- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- 0 نظر
تکتف و تأمین از نظر مذهب شیعه بدعت هایی هستند که توسط اهل سنت به نماز اضافه شده، و در سنت نبوی سابقه نداشته است. فقیهان شیعه تکتف و تأمین را حرام می دانند. آنان به روایاتی استناد می کنند که نماز خواندن پیامبر (ص) را بدون تکتف و تأمین گزارش کرده اند. همچنین روایاتی از اهل بیت (ع) نقل شده که در آنها از تکتف و تأمین نهی شده است.
نماز، سنت مشترک ادیان ابراهیمی
«صلاه» همان عبادت مخصوص به معنای نماز است و اصل آن به معنای دعاست. نماز از جمله عباداتی است که هیچ شریعتی از آن خالی نبوده و سنت مشترک ادیان ابراهیمی است. در قرآن کریم آمده است: «فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاهَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا»[۱] «و پس از آنها [پیامبران و صالحان]، جانشینانى [ناخلف] جانشین [آنها] شدند که نماز را ضایع نموده و از شهوت ها پیروى کردند، پس به زودى [نتیجه] گمراهى خود را خواهند دید.»
در مورد حضرت عیسی نیز در قرآن آمده است که «قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا وَ جَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنْتُ وَ أَوْصَانِی بِالصَّلَاهِ وَ الزَّکَاهِ مَا دُمْتُ حَیًّا» «آن طفل (عیسى) [به اجازه خدا زبان گشود و] گفت: همانا من بنده خدا هستم ،[او] مرا کتاب عطا فرموده و پیامبر قرار داده است و مرا هر کجا که باشم وجود پربرکتى ساخته، و تا زنده هستم، به نماز و زکات سفارشم فرموده است.[۲]
بنابراین در همه شریعت های آسمانی، نماز وجود داشته است، ولی مسئله این است که ما مسلمانان به سنت موسی و عیسی نیستیم، بلکه بر سنت پیامبر اسلام (ص) هستیم، و آن حضرت فرمود: «صَلُّوا کَمَا رَأَیْتُمُونِی أُصَلِّی»[۳]؛ نماز بخوانید همان گونه که دیدید من نماز می خواندم.
اختلاف مذاهب اسلامی در مورد تکتف و تأمین در نماز
نماز در اسلام یک مسئله تعبدی است و اجزای آن توسط پیامبر اسلام (ص) تبیین شده است؛ اما اختلافاتی در برخی اجزای نماز میان مذاهب وجود دارد و برخی موارد از جمله تأمین (آمین گفتن پس از قرائت حمد) و تکتف (دست روی دست گذاشتن) را به نماز اضافه کرده اند.
اینکه تکتف در نماز از چه زمانی شروع شده است باید گفت دست بسته نماز خواندن در زمان عمر بن الخطاب باب شد. وقتی عده ای اسیران ایرانی را نزد عمر آوردند، آنها در حالی که دست بر روی شکم نهاده بودند مقابل عمر ایستادند. عمر پرسید: این چه طرز ایستادن است؟ گفتند: ما جهت احترام در مقابل امیران و بزرگان این گونه می ایستیم. عمر هم دستور داد مردم دست بسته نماز بخوانند.[۴]
در مورد آمین گفتن نیز مرحوم شیخ صدوق می گوید: آمین در نماز از شعار مسیحیان اقتباس شده است.[۵] شیخ مفید نیز می گوید: نباید بعد از قرائت حمد، آمین گفت آن گونه که یهود و برادران ناصبی آنان می گویند.[۶]
نماز پیامبر اسلام (ص)
در این مقاله دو حدیث درباره کیفیت نماز رسول خدا (ص) نقل می کنیم، و مشاهده می کنیم که در هیچ کدام از این دو حدیث کوچک ترین اشاره ای به روی هم گذاشتن دست ها و آمین گفتن بعد از قرائت حمد نشده است.
حدیث ابی حمید ساعدی از طرق اهل سنت
ابی حمید ساعدی رو به اصحاب پیامبر اکرم (ص) کرد و گفت: من داناترین شما به نماز رسول خدا (ص) هستم. گفتند به چه سبب؟ تو نه بیش از ما پیرو آن حضرت بوده ای و نه افزون تر از ما مصاحبتش کرده ای. گفت: چرا. گفتند: پس کیفیت نماز آن حضرت را بر ما عرضه کن.
