- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 20 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
هر جنبش و انقلابى، به یاران و همراهانى نیاز دارد؛ یارانى که ستونهاى انقلاباند و سنگینى آن را بر دوش مى کشند. سستى و استوارى هر یک از این دو، با سستى و استوارى دیگرى ارتباطى تنگاتنگ دارد؛ یعنى، هر اندازه حجم بناى انقلاب کمتر باشد، پایه هاى آن از استحکام کمترى برخوردار خواهد بود و به هر میزان که آن بنا، بلندتر و گستردهتر باشد، به ستونهاى محکمترى نیاز خواهد داشت. ما با نگاه به حجم و گستردگى این بنا، مى توانیم دریابیم بر چه ستونهایى افراشته شده است؛ همچنانکه با تأمّل در اهداف و غایات آن نیز مىتوانیم، میزان و حجم ابزار و وسایل مورد نیاز و نیز پدیدآورندگان آنرا گمانه زنیم.
در این نوشتار، به دنبال تبیین ویژگى هاى یاوران امام مهدى علیه السلام و همراهان او هستیم؛ کسانى که در حرکت جهانى او، به مثابه بازوان نیرومند آن حضرت، در خدمت او و اهداف او هستند.
این نوشتار دو نتیجه اساسى در پى خواهد داشت:
اول: دانستن ویژگىها
اوّل اینکه دانستن این ویژگىها، مى تواند مقیاسى براى محک زدن خود و اهداف خود و معیارى براى فهم میزان قابلیت ما، در همراهى با حضرت و جهاد در رکاب او باشد. ما همیشه، منتظر رؤیت خورشید بودهایم و شاید فردا، روز موعود باشد! آیا ما خود را براى آن روز مهیا کرده ایم؟ با فهم این ویژگىها، مى توانیم دریابیم که پاى رفتن این راه را داریم یا نه و در آن روز موعود در کنار حضرتیم یا در مقابل او.
ثمره دوم، زمینه سازى براى ظهور است. توضیح اینکه فرا رسیدن روز سراسر مبارک ظهور، بسته به دو عامل اساسى است که منطقاً، با فقدان هر کدام از آنها، قیام حضرت، بى نتیجه خواهد بود:
۱. وجود زمینه مردمى؛ اگر در مردم، احساس نیاز به امام شکل نگیرد، وقتى او بیاید، قدرش را نخواهند دانست و به راحتى او را تنها خواهند گذاشت؛ بلکه شاید علیه او شمشیر نیز بکشند، همانگونه که اغلب مردم با پیشوایان معصوم پیشین علیهم السلام چنین کردند.
۲. فراهم آمدن یاران، همراهان و همرزمانى کارآمد و توانمند که با فقدانشان، کار حکومت، هدایت و رشد به سامان نخواهد رسید. دانستن ویژگىهاى یاران حضرت و تلاش در راه کسب آنها، در واقع تلاش براى زمینه سازى ظهور و فرا رسیدن آن روز مبارک است. در روایات، گرچه از این صفات، به عنوان ویژگىهاى یاران حضرت یاد شده است؛ امّا بدون تردید یکى از پیامهاى این روایات، بر شمردن شرایط آرمانى یک منتظر است. اهدافى که یک منتظر واقعى باید براى خود ترسیم کند و تمام توان خود را در راه رسیدن به آنها به کار بندد و اوجهایى که یک شیعه در تمام قرنها و عصرها باید بدانها چشم دوخته، خود را در مسیر دست یافتن بدانها قرار دهد.
ویژگى هاى یاران امام زمان علیه السلام
براى فهم ویژگى هاى یاران امام مهدى علیه السلام، از دو مسیر مى توان حرکت کرد: مسیر نخست، تأمّل در روایاتى است که آن خصوصیّات را بیان مىکند. مسیر دوم، تحلیل میزان عظمت و وسعت انقلاب و گستره حرکت حضرت و نیز توجّه و تأمّل در اهداف و آرمانهاى آن حرکت است.
در این گفتار، مسیر دوم را خواهیم پیمود؛ گر چه از روایات مربوط به این موضوع نیز بهره خواهیم برد.
ابعاد حرکت امام عصر (عج)
انقلاب امام مهدى علیه السلام، بزرگترین جنبش تاریخ بشریت است و از ویژگى هاى منحصر به فردى برخوردار است؛ از جمله:
۱. عمق: این حرکت، از عمیقترین جنبشهاى بشریت است. منظور ما از عمق، بلنداى اهداف و عظمت آرمانها است که در عمل نیز به وقوع خواهد پیوست. این جنبش، به شعارهاى پرزرق و برق و اهداف کم مایه نمىپردازد؛ بلکه انسانها را به سوى معنویّت و رشد، هدایت مىکند و تمام استعدادهاى آنان را به سمت تعالى و شکوفایى جهت مى دهد. امام باقر علیه السلام مى فرماید:
إذا قام قائمنا وضع یده على رؤوس العباد فجمع به عقولهم و أکمل به أخلاقهم؛(۱) چون قائم ما قیام کند، دستش را بر سر بندگان گذارد و عقول آنان را متمرکز ساخته و اخلاقشان را به کمال برساند.
و در جایى دیگر مى فرماید:
تؤتَوْن الحکمه فى زمانه؛(۲)
در دولت مهدى علیه السلام به شما حکمت بیاموزند.
۲. گستردگى: این جنبش از نظر جغرافیایى و کمّى، گستردهترین جنبشها است. موجاین حرکت، از بزرگترین قارهها گرفته تا کوچکترین روستاها و کپرها را در مى نوردد و آنها را به تلاطم درمى آورد. امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه و عداللّه الذین، آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنّهم فى الأرض…(۳) فرمودند:
لم یجىء تأویل هذه الآیه و لو قام قائمنا بعدُ سیَرى مَنْ یُدرکه ما یکون من تأویل هذه الایه و لیَبْلُغَنّ دین محمدصلى الله علیه وآله ما بلغ اللیل…؛(۴)
تأویل این آیه، هنوز نیامده است. هنگامى که قائم ما قیام کرد، کسى که او را ببیند، تأویل این آیه را خواهد دید که دین محمدصلى الله علیه وآله به هر جا که شب وارد شود، خواهد رسید.
