- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
در طول تاریخ مذهب شیعه از سوی مخالفین در انزوا قرار داده شده بود. بدون هیچ شناختی نسبت به مذهب شیعه، به صورت جاهلانه علیه این مذهب تبلیغات سوء و خصمانه انجام می گرفت و در عصر حاضر نیز بسیار اند که شیعه را آنگونه که هست نمی شناسند. از این رو پیروان این مذهب از سوی دشمنان تکفیر گردیده و در گوشه و کنار دنیا در معرض کشتار بی رحمانه قرار می گیرند. این نوشته بر آن است که اطلاعاتی در باره شیعه ارائه دها تا آنانی که می خواهند نسبت به این مذهب اطلاعات سالم داشته باشند.
تشیع و غربت آن در عصر حاضر
خدا را شکر مى کنم که در عصرى زندگى مى کنیم و در شرایطى که زمینه رشد معرفت نسبت به حقایق اسلام و حقایق تشیع فراهم شده و بخصوص در این کشور اهل بیت (علیهالسلام) به برکت فداکارى هاى علماى بزرگ، به ویژه رهبر عظیم الشأن، امام راحل (رحمه الله علیه)، و یارى مردم مخلصى که جان هاى پاک خود را براى احیاى اسلام و تشیع فدا کرده اند، امکانات بیشترى براى خدمت گزارى به اسلام و تشیع و برخوردار شدن از انوار معارف اهل بیت (علیهالسلام) بیش از همه جاى دنیا فراهم شده است. این نعمتى است که به هیچ وجه توان ارزیابى آن را نداریم، چه برسد به شکر گزارى اش را.
به گمان بنده، در میان همه ادیان و فرق، هیچ دین و مذهبى غریب تر از مذهب شیعه نیست و در میان رهبران مذاهب ـ به شهادت تاریخ و به شهادت تاریخ شناسان ـ کسى به غربت على ابن ابى طالب (علیهالسلام) نمى رسد. و شاید این میراثى است که براى شیعیان باقى خواهد بود تا زمانى که صاحب امر ظهور بفرمایند و اسلام و تشیع را از غربت نجات دهند. ما در طول این چهارده قرن، کسانى را داشته ایم که حقیقتاً در عالم نمونه بوده اند. شاید اگر بارزترین آنها را بخواهیم نام ببریم اصحاب سید الشهداء (علیهالسلام) هستند. در میان علما هم بوده اند کسانى که تمام عمرشان را خالصانه، مخلصانه و سخاوتمندانه در راه شناختن عالم تشیع و ترویج مذهب حق سپرى کرده اند و در این راه از هیچ چیز فروگذار ننموده اند.
تکلیف شیعه در عصر حاضر
به هر حال، ما که از نعمت معرفت اهل بیت (علیهالسلام) برخوردار شده ایم و مى گوییم:
«… أسألُ اللهَ الّذى أکرَمنى بِمعرِفتکم و معرفه اولیائِکم و رَزقَنى البرائه مِن أعدائِکم أن یجعلنى مَعکم فى الدنیا والآخره»،
در مقابل این نعمت عظیم، که نصیبمان شده، تکلیف بزرگى هم به گردنمان آمده، و این تناسبى است که بین نعمت و تکلیف وجود دارد: هر کس نعمتش بیشتر است، تکلیفش هم بیشتر است. شاید در میان مکلفان عالم هیچ کس بارش به اندازه ما سنگین نباشد. ما باید نخست این میراث عظیم را درست بشناسیم، بعد سعى کنیم آن را در زندگى فردى خودمان و سپس در زندگى اجتماعى مان پیاده بکنیم، آن گاه سعى کنیم آن را به جهانیان معرفى نماییم و در نهایت، سعى کنیم آن را در همه عالم به اجرا در آوریم و دست کم مقدمات بعیده اش را فراهم کنیم. این کارها هر کدامش بار بسیار سنگینى است که اگر مجموعش را حساب کنیم، فکر نمى کنم در عالم تکلیف، بارى به این سنگینى وجود داشته باشد.