ابو حمید گفت: رسول خدا (ص) هرگاه می خواست به نماز بایستد، دست ها را تا برابر شانه هایش بالا می برد سپس تکبیر می گفت، و هنگامی که همه اعضایش به حال اعتدال در جای خود قرار می گرفت به قرائت می پرداخت. آن گاه تکبیر می گفت و دست ها را تا برابر شانه بالا می برد؛ پس از آن به رکوع می رفت و دو کف دست را بر زانوها می گذاشت و در حال اعتدال که نه سرش را بالا می گرفت و نه پایین می انداخت رکوع را انجام می داد. پس از رکوع سر را بلند می کرد، می ایستاد و می گفت: «سَمِعَ اللّه ُلِمَنْ حَمِدَهُ»؛ آنگاه دست ها را تا برابر شانه ها بالا می برد و تکبیر می گفت. سپس برای سجده متوجه زمین شده و دست هایش را در سجده از پهلوهایش جدا می گرفت، آنگاه سر از سجده بر می داشت و پای چپش را خم می کرد و بر آن می نشست. انگشت پاهایش را در سجده باز می نمود و سجده دوم را نیز همین گونه انجام می داد و پس از سجده تکبیر می گفت، پس پایش را خم کرده بر آن می نشست در حالی که هر عضوی به حال اعتدال قرار می گرفت. رکعت بعدی را هم به همین کیفیت انجام می داد و پس از دو رکعت در حال قیام تکبیر می گفت و دست هایش را تا برابر شانه ها بالا می برد همان گونه که تکبیر افتتاحیه را انجام می داد؛ و در بقیه نمازش نیز همین طور عمل می کرد تا به سجده آخر پس از آن سلام می گفت. پای چپ را عقب قرار می داد و بر سمت چپ می نشست. همه گفتند ابو حمید راست گفت؛ رسول خدا بدین گونه نماز می گذارد.[۷]
حدیث حماد بن عیسی از طرق شیعه
حماد بن عیسی از امام صادق (ع) روایت کرده که آن حضرت فرمودند: «چه قدر ناپسند است برای مردی که ۶۰ یا ۷۰ سال از عمرش بگذرد و یک نماز با شرایط کامل انجام نداده باشد. حماد گفت از این سخن امام (ع) در دلم احساس حقارت کردم و عرض کردم: فدایت شوم، نماز کامل را به من تعلیم فرما. امام (ع) راست قامت رو به قبله ایستاد و دست هایش را با انگشتان بسته بر روی ران هایش انداخت و پاهایش را نزدیک به هم به فاصله سه انگشت باز قرارداد و انگشتان پاهایش همه رو به قبله بود و آنها را از قبله منحرف نمی کرد و با خشوع و فروتنی تمام بود؛ پس تکبیر گفت و سوره حمد و توحید را با ترتیل قرائت کرد. سپس به اندازه نفس کشیدنی در حال قیام صبر کرد و پس از آن تکبیر گفت در حالی که هنوز ایستاده بود. آنگاه به رکوع رفت و دو کف دستش را با انگشتان باز روی کاسه زانوهایش قرارداد و زانوها را به عقب داد تا پشتش صاف شد به طوری که اگر قطره ای آب یا روغن بر پشتش ریخته می شد به واسطه راست بودن پشتش به هیچ طرف مایل نمی گشت. امام گردنش را در رکوع راست گرفت و چشمانش را بست و سه مرتبه با ترتیل، تسبیح «سُبْحانَ رَبِّی العَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ» گفت. سپس راست قامت ایستاد و چون کاملاً به حال قیام درآمد گفت: «سَمِعَ اللّه ُلِمَنْ حَمِدَهُ» و بعد از آن در همان حال قیام تکبیر گفت و دست ها را تا مقابل صورت بالا آورد و آنگاه به سجده رفت و دست هایش را قبل از زانوها بر زمین گذاشت و سه مرتبه گفت: «سُبْحانَ رَبِّی العَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ» و در سجده عضوی از بدنش را بر عضو دیگر نگذاشت و بر هشت موضع سجده کرد: پیشانی، دو کف دست، دو کاسه زانو، دو انگشت ابهام پا و بینی. سپس سر از سجده برداشت و هنگامی که راست نشست تکبیر گفت و ساق پای چپ را خم کرده و روی آن نشست و پشت پای راستش را بر کف پای چپش گذاشت و گفت: «أَسْتَغْفِرُ ٱللَّهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» و در همان حال نشسته تکبیر گفت و بعد سجده دوم را مانند سجده اول به جا آورد و همان ذکر تسبیح را در سجده دوم نیز گفت و از عضوی از بدنش برای عضو دیگر رکوع و سجود کمک نگرفت و در حال سجده دست هایش را به صورت بال از بدنش جدا گرفت و ذراع دست ها را بر زمین نگذاشت و بدین ترتیب دو رکعت نماز بجا آورد. سپس فرمود: ای حماد این گونه نماز بخوان و در نماز به هیچ سویی التفات مکن و با دست ها و انگشتانت بازی مکن و آب دهان بر راست و چپ یا پیش رویت مینداز.[۸]
حکم تکتف در مذاهب اسلامی
همه مسلمانان با اختلاف مذاهبشان بر اصل این مسئله اتفاق دارند که تکتف در نماز واجب نیست ولی در عین حال از جهاتی دیگر با یکدیگر اختلاف کرده اند.