امداد الهى
امداد الهى، پشتوانه این حرکت است و اراده خداوند بر این تعلّق گرفته که این حرکت به ثمر نشسته و حکومت صالحان سرانجام، سراسر گیتى را فرا گیرد: و نرید أن نمنّ على الذین استضعفوا فى الأرض و نجعلهم أئمه و نجعلهم الوارثین؛(۵) ما خواستیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روى زمین قرار دهیم.
امام على(ع) درتفسیر این آیه فرمودند:
هم آل محمّد یبعث اللّه مهدیَّهم بعد جُهدهم فیُعزّهم و یُذلّ عدوَّهم(۶)؛
آنان اهل بیت پیامبرند که خداوند، پس از سختى هایى که بر آنان مىرسد، مهدى شان را بر مىانگیزد و آنان را عزت بخشیده و دشمنانشان را خوار مى گرداند.
رهبرى منحصر به فرد؛ رهبرى ویژه این انقلاب، از دیگر اَبعاد عظمت آن است. براى مرتبه بلند او، همین بس که امام صادق علیه السلام در وصف او فرمودند:
و لو أدرکتُه لخدمتُه أیّام حیاتی؛(۷) اگر او را درک مىکردم، تمام عمر به خدمت او مى پرداختم.
اصالت
جنبش حضرت، از نظر تاریخى، از ریشه دارترین حرکتها است. اعتقاد به مصلح، درتمام ادیان و بسیارى از نحله ها و مکاتب بشرى، وجود دارد؛ از آیین زرتشت گرفته تا یهودیّت و مسیحیّت و …(۸)
این توضیحى کوتاه درباره برخى از اَبعاد حرکت بزرگ امام عصر علیه السلام بود. حال به تبیین لوازم آن مى پردازیم.
نخستین بُعد از ابعاد عظمت حرکت حضرت، عمق آن بود. از عمق این حرکت و اهداف بلند آن، مىتوان به عمق باورها و ژرفاى نگاهها رسید؛ چرا که آن ثمره ارزشمند، جز بر این ریشهها و شاخهها نمىروید. مگر مىتوان بدون برخوردارى از اعتقادات و نگاههاى عمیق، اهدافى با این حد و اندازه داشت و نگاهها را به افقهایى این چنین بلند دوخت؟!
بینش عمیق
یاران مهدى علیه السلام، از بینشهایى عمیق و ژرف، نسبت به خداوند، امام، انسان و هستى برخوردارند.
۱. بینش عمیق نسبت به حق تعالى
رجالٌ عرفوااللّه حقَّ معرفته و هم أنصارالمهدى فى آخرالزمان(۹)؛ مردانى که خدا را آن چنان که شایسته است، شناختهاند، و آنان، یاران مهدى علیه السلام در آخر الزمان اند.
رجالٌ کأنّ قلوبهم زُبُر الحدید لا یشوُبها شکّ فى ذات اللّه اشدّ من الحجر؛(۱۰) آنان مردانىاند که دلهایشان گویا پاره هاى آهن است سختتر از سنگ. بدون هیچ تردیدى نسبت به ذات مقدّس خداوند.
این باور، آن قدر با صلابت و استوار است که مرارتها و مصیبتها، در آن خللى ایجاد نمى کند و بلاها و امتحانات، آرامشش را به تلاطم نمىافکند و شبهات و سؤالات، در آن رخنه اى ایجاد نمى کند.
آنان، از سرچشمه توحید ناب، سیراباند و به حضرت حق آن چنان که شایسته است اعتقاد دارند:
فهم الذین وحّدوا الله حقَّ توحیده؛(۱۱)
آنان به وحدانیّت خداوند، آنچنان که حق وحدانیت او است، اعتقاد دارند. حرم دلهایشان را بتهاى نفس، ثروت و مقام نیالوده و در آن حریم امن، جز خداوند حضور ندارد.
نتیجه این بینش عمیق، ایمان و تقوا است. این دو را هم در چهره عبادتها و راز و نیازهایشان مىتوان دید ذکر و هم در آینه تلاش و کوششى که در طریق عبادت و بندگى حضرت حق دارند تلاش.
الف. ذکر:
لهم فى اللیل أصوات کأصوات الثّواکل حَزناً من خشیه الله؛(۱۲)
در دل شب، از خشیت خداوند، نالههایى دارند مانند ناله مادران پسرمرده.
قُوّام باللیل صُوّام بالنّهار؛(۱۳)
شبها را با عبادت به صبح مىرسانند و روزها را با روزه به پایان مىبرند.
رجالٌ لا ینامون اللیل لهم دوىّ فى صلواتهم کدوىّ النّحل یبیتون قیاماً على اطرافهم و یسبّحون على خیولهم(۱۴)؛
مردان شب زندهدارى که زمزمه نمازشان، مانند نغمه زنبوران کندو، به گوش مىرسد. شبها را با زندهدارى سپرى مىکنند و بر فراز اسبها، خدا را تسبیح مىگویند.
ب. تلاش:
یاران مهدىعلیه السلام، نه تنها اهل اطاعت و بندگى اند؛ بلکه دراین مسیر، اهل جدیّت و تلاش نیز هستند و تمام توان خود را در این راه به کار مىگیرند: مُجدّون فى طاعه الله؛(۱۵) آنان در طریق عبودیّت، اهل جدیّت و تلاش اند.
