- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
اهل سنت نام فرقه ای از مسلمانان است که پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) ، معتقد به وجود نص بر امام و خلیفه رسول خدا نیستند و تعیین خلیفه و امام را به انتخاب و شورای مسلمانان منوط میدانند، این فرقه در عمل، خودشان را پیرو رفتار و سنت (قول، فعل و تقریر) پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دانسته و با استناد به روایات جعلی فرقه ناجیه را به خود اختصاص می دهند، و در فروع و احکام عملی به چهار فرقه (حنفی، مالکی، حنبلی و شافعی) معروفند.(۱)
ازاینرو، هر گروه و جماعتی که ایده و افکار آنان را نپذیرفته باشد از نظر آنها مطرود و تارک سنت تلقی میگردد که نامگذاری رافضی به شیعیان از سوی برخی از آنان حاکی از این تفکر است.
پس می توان گفت مهمترین وجه برتر بودن اهل سنت به پندار خود، آنان، پیروی و تبعیت از پیامبر (صلیالله علیه و آله) ، و عمل نمودن به سیره و روش آن حضرت میباشد.
و لذا احمد بن حنبل، در رسالهای که در آن به عقائد اهل سنت میپردازد، گفته است: «بهترین این امّت پس از پیامبر خلفای چهارگانه (ابوبکر، عمر, عثمان و علی بن ابیطالب [علیهالسلام] هستند و ترتیب آنان از نظر فضیلت، همان خلافت آنان است».
و ابوجعفر طحاوی، در رساله ی بیان السنه مینویسد: «خلافت را پس از پیامبر (صلیالله علیه و سلم) ، برای ابیبکر به عنوان با فضیلتترین و برترین فرد امّت، سپس برای عمر بن الخطاب، بعداً برای عثمان بن عفان، و در پایان برای علی بن ابیطالب (کرمالله وجهه) ، ثابت میدانیم.»(۲)
و همچنین با استناد به احادیثی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) خود را فرقه ناجیه پنداشته و معتقدند گروهی از امّت برتر است که از آتش سوزان دوزخ نجات یابنده باشد و آن گروه جزء ما کسی نیست، زیرا مائیم که به سنت پیامبر عمل می کنیم. چنانکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هم در معرفی فرقه ناجیه فرموده است: یک گروه از امّت من نجات می یابند و آن گروه همان جماعت هستند. و در نقل دیگر فرموده: اگر گروهی بر آنچه که من و اصحابم امروز عمل می کنیم، عمل نماید نجات یابنده است.(۳)
به همین دلیل، به نظر اهل سنت، جماعتی برتر است که در اصول عقاید به خلافت خلفا به ترتیب فضیلت معتقد باشند، و گرنه فاقد برتری خواهد بود.
و بر این اساس شیعه چون حضرت علی (علیهالسلام) را پس از پیامبر (صلیالله علیه و آله) امام و خلیفه میدانند به نظر آنان در رتبه، پس از اهل سنت قرار میگیرد.
اما شیعه از نظر لغت به کسانی گفته میشود که در یک کاری تعاون و همکاری داشته و تابع و پیرو رئیسشان باشند. و در اصطلاح به معتقدین ولایت علی (علیهالسلام) و پیروان و دوستداران آن حضرت و اولاد طاهرینش به اعتبار اینکه آنان جانشینان پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) و پیشوایان مردم هستند و از جانب خدا توسط پیامبر به این مقام منصوب شدهاند، اطلاق میگردد.(۴)
این نام اولین بار از زبان مقدس آن حضرت به شیعیان حضرت علی (علیهالسلام) مانند: ابوذر، سلمان محمدی، مقداد، عمّار و … اطلاق گردید. که همان گروه پس از رحلت پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) به نصّ وی درباره علی (علیهالسلام) ، عمل نموده و آن حضرت را خلیفه معصوم و وصی پیامبر (صلیالله علیه و آله) دانستند. و هیاهوی سیاست بازان آن روزگار، نتوانست در عزم راسخ آنها رخنه ایجاد کند و از هدف و اعتقادشان تا دامنه قیامت وامانده سازد.