الف) برخی مطلقاً قائل به استحباب هستند چه در نماز واجب و چه در مستحب که این قول حنفیه، شافعیه و حنابله است، و بنا بر نقل نووی، ابوهریره و عایشه و برخی دیگر از صحابه و جماعتی از تابعین امثال سعید بن جبیر نخعی، ابو مجلد و تعدادی از فقها از قبیل سفیان، اسحاق، ابوثور، داود و جمهور علما است.[۹]
ب) برخی دیگر قائل به جواز در نماز مستحبی و کراهت در نماز واجب اند؛ این قول را ابن رشد قرطبی از امام خود مالک نقل کرده است.[۱۰]
ج) قول سوم تخییر بین وضع و ارسال است؛ این قول را نووی از اوزاعی روایت کرده است.[۱۱]
د) نووی نقل می کند که عبدالله بن زبیر و حسن بصری و نخعی و ابن سیرین قائل به ارسال بوده و از تکتف منع می کردند.[۱۲]
بر پایه دیدگاه مشهور میان فقیهان شیعه نیز، تکتف حرام است و موجب بطلان نماز می شود.[۱۳] سید مرتضی و شیخ طوسی ادعای اجماع بر این حکم کرده اند.[۱۴] عده ای از فقیهان شیعه فقط آن را حرام دانسته اند، نه باطل کننده نماز.[۱۵] محمد حسن نجفی در کتاب جواهر الکلام گفته است ابوالصلاح حلبی تکتف را مکروه و اسکافی ترک آن را مستحب می دانند.[۱۶]
تکتف در روایات اهل بیت (ع)
با مراجعه به روایات اهل بیت پی می بریم که آنان از تکتف احتراز جسته و آن را از عمل مجوس نزد پادشاهان خود می دانسته اند. محمد بن مسلم از امام صادق یا باقر (ع) نقل می کند که به آن حضرت عرض کردم «الرَّجُلُ یَضَعُ یَدَهُ فِی الصَّلَاهِ وَ حَکَى الْیُمْنَى عَلَى الْیُسْرَى؛ فَقَالَ: ذَلِکَ التَّکْفِیرُ فَلَا تَفْعَلْ.» شخصی دست راستش را در حال نماز این گونه روی دست چپ خود می گذارد؛ حضرت الله فرمود این همان تکفیر است که نباید انجام داده شود».[۱۷]
زراره از امام باقر (ع) نقل می کند که فرمود: «عَلَیْکَ بِالْإِقْبَالِ عَلَى صَلَاتِکَ … وَ لَا تُکَفِّرْ فَإِنَّمَا یَفْعَلُ ذَلِکَ الْمَجُوسُ.» بر تو باد به اقبال در نماز … و از قرار دادن دست روی دست پرهیز کن زیرا این عمل از کارهای مجوس است».[۱۸]
حکم تأمین در مذاهب اسلامی
همه مسلمانان با اختلاف مذاهبشان بر اصل این مسئله اتفاق دارند که تأمین در نماز واجب نیست. طبق نظر مذاهب چهارگانه اهل سنت تأمین در نماز مستحب است. طبق نظر مذهب شیعه نه تنها گفتن آمین در نماز مستحب نیست، بلکه موجب بطلان نماز می گردد. زیرا کلام آدمی است و دلیلی بر استحباب آن در نماز وجود ندارد.[۱۹]
لازم به ذکر است که گفتن «آمین» پس از سوره حمد مورد اتفاق تمام فقیهان اهل سنت نیست و حتی در دیدگاه امامان مذاهب چهارگانه اهل سنت اختلاف وجود دارد. به عنوان نمونه برخی از شافعی ها گفته اند: اگر صف های نماز اندک و فشرده بود و نماز گزاران صدای یکدیگر را بشنوند مستحب است که آمین آهسته گفته شود؛ ولی اگر صف ها زیاد بود و صدای امام را نشنیدند مستحب است آمین را با صدای بلند بگویند تا صفوف دورتر بشنوند. از مالک نیز دو نظر نقل شده یکی همانند نظریه ابوحنیفه است که می گوید: امام پس از حمد باید آمین بگوید، و نقل دوم این است که آمین نباید گفته شود.[۲۰]
تأمین در روایات اهل بیت (ع)
با مراجعه به مصادر روایی اهل بیت (ع) پی می بریم که آنان به جهت حفظ سنت پیامبر اسلام (ص) از تحریف شدیداً با اضافه کردن تأمین در نماز مخالفت نموده و شیعیان را از گفتن آن در آخر قرائت حمد باز داشته اند. محدث کلینی به سند خود از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمود: «إِذَا کُنْتَ خَلْفَ إِمَامٍ فَقَرَأَ الْحَمْدَ وَ فَرَغَ مِنْ قِرَاءَتِهَا فَقُلْ أَنْتَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ لَا تَقُلْ آمِینَ.» هرگاه پشت سر امام جماعت مشغول نماز بودی هنگامی که امام از قرائت حمد فارغ شد، بگو الحمد لله رب العالمین و آمین مگو.[۲۱]
نتیجه گیری
با توجه به روایت ابی حمید ساعدی و حماد بن عیسی، تکتف و تأمین از سنت نبوی نیست و اضافه کردن آن به نماز که امری تعبدی است، نوعی بدعت به شمار می رود. به همین خاطر اهل بیت (ع) شیعیان را از انجام آن منع کرده و آن را خطا دانسته اند. بر پایه دیدگاه مشهور میان فقیهان امامیه نیز تکتف حرام است و موجب بطلان نماز می شود. همچنین فقهای امامیه معتقدند تأمین نه تنها در نماز مستحب نیست، بلکه موجب بطلان نماز می گردد.