۲. بینش عمیق نسبت به امام علیه السلام
یاران مهدى(عج)، امام خود را مى شناسند و به او اعتقاد دارند: القائلین بإمامته(۱۶)
اعتقادى که در ژرفاى وجودشان ریشه دوانده و سراسر جان شان را فرا گرفته است. این معرفت، شناخت شناسنامهاى و دانستن نام و نشان او، و دانستن اسم پدر و مادر و محلِّ تولّد او نیست؛ بلکه معرفت به حقّ ولایت است؛ یعنى، فهم این حقیقت که او از من، به من نزدیکتر و سزاوارتر است و از مادر به من مهربانتر؛ چرا که عشق مادر، و حتى عشق من به خودم، غریزى است؛ اما عشق او، الهى و آسمانى است. او به سه دلیل، مرا براى خودم مى خواهد:
۱. به جهت آگاهى اش به تمام هستى و استعدادها و توانمندى هاى من
۲. آزادى او از بند هوا و هوسها و زندان خودخواهىها و خودبینى ها و…
۳. و قرب و اتصالى که به منبع لایزال رحمت و لطف هستى دارد.
او مى خواهد سرشارم کند، تا آلودگى هاى نشسته بر بال روحم را بزداید و لطافت و سفیدى پرهاى آن را، دوباره به آن بازگرداند و بر دستهاى مهربانش نشانده، به اوج آسمانها و کنگره عرش الهى پرواز دهد.
نتیجه این بینش عمیق، محبت و اطاعت است:
الف. محبت:
دلهاى یاران مهدى علیه السلام، سرشار از محبت او است. بر آن لوحها، جز الف قامت او نوشته اى نیست. این شیدایى تا بدان حدّ است که حتّى زین اسب او را، مایه برکت مى دانند و به آن تبرّک مى جویند:یتمسّحون بسَرج الامام یطلبون بذلک البرکه؛(۱۷) به عنوان تبرک، بر زین اسب امام دست مى کشند.
به جهت همین عشق آتشین، آنان در آوردگاه رزم، او را مانند نگینى در برمى گیرند و جان خود را سپر بلایش مى کنند: یحفّون به و یقُونه بأنفسهم فى الحرب؛(۱۸) در میدان رزم، گردش مى چرخند و با جان خود، از او محافظت مى کنند.
چه بسیار است فاصله میان ما و یاران او؛ چرا که ما از جان و حتى وقت خود، براى او سهمى قرار نداده ایم، و چه اهداف و آرمانهایى از او که به جهت سستى ما بر زمین مانده و چه دعوتهایى از او که بى پاسخ مانده است!؟
ب. اطاعت:
دومین ثمره درخت بینش، اطاعت و مقدَّم داشتن اراده او بر اراده خوداست. یاران امام عصر (عج) ، این چنین اند و در برابر او تسلیم و خاضع اند: هم أطوع من الأَمه لسیّدها؛(۱۹)
اطاعت آنان از امام، از فرمانبردارى کنیز در برابر مولایش بیشتر است.
آنان در برابر قرائت امام، از خود قرائتى ندارند و اراده نفس اماره خود و اکثریّت را، بر اراده و میل او مقدَّم نمى پندارند. یاران او، نیک مىدانند که حق، با امام است و او با حق؛ چه دیگران بپذیرند و چه انکار کنند. آنان به بهانه نواندیشى و روشنبینى، از امام خود سبقت نمى گیرند و گرچه پشت سر او در حرکتاند، ولى پاى از دامها برمى گیرند تا از او فاصله نگیرند. آنان نه تنها مطیع اند، بلکه بر خلاف بسیارى – که به بهانه فقدان زمینه، امکانات، سختى راه و… از خدمت به او و اهدافش شانه خالى مى کنند؛ در اطاعت او، اهل جدیّت و تلاشاند و براى بر زمین نماندن آرمانهاى او، خود را به آب و آتش مىزنند و از هیچ کوششى فروگذارى نمىکنند: …مجدّون فى طاعته(۲۰) و دراین رسالت بزرگ همراه و هم پاى امام هستند: بهم ینصُراللّه إمامَ الحق.(۲۱)
۳. بینش عمیق نسبت به انسان و هستى
اگر یاران او به کم ها قانع نیستند و در حرکت فراگیرشان، اهداف کم مایه را دنبال نمىکنند؛ جهت ژرفاى نگاهى است که نسبت به خود و جهان پیرامون خود دارند. نگاههاى آنان، از آرمانهاى کمارزش، برگرفته و به اوجهاى متعالى دوخته مىشود. یاران او، با تأمّل در خویشتن و استعدادهاى شگفتانگیزشان، عظمت قدر خود را در مى یابند و از اینکه دنیا و معبودهاى دنیوى، آنان را پر نمىکنند، مسیر بودن دنیا و سالک بودن خویش را مىفهمند. آنان با این نگاه، به معبودى پیوند مىخورند که از تمام کاستىها و زشتى ها مبرّا است و مىتواند آنان را سرشار و ظرفیّتهایشان را تکمیل کند. پیوند با این معبود نامحدود و مهربان، نگاهها را زیبا و متعالى مى کند.
گذر از امتحانات
عمق و ژرفاى این نگاه، آنان را از سیل امتحانات، سر افرازانه بیرون مىبرد: إنَّ أصحاب طالوت ابتلوُا بالنّهر الذى قال الله تعالى: مبتلیکم بنَهر و ان اصحاب القائم علیه السلام یُبتَلون بمثل ذلک؛ سپاهیان طالوت، با نهر آبى آزمایش شدند، همان که خداوند دربارهاش مىفرماید:
خداوند، شما را با نهر آبى مىآزماید، و یاران امام مهدىعلیه السلام نیز مثل آنان آزمایش مىشوند.
آرزوى شهادت
و آنان را مشتاق شهادت و لقاى الهى مى کند: و یتمنَّون أنْ یُقتلوا فى سبیل الله؛(۲۲) آرزو مى کنند که در راه خدا به شهادت برسند.