در فضیلت برتر بودن این فرقه همین کافی است، که به جریان سرزمین غدیرخم که حدیث آن را صحابه و تابعین به صورت متواتر نقل نمودهاند، و به حدیث منزلت که در جریان خروج پیامبر (صلیالله علیه و آله) به جنگ تبوک و غیر آن از پیامبر (صلیالله علیه و آله) صادر گشته، و به فرمایش پیامبر (صلیالله علیه و آله) در جریان انذار نزدیکان، جامه عمل پوشانده و از کتاب و سنت لحظهای تخطی نکرده انتخاب را به جای نص و انتصاب مقدم نپنداشتهاند. با تکیه به سخنان پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) و آیات قرآن و حکم قطعی عقل میتوان برتری شیعه را نسبت به اهل سنت اثبات و مدلّل کرد:
۱. پیامبر (صلیالله علیه و آله) در موارد زیادی با سخنان صریح و بیپرده که از طریق خود اهل سنت در کتابهایشان نقل شده برتری شیعه را بیان کرده است، که ما به دو مورد آن اشاره میکنیم:
الف: ابن عساکر از جابر بن عبدالله انصاری نقل میکند که جابر گفت: ما در نزد پیامبر (صلیالله علیه و آله) بودیم در این هنگام علی (علیهالسلام) آمد، پیامبر فرمود: سوگند به خدایی که جان من در قدرت اوست علی و شیعیان وی رستگاران روز قیامت هستند.(۵)
ب: ابن عُدی هم از ابن عباس نقل میکند که ابن عباس گفت: هنگامی که این آیه (کسانی که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند بهترین مردم هستند) نازل شد پیامبر (صلیالله علیه و آله) به علی (علیهالسلام) فرمود: این تو و شیعیانت هستید که در روز قیامت خداوند از شما خشنود است و شما از او خشنودید.(۶)
علاوه بر این موارد، «حدیث ثقلین» که اهل بیت پیامبر (صلیالله علیه و آله) را عِدل قرآن قلمداد کرده جدائی آن دو را محال و ناممکن شمرده است، و «حدیث سفینه» که اهل بیت پیامبر (صلیالله علیه و آله) را به کشتی نوح (علیهالسلام) تشبیه کرده و سوارشدگان به آن را جزء نجاتیافتگان و بازماندگان را جزء هلاکشدگان تلقی کرده است، و «حدیث نجوم» که اهل بیت پیامبر (صلیالله علیه و آله) به ستارگان آسمانی تشبیه شدهاند که به اهل زمین نور میدهند آن ذوات مقدّسه هم به اهل آن، نورافشانی میکنند.
پس با وجود این همه کلمات صریح از وجود مقدّس حضرت رسول اکرم (صلیالله علیه و آله) جای شک و تردید ـ در برتر بودن شیعه نسبت به اهل سنت ـ باقی نمیماند.
