- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
اشاره:
شاعران مکتبی و مدافعان ولایت اهل بیت(علیه السلام) پیوسته از عقیده و ایمان خویش، مشعلی افروخته و از هنر و ادب خود، سلاحی ساخته اند، تا از «حق » دفاع کنند و با «باطل » بستیزند. آشنایی با این چهره های پرفروغ، اهل ذوق و ه ر را امید و الهام و جهت می بخشد، تا از تواناییهای قلمی و بیانی و هنری خویش، استفاده بجا و بهینه کنند و به حق گستری و شورافکنی و شعورپراکنی در میان امت محمد(ص) و جامعه بشری بپردازند. از این رو، آشنایی با زندگینامه این چهره ها، سازنده و الهام دهنده است.
در فرهنگ و ادب غنی و پرمایه شیعه، آفاق روشنی از این مضامین و جلوه های متعالی وجوددارد که می سزد نسل امروز ومشتاقان فرهنگ اهل بیت پیامبر، به آن توجهی در خور کنند و این چهره های فرهنگساز را بشناسند و بشناسانند.
آشنایی با شاعران متعهد شیعه، در همین راستا قراردارد. و از همین شماره، این فصل را آغاز می کنیم، آن هم از شاعر بلندآوازه و انقلاب ولایی شیعه، «کمیت بن زید اسدی ».
گرچه پیش از کمیت هم، شاعرانی بوده اند که در راستای فرهنگ اهل بیت(علیه السلام) و دفاع از ولایت، شعر را در خدمت عقیده گرفته اند، ولی برخی از آنان سابقه خوبی ندارند، برخی شان هم در ادامه راه و اواخر عمر، لغزشهای سیاسی و عدول از جبهه حق و کوتاه آمدن در دفاع از ولایت داشته اند. کمیت اسدی، شاعری است که چه در سابقه و چه لاحقه، پرونده ای روشن و شخصیتی بارز دارد. از این رو سرآغاز این سلسله نوشتار قرار گرفته است.
سال ۶۰هجری بود که در قبیله «بنی اسد» فرزندی چشم به جهان گشود که می بایست بار رسالت عاشورای خونین را به دوش کشد و به تبیین مظلومیت «آل الله » بپردازد.
«کمیت »، از همان کودکی روحی بلند و حساس و رفتاری شگفت و تحسین برانگیز داشت که نوعی نبوغ و خارق العاده بودن را نشان می داد. از دوران خردسالی، با شاعر بلندپایه، «فرزدق » و شعرهای او آشناشد و قدم در وادی شعر و ادب گذاشت، بگونه ای که از همان آغاز، نامش بر سر زبانها افتاد و بستگان نزدیکش هم به جنبه های برجسته فکر و ذوق و دیدگاه او، پی بردند.
«کمیت اسدی »، دوران سه امام معصوم را درک کرد: امام سجاد(علیه السلام)، امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام). و دل و جان و ذوق و زبان خود را وقف ترویج مکتب ائمه و نشر فضائل خاندان پیامبر کرد. امامان نیز به وی عنایت خاصی داشتند و او را حمایت و ستایش می کردند. روزی که کمیت، قصیده معروف خویش (من لقلب متیم مستهام) را در محضر امام زین العابدین(علیه السلام) خواند، حضرت فرمود: ما از پاداش خدمت تو ناتوانیم، اما خداوند، از اجر سروده تو ناتوان نیست. خدایا کمیت را از کرم خویش محروم مگردان. و آنگاه دستورداد تا مبلغی بعنوان صله به او دادند، همراه با یک دست لباسی که با بدن مطهر امام، متبرک شده بود.
یکی از سروده های معروف او قصیده «هاشمیات » است. این شعر بلند، خیلی سریع در زمان خود شاعر پخش و همه جا مطرح شد، چراکه ستمها و زشتیهای امویان را برملا ساخته بود و به خاطر همین شاعر از سوی طاغوتهای اموی تحت تعقیب بود و برای سرش جایزه تعیین کرده بودند.
در جایی از این شعر، می گوید:
«در عشق ورزی به آل محمد(ص)، انگشت نما شده ام. گروهی مرا به سبب دوستی با خاندان رسول، تکفیر می کنند، اما تکفیر و عیبجویی آنان در نظرم هیچ است.»
وقتی در مدینه خدمت امام محمدباقر(علیه السلام) رسید و قصیده اش را بر آن حضرت خواند، حضرت او را مورد تفقد و دلجویی و محبت قرارداد و دعایش کرد. دعای امام این بود که: «تا وقتی که از اهل بیت و حق دفاع می کنی، روح القدس پشتیبان و تاییدکننده ات باد!»
اینگونه برخوردها، نشان دهنده جایگاه والا و قدر و منزلت او نزد ائمه(علیه السلام) بود.
کمیت، در بدیهه سرایی شاعری چیره دست و پرتوان بود و با توانایی شعری بالایی که داشت، در هرجا و زمینه مناسب، به نشر فضائل خاندان رسالت و افشای ستمگران می پرداخت.