دوم: گستردگى
دومین بعد از ابعاد عظمت حرکت امام مهدى، جهانى بودن و گستردگى آن است که بر این اساس به تبیین ویژگى هاى یاران حضرت مىپردازیم:
۱. طرح و برنامه جهانى
اگر یاران حضرت مى خواهند در رکاب او و هم پاى او، جهانى را به معنویّت و رشد برسانند و دنیا را سرشار از هدایت کنند؛ بدون تردید باید دیدهایى وسیع، نگاهى جهانى و طرحها و برنامه هایى فراگیر داشته باشند. بدون برخوردارى از این نگاهها و طرحها، انتظار انقلاب جهانى، انتظارى بیهوده است. با این حساب، چند گروه، با آن حضرت نسبتى نخواهند داشت:
۱. تنگ نظرانى که تنها مقابل پاى خویش را مى بینند و وسعت نگاهشان از خود و محدوده خود فراتر نمى رود؛
۲. کوته بینانى که در لاک خویش فرو رفته اند و از دنیاى پیرامون خود و تحوّلات آن و نیز از جبهه کفر و اهداف و ابزارهاى تحت اختیارش بى خبراند؛
۳. کسانى که از اینها مطّلع اند؛ ولى براى رویارویى با آن طرح و برنامه اى ندارند. مگر مى توان بدون طرح و برنامه اى جهانى، دنیا را به سعادت و خوشبختى رساند؟
۲. جهاد و مبارزه جهانى
بعد از آن طرح و برنامه فراگیر، امام بر آن خواهد شد تا دنیا را سرشار از هدایت کند و یاران او نیز در این سازندگى پا به پاى او خواهند آمد و در عیان و نهان، مردم را به خدا و دین او دعوت خواهند کرد:الدعاه إلى دین الله سرّاً و جهراً.(۲۳)
دراین میان، هدایت گریزان و عدالت ستیزان فراوانى نیز وجود خواهند داشت که در برابر او، صف کشیده و سدِّ راهش خواهند شد. آنان، به مثابه غدّهاى چرکین و عضوى فاسد، براى پیکر جامعه بشریّت اند و امام چاره اى جز جهاد و مبارزه براى قطع آن اعضاى فاسد نخواهد داشت. بنابراین یاران و همراهان او نیز، باید اهل جهاد و مقاومت باشند؛ جهادى که فى سبیل الله است؛ نه به هدف غنیمت یابى و زراندوزى. امام على(ع) درتفسیر آیه یجاهدون فى سبیل الله…(۲۴) فرمودند:
هم أصحاب القائم؛(۲۵) آنان، یاران امام قائماند.
این جهاد، مبارزه با دنیایى از ظلم و ستم است و به همین سبب امام رضا علیه السلام به اصحاب خود فرمود: امروز، شما آسوده تر از آن روزید روز ظهور پرسیدند: چرا؟ فرمودند: اگر قائم ما علیه السلام قیام کند، چیزى وجود نخواهد داشت جز خون بسته شده و عرق پیشانى و خواب برزین اسبها.(۲۶)
دنیا خواهان و رفاه طلبانى که به خوشى ها خو کرده اند و از جنگ و جهاد گریزان اند و مقدّسمآبان بزدلى که با جهاد و مقاومت و خون و شمشیر بیگانه اند؛ در حلقه یاران حضرت راهى نخواهند داشت.
۳. شجاعت
اگر جهاد و مبارزه، جهانى و فراگیر است، پس یاران ایشان هم باید شجاعت و جسارتى در خور و عزمهایى پولادین داشته باشند؛ چراکه بدون آن، قدمها یاراى حرکت نخواهد داشت:
کلّهم لیوثٌ قد خرجوا من غاباتهم لو أنهم همّوا بإزاله الجبال لأزالوها عن مواضعها؛(۲۷)
همه شیرانى اند که از بیشه ها خارج شده اند و اگر اراده کنند، کوهها را از جا برمى کنند.
جُعلت قلوبهم کزبرالحدید؛(۲۸) دل هایشان، چون پاره هاى آهن شده است.
فإنَّ الرجل منهم یُعطى قوه اربعین رجلاً؛(۲۹) به هر کدامشان، نیروى چهل مرد داده شده است.
لو مرّوا بالجبال لقطعوها؛(۳۰) اگر به کوه هاى آهن روى آورند، آنها را قطعه قطعه مى کنند.
۴. ایثار
آن حرکت گسترده، براى هدایت و سازندگى است؛ نه جهان گشایى و زمین گیرى. جهاد، مقدمه این آرمان الهى است و آنچنان که رسول صلى الله علیه وآله از حقِّ اهل بیت خودعلیهم السلام چشم مى پوشاند و آنان را در تنگنا و مضیقه قرار مى داد، تا دیگران به رفاه برسند و از این رهگذر دلهایشان نرم و نسبت به دین مایل گردد. حضرت على علیه السلام مى فرماید:
کان من تألُفّه لهم اَن کان الناس فى السَّکن و القرار و الشّبَع و الرّىّ و اللباس و الوطأ والدثار و نحن اهل بیت محمدصلى الله علیه وآله لا سقوفَ لبیوتنا و لا ابواب و لا سوُر الا الجرائد و ما اشبهها و لا وطأ لنا و لا دثار علینا تُداولنا الثوبُ الواحد فى الصلاه اکثرَنا و نطوى الایام و اللیالى جوعاً عامتنا… فیؤثر به رسول الله صلى الله علیه وآله اربابَ النِّعم و الاموال تألُّفاً منه لهم و استکانه منه لهم؛(۳۱)
از جمله مهربانى هاى پیامبرصلى الله علیه وآله نسبت به مردم این بود که آنان در آرامش و سیرى و پوشش بودند. زیرانداز و روانداز داشتند؛ ولى خانه هاى ما خاندان او سقف و در و دیوارى به جز شاخه هاى خرما و مانند آن نداشت و فرش و رواندازى نداشتیم؛ بیشتر ما، براى نماز تنها لباسمان را دست به دست مى چرخاندیم و روزها و شبهاى سالمان را به گرسنگى سپرى مى کردیم … او از سر مهربانى و فروتنى، صاحبان نعمت و مکنت را بر ما مقدَّم مى داشت.
یاران حضرت مهدى (عج) نیز سختى ها را به جان مى خرند و از خوشىها و لذایذ چشم مى پوشند و با دستهاى مهربانشان، خوبى ها و خوشى ها را به دیگران هدیه مى دهند؛ تا از این رهگذر، قلبها را نرم کنند و رهیدگان را به دامان پر از مهر و محبت دین برگردانند.