پی نوشت ها
[۱] . مریم/۵۹
[۲] . مریم/۳۰، ۳۱
[۳] . ابن شهرآشوب، متشابه القرآن، ج۲، ص۱۷۰
[۴] . نجفی، جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۹
[۵] . ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۳۹۰
[۶] . مفید، المقنعه، ص۱۴
[۷] . ابوداوود، سنن، ج۱، ص۱۹۴؛ ترمذی، الجامع الصحیح، ج۲، ص۸۴
[۸] . محدث کلینی، کافی، ج۳، ص۳۱۱
[۹] . نووی، المجموع، ج۳، ص۳۱۳
[۱۰] . این رشد، بدایه المجتهد، ج۱، ص۱۳۷
[۱۱] . نووی، المجموع، ج۳، ص۳۱۲
[۱۲] . نووی، المجموع، ج۳، ص۳۱۱
[۱۳] . جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهلالبیت، ج۲۱، ص۱۲
[۱۴] . علم الهدی، رسائل الشریف المرتضی، ج۱، ص۲۱۹؛ شیخ طوسی، الخلاف، ج۱، ۳۲۳
[۱۵] . مغنیه، الفقه علی المذاهب الخمسه، ج۱، ص۱۱۱
[۱۶] . نجفی، جواهرالکلام، ج۱۱، ص۱۵
[۱۷] عاملی، وسائل الشیعه، ج۷، ص۲۶۶
[۱۸] . عاملی، وسائل الشیعه، ج۷، ص۲۶۶
[۱۹] . طوسی، استبصار، ج۱، ص۳۱۸؛ نجفی، جواهرالکلام، ج۱۰، ص۲
[۲۰] . ابن قدامه، المغنی، ج۲، ص۱۵۶
[۲۱] . محدث کلینی، کافی، ج۳، ص۳۱۴
منابع
۱. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، متشابه القرآن و مختلفه، قم، دار بیدار|، چاپ اول، ۱۳۶۹ق
۲. ابن بابویه، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق
۳. ابوداوود، سلیمان بن اشعث، سنن، قاهره، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۰ق
۴. ابن رشد، محمد، بدایۀ المجتهد، تهران، المجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۴۳۱ق
۵. ابن قدامه، عبدالله، المغنى، ریاض، دار عالم الکتاب، چاپ سوم، ۱۴۱۷ق
۶. ترمذی، محمد بن عیسی، الجامع الصحیح، قاهره، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۴۱۹ق
۷. جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهل البیت، قم، المجمع العالمی لاهل البیت علیهم السلام، چاپ دوم، ۱۴۲۶ق
۸. طوسى، محمد، الخلاف، قم، جماعه المدرسین، چاپ اول، ۱۴۰۷ق
۹. طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۳ش
۱۰. عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ سوم، ۱۴۱۶ق
۱۱. علم الهدی، علی، رسائل الشریف المرتضی، قم، دار القرآن الکریم، ۱۴۰۵ق
۱۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۰۷ق
۱۳. مغنیه، محمدجواد، الفقه علی المذاهب الخمسه، بیروت، دار التیار الجدید، چاپ اول، ۱۴۲۱ق
۱۴. مفید، محمد بن نعمان، المقنعه، قم، جماعه المدرسین، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق
۱۵. نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۳۶۲ش
۱۶. نووی، یحیی بن شرف، المجموع شرب المهذب، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷ق
منبع مقاله | اقتباس از:
عباس، محمد ضامن، بررسی فقهی زوائد نماز اهل سنت از دیدگاه امامیه، دوفصلنامه دانش پژوهی تأمل، سال پنجم، ش۹، بهار و تابستان ۱۳۹۹