) که آن را نزد امام صادق(علیه السلام) خواند و امام، تعلیقه ای هم بر سروده او زد، سپس شعرش را ستود و در حق او دعاکرد. (۱) یکی از قصاید معروف کمیت نیز به «قصیده میمیه » است (من لقلب متیم مستهام
یک بار هم که در «منا» خدمت حضرت صادق(علیه السلام) رسید، یکی از اشعارش را که در مدح اهل بیت بود خواند و چون به مقطعی رسید که حوادث جانسوز کربلا و مظلومیت شهدای عاشورا را بازمی گفت، امام با چشمانی گریان دست به دعا برداشت و از خداوند خواست که گناهان گذشته و آینده و پنهان و آشکار کمیت را ببخشاید و او را مورد لطف و عنایت و رضایت خویش قراردهد. (۲)
مجموعه سروده های او در دوجلد، به نام «شعر الکمیت بن زید الاسدی » گردآوری و چاپ شده است.
برجستگیها:
برخی از جهاتی که به کمیت اسدی شخصیت والا و دوست داشتنی بخشیده است، از این قرار است:
۱. حافظ قرآن بودن
۲. فقیه و دین شناس بودن
۳. سخنوری و شیوایی بیان
۴. نسابه بودن و آگاهی از تبارشناسی
۵. خوشنویسی و کتابت زیبا
۶. مهارت در علم کلام و جدل با مخالفان
۷. تیراندازی
۸. تکسواری
۹. شجاعت و بی باکی
۱۰. کرم و سخاوت (۳)
این خصال برجسته، شخصیت او را ممتازتر ساخته بود و نشانه غنای محتوا و جامعیت این موالی اهل بیت و مدافع حریم ولایت بود.
دلیری او در ورود به عرصه پرخطر انتقاد از حکام جور، و نشر فضایل اهل بیت عصمت مشهود بود و بدین سبب، پیوسته در تعقیبش بودند و او پیوسته در هجوم و گریز. موسی وار به هدایت می پرداخت و در این راه، خانه به دوش بود. سروده هایش سرشار از روح حماسه و معنویت و فضیلت بود و چونان درفشی افراشته، به حق فرا می خواند و بی لیاقتی بنی امیه و ناشایستگی آنان را برای حکومت بر مسلمین مطرح می ساخت.
«جاحظ » گفته است: کمیت نخستین کسی است که در شیعه باب مناظره و احتجاج و جدل مکتبی و دینی را گشود. و دیگری گفته است: کمیت، اولین کسی است که در شعرش، آشکارا از محبت اهل بیت دم زده است.
هم چنانکه گفته شد، اشعار او گاهی پیش از خودش سرزمینها و دلها را فتح می کرد و آفاق را درمی نوردید و زبان به زبان در میان شیعیان مطرح می شد و این یکی از بزرگترین موفقیتهای او در سرودن شعر مکتبی و موضعدار بود. گفته اند که در کوفه، هرکس شعر کمیت را نمی دانست، او را شیعه نمی دانستند.
فرجام پرافتخار
شهادت، پایان پرافتخار این عمر پرکرامت بود. مرحوم علامه امینی درباره زندگی و شهادت کمیت اسدی چنین می نگارد:
«کمیت، در سال شصتم هجری، در همان سال شهادت سبط شهید، امام حسین(علیه السلام) تولدیافت و در سال ۱۲۶هجری در زمان خلافت مروان به شهادت رسید. در دنیا خوشبخت زیست و عمری خداپسند و حیاتی سعادتمندانه داشت و همه حیاتش را در راهی که خدا برایش برگزیده بود، گذراند و تا توانست، به هدایتگری مردم پرداخت و به برکت دعای امام زین العابدین(علیه السلام) شربت شهادت نوشید.»
پسر کمیت نقل می کند که در واپسین لحظات حیات پدرم بالای سرش بودم، آخرین نفسها را می کشید. بیهوش می شد و لحظه ای که به هوش می آمد، سه بار می گفت: «اللهم آل محمدا».
پایان بخش سخن را، گفتاری از شهید مطهری قرار می دهیم که نوشته است:
«کمیت اسدی دارد با اشعارش مکتب حسین(علیه السلام) را نشان می دهد. کمیت اسدی با همان اشعارش از یک سپاه بیشتر برای بنی امیه ضررداشت. این مرد، کی بود؟ یک روضه خوانی بود اما چه روضه خوانی؟ شعری می گفت که تکان می داد دنیا را، تکان می داد دستگاه خلافت وقت را این مرد، به خاطر همین اشعار و همین نوع مرثیه خوانی، چه سختیها کشید و چه روزگارها دید و به چه وضع او را کشتند …». (۴)
این سخن، نشان دهنده موضع حق و جهتگیری صحیحی است که شاعر شیعی در تبیین ارزشها و ترسیم واقعیتها باید داشته باشد و به «جهل » و «خرافه » راه ندهد که در عرصه باورهای مردم رخنه کند و جولان دهد. وقتی «شعر» تاثیری گسترده و بردی وسیع دارد، سزاوار نیست که این سلاح فرهنگی بطور ضعیف یا ناشایست به کار گرفته شود. هم شاعران مسؤولند، هم مرثیه خوانان و مداحان گرانقدر. (۵)
پی نوشت:
۱. ادب الطف، جواد شبر، ج ۱، ص ۱۸۴٫
۲. الغدیر، ج ۲، ص ۱۹۳٫
۳. تلخیص شده از: «کمیت اسدی، حدیث حریت »، ص ۱۹۰٫
۴. ده گفتار، ص ۲۱۵ (انتشارات حکمت).
۵. درباره شخصیت کمیت، از جمله می توانید به منابع زیر مراجعه کنید: «الکمیت بن زید الاسدی، بین العقیده والسیاسه »، علی نجیب عطوی، «اعیان الشیعه »، سیدمحسن امین، ج ۹، ص ۳۳، «کمیت اسدی، حدیث حریت »، محمد صحتی.