۵. بردبارى
تصوّر اینکه درعصر ظهور کارها، خود به خود به سامان مى رسد وبدون تحمّل مشقّتها، کاستى ها و کژى ها، از جامعه رخت بر مى بندد و از همان ابتدا، همه غرق رفاه و لذّت مى شوند؛ خیال خام و تصوّر باطلى است. مفضل بن عمر مى گوید: نزد امام صادق علیه السلام بودم؛ از سبب ناراحتى و غمگینى من پرسیدند. عرض کردم: به وضع بنى عباس و حکومت و جبروت شان مى نگرم. اگر این حکومت براى شما بود، ما نیز همراه شما بودیم و از آن بهره مى بردیم. حضرت فرمودند: اى مفضل! بدان که اگر چنان مى شد، شبها، کارى نبود جز سیاست و تدبیر امور مردم و روزها، جز درگیر کار مردم بودن، غذاى نامطبوع وناگوار و لباس خشن مانند على علیه السلام، و الاّ آتش بود و دوزخ.(۳۲)
به راستى مگر مى شود امام مهدى علیه السلام خود، لباس خشن بپوشد و طعام ناگوار بخورد: ما لباس القائم الا الغلیظ و ما طعامه إلا الجَشِب؛(۳۳) ولى یاران و همراهانش غرق رفاه و خوشى باشند؟.
امام على(ع) در وصف یاران مهدى علیه السلام مى فرماید: إنَّه یأخذ البیعه عن أصحابه أنْ لا یکنزوا ذهباً و لا فضّه و بُرّاً و لا شعیراً و یلبسون الخشِن من الثیاب؛(۳۴)
او از یارانش بیعت مى گیرد که طلا و نقرهاى نیندوزند و گندم و جویى ذخیره نکنند و لباس خشن بپوشند و… .
آنان، در راه تحقّق آرمانهاى جهانى امام مهدى علیه السلام، مشکلات و مصائب فراوانى را به جان مىخرند؛ ولى از سر اخلاص و تواضع، عمل خود را هیچ مىپندارند و به جهت هجوم سختىها و تحمّل مشقتها، بر خداوند منت نمى گذارند: قوم لم یمنُّوا على الله بالصبر(۳۵) و از اینکه نقد جان خویش را در کف اخلاص نهاده، تقدیم آستان دوست مىکنند، هرگز به خود نمىبالند و آنرا بزرگ نمى شمارند: و لم یستعظِموا بذلَ أنفسهم فى الحق.(۳۶)
۶. یکدلى
آنان یک رنگ و یک دلاند: قلوبهم مجتمعهٌ(۳۷) و این نیست مگر به این سبب که هواها و خودخواهى ها، از جانشان رخت بر بسته و به جاى آن، خدا خواهى و خداپرستى نشسته است. با این اتحّاد و یکرنگى است که مى توان به اهداف جهانى دست یافت و آرمانهاى الهى را تحقّق بخشید. سپاهى که از اختلاف و چنددلى رنج مىبرد، چگونه مى تواند سر افرازانه بام دنیا را فتح کند.
۷. استوارى
حرکت بزرگ حضرت ولى عصر (عج)، برخوردار از پشتوانه امداد الهى است و بدون برخوردارى از امدادهاى ویژه الهى، هرگز به آرمانهاى خود دست نخواهد یافت. توجّه به وجود این تأییدات الهى، تأثیر شگرفى بر روان یاران امام بر جاى خواهد گذاشت. یقین به آن امدادها، باعث مى شود، ذرهاى در درستى آرمانها و مسیر خود تردید نکنند و ملامتها و سرزنشهاى کوتهبینان و عافیت طلبان، در عزمشان خللى نیفکند.
قرآن مى فرماید:
یا أیّهاالذین آمنوا مَنْ یرتدّ منکم عن دینه فسوف یأتى الله بقوم یحبهم و یحبونه… و لا یخافون لومه لائم؛(۳۸)
اى کسانى که ایمان آورده اید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد به خدا، زیانى نمى رساند. خداوند جمعیّتى را مى آورد که آنان را دوست دارد و آنان ]نیز[ او را دوست دارند… آنان از سرزنش هیچ ملامت کننده اى هراسى ندارند.
امام على علیه السلام درتفسیر این آیه مى فرماید: هم أصحاب القائم؛(۳۹) آنان، یاران امام قائم علیه السلام هستند.
اگر این انقلاب، از رهبرى ویژه برخوردار است فیض حضور درکنار چنین امامى – که رسالت پیامبران و اولیا در طول تاریخ بشریّت را بر دوش مى کشد و مى خواهد بار بر زمین مانده آنان را به مقصد برساند – براى کسانى فراهم خواهد شد که در خود تناسبى با آن امام فراهم کرده باشند و مانند او، خالق هستى را در همه شؤون حیات و هستى شان، جریان و حضور بخشند. شاید از همین رو است که از آنان به مردان الهى تعبیر شده است: رجالٌ الهیّون.(۴۰)
اهداف و آرمانها
ما تاکنون، برخى از ابعاد انقلاب بزرگ حضرت را بیان کرده، به تبیین ویژگى هاى یاران ایشان از این منظر پرداختیم. درصدر سخن گفتیم راه دیگرى نیز براى فهم خصوصیات یاران امام مهدى (عج) وجود دارد و آن تحلیل اهداف انقلاب بود.
با نگاه به اهداف و آرمانهاى انقلاب جهانى حضرت ولى عصر (عج) نیز مى توان ویژگىهاى یاران او را – که در واقع پدید آورندگان و ابزار آن اهداف اند – گمانه زد. در قسمت هایى از دعاى ندبه، به برخى از این اهداف، اشاره شده است. بدین منظور، مرورى کوتاه به دعاى ندبه خواهیم داشت:
۱. ستم سوزى: این المعدّ لقطع دابر الظلمه؛ کجا است مهیا شده براى ریشه کن کردن نسل ستمگران!