۲. با وجود آیات زیادی، که به تصریح بزرگان اهل سنت حدود (۵۰۰ آیه) در شأن و منزلت علی (علیهالسلام) نازل شدهاند. چگونه میتوان مخالفت با آن همه آیات را عمل به روش پیامبر (صلیالله علیه و آله) وانمود کرد، و حذف «حی علی خیر العمل» از اذان، و مانع شدن از ارث حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ ، تحریم ازداوج موقت، حذف سهم نزدیکان پیامبر (صلیالله علیه و آله) از یک پنجم غنیمتها چه مال و چه غیر آن پس از رحلت پیامبر (صلیالله علیه و آله) ، قطع سهم کافرانی که با پرداخت زکات به آنها میتوان دلهایشان را به دست آورد، عمل به قرآن نامید.(۷)
۳. با توجه به اهداف حکومت دینی، تفکیک زمامداری جامعه از مرجعیت علمی، که اهل سنت آن دو را بیربط میدانند، سزاوار نیست. زیرا تعدّی زمامدار از مرز تقوی، و آلوده شدن او به پلیدیهای گناه، رشتههای ارتباطی میان وی و مردم را میگسلد و جامعه را به طرف فروپاشی سوق میدهد. برخلاف اهل سنت که این امر را مشکلآفرین نمیدانند. چنانکه یکی از دانشمندان اهل سنت در مورد خلیفه پیامبر (صلیالله علیه و آله) اظهار نظر میکند: هیچگاه خلیفه به خاطر زیر پا گذاشتن دستورها و فرامین الهی و تجاوز به اموال اشخاص و قتل و کشتار افراد و تضییع حقوق و تعطیل حدود الهی از مقامش عزل نمیگردد، بلکه بر امّت اسلامی لازم است کجرویهای او را اصلاح کند و وی را به راه راست و هدایت بکشاند.(۸)
در مقابل این دیدگاه، شیعه طبق تعالیم اسلامی معتقد است که، آنچه برای جامعه مهم است روشن شدن تعالیم اسلام و فرهنگ دینی است به گونهای که اسلام به جهان و انسان با چشم واقعبینی نگاه کرده و به انسان چنان تعلیم داده که وظائف انسانی خود را گرچه مخالف دل و خواهشهای نفسانی باشد، انجام دهد. و لازمه این امر یک حکومت دینی است که در رأس آن انسانی کامل، و مصون از خطا و دارای عصمت خدادادی قرار گرفته و برای حفظ جامعه و اجرای عدالت در سایه بندگی و فرمانبرداری از خدا اعمال ولایت نماید. و جامعه را از هر گونه انحراف فکری حفظ کرده و از خیانت و استبداد جلوگیری نموده و احکام پاک و نورانی اسلام را از دست خوش تحریف و تغییر دانشمندان بوالهوس و خودخواه مصون نگه دارد تا به عاقبت معارف سایر ادیان گرفتار نگردد. و تنها کسی که به تصدیق پیغمبر اکرم (صلیالله علیه و آله) در اعمال و اقوال خود مصیب و روش اوبا کتاب خدا و سنت پیامبر مطابقت کامل داشت همان علی و فرزندان یازدهگانه او است.(۹)
برای اینکه اگر حاکم معصوم نباشد مصلحت اندیشی را بر حکم خدا مقدم میدارد. چنانچه حکومت وقت در خصوص خالد بن ولید پس از آنکه مهمان مالک بن نویره شده بعد از کشتن او با همسر وی همبستر میشود. حکم خدا را اجراء نکرد و برای جلوگیری از تزلزل بنیان حکومت غاصبانه خویش نوشتن احادیث پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) را به مدت یک قرن، تا خلافت عمر بن عبدالعزیز (۹۹ ـ ۱۰۲ ق) قدغن و ممنوع میکند.(۱۰)
پی نوشت:
۱. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، ص ۲۳۸، چاپ سوم، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، ۱۳۷۵.
۲. سبحانی، جعفر، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ص ۲۳۱، اول، توحید، قم، ۱۳۷۱ ش.
۳. همان، پحوث فی الملل و النمل، ج ۱، ص ۲۷، سوم، ۱۴۱۵ قمری.
۴. سبحانی، جعفر، الملل و النحل، ج۶، ص ۷ و ۹، دوم، لجنه اداره الحوزه العلمیه، قم، ۱۴۱۵ ق.
۵. سیوطی، جلالالدین، الدّر النثور، ج۸، ص ۵۸۹، چاپ اول، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۳ هـ .
۶. پیشین، ج ۸، ص ۵۸۹.
۷. سبحانی، جعفر، الملل و النحل، ج۶، ص ۸۷ ـ ۹۴، دوم، لجنه اداره الحوزه العلمیه، قم، ۱۴۱۵ هـ .
۸. موسوی لاری، سید مجتبی، مبانی اعتقادات در اسلام، اول، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، قم، ۱۳۷۸.
۹. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۴، ص ۸۴۴ ـ ۸۴۲، ششم، صدرا، تهران، ۱۳۸۰.
۱۰.طباطبایی، علامه محمد حسین، شیعه در اسلام، ص ۴ ـ ۱۱، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۴ ش.
منبع: نرم افزار پاسخ ۲ مرکز مطالعات حوزه.