وقتى تصمیم گرفتیم تشیع را خودمان بهتر بشناسیم تا بعد نوبت به سایر مراحل برسد، وارد یک دریاى بیکران مى شویم و مى بینیم آن قدر ابعاد گسترده اى دارد که به هر گوشه اش بیندیشیم، از عظمت و وسعت، آن چنان است که ما را مبهوت مى کند. و جاى تعجبى نیست؛ زیرا بالاترین رحمت الهى براى انسان ها اسلام است که خدا براى نجات همه انسان ها تا روز قیامت نازل کرده و حقیقت تشیع چیزى جز اسلام واقعى نیست و اگر اسلام براى سعادت همه انسان ها، در همه مکان ها و در همه زمان ها نازل شده، بار مسئولیتش به دوش حاملان اسلام است که ما خود را حاملان واقعى آن مى دانیم؛ زیرا پیروان اهل بیت (علیهالسلام) هستیم.
در بخش هایى از معارف اهل بیت (علیهالسلام) تلاش هاى چشمگیرى شده است، بخصوص در رویارویى با مخالفان و کسانى که تعمد داشتند نسبت به مذهب شیعه موضع منفى داشته باشند. در مقابل آن ها، انگیزه اى قوى در علما و بزرگان ما به وجود آمده که تلاش هاى چشمگیر و خستگى ناپذیرى را متحمل شوند. نمونه اش در عصر ما، تلاشى است که علامه بزرگوار، مرحوم آقاى امینى ـ رحمه الله علیه ـ انجام داد. شکَرَ الله سعیه و حَشره مع موالیه . در گذشته هم نظیر این ها بوده و البته با فراهم شدن امکانات جدید براى تحقیق، باید بر این تلاش ها افزوده شود و راه براى تحصیل آیندگان بهتر باز شود. در این زمینه ها هم کسانى مشغول هستند و دعا مى کنیم که خدا بر توفیقات آنها بیفزاید.
ولى ما به بعضى ابعادش کمتر توجه کرده ایم. در اطراف جهان، افراد زیادى بخصوص به ابعاد شیعه شناسى پرداخته اند و مراکزى براى شیعه شناسى در دنیا تأسیس شده که یکى از مهم ترین آنها در دشمن ترین کشور ها نسبت به اسلام و تشیع وجود دارد و شاید خیلى ها ندانند که یکى از مراکز بزرگ شیعه شناسى در اسرائیل است، و نیز همه مى دانند که فعالیت هاى زیادى براى شیعه شناسى در امریکا انجام مى گیرد.
ولى خود ما، که عاشق اهل بیت (علیهالسلام) و حامل میراث آنها هستیم، از این فعالیت ها غافلیم. آن ها غیر مستقیم از کارهاى ما هم استفاده مى کنند، در حالى که ما کارهایمان پراکنده و بى نظم و بى برنامه و بى سامان است. آن ها با شیطنت هایى که دارند از میان ما کسانى را انتخاب مى کنند و به صورت هاى گوناگون از آن ها سوء استفاده مى کنند. به هرحال، به این بخش کمتر توجه شده که البته یک بخش نیست، بلکه طیفى از فعالیت هاست.
از برکات برقرارى نظام اسلامى در این کشور، تشکیل مجامع و مؤسسات تحقیقاتى است که زمینه را براى فعالیت محققان فراهم مى نماید. متأسفانه کسانى که باید از این فرصت ها استفاده کنند، بعضىهاشان امثال بنده هستند که هم از لحاظ بضاعت علمى و هم از لحاظ توانایى جسمى و فکرى و هم از جهات دیگر بسیار ضعیف و ناتوان هستند. از خدا مى خواهیم که این احسان را خودش اتمام بفرماید؛ برما منت بگذارد که اشخاصى با انگیزه، پر تلاش، پر انرژى، آگاه و زمان شناس به این مجامع و مؤسسات ملحق شوند و از امکاناتى که هر چند محدودند، بهره بردارى کنند و براى انجام تکلیف سنگینى که اشاره کردم ـ که سنگین ترین تکالیف است که در این زمان بر عهده انسان آمده ـ استفاده کنند. از امثال بنده دیگر گذشته است، ولى عزیزانى که در سنین جوانى هستند و قدرت بدنى و فکرى دارند، باید این فرصت ها را غنیمت بشمارند و با توکل بر خدا و توسل به خود اهل بیت (علیهالسلام) قدم هاى برجسته اى در این راه بردارند و دِینى را که به اسلام و تشیع دارند ادا کنند.