یکى از آرمانهاى حضرت، ظلم ستیزى است. اصولاً، در روایات فراوانى، به عدالت گسترى و ظلم ستیزى حضرت اشاره شده است: یملا الأرض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً.(۴۱) کسانى خواهند توانست همراه او براى قطع ریشه هاى ظلم و بى عدالتى، کمر همّت بسته و در این مسیر استوار بمانند که خود، از ظلم گریزان بوده و خویشتن را از جور و ستم پیراسته باشند؛ چرا که حضرت مهدى (عج) ، از ظالمان به عنوان بازوى خود، استفاده نخواهد کرد.
ظلم، مصادیق فراوانى دارد؛ مانند ظلم به خویشتن )فروختن خویشتن به ارزانتر از لقاى حق و جهت مادّى و حیوانى دادن به استعدادها و توانمندى هاى خود( و ظلم به خانواده، دوستان، جامعه و… . همچنین احتکار، اسراف، سلب آسایش، اهمال در حقوق دیگران، و… همه از مصادیق ظلم است و مرتکبان آن، بیرون از محفل یاران حضرت خواهند بود.
۲. احیاى سنن: أین المدّخَر لتجدید الفرائض و السنن؛ کجا است، آن ذخیرهاى که فریضهها و سنّتها را احیا مى کند!
از دیگر رسالتهاى حضرت، احیاى فریضه ها و سنّت هاى الهى است. یاران او، در انجام دادن فرایض و سنّتهاى الهى، اهتمام کامل خواهند داشت؛ زیرا نخستین قدم براى انجام دادن این رسالت، رعایت آن از سوى احیا کنندگان آن است.
از پیشوایان معصوم ما علیهم السلام ، سنّتهاى نیکویى در رابطه با گفت و شنود، رفت و آمد، غذا خوردن، لباس پوشیدن و … به جاى مانده است؛ ولى متأسفانه بسیارى از آنها مهجور مانده است.
آنان که رعایت شیوه ها و مدهاى رایج جامعه را، برخود فرض مى دانند و سنّتها و روشهاى پیشوایان معصوم علیه السلام را فراموش کرده اند؛ در جمع یاران حضرت راهى نخواهند داشت.
۳. احیاى قرآن: أین المؤمّل لإِحیاء الکتاب و حدوده؛ کجا است آن که آرزو مى رود قرآن و حدودش را زنده کند. حضرت خواهد آمد تا قرآن، را از غربت به در آورد و گردهاى نشسته بر رخش را بزداید. آن را از کنج مساجد، به متن زندگى انسانها بیاورد و دردهایشان را با آن تسکین بخشد و نابسامانى ها را به سامان رساند.
بیگانگان با قرآن – که هفته ها و ماهها قرآن را نمى گشایند و انس و الفتشان با اشعار، آثار ادبى و رمانها، از انس با قرآن بیشتر است – در بزم با صفاى یاران حضرت، جایگاهى نخواهند داشت. اما یاران حضرت، نه تنها اهل قرائت قرآن اند؛ بلکه آن را در اَعماق جانشان جریان بخشیده و با آن زندگى مى کنند و روحشان، را صفا مى بخشند.
تُجلى بالتنزیل بصائرُهم و یرمى بالتفسیر مسامعهم؛(۴۲) با قرآن، دیدگانشان نورانى مى شود و تفسیر آن، در گوش جانشان، جاى مى گیرد.
۴. عصیان ستیزى: أین مبید أهل الفسوق و العصیان و الطغیان؛ کجا است آن بنیان کن اصحاب فسق و عصیان و طغیان!
از دیگر برنامه هاى امام مهدى علیه السلام، مبارزه با اهل فسق و نافرمانى است و زندگى یارانش از این آلودگى ها پاک است. آنان، هم چنانکه با خداى خود عهد بسته اند که از اطاعت او سرنپیچند؛ با ولىّ او نیز بیعت بسته اند که از محارم الهى چشم بپوشند.
امام على علیه السلام مى فرماید: إنَّه یأخذ البیعه عن أصحابه على أن لا یسرقوا و لا یزنوا و لا یسبّوا مسلماً و لا یقتلوا محرماً… و لا یضربوا أحداً إلاّ بالحق… و لا یأکلوا مال الیتیم… و لا یشربوا مسکراً…؛(۴۳)
از اصحاب خود بیعت مى گیرد که دزدى نکنند، دامنشان را به آلودگى نیالایند، مسلمانى را دشنام ندهند، کسى را به ناحق نکشند،… کسى را نزنند؛ مگر این که مستحق آن باشد، … مال یتیم را نخورند،… شراب ننوشند….
۵. عزت دوستان: أیْن معزّ الأولیاء و مذلّ الأعداء؛کجا است عزّت بخش دوستان و خوار کننده دشمنان!.
در طول تاریخ – به جز بعضى از زمانها – به سبب بهره مندى عده اى از زر و زور و به کاربردن حیله و تزویر، غلبه و عزّت ظاهرى براى جبهه باطل بوده است و مؤمنان و پارسایان واقعى، به ظاهر زبون و خوار و در چشمان کوته بین دنیاپرستان، کم ارزش و زبون بوده اند. و آن حضرت مى آید تا به این ستم تاریخى پایان دهد و عزّت واقعى مؤمنان را در ظاهر نیز نمایان سازد و بى مایگى و بى پایگى عزّت ظاهرى جبهه طاغوت را بر ملا کند. کسانى خواهند توانست با او در پیمودن این مسیر، همراه و هم قدم باشند که به عزّت واقعى پارسایان، با تمام وجود اعتقاد داشته باشند و باطل را – با تمام ظاهر فریبنده و پرهیاهوى خیره کننده اش – ذلیل و زبون بدانند؛ نه اینکه در برابر اهل دنیا و اربابان زرو زور، خاکسار و فروتن باشند و در برابر مؤمنان تهى دست، متکبر و مغرور! امام على علیه السلام درتفسیر آیه … أذلهٍ على المؤمنین أعزّهٍ على الکافرین(۴۴)
فرموده است: هم أصحاب القائم؛(۴۵) آنان، یاران امام قائمعلیه السلام هستند.
