- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
اگر فردی عمیقا خودشیفته تصمیم گرفت ازدواج کند چه؟ آیا آن ازدواج، محکوم به شکست است یا این که این خودشیفتگی تاثیر کمی روی رابطه بلند مدت دارد؟
جذابیت و وسوسه انگیزی اولیه خودشیفته ها را می توان فهمید. آن ها کاریزماتیک و دلربا و کاملا فریبنده اند و برخورد اولیه بسیار خوبی دارند. جذبه آهن ربایی شان، محبوبیت آسانشان را توضیح می دهد و آن ها واقعا محبوب هستند، لااقل در کوتاه مدت. تصویر رابطه بلند مدت است که برای خودشیفته ها ایجاد مشکل می کند.
حالا این برای شمایی که می خواهید با یک خودشیفته زندگی کنید چه معنایی دارد؟ اگر خودشیفته ها در رابطه های بلند مدت به مشکل می خورند، این مشکل دقیقا یعنی چه و پیامدهایش روی ازدواج چه خواهد بود؟
رابطه عاشقانه با یک خودشیفته، آسان نیست
خودشیفته ها که طبق تعریف، احساس اهمیت اغراق شده ای درباره خودشان دارند، به این گرایش دارند که در رابطه های احساسی، به بازی هایی بپردازند که راهی برای اعمال قدرت و استحکام بخشی به استقلالشان هستند. این، برای زوج یک خودشیفته، خوشایند نخواهد بود. او ممکن است گاهی احساس اولویت کند؛ اما در بقیه اوقات، کاملا درباره رابطه مردد خواهد بود.
افراد خودشیفته اغلب در حفظ فاصله احساسی شان مهارت دارند؛ اما وقتی به نفعشان باشد، به سمت رابطه و زندگی مشترکشان گرایش پیدا می کنند. این ممکن است به این علت باشد که افراد خودشیفته، به طور کلی ارزش رابطه ها را با آنچه از آن ها گیرشان می آید، مثلا لذت فیزیکی، می سنجند تا امکان صمیمیت و ارتباط احساسی.
اما اگر فردی عمیقا خودشیفته، تصمیم گرفت ازدواج کند چه؟ آیا آن ازدواج محکوم به شکست است یا این که این خودشیفتگی تاثیر کمی روی رابطه بلند مدت دارد؟ به عبارت دیگر، صفات مربوط به شخصیت خودشیفته، مثل غرور و استثمارگری، در ازدواج چطور عمل می کنند؟
تحقیقات در مورد خودشیفتگی زوج های تازه ازدواج کرده
تحقیقات جدید در دانشگاه جورجیا و یو سی ال ای پاسخ هایی به ما می دهد. پژوهشگران حدود ۱۵۰ زوج تازه ازدواج کرده را برای یک بررسی طولی به کار گرفتند. داده ها در فاصله ۶ماه بعد از ازدواج و شش بار دیگر در طول مدت چهار سال زندگی مشترک جمع آوری شدند.
از این راه، داده های شایان توجهی درباره رضایتشان از رابطه و احساسشان نسبت به مشکلات زندگی مشترک و صفات مربوط به خودشیفتگی از زوج های تازه ازدواج کرده به دست آمد. از همه مهم تر طراحی طولی بررسی امکان مشاهده تغییرات این عوامل در طول زمان را فراهم کرد.
اما چه پیدا کردند؟ آیا خودشیفتگی مثل کیک شکلاتی، اول جذاب است اما در طول زمان آثار مضری خواهد داشت؟ یا این که اثری پایدار دارد، اگر اول کار باعث رابطه ای نه چندانخوب می شود، زندگی مشترکی نه چندانخوب هم خواهد ساخت؟
نتیجه عمده این تحقیق، اظهار تاثیری رو به وخامت از خودشیفتگی می کند. هر چه نمایش ویژگی های مربوط به خودشیفتگی، مثل حق به جانب بودن یا استثمار، در زن بیشتر می بود، روند نزولی رضایت از ازدواج در طول زمان سریع تر می شد.
به عبارت دیگر، این طور نبود که روزهای آغازین رابطه و آشنایی با یک خودشیفته، اوضاع بدتر در زمان قبل از ازدواج و ازدواج را پیش بینی می کرد؛ بلکه تاثیر ماجرا بعدتر در زندگی مشترک نمود پیدا می کرد. بعد از این که یکی دو سال اول می گذشتند، همسران زنان خودشیفته رضایت کمتر و مشکلات بیشتری گزارش می کردند.
جالب اینجاست که به نظر می رسد خودشیفتگی در زنان و نه در شوهران، عامل موثر در رضایت هر دو نفر از ازدواج بود. این سوال پیش می آید که چرا خودشیفتگی مردان تاثیری نداشت؟ آیا به این علت که مردان، طبق هنجارهای اجتماعی، محدوده مجاز بیشتری برای اعمال قدرت دارند؟
به عبارت دیگر، آیا این چنین است که صفات مربوط به خودشیفتگی برای مردان هنجاری تر است و به این دلیل وقتی زنان همین ویژگی ها را نشان می دهد، عواقب آن ها بیشتر می شود؟ از طرف دیگر، ممکن است ماجرا همان ایده قدیمی باشد که اگر زن خوش باشد، زندگی خوش است؛ یعنی شاید شخصیت زن تاثیر بیشتر روی کیفیت رابطه دارد تا مرد.
حالا این ها یعنی چه؟ همه ازدواج ها با نوع خطر همراه اند و می ارزد که در اوایل رابطه و در زمان آشنایی بیشتر روی شخصیت طرف مقابل و این که او چقدر نیازهای شما را برطرف می کند تامل کنید. تحقیق بالا چنین اظهار می کند که برای مردان بهتر خواهد بود که زوجی بیابند که عادت های بهنجاری دارند یا این که خودشیفتگی شان در سطوح پایینی است.
منبع: ماهنامه مشاوره و روانشناسی سپیده دانایی؛ گروه تویسندگان