملا احمد نراقی)، جامع السعادات(ملا محمد مهدى نراقی) و…
۲- منابع جدید نظیر: تعلیم و تربیت در اسلام(شهید مرتضى مطهری)، آیین تربیت و اسلام و تعلیم و تربیت(ابراهیم امینی)، شرح چهل حدیث(امام خمینی ره) و…
لازم به ذکر است که بسیارى از دانشمندان مسلمان در لابلاى مباحث دیگر نظیر اخلاق، بخشهایى از فلسفه، مباحث تفسیری، سیره انبیاء و اهل بیت(علیهم السلام) و…، به مسائل تربیتی نیز پرداختهاند.
اما متأسفانه در بخش مهم تدوین علم تربیت اسلامى به معنای مصطلح و نیز در ارائه نظریه تربیت و ارائه یک نظام تربیتی جامع و کارآمد، اندیشمندان مسلمان تحرک چندانى از خود نشان ندادهاند.
متفکران مسلمان که میبایست با استفاده از آموزههاى وحیانی قرآن و نیز روایات پربار ائمه معصومین(علیهم السلام) و نظرات فیلسوفان و مربیان بزرگ مسلمان، از طرفى بناى یک علم بینظیر تربیت اسلامى را بنهند و از طرف دیگر در اندیشه نظریهپردازى در تعلیم و تربیت اسلامی و ارائه یک نظام منسجم و کارآمد تربیتى اسلامى باشند، چنان که خود معترفند، بیشتر متأثر از فیلسوفان تعلیم و تربیت در مغرب زمین بوده و تنها به یافتههاى علوم جدید در غرب اکتفا کردهاند.
برخى از آنها با اعتقاد به تعلیم و تربیت سکولار (Secular Education) اساساً منابع اسلامى حتی قرآن را منبع مناسبى براى مطالعه در این زمینهها نمیدانند و برخى نیز تنها با نگاهى سطحى به این امر مهم تنها به رنگ و لعاب سطحى از اسلام به تربیت و Islamize کردن آن بسنده کردند.(۳۱)
دقت در ابعاد مختلف تربیت، به خصوص در بعد اهداف، مبانی، روشها و توجه و اهمیتى که در دین مقدس اسلام به این امور در زمینه مسایل تربیتى داده شده است، مسئولیت صاحبنظران مسلمان تعلیم و تربیت را دو چندان میکند و از آنان بیش از یک نگاه سطحى انتظار دارد.
آنها خود معتقدند که در اسلام منابعى که بتوان از آن براى ترسیم سیماى تعلیم و تربیت اسلامى استفاده برد، نظیر قرآن و سنت شریف نبوی(صلّى الله علیه و آله و سلم) و ائمه هدى(علیهم السلام) بسیار است. لکن از آنها در جهت پیریزى یک نظام منسجم تربیتی بهرهبردارى نشده است. البته در دهههاى اخیر برخى از آنها به فکرچاره افتاده و بانى کنفرانسهایى در زمینه تعلیم و تربیت اسلامى بودهاند تا بلکه بتوانند در این زمینه گامهایى را بردارند.(۳۲)
نتیجه
تعلیم و تربیت اسلامى به عنوان بیان آنچه که براى تربیت انسان مورد نیاز بوده است، توسط خداوند و انبیاء الهى و نیز ائمه اطهار(علیهم السلام) به اندازه کافى بیان شده است. مطالعه قرآن و دیگر منابع اصیل اسلامى، هر اندیشمند منصف را به این واقعیت و حقیقت غیر قابل انکار میرساند.
منابع موجود در این زمینه که از قدیم توسط فلاسفه و مربیان مسلمان تعلیم و تربیت به نگارش درآمده، میتواند به فهم این امر به طالبان حقیقت کمک نماید که به برخى از آنها و نیز به آثارى از مربیان و نویسندگان معاصر اشاره شد.