بشارتها
۱. جوانان، از آن جا که از فطرتهایى پاک و بى آلایش برخوردارند و تعلّقات و وابستگى ها، دراعماق جانشان ریشه ندوانده است؛ بیشتر یاران آن حضرت را تشکیل خواهند داد. امام على(ع) مى فرماید:
یاران امام قائم علیه السلام، جواناند و در میانشان پیر یافت نمى شود؛ به جز اندکى، مانند سرمه در چشم و نمک در طعام که کمتر از هر مادّه در طعام، نمک آن است.(۴۶)
البته، جوان بودن یاران امام، لطمه اى به جایگاه پیران با ایمان نزده و بر عدم همراهى ایشان گواهى نمى دهد؛ چرا که اوّلاً پیران – گرچه تعدادشان اندک است – اما باز هم درمیان اصحاب ویژه حضرت حضور دارند و ثانیاً، به جز ۳۱۳ یار اصلى، مؤمنان بسیارى نیز گرد حضرت جمع شده و ایشان را یارى خواهند کرد.
۲. بر اساس برخى از روایات، بانوان نیز درمیان اصحاب ویژه حضرت، حضور چشمگیرى دارند. و این، نوید شوقانگیز و شعف آورى براى بانوان است تا کمر همت بسته و براى پیوستن به این جمع پربرکت، تمام توان خود را به کار گیرند . امام باقرعلیه السلام مى فرماید:
یجیئ و الله – ثلاثُمأهٍ و بضعه عشر رجلاً فیهم خمسون امرأه یجتمعون بمکّهَ على غیر میعاد؛(۴۷)
به خدا سوگند! ۳۱۳ تن که پنجاه تن از بانوان نیز در میانشان حضور دارند، بدون هیچ قرار قبلى، در مکه گرد هم جمع خواهند شد.
آنچه گذشت، شمه اى از ویژگىهاى یاران امام مهدىعلیه السلام بود . به جهت برخوردارى از این خصوصیات، در روایات، از آنان به عظمت یاد شده و پیشوایان معصوم علیه السلام زبان به ستایش و بزرگداشت آنان گشوده اند.
امام على در وصف آنان مى فرماید: فبأبى و أمى من عدّهٍ قلیلهٍ أسمائُهم فى الأرض مجهوله…؛(۴۸) پدر و مادرم فداى گروه اندکى باد که در زمین ناشناخته اند…!
أُولئک هم خیار الأمّه مع أبرار العتره؛(۴۹) آنان خوبان امت اند با نیکان خاندان پیامبرصلى الله علیه وآله.
شاید دانستن این ویژگىها، براى برخى، به جاى آن که امید بخش و حرکتزا باشد، باعث سستى و ناامیدى گردد؛ چرا که به حق، یاران امام مهدى علیه السلام از صفاتى عالى و کمالاتى بى شمار برخوردارند و این ویژگىها، به ظاهر، از حدّ و اندازه انسانهاى معمولى فراتر است. شاید برخى با مقایسه خود با آنان – به جهت ضعفها و کاستى هایشان – فاصله خود را با آنان، غیر قابل جبران بپندارند! امّا توجّه به دو نکته، ما را از دام این یأس و ناامیدى مى رهاند و دلمان را سرشار از نور امید و یقین مى کند:
یکم. در صورتى ویژگى هاى یاد شده، یأسآور خواهد بود که ما بر این باور باشیم که یاران حضرت، افرادى معیّن اند که مثلاً اسامى آنان در روایات آمده و کسى نمى تواند از آن جمع خارج شده و یا به آنان بپیوندد . ولى خوشبختانه براى این باور، دلیل و مبناى متقنى وجود ندارد. البته در روایات از افراد معیَّنى )مانند اصحاب کهف، سلمان فارسى، مالک اشتر و…( نام برده شده است(۵۰)؛ ولى – بر فرض صحت اسناد این روایات – اینان عده اندکى از یاران حضرتاند و هنوز زمینه براى دیگران مهیا است.
انسان، حقیقتى بس پیچیده و اسرارآمیز، با قابلیّتها و توانمندى هاى خیرهکننده دارد و تا قلب انسان، از تپش نایستاده، مى تواند خود را از حضیض خاک به اوج افلاک برساند؛ به شرط این که خود را باور داشته باشد و بداند که مىتواند. یاران آن حضرت، نه از دیگر کرات و آسمانها هستند ونه تافته جدابافته! آنان نیز انسانهایى، از همین آب و خاکاند و پدران و مادرانى چون پدران و مادران ما دارند. خداوند نیز اگر به آنان عنایتى مىکند، به جهت لیاقتى است که خود در خویشتن پدید آوردهاند. پس مانیز مى توانیم خود را به جمعشان ملحق کنیم؛ به شرط اینکه بخواهیم. از همینرو، پیامبرصلى الله علیه وآله به سلمان فارسى فرمود:
یا سلمان! إنّک مُدرکه و من کان مثلک و مَنْ تولّاه هذه المعرفه…؛ (۵۱)
اى سلمان! تو با او خواهى بود و نیز هر کس که چون تو باشد و مانند تو، به او معرفت داشته باشد….
دوم. آنچه از صفات و ویژگىهاى یاران حضرت برشمردیم، غالباً مربوط به یاران ویژه حضرت ۳۱۳ یاور مخصوص آن امام همام بود؛ یاورانى که فرماندهان لشگر، دستیاران و حکّام او هستند: هم الوزراء یحملون أثقال المملَکه عنه؛ آنان وزیران اویند که از جانب او، سنگینى بار حکومت را بر دوش مىکشند. و هم النجباء و القضاه و الحکام و الفقهاء فى الدین…؛(۵۲)
آنان برترینها، قاضیان، حاکمان و فقیهان در دیناند. لیکن یاران حضرت منحصر در این مجموعه نیستند. در روایات، براى حضرت از لشگر ده هزار نفرى نیز سخن به میان آمده است. قیام حضرت از مکّه، پس از اجتماع آنان خواهد بود. امام صادق علیه السلام دراین باره فرمودهاند: لا یخرج القائم من مکّه حتّى تکمُل الحلقه؛(۵۳) امام قائم علیه السلام از مکه خارج نمىشود؛ مگر هنگامى که گروه تکمیل شوند. راوى مىپرسد: آنان چند نفرند؟ امام پاسخ مىدهد: عشره آلاف؛ دههزار نفر. اینان، علاوه بر خیل عظیم مؤمنانىاند که در میانه راه به حضرت خواهند پیوست.