محور تشیع امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است و یکى از غربت هاى ایشان این است که کلماتشان هم مهجور مانده. با وجود موقعیت عظیمى که نهج البلاغه در عالم دارد، اما خود بنده با این که قریب هفتاد سال از عمرم گذشته است، بسیار کم از این کتاب شریف و از سایر کلمات اهل بیت (علیهالسلام)، بخصوص کلمات خود امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، استفاده کرده ام. به نظرم آمد حالا که گرد هم آمده ایم جمله اى از نهج البلاغه بخوانم، بلکه نورانیت کلمات امیر المؤمنین (علیهالسلام) در قلوب ما بتابد؛ آن ها هم که قلب نورانى دارند، نورانىتر شوند. قطعه اى را انتخاب کرده ام که نسبت به هدفى که در نظر داریم و بیان موقعیت اهل بیت (علیهالسلام) نسبت به اسلام، مى تواند راهگشا باشد؛ چون بسیارى هستند که شیعه را فقط به نام یک فرقه مى شناسند. فرقه ها در عالم زیادند. برخى دوست دارند ـ مثلاً ـ درباره یک فرقه در افریقا، یا در ژاپن و یا در چین تحقیق کنند، عده اى هم درباره شیعه تحقیق مى کنند و یک پدیده تاریخى را بررسى مى کنند. کسان دیگرى هم با گرایش هاى مختلف جامعه شناختى، سیر تحولات پیدایش این جمعیت و این فرقه را بررسى مى کنند که از اول چگونه شروع شد و بعد چه تحولاتى پیدا کرد و چه آثارى بر جوامع بخشید و چه تأثراتى از جوامع پذیرفت. همه این کارها کارهاى خوبى است.
ضرورت شناخت اهل بیت (علیهم السلام)
اما این چه اصرارى است که ما حتماً باید اهل بیت (علیهالسلام) را بشناسیم؟ امام زمان مان را بشناسیم؟ «من ماتَ و لم یعرف امام زمانه ماتَ میته جاهلیه.»[۱] پیغمبر اکرم ـ صلّى الله علیه و آله و سلّم ـ بستگان زیادى داشتند، یکى از آن ها على (علیهالسلام) بود. پیروان پیغمبر اکرم و کسانى که خالصانه و مخلصانه مى خواستند اسلام را بشناسند و به آن عمل کنند کم نبودند، الان هم کم نیستند. در میان اهل تسنن، در گوشه و کنار دنیا، افرادى هستند که واقعاً مى خواهند اسلام را بشناسند و بدان عمل کنند. منتها شرایط اجتماعى به آنها اجازه نمى دهد و باور نمى کنند غیر از آن چه اسلاف و بزرگانشان گفته اند، راه دیگرى وجود داشته باشد. بخصوص با تبلیغات سوئى که علیه تشیع شده است. چه خصوصیتى دارد که ما باید این دوازده نفر را به اسم بشناسیم و معتقد باشیم که این ها امام هستند؟ آیا مسئله فقط همین است؟ همین که شب اول قبر از ما بپرسند امام اول که بود، بگوییم علی؛ همین؟ خلقت آسمان و زمین و این همه تلاش انبیاء (علیهالسلام) براى همین بود که من دوازده اسم یاد بگیرم و نسبت به بعضى هایشان محبتى داشته باشم؟ اگر سرّ این تأکید بر پیروى از على (علیهالسلام)، که از روز اول به صورت هاى گوناگون مطرح شده است، بررسى شود، واقعاً از عجایب تدبیر هاى پیغمبر اکرم ـ صلّى الله علیه و آله و سلّم ـ است و حتماً به الهام خداوند بوده که از همان روز اول در معرفى امیر المؤمنین (علیهالسلام) و سایر اهل بیت (علیهالسلام) آن تدبیر ها را اندیشیدند.
پى نوشت:
[۱]. محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج۸، ص ۳۶۸.
منبع: آیه الله مصباح یزدى – فصلنامه شیعه شناسى، ش۳.