اما، تعلیم و تربیت اسلامى به معناى علم تعلیم و تربیت و نیز ارائه نظریه تربیتى و سیستم تعلیم و تربیت اسلامى هنوز بسیار جوان و کم سابقه است و هنوز فعالیتهای بیشترى را طلب میکند تا به یک علم تمام عیار و نظریهای علمى و نیز سیستمى فراگیر و کامل تبدیل گردد. البته در این ارتباط اگر نقصى نیز مشاهده شود، که میشود، مربوط به دست اندکاران امر مطالعه و نظریهپردازی، برنامهریزی و پیریزى یک نظام تعلیم و تربیت اسلامی و در آخر اجراى آن در مرحله عمل میباشد.
منابع
۱- شریعت در آینه معرفت، آیت الله عبدالله جوادى آملی، ص ۹۳؛ و شیعه در اسلام، علامه سید محمد حسین طباطبایی، ص ۳
۲- التربیه الاسلامیه(اصولها و منهجها و معلمها)، دکتر عاطف السید، مصر(اسکندریه)، مرکز الدلتا للطباعه.
۳- Andre Lalande: Vocabulaire Technique Critique de la Philosophie.
۴- Immanuel Kant.
۵- امانوئل کانت، تعلیم و تربیت، انتشارات دانشگاه تهران، ترجمه غلامحسین شکوهی، تهران، ۱۳۶۳، ص ۱۱
۶- R.S. Paters.
۷- کلیات فلسفه آموزش و پرورش، هرى شفیلد، ترجمه دکتر سرمد، ص ۴۵
۸- Emile Duikheim.
۹- مبانى و اصول آ.پ، غلامحسین شکوهی، آستان قدس رضوی، مشهد، ۱۳۷۵، چ ۸، ص ۵۸
۱۰- مبانى برنامهریزى آموزشی، یحیى فیوضات، مؤسسه نشر ویرایش، تهران، ۱۳۷۴، چ ۲، ص ۲۱
۱۱- شکوهی، همان، ص ۵۵
۱۲- Jean Jauques Rousseau.
۱۳- شکوهی، همان، ص ۵۶
۱۴- امانوئل کانت، همان، ص ۵۶
۱۵- شکوهی، همان، ص ۵۶
۱۶- شکوهی، همان، ص ۵۷
۱۷- Lucien Cellerier.
۱۸- Esquisse dune science pedagoqgique.
۱۹- Dictionnaire de Pedagogie de BUISSON.
۲۰- John Dewey.
۲۱- Paul LAPI.
۲۲- Dscipline.
۲۳- شکوهی، همان، ص ۵۷ ـ ۶۰
۲۴- تعلیم و تربیت در اسلام، شهید مرتضى مطهری(ره)، صدرا، تهران، ص ۷۷
۲۵- حجر، ۲۶؛ یس، ۷۷؛ مؤمنون، ۱۲؛ مریم، ۶۷؛ حج، ۶۶ و…
۲۶- حجر، ۲۹؛ ص، ۷۲
۲۷- ق، ۱۶
۲۸- فبعث فیهم رسله و واتر الیهم انبیائه… و یثیروا لهم دفائن العقول…. نهج البلاغه، خ ۱، ترجمه محمد دشتی، نشر شاکر، قم ۱۳۷۰، چ ۱، ص ۳۸-
۲۹- اسراء، ۲۴
۳۰- در این زمینه رجوع کنید به پایاننامه کارشناسی ارشد با عنوان روشهاى تربیت انذار و تبشیر در قرآن، اسدالله طوسی، کتابخانه موسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینی(ره).
۳۱- بحوث المؤتمر التربوی، تحریر: الدکتور فتحى حسن ملکاوی، عمان، جمعیه الدراسات و البحوث الاسلامیه، ۱۹۹۱
۳۲- در این زمینه رجوع کنید به: گامى به سوى نظریهپردازی در تعلیم و تربیت اسلامی، ترجمه چندین مقاله از دانشمندان مسلمان تعلیم و تربیت، از کتاب: بحوث المؤتمر التربوی، تحریر: الدکتور فتحى حسن ملکاوی، عمان، جمعیه الدراسات و البحوث الاسلامیه، ۱۹۹۱، مترجمان غلامرضا متقىفر و اسدالله طوسی، انتشارات موسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینی(ره)، قم، ۱۳۸۰
منبع: راسخون ؛ نویسنده: اسدالله طوسى