سخن آخر اینکه ما اگر همّت آنرا نداریم که در جمع یاران ویژه حضرت باشیم؛ لااقل بکوشیم که از خیل عظیم همراهان حضرت و لشگر همگانى آن عزیز، بیرون نباشیم.
پى نوشت:
۱. منتخب الأثر، ص ۴۸۲.
۲. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۲.
۳. نور(۲۴)، آیه ۵۵.
۴. معجم أحادیث الإمام المهدى، ج ۵، ص ۲۸۴.
۵ قصص (۲۸)، آیه ۵.
۶. معجم أحادیث الإمام المهدى، ج ۵، ص ۳۲۱.
۷. همان، ج ۳، ص ۳۸۵.
۸. براى توضیح بیشتر ر. ک: خورشید مغرب، ص ۵۲.
۹. امام على علیه السلام: منتخب الاثر، ص ۶۱۱.
۱۰. امام صادق علیه السلام:بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۸.
۱۱. امام على(ع): یوم الخلاص، ص ۲۲۴.به نقل از بشاره الاسلام، ص ۲۲۰
۱۲. امام صادق علیه السلام: همان.
۱۳. همان.
۱۴. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۸.
۱۵. حضرت محمدصلى الله علیه وآله: یوم الخلاص، ص ۲۲۳. )به نقل از بشارهالإسلام، ص۹)
۱۶. امام سجاد علیه السلام: منتخب الأثر، ص ۲۴۴.
۱۷. امام صادق علیه السلام: بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۸.
۱۸. همان.
۱۹. همان.
۲۰. حضرت محمد(ص) یوم الخلاص، ص ۲۲۳.به نقل از بشارهالإسلام، ص ۹
۲۱. امام صادق علیه السلام: بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۸.
۲۲. امام صادق علیه السلام: بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۸.
۲۳. امام سجاد علیه السلام: منتخب الأثر، ص ۲۴۴.
۲۴. مائده(۵)، آیه ۵۴.
۲۵. منتخب الأثر، ص ۴۷۵.
۲۶. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۵۹.
۲۷. امام على(ع): یومالخلاص، ص ۲۲۴.به نقل از بشاره الاسلام، ص ۲۲۰)
۲۸. امام سجاد(ع): یومالخلاص، ص ۲۲۸.به نقل از بشاره الاسلام، ص ۲۴
۲۹. همان.
۳۰. همان.
۳۱. اختصاص شیخ مفید، ص ۱۷۲.
۳۲. عن المفضل و قال: کنت عند ابى عبدالله علیه السلام بالطواف فنظر الىّ و قال لى: یا مفضّل مالى اراک مهموماً متغیّر اللون؟ قال: فقلت له: جعلت فداک نظرى الى بنى العباس و ما فى ایدیهم من هذا الملک والسلطان و الجبروت فلو کان ذلک لکم لکنّا فیه معکم. فقال: یا مفضل اما لو کان ذلک لم یکن الا سیاسه اللیل و سیاحهالنهار و اکل الجشب و لبس الخشن شبه امیرالمؤمنین ۷ و الافالنار.. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۹.
۳۳. امام صادق علیه السلام: بحارالانوار، ج، ۵۲، ص ۳۵۴.
۳۴. منتخب الاثر، ص ۴۶۹.
۳۵. امام على(ع) ، یومالخلاص، ص ۲۲۳.به نقل از بشاره الاسلام، ص ۲۲۰
۳۶. همان.
۳۷. همان.
۳۸. مائده (۵)، آیه ۵۴.
۳۹. منتخب الاثر، ص ۴۷۵.
۴۰. امام على(ع): یوم الخلاص، ص ۲۲۶. )به نقل از بشاره الاسلام ۲۹۷)
۴۱. غیبه طوسى، ص ۵۲.
۴۲. امام على(ع): یومالخلاص، ص ۲۲۶.به نقل از بشاره الاسلام، ص ۲۹۷
۴۳. منتخب الاثر، ص ۴۶۹.
۴۴. مائده (۵)، آیه ۵۴.
۴۵. منتخب الاثر، ص ۴۷۵.
۴۶. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۳: ان اصحاب القائم شباب لاکهول فیهم الا کالکحل فى العین والملح فى الطعام واقل الزّاد الملح.
۴۷. همان، ص ۲۲۳.
۴۸. معجم احادیث الامام المهدى، ج ۳، ص ۱۰۱.
۴۹. یومالخلاص، ص۲۲۴، به نقل از بشارهالاسلام، ص ۳۹.
۵۰. امام صادقعلیه السلام : إذا قام قائم آل محمّد استخرج من ظهر الکعبه سبعه و عشرین رجلاً و سبعه من اصحاب الکهف و یوشع، وصى موسى، و مؤمن آل فرعون و سلمان فارسى، و أبادجانه الانصارى، و مالک الأشتر؛ چون قائم آل محمدعلیه السلام قیام کند از پشت کعبه بیست و پنج نفر را بیرون خواهد آورد… و هفت نفر از اصحاب کهف و یوشع، وصى حضرت موسى و مؤمن آل فرعون و سلمان فارسى و ابادجانه انصارى و مالک اشتر.معجم أحادیث الامام المهدى، ج ۵، ص ۱۲۲.
۵۱. همان، ص ۲۲۲.
۵۲.همان، ج ۵، ص۳۷.
۵۳. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۷.
منبع :مجله انتظار موعود، زمستان ۱۳۸۷، شماره ۲۷
نصرت الله آیتى